ما ملت نجیب و سربه زیر توسری خور، باید از خیزش دلیرانه مردم ترکیه درس بگیریم ۴

جنبش و خیزش مردم ترکیه علیه طرح دولت

آنچنان که گفته شده، دولت ترکیه تصمیم گرفته است تا با از میان بردن پارک و بوستانی تاریخی بنام “گیزی پارک“، در کنار میدان تقسیم، آن را ظاهراً به یک مرکز فرهنگی، ولی در حقیقت به صورت بازار مکاره و مرکز تجاری درآورد. گرچه این کار موجب افزایش توریست و درآمدهای بیشتر برای ترکیه خواهد شد، ولی به همان میزان، سبب نابودی یک پارک زیبا و تاریخی، و یادگار ملی آن کشور می شود. این طرح کاملن کاسب کارانه که بخشی از هویت فرهنگی آن کشور را زیر پای می گذارد، قیام و خیزش ملی، در شماری از شهرهای ترکیه مانند استانبول، آنکارا، و ازمیر را به دنبال داشت و گویا اردوغان نخست وزیر قدرتمند آن کشور ناچار به برکناری شد.

به مردم دلیر و دلاور ترکیه که تسلیم رژیم اسلامی خواه خود نشدند، و کار ضد ملی آن را تحمل کردند، باید هزاران آفرین گفت و به آنان درود فرستاد. ایکاش ما هم کمی جلوزه و دلاوری ترکها را داشتیم و تن به بردگی آخوند بی فرهنگ و ضد مردمی نمی دادیم

به مردم دلیر و دلاور ترکیه که تسلیم رژیم اسلامی خواه خود نشدند، و کار ضد ملی آن را تحمل کردند، باید هزاران آفرین گفت و به آنان درود فرستاد. ایکاش ما هم کمی جلوزه و دلاوری ترکها را داشتیم و تن به بردگی آخوند بی فرهنگ و ضد مردمی نمی دادیم

یک نکته را نباید فراموش کرد و آن این که خروش و قیام ملی و همگانی مردم سراسر ترکیه نمی تواند تنها به دلیل تغییر یک پارک به یک پاساژ و بازار باشد. بی گمان، موضوع خیلی مهمتر و بالاتر از این ها است. این خیزش همگانی در حقیقت یک آتش زیر خاکستر بود که در برابر سیاست های نادرست رژیم  ترکیه که به سوی اسلام گرایی می رود جبهه گیری شده است.
جامعه جهانی خشونت پلیس در برابر مردم که اعتراضشان کاملن مدنی و بجا بود، محکوم کردند. وحشیگری پلیس ترکیه برخاسته از افکار خودکامانه دولت اسلامی آن کشور است.

این ویدیو گزارش گر انقلابی بزرگ علیه رژیم کنونی ترکیه از استانبول و دیگر شهرهای آن کشور است. به راستی حرکتی این چنین همه جانبه و مردمی در کمتر کشور جهان دیده شده است. بربریت و وحشیگری پلیس هم نمودار حکومت دیکتاتوری و غیر مردمی آنست. گویا آدم کشان و مزدوران علی خامنه ای هم همگی در این مبارزه علیه مردم ترکیه شرکت داشته اند.!!. زیرا نمونه ددمنشی و آدم کشی رژیم ایران هم کم و بیش در این خیزش و رستاخیز مردمی دیده می شود. هزاران درود، و هزاران آفرین بر مردم دلیر و بیباک و میهن پرست ترکیه.
مردم دلاور و شجاع ترکیه با وجود آزادی نسبی در ترکیه از این که رژیم به سوی اسلامیزه شدن پیش می رود، به بهانه تغییر گیزی پارک به بازار کسب و کار و پاساژ مخالفت ورزیدند و به تظاهرات خود در سرتاسر ترکیه  همچنان ادامه می دهند. ولی ما مردم ایران را خواب فراموشی فراگرفته و با شجاعت بندگی و بردگی آخوند شارلاتان را پذیرا شده ایم.

