همکاری با ما

فضول محله از هم میهنانی که توانایی نوشتن مقالاتی پُر بار و پُر مایه دارند، خواهشمند است که پس از خواندن شرایط زیر و در صورت قبول آنان، مقالات شان را به آدرس ایمیل نشریه، بفرستند:

– نویسنده مقالات باید به تمامیت ارضی ایران و حفظ یکپارچگی اش پایبند باشد.

– نویسنده مقالات باید به سکولاریسم و دموکراسی باور داشته باشد.

– نویسنده باید از تبلیغ یک مذهب و یا ایدئولوژی خاص در مقاله هایش، پرهیز نماید.

– نویسنده باید مقالاتی را بنویسد که که پایه و اساس داشته باشند و از نگاشتن نظرات شخصی به عنوان واقعیت های غیر قابل انکار، پرهیز نماید.

– از آنجا که خط سیاسی فضول محله جمهوری خواهی است، مقالاتی که این اصل را زیر سوال برده و نقض نمایند، به دلیل زیر منتشر نخواهند شد:

مشروطه خواهان، سلطنت طلبان، اصلاح طلبان و چپ های ایران، هر یک برای خود دارای رسانه های گوناگونی می باشند که می توانند از طریق آنان، پیام خود را به گوش ملت ایران برسانند.

بنابراین فضول محله هیچگاه به تریبونِ نویسندگانی که خواسته و آرمانی به غیر از برقراری یک جمهوری سکولار دموکرات در ایران دارند، تبدیل نخواهد شد.

– نویسنده مقالات چنانچه خواهانِ استفاده از نام مستعار برای انتشار مقالات است، باید نامی را برگزیند که ملموس بوده و با معنا باشد و از برگزیدن نام هایی گُنگ و بی محتوا بپرهیزد.

– از آنجا که فضول محله یکی از پُر بازدید ترین و بزرگ ترین نشریه های ضد رژیم اسلامی است، گردانندگان این مجله دارای پرنیسپ های اخلاقی و معیار های خاص خود می باشند. بنابراین:

ویرایشگران فضول محله حق دارند تا در مقاله های ارسالی شما دست بُرده و واژگان مناسب تری را انتخاب کرده و یا جمله بندی های مقاله ارسالی تان را تغییر دهند.

همچنین گنجاندن فرتور و ویدیو های مرتبط نیز بر عهده ویرایشگران فضول محله می باشد.

دیگر اینکه تصمیم نهایی درباره انتشار مقالاتِ ارسالی شما، توسط آقای سهراب ارژنگ، مدیر مسئول نشریه فضول محله گرفته می شود و حتی اگر مقاله ای آماده چاپ باشد و ایشان صلاح را در عدمِ انتشار آن مقاله ببینند، نگاشته ارسالی منتشر نخواهد شد.

– مقاله هایی که پیش از فضول محله در نشریات دیگری منتشر شده باشند، هیچگاه در این مجله چاپ نخواهند شد؛ بنابراین لطف کرده و از فرستادن مقالاتی دستِ دوم برای فضول محله خودداری فرمایید.

– مقاله هایی که در فضول محله منتشر می شوند، چنانچه پس از انتشار در سایت ها و نشریات دیگر نیز درج شوند، باید نام فضول محله را به عنوان منبع اصلی مفاله، درج نمایند و در غیر این صورت از ادامه همکاری با نویسنده مرتبط با مقاله، معذور خواهیم بود.

زنده باد آزادی، پاینده ایران و سرنگون باد استبداد

خواهشمند است راهنمای ما، و با ما با درتماس باشید:

راههای تماس باما: london (at) fozoolemahaleh.com

  • For the humanity
    October 30, 2008 at 5:44pm
    متاسفانه این موضوع درست است که دنیا پر از شیادان شده است بطوریکه اعتماد عمومی کم کم کاملا از بین خواهد رفت. و این درست همان چیزی است که سیستم بین المللی میخواهد که مردم نسبت بهم بد بین باشند و کسی به کسی اعتماد نکند ودر نتیجه همه کار ها لنگ میشود این همه شیادان قانونی وغیر قانونی که مردم را بهر نحوی سر کیسه میکنند. وبابهره گیری از دین واعتقادات مردم انها را سر کیسه میکنند.شرکت های بزرگ سازنده بمب و مواد منفجره و شرکت های عظیم بیمه میلیارد هامیلیارد بجیب میزنند.باندهای عظیم مواد مخدر وعوامل وابسته انها مردم را بسبت بهم بد بین وبدین ترتیب جلوی کار و سازندگی را سدمیکنند. You should have good degree to get the i20 visa. Good students they get it. For example from 20 if you are 18 you have chance. You should contact the university of central Florida. Alafaya trail Fl 32826 The admission USA; or if you have MS to the president. When you have i20 you can apply for the visa. If you can come here with tourist visa; it is a different story or visa for the refugee. Yours Amir Visa ; you can apply at Embassy of USA and if you need help ; you should have lawyer for that. نام من سهام الدین غیاثی است من در اورلاندو معلم در کالج هستم و نیز یک مدرسه شبانه روزی دارم که هدف من کمک به دانشجویان بوده است. این مدرسه داری هشت هکتار زمین است همراه باسیستم ابیاری و قفس های نگهدای مرغ وسایر حیوانات. مدرسه دارای هزاران درخت میوه میباشد ونیز میتوان درابگیر مدرسه که یک هکتاراست ماهی پرورش داد. هدف من این بوده است که دانشجویان دراینجا هم کار کنند و هم زندگی و هم درس بخوانند. اگربتوانید ویزای تحصیلی بگیریدویا هر ویزای دیگری میتوانید که در این مدرسه یک اتاق بگیرید باقیمت ارزان تر از دانشگاه و خوابگاه های دیگر ودر صورت اینکه وقت اضافی خود را درمدرسه به کار وفعالیت بپردازید میتوانید ساعتی ۸ تا ده دلار مزد دریافت کنید. امیدوارم باهمیاری وهمدلی و همکاری شما این مدرسه پناهگاه دانشجویان شود تا باخیالی ارام به درس و تحقیقهای علمی خودبپردازند.و یک خانه ایران باشد.Hi
    I wish to work for the unity of mankind also.
    I am just a college teacher in Orlando. I have a boarding school. The best visa is student visa. If you have the i29 and visa; you need $1200 per month for a normal life. I can rent a room for $500 and university rent for $600. I can also offer job for 8 to10 dollars per hour. The school is 8.7 acres with a lot of cages for animals and pond for fishing and play grounds. The activities in the school is agricultral, vegetables, eggs, milk and meat…flowers and productions of fruits and trees. Also gardening. I need partners and students who are motivated to work and to produce. Yours Amir Tha address of school is 10420 Lehman Road, Orlando Fl. 32825 and 13305 Lacebark Pine Road, Orlando , Fl 32832. One of them is close to university and one of them is close to air port area and near future medical school. Yours Amir Telephone
    تلفن۴۰۷۲۸۱۹۷۰۴ For unity of mankindمن به عنوان یک معلم دانشگاه اخراجی از ایران در آمریکا یک مدرسه شبانه روزی تاسیس کردم تا ّپناه گاه ایرانیان دانشجو و غیر دانشجو ود یگران باشد با دست تقریبا خالی اینکار راکردم که خانه ایران باشد ولی هیچ کسی به کمک من نیآمد و تا هنگامیکه این بی تفاوتی است چطور ما میتوانیم در جامعه بین المللی موفق باشیم؟ مردم ما بایست به دانشهای امروز مجهز شوند چرا ثروتمندان ایرانی در اینجا مدرسه و دانشگاه تاسیس نمیکنند؟ تا زیر دست دانشجویان را بگیرند؟ بهر حال من تلاش خود را کردم و اکنون هم احتیاج به همکار و دانشجو دارم کاری انسانی نه مادی به امید روزهای بهتر امیر غیاثی Dear friend

    I need students and partners to cooperate me and help me to run this boarding school. The students can live here, work and study. I can porduce organic food and I have land enough for these acitivies. I can also just rent rooms, cheaper than university to the students. I need also partners for differenct activities.

    I am Amir Ghiassi. My background includes teaching in college, university and high schools level, translations, interpretations, and writing. Currently, I have a boarding school located on a several acre property that includes a farm and a poultry and fish hatchery. And over twenty furnished rooms. International students and others looking for a boarding school where they can learn English and foreign languages. I am also looking for business partners to expand the school, school farms, and the hatcheries. I am a university teacher in foreign languages I am fluent in eight languages. I can teach eight languages. They include German, Turkish, Persian, English, Arabic, Pashto, Latin and other languages. I was instructor at University of Tehran, German and British High schools, German Embassy School, Oviedo High school, Seminole County Community College, Iranian High schools and Iranian S American Language and Boarding School in USA, Florida, and Orlando. This boarding school is nice beautiful and in compare with classes in university and other places much cheaper. Even my boarding is cheaper. Because I wish to help the students. Email: sghiassi_fhc at hotmail.com, sahameddinghiassi at yahoo.com. , http://www.Iranian.com if you like to read my writing. http://www.Tagged.com/sahameddinaghia... ,www.Multiply.com/sahameddinAmi… site. Or if you just write my name Sahameddin Ghiassi you see enough information about me. My profession or business is involved in? Education, translation, interpretation, writing, and consulting. Also farming, poultry and fish hatchery. Every body is welcome to my school. Amir Ghiassi

  • Nima Zandi Raad

    ادمین گرامی
    درود بر شما
    من از زرتشتیان ایرانی پناهنده در غربتم و مدتهاست پیگیر مطالب جالب شما نازنین هستم
    و همیشه از مطالب درج گردیده در سایتتون لذت بردم
    ولی یک انتقاد ازتون دارم
    شما که مث من و بسیاری دیگر سر دشمنی باز با تازیان کثیف دارید چرا سعی در کمتر استفاده کردن از کلمات عربی ندارید
    به عنوان مثال
    مطلبی که چند روزی قبل در مورد خلیج!!! همیشه فارس !!! نوشته بودید علیرغم اینکه بسیار زیبا بود و لی با کمی عمیق شدن میشد به اشتباه بزرگی پی برد
    چون:
    ما سنگ ایرانی بودن را به سینه میزنیم ولی
    به شاخابه ی پارس که کلمه ای تمام ایرانیست میگوئیم: خلیج فارس که کلمه ای کامل عربی ست !!!!
    بنابراین میتوانیم
    به حای کلمه ی
    خلیج   بگوئیم شاخابه
    و
    فارس   بگوئیم  پارس
    که دست کم نشان داده باشیم ما که متنفر از عربهاییم، نفرت خود را از تحریم لغات آنان نیز ابراز میداریم
    کتابی با عنوان
    واژه های پارسی سره در برابر واژه های بیگانه
    به کوشش
    انجمن پارسیگویان و دوستداران فرهنگ ایرانی در پاریس
    به سرپرستی بانو ژاله دفتریان
    منبع خوبی برای جلوگیری از اینگونه اشتباه هاست

    واقعن دوستون دارم
    موفق باشید
    منتظر ایمیلهای قشنگتون هستیم

    در پناه اهور مزدا

    • Mohsen Lgvm

      ادمین ، سایت ، ایمیل : انگلیسی
      غربت ، مدت ، مطلب ، درج ، نقد ، مثل ، کثف ، سعی ، استفاده ، کلمات ، عربی ، عنوان ، قبل ، مورد ، علیرغم ( این که فاجعس ) ، عمیق ، اشتباه ، تمام ، کامل ، تنفر ، تحریم ، لغات ،ابراز ، عنوان ، دفتر ، منبع ، واقعا : عربی
      عزیزم شما فقط جوگیر شدین.بعد هم زشته.شما که زرتشتی هستین ( البته فکر نمی کنم ، احتمالا با خود اینا باشی ) خدا رو قبول دارین.این کافران رو تحسین می کنید ؟

      • نوشته شما گنگ و نا رسا است، دوباره روشن و گویا بنویسید که  برای ما روشن باشد.

        • arash

          من یک ایرانی اصیل و پارسی زبان هستم- دراصفهان هستم ( ۲ سال من در زندان سیاسی بودم در
          زمان شاه ) من فقط می توانم به شما بگویم که ما باید به نوشتن Persan خود را تغییر دهیم

          نه تنها اعراب کلمه را حذف, اما لاتینی کردن زبان فارسی انجام دهیم

          روزی که ما این ملا ها سرنگون کونیم م مورگان هواهی بحلچان گریه کنند
          شما هرکاری کنید هیچ گاه نمی توانید فرهنگ ما را ازبین ببرید ما جاویدانیم

          • faridrostamy

            صدآفرین…

          • hamid20

            چرا باید به لاتین تغییر بدیم؟ مگه کسخل شدیم؟ مگه همین فارسی کتبی خودمون چشه؟

      • هم میهن گرامی، همه این ها که فرمودید درست است ولی ما در دریایی از واژه های تازی گرفتار شدیم. زبان زیبای پارسی با نداشتن واژه های تازی آن بسیار برای مردم نا آشنا و گنگ خواهد بود. ما نیاز به فرهنگستانی داریم تا مانند زمان رضا شاه  واجه های پارسی را جایگزین واژه تازی کند. با سپاس .دیگر این که من نگفتم زردشتی هستم. ولی از سوی مادر با چند پشت به زردشتی می رسم. با سپاس، سهراب ارژنگ

        • امیر هوشنگ

          خطاب من به شما و این دوست گرامی

          اولا باید متذکر شوم عرب الکن زبانی بیش نبود و متاسفانه این دوست ما هم تحت آموزه های غلط باور دارند که این تکلم زبان عربیست و درثانی الفاظ وارده و دستور زبان هم از ایرانی به عرب رسیده است توجه شما را به سیبویه جلب میکنم کسی که صرف و نحو عربی را بدعت گذاشت یک ایرانی و اهل شیراز است عرب هرچه دارد از ایرانی است حتی کلامشان پس بیایید باور نکنیم این زبان عربی است آنها دارند پارسی را اینگونه لگد مال میکنند شما دیگر چرا دامان به این ترفند اعراب میزنید عزیز دل برادر
          اینهم نمونه اولیه از خطوط عربی قرآنی در موزه انگلستان شما اگر چیزی فهمیدید به ما هم اطلاع دهید ؛؛اطلاعتان را افزون میکنید ؛؛این خطوط قابل فهم و درک نیستند چگونه حالیه ادعا دارند ایرانی عربی را تلفظ میکند

      • kartal

        محسن خیلی حال کردم.

      • خمینی سگم

        کیرم تو کص مادرت

    • نیمای گرامی، بادرود بسیار به شما. همانگونه که دریافتید ما باهمه تن و هستی امان به ایران و ایرانی دلبستگی داریم. بدبختانه، بسیاری از واژه های زیبای پارسی چون به کاربرده نشدند، برای مردم کوچه و بازار آشنا و  خوانا نیست، واژه زیبای شاخابه برای ما زیبا و زیبنده است، ولی شوربختانه برای مردم ناشناخته است. تنها را ه رسیدن به این آرمان میهنی، پیدایش یک فرهنگستان است که واژه های پارسی را برای مردم بشناساند. من خودم با آن که در میان زردشتیان زیاد بوده ام و از سوی چند پشت پیش مادر زردشتی بوده ام، ولی فراگرفتن دانش امروزی، رفتن به دانشگاه، فراگیری زبان پارسی آغشته به زبان تازی، ما را از فرهنگ پارسی به دور داشته است. چنانچه شما یک واژه نامه پارسی بتوانید به ما بشناسانید، می توانیم همه روزه شماری واژه های پارسی را برای هم میهنان خود پخش کنیم. با درود و سپاسی دیگر از شما گرامی، سهراب ارژنگ

    • نیمای گرامی، بادرود بسیار به شما. همانگونه که دریافتید ما باهمه تن و هستی امان به ایران و ایرانی دلبستگی داریم. بدبختانه، بسیاری از واژه های زیبای پارسی چون به کاربرده نشدند، برای مردم کوچه و بازار آشنا و  خوانا نیست، واژه زیبای شاخابه برای ما زیبا و زیبنده است، ولی شوربختانه برای مردم ناشناخته است. تنها را ه رسیدن به این آرمان میهنی، پیدایش یک فرهنگستان است که واژه های پارسی را برای مردم بشناساند. من خودم با آن که در میان زردشتیان زیاد بوده ام و از سوی چند پشت پیش مادر زردشتی بوده ام، ولی فراگرفتن دانش امروزی، رفتن به دانشگاه، فراگیری زبان پارسی آغشته به زبان تازی، ما را از فرهنگ پارسی به دور داشته است. چنانچه شما یک واژه نامه پارسی بتوانید به ما بشناسانید، می توانیم همه روزه شماری واژه های پارسی را برای هم میهنان خود پخش کنیم. با درود و سپاسی دیگر از شما گرامی، سهراب ارژنگ

      • ایرانزاد خنیاگر

        ز پوچ ِ جهان، هیچ اگر دوست دارم . . . . . تو را، ای کهن بوم و بر، دوست دارم. *

         

        درود بر شما «هم میهنان ارجمند و گرامی»!

        در
        راستای درخواست ِ شما، پیرامون راهنمایی و شناساندن ِ یاری نامه ها  و سرچشمه های کارآ و سودمند برای فراگیری «زبان پارسی پاک» [پارسی سره]
        و «پارسی گویی» و «پارسی نویسی» و «پشتیبانی و پاسداری از زبان زیبا و ژرف و بی همتای
        پارسی»، نشانی ها و یاری نامه ی زیر را برای شما «هم میهن ارجمند و گرامی» می فرستم.

