چه تفاوتی میان حکومت اسلامی و رژیم شاهنشاهی وجود دارد؟ ۵۰

شاه نرفت ؛ تاج او رفت

دیر ژمانیست که ما را بر دو راهی  شاهنشاهی  و جمهوری رها کرده اند. اما آیا شاهنشاهی راه سعادت مردم ایران است؟چرا گروهی بازگشت شاهنشاهی را راه سعادتمندی مردم ایران می دانند؟. مگر هم اکنون هم ما دوره شاهنشاهی را نمی گذرانیم؟!. آخر مگر نه این که حکومت های اسلامی پس از یورش تازیان به ایران همگی بر مبنای رژیم های شاهنشاهی ایران
بناشده، و در فرزندان حاکم موروثی گشته است؟.

شاهنشاه قدر قدرت خامنه ای بر مسند خلافت نشسته، مزدوران، چاپلوسان و بادمجان دور قاب چینان گرداگردش به مدح و ثناگویی وی مشغولند. این صحنه در مورد خلفای بنی امیه، بنی عباس و شاهان ایران همیشه تکرار شده است.

سعادت چیست؟ و چرا دین راه سعادت نیست؟

سعادت را در گذشته بارها  تعریف کرده اند و با آن زندگی انسان آنروز را به بیراهه برده اند: “به خدا ایمان بیاورید تا رستگار شوید…”  آیا در ۳۰۰۰ سال ایمان به خداوند به یاهو  یا الله  و یا مسیح کسی با طناب دین از چاه نجات یافته است؟. آیا وعده های دین به مؤمنان برای سعادت  به ایشان کمکی کرده است و یا این ادیان دستاویزی بوده اند برای کلاهبرداری محترمانه گروهی خاخام و کشیش و آخوند؟. زکات بدهیم تا برکت زیاد شود؟. اما علم هواشناسی نمی تواند رابطه ای بین زکات و برکت پیدا کند! ما با علم توانستیم محصول کشاورزی را زیاد کنیم ولی دین با زکاتش چه برکتی به محصول داده است شما بگویید.

شاهنشاه اسلام پناه چه اندازه دلشان برای از دست رفتن اسلام سوخته و تلاش می کند تا اسلام عزیز را بر سرپا و قدرت نگاه دارد.

شاهنشاه اسلام پناه چه اندازه دلشان برای از دست رفتن اسلام سوخته و تلاش می کند تا اسلام عزیز را بر سرپا و قدرت نگاه دارد.

امروز علم و قانون دو راه انسان برای رفتن به سوی  سعادت شناخته شده اند.چون  تعریفی که از سعادت کردند اولا شامل همه می شود و نه فقط مؤمنان و دوم این که تعریف ساده و قابل اجرایی را ارائه داده اند :
سعادت مسیری است (مقصد نیست) که  کیفیت زندگی ما را بالا می برد. کیفیت زندگی شامل سلامت، امنیت ،شادی ، امید به آینده بهتر و غیره است که علم و قانون توانسته اند  مردم کشوری مانند نروژ را به جایی برسانند که این کشور زندانهایش را یکی پس از دیگری  تعطیل کند.

سیل روز افزون مسلمانان به اروپا نشان می دهد که سعادت در مسلمانی نیست بلکه در قانون بشری و دموکراسی مبتنی بر علم و فلسفه غرب است. آیا از غرب هم کسی برای سعادت به مکه یا نجف می رود؟. یا آیا با گفتن جمله ” اشهد ”  کسی به سعادت می رسد یا بیمه و خدمات انسانی و آموزش  و  برخورداری از حقوق شهروندی باعث سعادت است؟. بدون ایجاد زندگی با کیفیت رسیدن به سعادت یک شوخی است.

در بالا اعلیحضرت شاهنشاه یک شاه مشروطه  که نباید کار اجرایی داشته باشد در لباس فرماندهی ارتش و در پایین روضه خوان ۵ تومانی که سوراخ دعا را گم کرده و از ارتش و سپاه سان می بیند.

طرف راست؛ اعلیحضرت شاهنشاه یک شاه مشروطه که نباید کار اجرایی داشته باشد در لباس فرماندهی ارتش و در سمت چپ روضه خوان ۵ تومانی که سوراخ دعا را گم کرده و از ارتش و سپاه سان می بیند.

در این مصاجبه شاه ایران با درماندگی و صداقت خاصی نشان می دهد که دست کمی از آخوند ندارد !

شاهنشاهی و طرفداران آن…

یک سوؤال ساده… آیا در دو سده گذشته کشوری بوده که مردم آن پس از تجربه دموکراسی ، دوباره به پادشاهی تن دهند؟ در کشورهایی مانند نروژ که پادشاه یک شهروند عادی است و هیچ برتری نسبت به منشی خود ندارد چه چیز باعث شده که مردم پادشاهان  را از قدرت گذشته شان دور کنند؟ چگونه ممکن است انسان امروز بپذیرد که  رهبری و لیاقت در رأس قدرت بودن یک امر ارثی است؟ آیا می توان باور کرد صرف این که کسی پسر شاه باشد به رهبری مردم شایسته است؟ گزاف نیست اگر گفت این آخرین انتخاب مردم دانای امروز است و هیچ گاه لیاقت رهبری مردم ارثی نبوده و نیست.

