شاعر گرانمایه و طنز پرداز محبوب ایران، محمد رضا عالی مقام را ازبند ظلم و ستم آزاد کنید ۱

شاعران و هنرمندان اسیر ظلم ستمکاران

در سراسر تاریخ می بینیم که شاهران و هنرمندان، مورد ظلم و ستم بیکران جباران و زورگویان تاریخ قرار گرفته اند. گویا قرار براین بوده است که جای شاعران و هنرمندان دیگر در گوشه زندان و در زیر ظلم و ستم خودکامگان تاریخ باشد. به دار آویختن حسنک وزیر، وزیر دانشمند و خردمند سلطان م‍‍‍‍‍حمود غزنوی به دستور خلیفه بغداد نمونه ای از ستم بیکران رژیم های خودکامه است.

نمونه دیگر، مسعود سعد سلمان»، سرایندهٔ بزرگ شعر دری و در نیمه قرن پنجم و آغاز قرن ششم است . همزمان با او ده‌ها شاعر دیگر در دستگاه فرمانروایی غزنویان به سرودن نظم می‌پرداختند و برخی از آن‌ها از دید نام و جاه بر او برتری داشتند. اصل خاندان مسعود سعد از همدان بود که در دربار غزنوی وارد شغل دیوانی شده بود. مسعود سعد به احتمال زیاد در بین سال‌های ۴۳۸ و ۴۴۰ در لاهور به دنیا آمد، به مدت ده سال در زندان‌های سو، دهک و نای (هفت سال در سو و دهک و سه سال در نای) زندانی بود و سه سال در مرنج گرفتار بود و در این دوران بود که دیوان خود را سرود.

محمد فرخی یزدی چکامه سرای طنز پردازی که با دیکتاتوری زمان خود به چالش پرداخت و به دستور حاکم یزد لبهایش به هم دوخته شد و سرانجام در زندان تهران با آمپول هوا به زندگی او پایان داده شد.

محمد فرخی یزدی چکامه سرای طنز پردازی که با دیکتاتوری زمان خود به چالش پرداخت و به دستور حاکم یزد لبهایش به هم دوخته شد و سرانجام در زندان تهران با آمپول هوا به زندگی او پایان داده شد.

شاعر لبدوخته

محمد فرخی یزدی یکی از شاعران نسل انقلاب مشروطه بود که سال‌های زیادی با حکومت‌های زمانه با شعر‌هایش به مقابله پرداخت و سال‌های زیادی را در زندان‌های مختلف گذراند و در ‌‌نهایت نیز در سال ۱۳۱۸ در سن ۵۱ سالگی در زندان قصر به روایتی به دست پزشک احمدی کشته شد. شاعری که روزی سرود «قسم به عزت و قدر و مقام آزادی»، در دوران جوانی تحت تاثیر انقلاب مشروطه قرار گرفت و در نامه‌ای خطاب به حاکم شهر یزد شعری سرود و از او خواست که «خوی ضحاکی» خود را‌‌ رها کند. این شعر باعث شد تا برای نخستین بار دستگیر شده و به محبس بیافتد.
اما زندان باعث نشد تا انتقاداتش را‌‌ رها کند و در ‌‌نهایت هم به دستور حکمران شهر دهانش را با نخ و سوزن دوختند. اما این هم باعث نشد تا دست از بی‌پروایی بردارد و در سال‌های بعد صراحت بیشتری یافت. ورود او به تهران مصادف شد با کودتای ۱۲۹۹ رضاخانی. فرخی در فضای به دست آمده بعد از فتح تهران در روزنامه طوفان شروع به نوشتن کرد. در آن سال‌ها مطبوعات از آزادی نسبی برخوردار بودند و مشکلی برای بیان اعتراضات خود نداشتند. اما این آزادی دیری نپایید و در اواخر ۱۳۰۰ در پی انتشار اعلامیه حکومت میرپنج، تهدید روزنامه ‌نگاران نیز آغاز شد….