        به امید و با آرزوی این که، تنی دیگر از «هم
        میهنان»ام نیز، به «پارسی گویی» و «پارسی نویسی» و روی هم رفته به «پشتیبانی و
        پاسداری از زبان زیبا و ژرف و بی همتای پارسی» روی آورد.

        ایدون باد …

        همانا (البته) هنگامی که من، نخست به سوی «پارسی
        نویسی» و سپس، به سوی «پارسی گویی» گام برداشتم، 
        با چنین یاری نامه های پُر ارج و ارزشمندی آشنا نبودم، و به هیچ روی، از بودن
        شان هم، آگاهی نداشتم، و هنوز هم نمی دانم که آیا در آن هنگام هم، بودند (وجود داشتند)
        یا نه.

        ولی خوشبختانه، امروز و اکنون، چنین یاری نامه
        های پُر ارج و ارزشمندی هستند (وجود دارند) که با بودن شان، هم، کار ِ «پارسی نویسان»
        و «پارسی گویان» و «پشتیبانان و پاسداران ِ زبان زیبا و ژرف و توانمند و بی همتای پارسی»،
        و هم، کار ِ همه ی کسانی که «پارسی نویسی» و «پارسی گویی» را، نه تنها دوست دارند و
        به آن «مهر» می ورزند، بل که این کار را، «خویشکاری ِ (وظیفه ی) میهنی و آدمی زادی
        (انسانی)» خودشان می دانند هم، بسیار آسان شده است، و کمک بسیار بزرگ و پُر ارج و ارزشمندی
        برای همه ی «نژاده ایرانیان راستین و میهن پرست و مهربان و بهدین و آزاده» و به ویژه
        برای «پارسی زبانان» و «پارسی گویان» و «پارسی نویسان» و همه ی «پشتیبانان و
        پاسداران زبان زیبا و ژرف و توانمند و بی همتای پارسی» به شمار می آید.

        امیدوارم که برای شما هم، کارآ و سودمند باشد،
        و شوند ِ آن شود که یک تن ِ دیگر از «هم میهنان» ام نیز، به هازمان (جامعه ی) «پارسی
        گویان» و «پارسی نویسان» و «پشتیبانان و پاسداران ِ زبان زیبا و ژرف و توانمند و بی
        همتای پارسی» افزوده شود.

        تندرست و آزاد و سرفراز و آرام و آسوده و کامیاب
        و شاد و خرم و پیروز و پاینده باشید.

        ایدون باد …

        * شماری از یاری نامه های کارآ و سودمند ِ در
        پیوند با «زبان پارسی پاک» [پارسی سره] و «پارسی گویی» و «پارسی نویسی» و «پشتیبانی
        و پاسداری از زبان زیبا و ژرف و توانمند و بی همتای پارسی»

        – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – –

        * پارسی گویی [به پارسی] :

        http://www.beparsi.com

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        * پارسی بان :

        http://www.parsiban.com

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        * بسته ی نرم افزاری «پارسی بان» [نگارش
        شش ام] :

        http://www.parsiban.com/PARSIDownload.aspx

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        > دریافت از «پیکو فایل» :

        http://s2.picofile.com/file/7596822896/Parsiban_V__Setup.zip.html6

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        > دریافت از «مدیا فایر» :

        http://www.mediafire.com/?g24uj9zm1vvc9vd

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        * فرهنگستان «زبان پارسی» :

        http://persian.jimdo.com

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        > واژه نامه ی «پارسی سره» [پارسی پاک] «فرهنگستان زبان پارسی»
        [نگارش نخست] :

        http://www.irane7000saale.com/pdf-Iran-7000/P-L-R/VazheName-Parsi-Sareh-

        (Iran7000)-farhangestan.pdf

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        >
        واژه نامه ی «پارسی سره»
        [پارسی پاک] «فرهنگستان زبان پارسی» [نگارش دوم] :

        http://farhangestanparsi.wordpress.com/2011/08/03/parsisare

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        > واژه نامه ی کوچک «پارسی میانه» :

        http://persian.jimdo.com/%D9%86%D8%B3%DA%A9-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87/%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87

        – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – – – – – – –

        > واژه نامه ی «پهلوی» ِ «هنریک سَموئل نِیبِرگ» :

        http://persian.jimdo.com/%D9%86%D8%B3%DA%A9-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87/%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%A8%D8%B1%DA%AF/

        /

        – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
        – – – – – – – –

        «زنده» و «بالنده» و «پایدار» و «پاینده» و
        «جاوید» باد «زبان زیبا و ژرف و توانمند و بی همتای پارسی»

        و

        «فرهنگ نژاده و سترگ و ژرف و زیبا و بی همتا
        و باستانی و والای ایرانی» …

        ایدون باد …

        «آزاد» و «آباد» و «سرفراز» و «بالنده» و
        «پاینده» و «جاوید» باد «شاهان شاهی باستانی بزرگ ایران» …

        و

        «تندرست» و «آزاد» و «سرفراز» و «آرام» و
        «آسوده» و «کامیاب» و «شاد» و «خرم» و «پیروز» و «پاینده»  باشند «نژاده ایرانیان راستین و میهن پرست و
        مهربان و بِهدین و آزاده» …

        ایدون باد …

        «ایرانزاد خنیاگر»

        «مهر» و
        «بهمن» ۳۷۵۰ «باستانی زرتشتی»

        ۱۰ «بهمن» ۱۳۹۱ «کهن خیامی»

         

        * چکامه ی «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» | از دفتر «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» ۳۷۲۶ «باستانی زرتشتی» – ۱۳۶۸ «کهن خیامی» | سروده ی «امید» بزرگ [روانشاد زنده یاد جاوید نام، خردمند فرزانه «مهدی اخوان ثالث»]

    • Amir_hekmat

       فکر نمیکردم شما زردشتان اینقدر آدمای کثیفی باشید که بر ضد دین ما مسلمانان تبلیغ کنید.
      شماها دارین کنار ما زندگی میکنین(منظورم زردشتیان ایران است)-نون و نمک همدیگرو میخوریم. حالا اینقدر پست شدین که میاین سایت این موش فاضلابی زادگان رو تایید میکنید؟؟ فک کنم باید یه قیامی الیه شما زردشتیان به صورت شبانه اینجا راه بندازیم یه جوری که هر شب ۲ .۳ تا زردشتی لت و پار بشن تا درس عبرتی بشه برای شما خائنین.
      تا الان که این مطلبو خوندم تو هیچ مکان مجازی یا واقعی ای به هیچ زردتشی بی احترامی نکرده بودم و همیشه اونارو انسانهای شریف میدونستم.
      لعنت به تو.اهور مزدا رو تو ک.و.ن.ت میکنم.فقط به خاطر این جمله پایانیت:

      واقعن دوستون دارم
      موفق باشید
      منتظر ایمیلهای قشنگتون هستیم

      • نسل سوخته

        الان که توهین کردی چی شد؟
        الان زرتشتیا بخاطره توهینهای تو خودکشی میکنن.
        الحق که مسلمونا احمقن.
        من زرتشتی نیستم  اما سگ زرتشتیا از همه مسلمونا با شرف تره.

        • M_mohebbi

          خاک تو سرت باز تو چه گهی هستی که اینهمه بی ادبی میکنی به بزرگترین دین

          • faridrostamy

            تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر…با گرگ و کفتار باید با زبون خودش حرف زد…سگ پلید عرب زاده …جواب های هویه…بی سواد احمق بیشعور…آشغالای امثال تو سالهاست ایران متمدن رو به سگدونی تبدیل کرده…نفرین به عرب و عربزاده……………

        • Meraj313

          من از حرفهای این برادرمون اصلا خوشم نیومد چون دین من دین فش نیست دین من دین منطق و صداقت است و کار اشتباهی کرده که فش داده اما این داداش زرتشتیمون جز دروغگویی و دغل کاری بلد نیست خیلی دوست داره سگ یهودیا باشه اگه آدم درستی هستش بیاد تبلیغ دینش بکنه قطعا این کارشم یه کار تایید شدست تو دینش.

          • یام

            شما از ان هم بدتر هستید زرتشت بد سنیها چطور در قانون اساسی برای انها چیزی در نظر گرفتین برو اول نگاه کن بعد جواب بده هر جا میری میگی سنی هستم نمیشوذ برگردمثلا دادگاه نه فرماندار نه رییسجمهور نه وکیل ساده ان همنه احمق چه جوابی داری بدی

      • kartal

        تف به سوراخ گشاد ت  احمق عوضی که با یه کلمه اینوری با یه کلمه اونوری اگه یه نفر زرتشت یا هر چی یه نظری بده غیر از نظر تو به همه قومیت اون فرد تک  گوه دونیتو سریع باز میکنی .{دهانتو}

      • Rokh

        مردشوره تو و اون دین کثیف و لجن اسلامی رو ببرن! من یک بی دین هستم ولی به شدت از مسلمونا بیزارم به علت حماقت و جهالت بیش از اندازشون! 

        • M_mohebbi

          حقته دقیقا مث خر بی دین بی راه بی هدف و بی عقل.
          عجب شباهتی بین تو و اون خره 
          خودم موندم از این شباهت مث گهی که از وسط نصف شده

          • Parham

            فکر کنم کمترین چیزی که یه مسلمون باید رعایت کنه ادبه -_-
            همین کاراتون باعث شده همه از اسلام بیزار بشن دیگه فقط میگید مسلمونید بدون این که بدونید مسلمون بودن چیه…

        • حیدر

          کیرم تو کس گشاد ننه جندت مادر حرومزاده بی پدر.کیرهرچی مسلمونه تو کس گشاد ننه جنده کونیت که از بس به مسلمونا کس داده کسش شده امدازه دروازه گاله!!!کیرم تو اون نننه جندت که به سگ داده وتورو پس انداخته

        • faridrostamy

          گل گفتی…کثافت و حماقت از سروروشون می باره بی شرفا…..نفرین به همشون……

      • امیر ایرانی

        من یک مسلمان زاده هستم ولی بخاطر تو وامثال تو مسلمان بیشعور مسلمان گریز ومسلمان ستیز هستم. شرم برشما اینجا ایران است خانه زرتشتیان تازی غارتگر با بی شرمی صاحب خانه را تهدید می کند.

        • سعید

          درود فراوان به تو حرفت به دل نشست

        • faridrostamy

          این بی شرفا تجاوز تو خونشونه…این آشغالا تا کل دنیا رو نگیرن آروم نمیگیرن……….

      • ایرانزاد خنیاگر

        شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش مزدور بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده»، یک بار در یکهزار و چهارسد و اندی سال گذشته، و بار ِ دیگر در سی و اندی سال ِ گذشته، به ددمنشانه ترین گونه یی که می شد، به سرزمین گرامی تر از جان ِ ما «نژاده ایرانیان راستین و میهن پرست و مهربان و بِهدین و آزاده و آزادی خواه» یورش آوردید و به ددمنشانه ترین گونه یی که می شد، همه چیز این سرزمین بزرگ باستانی – سرزمین «بزرگواران» و «آزاده گان» و «بهدینان» – رو تاراج و چپاول کردید، و اکنون، دارید تو خونه ی نازنین ِ ما زنده گی، و با «هر گام ِ ناپاک و آلوده تون»، «زمین» و «خاک» ِ سرزمین و خونه ی ما رو، و با «بازدم های ناپاک و آلوده تون»، آسمون و هوای سرزمین گرامی تر از جان ما رو آلوده می کنید، و از دل ِ «همین زمین سپند» و «همین خاک ِ پاک»، خوراک برمی گیرید و نشخوار می کنید و این سرزمین بزرگ باستانی رو به ویرانی کشوندید و دارید نابودش می کنید، و اون گاه (اون وقت)، بی شرمی و گستاخی رو به جایی رسوندید که در خونه ی خودمون، برای ما، شاخ و شونه هم می کشید!!!
        شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش
        مزدور بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده»، هر چه دارید از ما دارید.
        اون «کیش و دین و آیین و پادفرهنگ ددمنشانه و اهریمنی و ناپاک پلید پلشت گجسته تون» رو – به دست ِ «روزبه (سلمان پارسی) گجسته» – از روی «کیش و دین و آیین و فرهنگ ِ مینوی و سپند و ورجاوند ما بهدینان» دزدیدید و نشخوار کردید و به گونه و ریخت ِ «تازیانه» درآوردید تا برای «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش مزدور
        بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی»، دریافتنی (فهمیدنی) بشه، و با دزدی ها و نشخوارهای دیگری که از «کیش ها و دین ها و آیین ها و فرهنگ های دیگری مانند ترسایی (مسیهیت) و یهودی و …» انجام دادید، درآمیختید و به همین گونه (صورت)، «اون نیای بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش
        مزدور بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی تون: ممد تازی ِ زنباره ی شکم چرون ِ بچه باز ِ بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش
        مزدور بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده»، تونسته تا امروز و اکنون، شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش
        مزدور بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده» رو چنان گول بزنه که از یک «نیم آجر» هم کم تر بارتون باشه و به «گزاف» و «یاوه»، گمان کنید که به راستی، «یک پدیده ی جاندار ِ گُنده به نام خود ِ آ، با ریش و پشم و پوشاک ِ سپید ِ بلند»، تو آسمون نشسته و با شما – از راه ِ «اون انگل ِ تفاله نشان ِ تازی» – گفت و گو کرده، و «یاوه ها و گزافه هاش» رو پس داده (قِی کرده) تو سر ِ «اون انگل ِ تفاله نشان ِ تازی»، و اون هم، «یاوه ها و گزافه های دست نوشته ی خودش و سلمان پارسی، که شما، سخن (کلام) ِ خود ِ آ می دونیدشون» رو براتون پس داده (قِی کرده) توی اون «نسک (کتاب) ددمنشانه و اهریمنی ِ تازی نامه» که  شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش
        مزدور بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده» مانند یک «باکتری یا میکروب یا ویروس ِ خنگ ِ کودن» بهش باور دارید!!!
        نه!
        خوب گوش کنید و بشنوید:
        شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش مزدور بی
        شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده»، چشم به راه ِ رستاخیز ِ بزرگ «بِهدینان» [زرتشتیان] و و «خردگرایان» و «آدم گرایان» و «خداناباوران» و «آزادی گرایان» و «دیگرکیشان ِ دیگر» [ترسایان (مسیهیان – یهودیان – بوداییان و …] و همه ی «آدم های آزاده و آزادی خواه» ِ دیگر باشید.
        به زودی – بسیار زودتر از اون چیزی که شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش مزدور بی
        شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده» می پندارید – سر و ته ِ تون رو یکی می کنیم و درفش «سبز و سپید و سرخ ِ فرَوَهَر نشان مون» رو بر فراز و چکاد ِ بلندترین ِ کوه های «ایران بزرگ باستانی» برمی افرازیم و اون گاه، به جای «مرگ ارزانی» (اعدام)، همه ی شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش مزدور بی
        شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده» رو به «زندان همیشه گی ِ تکی، با کارهای بسیار سخت ِ سودمند» (حبس ِ ابد ِ انفرادی، با اعمال ِ فوق شاقه ی مفید) می فرستیم.
        چشم به راه ِ اون روز ِ فرخنده و خجسته باشید که دیگه چیزی تا فرا رسیدنش نمونده.
        اون دسته از «تازی پرستان» (م س ل م ا ن ا ن) که تنها از روی «ناآگاهی» به این کیش گرایش دارن، هیچ نگران نخواهند بود، ولی شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش مزدور
        بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده» که «مزدور و هم دست و همکار و همراه و هم داستان ِ فرمان روایان و سامانه ی فرمان روایی (حاکمان و نظام حکومتی) گجسته ی کنونی» بودید و هستید، به بدترین ِ پادافره ها دچار خواهید شد.
        چشم به راه اون روز باشید، که به زودی فرا خواهد رسید و ما «بهدینان»، پس از یکهزار و چهارسد و اندی سال ِ شوم و ننگین و گجسته، سرانجام، خونه ی خودمون رو از شما «تفاله ها و انگل های بی سَر ِ یک مادر چهل پدر اهریمن زاده ی ددمنش مزدور
        بی شرم گستاخ بی خرد نادان ناپاک پلید پلشت گجسته ی تازی زاده» پس خواهیم گرفت.
        چشم به راه ِ اون روز ِ فرخنده و خجسته و همایون باشید …

        ایدون باد …

        پ ن: برای این گونه تند سخن گفتن و ناسزاگویی، از دیگر «هم میهنان ارجمند و گرامی» پوزش می خوام، من، هیچ گاه این گونه سخن نمی گم، ولی چون این «انگل ِ تفاله ی مزدور»، در خانه ی خود ِ ما، برای ما شاخ و شونه کشید و به ما، «ناسزا» گفت و «دشنام» داد، وادار شدم که سر و ته ِ خودش و کس و کار ِ نداشته ش رو یکی کنم.

    • M_mohebbi

      بعد نیما جان به کوس ننت میشه چی گفت چون هر دوش عربیه
      میشه گفت سوراخ گشاد پر مو که همش فارسیه
      لعنت بر اون مادری که تو رو زایید و لعنت بر اون تخمی که مادرتو بار ور کرد تخم حروووووووووووووم

  • Behnamalmassian

    shoma dostan mitavanid az assare man pakhsh konid .bish az 200 Tarh va karikator daram .sepas

  • Farhad_persian68

    چونکه ما تاریخمان بر باد رفت.هستی و فرهنگمان بر خاک رفت.کاوه و آرش همانجا خاک شد.پهلوان کشورم عباس شد.جای کوروش را علی آمد گرفت.کل آن آتشکده آتش گرفت.رستم و سهراب ها گم می کنیم.تازی ناموس خود بت می کنیم.نقش رستم تخت جمشید خاک شد.کربلا و کاظمین آباد شد.رستم و زرتشت اگر دانی چیست عید ما جشن غدیر و فطر نیست.ای عزیزان جملگی همت کنیم.سنت اعراب خاکستر کنیم!!!

