نگارشِ “پینگیلیش” تیری بَر جگرِ قَندِ پارسی است! ۳

مدت زمانی است که ایرانیان، برای نگاشتن ایده ها و جملات مورد نظرشان در فضای مجازی و همچنین نوشتن و فرستادن پیام های کوتاه توسط تلفن های همراه شان، از الفبای لاتین استفاده می کنند و بی توجه به اینکه زبان نوشتار و مورد نظر ایشان فارسی است و رسم الخط فارسی قرن هاست که توسط ایرانیان مورد استفاده قرار می گیرد و یکی از کهن ترین و با ارزش ترین میراث اجدادی ماست، جملات مورد نظر خویش را با حروف انگلیسی می نویسند و نام عامیانه “پینگلیش” را بر روی این شیوه نگارش ناپسند نهاده اند.

بسیاری از ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می کنند و همچنین فرزندان آنان که در خارج از مرزهای ایران زمین زاده شده اند، حتی توانایی خواندن و نوشتن زبان شیرین فارسی را نداشته و زبان فارسی را نیز به صورت شکسته و ناقص سخن می گویند و به طور کلی، مزه این قند فارسی را به فراموشی سپرده اند که البته بسیار جای تاسف و نگرانی برای آینده این زبان کهن وجود دارد.

فردوسی پاکزاد با نوشتن کتاب ارزشمند و نفیس شاهنامه، فرهنگ، هنر،تاریخ و مهم تر از همه زبان فارسی را قرن هاست که زنده نگاه داشته است و ایرانیانی که امروز به زبان فارسی سخن می گویند، مدیون و وام دار این بزرگمرد تاریخ هستند.

فردوسی پاکزاد با نوشتن کتاب ارزشمند و نفیس شاهنامه، فرهنگ، هنر،تاریخ و مهم تر از همه زبان فارسی را قرن هاست که زنده نگاه داشته است و ایرانیانی که امروز به زبان فارسی سخن می گویند، مدیون و وام دار این بزرگمرد تاریخ هستند.

بیشتر ایرانیان خارج از کشور، پس از مدت زمان کوتاهی استنشاق هوای کشورهای بیگانه، باد بیگانگی به گلو می اندازند و سرزمین مادری و فرهنگ و تاریخ و هنرشان را جز در مواقعی که می توانند با کمک آن ها فخری بفروشند، از یاد می برند.

گویی که نه هیچگاه ایرانی بوده اند و نه زمانی فارسی را چون بلبل صحبت می کردند و حتی گاهی دستی به قلم می بردند و چیزهایی نیز می نوشتند، ایشان شوربختانه به گونه ای رفتار می کنند که پنداری زاده کشوری هستند که در آن سکونت می کنند و به طور اتفاقی فارسی را دست و پا شکسته آموخته اند و چیزهایی نیز راجع به ایران در اخبار تلویزیون شنیده اند.

اگر به کشورهای اروپایی نظیر آلمان و فرانسه که زبان رسمی شان انگلیسی نیست نگاهی بیاندازیم و آن کشورها را مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دریافت که سران آن کشورها سرمایه های چشمگیری را خرج زنده نگاه داشتن زبان شان می کنند.

برای مثال می توان از امکان تحصیل رایگان برای دانشجویان خارجی در صورتی که به زبان فرانسوی (در کشور فرانسه) و یا زبان آلمانی ( در کشورهای آلمان،اتریش و…) تحصیل کنند، نام برد.

حال ما ایرانیان، با داشتن چنین زبان کهن و شیرینی که پر است از مشاهیر و دانشمندان و فیلسوفانی چون حکیم عمر خیام که چهره های جهانی می باشند و همگان ایشان را شناخته و بدان ها احترام می گذارند، چه کرده و چه می کنیم؟

آیا نوشتن جملات فارسی با الفبای انگلیسی، خیانت به فردوسی پاکزاد، آن بزرگمرد فرزانه ایرانی نیست که سی سال از زندگی اش را برای نوشتن شاهنامه به قصد حفاظت و مراقبت از تاریخ و زبان و فرهنگ این مرز و بوم وقف کرد؟

آیا با نوشتن جملات فارسی توسط حروف بیگانه انگلیسی، به یادگار های جاودانه و ارمغان نسل های گذشته و مفاخر ایران زمین پشت نکرده و حافظ ها و سعدی ها، مولانا ها و شهریارها، فرخی یزدی ها و هدایت ها، پروین ها و سیمین ها و شاملوها و فروغ ها را زیر پاهای مان و فقط به خاطر راحت طلبی مان له نمی کنیم؟