ملت ما از دست بوسی و دوره شاهی گذر کرده و به دست بوسی دوران شیخ و آخوند رسیده است. در هرحال، دیکتاتور در هر لباس و هر مقام عبودیت و نوکری می خواهد.

ملت ما از دست بوسی و دوره شاهی گذر کرده و به دست بوسی دوران شیخ و آخوند رسیده است. در هرحال، دیکتاتور در هر لباس و هر مقام عبودیت و نوکری می خواهد، نوکر و مزدور هم در اجتماع ما فراوان یافت می شود.

خلاقت ، ولایت ، امامت و رهبری… اینها همان پادشاهیند

همان گونه که گفته شد امامت و خلافت  معمولا در اسلام موروثی است که از پادشاهان ایران فراگرفته شده و از امامی به فرزند مورد نظر او ادامه می یافت… اما سعادت مردم در میان جنگ قدرت این پیشوایان  عظیم الشأن فراموش شد. براستی آنها چه می خواستند؟ اگر اینها بازگردند به رأس حکومت ، دانشی برای کمک به جامعه امروزی دارند؟. و یا خمینی که می گویند ” اقتصاد < ما ل > خر است !” …

و اگر به رژیم اسلامی نگاه کنیم چه چیز در جناب رهبر خاص است که به او اجازه می دهد بعنوان تنها انسان بالای ۱۸ سال برای همه تعیین تکلیف کند؟. آیا دانشی و تخصصی در سیاست یا مدیریت انسانی و یا اقتصاد دارد، که البته نه. !!! زیرا که رهبر رژیم چیزی جز یک طلبه قدرت طلب و کم دانش نیست. نه فقه و نه کلام هیچ یک نمی توانند مشکلات  زندگی انسان امروز را مدیریت کنند و او را سعادتمند نماید.

هر قسمت کوچک از اداره  جامعه شهری نیاز به مدیریت و دانش بسیار دارد که بدون آن  وضعیت بی نظم و خطرناکی در اداره جامعه پیش می آید که همه را به بد بختی سوق می دهد. نمونه زنده این اداره اسلامی و نه علمی را می توان در سه دهه رژیم اسلامی بخوبی دید که با داشتن منابع بزرگ گاز ، نفت و مس و کشاورزی و غیره ، ایران باز هم  یکی ازکشورهای  فقیر  منطقه شده است و همه آن بخاطر رهبری یک شخص مستبد و نادان بر یک کشور دهها میلیونی بصورت ولایت فقیه است.

حضرت محمد خر و گوسفند را عناصر مهم اقتصاد میداند برای همین ما اینهمه آخوند داریم. در این جا یک آخوند فرومایه و بی سواد در مورد اقتصاد مملکت اظهار فضل می کند.

شاهنشاهی ایران پایان نیافته است

چرا کسانی با حسرت ادعا دارند که ” شاهنشاهی پایان یافته است” ؟. آنچه پایان یافت  “مشروطه و اصلاحات آریامهری” بود.گویی به قاجار یا صفویه بازگشته ایم. ژمانی که شاه عباس با همه قدرتش خود را “سگ درگاه علی ” می نامید… ژمانی که فتحعلی شاه قبله عالم بود و همه  دور و برش چاپلوسانی بودند که ایران را مرکز جهان و شاه را قدرت اول دنیا می نامیدند!   ما هنوز در آن نقطه ایم .

با اعمال و کارهای درخشان اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر که موجب انقلاب ۵۷ شدند آشنا شوید. کمی انصاف و حقیقت بینی می خواهد که دور از هرگونه تعصب این نکته های اساسی را بپذیریم.

با اعمال و کارهای درخشان اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر که موجب انقلاب ۵۷ شدند آشنا شوید. کمی انصاف و حقیقت بینی می خواهد که دور از هرگونه تعصب این نکته های اساسی را بپذیریم.

براستی مگر رییس جمهور اسلامی با  صدر اعظم قاجار یا نخست وزیر سابق جز نامش  فرق دیگری هم  در عمل دارد؟. و با رفتن تاج پهلوی به موزه ها مگر پادشاهی پایان می گیرد؟. تنها پهلوی رفته است ولی خود شاهنشاهی  هنوز پا برجاست و ملت شریف ایران هنوز باور ندارند که می توانند بدون شاه ( رهبر) شب را به چاشت برسانند…

سخن پایانی

این که ما به یک عقیده و خواست دیگران طوطی وار  تن در دهیم و یا آن که آن عقیده را باور کنیم بسیار تفاوت دارد. مردم ما سعی داشته و دارند که بدون باور و دانستن روش و راه سعادت ، کسی ،آقایی ،شاهی، امامی بیاید و سعادتمندشان کند. اما مردم دانا آن کشورهایی بودند که منتظر ظهور آن شاه و آن امام نماندند و با ایجاد  دموکراسی،  امروزه خود و فرزندانشان پای در راه  سعادت و امید به آینده  می گذارند.