قیام ملی برای رسیدن به آزادی

ملت هایی به آزادی و دموکراسی می رسند که در برابر خودکامگان و اهریمنان دیکتاتور ایستادگی کنند. ملت سوریه به خوبی به این موضوع پی برد که اگر بازهم نجابت به خرج دهد و کوتاهی کند، امثال بشار اسدها، چندین دهه دیگر برگردن مردم آن کشور افسار بسته و از آنان بارکشی می گیرند. درآمدهای کشورشان را به یغما برده، و یا به کشورهای غربی برای پشتیبانی و بقای خود باج می دهند. اکنون نزدیک به سه سال است که مردم سوریه دلیرانه در برابر حکومت دیکتاتور و فاشیست کشورشان ایستادگی کرده اند، و نزدیک به یک صد هزار نفر تا کنون در این روند، جان باختند.

پلیس ضد مردمی ترکیه نیز مانند پلیس دیگر کشورهای با رژیم خودکامه و دیکتاتور، رفتاری وحشیانه از خود در برابر مردم نشان دادند.

پلیس ضد مردمی ترکیه نیز مانند پلیس دیگر کشورهای با رژیم خودکامه و دیکتاتور، رفتاری وحشیانه از خود در برابر مردم نشان دادند.

مردم مصر هم که با قیام و کوشش خستگی ناپذیر خود، غول دیکتاتور را به بند کشیدند، باز هم در تلاشند که از شر حکومت فاشیست اسلامی که از سوی گروه تروریستی اخوان المسلمین بر آنان تحمیل شده، رهایی یابند.

خیزش مردم ما به کجا رسید؟

چهار سال پیش مردم ایران شجاعانه خیابان ها را به اشغال خود درآورده و رژیم ضد انسانی ولایت فقیه را در تنگنا و تاریکی قرار دادند. ولی نداشتن صبر و حوصله، شتابزدگی، بی پروایی، و تسلیم به دستورات چند رهبر ناشی و مغرض، موجب گردید که آن همآهنگی و همخوانی را نادیده بگیرند، و به خانه های خود باز گردند. این عملکرد ناشیانه سبب شد که رژیم پوشالی و در حال فروپاشی، تجدید نیرو کند، و خود را برای سرکوب های بیشتر و بالاتر آماده سازد،در پایان این که مردم گوش و چشمان خود را بستند، و با آرامش همه چیز را فراموش کردند.

کدام بی وجدان و پست ٔفرومایه وطن فروشی می تواند ادعا کند که ما در این ۱۰ دوره گذشته اتنخاباتی داشتیم؟. حال چه برسد به این که بیشرمانه گفته شود انتخابات آزاد بوده است. به راستی، شرم و ننگ بر بی خردانی باد که در این کلاهبرداری و شارلاتانی آخوند ها شرکت می کنند، و مشروعیت جنایتکارانه آنها را تأیید می نمایند!.

کدام بی وجدان و پست ٔفرومایه وطن فروشی می تواند ادعا کند که ما در این ۱۰ دوره گذشته اتنخاباتی داشتیم؟. حال چه برسد به این که بیشرمانه گفته شود انتخابات آزاد بوده است. به راستی، شرم و ننگ بر بی خردانی باد که در این کلاهبرداری و شارلاتانی آخوند ها شرکت می کنند، و مشروعیت جنایتکارانه آنها را تأیید می نمایند!.

درست مشابه این عمل بی خردانه را رستم فرخ زاد، فرمانده لشکر ایران و فرستاده یزدگرد سوم در روبرویی و جنگ با تازیان انجام داد. تازیان در حال ریزش و از هم گسیختن، فرصت و امان یافتند تا خود را آماده کنند، و با روحیه قوی تری وارد کارزار با سپاه ایران گردند. نتیجه آن بی خردی و نا شکیبایی سبب آن گردید که سرزمین کهن ما ۱۴ سده در اشغال تازیان قرار گیرد. بازهم نیاکان ما بردگی و زندگی پست و خوار در زیر سلطه تازیان را پذیرا شدند.