چه بر سر زبان فارسی و آیندگانی خواهد آمد که هرگز توانایی خواندن و نوشتن فارسی را نخواهند داشت؟ چرا ایرانیانی که ادعای فرهیختگی و ادیب بودن شان، گوش آسمان را کر کرده است، خود تیشه ای در دست گرفته و در حال زدن ریشه فرهنگ و هنر و تاریخ و ادبیات فارسی هستند؟

فرتور اثر زیبای یک هنرمند ایرانی را که شعری از حافظ شیرازی را با خط نستعلیق ایرانی نوشته است، نشان می دهد. چرا ایرانیان باید به جای استفاده از این الفبای زیبا که سراسر دست نگارنده را برای هنرآفرینی باز می گذارد روی گردانند و با حروف انگلیسی زبان مادری شان را بنویسند؟

فرتور اثر زیبای یک هنرمند ایرانی که شعری از حافظ شیرازی را با خط نستعلیق ایرانی نوشته است، نشان می دهد. چرا ایرانیان فارس زبان باید به جای استفاده از این الفبای زیبا که سراسر دست نگارنده را برای هنرآفرینی باز می گذارد روی گردانند و با حروف انگلیسی زبان مادری شان را بنویسند؟

یکی از دلایلی که ایرانیان ترجیح می دهند از حروف بیگانه برای نوشتن جملات شان استفاده کنند، تنبلی و راحت طلبی ایرانیان است که این عادت و اخلاق زننده ایرانیان، شهره آفاق گشته است. ایرانیان برای چند دقیقه راحتی بیشتر و کار آسان تری را انجام دادن، از الفبای انگلیسی برای نگاشته های شان استفاده کرده و فرهنگ و زبان مادری کهن شان را له کرده و فراموش می کنند.

بیشتر ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می کنند، حتی زحمت آموختن دستور زبان فارسی را به فرزندان شان نمی دهند و با این خیانت، نسل های آینده ایران زمین را به طور کل، با ادبیات و هنر و فرهنگ و تاریخ ایران زمین بیگانه و نا آشنا می سازند و زبان فارسی در میان نسل های آینده ایرانیان خارج از کشور جایی نخواهد داشت و از یادها فراموش خواهد شد.

نگارنده از یکایک هم میهنانی که این مقاله را می خوانند درخواست می کند که به زبان و ادبیات فارسی ظلم و خیانت نکنید و فارسی را پاس بدارید و از این ارمغان گوهر باری که گلستان ها و بوستان ها و دیوان های اشعار فراوانی به کمک آن نوشته شده است، به بهترین شکل محافظت کنید و با یک عزم ملی و اتحاد زیبا، رسم زشت و ناپسند فارسی نویسی با الفبای انگلیسی را، برای همیشه از بین ببرید. بگذارید نسل های آینده ایران زمین، به داشتن زبان و رسم الخطی کهن و پربار افتخار کنند و از خواندن آثار مشاهیر ایرانی، لذت ببرند.

  • سیروس تیزبین

    با درود
    من همیشه نوشته های شما را با شورو خرسندی میخوانم و با بیشترباورهایتان همراه وهمداستانم. ولی این بار پذیرش این دیدگاهتان که میگویید برای پایداری وماندگاری زبان پارسی و نگهبانی ازآن٬ بکارگیری الفبای عربی بجای لاتین برای نوشتن بایسته است٬ راستش برایم بسیار دشوار است. ازدید من الفبای عربی سوای زشتی آن٬ نه تنها هیچگونه همخوانی با زبان ما ندارد چرا که زبانهای ما از دو خانواده جدا ازهم هستند٬ وبرکسی پوشیده نیست که این الفبای عربی پس از یورش شوم عربان به سر زمینمان وچیره گی آنها بر همه چیزمان٬ جایگزین الفبای پیشین در نوشتار ما شد. من براستی براین باورم که بکار گیری این الفبای نا خوش آیند بروشنی بی ارجی و دشنامی است به همه جان باختگان دلاور ایران که دربرابر این دشمن کشتارگر ایستادند وجان باختند. زبان و فرهنگ ما هیچگونه خویشاوندی با زبان و فرهنگ عرب ندارد و بکار گیری الفبای لاتین از دید من بسیارپسندیده تر است. زیرا که زبان پارسی از خانواده زبانهای اروپایی است و بجا است که ما اگر که نمیخواهیم ویا نمیتوانیم به الفبای گذشته خود روی کنیم وآنرا جایگزین الفبای عربی کنیم٬ دست کم مانند کشورهمسایمان ترکیه٬ نوشتار خود را با الفبای لاتین بنویسیم٬ و باز فراتر میروم وپیشنهاد میکنم که بسیار بایسته است که همچنین دست بکار پاک سازی زبانمان از همه واژهای عربی بشویم.
    با سپاس
    سیروس تیزبین