این هم اشعار ظنز آمیزی در وصف جمال و کمال بی مثال ولی فقیه
  • faghat kherad

    هیچ کس مخالف ازادی نیست نهایت امر مخالف ازادی دیگران است.(مارکس)

    • Baran Bahari

      زنان بسیاری مخالف آزادی خود و دیگر زنانند که حرف جناب مارکس را رد می کند…

  • خسته از چرت و پرت

    حالا چی‌ شده شما و حزب توده‌ شروع کردید به نبش قبر رژیم گذشته. نکنه شما هم یک شعبه از حزب توده‌ هستید. اون رژیم هر چی‌ که بود تموم شد. بس کنید با این اراجیف صدتا یه غاز. مملکت در آستانه فروپاشی شما بند کردید به شاه؟؟ راهکار بدید دری واری بسه دیگه.

    • Baran Bahari

      من منکر اصلاحات شاه و خدماتش نشدم… مقاله را دوباره بخوانید

  • س. سلطانی

    این پرت وپلا ها رو برای کی مینویسید. مگرنمیبینید در ایران چه خبره؟ تامین یک زندگی آبرومندانه هر روز برای طبقه متوسط ایران دشوارتر میشه- خانواده ها درآمد ماهیانه اش بسیار عقب تر از تورم سالانه ۴۰ درصد و کاهش ۵۰ درصدی ارزش ریال در یکسال گذشته است. تولید ناخالص ملی در سال گذشته ۵/۴ درصد کاهش داشته، و نرخ بیکاری جوانان به رقم رسمی ۲۸٫۳ درصد رسیده . در دوران هشت ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد، تعداد خانوارهای ایرانی زیر خط فقر از ۲۲ درصد به ۴۰ درصد رسیده است. خانوارهای طبقه متوسط هر روز بیشتر دچار عدم امنیت اقتصادی میشند و شاهد کاهش سطح زندگی خود هستند. این بدهی کلان و کسر بودجه ای معادل ۲۸ میلیارد دلار باعث شده تا دولت روحانی روز
    چهارشنبه هفته گذشته متمم بودجه سال جاری را به مجلس ببرد و از مجلس بخواهد تا ۳۰
    درصد درآمدهای تحصیل نشده تامین نماید. دولت هشدار داده بدون ترمیم بودجه نمیتواند
    در ماههای آینده حقوق کارمندان دولت را بپردازد. کی زمان شاه مردم اینجنین گرفتاربودند.

    • Baran Bahari

      فرافکنی می کنید یا مقاله را نخواندید؟

      • مردی از ایران

        کسی‌ فرا فکنی‌ نمی‌‌کند. این شما هستید که از واقعیت به دور ماندید. این شما هستید که بدون نظر گرفتن ظرفیت و واقعیت‌های جامعه ایران در زمان پهلوی و بدون در نظر گرفتن هزار و یک نکته مثبت در رژیم پهلوی سخنرانی از دموکراسی می‌کنید. آقای محترم، از صندلی راحت روشنفکری برخیزید و به یاد آورید کشوری که مردم آن تا یک نسل پیش از پهلوی ۸۰% آن بی‌سواد، گرسنه، مریض و کچل و اسیر خرافات ۱۰۰۰ ساله بودند میتواند یک شبه‌‌ پذیرای دموکراسی شود؟ چنین مردمی در درجه اول نا‌ن و دکتر لازم دارند یا “دموکراسی” آن هم آن جور که شما می‌پسندید؟ شما با این مقاله بی‌ پایه و استدلال سست فقط دو چیز را خوب ثابت کردید: نه ایران را می‌شناسید و نه می‌دانید دموکراسی چیست. زیاد هم لازم نیست با شما بحث فلسفی‌ و سیاسی کرد. جواب شما و امثال شما را مردم ایران داده‌اند که به شاه می‌گویند آن خدا بیامرز یا نور به قبرش بتابد.

        • Baran Bahari

          چرا نمی شود… مگر فکر می کنید وضع مردم فرانسه یا امریکا در ژمان رسیدن به دموکراسی چگونه بود؟ مهم این است که شماها خود را باور کنید. از لفط آقای محترم خشنود نشدم و خواهش می کنم فقط به موضوع بپردازید….

          • Baran Bahari

            در مورد شخص شاه خود من هم دوستش دارم، اما باعث نمی شود شاهنشاهی را تایید کنم….