در جریان یورش تازیان به ایران  در سال ۶۳۳ ترسایی که به دلیل سستی های دوران پایانی دودمان ساسانی انجام گرفت، یکی از دلیل بسیار بزرگ شکست ایران را باید وارد جنگ نشدن و استراحت دادن رستم فرخ زاد به سپاهانش، از اسفند تا تیر ما دانست. زیرا جنگ را هنگامی آغاز کردند که سپاه ایران غرق در زره و فولاد، طاقت جنگیدن در گرمای تابناک عراق کنونی را نداشت. در جایی که تازی های نیمه لخت، سوار بر اسبان تیزپا، و یا پیاده در گرمای سوزان، به آسانی می توانستند ساعتها بجنگند و  از پای در نیایند.

در جریان یورش تازیان به ایران در سال ۶۳۳ ترسایی که به دلیل سستی های دوران پایانی دودمان ساسانی انجام گرفت، یکی از دلیل بسیار بزرگ شکست ایران را باید وارد جنگ نشدن و استراحت دادن رستم فرخ زاد به سپاهانش، از اسفند تا تیر ما دانست. زیرا جنگ را هنگامی آغاز کردند که سپاه ایران غرق در زره و فولاد، طاقت جنگیدن در گرمای تابناک عراق کنونی را نداشت. در جایی که تازی های نیمه لخت، سوار بر اسبان تیزپا، و یا پیاده در گرمای سوزان، به آسانی می توانستند ساعتها بجنگند و از پای در نیایند.

اتحاد میان ولایت فقیه و القاعده

نمایندگان گروه آدم کش القاعده که چند دهه است مردم افغانستان و پاکستان را در آتش خشم جهل و دیکتاتوری خود سوزانده، و خاک این دو کشور را خاکستر و به نابودی کشانده اند، هم اکنون برای نشستی سیاسی و همکاری دوجانبه با رژیم کشتار گر آخوندی وارد تهران شدند. ولایت فقیه همراه با آدم کشان بسیجی و مزدوران دیگر برای ما کم بود که اکنون گروه تروریستی القاعده نیز بدان افزوده شد می تواند  تا برنامه ریزی کند و ایران را همانند افغانستان و پاکستان به خاک سیاه نشاند.

باز هم ملت همیشه تسلیم و ساکت ما که انگیزه اجتماعی و میهنی خود را به کلی از دست داده و در اندیشه خودکفایی و خواسته های فردی و خانوادگی خود است، اینگونه بند و بست های تروریستی را می بیند، و کم ترین واکنشی از خود نشان نمی دهد. مردم ما کماکان در مجلس روضه خوانی و تحمیر و خردزدایی آخوند شرکت می کنند، و برای مشروعیت دادن به جنایات، چپاولگری، و تجاوز آخوندهای فرومایه، آماده اند که بازهم در ۲۴ خرداد همین ماه، در صف های بزرگ برای چند ساعت در افتاب سوزان تابستان بایستند تا باردیگربردگی و بندگی خود را نسبت به آخوند نشان دهند!.

این ها زنانی هستند که حتی با کودک خود در سال ۸۸ در صف ایستاده بودند و به رژیم جهنمی اسلامی مشروعیت دادند. آیا این گونه زنان را نباید ضعیفه های اسلامی و همان زنانی دانست که اسلام برای آنان پشیزی ارزش قائل نیست، و مأموریت آنان را تنها برای کار در آشپزخانه و اتاق خواب می داند.

این ها زنانی هستند که حتی با کودک خود در سال ۸۸ در صف ایستاده بودند و به رژیم جهنمی اسلامی مشروعیت دادند. آیا این گونه زنان را نباید ضعیفه های اسلامی و همان زنانی دانست که اسلام برای آنان پشیزی ارزش قائل نیست، و مأموریت آنان را تنها برای کار در آشپزخانه و اتاق خواب می داند.