    • M_mohebbi

      فرهاد جان واقعا ممنون
      دمت گرم با این شعر قشنگت
      ولی فقط یه مشکل داشت
      کوس ننت تو شعر نیومده بود
      احتمالا یک دو بیتی هم تو کون گشاد خواهرت جامونده
      بقیش عالیه.
      به کمرت بزنه قرآن و ائمه ی اطهار
      میشناختیشون اینطوری نمیگفتی
      آخه تقصیر تو نیس.ببین کجای کار عیب داره تخم حروم

    • ملاه آواره

      بنام ایران وبرای ایران.
      ایا ای دادارملک جهان…..ببخشای بر ما ملک کیان.
      کیانی -ایرانی آزاده جهانی… گاهواره پاک کورش وبابک خرمیانی.
      زادگاه مصدق وتختی رستم زمانی…. مام همایون ودکتر هوشنگ لرستانی
      میهن عزیز ستار وباقر حیدر خانی…مهد همه فرهنگها وتمدن جهانی…
      مهر یزدان سرزمین مقدسمان ایرانی… مهد همه فرهنگها وتمدن جهانی.
      ۱-سردار بزرگ خلق لر مهندس همایون کتیرایی/ ۲ سردار وفرمانده جوانمرد لر دکتر هوشنگ اعطمی.
      هدیه به تمامی سلحشوران ایران زمین .اقای سهراب آرژنگ. ۳-۵-۱۹۸۷٫کپنهاک. آوران.

    • faridrostamy

      آفرین…

  • Majid_karimi59

    داستان موسی رو همه بارها خوندیم حتی فیلمش هم هستدوتا برگه بردارید روی یکیش در نقاط مختلفی از اون بنویسید فرعون موسی نفرتیتی(معشوقه موسی در مصر) رامسس(پسر صلبی فرعون) باکا آن بنی اسراییلی که جاسوسی موسی را برای رامسس میکرد و مصر و بیانها و روابط بین آنها را هم …حالا روی کاغذ دیگر بنویسید خدا و آدم و هوا و شیطان مار و بهشت و زمین و روابط بین آنها را هم …موسی این انسان … با الهام از داستان خ…ودش داستان آدم و هوا و … ساخته…..TuesdayMajid Karimiدر ضمن شما خیلی راحت میتونی متوجه بشید که در داستان حدود ده درصد دروغ داریم موسی دراصل در مصر به دلیل فریب خوردن به حکومت دست اندازی هم میکنه کمااینکه در بهشت آدم از سیب میخوره..TuesdayMajid Karimiسلمان فارسی که دست همه این جادوگران و داستان پردازها (روانشناسها) را از پشت بسته بود و همه این چیزها رو کامل میدونست اومد روی موسی رو کم کنه که حساباش اشتباه دراومد …
    سلمان فارسی خودش رو در قران با نام الله میشناسونه و شما با پی بردن به شخصیت پلید الله در قران میتونید متوجه بشید چرا پدرش اون رو زندان گرده بود . اون یه هدفی و انجمن حجتیه ای (سیوشیانتی) تند رو بود که برای رسیدن به اهدافش از هیچ جنایتی دریغ نداشتدر ضمن این قدر که در قران میگه ما آفریدیم نمیگه من دلیلش اینه که سلمان تنها نرفت به عربستان اونها یک گروه (فرشتگان) به رهبری سلمان (الله) بودند که بعد هم به سلمان (الله) تذکر دادند که میخواهی چه کنی موجودی (عربهای عربستان) بیافرینی (تمدن و قدرت و حکومت و … ببخشی) که بر روی زمین خون ریزی و جنایت میکنند سلمان یا همان الله به رفقای خودش (فرشتگان) میگوید من چیزی در مورد آنها میدانم که شما نمیدانید و…
    تفسیر واقعی قران اینجاست

  • Majid_karimi59

    داستان موسی رو همه بارها خوندیم حتی فیلمش هم هستدوتا برگه بردارید روی یکیش در نقاط مختلفی از اون بنویسید فرعون موسی نفرتیتی(معشوقه موسی در مصر) رامسس(پسر صلبی فرعون) باکا آن بنی اسراییلی که جاسوسی موسی را برای رامسس میکرد و مصر و بیانها و روابط بین آنها را هم …حالا روی کاغذ دیگر بنویسید خدا و آدم و هوا و شیطان مار و بهشت و زمین و روابط بین آنها را هم …موسی این انسان … با الهام از داستان خ…ودش داستان آدم و هوا و … ساخته…..در ضمن شما خیلی راحت میتونی متوجه بشید که در داستان حدود ده درصد دروغ داریم موسی دراصل در مصر به دلیل فریب خوردن به حکومت دست اندازی هم میکنه کمااینکه در بهشت آدم از سیب میخوره..سلمان فارسی که دست همه این جادوگران و داستان پردازها (روانشناسها) را از پشت بسته بود و همه این چیزها رو کامل میدونست اومد روی موسی رو کم کنه که حساباش اشتباه دراومد …
    سلمان فارسی خودش رو در قران با نام الله میشناسونه و شما با پی بردن به شخصیت پلید الله در قران میتونید متوجه بشید چرا پدرش اون رو زندان گرده بود . اون یه هدفی و انجمن حجتیه ای (سیوشیانتی) تند رو بود که برای رسیدن به اهدافش از هیچ جنایتی دریغ نداشتدر ضمن این قدر که در قران میگه ما آفریدیم نمیگه من دلیلش اینه که سلمان تنها نرفت به عربستان اونها یک گروه (فرشتگان) به رهبری سلمان (الله) بودند که بعد هم به سلمان (الله) تذکر دادند که میخواهی چه کنی موجودی (عربهای عربستان) بیافرینی (تمدن و قدرت و حکومت و … ببخشی) که بر روی زمین خون ریزی و جنایت میکنند سلمان یا همان الله به رفقای خودش (فرشتگان) میگوید من چیزی در مورد آنها میدانم که شما نمیدانید و…
    تفسیر واقعی قران اینجاست

  • داستان موسی رو همه بارها خوندیم حتی فیلمش هم هستدوتا برگه بردارید روی یکیش در نقاط مختلفی از اون بنویسید فرعون موسی نفرتیتی(معشوقه موسی در مصر) رامسس(پسر صلبی فرعون) باکا آن بنی اسراییلی که جاسوسی موسی را برای رامسس میکرد و مصر و بیانها و روابط بین آنها را هم …حالا روی کاغذ دیگر بنویسید خدا و آدم و هوا و شیطان مار و بهشت و زمین و روابط بین آنها را هم …موسی این انسان … با الهام از داستان خ…ودش داستان آدم و هوا و … ساخته…..

    در ضمن شما خیلی راحت میتونی متوجه بشید که در داستان حدود ده درصد دروغ داریم موسی دراصل در مصر به دلیل فریب خوردن به حکومت دست اندازی هم میکنه کمااینکه در بهشت آدم از سیب میخوره..
    سلمان فارسی که دست همه این جادوگران و داستان پردازها (روانشناسها) را از پشت بسته بود و همه این چیزها رو کامل میدونست اومد روی موسی رو کم کنه که حساباش اشتباه دراومد …
    سلمان فارسی خودش رو در قران با نام الله میشناسونه و شما با پی بردن به شخصیت پلید الله در قران میتونید متوجه بشید چرا پدرش اون رو زندان گرده بود . اون یه هدفی و انجمن حجتیه ای (سیوشیانتی) تند رو بود که برای رسیدن به اهدافش از هیچ جنایتی دریغ نداشتدر ضمن این قدر که در قران میگه ما آفریدیم نمیگه من دلیلش اینه که سلمان تنها نرفت به عربستان اونها یک گروه (فرشتگان) به رهبری سلمان (الله) بودند که بعد هم به سلمان (الله) تذکر دادند که میخواهی چه کنی موجودی (عربهای عربستان) بیافرینی (تمدن و قدرت و حکومت و … ببخشی) که بر روی زمین خون ریزی و جنایت میکنند سلمان یا همان الله به رفقای خودش (فرشتگان) میگوید من چیزی در مورد آنها میدانم که شما نمیدانید و…
    تفسیر واقعی قران اینجاست

  • طرحهای جدید استعمار و استحمار بین المللی
    اکنون
    شاید برای بسیاری از ما روشن شده است که استعمار نوین دیګر مجبور نیست که برای
    استعمار واستحمار نیرو پیاده کند و مثل سابق افسران سربازان و یا مامورین خود
    رابرای کنترل و بردګی مردم دیګر و کشورهای در حال توسعه ګسیل
    کند از میان همان مردم اشخاص خود را انتخاب میکند و چون پول و
    ثروت دارد و نیز منابع خبری در اختیارش هست هرکه را بخواهد به ارش
    میرساند و هرکه را نخواهد به قهر میفرستد و بعد از هر شلوغی خود دوباره مهره های
    خود را سرجاهایی که میخواهد می نشاند مشګل ما هم اختلاف بین مردم
    تمامیت خواهی جهل فساد روشوت خوری تفرقه
    ای است که بین مردم ما جاسازی کرده ا ند برای اینکه بتوانیم با مشګل
    هایمان کنار بیآییم بایست به سلاح علم دانش امروزی
    تساهل پیشرفت صنعتی مجهز بشویم بقیه راه ها
    خطاست جوانان ما احتیاج به عشق محبت
    دانش کار مسکن و حمایت دارند بایست اینها را از
    آنان دریغ نکرد تا در میدانهای علمی و ورزشی به بالندګی بپردازند
    شیوخ مسن و یا جوان که بر روی میلیاردها ثروتهای ملی مردم خوابیده اند و از
    آن توپ تانګ میخرند وبر سر ملتهای خود که آزادی و ترقی میخواهند میکوبند همان
    نمایند ه ګان استعمار استحمار کهن هستند که منافع آن راهمراه با منافع شخصی خود
    میخواهند حفظ کنند البته آنان هم برای استعمار ارزشی ندارند و احتمال
    ثروتهای دزدی شده آنان مصادره خواهد شد و آنان تنها دزدانی بوده اند
    که برای اربابان ثروت ذخیره نموده بودند تمایم این تفرقه ها و این تمامیت خواهی ها و این منم منم
    کردنها و این بت تراشی ها و این آتش اختلافها ریشه اش در زیر سر استعمارګران ګذشته
    است که رخت نو پوشیده و وارد میدان شده اند.

    مشګل ما ریشه های عمیق تری
    دارد تفرقه و بیداد ظلم و تمامیت خواهی دزدی فساد نفرت و تفرقه ها همانطوریکه در اروپا و یا آمریکا ملتهایی جورواجور
    تحت یک سیستم اداره میشوند ماهم همه یک ملت بزرګ هستیم که شاید ګفتن
    ملت خاورمیانه و یا ملتهای مسلمان شده که شامل آسیای مرګزی و شمال آفریقا و
    خاورمیانه است بتواند همه مارا در بر بګیرد ملتهایی که در این منطقه جغرافیایی زندګی میکنند کم بیش بهم شبیه هستند و
    دارای سابقه های تاریخی مشترک هستند متاسفانه اسلام درعوض وحدت برای
    همه کسانی که به این دین شاخته شده اند تفرقه بیشتر را هدیه آورد جنګهای بین شیعه و
    سنی و نداشتن اتفاق بین امپراتوری ترک زبان عثمانی و امپراتوری ترک پارس زبان ایران
    نیز از این هدیه های تاریخی است که با کمک استعمار و استحمار بین المللی بین ملتهای
    ما تفرقه های وحشتناک انداخته اند یادم میآید که روزی سفیر ترکیه در
    تهران میګفت که اګر ما در ګذشته با هم وحدت داشتیم امروزه مردم ما زندګی بسیار
    بهتری داشتند ولی متاسفانه خرافه پرستی
    جهل تمامیت خواهی و ظلم زور ملتهای مارا پاره پاره
    کرده است و هر روز هم بر آتش این تفرقه هیزم انبار میګردد.
    آذربایجانیها و یا ترکان یا تورانی ها همیشه یک جز از ملتهای
    ما بوده اند و در سایر اقوام خاورمیانه یا
    اسلامی تنیده شده اند شهبانوی ایران آذربایجانی است و
    نیز قاجاریه همه از ترکان بوده اند که باسایر ملتهای درهم و تینده شده بودند
    ولی مشګل اساسی ما چیز دیګری است اختلاف بین زن ومرد
    و یا آزار زنان توسط مردان و در نتیجه نداشتن وحدت بین آنان
    زنانی که به خود سوزی دست میزنند و
    زنانی که خود کشی میکنند همه براین داستان حکایت دارند که مورد ظلم و جور
    قرار میګیرند و البته آنان هم به موقع ضربه های
    کاری را اګر بتوانند به مردان جامعه خواهند زد پس وحدت و دوستی بین
    زن مرد دختر و پسر واجب است که به حق هم تجاور نکنند و باهم مهربان باشند
    از بین بردن تقلید و باورهای خرافی و جهل و ریشه کن کردن تمامیت خواهی ها و
    ساختن بت های مقدس خیالی و بعد از این ها درمان
    میلیونها شاید حدود سی میلیون معتاد نداشتن کار و کمبود مسکن
    نداشتن شغلهای بازده تولیدی نه
    تنها دلالی و واسطه ګری داشتن دانشګاه ها ومدارس فنی و صنعتی کافی
    برای جذب نیروی جوان.

    اکنون شاید بیش از پنج میلیون تنها ایرانی در غرب به دریوزګی
    مشغولند و بسیاری از جوانان تحصیکرده ما کارګران بدنی غربی ها هستند
    نمونه های بسیاراست که دکتر فیزیک ایرانی دم موکت چرخ میکند و
    مهندس ایرانی عروسک تعمیر مینماید بعد هم یک حکومت فدرال از تمامی
    ملتهای خاورمیانه در همان ترکیه هم به کردها امکانهای مساوی نمی
    دهند این یک مشګل عمومی در کشورهای پاره پاره ماست که میخواهند بیشتر
    و بیشتر بین ما نفاق بیاندازند اختلاف بین ترکها و کردها در
    ترکیه و نظیر آن نیز دنباله همان برنامه است تفرقه
    بیانداز و حکومت کن و غارت نما؟ همه زبانها و ګویش های ملتهای
    ما محترم ارجمند هستند و بایست به همه آنان رسیدګی کرد از ترکی آذری
    ګرفته تا ترکی ترکستانی و تاجیکی و پښتو و عربی وبلوچی و غیره
    همه بایست دارای ادبیات زنده و ارجمند باشند درست مثل اینکه شما وقتی
    به یک ګلستان میروید تمامی ګلهای یک رنګ ویک بو نیستند و زیبایی در ګوناګونی است ولی ما بایست در ګوناګونی
    وحدت داشته باشیم سعدی حافظ مولوی عطار و دیګران این
    راهها را بما نشان داده اند تفرقه بین سنی شیعه
    بهایی یهودی مسیحی و زردشتی صوفی و
    دراویش و… به نفع استعمار و استحمار بین المللی است
    و نیز تفرقه بین ترک لر کرد بلوچ
    فارس عرب و… نیز از همان منبع ریشه
    میګیرد تنها راه رهایی ما وحدت در کثرت است و دوستی و اتحاد بین همه
    ملتهای خاورمیانه و همه مذهب ها و بی مذهب های ملتها ما و در غیر این صورت بازیچه
    استعمار واستحمار بین المللی خواهیم شد و کسانی مانند سرهنګ قذافی
    میخواهند خدایان ما باشند و به زور سرنیزه و کشتار بر ما حکومت کنند و مارا در جهل
    خرافات تمامیت خواهی تفرقه افکنی و دزدی فساد رشوه خواری ونفرت نګه
    دارند تا خودشان و اربابانشان به غارتهای فرهنګی و سیاسی و اقتصادی
    شان ادامه بدهند و یک مشت مردم علیل و بیکاره دزد دلال و تفرقه زده
    را برای ما بیادګار بګذارند که از حسادت و کلاهبرداری میخواهند نمونه باشند و در
    نفرت و رشوه خواری میخواهند قهرمانان باشند یګ مشت خود خواه تمامیت طلب که کشورهای
    مارا از بنی ببرند و مردم ما را برده وار راهی کشورهای مثلا پیشرفته کنند
    درست مثل سابق که کشوری فتح میشد زنان و کودکان به کنیزی و
    غلامی میرفتند و مردان یا کشته میشدند ویا اسیران جنګی و بردګان پیروزمندان
    خر همان خر است منتهی پالونش عوض شده است ایکاش که مردم یا ملتهای ما هم از این خواب خرګوشی بیدار
    میشدند و دزدان و تمامیت خواهان را به زباله دانهای تاریخ می
    سپردند و با وحدت اتحاد عشق و دوستی و تساهل و کار و دانش کشورهایمان را دوباره می
    ساختیم.