          • مردی از ایران

            هموطن گرامی‌، (حالا خشنود شدید؟) کشور‌های غربی یک شبه دموکراتیک نشدند. پروسه دموکراسی در اروپا آن هم اروپا ی غربی یک پروسه ۶۰۰ ساله یا ۷۰۰ ساله است. از قرن ۱۳ که جنگ‌های صلیبی تمام شدند روند بازرگانی و اقتصاد پولی‌ شتاب گرفت، و کم کم زمینه‌های فرهنگ دموکراسی فراهم شد. چرا؟ زیرا رشد اقتصاد پولی‌ مفهوم مالکیت و به دنبال آن “حق” مالکیت و باز هم به دنبال آن “حق” فرد کم کم در اذهان عمومی شکل گرفت. این روند با ظهور فلاسفه بزرگ چون ژان جاک روسو، جان لاک و منتسکیو و دیگران زمینه‌های فرهنگی‌ و فلسفی‌ پیدا کرد. از سوی دیگر دانشمندانی چون گالیله، لاوازیه، نیوتن و دیگران نیز با مطرح کردن مفهوم “قوانین” طبیعی سبب شدند که تدوین “قوانین” اجتماعی ضروری گردد. از این رو “حق” فردی با مجهز شدن به ابزار قانون استحکام یافت. این روند که چند قرن به طول کشید با انقلابات صنعتی تکمیل گردید.
            و اما در آمریکا باز هم بر خلاف فرمایش شما وضع به گونهٔ دیگری بود. مهاجرانی که پای به خاک آمریکا گذشتند با خود این روند دمکراتیزه شدن اروپا را نیز با خود به همراه آوردند. آن‌ها هم ذخیره چند قرن تاریخ اروپا را در کوله بار خود داشتند و هم این که پای به سرزمینی وسیعی گذشته بودند که زندگی و کار کردن در آن نیازمند آزادی بود. از میان همین مهاجرین فلاسفه بزرگی‌ چون بنجامین فرانکلین و جون آدامس برخاستند که سیستم دموکراسی آمریکا را شکل دادند.
            حالا شما به من بفرمایید که کشور ما از کدامین تجربه تاریخی‌ و فلاسفه ی که اسم بردم برخوردار بده است که یک شبه دموکراتیک شود. ظاهرأ شما با تاریخ هم بیگانه هستید. کمی‌ مطالعه بفرمایید.

          • Baran Bahari

            شما سفسته کردید اما پاسخ ساده است: تمام تجربیات اروپا را مردم ایران هم دارند و فقط باید باور کنید هیچ احدی وکسی منجی شما نیست جز قانون. این احتمال شما هم اشتباه است. شما ظاهرا اگر وضع اقتصاد درست بود مشکلی با این رژیم نداشتید ! قبول کنید که شاهنشاهی ما را به بیراهه می برد چرا که متکی بر خرد شخص خاصی است و نه تک تک مردم.

        • بهروز

          آفرین نکته همین بود مردم بیسواد ایران هنوز بعد سی و پج سال نمیدانند دموکراسی چیست بعد خانم باران بهاری انتظار داشته شاه به مردم دموکراسی بدهد کافی است فقط سری به محلات پایین شهر یا شهرهای کوچک و روستاها بزنی تا بفهمی مردم ما هنوز هم بیسوادو احساساتی هستند وبراحتی گول میخورند مثل اینکه خدابیامرز راست گفته که زنها کم عقلند ازت بدم اومد خانم بهاری

  • س.سلطانی

    شما اگر کیمیای دمکراسی را
    دارید بدید بیاد. دمکراسی یک پروسه طولانیه که باید با سکولاریسم شروع بشه ورفاه
    مادی هم پشتوانه اونه. درسالهای آخر پادشاهی پهلوی زمینه آماده بود واصلاحات
    میبایستی جامعه را بسوی دمکراسی میبرد. اما نخیر انقلاب لازم بود. حزب توده‌ ، چپی
    ها با ملی مذهبی ها شاهو بیرون کردن وخمینی رو جای او نشوندن. ایران به طور
    کامل در اختیار آخوندهای بی شرافت، بسیجی های عقده ای و پاسداران بی رحم
    قرار گرفت. آخوند های طمعکار و خودکامه که در گذشته گدایی و چاپلوسی می کردند،
    اکنون بر سرنوشت ملت ایران استوار شدند. گروهای
    لات، چاقوکش، و آدم کش را اعم از زن و مرد به نام سربازان گمنام امام زمان، و
    بسیجی به دور خودشون جمع کردند تا فریاد انتقادی از جایی شنیده نشه و نفس از کسی
    بیرون نیاد. رفتار این جنایکتاران که ماهها آموزش زدن، شکنجه دادن، و کشتن را پشت
    سر گذاشته اند، در سراسر کشور پراکنده و بلای جان، مال، و ناموس مردمند. پس بفرمائید چگونه دمکراسی دا پیاده کنیم که خود وفرزندانمون پا در راه امید وسعادت بذاریم.

    • Baran Bahari

      لات ها و چاقو کش ها در همه دولتهای خودکامه بوده اند… اما :… آیا در دو سده گذشته کشوری بوده که مردم آن پس از تجربه دموکراسی ، دوباره به پادشاهی تن دهند؟ در کشورهایی مانند نروژ که پادشاه یک شهروند عادی است و هیچ برتری نسبت به منشی خود ندارد چه چیز باعث شده که مردم پادشاهان را از قدرت گذشته شان دور کنند؟ چگونه ممکن است انسان امروز بپذیرد که رهبری و لیاقت در رأس قدرت بودن یک امر ارثی است؟ آیا می توان باور کرد صرف این که کسی پسر شاه باشد به رهبری مردم شایسته است؟ گزاف نیست اگر گفت این آخرین انتخاب مردم دانای امروز است و هیچ گاه لیاقت رهبری مردم ارثی نبوده و نیست.

