داستان القاعده طالبان و
سایر گروه های تروریستی  کاپیتالیستی  کمونیستی امپریالیستی

همیشه گروهی از مردم
میخواهند دیگران را برده ومطیع خود ساخته از دست رنج آنان و یا حتی از بدن آنان
استفاده یا سو استفاده کنند که سیستم برده داری در طول تاریخ گواهی این است که
غارتگران و ستمکاران با انواع حیله ها سعی داشتند مردمی را به زیر ستم خود بکشند و
از آنان سو استفاده کنند. چرا برای آنکه آنان با هوش ترند و بقول معروف سوار برکار
شده اند. آنان ثروتهای نجومی دارند براحتی پول خرج میکنند بهترین دانشمندان خود
فروخته را استخدام کرده اند و از علم و هنر و تجربه های آنان استفاده میکنند تا
دیگران را به بند بکشند. همان یک درصدیها که ۹۹ درصدیها را تابعی از خودشان کرده
اند. آنان باهم متحد هستند وبا نقشه برنامه ریزی جلو میروند در حالیکه ۹۹ درصدیها
نه برنامه ای دارند و نه باهم متحد هستند برعکس سایه های هم را با تیر می زنند بین
آنان آنقدر تفرقه های مختلف انداخته اند که حتی پسر با پدر هم آهنگی ندارد و هرکسی
ساز خودش را میزند و ساز دیگری کوک کرده است. حالا چرا ما نودی نه درصدیها ها باهم
متحد نیستیم ولی آن تک درصدیهای با هم متحد ویک پارچه هستند.آنان بیش از ۴۰ درصد
ثروت دنیا را نیز در کنترل خود دارند. با پول آنان است که حتی در کشورهای مثلا
دمکرات و آزاد هم رییسان جمهوری که آنان طالب هستند از صندوقها بیرون میخزند. زیرا
آنان رای برای آنان از طریق دمکراتیک خریداری کرده اند با صرف میلیونها دلار مردم
را تحریک وتشویق میکنند که به کسی که آنان انتخاب کرده اند رای دهند.

حتما شما هم از کشتن مرموز
کندیهای اطلاع دارید که شاید حرفهای آنان را گوش نکرده بودند وبراحتی در روز روشن
شهید راه بهشت شدند. باحتمال آنان حرفهای دیکته شده را قبول نداشتند و از خود مایه
میخواستند بگذارند.

یک درصدیها از یک مطلب
بسیار مهم بهره می برند  نادانی و تعصب بی
پایه  تفرقه بین مردم و همصدا نبودن ها
ونیز همکاری نکردنها وکشتن اعتماد اطمینان بین مردم ظلم و نبود عدالت و نبود کار و
مشگلهای مادی و معنوی. اینها کارد های برنده و حربه هایی است که آنان مردم را
متشتت میکنند تا بتوانند بر گرده آنان سوار شوند اگر شما فیلم اسپارتاکوس را دیده
باشید میدانید که همان سیستم وهمان روش هم اکنون بخدمت گرفته میشود.

جوانان طبقه متوسط و فقیرهمه
کشورها بخصوص کشورهای ما دارای مشگلهایی هستند که آنان از همین مشگلها برای رام
کردن و به دام انداختنشان استفاده کرده و میکنند.

جوانان طبقه ثروتمند از
این مشگلها بری هستند زیرا به بهترین مدرسه ها میروند والدین آنان برایشان معلم
های گرانقیمت خصوصی میگیرند تا از درس و زندگی عقب نباشند. اگر پسر داشته باشند
کلفت های زیبا و جوان استخدام میکنند و اگر مذهبی باشند همان کلفت را به عقد صیغه
پسرانشان در میآورند تا مشگل جنسی مانع تحصیل فرزندانشان نشود و اگر هم دختر داشته
باشند که خیلی ها طالب ازدواج با دختر خانواده های ثروتمند هستند.

مشگل برمیگردد به طبقه
متوسط و فقیر ما. پسران ما بعد از تمام کردن دبیرستان کم سواد هستند زیرا مثلا در
تمامی دوره دبیرستان معلم ریاضی نداشته اند و یا معلم زبان. بعضی وقتها معلم
ادبیات فارسی معلم ریاضی میشده است و خودش را آماده میکرده تا درس ریاضی بدهد یا
معلم فارسی معلم زبان انگلیسی میشده زیرا تحصیکرده های ریاضی و زبان براحتی
شرکتهای خصوصی حقوقی بسیار بیشتر میگرفتند. سد کنکور برای کسانیکه بامعدلهای پایین
دیپلم گرفته بودند آنان را از تحصیل دانشگاهی باز میداشته است.  کار هم که نبوده  ورزش هم که مشگل بوده حالا این فارع تحصل شده
ها بایست چکار کنند؟  یا بخارج بروند  یا سعی کنند در کشوریمان کاری پیدا کنند یا
برای ادامه تحصیل به تحصیل شبانه بپردازند و یا جذب کارهایی شوند که خوب نبوده ویا
به اعتیاد پناه ببرند. مشگل تهیه پول و غذا و مسکن هم بسیاری از آنان داشته بودند.