    و عوض دشمنی بین زن مرد و ترک
    کرد و عرب و عجم دوستی و محبت هدیه میآوردیم که همه
    باریک داریم و برګهای یک شاخسار سراپرده یګانګی
    بلند شد به چشم بیګانګی در هم ننګرید
    جاییکه دین سبب ذلت و عقب افتادګی و
    نزاع باشد بی دینی بهتر است که ای برادر در روضه قلب
    جز ګل عشق مکار که اینها ګفته های حضرت بهاالله است که توسط دیګران
    به بی انصافی ګفتار ضاله نامیده میشود نمیدانم که کجای این ګفته ها
    ظلالت دارد و چرا بایست به ګفته های ضاله رابطه داده شود؟ شاید شما
    بدانید ؟ که بنی آدم اعضای یک پیکرند که
    در آفرینش زیک ګوهرند که چو عضوی بدرد آورد روزګار
    دګر عضو ها را نماند قرار توکز محنت دیګران بی غمی
    نشاید که نامت نهند آدمی شما همه ګلبرګهای یک ګلبن
    هستید که شرق غرب شمال و جنوب همه بایست متحد
    بشوند

    شما کجا بودید؟

    در کنگره حزب
    کمو‌نسیت شورو‌ی سابق در هنگام سخنرانی نیکیتا خرو‌شچف که با تقبیح جنایت‌های
    استا‌لین جهان را شگفت‌زده کرد یک نفر از میان جمعیت فریاد برآورد: رفیق
    خرو‌شچف، وقتی بی‌گناهان اعدام می‌شدند، شما کجا بودید؟ خرو‌شچف گفت: هر کس این را
    گفت از جا برخیزد. اما هیچ کس از جایش تکان نخورد. خرو‌شچف ادامه داد: خودتان به
    سوال خودتان پاسخ دادید.

    در آن زمان من
    همان جایی بودم که الان شما هستید

    منبع: کتاب
    «دومین مکتوب» نوشته پائولو کوئلیو

    شیخ و
    مریدان

    مریدی ترسان
    نزد شیخ برفت و عرض بکرد : یا شیخ خوابی دیدم بس عجیب ، خواب دیدم گدای سر چهار راه
    از من کمک قبول نکردی و بگفت که تو تحریمی.

    شیخ فرمود :
    کمی دیر خواب دیدی. گامبیا و امبیا و سنگال نیز ایران تحریم بکرده اند.

    حیرانم ازاین
    عجایب تودرتو***دگران را برق بگیرد مارا جرقه ی پتو!

    و مریدان همی
    گریستند.

    = = = = = = =
    = = = = = = = = = =

    مریدی “تگری
    زنان” نزد شیخ برفت و گفت یا شیخ حالم دریاب که بغایت رسید.

    شیخ فرمود :
    مریدا تو را چه شده ؟

    عرض کرد :
    مرادا ! چشمانم ز حدقه درآمده ، خون در کله ام جمع بشده ، جهان در پیش چشمانم تیره
    گشته و شاخی بر سرم سبز شده.

    شیخ فرمود :
    چیزی نیست ، یحتمل بعد از اخبار BBC ، اخبار
    بیست و سی بدیده ای.

    و
    مریدان نعره ها و فغان ها
    زدند.

    = = = = = = =
    = = = = = = = = = =

    شیخ را پرسیدند
    : از برای چه ساکتی ؟

    فرمود : سکوتم
    از رضایت نیست ، دلم اهل شکایت نیست.

    و مریدان از
    هوش برفتندی.

    = = = = = = =
    = = = = = = = = = =

    روزی شیخ به
    گشت و گذار در نت همی پرداخت و لکن سرعت اینترنت ایران به سرعت الاغ پیر لنگ لوکی
    می مانست که کُره ای در شکم دارد و باری بر کول !

    پس هیچ سایتی
    نبود مگر آن که تا لود شدنش شیخ چهار رکعت نماز همی گذاردی.

    نوبت به لغت
    نامه دهخدا برسید . شیخ به انگشت تدبیر اینتر بزد و …

    بالا آمد آن
    صفحه ی نحس شوم *** دق دهنده ی مردم مرز و بوم

    پس شگفتی
    مریدان را درگرفت. شیخ را پرسیدند : یا شیخ این لغت نامه ای بود. این دیگر چرا
    ؟

    شیخ بگریست

    لغتنامه مملو
    زلغات کهن و نو***چه ربطی داشت به سیاست و پو.ر.نو

    که چنینش کردند
    پیلتر و مسدود *** گناه دهخدای ادیب دیگر چه بود ؟

    و مریدان آنقدر
    بگریستند و نعره کشیدند تا تسمه موتورشان بسوخت.

    = = = = = = =
    = = = = = = = = = =

    مریدی بر سر
    زنان نزد شیخ برفت رقعه ای به شیخ داد و عرض کرد یا شیخ قبض گازتان
    آمد.

    فغان و ناله از
    مریدان برخاست.

    شیخ گریان
    فرمود : کاش قبض روح می شدیم و قبض گاز نمی شدیم ، حال آن کلنگ بده
    ببینم.

    مرید عرض کرد :
    یا شیخ این کلنگ نیست قبض است.

    فرمود : هرچه
    که هست خانه مان را ویران بکرده.

    پس نیک در قبض
    نگریست که صفرهایش از قبض برون زده بود.

    فرمود : به
    گمانم هیزم نیز گران گشته. بگردید و تپاله جمع کنید که گر آن هم گران شود بی گمان
    بیچاره ایم.

    خوشا تپاله و
    وفور بی مثالش *** نه به این گاز و بهای بی زوالش

    و مریدان خون
    بگریستند .

    = = = = = = =
    = = = = = = = = = =

    شیخ را پرسیدند
    : اینترنت ایران به چه ماند ؟

    فرمود : به
    زنبور بی عسل.

    عرض کردند : یا
    شیخ ، اینکه قافیه نداشت.

    فرمود : واقعیت
    که داشت .

    و مریدان رم
    کردندی و به صحرا برفتندی.

    شاملو

    «من خویشاوند
    هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی‌کند. نه ابرو درهم می‌کشد نه لبخندش
    ترفند تجاوز به حق نان و سایه‌بان دیگران است. من یک لر ِ بلوچ ِ کرد فارسم، یک
    فارس‌زبان ترک، یک افریقایی اروپایی استرالیایی امریکایی ِ آسیایی‌ام، یک سیاه‌پوست
    زردپوست سرخ‌پوست سفیدم که نه تنها با خودم و دیگران کمترین مشکلی ندارم بلکه بدون
    حضور دیگران وحشت مرگ را زیر پوستم احساس می‌کنم. من انسانی هستم میان انسان‌های
    دیگر بر سیارهٔ مقدس زمین، که بدون حضور
    دیگران معنایی ندارم. ترجیح می‌دهم شعر شیپور باشد، نه لالایی.»

    خدایا باز امشب مانده ام
    در کارهایت من بگویم یا نگویم ؟ من بگویم اندکی از این جهان بی
    عدالت گونه ات ایا؟ تو میدانی جها نت روزکی صد بار حلق بی کسان را میفشارد سخت
    نگو یادت نمیاید، ز قرانت خودم خواندم که یاد بی کسان هستی چه شد اینک کف
    هر کوچه و برزن یکی بی کس دو دست فقر را بر زانوان غم بکرده است تا
    خدایا تو ندیدی کودکان فقر بدون اندکی خواهش به این پهنای پستی پا نهند هر
    روز خدایا تو زنان بیوه را ایا نمیبینی برای اندکی نان از برای رنگ زرد
    کودکان خویش غذای رنگرنگ کرکسان سرخ رو را میپزند هر روز خدایا این چه طرز
    خلقت زن بود یکی حور و یکی چون دیو یکی مرمر یکی چون پایه های دیگ؟
    خدایا تو ندیدی گریه های دختر زشتی که خواهد چون زنان در گرم اغوش یکی ارام
    شبی را دور از اندیشه های زشت و بی شویی کند فردا خدایا نیک میدانی چه
    سنگین است غم زشتان چو بر سیمای زیبایی شوند خیره چه سهمگین هست خدایا
    گویمت یا مهر خاموشی نهم بر لب خدایا خلق کردی خود، تو خود کردی تو خود اوردیش
    دنیا ولی اینک چرا غمگین به یک گوشه رها یش این چنین کردی خدایا اندکی با
    حرفهای من تو همره شو خدایا رنج معلولان مفلوک را تو میدانی خدایا دخترک
    کور است، ان مرد نابیناست، پیر مرد بی پاست این چه طرز خلق کردن بود؟ در
    این دنیا فروش جنس معیوب چه بسا زشت است؟ احسن الخالق چنین خلقت؟ خدایا خود
    جوابم ده؟ خدایا من دلم تنگ است و ادم بودنم دیگر کنون ننگ است چه شد،
    این عقل من بر احسن الخالق مشکوک است خدا گر اشتباهی بر من عا صی کنی وارد
    باز بر خودت کردی که عقل هم خلقت الله است

  • فساد و رشوه خواری دزدی در غرب و خاورمیانه ودنیای سوم
    اتحاد نامقدسی
    برای نابودی طبقه متوسط دنیا و تجربه همه راه کارها؟ رشوه خواری در
    غرب و دزدی در شرق میګویند که دولت اوباما میخواست که مالیات کسانیکه بیشتر از دویست پنجاه
    هزار دلار در سال درآمد دارد زیاد کند که با اعتراض سازمانها و وسایل ارتباط جمعی
    روبرو شد ،آنها میګفتد که مبلغ دویست پنجاه هزار دلار در سال مبلغی کلانی نیست و
    بسیار جزیی است ولی بعدا تصمیم ګرفته شد
    که مالیات حقوق معلمان را بالا ببرند و باز همان وسایل ارتباط
    جمعی مینویسند که معلم ها سالی شصت هزار دلار درآمد
    دارند و این مبلغ قابل توجهی است؟ بهرحال این طبقه متوسط است که
    دارد در غرب زیر بار مالیات سنګین خرد میشود و دو راه دارد یا از طریق فساد به طبقه
    بالا بپرد و یا جز طبقه فقیر دست به دهان بشود میګویند خواست آنانی که
    دنیا را ملک شخصی خود میدانند و با برنامه ریزیهای دقیق مردم
    را هدایت میکنند ترجیح میدهند که یک طبقه بسیار ثروتمند داشته باشند ویک طبقه بسیار
    فقیر شاید آنان اینطور که ګفته میشود از طبقه آزاد و بدون وابستګی متوسط وحشت
    دارند برای مثال کسی که یک خانه خریده است که مثلا درآمدی اضافی
    داشته باشد در درجه اول قیمت خانه ها را پایین آورده اند و خانه ای
    که مثلا دویست هزار دلار خریده است اکنون شاید صد هزار دلار ارزش داشته باشد پس
    بدین ترتیب تمامی بیست در صد ویا حتی پنجاه در صد پرداخته شده وی از بین رفته
    است حالا بایست او مثلا ماهی دوهزار دلار خرج مالیات
    بیمه و وام بانکی بکند باضافه مخارج تعمیر و نګه داری خانه
    خانه را حداکثر ماهی هزار دلار اجاره میکنند خوب با ماهی هزار
    دلار اجاره خانه او چګونه میتواند خانه ای که مثلا برای کمک خرجی خریده بود نګه
    دارد .

    لاجرم خانه را به کسی دیګر به قیمت مثلا هفتاد پنج
    هزار دلار بصورت شورت سل فروش فوری بانک میفروشد و تمامی پس انداز
    شخص غارت شده است رضا شاه یک مرد بسیار باهوش بود که از مهتری در
    سفارت ایران به شاهی ایران رسید و خدماتی بزرګ هم انجام داد ولی خوب
    میګویند که موقع خروج از ایران حدود دویست میلیون دلار پول در خارج از کشور داشت و
    نیز وابسته به آلمان هم بود باز اینطور که نوشته شده دویست میلیون دلار شصت سال پیش چیزی در حدود دویست میلیارد دلار اکنون است
    آیا این ثروت در دست خانواده او میباشد یا دولتهای غربی آنرا بالا کشیده
    اند؟ باز اینطور که آقای رضا پهلوی میګفت ثروت پدرش حدود شصت
    دو میلیون دلار بوده است که با آن دویست میلیارد دلار تفاوتی فاحش دارد.
    باز میګویند که سی میلیارد دلار قذافی در آمریکا بسته شده است
    باز می خوانیم که در دارفو سودان حدود سه میلیون نفر انسان کشته شدند و دنیا
    سکوت کرد ولی خوشبختانه برای حمایت از مردم غم زده لیبی دنیا سکوت را شکست؟ آیا خون
    مردم لیبی از مردم سودان رنګین تر است میګویند که پانزده در صد مردم
    عرب سودان تصمیم داشتند آفریقاییان سیاه را نابود کنند و کسی هم به آنان که بنام
    جنجویان بودند ظاهرا کاری نداشت خوب سی میلیارد دلار نقد آقای قذافی
    میتواند مخارج جنګ بر علیه اورا پرداخت نماید دیوانه ای که برای بیشتر از چهل سال
    حکومت کرده است و میخواهد کشور خود را ویرانه ای کند تا همچنان بتواند سر کار باقی
    بماند.

    دیوانه ګان و دیکتاتورهایی که بر
    خاورمیانه حکومت میکنند شاید همه از یک نوع باشند و آن این است که دلسوز مردمشان
    نیستند یا وابسته به غرب هستند یا به شرق و یا دیوانه شهوت قدرت و ثروتهای نجومی همه آنان مردم فقیر خودرا میچاپند و سرمایه های
    ملی آنان را که بایست صرف آموزش و تربیت و هنر و صنعت و علم ورزش شود به نام خودشان
    در بانکهای خارج واریز میکنند بعد هم که دچار خشم مردم شدند تمامی آن
    حسابها بسته میشوند و غرب یا شرق و یا هر کشوری دیګر آن سرمایه های ملی مردمی بدبخت
    و فقیر و غارت شده را بالا می کشد متاسفانه این دزدیهای و غارت ها وظلم ها همانطور از
    بالا به پایین و نفوذ به لایه های اجتماعی ادامه دارد و مردم
    عادی هم که خودشان در شرایطی دشوار هستند سر دوستان و فامیل و کسان نزدیک خود کلاه
    میګذارند تا بقول معروف روی آب باقی بمانند و بعد هم برای
    اینکه مورد شماتت دیګران واقع نشود غارت شده ګان را بی دین و یا نامسلمان و یا
    بهایی و یا مسلمان ناراحت و یا کمونیست و بی خدا و یا کاپیتالیست
    معرفی میکنند آنکه تا دیروز از فامیل خود به عنوان بهترین ها یاد میکرد حالا که اورا غارت کرده است از او به عنوان آدمی ناراحت
    یهودی ستیز و یا هیتلری و یا فاشیست و یا وابسته به رژیم سابق و یا کنونی یاد میکند
    و بازار تهمت و غارت را بیشتر رواج میدهد مردم عادی و عموم افراد هم
    که بی تفاوت و یا خشن و ظالم هستند این است که راه برای غارت کنندګان و شیادان
    کاملا بی سرخر است .

    این دیګر روشن است که غرب و شرق پراز پولهای غارت
    شده رهبران نامردمی خاورمیانه و شمال آفریقا و سایر رهبران کشورهای جهان سوم است و
    این ها آنقدر ابله نیستند که این سرمایه میلیاردی دزدی شده را به مثلا دزدان اولیه
    آن باز ګردانند بلکه خودشان آن سرمایه های مردم محروم را
    مصادره میکنند و به خزانه های خود واریز میفرمایند و این کودک فلسطینی عرب است که
    بایست رنج بیسوادی و بی آبی را ببرد زیرا شیوخ عرب غارتګر میلیاردها ثروتهای آڼان
    را با کمک دیګران غارت فرموده اند ؟ باز میګویند که آتا ترک در
    هنګام مرګ هیچ ثروتی نداشت وهمسر او از حقوق وظیفه یا بازنشستګی
    استفاده میکرد شاید برای همین است که ترکیه از تمامی کشورهای
    خاورمیانه و دنیای سوم پیشرو تر است در حالیکه نه تلای سیاه
    دارد که بلای سیاه مردم خاورمیانه شده است و اینکه ملت
    ترکیه از این رهبر دلسوز و پاک خود قدردانی میکنند و در تمامی ترکیه و هرکجا مردم
    ترکیه هستند تصویر او هم وجود دارد چهره او زینت بخش سکه ها و اسکناسهای ترکیه
    است خوب این ثروت بهتر است و یا آن دویست میلیاردی که میګونید رضا
    شاه داشت و معلوم نیست چه شده است و باز ایکاش که رهبران دینای سوم بیشتر به ثروتهای معنوی توجه داشتند تا به اندوختن دلارهای غارت شده مردم بی پناه
    خود دیوانه ای که با پولهای نفت اسلحه خریده و با توپ تانک مسلسلهای
    خود کار و هواپیماهای جنګی به جان مردم خود افتاده است ؟

    درشرق مثلا اګر به شهرداری مراجعه کنی کارمند میګوید که بده بیاد
    رد کن ببینم چک مسافرتی بده در مثلا آمریکا در
    شهرداری اینطور نمیګویند بلکه کارت را خراب میکنند و برای درست کردن آن بایست ساعتی
    دویست دلار به یک وکیل مثلا خبره در این قسمت بدهی تا کارت را
    جور کنند دولت های محلی آمریکا یک نوع دیګری رشوه میګیرند
    اول مالیات کم از تو میګیرند بعد مالیات را آنقدر بالا میبرند که همه چیز
    خود را از دست بدهی و یا میګویند که اشتباه کرده اند باز برو وکیل بګیر تا در باره
    اشتبا هایمان با وکیل تو صحبت بکنیم مثلا با آن اشتباه حدود یک
    میلیون دلار به تو ضربه زده اند ولی حاضر به پرداخت خسارت
    نیستند این هم دمکراسی آمریکایی؟ اګر در شرق دیوانه ای
    با زور تفنګ میخواهد ترا غارت کند در اینجا هم به نام اشتباه سرمایه ات را می
    ربایند و بعد میګویند برو وکیل بګیر و مارا مورد شکایت قرار بده یا سو کن؟
    بقول جمالزاده همه سر ته یک کرباسند اینان با شیکی و مثلا فرا
    قانونی غارت میکنند و آنان با زور و فشار کسی که با پنیه سر میبرد درست همان کاری
    را میکند که دیګری با شمشیر سربریده است رشوه خواری و دزدی بد است چه
    از طریق خشونت باشد و چه از طریق دیګری اګر مامورین آمریکایی شرافت داشتند بایست
    میګفتند که ما اشتباه کرده ایم و مسول هستیم ولی نه اینکه بګویند برو
    شکایت کن و وکیل بګیر؟ بقول قدیمی ها بنشین به تمرګ و بفرمایید همه
    یک نوع مفهوم را میرسانند ولی در نهایت در همه سیستم ها این طبقه متوسط است که بایست قربانی زیاده طلبی و تمامیت خواهی ګروهی
    دیګر بشود. چه از طریق تفرقه افکنی و کشت کشتار و چه از طریق
    ندادن کار و امکان پیشرفت و غارت اموال مثلا بطور قانونی و چه با توپ تانګ مسلسلهای
    خودکار متاسفانه آنانی هم از طبقه های پایین به بالا میآیند به زودی خود را فراموش
    میکنند و میخواهند مثل همان جلادان قبلی به دزدی وغارت مشغول
    شوند و اګر بدتر نباشند بهتر هم نیستند برای اینکه بتوانیم از این
    مهلکه بیرون بیاییم بایست همه مردم طبقه متوسط با هم متحد شوند و نګذارند که
    دیکتاتورها و غارتګران قانونهایی تصویب کنند که به ضرر آنان باشد و شاید مهمتری راه
    همانا داشتن اطلاعات درست و آزاد و بدون سانسور است که مردم بتوانند نظرهای خود را
    بګویند و جلوی فساد و غارتګریها را سد کنند.