میرزاده عشقی

میرزاده عشقی (زادهٔ ۱۲۷۳ خورشیدی در همدان)، نمایشنامه نویس، شاعر دوران مشروطیّت، روزنامه‌نگار، نویسنده و مدیر نشریه قرن بیستم بود؛ که در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۰۳ خورشیدی در تهران – در دوره نخست وزیری رضاخان – ترور شد.
عشقی گاه گاهی در روزنامه‌ها و مجلات اشعار و مقالاتی منتشر می‌ساخت که بیشتر جنبهٔ وطنی واجتماعی داشت، چندی هم شخصاً روزنامه «قرن بیستم» را با قطع بزرگ در چهار صفحه منتشر می‌کرد که امتیازش به خود او تعلق داشت.
عشقی  در صف مخالفان جدی سردار سپه (رضاخان) قرار داشت.  صراحت لهجه، نکته‌ بینی و تحلیل بسیار فنی او در مورد تحولات سیاسی و اجتماعی دوره خودش بسیار مشهوداست. به عقیدهٔ بسیاری از مورخین، عشقی از مهم‌ترین روشنفکران مولود روشنگری پس از مشروطه بود. عشقی، در بامداد دوازدهم تیر ماه ۱۳۰۳ خورشیدی در خانه مسکونی‌اش جنب دروازه دولت، سه راه سپهسالار، کوچه قطب الدوله به دست دو نفر هدف گلوله قرار گرفت.

میرزاده عشقی از بزرگترین چکامه سرایان و طنز نویسان دوران رضاشاه که با دستگاه استبدادی حاکم در افتاد و به دستور آنان کشته شد.

میرزاده عشقی از بزرگترین چکامه سرایان و طنز نویسان دوران رضاشاه که با دستگاه استبدادی حاکم در افتاد و به دستور آنان کشته شد.

نقش رژیم اسلامی در سرکوبی نویسندگان

نویسندگان، چکامه سرایان، و گویندگان، وبلاگ نویسان، و سازمان های مردمی همیشه خاری در چشم رژیم غیر انسانی حاکم بر ایران بوده اند. بنابراین، رژیم همواره در بند کشیدن، شکنجه و آزار، و نابودی آنان از هیچ کوششی فرو گذار نکرده است. کشتار وحشیانه بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، و فعال سیاسی در دوران ریاست خاتمی نمونه جنایت های بیکران رژیم علیه روشنفکران است.
به عنوان نمونه قتل محمد مختاری شاعر و نویسنده، سعید سلطان پور از این گونه است. کشتار وحشیانه امید رضا میر صیافی و ستار بهشتی از وبلاگ نویسان، نمونه ای از جنایت های ضد روشنگری این رژیم است. همچنین در بند کشیدن و شکنجه دادندکتر مصطفی بادکوبه ای چکامه سرای میهنی نیز از کینه توزی و دشمنی رژیم با نویسندگان و چکامه سرایان است.

از زندان قصر چه می دانیم؟

زندان قصرکه در تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۰۸ خورشیدی افتتاح شد در طول سال‌های حیات خود به عنوان زندان میزبان نویسندگان، شاعران و چهره‌های فرهنگی بود که مخالف رژیم حاکم بودند. محمد فرخی یزدی، بزرگ علوی، م.ا. به‌آذین، احمد شاملو، محمود دولت‌آبادی، مهدی اخوان ثالث، نجف دریابندری، غلامحسین ساعدی، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی سپانلو و…کسانی بودند که در میان سلول‌های این قصر سنگدل زندانی شدند.  بسیاری از آثار ارزشمند این چهره‌های فرهنگی در سلول‌های دربسته زندان قصر نوشته شد. از سوی دیگر با توجه به اینکه بخشی از کسانی که در زندان قصر زندانی شدند از گروه‌های چپ و هنرمندان وابسته به حزب توده و گروه‌های کمونیستی بودند، بخشی از ادبیات چپ ایران نیز از این زندان آغاز شد. در این میان دو چهره یکی محمد فرخی یزدی و دیگری بزرگ علوی نقش پررنگی در شکل‌گیری گونه نخست ادبیات زندان یا حبسیه ‌سرایی داشتند.
مهدی اخوان ثالث یکی دیگر از چهره‌های شناخته شده ادبیات ایران بود که مدتی در پشت دیوارهای زندان قصر حبس کشید. دوران حبس او همزمان با دستگیری احمد شاملو، دیگر شاعر بزرگ معاصر بود. اخوان برخلاف شاملو که اشعاری که در زندان سروده بود را در دفتری جداگانه قرار نداد، مجموعه شعری با عنوان «در حیاط کوچک پاییز»، در زندان سرود که شامل ۲۳ شعر سپید و نیمایی اوست.