  • Mihan Dust

    آقای پارسا٬ آیا شما براستی عربی نویسی را گنجینه ورسیده از پیشینیانمان وزبان فردوسی و خیام وسعدی میدانید؟ آن بیچارها مگر راه و چاره دیگری هم سوای عربی نویسی داشتند؟
    و اکنون ما بایستی بهره گیری از ابزار نوشتنی عربها را که بزور بما پزیرانده شده گنجینه رسیده از گزشته هایمان بدانیم و بنامیم؟ و از این رسیده نا پاک از بیگانه٬ بجای غمگین و شرمسار بودن ازخود سپاسگزارباشیم و بخود ببالیم؟ مگر ما خود پیشتر نوشتن نمیدانستیم که ابزار نوشتن را میبایستی از تازیان بیابانگرد وام بگیریم وسپس آنرا با سرافرازی رسیده ازپیشینیانمان و از آن خود بدانیم؟ نه٬ ما با پشت کردن و زدودن این ابزار ننگین ازفرهنگ خود وجایگزینی آنها با ابزاری ملی و بومی٬ نه تنها روان فردوسی و خیام و دیگر رفتگانمان را آزرده نمیکنیم بلکه روان آن پاکان از ما بسیار شاد و خرسند هم خواهند شد.

  • علی

    معایب خط فارسی

    دکتر محمد رضا باطنی
    وقتی درباره زبان سخن به میان می‌آید، اکثر مردم به طور ناآگاه به خط و نوشته فکر می‌کنند. ولی باید همواره به خاطر داشت که زبان اصل و خط فرع است و خط، به عنوان یک وسیله ثانوی، برای نمایاندن زبان به وجود آمده است.
    با توجه به اینکه خط فارسی برای نشان دادن صداهای زبان فارسی ناتوان است. معایت مهم خط فارسی را به اختصار می‌توان چنین برشمرد.
    ۱- مصوت های /o/ /e/ /a/ در خط نمایانده نمی‌شوند. مثلا «کَش»، «کِش»، «کُش» را در خط یک جور می‌نویسند. اشتباهات تلفظی و سوءتفاهماتی که در خواندن یک متن از این رهگذر پیش می‌آید بسیار است. چون مصوت‌های سه گانه بالا در خط وارد نمی‌شوند بسیاری از کلمات که تلفظ و معنی مختلف دارند یک صورت نوشته پیدا می‌کنند. مثلا صورت‌های: سقط، مهر، اقدام، اعمال، اخبار، اعلام، علم، اتباع، مجاز، رب، اسناد، ملک، پر، عده، چک، نسبی، حکم، ظهر، خلق، مثل، ترکه، در، مرد، خرد، تف، کرم، گرد، چرا، مسلم، سحر، سفت، صفر، و صدها صورت دیگر که گاهی چندین تلفظ و چندین معنی کاملا مختلف دارند. البته در مورد بعضی از کلمات آشنا از سیاق عبارت یا فحوای کلام می‌توان معنی آن‌ها را حدس زد و آن‌ها را درست تلفظ کرد، ولی در مورد کلماتی که برای خواننده آشنا نباشند، و مخصوصا در مورد کلمات خارجی و اسم‌های خاص که به خط فارسی نوشته شده باشند، فحوای کلام نیز نمی‌تواند دشواری تلفظ را بر طرف نماید.
    ۲- چون بعضی از صامت‌ها مکرر هستند، یعنی تشدید دارند و در عمل علامت تشدید آن‌ها نوشته نمی‌شود، اغلب دو کلمه کاملا متفاوت، یک صورت پیدا می‌کنند. صورت‌های «بر»، «کره» و «ماده» با تشدید و بدون تشدید کلمات متفاوت با معانی متفاوتی هستند. گاهی اوقات دشواری تلفظ و اختلاط معنی ناشی از ترکیب دو نقض بالا است: مثلا اختلاط کلماتی که به صورت، محرم، رویه، مقدم، سر، در خط ظاهر می‌شوند، ناشی از فقدان مصوت و تشدید با یکدیگر است.