    وګرنه بشرهای طماع همه سرمایه ملی متعلق به
    یک ملت را درسته قورت خواهند داد. آیا واقعا یک نفر میلیارد
    یک میلیارد و یا چندین میلیارد برابر انسانهای دیګر است حتی
    در همین آمریکا یک نفر براحتی برای یک شب مهمانی ده میلیون دلار هزینه میکند و کسی
    دیګر باهمان معلومات و با همان سابقه کار و فعالیت حتی هزار دلار پس انداز ندارد و
    تمامی آنچه که دارد متعلق به بانک است بدین ترتیب که شخص اول یک آدم
    خوش ګذران و ولخرج هم بنوده باشد آیا نبایست
    قانونی از کجا آورده ای باشد که بطور شفاف جلوی دزدیهای عظیم و دزدهای عظیم شان را
    بګیرند و نیز مالیاتهای عادلانه ای از ثروتمندان بګیرند که از اجتماع بیشتر استفاده
    کرده اند و به ثروتهای عظیم رسیده اند تعدیل معشیت عمومی و عدالت که به هرکس امکان
    های مساوی بدهند تا بتواند پیشرفت نماید و دست دزدان و غارتګران را هم بندند و
    روزنامه آزاد مواظب باشند تا مردم بیشتر از مورد ظلم های عمومی قرار نګیرند
    و از دین ملیت و نژاد و یا مکتبهای اجتماعی سو استفاده نشود

    تا مردم خوب نشوند انقلابها
    فایده ای نخواهند داشت

    عوض کردن یک مشت دیکتاتور با یک مشت دیګر حاصلی ندارد بایست مردم خوب دلسوز و
    مهربان باهم باشند و اتحاد داشته باشند و نګذارند دزدان و غارتګران از آنان سو
    استفاده کنند وګرنه راه بجایی نخواهد رسید ؟

  • چگونگی اداره کردن دنیا به نفع غارتگران و بر علیه ستم
    دیده گان؟ مردم دنیا شاید به دوگروه کلی تقسیم شوند که
    درتحت این گروه گروه های بسیاری نیز دسته بندی شده اند. گروه یک غارتگران اصلی و
    سردمداران مهم و یا چشم هرم قدرت که در راس قرار دارند و دارای قدرت بی نهایت مالی
    و شاید هم به نوعی معنوی باشند. که از طریق منابعی که در اختیار دارند و با تزریق و
    زورچپان کردن و سو استفاده از وسایل ارتباط جمعی بدست آورده اند.
    آنان بر منابع مالی حیاتی فرهنگی دینی خوراکی پزشگی و سایر
    منابع بطور مریی و غیر مریی دست انداخته اند. گروه دوم سایر مردم
    جهان هستند که در این گروه تنوع های بسیار وجود دارد و از همین تنوعها گروه یک
    استفاده های غیر انسانی می برند و همه آنان را به نوعی به بند کشیده اند.
    اگر شما روزنامه ها و سایت های مختلف را مرور کنید براحتی جای پای
    آنان را مشاهده خواهید کرد که با تفرقه افکنی سو استفاده از فرهنگهای مختلف
    دینهای مختلف سکس جدالهای ابلهانه مردم گروه دوم را به زیر فرمان خود به
    نوعی کشیده اند. تعصب های پوک و پوچ تمامیت خواهی خود
    خواهی حسادتها حرص طمع بی انصافی عقده های بزرگ و کوچک عملا دست مایه گروه یک است
    که از آن به نحوی درخشان و خیره کننده سو استفاده کرده و
    میکند.

    آنان بوسیله پادوها درجه دوم و سوم خود و
    با کمک رهبران خرد باخته و سفیه و دیوانه نظیر آنچه ما اخیرا دیدیم نظیر صدام حسین
    و سرهنگ قذافی که از برخورداری حتی یک مغز متعادل و معمولی هم برکنار بودند برنامه
    های خود را باز بوسیله شبکه های مافیایی و شرکتهای عظیم سازنده مواد منفجره
    سلاحهای متعارف و غیر متعارف شبکه های مواد مخدر و سایر صنعت های نظیر
    خوراکی و پزشگی تحت امر و اجرا در میآورند. با بی تفاوت
    کردن مردم و با انتشارمطالبی که میخواهند و با گروه گروه کردن مردم و تعلیم آنان
    بوسیله عوامل خود که در درون ما نهفته اند مارا برای برنامه های آماده سازی
    میکنند. آنان در مرکزهای دینی فرهنگی خوراکی و پزشگی نفوذ داشته
    برنامه های طراحی شده خود را به مرحله اجزا میگذارند. مثلا اگر جنگ بین ایران و
    عراق را که با آتش افروزی دیوانه ای بنام صدام به مرحله اجرا رسید توجه کنید متوجه
    میشوید که آنان وی را برای حمله به ایران تشویق و تحریص کردند بعد هم با در اختیار
    گذاشتن امکانات بسیار اورا یاری نمودند. ولی درنهایت بقدری به اومساعدت و کمک کردند
    که پیروز جنگ نشود. زیرا هدف آنان برجسته کردن دیوانه ای مثل صدام نبود بلکه فروش
    مواد ساخته شده جنگی شان و کنترل مردم آن سامان بود همانطوریکه میدانید برنده این
    جنگ عملا آنان بودند یعنی شرکتهای عظیم سازنده مواد منفجره مواد مخدر
    و شرکتهای کوچکتر تابع آنان. بازنده کشورهای ایران و عراق که با از
    دست دادن میلیونها جوان خود همراه با آواره شدن بسیاری دیگر و نیز از بین رفتن زیر
    بنای اقتصادی دو کشور و صدمه های روحی و انسانی و مادی و معلول شدن میلیونها نفر
    هدیه این جنگ ابلهانه بود که حتی خود صدام هم با هم خریت خود درک کرده بود که
    بازیچه شده است.

    اگر به سایت های مثلا آزاد اینترنت مراجعه
    کنید براحتی متوجه این نفاق ها خواهید شد. جوانانی بسیار متعصب که کاملا شست شوی
    مغزی شده اند و درکی بسیار سطحی از اسلام دارند و این طور به آنان تلقین شده است که
    باید دیگران یعنی کافران کشته شوند تا آنان به بهشت های خیالی ترسیمی آنان داخل
    شوند و در آغوش مه پیکران حوری آسایش یابند. این خشم عظیم و این تعصب مرد افکن تا
    آنجا است که آنان براحتی خود را فدای اوامر آنان میکنند بخود بمب وصل میکنند تا هم
    خود و هم دیگرانی که به آنان آدرس داده شده است را بکشند. براحتی روی
    مین ها کار گذاشته می دوند تا با تکه تکه شدنشان دستور ولی محبوب شان را عملی کرده
    باشند و فکرمیکنند که با تکه تکه شدنشان رضای حضرت یزدان را به چنگ آورده اند. و به
    بهشت برین و فردوس ازلی راه خواهند یافت. دربرابر اینان گروه دیگری تعلیم یافته اند
    که خشمی مهیب نسبت به دینها دارند و همه بدیها را از سرچشمه دینها جستجو میکنند
    آنان با فحش و ناسزا و به میان آوردن فحش های جنسی و با اتصال به آلات جنسی زن
    مرد مادر و خواهر طرف مقابل سعی در کوبیدن دینداران متعصب دارند و از
    آلت جنسی مادر و خواهرهایشان مایه گذاری میکنند تا حرف خود را به کرسی
    برسانند. آلتهای جنسی که ظاهرا برای تولید مثل خلق شده است این بار
    در خدمت فحش های رکیک و توهین و تحقیر طرف مقابل قرار میگیرد. باز نمونه هایش بسیار
    در سایت های مخلتف نمایان هستند. تنها کافی است با دقت و ظرافت آنان را رد یابی
    کنید. توهین همچنین به
    زبانها و ملیت ها نیز از قلم نیافتاده است.

    تعصب های نژادی زبانی قومی و ملیت گرایی
    ها و توهین به طرف دیگر نیز بدبختانه رواج کامل دارد. گروه اول با
    تکیه برهمین مشگل ها مردم را بخود مشغول و به غارت آنان می پردازد.
    خودتان ببینید که اکنون که مردم از دست این غارتگران در غرب و شرق به مرحله
    انفجار رسیده اند باز چه روشی انتخاب کرده اند. فشار بیشتر و جنگهای
    بیشتر و تفرقه بیشتر. گروه اول بسیار باهم متحد هستند آنان علاوه برداشتن
    دانش کافی و سرمایه های بیش از حد و نجومی عوامل خود را در راس همه
    ارگانهای دیگر به نوعی جای داده اند مثلا در کلیساها و مسجد ها و
    معابد و دولتها و حزبها و… آدم های خود را دارند و آنان را با ثروت عظیم خود یاری
    میدهند. تا از مردم عملا کور و کرها سمبولیک بسازند. مثلا جوانان یک کشور به دزدی و
    غارت های مسولین خود اعتنایی چندان ندارند مثلا اینکه رهبرهایشان با پول دزدی و
    فساد سوار هواپیمای خصوصی ساخته شده از طلای زرد پرواز کنند هیچ ابایی ندارند یا در
    قصرهای ساخته شده از عاج غسل جنابت نمایند باکی نیست و اگر باز بدانند که زیبا
    رویان بین المللی را در آن کاخها به اسارت کشیده اند مهم نیست. آنان به دزدیهای
    عظیم آنان هم کاری ندارند ولی وای بحال کسی که از زور بیکاری و بی نانی قرص نانی
    بدزدد فورا اسلام آنا در خطر می افتد وبایست دست مرد یا زن بینوا را
    قطع کرد. یا مثلا فرزندان آنان در شهوت رانی همراه با خودشان کولاک میکنند و در
    قمارخانه غرب به عیش نوش و لهو لعب مشغول هستند. و ثروتهای ملی
    کشورشان را که باید صرف ایجاد کار مدرسه بیمارستانها شود به زیر پای مه رویان می
    ریزند باز اینها مهم نیستند ولی اگر پدری با دخترش و همراه با دیگران
    در استخر خانه شان شنا کند این آب بازی راحرام و آنان را به گردن زدن
    و یا سربریدن تهدید میکنند و اگر توان اجرای آن را در آنطرف دنیا هم داشته باشند از
    انجام این کار ها سرباز نخواهند زد.

    به عبارت دیگر آنان زندگی معمولی و شاد را
    برای مردم نمیخواهند بلکه عزا داری غم و گریه بدبختی را لایق همتایان و هم ردیفان
    خودشان میدانند. تمامی این شرق غرب گفتن ها و یا کمونیست
    کاپیتالیست گفتن ها تنها برای دلخوشی مردم دربند است. باوجود اینکه پیامبران برای
    آسایش و راحتی و گسترش عدل و علم و خوبی و درستی ظهور کرده اند ولی باز همین ها
    دستمایه ای برای آنان است که گروه های مختلف را برضد هم صف آرایی و تشویق تحریک
    کنند. میگویند وقتی مادر یکی از رهبران کمونیست که زنی ساده و دهاتی
    بود جلال و ثروت و تجمل بیش از حد پسر خود را که یکی از رهبران مثلا برجسته حزب
    کمونیست بود دید گفت فرزندم مواظب باش که کمونیست ها نفهمند که تو اینقدر سرمایه و
    ثروت داری؟ رهبران فاسد مذهبی کمونیستی کاپیتالیستی مردم گروه دوم را به
    خشم و نفرت تعلیم و تربیت میکنند تا براحتی تا مرز کشتن و از بین بردن دیگران اقدام
    کنند.

    این مرز حد نمی شناسد و تمامی دستورهای خوب مذهبی راهم
    عملا نادیده میگیرند و به کناری میگذارند و آنچه میخواهند برجسته کرده بخدمت هدفهای
    شوم خود میگیرند. زدخوردهای بین افراد معمولی خرد باخته تنها به نفع
    سرمایه داران عظیم هست و بس. آنان با ایجاد تورم وضد تورم سرمایه های
    کوچک را از بین میبرند و مردم را بدهکار به سیستم بانکی خود میکنند که تا ابد مقروض
    به آنان باشند. و سرمایه آنان را برباد میدهند و عملا به نفع خود مصادره میکنند یا
    با زور ویا با کمک قانون در اینجا باید یادآوری شود که قانون وپلیس و ارتش هم عملا
    در خدمت آنان هستند و برای آنان قدم برمیدارند نه برای رفاه عمومی و یا مثلا عدالت
    عمومی. آنان با ساخت خوراکهای آلوده به مواد هرمونی و یا ضد کپک و نگه دارند مردم
    را چاق و آماده دریافت امراض گوناگون میکنند ما که از خوردن مواد غذایی سالم و مثلا
    اورگانیک محروم هستیم زیرا گران هستند عملا خوکچه های هندی آنان میشویم تا بر روی
    ما آزمایش کنند که چه موادی بیشتر جلوی اشتهای مارا میگیرد و یا آنرا افسار گسیخته
    میسازد. آنان حتی نفاق و بی حرمتی را اکنون به داخل خانواده ها هم
    هدیه آورده اند نسل جوان که شاید به اندازه نسل گذشته درآمد داشته باشد هیچ احترامی
    برای پدران و مادران خود دیگر قایل نیستند و عملا سکس و ثروت معبودشان هست و دیگر
    هیچ و یا هچ. حالا باید دید که چگونه میتوان از دست این اختاپوس هفت سر راحت شد همانکه
    در ادبیات قدیم به شیطان و یا اهریمن و یا مارهای هفت سر دیوهای دوسر
    ضحاک مار دوش به آنان اشاره شده است. اکنون در لباس شرکتهای عظیم بین المللی
    سازنده گان مواد مخلتف جنگی و مخدر و شرکتهای عظیم بیمه و داوریی و غذایی
    و… سربرآورده اند و تمامی سرمایه کوچک مردم را غارت میکنند و بما غذای مصنوعی
    میدهند و ما مجبور هستیم که کالاهای آنان را مرتب بخریم زیرا آنان مدام تولید
    میکنند. در قدیم مثلا ماشین ویا تلویزیونها تعمیر میشد ولی امروزه بایست نو بخری و
    قدیمی را بعداز یک دوسال کار کردن دور بیندازی؟

    آنان متحد متفق و با داشتن بهتری برنامه
    ریزان و دانشمندان برجسته خود فروخته و ثروتهای بیکران و کنترل بر بیشتر منابع
    هستند ولی ما متفرق در حال جنگ و نزاع باهم دور از دانشهای روز آلوده
    به تعصب های غیر علمی عقده های جنسی خود ارضایی
    کم پولی حسادت تمامیت طلبی جهل هستیم. تفرقه در
    میان ما ممکن است تا حد جنون هم برسد که بتواند منافع آنان را حفظ کند. چگونه ما می
    توانیم از شر این اژدهای هفت راحت آسوده بشویم خیلی آسان
    احترام بهم احترام به عقاید و باورهای هم ولو اینکه با معیار
    های ما مذموم باشند البته تا جایی که نخواهند به ما زور بگویند.
    احترام به تابوهای هم و اینکه هرچیزی مطلق نیست مثلا اینکه
    ثابت نکردن اینکه خدایی هست یا نیست از دید ما توان فکری و قدرت تفکر ما کاملا خارج
    است درست به موری که بخواهد مثلا در باره تلویزیون فکر کند یا گاوی اگر بخواهد در
    باره ریاضیات نظریه ای بدهد. فکر ما دانش ما محدود است و آنچه شاید حقیقت نباشد ما
    حقیقت می پنداریم. اکثر ایده های فلاسفه ویا حتی پیامبران قابل اثبات نیستند و تنها میشود
    آنان را به عنوان یک ایده قبول داشت و به آن احترام گذاشت حالا اگر دیگران این ها
    را قبول ندارند نبایست به آنان زورچپان کرد. تنها راه آزادی ما هم اتحاد همه ما
    باهم است که برای کرامت انسانی دوستی مهر و محبت و همکاری و کمک بهم ساخته بشویم نه
    نفاق و دشمنی های الکی و بایست پیکان رزم خود را بسوی هدف اصلی نشانه رفت که همانا
    جهل و عدم تساهل تعصب تمامیت خواهی و خودخواهی ها پیشرفته است.
    این همه جنگ جدل حاصل
    کوته نظری است چون درون پاک کنی حرم دیر
    یکی کعبه بت خانه یکی است

    TajikAsl
    Khorasani
    خوب است که قبل از انتخاب
    اسم معنی آنرا بفهمید.

