اپوزوسیونِ بی عَمل، مردم را به آغوش خامنه ای هُل داد! ۴

– شکست طرح تحریم انتخابات:

اگر بخواهیم واقع بینانه ماجرای انتخابات سال ۹۲ را بررسی کنیم، در خواهیم یافت که مردم نا امید و خسته و ملول ایران زمین، به امید آمدن روزهای بهتر و فشارهای کمتر اقتصادی و دستیابی به بخشی از خواسته های مدنی خود، در انتخابات مهندسی شده نظام شرکت کردند و سبب شدند که طرح تحریم انتخابات، با شکستی سنگین رو به رو شود.

یکایک مردمی که در انتخابات شرکت کردند، یک آری به ایده اصلاحات از داخل و یک نه بزرگ به هرگونه تغییر از سوی اپوزوسیون خارج از کشور گفتند و تکلیف را بر همگان روشن ساختند؛ مردم کمترین اعتمادی به فعالین سیاسی خارج از کشور ندارند و باور نمی کنند که روزی آنان بتوانند ایرانیان را از چنگال استبداد برهانند.

عدم وجود یک اپوزوسیون منسجم و قدرتمند سبب شد که مردم به سمت صندوق های رای رفته و خواسته های شان را از راه رای دادن پیگیری کنند.

عدم وجود یک اپوزوسیون منسجم و قدرتمند سبب شد که مردم به سمت صندوق های رای رفته و خواسته های شان را از راه رای دادن پیگیری کنند.

چون نیک بنگریم نمی توانیم به مردم خرده بگیریم، نمی توانیم انگشت اتهام و ملامت را به سوی مردمانی دراز کنیم که از فرط ناامیدی و بی آیندگی و همچنین به خاطر داشتن رویای آزادی و روزهای خوب، در انتخابات شرکت کردند تا بلکه شاید برای آخرین بار، شانس خود را در راستای تغییر و اصلاح رژیم از درون، امتحان کنند.

– چه چیزی باعث رخ دادن تراژدی انتخابات ۹۲ شد؟

انتخابات ۹۲ را تراژدی می خوانم چون باور دارم که برنده اصلی این نمایش، ولی فقیه حکومت اسلامیست؛ بی شک سید علی خامنه‌ای، دیکتاتور خونخوار ولی باهوش ایران که با برگزاری یک نمایش دیگر مردم را به پای صندوق‌ های رای کشاند و اجازه داد تا رای مردم خوانده شود، برنده واقعی و قطعی انتصابات امسال است، چرا که توانست دست کم تا هشت سال آینده، نظام توتالیترش را از فروپاشی نجات دهد.

‫حضور گسترده مردم در نمایش انتخابات دیروز، از سه مسئله بزرگ حکایت می کند:
۱- عدم اطمینان شان به اپوزیسیون خارج از کشور و دلسردی شان نسبت به آنان
۲- غیر قابل تحمل شدن شرایط داخل کشور و امیدشان به آینده ای بهتر ( دور از ذهن )
۳- عدم آگاهی شان از فواید تحریم و نافرمانی های مدنی که بی شک این ماجرا، ناشی از کم کاری من و همکارانم است.

اگر از من به عنوان یک نویسنده و فعال سیاسی که بیش از چهار سال است قلم می زنم، بپرسید که مقصر اصلی شرکت مردم در انتصابات و در نتیجه محکم شدن پایه های حکومت خودکامه سید علی خامنه‌ای، کیست و یا چیست؟ بدون رودربایستی و با صداقت کامل اعلام می کنم که اپوزیسیون تقصیر کار است.

اپوزوسیونی که به جای اتحاد و همدلی و رسیدگی به مشکلات امروز ایران، درگیر گذشته های دور است، مردم را دلسرد و وادارشان می کند تا از میان بد و بدتر، بد را انتخاب کنند.

اپوزوسیونی که به جای اتحاد و همدلی و رسیدگی به مشکلات امروز ایران، درگیر گذشته های دور است، مردم را دلسرد و وادارشان می کند تا از میان بد و بدتر، بد را انتخاب کنند.

اپوزوسیونی که در حقیقت وجود خارجی ندارد ، فعالین خودخواه و تکرویی که حاضر به همکاری با هم نیستند و آنانی که هنوز به جای رسیدگی به مشکلات امروز ایران، درگیر گذشته های دور و دشمنی های قدیمی اند و در این برهه حیاتی از زمان، امروز را رها کرده و به دیروز می پردازند؛ بله، اگر اپوزیسیون مردم را دلسرد نکرده بود و به ملت امید داده بود و ایرانیان داخل کشور به آنان اعتماد داشتند، امروز شاهد حضور گسترده مردم برای انتخاب میان بد و بد تر نبودیم.

بی انصافیست اگر انگشت ملامت را فقط به سمت اکثریت مردم ایران دراز کنیم و متهم جلوه شان دهیم؛ خودم نیز چنین رفتاری را تا همین لحظه داشته ام ولی خوب که فکر می کنم، می بینم که یک طرفه به قاضی رفته ام و یک عذرخواهی به همه دوستانی که رای دادند، بدهکارم. من معذرت می خواهم که نقش پُر رنگ اپوزیسیون بی عَمل را در این تراژدی ملی، نادیده گرفتم.

