خانم رجبی قربان صدقه گوی احمدی نژاد در کنار مولا و آقای خود دیده می شود. آخر وظیفه یک ضعیفه اسلامی چیست؟. روزها در آشپزخانه کار کردن، و شبها بستر شوهر و سرور خود را گرم نمودن. البته چاپلوسی و گنده گویی برای کسب امتیازات هم می تواند از مشخصات این گونه افراد باشد.
خوانندگان گرامی، اگر فاطمه رجبی را نمی شناسید، کمی با ما همراه شوید تا شما را با شخصت برجسته این ستاره درخشان اسلام و ماه تابان ستایشگر رئیس جمهور بی همتای ایران، حضرت مستطاب مستدام جناب آقی دکتر احمدی نژاد آشنا کنیم.
در فارسی مثالی داریم که می گوید؛« ولایتی که بزرگش بود ابوالهادی، گمان مبر که ببینی در آن تو آبادی». این شعر و مثال در مورد وضع کنونی مملکت ما کاملاً صادق است.
هنگامی که یک روضه خوان ۵ تومانی مشهدی، ولی وقیح و جانشین امام زمان، و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور و برنامه ریز جهانی باشد، ضعیفه خانمی به نام خانم رجبی که لکه ننگی برای جامعه بانوان کشورمان است، تحلیلگر سیاسی، نویسنده، شاعر، و استاد دانشگاه می شود.
این خانم در سال ۱۳۷۲ معلوم نیست که با چه مدرک و تحصیلاتی گویا به عنوان معلم تاریخ به طور نیمه وقت استخدام می شود. البته تاریخ راهم با سلیقه و درک مغز کوچک و خالی از هرگونه دانش خود, آن هم با فرصت طلبی و چاپلوسی و خوش آمد آخوندها تدریس می کند. و به عنوان نمونه به دنبال افکار ارتجاعی شیخ فضل الله و به نکوهش و مخالفت با انقلاب مشروطه و هرگونه آزادی خواهی می پردازد.
اسلحه و تفنگ این خانم، چسبیدن به بند تنبان خمینی جنایت کار، و قرقره و بلغور کردن گفتار زشت و ضد انسانی آن آخوند حیله گر بود. در سال ۱۳۷۶ به گفته برادرش به این دلیل که «درس تاریخ سیاسی ایران را به تفسیر سیاسی و شخصی خود تدریس می‌کرده است که شاگردانش که عمدتا از خانواده شهدا بوده‌اند به این مساله معترض می‌شوند»، از سوی مسئولان مدرسه اخراج می شود.
بی تردید اگر انقلابی صورت نگرفته بود و مردم بیشتر بر اساس دانش و معلومات و قدرت فکری خود به پست و مقامی می رسیدند، این خانم سوای آن که به صیغه آخوندی در آید و به ضعیفه و عاجز بودن خود اقرار کند به جای دیگری نمی توانست برسد.
در این ویدیو شما با سابقه و عملکرد خانم رجبی که به عنوان های «قمر خانم»، «پتیاره»، معروف شده و ما نام «عجوزه خانم» را بیشتر مناسب حال ایشان دیدیم، آشنا می شوید.
در آذرماه ۷۷ در نشریه «صبح» که گویا با آن همکاری پیشین داشته است، دست به دامن آقای خاتمی رئیس جمهور وقت می شود تا به شغل آموزش خود باز گردد. در این نامه سراپا چاپلوسی و تملق، بازهم به ریسمان امام و قرآن نورانی متوسل شده و حکومت مردم سالاری ر دموکراسی را رد می کند، و به جای آن، حکومت الله سالاری و رهبری بلامانع امام را که دقیقاً خواسته همه آخوندها هست و شیخ فضل الله، آیت الله کاشانی، و شریعتی در تلاش سرنگونی حکومت وقت مشروطه و جایگزینی آن با حکومت اسلامی بودند، مورد تأیید و خواست خود عنوان می کند.
این خانم دانشمند و کم نظیر، حکومت اسلامی را بهترین می داند که مشکلات انتخاب رئیس جمهوری در آن نیست. گرچه، او رئیس جمهور و یا نخست وزیر را هردو منصوب شده رهبر می داند .
خانم رجبی پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد، فرصت را غنیمت شمرده، به نگارش کتاب «احمدی‌نژاد؛ معجزه هزاره سوم» پرداختند که بدون شک شاهکار ادبیات جهان بوده،و باید همه دانشمندانی چون برتراند راسل، و برشت در برابر آن همه دانش بی همتای ایشان سر تعظیم فرود آورده، وچند جایزه نوبل مانند شیرین بانو به ایشان داده شود.
باز هم این دانشمند کم نظیر، به انتشار مقالاتی علیه هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی، و محمد باقر قالیباف و انتقادهایی از حداد عادل، علی لاریجانی و علی مطهری، پرداخته، برای خود بازار تبلیغاتی به وجود می آورد. آنگاه، خاتمی را که قبلاً قربان صدقه او رفته بود و دیگر با او کاری نداشت، با هم فکرانش قاتل و آدم کش می خواند.
در هر جال، چاپلوسی و تملق گفتن به احمدی نژاد کار خود را می کند و موجب می گردد که نه تنها به شغل آموزش خود برگردد، بلکه به استادی دانشگاه هنر برگزیده شود.باید گفت بنازم به این دانشگاه هنر با این استادانش. این استاد که بی همتاست، و دست اینشتین را از پشت بسته است.! آیا فکر نمی کنید که درب دانشگاه هنر را با وجود این استاد ضعیفه های تهی مغزی گل گرفت، و به آغل دانی تبدیل نمود؟!.