    مطبق آمار ثبت احوال ایران، سالانه هزاران کودک غلامرضا- غلام عباس- غلامحسن
    -غلامعلی و غلامحسین نامیده میشوند. هرگز یک عرب را نمی بینید که او را غلام
    بنامند! اعراب معنی غلام را می دانند.غلام از ریشه غلم می آید که به معنای بهره وری
    جنسی است! و غلام به پسر بچه هایی می گفتند که اعراب از آنها استفاده جنسی می نموده
    اند!

    به غلط به ما گفته بودند که غلام یعنی نوکر. در صورتیکه در زبان عربی نوکر را
    خادم می گویند. غلام و کنیز همترازند!! از کنیزان و غلام بچه ها بهره جنسی می برده
    اند

    نامهای دیگری چون کلبعلی، کلبحسین و غیره نیز رایج است.کلب یعنی سگ و کلب
    علی یعنی سگ علی و سگ حسین و غیره

    معنی برخی دیگر از اسامی عربی :کلثوم: زن خیکیخدیجه: سقط جنین
    شتربتول: زن دوشیزه که از مردان رغبت و حاجت خود بریده باشدرقیه: بندگی
    کردن و غلامی نمودنعذرا: زنی که همیشه باکره بماندجعفر: جوی کوچکذبیح:
    چارپایی که گلویش را ببرند. گلو بریدهعثمان: بچه مارصغری:حقیر

    میگویند وقتی رضا شاه تصمیم گرفت بانک ملّی را تأسیس کند برای بازاری ها پیغام فرستاد که از بانک ملّی اوراق قرضه بخرند. هیچکدام
    از تجّار بازار حاضر به این کار نشد. وقتی خبر
    به خانم فخرالدّوله، مالک بسیار ثروتمند، خواهر مظفّرالدین شاه
    و مادر مرحوم دکتر امینی رسید، به رضاشاه پیغام فرستاد
    که مگر من مرده ام که می خواهی از
    بازار پول قرض کنی ؟ من حاضرم در بانک
    ملّی سرمایه گذاری کنم. و به این
    ترتیب بانک ملّی با پول خانم
    فخرالدّوله تأسیس شد.

    یکی از
    قوانینی که در زمان رضا شاه تصویب شد قانون روزهای تعطیلی مغازه ها و ادارات بود.
    به این ترتیب هر کس به خواست خود و بدون دلیل موجّهی
    نمی توانست مغازه اش را ببندد. روزی رضاشاه با اتوموبیلش
    از خیابانی می گذشت که متوجّه شد مغازه ای بسته است. ناراحت شد و دستور داد که صاحب
    آن مغازه را پیدا کنند و نزد او بیاورند. کاشف به عمل آمد که صاحب
    مغازه یک عرق فروش ارمنی است. آن
    مرد را نزد رضاشاه آوردند. شاه پرسید: پدر سوخته چرا مغازه
    ات را بسته ای؟ مرد ارمنی جواب داد قربانت گردم امروز روز قتل مسلم بن
    عقیل است و من فکر کردم صلاح نیست
    در این روز عرق بفروشم. شاه دستور تحقیق داد و دیدند که حقّ با عرق فروش ارمنی است.
    آنوقت رضا شاه عرق فروش را مرخص کرد و رو به همراهانش کرد و گفت:

    “در این
    مملکت یک مرد واقعی داریم آنهم خانم فخر الدوله است و یک مسلمان واقعی داریم آنهم
    قاراپط ارمنی است.

    دیندار یا
    بی دین فرقی نمی کند، تنها لایق نام انسان باش.. گاهی برو…گاهی بمان..گاهی
    بخند..

    گاهی گریه
    کن…گاهی حرف بزن..گاهی

    فریاد
    بزن…گاهی قدم بزن…گاهی سکوت کن..گاهی رها شو…گاهی ببخش..گاهی یاد بگیر…گاهی
    سفر کن…

    گاهی اعتماد
    کن…گاهی بازی کن…گاهی فراموش کن…گاهی زندگی کن…گاهی باور کن..

    گاهی بزرگ
    باش…گاهی کوچک باش..گاهی چتر باش..گاهی باران باش…گاهی دریا ..گاهی
    برکه..

    گاهی همه
    چیز..گاهی هیچ چیز… اما همیشه .. همیشه انسان باش

  • Shieheshad
  • Alik1328

    مرگ دیکتاتور ها،
    مرگ ایدئولوژی است.

    مانند هر ریزش و
    رویشی برای عمر دیکتاتور هم پایانی وجود دارد چه در کشور های عربی و آنچه بهار
    عربی نامیده شده و چه در آفریقای جنوبی و یا کره شمالی. کیم ایل سونگ مرد و ریاست
    جمهوری کره شمالی به پسرش کیم جونگ ایل به ارث رسید و دیروز هم کیم جونگ ایل سکته
    کرد و رهبری کره شمالی به فرزند سومش کیم جونگ اون واگذار شد جوری که ریاست جمهوری
    را مادامالعمر و موروثی نموده است.  در
    حکومت های دیکتاتوری کوتوله های حکومتی شبانه از سربازی به سرداری میرسند و روزانه
    از دست رهبران و حاکمان مستبد بالا ترین نشان های ارتشی را دریافت میکنند و به
    ژنرال های ۴ و ۵ ستاره مفتخر میشوند که در این میان کیم جونگ اون در سن ۲۸ سالگی به
    یک ژنرال ۴ ستاره ارتش کره شمالی تبدیل میشود.

     معجزه فقط در حکومت های دینی اتفاق نمی افتد
    بلکه در حاکمیت های کمونیستی هم رهبران مقدسند و منزه از گناه کبیره و معجزه میکنند،
    شق القمر هم وجود دارد و آدم های شرور به معجزه “دیکتاتوری پرولتاریا”
    به رهبران کبیر تبدیل میشوند. در حکومت های ایدئولوژیکی رهبران مادالعمر میشوند و البته
    که پسر می بایست نشان از پدر داشته باشد تا به جا نشینی وی منصوب شود مثل سوریه و
    کره شمالی و اگر عمری باقی می بود عراق و لیبی و آنچه خواب و خیالی باطل است برای
    آقا مجتبی فرزند سید علی خامنه ای.  

    روند تاریخی
    تکامل اجتماعی ثابت نموده که بر سر هر سیستم دیکتاتوری یک کلاه ایدئولوژی وجود
    دارد که در آن افراد بنیان گذار آن ایدئولوژی خود رهبران دیکتاتوری بوده اند که در
    تاریخ صد و چند ساله معاصر نمونه های آنرا در کشور سابق اتحاد جماهیر شوروی، چین
    کمونیست، کوبا، فاشیزم هیتلری و اخیرآ هم جمهوری ولایت فقیه اسلامی دیده ایم.  ایدئو لوژی دشمن دموکراسی میباشد زیرا که در
    حکومت های دیکتاتوری یک نفر بنام ایدئولوگ تمام تئوری ها را فرموله میکند، همه حرف
    ها را میزند و همه تصمیم ها را هم اتخاذ میکند  و بقیه مردم هم یا به رو و یا به زور مجبور به
    اجرای آن هستند. در حاکمیت های دیکتاتوری چون دیکتاتورها در قلب مردم جای ندارند پرتره
    آنها را از در و دیوار ساختمان های بزرگ و کوچک  آویزان میکنند و چون جرأت ظاهر شدن در میان مردم
    را ندارند عکس هایشان را به مانند لاشه ای گندیده بر بار کش های ارتشی سوار میکنند
    و در میان حیرت و نفرت مردم در خیابان های شهر و روستا به نماش در می آورند.

    حکومت های
    دیکتاتوری چه از جنس اسلامی اش و چه از قماش کمونیستی و یا از نوع فاشیزم هیتلری
    موارد زیر را در کارنامه های ننگین خود بطور مشرک و سیستماتیک جای داده اند: کشتارهای
    دسته جمعی، خفقان عمومی، تفتیش های فکری و خانگی، ایجاد سازمان های مخوف و زیر
    زمینی، دستگیری های جمعی، شلاق و شکنجه، اعدام، تجاوز به ناموس مردم، غارت اموال
    مردم، جنگ طلبی، تبلیغ وجود دشمن های خیالی برای سرکوب  داخلی، همکاری با سازمان های تروریستی و کارتل
    های مواد مخدر و قاچاق، بستن در های کشور بروی دنیای آزاد، تعقیب و کنترل آزادی خواهان،
    جلوگیری از هرگونه خبر رسانی، کنترل شدید مخابرات و شنود های تلفنی افراد، انحصار
    تحصیل – استخدام – سرمایه گذاری و هر گونه رفاه اجتماعی برای نیرو های امنیتی و
    مزدور های حکومتی. و عیرو…    

    دست آورد های
    حکومت های دیکتاتوری فاشیستی:

    گسستن بنیاد های
    خانوادگی و تبلیغ جاسوسی در میان اعضای خانواده و محو رابطه های پدر فرزندی و
    خواهر برادری.

    گسترش شدید فحشا
    و فقر اجتماعی بدلیل وجود هزینه ها و دزدی های سرسام آور حکومتی.

    ایجاد نا امنی های
    اجتماعی، عدم اعتماد مردم به یکدیگر، ایجاد خشم وخشونت میان آدم ها، وجود خانه
    دزدی ها، کلاه برداری، و تجاوز و قتل و غارت عمومی.  

    بد نیست این را
    هم یاد آور بشوم که استالین به تنهایی ۲۰ میلیون انسان را در شوروی به عنوان
    بورژوا از دم تیغ دیکتاتوری پرولتاریا گذرانید.

    “صدر مائو”
    در زمان انقلاب چین و بخصوص در دوران ۱۲ سال انقلاب سیاه فرهنگی ۱۰۰ میلیون از
    انسان های بیگناه چین را  به جوخه های
    اعدام سپرد.

    فاشیزم هیتلری فقط
    ده میلیون و ۵۰۰ هزار انسان را بعنوان یهودی و آدم های مریض و از کار افتاده سوزانید
    و از بین برد و در جنگی که به پا کرد بیش از ۴۰ میلیون انسان را بکام مرگ کشید.
    جمهوری اسلامی هم بعد از سی و دو سال کشت و کشتار هنوز به اعدام و شکنجه انسان ها
    مشغول است و این کشتار ادامه دارد تا روزی که بساط این حکومت فاشیستی/ دیکتاتوری
    به همت مردم آزادی خواه ور چیده شود.

    مرگ بر
    دیکتاتوری، مرگ بر ایدئولوژی – زنده باد آزادی.

  • Alik1328

    ۱۲۴ هزار پیامبر

    این سئوال که این
    تعداد ۱۲۴ هزار پیامبر چگونه و از کجا آمده اند که گفته میشود اول آن ها حضرت آدم
    و آخرشان هم حضرت خاتم است همیشه  و هر وقت
    که میشنوم ذهن وامانده منو غلغلک میده که، کی؟ کجا؟ چگونه؟. یادم میاد در کتاب های
    ابتدایی از ۱۲۴ هزار پیامبر به دفعات یاد میشد و در کلاس تعلیمات دینی هم که پنج
    اصول دین را یادمان میدادند یکی هم نبوت بود.  بزرگتر که شدم 
    فهمیدم که مسلمانی فقط به شیعه گری ختم نمیشود و فهمیدم که سنی ها هم
    مسلمان هستند و اصول دین آنها فقط سه تا (توحید و نبوت و معاد)میباشد.  چون و چرای کار را که پرس و جو شدم فهمیدم که
    بعله دنیای شیعه گری از یک دهم دنیای مسلمانان اهل تسنن هم کوچک تر است. بعد ها
    ملطفت شدم که سنی ها ما شیعه ها را به دلیل اینکه عدل و امامت را به اصول اولیه
    دین اضافه کرده ایم و عادل بودن خداوند را به صفات پروردگار که به عدل و انصاف،
    مهر محبت و ارحم والراحمین بودن معروف و مشهور است اضافه کردیم کافر محض میدانند.
    داستان ۱۲۴ هزار پیغمبر را دنبال کنیم شاید یک جایی یک جوری رد پاهای این پیامبران
    را پیدا کنیم بلکه از هوول آن همه شک و تردید در بیاییم. برابر تمام اکتشافات زمین
    شناسی و با گذاشتن تمام اعداد و ارقام در کنار همدیگر میتوان بطور یقین دریافت که
    زندگی بشر بر روی زمین ۱۰۰ هزار سال پیش شروع شده و این همزمان است با بلند شدن
    انسان نوع هموسوپین بر روی دو پا و آغاز حرکت از قاره آفریقا بر روی کره زمین.
    زمین شناسان و دانشمندان علوم انسانی بر این عقیده اند که بعد از آخرین یخبندان در
    ناحیه آنچه امروزه خاورمیانه نامیده میشود و حدود ۱۴ هزار سال پیش اتفاق افتاده
    انسان مسافر از قاره آفریقا در این جلگه حاصلخیز ساکن میشود و در زمانی نزدیک به
    ۱۱ هزار سال پیش اولین کلنی های انسانی را در سه منطقه میان رودان (بین النهرین –
    دجله و فرات)، سواحل رود نیل و کمی بعد از آن در ساحل غربی رود سند تشکیل دادند.
    تمامی اکتشافات نشان از آن دارد که قدیمی ترین یافته های زیر زمینی قدمتی از ۷ یا
    ۸ هزار سال بیشتر ندارند. آنچه که از کاوش های ماقبل تاریخی بدست آمده به فسیل های
    جانوران و دایناسور های چندین ملیون سال تعلق دارد و هیچ نشانی از تمدن های اولیه
    زندگی انسان در آنها دیده نشده است.  حال
    سئوال اینجاست که اگر یک لحظه چشم دل را ببندیم و افسانه های دینی را کنار بگزاریم
    و چشم عقل را به روی علم و دانش بگشاییم در می یابیم که این ۱۲۴ هزار پیامبر در هیچ
    کجای این واقیت تاریخی جای ندارند. بطور قطع تا قبل از ۱۴ هزار سال پیش هیچگونه
    اثاری از زندگی در منطقه جلکه هلال حاصلخیز که از ایران شروع میشود و به دریای
    مدیترانه در اسراییل امروز میرسد و از شمال در  نواحی کوه های قفقاز به نواحی جنوبی یمن امروزی امتداد
    پیدا میکند بدست نیامده است. چنانچه آغاز اولین کلنی ها را هم به ۱۱ هزارسال پیش تخمین
    بزنیم این فرضیه غیر قابل قبول است که در این مدت و در این ناحیه ۱۲۴ هزار پیامبر
    ظهور کرده باشد و یا به پیامبری مبعوث شده باشد.

    اگر برابر قول
    کتاب های دینی “انسان از خون بسته آفریده شده باشد” و در یکی از کوهای
    ناحیه خاورمیانه به زمین افتاده باشد میباست این اتفاق بعد از آخرین یخبندان بوده
    باشد. یعنی از زمان اخراج آدم از بهشت تا زمان ظهور خاتم الانبیاء مثلا بین ۱۰ تا
    ۱۱ هزار سال بیشتر نمیتواند باشد. با توجه به ملاحظات متون دینی و آنچه که بعد از
    تمدن های قرون وسطایی در دست است بین زندگی حضرت عیسی و حضرت محمد که حدودا ۶۰۰  سال است از پیامبر دیگری نامی به میان نیامده.
    از زمان حضرت موسی تا ظهور عیسی هم زمانی بیشتر از ۳۰۰۰ سال نیست که اگر هر سال یک
    پیامبر هم آمده باشد تعداد پیامبران از مرز ۳۰۰۰ نفر در این مدت نمیگذرد. از آن
    گذشته دین یهود و مسیحیت و اسلام که بیشتر از یک پیغمبر ندارد و شاید هم نمیتواند
    باشد پس بقیه پیامبران به چه منظور و برای چی وجود داشته اند؟.

    اگر به همین
    ترتیب با کنار هم قرار دادن اعداد و ارقام و محاسبات ساده جمع و تفریقی پیش برویم
    و فرض کنیم که هر سال یک پیامبر هم آمده باشد تعداد به همان ۱۰ هزار و یازده هزار پیامبر
    بیشتر نمیرسد. با توجه به این که گفته میشود نوح ۹۰۰ سال عمر کرده و طبیعتا باید
    پذیرفت که در زمان حیات او پیامبر دیگری نبوده و یا در زمان حضرات ابراهیم و موسی
    و عیسی و محمد پیامبر دیگری وجود نداشته. اگر این سال ها و عمر پیامبران را  از عدد اصلی ۱۰ هزار سال کم کنیم تعداد بسیار
    کمتر میشود. دانشمندان علم زمین شناسی هیچ دلیل و برهانی را بدست نیاورده اند که
    ثابت کند قبل از دوران آخرین یخبندان در ناحیه ای که گفته میشود محل ظهور تمامی
    ۱۲۴ هزار پیامبر است زندگی وجود داشته است. بطور قطع تمام مراحل دوران تکامل بشر و
    زندگی بر روی کره زمین و تنها بدلیل آب و هوای معتدل در قاره آفریقا شکل گرفته و
    هیچ روایتی هم در کتب دینی وجود ندارد که پیامبری مثلا در قاره آفریقا ظهور کرده
    باشد. لازم به تذکر است که در هنگام مسافرت انسان تکامل یافته و مسافرین رسیده از قاره
    آفریقا گروهی سر از سززمین های آمریکای جنوبی و در محل فعلی مکزیک در می آورند و
    ساکن آنجا میشوند. این گروه که تخمین زده میشود در حدود ۲۷۰۰ سال پیش در مکزیک
    ساکن شدند بعد ها به قبیله مایاها معروف و نامگزاری شدند.  