اپوزوسیون با کم کاری اش و با سر دادن شعارهای تو خالی چند ده ساله، مردم را از هر گونه تغییر و انقلابی به کمک نیروهای خارج از کشور پاک ناامید ساخت؛ اکثریت مردم دیگر کمترین اعتماد و باوری به مبارزان آن سوی مرزها ندارند؛ از دید آنان اصلاح طلبانی که در ایران هستند، کنارشان زندگی می کنند، به خاطر دفاع از حقوق مدنی شان در زندان اند و هزینه می دهند، بهترین و کم هزینه ترین گزینه برای هرگونه تغییر و اصلاح هستند.

می گویید مدرک اثبات این ادعایم چیست؟ اگر واقع بینانه به تمامی انتخابات برگزار شده توسط رژیم در طی سه دهه گذشته بنگرید، در خواهید یافت که ملت ایران همواره با شرکت در انتخابات های رژیم، تلاش کردند که سرنوشت خود را در چهارچوب قانون اساسی رقم بزنند و شاید در سخن خواستار سرنگونی باشند ولی در عمل، قطعن این فرضیه را به اثبات نرسانده اند.

– من اشتباه کرده ام:

تمامی قطعات پازل را که کنار هم بگذاریم در می یابیم که هر چند هدفم آزادی، سکولاریسم و دموکراسی در ایران است و تا کنون حتی یک واژه بر ضد منافع کشورم ننوشته ام و همواره تمام هم و غم من، ایران و آبادانی اش بوده و هست، اما در حال حاضر خود را در صفحه ای دیگر از تاریخ و جدا از اکثریت یافته ام.

آن هایی که به خیابان ها آمده و رای دادند و به پیام تحریم انتخابات از سوی اپوزوسیون، نه گفتند، مردم ایران بوده و هستند. بی تردید دلسردی و عدم اعتماد مردم بع اپوزوسیون سبب شد تا این تراژدی غم انگیز شکل بگیرد.

آن هایی که به خیابان ها آمده و رای دادند و به پیام تحریم انتخابات از سوی اپوزوسیون، نه گفتند، مردم ایران بوده و هستند. بی تردید دلسردی و عدم اعتماد مردم بع اپوزوسیون سبب شد تا این تراژدی غم انگیز شکل بگیرد.

خواسته ها و انتظاراتم خیلی بیشتر و بررگ تر از چهارچوب اختیارات رییس جمهور در قانون اساسی است؛ اما اکثریت مردم کشورم به همان خواسته های کوچک نیز راضی اند و خوشحال خواهند بود اگر رییس جهوری، به یکایک وظایف قانونی اش عمل کند و وضع موجود را به شرایط بد تری برایشان تبدیل نکند، جدا افتاده ام!

داشتن عقاید و باورهایم را اشتباه نمی دانم، خواسته های بزرگ و آرزوهای در سرم را اشتباه نمی دانم، مخالفت با اصل استبداد و حکومت دینی و شرکت نکردن در هیچ انتخابات مهندسی شده به منظور اعتراض را اشتباه نمی دانم؛ انتظارم از هم میهنانم، برای همراه شدن با من و خواسته هایم را اشتباه می دانم و بعد خشمگین شدن از آنان به دلیل عدم همکاری شان با من ساده دل را!

‫با تمام آنچه در روزها و هفته های گذشته بین مان رخ داد، با تمام تفاوتی که میان خواسته های مان وجود دارد، با تمام جیغ هایی که من زدم و فربادهایی که تو کشیدی، من و تو گوشت هم را بخوریم، استخوان هم را دور نمی اندازیم؛ از خوشحالی ات شادم دوست من، امیدوارم که به تمام آنچه انتظارش را داری برسی و من هم راه خودم را ادامه داده و خط فکری ام را دنبال می کنم.
پاینده باد ایران
شادی ات مستدام باد

  • محمود ماهری

    ارزنده تر از نتیجه انتخابات، این بود که رای دهنده گان شب نخوابیدند، انگشت بریده و نمک زدند تا هشیارتر بیدار بمانند و آرام و معنی دار بغرند که نگران ولی مصمم به حفظ رای خود و تداوم مطالبات دموکراتیک هستند. همین بیداری آگاهانه و خشم فروخورده، ماشین شمارش آرای دیکتاتوری را هم لرزاند و به زانو درآورد که خیال تقلب را از سر بدر کند وگرنه آخرین خاکریز را بسا پیشتر از طلوع آفتاب، از دست خواهد داد.
    نامحتمل و غیرممکن نیست که روحانی هم تا بر کرسی بنشیند، زیر قول و قرار بزند و سر ماست مالی شده ی “تقیه” (دروغگویی و فریب اسلامی) را همانند خمینی و هر اسلامگرای دیگر نشان ملت بدهد، اما حماقت محض و دقیقا بی فایده است چرا که زمان عوض شده و اگر ۳۵ سال پیش با بیل کوه می کندند، امروزه بزرگترین تکنولوژی ارتباطاتی از جمله ماهواره و اینترنت، قدرت مردم را فوق العاده بالا برده و ذره خدا هم کشف شده که ربطی به چرندیات مذهبی و خزعبلات آخوندی ندارد.