مهدی اخوان ثالت شاعر توانا و مردمی نیز سالهایی از زندگی خود را در زندان رژیم جابر زمان خود سپری نمود.

مهدی اخوان ثالت شاعر توانا و مردمی نیز سالهایی از زندگی خود را در زندان رژیم جابر زمان خود سپری نمود.

محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «حالات و مقامات م.امید» دیدار‌هایش با اخوان را شرح داده و نوشته که او برخلاف بسیاری چون آیت‌الله طالقانی و دکتر سامی در بند زندانیان عادی بود که در سمت شمال حیاط زندان قرار داشت.
اخوان در یکی از اشعار که قصیده‌ای بلند به نام «من این پاییز در زندان…» است، می‌گوید: عجایب شهر پر شوری است این قصر قجر من نیز/ درین شهر عجایب، روستای دیگری دارم…اخوان که زبان شعری‌اش شباهت زیادی به مسعود سعد سلمان دارد، در بیتی از این قصیده می‌گوید: سیاست‌دان شناسد کز چه رو من نیز چون مسعود/ هر از گاهی مکان در قصر و نای دیگری دارم.

و اما، زندان های بیشمار رژیم اسلامی

رژیم اسلامی تا کنون بزرگترین دیکتاتورو خودکامه تاریخ بوده که زندان های آن همواره مالامال از شاعران، نویسندگان و هنرمندانی بوده که به نح نحوی و روشی آثارشان مورد خوشایند رژیم نبوده است. گرچه تعداد این زندانیان بسیار زیاد است و لیست کامل آنان موضوع یک کتاب است، بنابراین در این جا به ناچار تنها به یادآوری نام چند تن از نویسندگان، فعالان سیاسی، شاعران، و فرهنگیانی که پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم در خرداد ۱۳۸۸ دستگیر شده اند، می پردازد:

☻ مهسا امرآبادی، خبرنگار روزنامه اعتماد ملی (۲۴ خرداد – ۲ شهریور با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
☻ اردشیر امیرارجمند، حقوق‌دان، استاد دانشگاه شهید بهشتی و رئیس برنامه حقوق بشر و دمکراسی یونسکو (بازداشت: ۱ تیر)
☻ دکتر البرزی، استاد دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (بازداشت: ۳۱ خرداد در منزل)
☻ عبدالرضا احمدی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و حقوق بشر، (بازداشت:۱۲ اسفند ۸۸)
☻ حسن اسدی زیدآبادی، از اعضای شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)
☻ حامد احمدی. نویسنده و ژورنالیست. دستگیری در ۱۲ مرداد ۱۳۸۸ بازداشت دو هفته‌ای در بند دو الف اطلاعات سپاه. آزادی ۲۸ مرداد ۱۳۸۸. او دو سال بعد، در ۹دی ماه ۱۳۹۰ وقتی قصد خروج از ایران را داشت به دلیل حکم غیابی ۶ سال زندان، در فرودگاه دستگیر و به بند ۳۵۰ منتقل و بعد از سه روز با قرار وثیقه آزاد شد و بعد توانست از ایران خارج بشود.
☻ ساسان آقایی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و حقوق بشر، (بازداشت: ۱ آذر ۸۸)
☻ عمادالدین باقی، روزنامه نگار و فعال سیاسی و حقوق بشر
☻ سعیدالله بداشتی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی
☻ ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار و فعال جنبش زنان
☻ جعفر پناهی(کارگردان سینما، در جریان تجمع ۴۰امین روز درگذشت ندا آقا سلطان در بهشت زهرای تهران)
☻ علی پیرحسینلو روزنامه‌نگار، از قدیمی‌ترین وبلاگ‌نویسان ایرانی، نویسنده وبلاگ الپر (۲۶ شهریور به همراه همسرش فاطمه ستوده در منزل خود بازداشت شد و برای مدت پنجاه روز در زندان انفرادی به‌سر برد.)
☻ مهدی تاجیک، نویسنده و خبرنگار، فعال دانشجویی دانشگاه تهران
☻ کیان تاجبخش، پژوهشگر ایرانی آمریکایی
☻ بهرنگ تنکابنی، سردبیر مجله موسیقی فرهنگ و آهنگ، تهیه‌کننده موسیقی
☻ آدرین جلالی، از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تهران رشته علوم کامپیوتر (۲۴ خرداد، منزل شخصی
☻ هادی حیدری کاریکاتوریست (بازداشت: ۱ آبان در مراسم دعای کمیل برای آزادی زندانیان سیاسی در منزل شهاب‌الدین طباطبایی)
☻ محمد حیدری، روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی(۱۳ مهر۱۳۹۰)
☻ واحد خلوصی، دانشجوی محروم از تحصیل بهائی(۲۱ شهریور ۱۳۹۰– آزاد شد و در ۱ شهریور ۱۳۹۱ مجددا بازداشت شد)
☻ محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر (بازداشت:۱۷ تیر
☻ مجید دری، دانشجوی ستاره‌دار دانشگاه علامه(۳۱ خرداد- آزاد شد و در ۱۸ تیر مجددا بازداشت شد)
☻ محمدصادق ربانی، برادر آیت الله محمدمهدی ربانی املشی، استاد تمام دانشگاه تهران،(بازداشت عاشورای ۸۸، آزادی پس از ۶۴ روز)