  • مردی از ایران

    مقاله جالبی‌ نیست. اشکال مقله شما در این است که چنین مقایسه ای واقع بینانه نیست. چرا؟ برای اینکه در آن دوران در کنار دست بوسی شاه مردم یا دست کم اکثریت مردم ایران از رفاه نسبی‌ برخوردار بودند. ولی‌ امروز چه؟ آیا آن دست بوسی به آن رفاه و اقتدار بین المللی می‌ارزید؟ به نظر من می‌ارزید. چرا؟ شما فقط یک نگه بکنید به این کشور فسقلی به اصطلاح “آذربایجان” که خود تا دویست سال پیش بخشی از خاک ایران بود ولی‌ اکنون پا را آن چنان از گلیم خود بیرون گذاشته که کم مانده کوروش و داریوش را هم جز پادشاهان باستانی خود جا بزند. یا هم چنین است کشور امارت. یک بار که یکی‌ از این شیخ نشین ها سر خود به استخراج نفت در خلیج فارس دست زد با یک اخطار شاه و مانور نیروی دریایی‌ سر جایش نشست. به نظر من رهبری چون شاه فقید که آن اقتدار بین المللی را برای ایران فراهم کرده بود صد در صد شایسته دست بوسی هم هست.

    از آن گذشته آن دست بوسی را باید در کّل جامعه و تاریخ ایران قرار داد و آن آن را هم ردیف با سایر مظاهر و نشانه‌‌های فرهنگ دیکتاتوری باید سنجید. بله شا دیکتاتور بود، ولی‌ آیا پدر شما دیکتاتور نبود؟ آیا معلم شما سر کلاس دیکتاتور نبود؟ آیا در حیات مدرسه ناظم یا آقای مدیر دیکتاتور نبودند؟ آیا در فامیل شما یک آقا بزرگ یا عمه خانم که در زندگی همه دخالت میکردند و دستور می‌دادند دیکتاتور نبودند؟ انصاف هم خوب چیزی است.

    • Baran Bahari

      بحث بر ذات و مفهوم اشتباه شاهنشاهی است.. حال چه رفاه باشد یا نباشد.. اگر خامنه ای به مردم رفاه نسبی می داد شما حکومت اسلامی را تایید می کردید… چرا فرافکنی می کنید؟؟

      • Z.s

        متاسفانه حال رفاهی وجود ندارد تا ما از آن دفاع کنیم . درست است پهلوی اشکالات ساختاری داشت اما حال چه ؟؟

      • Z.s

        درست است پهلوی اشکالات ساختاری داشت ولی در عوض ایران بر پایه مدرنیته پیش میبرد نه مذهب
        اما حال چه ؟؟؟؟

  • faghat kherad

    در ایران زمان پهلوی همه نوع ازادی اجتماعی بود و تنها ازادی سیاسی نبود .انقلاب مردم برای رسیدن به این ازادی بود.
    که بعد انقلاب نتنها ازادی سیاسی حاصل نشد بلکه تمامی ازادی های اجتماعی نیز از بین رفت.بقول زنده یاد اخوان ثالث
    (یاد ان زمان که چندی از شور انقلابی …..هرگز نبود یک دم در دیده خواب مارا
    تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد….گفتیم و از مسلسل امد جواب مارا
    بردیم مادیانی از بهر فحل دادن …..برعکس ارزوها شد مستجاب مارا
    کونی و کله قندی دادیمو باز گشتیم …دیگر نماند وامی در هیچ باب مارا
    گر انقلاب این بود باری به ما بگویید….ما انقلاب کردیم یا انقلاب مارا)

    • Baran Bahari

      بحث بر ذات و مفهوم اشتباه شاهنشاهی است.. حال چه رفاه باشد یا نباشد.. اگر خامنه ای به مردم رفاه نسبی می داد شما حکومت اسلامی را تایید می کردی

      • faghat kherad

        من هرگز هیچ حکومت مذهبی رو تایید نمیکنم.در مقاله یکی از دوستان به این نکته اشاره کردم که ایران اکنون هم سلطنتی اداره میشه.اما بحث سر مقایسه هستش. من تایید میکنم اگر حکومت پهلوی سالم بود هرگز انقلابی صورت نمیگرفت.اما باید ببینید اولویت نیاز مردم ایران در حال حاضر چیه.در طی سی سال گذشته مردم ایران رو طوری مدیریت کردن که سقف ارزوهاشون به اندازه رفع نیازهای اولیه زندگی شده.شاید بگید انسانهای بزرگی هستن که زیر بار این خفت نمیرن ولی منظور بحث من اکثریت جامعه ایران هستش.اگر جمهوری اسلامی فردا روز احساس خطر بکنه از جانب اکثریت مردم بقول شما شروع به دادن برخی ازادی های نسبی میکنه و یقین بدونید میتونه اکثر جامعه رو راضی بکنه و اقلیت ازادی خواه رو هم کما فی سابق با زندان و اعدام ساکت خواهد کرد .