خانم فاطمه رجبی در طی مصاحبه ای با “شیعه آنلاین“، از حضور گسترده بانوان ایرانی در سطح اجتماع انتقاد کرد و ضمن تأکید بر تلاش برای خانه نشین کردن زنان، اعلام کرد که حضور زنان در جامعه مورد قبول امام زمان نیست و در زمان حکومت امام زمان، ما هیچ قهرمان ورزشی زنی نخواهیم داشت و تمامی زنان در خانه خواهند ماند.
فاطمه رجبی یک مسلمان متعصب خردباخته است که توانایی دیدن و شنیدن حقیقت را ندارد و مخالف آزادی و برخورداری از حقوق اجتماعی زنان است. فاطمه رجبی نیز چون الله مدینه زنان را وسیله ای می داند برای ارضاء و استفاده مردان. این خانم با هیکل چاق و نامتناسب خود، حرف آخوندها که زن برای کار روزانه در آشپزخانه و شبها در اطاق خواب است، به اثبات رسانده.
وی همچنین اظهار داشت که حکومت امام زمان، هیچ ارتباطی با مردم سالاری و دموکراسی ندارد و این دو امر با هم در تضاد هستند چرا که در زمان حکومت امام زمان مردم حق اظهار نظر و انتقاد ندارند و هر آنچه که آقا بخواهد همان می شود و حکومت امام زمان از نظر لیبرال ها، حکومتی عقب افتاده است ولی در دید مسلمانان، بالاترین و بهترین شکل حکومت دینی است.
نگارنده بر این باور است که فاطمه رجبی و افکار ارتجاعی اش که با دوران بربریت تازیان سنخیت دارد، نمونه بارز یک زن مسلمان است که از آزاد اندیشی و زندگی انسانی بویی نبرده است و معتقد است که زنان باید در خانه ها نگاه داشته شوند و بانوان را از سطح جامعه پاک کرد.
زن که در فرهنگ ایرانی، از بالاترین و بهترین مقام ها و ارزش ها و احترام ها برخوردار بود، امروز اسیر پنجه استبداد دینی شده و توسط اشخاص روان پریشی چون فاطمه رجبی، به هویت و شخصیت زنانه اش، هر روز توهین می شود. زن ایرانی که در تاریخ گوهر بار میهنش، بانوان دلیر و آزاده ای چون “یوتاب” را دیده که شانه به شانه آریو برزن در مقابل اسکندر مقدونی شمشیر زده و سر انجام جانش را فدای میهنش کرده است، امروز باید الگوی زنانگی اش را از میان زنان پیغمبر انتخاب کند.
این فرتور نمایانگر یک بانوی اصیل ایرانی است که آزادگی و رهایی را در تضاد با حجاب اجباری می داند، بانوان ایرانی راستین همواره به دنبال آزادی و حقوق اجتماعی خویش بوده اند و فضول محله نیز در این راه همراه آنان بوده و خواهد بود.
آیا این مایه ننگ نیست که الگوی زندگی یک زن ایرانی با آن تاریخ و هویت درخشان بشود فاطمه که در نه سالگی ازدواج کرد و تا هجده سالگی که دق کرد و مرد، نه بار باردار شد (سالی یکبار باردار می شده است) و کارش نشستن در خانه و بچه داری و شستن رخت و لباس های خونین علی ابن ابوطالب بوده است؟
فاطمه رجبی ها، مایه ننگ زنان آزاده ایرانی هستند و لیاقت زن نامیده شدن را ندارند چرا که مخالف آزادی زنان و حضورشان در سطح جامعه هستند. فاطمه رجبی با ورزش کردن زنان و قهرمان شدن ایشان و سپس الگو شدن شان برای دیگر بانوان ایرانی مخالف است و اعلام کرده است که در دوره حکومت امام زمانش، زنان اجازه ورزش کردن و قهرمان شدن را نخواهند داد و زن قهرمان ورزشی، وجود خارجی نخواهد داشت، حال باید از بانوان ایرانی پرسید، آیا شما به راستی خواهان حکومت امام زمانی هستید که قرار است اینگونه شما را زندانی و اسیر کند؟
فضول محله، این سخنان سخیف فاطمه رجبی را به شدت محکوم می کند و به بانوان رنج دیده و ستم کشیده میهن مان قول شرف می دهد که تا زمانی که فضول محله سر پاست، لحظه ای هم از یاد زنان و دفاع از حقوق پایمال شده ایشان غاقل نشود.
نگارنده این نوید را به زنان آزاده و سربلند ایران زمین می دهد که روزی خواهد رسید که شما فرشتگان اسیر در چنگال اهریمن، به تمامی حقوق انسانی تان که در طی این سی و دو سال و حتی پیش از آن، بر اثر خرافات و قوانین اسلامی و جامعه مرد سالار از شما سلب شده است برسید و شانه به شانه مردان، در جامعه ای که زن را می فهمد و به ماهیتش احترام می گذارد، آزادانه و بدون هیچ مزاحمتی حضور داشته باشید و امثال فاطمه رجبی ها، آن روز در پیشگاه ملت ایران بابت رنج دادن زنان ایرانی، مجازات خواهند شد.