    ۳- برای بعضی صداها بیش از یک علامت وجود دارد. مثلا برای صدای /s/ حروف «س»، «ص» و «ث» و برای صدای /z/ حروف «ز»، «ذ»، «ظ» و «ض» و برای صدای /t/ حروف «ت» و «ط» و برای صدا /h/ حروف «هـ» و «ح» و برای صدای /q/ حروف «ق» و «غ» به کار برده می‌شود. هم چنین دو حرف «ع» و «ء» نیز نماینده یک صدا هستند. این تعدد حروف از آن جا است که کلماتی که از عربی به فارسی آمده‌اند، بعضی دارای صداهایی بوده‌اند که در فارسی وجود نداشته است، در نتیجه فارسی زبانان نزدیک‌ترین صدایی را که در زبان خودشان وجود داشته، به جای آن‌ها نشانده‌اند. بدین ترتیب اختلاف املای کلمه که نماینده اصل عربی آن‌ها است حفظ شده، ولی تلفظ آن‌ها فارسی و یکنواخت شده است. گذشته از این که بسیاری از این کلمات از اصل فارسی به عربی رفته و دوباره به فارسی برگشته‌اند، از آن جایی که سال‌ها است این کلمات در فارسی به کار برده می‌شوند و در نتیجه تلفظ و معنی آن‌ها تغییر کرده است، باید آن‌ها را فارسی پنداشت. نوشتن آن‌ها به صورت اصلی عربی، نه تنها فارسی زبانان را به خارجی بودن آن‌ها حساس می‌کند – که خود کار نادرستی است زیرا این‌ها جزو واژگان فارسی شده‌اند – بلکه از نظر صوت شناسی نیز نامناسب است زیرا، چنان که گفتیم، هر دسته ازاین حروف نماینده یک صدا هستند و تمایز اصلی آن‌ها در فارسی از بین رفته است.
    ۴- بعضی حروف نمایده بیش از یک صدا هستند. مثلا «و» می‌تواند نماینده /o/ باشد مانند «تو» /to/، یا نماینده /u/ باشد، مانند «رو» /ru/ یا نماینده /v/ باشد، مانند «ولی» /vali/، یا نماینده /ow/ باشد، مانند «روشن» /rowšan/. «ی» می‌تواند نماینده /y/ باشد، مانند «یار» یا نماینده /i/ باشد، مانند «کی» /ki/. در نتیجه صورت نوشته «دین» می‌تواند دو تلفظ و دو معنی داشته باشد: /deyn/ و /din/؛ هم چنین صورت‌های نوشته «کی»، «نیل» و مانند آن. «ا» در میان یا پایان کلمه نماینده صدای /â/ است، مانند «رفاه»، «جفا» و غیره ولی در آغاز به تنهایی می‌تواند نماینده سه صدا باشد مانند /a/ در «احمد»، /e/ در «اجبار» و /o/ در «الفت»؛ به صورت «آ» می‌‌تواند نماینده /â/ باشد، مانند «آب». به کمک حروف «و» و «یـ» می‌تواند به ترتیب نماینده صداهای /u/ و /i/ باشد، مانند «او» /u/ و «ایران» /iran/. بدین ترتیب، حرف «ا» به تنهایی یا با کمک حروف «و» و «یـ» می‌تواند در آغاز نماینده شش مصوت باشد.
    ۵- یک حرف بسته به جای خود در کلمه و بسته به حروفی که در پس و پیش آن قرار می‌گیرد لااقل به چهار صورت نوشته می‌شود: ع ـع ء ـعـ. بعضی حروف مانند «ی» چهار صورت نیز بیشتر پیدا می‌کنند.
    ۶- مسئله قطع و وصل حروف، که بعضی به هم می‌چسبند و بعضی نمی‌چسبند، مشکل دیگری است. در مورد حروفی که به هم می‌چسبند نیز مرز مشخصی وجود ندارد، به همین جهت تصمیم آن اغلب به سلیقه فردی نویسنده واگذار می‌شود. بعضی اوقات دیده می‌شود که چندین کلمه را به هم می‌چسبانند، مانند «اینستکه» (این است که) «طوریستکه» (طوری است که) و مانند آن. اشکال دیگری که از قطع و وصل حروف ناشی می‌شود این است که گاهی فاصله بین حروف منفصل یک کلمه، در نوشتن یا در چاپ، کم و زیاد می‌شود، در نتیجه خواندن آن کلمه مشکل می‌شود و یا اصلا معنی دیگری پیدا می‌کند. مثلا اگر فاصله بین حروف در جمله «ما در آن جا هستیم» به هم بخورد جمله می‌تواند معنی دیگری داشته باشد: «مادر آن جا هستیم».