نکته پایانی

ملت هایی به آزادی و دموکراسی می رسند که در برابر هر عملکرد ناشایست رژیم حاکم بر کشور خود ایستادگی کنند و آنچنان بردباری و استقامت به خرج دهند که رژیم های افسار گسیخته آنان به خود آمده و از دیکتاتوری و کارهای بی خردانه دست بردارند. مردم شجاع و دلیر ترکیه، در هفته ای که گذشت، رژیم گستاخ و بی پروای خود را در تنگنا و فشار قرار دادند. آنان با خودکامگی و تصمیم غیر مردمی رژیم خود، در باره تغییر پارک ملی اشان به یک بازار مکاره و پر رفت و آمد مخالفت ورزیدند و تظاهراتی در سرتاسر ترکیه به وجود آوردند.

آیا خیزش دلاورانه مردم ترکیه در برابر تصمیم غیر مردمی  دولت آن کشور نباید درسی برای سستی و بی خبری ما باشد؟. آیا زمان آن نرسیده که هم میهنان ما رژیم جهل و جنایت آخوندی را در کنار خود نبینند، بلکه روبرو و دشمن خود به شمار آورند؟. آیا رفتار ما با دشمن خونخوار و بی گذشت می تواند با آرامش و صلح و یا بی تفاوتی باشد؟.

  • mihan dust

    شما یک کمی بمردم ما کم مهری میکنید و رژیم ترکیه را در کشتار گری و سنگ دلی با رژیم استوار در ایران گویی برابر میدانید. از این مردم که یک بار گول خمینی را خوردند و ایران را با ساده دلی و نا آگاهی، دو دستی پیشکش او و قبیله آخوندها کردند و بنا براین اکنون دیگر بآسانی بدنبال هر کسی نمی نمیروند که اگر هم بخواهند بروند هیچ گروه و سازمان و رهبری که آنها را بچالش فرا خواند در میان نیست، چه میخواهید؟ شما که گویا دستی از دور بآتش دارید و همواره دستور لنگش کن را از راه دور میدهید، بایستی راهی انجام شدنی، درست و خردمندانه ای هم دست کم پیشنهاد کنید. وگرنه به پیشباز مرگ بیهوده رفتن دردی را درمان نخواهد کرد.

  • شهلا

    سلام
    مقالهی خوبی بد.تحلیل درستی داشتین…
    اما یه چیزی رو فراموش کردین.شما اونور آبین… نشستین اونجا و تحلیل میکنین(البته بدرستی)…اما من دانشجویی که اگه رای ندم بعدا توو استخدام مشکل ایجاد میشه و پدر و مادر من که برای حج ثبت نام کردن اگه رای ندن مشکل ایجام میشه و برادرم که گه رای نده نمیتونه قرارداد کاریش رو با محلی که داره کار میکنه تمیدید کنه و خواهرم که اگه رای نده …….
    اونم با این وضع اقتصادی ایران

    چ باید کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • 123

    امام زمان :
    بگو این میمونها را از قم بیرون بریزند(خاتمی و مهاجرانی و عبدالله نوری)

    http://www.dailylink.ir/news.php?link=33618

  • سیامک کوشافر

    یک راه حل اساسی که از الان باید در
    اذهان مردم جا بیافتد , مطالبه اعتصاب محور بجای مطالبات تظاهرات محور باشد. این
    حکومت تخصص در سرکوب خیابان داردولی در مورد اعتصاب همگانی عاجز است.برای مثال اگر
    این اتفاقات تقلب در انتخابات در کشور فرانسه اتفاق افتاده بود . مردم فرانسه با یک
    هفته اعتصاب همگانی سفره قضیه را جمع می کردند و تمام می شد می رفت. مایه اش فقط یک
    هفته بیکاری بود و بس . ولی مردم ایران بجای این کار تظاهرات نیم بند و ناقص و ناشیانه
    در تحت امر یک شورای بی خاصیت سبز را انجام دادند که بجز کتک خوردن و زندانی شدن
    عده زیادی هیچ ثمر دیگری نداشت.با یان راه مردم به جایی نمی رسند.اعتصاب گردن کلفت
    ترین حکومت ها را هم بزانو در می اورد