        • Baran Bahari

          شما سقف آرزو را با کدام منطقی ساختید؟ اگر تاریخ اروپا را بخوانید می بینید رسیدن به دموکراسی یک تصمیم است ، نه یک آرزو

          • faghat kherad

            اولا شما میگید اروپا من دارم راجب ایران حرف میزنم.
            دوما احتمال زیاد شما اکنون در ایران ساکن نیستید.من دارم راجب اکثریتی حرف میزنم که هنوزم گریه های خامنه ای برای حسین رو بیشتر از خون هزاران جوان که در زندانهای ایران ریخته شده قبول دارن.
            سوما سقف ارزوها رو با منطق صفهای برنج و یارانه و بنزین که هر روز در ایران شاهدشون هستم بیان میکنم.
            چهارما ایا به نظر شما سال ۵۷ تصمیم مردم بر رسیدن به دموکراسی نبود ؟ ایا رسیدیم یا خیر؟

          • Baran Bahari

            نخیر… ۵۷ مردم شاه رو نمی خواستند ولی فکر می کردند خمینی منجی اونهاست. کافی است بفهمیم تنها منجی ما ، خود ما هستیم…..

          • faghat kherad

            مشکل ایران هنوزم همینه مردم میدونن چی رو نمیخوان اما نمیدونن چی میخوان ……

          • علی

            از مردم ایران مایه نگذارید. ۳ درصد جامعه حامی خمینی بودند. بقیه مردم مانند پدریزرگ اینجانب در منزل و راضی. اما متاسفانه اکثریت خاموش . عین فضاحت ۲۰۲۰ آمریکا

          • sid

            چرا آرزوهای محال میکنید. در همین تهران. آنهم بالای شهر تهران، مردم سر اداره یه مجتمع مسکونی قدرت تحمل آرای همو ندارن. آخه دموکراسی تو هوا زائیده که نمشه .در افکار مردم باید تحول ایجاد بشه.

          • Baran Bahari

            اما از کجا معلوم پادشاه بتواند تحمل تملق و فساد دور بری هایش را بکند؟ فرض کنید خامنه ای شاه عباس سوم است!

          • علی

            شما که مبنای اصلی پیشرفت رو بر دموکراسی می گذارید. کشور رو به انحطاط می برید. افغانستان هم یک کشور مثلا دموکراتیک بود ولی سنتی بود . اخرش تسلیم طلبان شد. همون کشور های اصطلاحا اروپایی که می فرمایید (ولی به زعم اینجانب نمیشه اونها رو با جامعه ایران مقایسه کرد.) پله پله و آهسته در دوران رنسانس به اصلاحات ساختار فرهنگی و اقتصادی پرداختند و تازه در قرن بیستم به این دموکراسی رسیدند. سوییس حتی تا ۱۹۶۰ زنانش حق رای نداشتند.

            پس این قیاس قیاس اشتباهی است. پهلوی یک ایرانی خرابه و فوق العاده سنتی و متعصب در حد افغانسان از سلسله قاجار تحویل گرفت. بعد در عرض ۵۴ سال به بازسازی و پیشرفت این کشور پرداخت. حالا شما طبلکارید که چرا پهلوی اصلاحات ۵ قرن رو در ۵۰ سال انجام نداد و چرا سوییس و لیبرال دموکراسی تحویلتون نداده؟؟؟

          • علی

            چرا فکر می کنید که شاهنشاهی ایران دموکراتیک نبود؟ برای شما آزادی و دموکراسی یک شعاره نه آرزو. شعاری برای رسیدن به اهدافتان به هر قیمت مانند ماکیاولی. و چه بهانه ای بهتر از دموکراسی؟ یک کلمه کلی به کار می برید. بدون اینکه وارد جزییات شوید.

            ایران مجلس شورای ملی داشت. مجلس سنا داشت. مردم در انتخاب هر دو مجلس مشارکت داشتند و نخست وزیر هم از اینجا انتخاب میشد. یک ساختار دموکراتیک مشروطه. احزاب متعدد و مختلفی هم در این مجلس مشارکت داشتند. از راستگرا تا چپگرا

            چندین بار نخست وزیر بر خلاف خواسته ی شاه معین شد. احمد قوام ، محمد مصدق و شاپور بختیار از مخالفان شاه بودند که از قضا نخست وزیر هم شدند.

            آزادی مذاهب، باور ها، اندیشه ها، پوشش و سایر آزادی های اجتماعی در ایران رعایت می شد. زنان از آزادی و استقلال عمل برخوردار بودند.

            پس این عدم وجود دموکراسی که میی فرمایید کجا بوده؟

            باور دارم که پس از ژاپن ما دومین دموکراسی آسیا بودیم. چیزی که هنوز امارات و قطر و کویت بهش نرسیدند. با ابن حال برای رسیدن به یک صندوق رای کذایی هم مردم این کشور ها خود ارضایی نمی کنند. چون با همین مدیران فعلی کشور در وضعیت مطلوبی است.

      • sid

        معلومه که ما با شخص کاری نداریم. حتی با ایدئولوژیش هم کاری نداریم. مهم اینه که جه خدمتی به مردم میکنه.