طالبان ها و بن لادنها که
مثلا ادعای این را دارند که میخواهند ملت های مسلمان را آزاد کنند نه برای اینان
کار ایجاد کرده بودند نه پوهنتون  نه وسیله
ای که آنان بتوانند امرار معاش کنند بلکه از آنان به عنوان آدمک برای مقاصد خود سو
استفاده کردند. جوانی که نه پولی دارد  نه
میتواند در پوهنتون درس بخواند  نه میتواند
ازدواج کند و مسکن داشته باشد براحتی جذب اینها میشده.

برخی از آنان تسلیم طالبان
یا القاعده شدند برای اینکه معاشی میگرفته اند بعضی برای رسیدن به بهشت و دیدن
حوریان بهشتی با آنان همراه شده اند و برخی هم برای اینکه واقعا به اسلامی که آنان
میگفتند معتقد شده بودند.

حالا چگونه میشود این فریب
خورده گان را به دامان مردم بازگردانید. متاسفانه با کشتن وبستن آنان مشگل زیادتر
خواهد شد زیرا مظلوم کشی راه می افتد و طالبان هم که از بی تفاوتی رنج میبرند به
مردم بیگناه حمله میکنند و از آنان کشتار میکنند. شیادان هم که از این اختلافها
خوشحال هستند به اینکار ها دامن میزنند. مبارزه با طالبان و القاعده از راه کشتار
کاری بسیار منفی است. مگر هسته های مرکزی آنان یعنی آنان که رهبری میکنند و مردم
را به کشتارگاه ها هدایت میکنند تنها کشتن ویا زندانی کردن آنان خوبست ولی بقیه
کسانیکه به طالبان یا القاعده پیوسته اند براحتی میتوان از آنان بازیافت های خوبی
تهیه کرد. آنان فریب خورده اند  آنان
خودشان مطالعه دینی و تحقیقی نداشته اند آنان مجذوب سخنان دلفریب کسانی شده اند که
در این راه تبحر دارند. حتی هسته های مرکزی و کادر رهبری طالبان والقاعده هم شامل
لااقل دو گروهند  گروهی که واقعا مسلمان
تندرو هستند وفکر میکنند از راه جهاد و کشتن دیگران باورمندان به اسلام خدمت
میکنند و درحالیکه شعور اینرا ندارند که اکنون دوره علم و دانش و صنعت و اقتصاد
است نه دوره جنگاوری و کشت کشتار. زیرا اکنون سیستم دنیا ثروت و پول میخواهد نه
برده زیرا برده داری اکنون گرانتر است این است که برده ها آزاد باشند ولی توان
اقتصادیشان دزدیده شود.

مثلا کتی که در چین ۱۰
دلار فروش میرود در افغانستان  ۳۰
دلار  در آمریکا ۱۰۰ دلار  خوب این اختلاف قیمت کجامیرود؟ به جیب گشاد
سرمایه دار. یک کارگر چینی شاید روزی یک دلار مزد بگیرد این است که سرمایه داران
کارخانه در آنجا درست میکنند و کالای ارزان با کیفیت بسیار پایین تولید میکنند.
مثلا یک تلویزیون ساخت چین با مارک مثلا آر سی آی. بزحمت یکسال دوام میآورد بعد هم
قابل تعمیر نیست و بایست سیصد دلاری که بابت خرید آن پرداخت شده دور ریخته شود. در
صورتیکه تلویزیون آر سی آر که شصت سال پیش تولید آمریکا بوده هنوز هم کار میکند. اکنون
تمام کارهای منشی گری به هند انتقال یافته شده و کارهای تولید به چین وسایر
کشورهایی که کارگر در آنجا ارزان است.

تولید نفرت کینه بین مذهب
ها و نژاده ها و دینها و ملیتها و ملتها و زبانها نیز از شاهکارهای آنان است که
مردم را در غرق خرافات تعصب های گفته شده زندانی میکنند و بین آنان تفرقه های
مردافکن می اندازند تا کار خودشان آسان تر باشد.

آنان هر رییس جمهور حرف
نشنو رهبری که فراموش کرده است که کی بوده و چگونه به قدرت رسیده است را درو
میکنند. با در دست داشتن وسایل ارتباط جمعی هرچه که بخواهند را به خورد مردم  میدهند. 
شکاف و اختلاف بین زن مرد   دیندار
و بی دین   مسلمان و یهودی  مسلمان و بهایی  بابی بهایی 
صوفی و شرعیتی درویش  و بنیاد
گرا   ترک کرد   عرب عجم 
پارسی و …. رشتی تهرانی   پشتون و
هزاره همه از شاهکارهای آنان است.