    ما مانند یک لشگر عظیم نظامی هستیم
    که لشکر کشی بزرگی را برای فتح قلعه دشمن انجام داده ایم و راه بسیار درازی را با
    مصیبت های فراوان طی کرده ایم و ناگهان پشت دیوار های قلعه که می رسیم می بینیم که
    یادمان رفته نردبان بیاوریم! نتیجه اینکه این لشکر عظیم دست از پا درازتر باز
    خواهد گشت.حال نیز باید حساب تقلب ۱۰۰ در صد در انتخابات را همین الان که هنوز
    لشکر راه نیافتاده است را بکنیم تا یک ماه دیگر دست از پا درازتر باز نگردیم!

    علت اینکه خامنه ای می تواند مردم
    را سرکوب کند این است که مردم از راه صحیحی وارد مبارزه با او نمی شوند. خامنه ای
    از اعتصاب می ترسد. یک نگاهی به اعتصاب های صنفی بیاندازید تقریبا تمامی انها موفق
    بوده اند . چرا؟ چون حکومت در مقابل اعتصاب ضعیف و درمانده است.نیروی نظامی در
    برابر اعتصاب کارایی ندارد و این مانند گرفتن اسلحه از دست خامنه ای است! اگر این
    بار تقلب شد تنها راه این است که مردم ایران بنا به دعوت هاشمی و یا مشایی و یا هر
    کس دیگری یک هفته کار را بخوابانند و سفره کار را جمع کنند برود پی کارش!و اینهمه
    تاوان و مصیبت ندهند. اگر این موضوع از الان علنی شود جتی برنامه ریزی و تبلغ بشود
    .حتی قبل از اینکه کار به آنجا برسد خامنه ای دست و پای خود را جمع خواهد کرد. یکی از بدآموزی های انقلاب این بود
    که تخم لق تظاهرات را بعنوان تنها راهکار فشار بر حکومت در ذهن مردم ایران رسوب
    داد.تظاهراتی که بعلت تحمل ناپذیری حکومت و یا حتی مردم بسرعت به خشونت کشیده می
    شود و تبدیل به شورش لجام گسیخته می گردد و چون رهبری درست و حسابی نیز ندارد لذا
    شانس یک در میلیون هم برای پیروزی ندارد. فرضا شما در روز عاشورا می بینید که مردم
    شهر را فتح کردند و دلخوش به این بودند که مثلا نیروی سرکوب را شکست دادند در صورتیکه
    این تنها یک شورش کور بوده است که هیچ راهی بجایی نمی برد.

    . در اهمیت اعتصاب همین بس که اگر مردم ایران بجای خیابان راه اعتصاب
    را برگزیده بود مدتها بود که سفره حکومت را با کمترین هزینه و با آرامش زیاد برچیده
    بود.ملت ایران برای ایجاد جامعه مدنی باید که اعتصاب کردن را یاد بگیرد چرا که
    اعتصاب یکی از الزامات جامعه مدنی است.به کشور های غربی نگاه کنید فقط کافی است که
    بنزین گران شود تا فورا تاکسی ها و یا کامیونداران و یا حتی پلیس اعتصاب کنند. برای
    مثال فرض کنید در تقلب بعد از انتخابات ریاست جمهوری ,بجای ملت ایران مردم فرانسه
    بودند. آنها بلافاصله با یک اشاره رهبر خود از فردا سر کار نمی رفتند و کل مملکت
    فلج می شد و حکومت مجبور بود روز اول و یا دوم عقب نشینی کند! و احتیاجی به این
    همه دسته کشی و زور ورزی خیابانی نبود. مردم باید بدانند بهایی که با چند روز کار
    نکردن و یا تنبیه مالی برای آنها حادث می
    شود به مراتب کمتر از روش های خیابانی است. ملت ایران اگر اعتصاب را یاد می گرفت می
    دید که با چه هزینه کمی و چقدر با کلاس می
    توانست دو روزه حکومت را سر جایش بنشاند.برای اینکار باید مردم ایران را در مورد
    چگونگی انجام اعتصاب آموزش همگانی داد.