  • siavash

    این چه جور نقد و استدلال کردن بود؟؟!!
    اصلا معلومه شما با خودتون چند چندید!آقای لینک گذار اصلاح طلب اول بیا برانداز
    بودنت رو ثابت کن بعد دم از سرنوشت و آینده ایران بزن!در مورد قضاوت منصفانه و بی‌
    طرفی‌ این سایت هم همین بس که اول شورای ملی‌ رو کوبید بعد مدعی و وکیل کسانی‌ شد
    که به شورای ملی‌ کمک مادی کردند مدعی کسانی‌ که از پای و اساس بهاشون مخالف بود و
    هست!!!!این هست دمکراسی و آزادی نه اون چیزی که شاه ادعا میکرد!

    امیدوارم این کامنت به علت نقض دمکراسی و آزادی پاک نشه!

    • Baran Bahari

      شاهنشاهی با کدام منطق روش صحیح حکومت است؟؟؟

      • مردی از ایران

        این سوال شما خود نشانه‌ کمی‌ مطالعه و کمی‌ تجربه است. سیستم پادشاهی را در گستره فرهنگ و تاریخ یک کشور بگذارید و جواب خود را بگیرید.

        • Baran Bahari

          براستی از کجای مقاله به این نتیجه رسیدید که کوچک شما “اصلاح طلب ” است؟؟؟ شما کم دقت و متعصبید و بهتر است دقت خود را بالا ببرید. سیستم پادشاهی جز یک سیستم عقب مانده و مندرس نیست.

          • sid

            خلاصه خواهرم راهکار اصلاح خودمان است. ما ملتی سراپا نقص هستیم و تا حدود زیادی خود شیفته. باید خودمونو اصلاح کنیم. اول هم خودم و خودت. واین یعنی نهضت همگانی.

        • Baran Bahari

          پاسخ دهید!

      • sid

        ببخشید . استدلال درستی نیست. اتفاقا اکثر حکومتهای بسیار دموکراتیک- پادشاهی – هستند. اما منظورم این نیست که بقیه حکومتها غلط هستند. من فکر میکنم جامعه را روشنفکرانش میسازند. چنانچه مشروطیت مارا طیف کوچکی از روشنفکران بوجود آوردند. بزرگترین ایراد به رژیم گذشته شاید بتوان گفت که همین نکته است که اجازه پرورش روشنفکر واقعی را نداد. وآنهائی که خود را روشنفکر میداستند خود کورترین افراد جامعه ما بودند.

        • sid

          البته اگر ابتدائا بپذیریم که در بیان اعتراض به حکومت قبل و تهییج مردم، هیچ نفع شخصی نداشتندو سعادت مردم را میخواستند. اما بمرور دیدیم که اینگونه نبود. وبسیاری بدنبال رسیدن به نوائی به بهای ذلت ملتی بودند.

      • علی

        پادشاهی های مشروطه در زمره ی دموکراتیک ترین کشور های دنیا می باشند. نگاهی به سوئد، نروژ، دانمارک، هلند، بریتانیا، بلژیک و لوگزامبورگ بندازید. به سطحی از آزادی و رفاه دست پیدا کرده اند که برای آمریکا و فرانسه جمهوری هم آرزوست. این اراجیف تکراری و کلیشه ای را تمام کنید. این حرف های عوامفریب مال اوایل قرن ۲۰ و انقلاب های پوپولیستی بود. قیاس شاه و شیخ. الان من فرق شاه و شیخ را به شما می گویم. شاه سکولار حکومت می کرد و به غیر مسلمانان هم بها می داد و شیخ اسلامی و غیر مسلمانان در حاشیه هستند. شاه تماما بفکر ملت ایران بود اما شیخ همه اش بفکر امت اسلامی و رساندن کمک به سوریه و لبنان و یمن است. حکومت شاه بالاترین رشد اقتصادی را داشت. حکومت شیخ بالاترین نرخ تورم را. در حکومت شیخ زنان در پستو هستند. در حکومت شاه از حقوقی برخوردار بودند و حتی مناصب بالا، وزیر و سناتور و قاضی داشتند.

  • faryad

    مقاله خوبی بود و به واقعیت نزدیک ، به انتقاد از دوره شاه ادامه بدید چرا که اکثر ما جوانان متولد بعد از انقلاب اطلاعات کمی از آن دوره داریم و عده ای وابسته به سلطنت طلبان دائم در حال پخش اخبار و تحریف تاریخ آن دوره اند.

  • مردی از ایران

    بحث و گفتگو با اشخاص کم مطالعه بی‌ فایده است. از قدیم گفته‌اند سه‌ چیز و سه کس فقط سرو صدا دارند:

    ۱-آب کم عمق

    ۲-پول خورد

    ۳-اشخاص کم مطالعه

    • Baran Bahari

      همه چیز راهمگان دانند و همگان از مادر نزاده اند… کوچک شما از کودک ۴ ساله هم آموخته است ، آن که نیازی به بحث کردن ندارد یا متعصب است و یا عقل کل، اما انسان دانشمند از هر کس پندی می گیرد و هرگز به چیزی بسنده نمی کند

  • پیروز

    شاه ها و آخوندها خود بخود به حاکمیت نمیرسند و اگر شرایط مناسب نباشد سلطه دیکتاتوری نمیتوانند بگسترانند.