    ۷- اضافه که یکیاز عناصر بسیار فعال دستوری در زبان فارسی است، معمولا به صورت مصوت /e/ در تلفظ ظاهر می‌شود و چون این مصوت در خط فارسی وارد نمی‌شود بنابراین اضافه هم نوشته نمی‌شود. در نتیجه این نقص بزرگ گاهی خواننده جمله را تا آخر می‌خواند و آن را بی معنی حس می‌کند. ناچار برمی‌گردد و دقیق‌تر نگاه می‌کند و پی می‌برد که اضافه‌ای در تلفظ وارد نکرده یا بی جهت وارد کرده است. گاهی اوقات نیز کم و زیاد کردن اضافه جمله را بی معنی نمی‌کند، بلکه معنی آن را تغییر می‌دهد. مثلا در جمله «مردم دیگر این کار را نمی‌کنند» اگر اضافه‌ای پس از «مردم» قرار گیرد یا نگیرد معنی جمله به کلی فرق می‌کند. هم چنین بود و نبود اضافه پس از کلمه «اغلب» در جمله «اغلب ِ مردم این طور فکر می‌کنند» معنی آن را تغییر می‌دهد.
    ۸- فراوانی نقطه‌ها و پس و پیش شدن آن‌ها و گاهی اوقات حذف آن‌ها اشکالات فراوانی ایجاد می‌کند که درباره آن‌ها داستان‌هایی ساخته شده است.
    ۹- علاوه بر معایب فوق، رسم الخط‌های مختلف، شکسته نویسی و قوانین پیچیده و اختلاف سلیقه‌ها در مورد املای همزه و مانند آن بر اشکال خواندن و نوشتن خط فارسی می‌افزاید.
    اصلاح خط کار آسانی نیست. زیرا گذشته از اشکالات فنی، موضوعی است که درباره آن سوءتفاهمات زیادی وجود دارد و با احساسات شخصی و ملی افراد برخود پیدا می‌کند. مسئله اصلاح خط امری است زبان‌شناسی، اقتصادی، اجتماعی، روانی، ملی و آمیختگی این جنبه‌ها، بحث آن را در هر کشوری به جدالی پر هیجان تبدیل می‌کند.
    بعضی از مخالفت‌هایی که با تغییر یا اصلاح خط می‌شود، ناشی از سوءتفاهم است. مثلا یکی از کسانی که در یک مناظره علیه تغییر خط صحبت می‌کرد، می‌گفت «تغییر خط، زبان فارسی را از بین می‌برد»، غافل از این که زبان را با هر خطی می‌توان نوشت و تغییر خط نمی‌تواند زبان را نابود کند. بعضی دیگر دوست دارند همیشه به گذشته بچسبند و با هر تغییری مخالفت کنند. در مورد خط، یک عامل روانی نیز اضافه می‌شود و آن این که هر قدر خط مشکل‌تر باشد، رنج یاد گرفتن آن بیشتر است و کسانی که رنجی کشیده و این خط مشکل و کج و معجوج را آموخته‌اند نمی‌خواهند به آسانی دست بر دارند و حاصل زحمت سالیان دراز خود را تباه شده ببینند. عده دیگری نیز که دستخوش احساسات ملی افراطی هستند و افتخار ایران را در چیزهایی می‌دانند، خوب یا بد، که از گذشته به ارث رسیده، بدون این که مصالح فرهنگی و اجتماعی معاصران و آیندگان را در نظر بگیرند، با تغییر یا اصلاح خط مخالفت می‌کنند زیرا آن را به منزله تباه شدن میراث گذشته می‌دانند. عده‌ای نیز به این علت که تغییر خط به آن‌ها زیان‌های مادی وارد می‌کند، با آن مخالفت می‌ورزند.

    خط فارسی باید تغییر کند یا اصلاح شود. خط امروز ما بسیار نارساست و برای منظورهای علمی و دقیق، قابل اطمینان نیست (و به همین علت است که هر جا دقت مطرح باشد، ما مجبوریم تلفظ کلمه را با کمک حروف لاتینی یا وسایل دیگر تثبیت کنیم.) علاوه بر این، چنان که گفته شد، این خط در بسیاری موارد از سرعت خواندن می‌کاهد و موجب اشتباهات و سوءتفاهمات زیادی می‌شود. یاد گرفتن آن برای دانش آموزان و بزرگسالان نوآموز رنج‌آور است، و مانع دلسردکننده‌ای است برای خارجیانی که بخواهند با زبان و فرهنگ ما آشنایی پیدا کنند.
    برگرفته از: کتاب زبان و تفکر