آقای هالو در حالی که عازم زندان است، جهت زندان (یادگار امام ) را با دست نشان می دهد.

آقای هالو در حالی که عازم زندان است، جهت زندان (یادگار امام ) را با دست نشان می دهد.

بازداشت دگربار آقای هالو

محمدرضا عالی‌پیام (هالو)، شاعر و طنزپرداز منتقد که روز چهارشنبه (۲ اردیبهشت-۲۲ اپریل) جهت سپری کردن دوران محکومیت ۱۵ ماهه‌ی خود روانه‌ی زندان اوین تهران شد، پس از سپری کردن چند روز در بند هشت این زندان، به زندان رجایی‌شهر (گوهردشت) در کرج منتقل شده است.
به  نوشته وبسایت حقوق بشری “هرانا”، آقای عالی‌پیام، صبح روز شنبه (۵ اردیبهشت) از زندان اوین به بند قرنطینه‌ی زندان گوهردشت انتقال داده شد و در حال حاضر امکان انتقال با بیرون از زندان برای وی وجود ندارد.

پیام آقای هالو به هم میهنان پیش از بازگشت به زندان

از آنجا که آقای هالو ( محمد رضا عالی مقام)، از چکامه سرایان و طنز پردازان محبوب و گرامی اکثریت مردم ایران است، و مردم از
هرگروه و فرقه ای با همه وجودشان این شاعر ملی و مردمی را دوست دارند، رژیم اسلامی اگر کمترین احساس مردم دوستی و میهنی دارد، باید این چکامه سرای گرانمایه را  بی درنگ از بند رها کند. رفتار رژیم اسلامی در بازداشت و زندانی چنین افراد پاکباز و میهنی، بزرگترین خیانت به این کشور و دشمنی با فرد فرد ملت ایران است و هیچگاه این شقاوت و بیرحمی رژیم از مغز و دیده مردم دور و فراموش نخواهد شد.

محمد رضا  عالی مقام از بهترین و بالاترین چکامه سرا و طنز پردازی است که محبوب قلبهای اکثریت ایرانیان است. رژیم اسلامی با به بند کشیدن این هنرمند ملی و مردمی، خشم و نفرت همگانی را بر انگیخته است. بنابراین، نجات وی از بند ظلم و ستم یک حرکت ملی و مردمی است.

محمد رضا  عالی مقام از بهترین و بالاترین چکامه سرا و طنز پردازی است که محبوب قلبهای اکثریت ایرانیان است. رژیم اسلامی با به بند کشیدن این هنرمند ملی و مردمی، خشم و نفرت همگانی را بر انگیخته است. بنابراین، نجات وی از بند ظلم و ستم یک حرکت ملی و مردمی است.

  • ShiroKhorshid

    رژیم اسلامی اگر کمترین احساس مردم دوستی و میهنی دارد، باید این چکامه سرای گرانمایه را بی درنگ از بند رها کند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    مگر چنین احساسی که میگی دارد؟