    نا گفته نماند که
    دانشمندان علم زمین شناسی وجود راه خشکی بین قاره آفریقا با قاره آمریکا در آن
    زمان ها را به اثبات رسانیده اند.

    چند حقیقت تاریخی
    برای اثبات دوران ۱۱ هزار ساله بعد از آخرین یخبندان و تشکیل کلنی های اولیه در
    منطقه خاور میانه:

    تشکیل امپراطوری
    فراعنه در مصر که به حدود هفت یا هشت هزار سال پیش در تاریخ به ثبت رسیده.

    دوران حیات و
    زندگی موسی و همزمانی آن با رامسس از فراعنه مصر.

    اکتشافات کوه های
    آرارات در ارمنستان و بدست آمدن تکه های شکسته شده که گفته میشود بقایای کشتی نوح
    است و قدمت آنرا به همان ۷ یا ۸ هزار سال پیش تخمین زده اند.

    اثبات وجود
    بارانهای شدید همراه با طوفان های مهلک منتج از ذوب شدن کوه های یخ در مراحل
    پایانی آخرین یخبدان و همزمانی آن با زندگی شخصی که در متون دینی از آن به عنوان نوح
    یاد شده است.

    تطابق سلسله های
    پادشاهی ایران و شرح زندگی کیومرث اولین پادشاه کیانی و اینکه بنا بر تحقیقاتی که
    تارخ نویسان روسی بدست داده اند کیومرث را همان حضرت آدم میدانند و برابر نقل قول
    های فردوسی بزرگ حکومت کیومرث تلاقی میکند با آنچه که متون دینی از آن به عنوان
    حضرت آدم یاد کرده اند.    

    • M_mohebbi

      کیر تو کله ی تو با این همه کس شعری که نوشتی
      این همه زور زدی نوشتی زور میزدی واسه درسات الان برا خودت یه گهی شده بودی

  • jahangir

    Be naame khodaavande bakhshandeye mehrbaan,
    kheili az imaghaalaate hsomaro khundam wa khosham umad. Lotf konid baraaye maa yKeyboard farsi bezaarid, taa beshe be farsi newesh.
    baa tashaakor.

  • Kiram-to-kose-nanat

    سر ۱۰ میلیون بابهت شرط میندم که زنا اده ای و اگه ازمایش ژنتیک غیر این باشه ۱۰ میلیون بهت میدم ! این یک و دو بهایی هستی و اربابات هم اسرائیلی های نجسن ! و تو هم کثافات اونا رو میخوری مثل سوسک رشد میکین !۳- جرات بیرون اومدن نداری و مثل سوسک ترسو وار تو زیر زمین خونتون خزیدی !ولی بالاتر از ادمین های سایت هایی که کشوندیم اوردیم ایران و مثل سگ اعدامشون کردیم نیستی ! بلاخره تو رو هم میبینم و قسمت تو رو هم میکشونه طرف ما و دست و پات ور مثل اون یکی زنا زاده ها قطع میکنیم ! حالی بهمون دست میده وقتی دستتون رو از تنون جدا کنیم !و خونتون هم مباحه ! تا حالا امار بگیر ببن چند تاتونرو اویزون کردیم ؟؟؟ گرفتی ؟ نگرفتی؟ من بگم ؟؟؟۳۸ تاتون رو !! اامید وارم چه در ایران باشی یا نباشی فیلم دست و پا زدندت رو برام بیارن تا ارشیو کنم ! می دونی من ارشیو دارم از سگ کشی ها ! بهامید دیدار 

  • Maryamhamidi

    in bidin ha khodeshn ra be shekle giyafeye mosalman ha dar miaran va har galati ke anjam midan benam mosalman va hameye kase poseha sar mosalman batbakht mishekanand.

    • نسل سوخته

      غلطهای املایی شما بسیار زیاد است دیگه حوصله تصحیح کردن ندارم
      آره خردگرایان این مسلمونه راست میگه بی دین ها کارایه بدشونو میندازن گردن مسلمونهای پاک و خوش اخلاق و فهمیده.
      ۱۴۰۰ سال پیش آمریکا حمله کرد قبیله بنی قریظه را قتل عام کرد و ریحانه را اوباما به عقد خود در آورد
      ریحانه همان (میشل)است
      استیون هاوکینگ ۱۴۰۰ سال با دختری ۹ ساله همبستر شد.
      ایرانیان ۱۴۰۰ سال پیش خودشون به خودشون حمله کردن خودشون مردهارو کشتن و زنان و بچه های خودشون رو به اسارت و بردگی برای خودشون بردن.
      اسرائیل و آمریکا سنگسار رو وارد قرآن کردن.
      سوئدی ها برده داری رو وارد قرآن کردن و این دروغه سوئدی های وحشی این کار رو برای بی آبرو کردن مسلمانان مهربان کردن اما مریم خانوم دسشونو رو کرده.
      عمه من بود که ایران و مصر وسوریه رو فتح کرد و خیلی هارو کشت و یا به بردگی برد.
      اسلام فقط صلح و صفا آورده.
      تمام جوایز نوبل و تمام اختراعات بشر رو مسلمونا کردن و بی دین ها اونهارو به نام خودشون زدن.
      براستی که مسلمانان وقیح ترین انسانهای جهانند.

    • M_mohebbi

      مریم جان ممنون نظر دادی
      ولی سعی کن دیگه از این گه ها نخوری
      باشه
      برو کشکتو بساب
      تو که دنبال آزادی میگردی بفرما عربستان
      اونجا میدون چطور به آزادی برسونت
      بدرود

  • Mansoorhallaj

    درودبرشما.موسوی.وکروبی..خاتمی.هرسه.گفتند.مامیخواهیم.انچه.خمینی.میخواست.مو.به.مو.اجرا.کنیم.و.هرسه.نفر.برای.استحکام.پایه.های.درخون.ملت.فرو.رفته.این.حکومت.روضه.خوانها.را.محکم.نمایند.خودشان.ده.هابار.نظرشان.راگفتند..ملت.بیچاره.ایران.تمام.دردهایش.از.چاههای.نفت.وگاز.است.کاش.نابود.شود…

  • Mansoorhallaj

    درودبرشما.درباره.بدهی.ملت.ایران.به.تازیان.همینقدر.بدانیم.امروز.درعصراینترنت.وکشف.اسرارکهکشانها..و…سایر.دست.اوردهایپیچیده.بشر.هنوز.مردمی.بدبخت.وعقب.مانده.برای.یکمشت.مردههای.عهد.دقیانوس.عرب.برسروسینه.میزنند.عربهاگناهی.ندارند.اگرملتی.بیشعور.وعقب.مانده.وخاک.برسر.است…..

  • Mansoorhallaj

    درود.برشما..وقتی.فرش.معروف.بهارستان.رامسلمانان.تازی.دزدیدند.وبه.مدینه.بردند.درحضور.عمر.وعلی.وبا…پیشنهاد.علی.فرش.راتکه.تکه.کردند.وبزرگترین.تکه.فرش.دزدی.راعمر.به.علی.دادکه.علی.بمبلغ.بیستهزار…..درهم.فروخت.ونخلستان.ینبع.رادراطراف.مدینه.خرید…..تاریخ.طبری.جلد.چهارم…

  • با سلام و تشکر از زحمات همکاران سایت . امیدوارم در روشنگری  به هموطنان گرامی موفق باشید . مایل هستم که مطالبی هم در زمینه حمایتهای پشت پرده دولت های غربی از رژیم فاشیست اسلامی و زد وبندهای پنهانی آنان ، که یکی از علل اصلی بدبختی ما ایرانیان است ،در سایت شما ، اطلاع رسانی شود . بالاخص افراد کلیدی نظام که در حال حاضر ،به نام اپوزیسیون خارج از کشور ، همچنان در تدوام این نظام منفور فعالیت دارند. با سپاس . دخت آذر 

    • M_mohebbi

      منم از شما ممنونم بابت همه ی گه خوری هایی که کردی و نکردی
      ببین فکر نکن چارتا کلمه بلدی بهت میگن روشن فکر.
      من از همینجا به صراحت اعلام میکنم کیرم  تو اون مغزت عوضییییییییییییییی

  • Saman_sisasr

    درود همزبانان
    سایت شما را دیدم. این طور که به نظر می آید، ساندیس خورهای خوبی هم نیستید. حیف نیست این استعداد را خرج ولی وقیح می کنید؟ شما استعداد این را دارید که به ملت ایران کمک کنید، ولی دریغ و درد که آن را خرج دشمن تاریخی ملت ایران یعنی جمهوری اسلامی می کنید.امیدوارم به خود آیید و دست از حمایت از جمهوری اسلامی بردارید تا در فردای آزادی ایران شرمنده نباشید.
    البته شیوه ای را که برای حمایت از جمهوری اسلامی به کار گرفته اید، نعل وارونه است و شدیداً نخ نما. دست کم اگر در حمایت از رژیم سراسر جنایت جمهوری اسلامی و اسلام کثیف اصرار دارید، شیوه تان را عوض کنید که اجرتان ضایع نشود.
    بدرود

  •  نه به انتخابات فرمایشی رژیم
    باشد که همه ما ایرانیان، وارثان رزم آرش
    کمانگیر، با تحریم هر گونه انتخاباتی در چهارچوب نظام جهنمی جمهوری اسلامی،
    زخمی مهلک و کشنده بر پیکر  پوسیده  نظام اختاپوسی ملایان وارد سازیم تا
    این زیباترین وطن را از چنگال اهریمنان حاکم بر میهن رها و آزاد سازیم.

    زنده باد آزادی، مرگ بر استبداد

  • Mansoorhallhj64

    اماما..شده.فحشارواج.کوی.وبرزن…شنیدن.کی.بودمانند.دیدن…اماماپاسداران.دزدو.هیزند..همه.ادم.کشند.و.خونریزند..اماما.فیروزابادی.خرابه..خودش.گوید.لواط.دادن.صوابه..تمام.جمعه.ها.اندر.صلوه.است…پس.از.ان….درپی.امر.لواط.است..اماما.کاندوم.روسی.خرابه..ورود.ان.فقط.دست.سپاهه…دنباله.دارد.صفحه.جانداشت..

  • seyed najbaei

    با درود به همه دوستان نازنین

    حضور خستگی‌ ناپذیر و موثر شما در طول سال جای تقدیر دارد

    صمیمانه ترین سپاس و تبریک های مرا پذیرا باشید

    سید نجبأیی

    تورنتو

  • Mansoorhallhj64

    بادرود.واحترام..با.یک.سایت.اینترنتی..صفویه.برخورد.کردم.بنام.http.www.tebyan.net-index.aspx..خواستم.ضمن.معرفی.این.سایت.ضد.ایرانی.از.کاربران.و.یاران.سایت.ایرانی.و.محترم.فضول.محله.که.میتوانند.در.مبارزه.باان.سایت.پرورش.روضه.خوان.شرکت.نمایند.با.متانت.پوزه.انهارابخاک.بمالیم.

  • mehdi

    شما اگه منطق داشتین یه مشت اراجیف نمی نوشتین براتون متاسفم که اسم انسانو بخودتون میذارین.بیشتر شبیه حیوونا هستین نه انسانها

    • hossein jafari

      bemir baba oskol.

  • mehdi

    همه گردانندگان این سایت یه مشت عوضی جیره خوارن.اگه جرات دارین خودتونو رو کنید تا ببینید چجوری ملت ایران تیکه تیکتون میکنن

  • mehdi goh nakhor michaie.shab deraz ast..

  • Mansoorhallhj64

    درودبرشما.سایت.جهان.نیوز.وابسته.به.روضه.خونها.نوشته.دکتر.مضدق.نفت.را.ملی.نکرد.بلکه.اخوند.نواب..صفوی.نفت.را.ملی.کرد.میگن.اخوند.و.رو.بدی.به.کفن.ننه.اش.وباباش.و.جد.اباد.خودش.می….نه.نواب.اسم…کثیفش.مجتبی.میرلوحی.کارگر.شرکت.نفت.ابادان.بود.چون.مفتخوربود.رفت.روضه.خون.شد.وبه.درک.رفت.

  • امیرعباس

    من یک ایرانی اصیل و پارسی زبان هستم-(اهل اصفهان هستم و اصیل محله طالقانی و دروازه دولت)
    مسلمانم و به دینم افتخار میکنم.
    خدای محمد شما و خاندان و نسلتون رو نابود کرده و لعنت کند.
    روزی که مهدی فاطمه ظهور کند شما همچون سگهایی که از تشنگی له له زده و به هرسو دوانند در زمین از این سو به آن سو میروید.
    انشاالله العالم.

  • محمود وهابی

    شما که یک ملت را احمق می خوانید -آن هم ملت شریف و دیرینه ی ایران را- چگونه ادعای آزادی و روشن فکری می کنید؟!
    مگر احمق تر و خوارتر از شما هم پیدا می شود که سر به دامان بیگانگان فرو برده اند و در منجلاب خودفروشی و بیگانه پرستی دست و پا می زنید؟!
    شما یک مشت آدم های حقیری هستید که عقده های فروخورده خود را برای لقمه ای نان با چرک وطن فروشی و خدمت به بیگانگان خاموش می کنید. آیا این تیتر شما چیزی جز ذلت و حقارت شما را ثابت می کند که ملت به قول خودتان کبیر و بزرگ ایران را به حماقت و بیشعوری منتسب می کنید؟!
    اگر کمی عقل داشتید به خاطر غرور و به دلیل بزرگی ملت ایران این قدر مثل حیوان سر در آخور دشمنان ایران و ایرانی فرو نمی کردید.
    دوازده فروردین، یادآور روز حماقت و به گل نشستن کشتی فهم و شعور ایرانی است
    ادامه مطلب: دوازده فروردین، یادآور روز حماقت و به گل نشستن کشتی فهم و شعور ایرانی است | فضول

  • Sahameddin9

    عشق شوم و راه رهایی؟

    نظر من از نوشتن این داستانهای واقعی یک برداشت درست است که ما مشگلات را بدانیم
    وبرای رفع آنها بکوشیم. یک مشگل اساسی انسان همانا خود بینی وخود بزرگ بینی و غرور
    های بیهوده و زیادت طلبی و خودمحوری و تمامیت خواهی است که به آنها اگر فساد پول
    پرستی و شهوت پرستی و دزدی وقتل وغارت را هم اضافه کنیم شاید بتوانیم یک لیست از
    بدیها داشته باشیم. بشر دارای دو فطرت است که خاکی و حیوانی یکی از آنهاست و دیگری
    معنوی و ملکوتی است که میشود آنرا به عشق و دوستی و انسان دوستی و محبت وکمک و خدمت
    به هم نوع و گذشت و بزرگواری و علم و دانش همراه با عطوفت و مهربانی است. پیامبران
    و فلاسفه همه کوشش کرده اند که معنویت و انسان دوستی انسان را به مرحله تکامل
    برسانند و دزدی و دغلی و شیادی را به حاشیه برانند. اگر به گفتارهای پیامبران و
    فلاسفه گوش فرا دهیم همه آنان از خوبی یادکرده اند و از بدی فاصله گرفته اند.

    اشو زردشت گفتار نیک رفتار نیک پندار نیک. حضرت عیسی همدیگر را دوست بدارید
    همانطوریکه من شما را دوست داشتم. خوبی و نیکی را فراموش نکنید به فقرا و دوستان
    خود کمک و مساعدت کنید و اگر کسی یک سیلی به گونه شما نواخت برای تنیبه و خجالت او
    گونه دیگر خود را هم در اختیار او بگذارید که بشما یک سیلی دیگر هم بزند. یعنی
    بایست تا این حد خود دار و مهربان باشید.

    حضرت محمد با برادران خود دوستانه رفتار کنید و آنان را بخود ترجیج دهید. کما
    اینکه در جنگ یک مسلمان از خوردن آب که کمیاب بود خود داری کرد و گفت به برادر دیگر
    من آب برسانید او بسیار تشنه تر از من است. وقتی به برادر رسیدند او از تشنگی هلاک
    شده بود و چون بازگشتند دیگری نیز از بی آبی تلف گردیده بود. و این محبت و عشق را
    میرساند.

    فلاسفه ای برادرصورت زیبای ظاهر هیچ نیست تا توانی سیرت زیبا بیاور. از شیخ
    میگشت دور شهر با چراغ که از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.رسد آدمی بجایی که
    بجز خدای نبیند. بنگر که تا کجاست مقام آدمیت. می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن.
    این همه جنگ و جدل حاصل کو ته نظری است ( کمی دانش و کمی مهر و محبت و کمی انسان
    دوستی و زیادی غرور وخود خواهی) چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه و بت خانه یکی
    است.مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی بیفتی به پایش چو مور. دل شکستن هنر
    نمیباشد تا توانی دلی بدست آور.

    آی اهل گیتی شما همه چون گلهای رنگارنگ یک گلستان و شکوفه های زیبای یک بوستان
    هستید. با مهر ودوستی زندگی کنید و عمر کوتاه را به غفلت و نادانی و غرور سپری
    نکنید. بهم عشق بورزید و زندگی را برای هم آسان تر نمایید.