    اگر مردم آمادگیش را نداشته باشند ، مردمی ساده اندیش و خرافه پرست و دنباله رو و مرده پرست ، تردیدی نباید کرد که بهترین شرایط را برای بهره کشی فراهم آورده اند و خود را آماده حکومتی کردهاند که شایستگیش را دارند.
    اگر باران بهاریهائی توانسته باشند برای اثبات اندیشه های خود بدون توجه به شرایط کشور و بیسوادی و خرافه پرستی مردم ، دوران پهلوی را با رژیم آخوندی مقایسه کنند و امتیاز را به بد اندیشان و بیگانه پرستان سرخ و سیاه ویا ملیگرایانی پنهان در زیر عبا بدهند ، این نبوغ آنها نیست این ادامه همان دیکتانور پروریست که در نهاد چنین افرادی رشد کرده

  • khashayar

    باید خسرو گل سرخی اعدام می شد :

    سخنانی از خسرو گل سرخی قابل توجه دوستدارانش
    من که یک مارکسیست-لنینیسم هستم برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم. –

  • رها

    هنوزهم توایران بعدازرفتن حاج خانوم یه عده بلند میشن نه مونده چایی حاج خانومو به عنوان تبرک میخورن یابرای شفا خونه امام جمعه هارو تمیز میکنن از این ملت انتظار معجزه نداشته باشید

  • آرین آریامنش

    درود بر شما
    با توهم گویی جایی پیش نمی رود. این خیانت هست که شاهنشاه را با علی خامنه اب مقاسیه کرد کمی تاریخ را بخون. دروغ پردازی هم نکن همه حرفایی که زدی کذب محض بود حاضرم در مورد تک تک آنها با جنابعالی مناظره کنم
    پاینده ایران
    آرین آریامنش

  • میهن

    جاوید شاه ایران…

  • سعید

    خنده داره.شما دم از چیزی میزنید که خودتون هم نمیدونید چیه.ازکشور های سکولار اروپایی یه بت ساختید و … .نه داداش من اگه امثال منو تو همراه همین نظام باشیم این نظام کاری میکنه که تو تو خوابم نمیبینی

  • علی

    یک مشت حرف های پوپولیستی و کلیشه ای که زیاد هم به گوش من جوون خورده. قیاس شاه و شیخ. فلاسفه ی فایده گرا مانند جرمی بنتهام می گویند : یک سیستم را از خروجی اش بشناسید نه از شعار ها و مفاهیمش. از قضا فرضا مارکس حرفای قشنگی راجع به آرمانشهرش زده اما خروجی مکتبش حکومت های باطلی مانند شوروی و کوبا و چین و کره شمالی ونزوئلا بوده. شمایی که می گید این حکومت جمهوری نیست. اتفاقا خیلی هم هست. چون ۵۸ دموکراتیک همه مردم بهش رای دادن و همه جناح ها در اون مشارکت داشتند. به مرور و خزنده ولایت فقیه اومد جلو و رییس جمهورش بنی صدر را گذاشت کنار. حالا شما چه تضمینی می دهید که با جمهوری دوم و سومتون این اتفاق نیوفته؟ بقول فرخزاد بزرگ؟

    شمایی که میگید جمهوری اسلامی جمهوری واقعی نیست. آیا عراق، اتیوپی، ترکمنستان، قزاقستان، افغانستان، لیبی، ونزوئلا، کره شمالی، سوریه،یمن، کلمبیا و مکزیک هم جمهوری واقعی نیستند؟ پس این جمهوری واقعی کجاست؟ در رویا ها؟

    حقیقت اینه که همه اینا جمهوری واقعی هستند.

    حاصل جمهوری در ایران شد ولایت فقیه، در عراق صدام حسین، در افغانستان کمونیسم و طالبان، در سوریه خاندان اسد؛ در یمن آشوب و هرج و مرج، در لیبی قذافی ، در اتیوپی قحطی و جنگ داخلی، در کره شمالی خاندان کیم و کمونیسم و در ونزوئلا دیکتاتوری چپی مادورو.

    حاصل جمهوری در فرانسه چیزی جز گیوتین و روبسپیر و حکومت وحشت نبود.

    حاصل جمهوری در بریتانیا دیکتاتوری کرامول بود که مانند محمد مصدق پارلمان رو تعطیل کرد. بخاطر همین هم مردم بریتانیا دور جمهوری رو یک خط قرمز کشیدند.

    جمهوری نه به خاطر اشخاص طرفدارش (که شما خمینی و خامنه ای را مقصر جلوه می دهید) بلکه به خاطر ذاتش پر از وحشت، آشوب و هرج و مرجه.

    در ایران مشروطه نخبه سالار کنار گذاشته شد و یک مشت عقده ای بی سر و پا و بی سواد جمهوری دین سالار برپا کردند. جمهوری اسلامی یک نمونه کامل از جمهوری های دنیا است.