    راهی بجز تحت فشار قرار دادن خامنه
    ای وجود ندارد!و این راه تنها از اعتصابات اعتراضی می گذرد. این راهی است که بقیه
    ملتها رفته اند و آزموده شده است. اینکار بدون هزینه هم نیست ولی ملتی که قرار است
    هزینه ای هزار بار سنگین تر را بپردازد مسلما در این ماجرا نفع می برد. راهی
    دموکراتیک تر و قاطع تر و سریع الوصول تر از اعتصاب برای ایجاد بازوی قدرت در جهت
    تمکین حکومت به رای مردم وجود ندارد.اینجا جای بازی قدرت است و ناله و فریاد و
    التماس بیفایده است. اگر ملت ایران قدرت تحت فشار قرار دادن خامنه ای را دارد ,
    بسم الله ! والا بهتر از در همان خانه بنشیند و خدا را بخاطر یارانه هایش شکر کند.!

    رو قوی شو گر راحت جهان طلبی

    که در نظام طبیعت ,ضعیف پایمال است

    الان جناح بازار نیز مطمئنا پشت سر
    هاشمی خواهد بود و همچنین کسبه خرده پا که شنیده ام با انتشار خبر نامزدی او شیرینی
    پخش کرده اند! همین دو قشر اگر به حمایت از هاشمی تعطیل کنند ببین چه انعکاس بزرگی
    در جامعه خواهد گذاشت

    یک حسن بزرگ اعتصاب این است که
    مانند شورش های خیابانی و مبارزات مسلحانه , لجام گسیخته نیست و این یعنی طلا!
    اعتصاب عملا اصلاح گراست. امروز مردم با اعتصاب رای خود را پس می گیرند و
    فردا فرضا شورای نگهبان را مجبور به
    استعفا می کنند و پس فردا آزاد کردن زندانیان سیاسی و …. کدام روش مبارزه می
    تواند اینقدر با کلاس و آرام و بدون خشونت پله پله اصلاحات بکند؟

    اعتصابات صنفی در ایران برای تسلیم
    حکومت بسیار موفق عمل کرده است. چرا ما اینکار را با هویت سیاسی امتحان نکنیم؟

    روزی مردی در بیابان راه می رفت
    و خورشید و باد او را تماشا می کردند.
    خورشید و باد با هم مسابقه گذاشتند تا ببینند کدامیک می توانند کت او را از تنش در
    آورد! ابتدا باد شروع کرد. او با وزیدنی سنگین , پیکر مرد را به زیر تازیانه های
    خود گرفت ولی هرچه بیشتر می وزید, مرد نیز کتش را بیشتر می چسبید! عاقبت باد خسته
    شد. نوبت خورشید شد. خورشید لبخندی زد و با اشعه های طلایی اش مرد را نوازش کرد.
    مرد گرمش شد و پس از مدتی کتش را در آورد! فرق اعتصاب و دیگر روش های مبارزات سیاسی
    بی شباهت به روش خورشید و باد نیست. در تظاهرات و مبارزات مسلحانه و حمله نظامی
    همگی باعث می شوند که حکومت بیشتر و بیشتر کتش را بچسبد و مبارزه روز به روز رادیکال
    تر شود ولی اعتصاب باعث می شود که حکومت گرم شده و کت خود را درآورد!