    مردم با این اراده و رای هوشمندانه به حسن روحانی، ابتدا یک تودهنی محکم به چاله دهان خامنه ای دیکتاتور و دستگاه سرکوب وی زدند و در ثانی توانستند “باریکه راه”ی برای پیشروی و تداوم مطالبات حقوق پایمال شده بسازند. اینگونه است که ریل انسانی برای سرنگونی استبداد و برچیدن اسلام از حیطه زندگی بشری با رای مردم ساخته می شود و می رود که قطار جمهوری فدرال ایران با سرعتی در خور به حرکت درآید و آزادی زندانیان سیاسی، نیل به آزادی، احیای دموکراسی و همزیستی مسالمت آمیز با جامعه جهانی، از اولین ایستگاه هاست.

    این خیزش عاقلانه و کم هزینه، نتیجه دهها سال، هزینه پردازی خونین است. جای از خود گذشتگان و بویژه شهدای جنبش سبز در این جشن غرور و بازگشت اعتماد بنفس خالی ست و ناکامی و بور شدن آن دسته از اپوزیسیون قلابی و معدودی “تنها آلترناتیو” همجنس خمینی در خارج کشور را بدنبال دارد که برای ارتکاب دوباره تقلب و تکرار کشتار و تجاوز، شب زنده داری و دعای کمیل! خواندند و با اولین نتایج انتخابات، به دل پیچه و اختلال رواحی افتادند. متبرک باد راه رهایی و آزادی از اسارت و بندگی

    :قطعه زیر را شب قبل انتخابات نوشتم

    در هوای گرگ و میش بپا شد ملایی بنام روحانی
    دستاربسر عبا به تن ریش و پشم و صد آیه قرآنی
    راه خاتمـی مکار باید رفت و زیر سایه رفسـنجانی
    پول نفت و قدرت مگر نیست مال شیــخ و روحانی
    شاه باید برود که چرا کم کشت سیاسی و زندانی
    تا بماند بیضه اســلام و منبر و مکر و فریب روحانی
    میکُشـیم دار میزنیم هرمخالف شرع تو نیک دانی
    بمیرند خلایق تا یکی بماند رهبر ولایت در میدانی
    روزگار غریبی ست نازنین خود بهتر زمن می دانی
    حوری بهشتی کو مگر خاک شوی دست روحانی
    دست بردار گر ماهری این قصه شد بسی طولانی
    صلاح ملک خویش دانند ملت ما با حسن روحانی

    • irani

      علف سبز علف بنفش
      اینها رای دهنده هستند یا روسپیان سیاسی؟

  • mihan dust

    پس از یورش عرب ها و جا اندازی و پزیراندن پدیده شوم اسلام بزور کشتار، مردم ایران دیگر به تو سری خوردن و پیرووی از زور خو گرفته و فرمانبری گوسفند وار از زورگویان بخشی ازخمیره و فرهنگشان شده

  • غفّارزاده

    مردم ساده لوح نیستند و بخوبی می دانند چگونه پراگماتیک وواقعبینانه عمل کنند وقتی که دیکتاتوری برسرکارست۰ دراین انتخابات رئیس جمهوری ،رأی مردم برای یکنفر نیست بلکه برای دستیابی به یک زندگی شرافتمندانه ,محترمانه و با کمترین دغدغهٔ خاطرست۰بعدازین چارهٔ دیگری نیست مگر تحقّق خواسته های مردمی وگرنه تا ابد ، اشتیاق ومیل رأی
    دادن ، باقی نخواهدماند۰
    آنچه بدیهیست اینست که رأی مردم ، منتخبین را مجبور به مسئولیّت پذیری می کند وجای هیچگون بهانه ای را برای دست اندرکاران حکومتی نمی گذارد۰ ملّت نشان داد که برای مملکت و کسب آزادی حاضرست با رأی ندادن، بی اعتمادی خویش را به حکومت اسلامی نشان دهد ویا با رفتن به پای صندوقها و دادن رأی به آنکسی که آمادگی خویش را برای عوض نمودن جوّ فعلی به میان آمده ست, با یاران در بند خود تجدید عهد نماید۰تنهاوقتیکه آقای روحانی برای باردوّم انتخاب شوند ،به ایشان تبریک می توان گفت زیرا که عهده دار صادق امانت رأی مردم خواهندبود۰

    آنهایی که رأی ندادند بخاطر این که، به حق ، دل خونینی ازرژیم جمهوری اسلامی دارندوسایهٔ بی اعتمادی به آن بردلهایشان افتاده؛ وآنهایی که رأی دادند تا ۴ سال بیشتر, حکومتی غیرخلقی و بی تدبیر زمام امور رادردست نگیرد ، دست دردست هم ،به تلاش خویش ادامه خواهندداددرراه بهزیستی وهمگی همواره مدیون وسپاسگذار جانباختگان راه آزادی خواهندبود۰ یادشهیدان همواره با ما وگرامیست۰۰۰