راه مبارزه چیست    دوستی مهربانی باهم  داشتن تساهل و قبول کردن دیگران  گوش کرده به هم  همکاری 
همیاری  ترک ظلم وجور دزدی و فسادی
که گریباگیر ما شده است به سبب کمبود درآمد ها 
داشتن اطمینان و اعتماد وباز سازی آن. از بین بردن جهل و نادانی عمومی  تحصیلات عمومی و همگانی  یاد گرفتن زبانهای هم و روش زندگی همدیگر  از بین بردن غرورهای کاذب که من بهترم بهتر
میدانم دین من بهتر است  نژاد من بهتر
است  و… حضرت سعدی  فرموده است که 
بنی آدم اعضای یک پیکرند  که در
آفرینش زیک گوهرند   چو عضوی به درد آورد
روزگار

دگر عضوها رانماند  قرار  
توکز محنت دیگران بی غمی   نشاید که
نامت نهند آدمی  تمامی فلاسفه و دانشمندان مردم
دوست هم این چنین گفته اند ولی کو گوش شنوا. مولوی بلخی به حاجیان فرمود   که ای بی خبران کجایید کجایید   محبوب همین جاست بیایید بیایید  تو در بیابان حیران چرایی که  محبوب تو همسایه دیوار به دیوار و..و.  یا در اسلام هم گفته شده که طلب علم بر هر مرد
وزن مسلمان واجب و فرض است ولو اینکه در چین آموزش داده شود. ولی آیا رهبران
مسلمان تریلیونها دلار را خرج اینکار میکنند؟ یا صرف خودشان و ساختن ماشین های از
تلا و حمامهایی از عاج فیل.

رهبران ملی و محلی یا
پادوهای همان قدرتهای پشت پرده در پس کشورهای قدرتمند به این ناراحتی ها دامن
میزنند. وبرای نفع شخصی خودشان اجازه تحصیلات و دانش را به مردم عادی نمی دهند
آنان را به تماشای کشتار ها مشغول میسازند و از علم و دانش کنارشان می کشند. به آوردن
هیزم برای تعصب و جهالت  و دزدی فساد ظلم و
جور ادامه میدهند تا همه از هم متنفر باشند بدون اینکه حتی بدانند چرا.

حضرت بهاالله با هشیاری
تمام برای اینکه بعدها پیروانشان همان راه قدیمی تعصب  را بیراهه نرود گفت.   که اگر دین سبب عداوت و دشمنی است بی دینی
بهتر است. یعنی انسانیت تنها هدف ماست 
یعنی انسان دوستی و احترام گذاشتن به کرامت انسانی. آقایان و یا خانم های
طالبان و القاعده اگر شما واقعا میخواهید ملت های اسلام دارای احترام و شخصیت
شوند   همان کاری را کنید که مادر ترزا کرد  یعنی خدمت به بیماران  ایجاد کار و پوهنتون برای جوانان  ایجاد شفاخانه 
مدرسه  ایجاد کتابخانه  و دادن سرویس های علمی به مردم  نه کشت کشتار مردم و کودکان بی گناه کنار جاده  تا کی شما در خواب غفلت و نادانی هستید؟ دنیای
امروز دنیای علم  صنعت  ورزش 
کار و تولید است. تولیدهای پاک و زیاد با وسایل علمی  ورزش و هنر صنعت و پیشرفتهای علمی. اگر تمامی
رهبران دنیا دلسوز بشوند واین ثروتهای عظیمی را که صرف خرابی کشتار و جنگ میکنند
صرف انسانیت ها  کنند بسیاری از مشگها حل
میشود   رسد آدمی بجایی که بجز خدای نبیند.
پیشرفتهای علمی میتواند مسیر انسانها را تغییر دهد و همه ما را به کمال مطلوب
هدایت نماید. که اینهمه جنگ جدل حاصل کوته نظری است   چون دورن پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه
یکی است. هم اکنون هم مثلا در همین آمریکا یک کشیش صاحب یک کلیسا میگوید تنها
کلیسای من و راه من به بهشت میرود وباقی کلیساها کلیساهایی هستند که شیطان آنها را
رهبری میکند.  به همین ترتیب هم سنی های
متعصب شیعه ها را کافر می پندارند و شیعه های متعصب و بنیاد گرا هم دیگران را کفر
گو میخوانند. بیچاره ما که گیر یک مشت نادان متعصب افتاده ایم که اصل دین را کنار
گذاشت و تنها سر جزییات وارد جنگ جدل شده اند.