    حضرت بهاالله. ای اهل عالم شما همه برگهای یک درخت و بار های یک دارهستید. به
    چشم بیگانگی به هم نگاه نکنید. سراپرده وحدت عالم انسانی بلند شد. شرق و غرب بهم
    متصل شده شده اند. راهها نزدیک و انسان ها بهم وابسته شده اند. برای کمال و دانش و
    عزت و پیشرفت همگان آماده باشید.

    ولی متاسفانه در کردار ما به خشونت بی انصافی و ظلم ودزدی و تمامیت خواهی و
    کشتار و قتل و غارت روبرو هستیم. هر چندگاهی کسی قیام میکند دیگران را به زیر میکشد
    و دوستان و غلامان خود را بکار میگمارد و روز از نو و روزی از نو و وی تمامی گذشته
    را فراموش میکند و خودش یک شقی دیگری میشود بطوریکه مردم بگویند رحمت به کفن دزد
    قبلی. زیرا دزد قبلی کفن مردگان را میدزدید ولی مردگان را آتش نمیزد. مردم کفن دزد
    را گرفتار و او را زندانی کردند. کفن دزد جدیدی هویدا شد که او هلاوه بر سرقت کفن
    مردگان آنان را آتش هم میزد.

    خودتان دیدید کسانی که در شکنجه گاه و زندانها و تبعید ها بودند با کمک ملت به
    شهرت مقام و زور و پول رسیدند. زنان زیبا گرفتند و غرق در خوشی و کیف کشتند. در
    کاخهای طلایی زندگی کردند و زیبا رویان بسیار برای مصاحبت خود انتخاب نمودند. ولی
    به این هم قناعت نکردند دوستان وهم رزمان خود را به شکنجه ها گسیل کردند و با
    بیرحمی همه آنان را قتل و عام واعدامهای دسته جمعی بدون دادگاههای منصفانه کردند و
    زنان و دختران آنان را که دوش به دوش آنان نبرد کرده بودند به زندانها فرستادند و
    به آنان دسته جمعی تجاوز نمودند. و روی گذشته گان مثلا مستبد را سپید کردند. اگر در
    گذشته دزدی و رشوه خواری بد بود وخیلی مخفیانه انجام میشد. آنها بطور روشن به دزدی
    و فساد پرداختند و میلیارد ها دلار مردم مظلوم را با تریلی ها و کامیون ها و بانکها
    خارج و به حساب شخصی خود واریز کردند در بانکهای خارج و در حسابهای خصوصی.

    مردم را به صدقه گرفتن و گدایی و فحشا و اعتیاد سوق دادند تا مردمی رنجور و ضعیف
    داشته باشند که نتواند سخنی بر علیه آنها بگوید. در روز روشن با قمه و چوب دختران و
    کودکان را کتک زدند تا مزه درد و رنج را به آنان بچشانند. از نام دین و مذهب بعنوان
    وسیله ای برای دزد فساد و فحشا سود بردند. و به قتل وغارت ادامه دادند و همه را
    بحساب دین و روز آخرت نوشتند. خودشان در برجهای عاج به عیش و نوش و کیف و لذت
    پرداختند و مردم و جوانان را به شهادت طلبی و کشت و کشتار تشویق کردند و بعد آنان
    را به نسیم بهشت و پیکران حوریان حواله دادند و خودشان در آغوش مه پیکران زمینی
    خسبیدند.

    فحشا دزدی و گدایی و اعتیاد را رونق دادند تا کسی مزاحم آنان نشود. در حالیکه
    خودشان هشتاد زن در اختیار داشتند دیگران را به سبب فقر مطلق از داشتن حتی یک زن
    محروم کردند. دزدان میلیارد برای غارت مردم هزار ها بهانه تراشیدند. و طبقه متوسط
    را در تمامی جهان رو به نیستی هل دادند. ستم و بی دانشی را در کل جهان مسلط کردند.
    و بی مهری و بی عاطفگی را از دست آورده های خود نمودند. تفرقه و جنگ و نفرت را
    عمومی میکنند و در برابر آن بی تفاوتی و غارت را پایه گذاری میکنند.

    عده ای خشمیگین از این بی انصافی ها به تروریست ها پناه میبرند تا انتقام خود را
    از این دزدان دین و ناموس بگیرند ولی سیستم طوری طراحی شده بود که باز بیگناهان
    قربانی شوند و با گرفتن بهانه خشم و کین و نفرت بیشتری را به مردم تزریق نمودند.
    عصیان آنقدر اوج گرفت که مردمی حاضر بودند با بستن بمب به خود به غارتگران نزدیک
    شوند و خود و غارتگر را یکجا از بین ببرند. ولی باز این بیشتر بی گناهان بودند که
    قربانی میشدند.

    تسلیم نشدن به این غارتگران مساوی با آوار گی و از دست دادن خانواده بود. و
    همکاری با این دزدان زندگی خوبی را مهیا میکرد.

    پول و ثروت که برای عده ای رفاه و عیش و عشرت همراه آورده بود و آنان برای
    نگهداری نا مشروع این ثروت و قدرت حاضر به انجام هر کاری بودند.

    آمریکا خودش یک مستعمره انگلستان بود. ولی در عین حال مردم آمریکا آفریقاییهای
    آزاد را به عنوان برده به آمریکا میآوردند و آنان را بکارهای سخت بدون مزد
    میگماردند. و بالاخره مردم آمریکا با استعمار انگلستان نبرد کردند و خودشان را آزاد
    فرمودندو سپس خودشان که در گذشته یک مستعمره بودند به استعمار ملل دیگر همت
    گماشتند. فقر و جنگ و تفرقه بیانداز و حکومت کن را که تا دیروز در دست مستعمره
    کننده خود آنان بود امروز آنان در جایگاه استعمار کهنه نشسته بودند و درست همان بی
    عدالتی ها را به مردم دیگر روا میداشتند که در گذشته نزدیک به خود آنان روا میشد.
    استعمار شونده خودش استعمار کننده شد؟ نظیر این را بسیار دیده ایم. شکنجه شده و
    زندانی و تبعید شده که خودش شکنجه گر و تبعید کننده گردید؟ واویلا

    تنها راه رهایی داشتن علم و دانش در سطح گسترده است تا دستهای غارتگران برای
    گرفتن کمک از مردم بسته شود و آنان نتوانند که جوانان را شست شوی مغزی دهند و با
    پرداخت مبلغی آنان را به آدمک ها و ماشین های سرکوب و گردانندگان وحشت و ترور تبدیل
    کنند. اگر انسانیت و دانش عمومی شود دیگر هیچ کسی راضی نخواهد شد برای دریافت مبلغی
    به خشونت وکشتار بی گناهان بپردازد. و در نتیجه ضحاکها بدون غلام و کنیز و سرباز
    هیچ قدرتی نخواهند داشت. آنان دیگر نمیتوانند جوانان یک کشور رابرای کشتار بقیه
    جوانان همان کشور بسیج کنند. و با دادن وعده بهشت و حوریان مه پیکر آنان را به ستیز
    دوستان قدیم خود وا دار نمایند. از دین بعنوان یک حربه برای سرکوب و غارت نمیتوانند
    سو استفاده کنند. مردم باهوش و با درک در برابر آنان سدهای انسانی ایجاد خواهند کرد
    و فریب خوردگانی دیگر وجود ندارند که بازیچه دست آنان شوند. زنده باد علم و دانش و
    بینش و انساندوستی و عشق و محبت.

  • Sahameddin9

    سردرگمی و دو رویی و فساد در خاورمیانه و اخلاق دوگانه مردم. در فیس بوک یک عکس بود که دو نفر خانم افغانی را در حال برش یک کیک نشان میداد که یک نظامی آمریکایی سیاهپوست هم در بریدن کیک به آنان کمک میکرد. و این عکس داد و فغان بعضی مردم را در آورده بود که این بی شرمی است و این بد است و بی ناموسی است و… در حالیکه در اینجا این چنین غیرتی را نشان میدهند نمیدانم که چرا این افراد در مورد بچه بازیها و فساد و یا فشاری که روی زنان کشور میآید و حتی آنان را تا خود سوزی و خود کشی میبرد سکوت میکنند؟ آیا پسر بچه های افغانی که در دست مجرمان و لواط کاران اسیر اند کاری خوب میکنند که صدای غیرتیان در نمی آید؟ آیا دختران جوان و زنان جوانی که حقشان پایمال میشود و حتی به خودکشی دست میزنند برای غیرتیان ارزشی ندارند. هنگامیکه در آلمان دانشجوی بودم میدیدم که زنان و دختران با مردان در مکانهای عمومی معاشقه میکنند و کسی هم نه به آنان نگاه میکند و کاری بکارشان ندارند. بعد هم دیدم که دختران وزنانی هستندکه با مردان بدون داشتن مدرک مثلا ازدواج رابطه دارند و باهم زندگی میکردند .اول فکر کردم که همه اینان بدکاره هستند. بعد کم کم برای من توضیح دادند که این جزیی از فرهنگ آنان است و اینان بهم خیانت نمیکنند بلکه با هم دوست هستند و بالاخره هم روزی با هم ازدواج میکنند. ولی هنگامی که یک پسر خاورمیانه یک دختر را میبوسید ناگهان سر کله پلیس پیدا شد و از پسر تقاضای مدارک شد و  و نیز از دختر خواستند که مدرک شناسایی ارایه دهد. خوشبختانه دختر دانمارکی بود و ماجری به خیر گذشت . و نیز هنگامیکه در شرق آفریقا معلم بودم میدیدم که چه آزادی جنسی گسترده ای است که متاسفانه این آزادی بسیار جنسی باعث همانطوریکه میدانید بیماریهای مقاربتی میشود و نیز ایدز را هدیه میاورد. حالا با معیار خاورمیانه ای آنان تمام فاحشه هستند. ولی در هر تمدنی و در کشوری و در هر مکانی معیار ها فرق میکند. در خاورمیانه در بعضی از کشورها اگر مردی مثلا نانی بدزدد دستش را قطع میکنند که دزدی کرده است ولی شیخ حاکم میلیاردها دلار را می دزدد و در حسابهای شخصی خوددر مثلا کافرستانها به حساب میگذارد و هیچ کسی هم پاپی او نیست که این ثروت افسانه ای را ازکجا آورده ای؟  چه خدمتی چه کاری و چه اختراعی فرموده اید که مثلا سی میلیارد دلار در تنها یک بانک دارید؟  یا جوانان یک کشور را برعلیه هم تحریک میکنند که به کشت و کشتار هم بپردازند. و چون غارتگران پول دارند براحتی آنان را یا میخرند یا گول میزنند که در بهشت موعود اگر کشته شوید در آغوش حوریان همیشه باکره استراحت خواهی فرمود. از یک طرف غیرتهای محکم در مورد بعضی امور در گردش است و از طرفی دیگر این غیرتها در مورد مسایل مهم به خدمت گرفته نمیشود و یک نوع بی تقاوتی همراه با سکوت همدم آن است. اگر غیرت خوب است بایست برای همه موردها باشد. جنگهای بیهوده و فرسایشی کینه ها و دشمنی ها بی مورد و بی پایه و نداشتن تجربه و تخصص و محتاج بودن به دیگران نیز بایست با غیرت به آنان توجه شود. گرسنگی فقر نداشتن بهداشت  نداشتن اخلاق هجوم جنسی به کودکان ونوجوانان  نداشتن ایمنی برای درس خواندن و ترقی و تعالی همه از موردهایی است که غیرتیان بایست به آن توجه کنند و پاینبد باشند. نه تنها دست دادن یک زن و یک مرد مورد توجه آنان قرار بگیرد. اگر غیرت خوب است بایست کلی و برای همه موارد باشد. اگر دزدی بد است در هر مقیاسی بد است . اگر رشوه خواری حرام است کوچک بزرگ ندارد. اگر فساد اخلاق نکوهیده است در هر موردی بایست نکوهیده باشد. زنان دختران  خواهران مادران همسران ما هستند بایست مورد حمایت قانونی و احترام باشند. بایست به افکار و آزادی های آنان هم احترام گذاشت  نجابت زورگی بدرد نمی خورد نجابت و پاکی بایست عمیق و بدون ضرب و زور باشد. زیرا در غیر آنصورت به حقه بازی و کلک و دوز و یا گول زدن و دروغگویی میرسد. اسلام هم قوانین بسیار پیشرفته ای دارد که دانشجویی بر هر زن و مرد مسلمان واجب است و یا برای دانشجویی حتی به کشور چین هم که شده بروید. همانطوریکه میدانید کشورهای استعمار گر و استحمار کن در سایه غیرتهای بی پایه و خرافات و جهل و بیسوادی و حرص و آز و خیانت بر گرده ما سوار شده اند. آنچه ما میخواهیم و بایست به آن برسیم اتحاد برابری احترام بهم کنار گذاشتن خودخواهی ها خود محوریها وتمامیت خواهی ها است. آزادی و برابری دوستی و مهربانی و کمک بهم و سازندگی و آبادانی بایست سرمشق ما باشد. احترام به ادیان مختلفه و تساهل با آنان همانطوریکه در غرب هست نیز بایست در کشورهای ما اجرا شود وگرنه به فرار مردم و افتادن در دامان استعمار نو و استحمار تازه پایان خواهد پذیرفت. متاسفانه ما عادت  کرده ایم که همدیگر را مسخره کنیم و همه میخواهیم شاه بشویم و یا رییس جمهور کسی را قبول نداریم و عادت نداریم مشاوره کنیم و حرفهای هم را گوش بدهیم مرغ یک پا دارد من درست میگویم و من عالم هستم ودیگران هیچ. یا هچ واگر دستمان به دم گاوی بند شد میخواهیم زیر و رو را برداشت کنیم و تمامی دوستان و فک فامیل خود را دورخودمان جمع کنیم ودیگران را کنار بزنیم. خوب با این تمامیت خواهی ها و با این فردگرایی ها ما راه را برای قدرتهای استعمار گر باز میکنیم و بعد هم ناله و فغان راه میاندازیم که آنان آمدند و با زنان ما دست دادند. تنها راه رهایی اتحاد است مثل کشورهای پیشرفته مثل ادتحادیه اروپا یا ایلات و عشایر متحده آمریکا.  ما هم بایست همین اتحاد را داشته باشیم نه اینکه جوانان خود را آموزش رزمی بدهیم که با هم درگیر شوند. با ضرب و زور حکومت کنیم و هر که نه گفت دهانش را بدوزیم. ما هم اشخاصی دانشمند و توانا داریم بایست با باز کردن دانشگاهها خود را بی نیاز کنیم. کسانی مانند سعدی حافظ  مولانا اقبال و صدها متفکر و روشنفکر هم داریم آنان را سرمشق قرار دهیم و به علوم جدید هم مجهز شویم. زود غیرتی و عصبانی نشویم و زود تصمیم نگیریم بگذاریم دیگران هم اظهار عقیده کنند. تنها پیران دانشمند میتوانند راهبر باشند نه هر پیری که در خرافات و جهل فسیل شده است.  بیایید برای خاطر خدا هم اینهمه فتنه و فساد را کنار بگذاریم و کشورهای خود را آباد سازیم تا جوانان ما مجبور به دریوزگی در کشورهای پیشرفته نشوند. و آنان هم همچنان اربابان به کشورهای ما نیایند.  آیا آمریکا اسلام ستیز هست و یا جمهوری اسلامی بهایی ستیز؟ سرو ته یک کرباس. آیا مردم آمریکا از اسلام وحشت دارندو آنان  اسلام ستیز اند  و بهایی ستیزی جمهوری اسلامی ایران و قربانیان آن. آیامردمی که ادعای مسلمانی میکنند اصلا از اسلام اطلاعاتی دارند یا صرف مقلد هستند و بدون درکی از دین کارهایی که به آنان گفته میشود انجام میدهند. آیا آقایانی که ادعای شیخی گری اسلامی میکنند اطلاعاتی وسیعی از اسلام دارند؟ آیا صرف نام برای مسلمانی کافی است؟ آیا مردمی که قرآن را نخوانده اند و ترجمه آنرا نمی دانند میتوانند مسلمانان عمیقی باشند. آیا بین شیعه و سنی اختلاف آنقدر عمیق است که بایست موجب کشت و کشتار طرفین شود. آیا کسانی که سینه سپر کرده برای جنگ با طرف دیگر مسلمان میروند خودشان از دین اطلاعی دارند؟  وحشت بیمورد آمریکا از اسلام چیست و آیا آنان در اسلام مطالعه ای کرده اند؟ که از آن و از اسم آن وحشت دارند؟  آیا اسلام و مسیحیت با هم تفاوتی فاحش دارند و یا در بسیاری از موارد با هم مشترک هستند؟ اگر واقعا مردمان طالب حقیقت هستند بایست یک برنامه گفتگو در تلویزیون اجرا شود و ادیان ابراهیم که همه یک ریشه دارند در آنجا شکافته شودو سوالات پاسخ داده شوند. شاید که این اختلافات از بین برود و صلح و صفا جایگزین گردد.  کسانی که منتظر امام دوازدهم هستند در زمان ناصرالدین شاه به یک روحانی سید اهل شیراز گرویدند که او همان امام غایب است. افراد زیادی که بیشترشان هم گویا روحانی بودندو اشخاص مهمی هم بین آنان یافت میشد  مثل منوچهر خان که حاکم بود به دنبال سید باب راه افتادند. و بعد هم وی در تبریز با گلوله های یک فوج سیلاخوری اعدام شد. زیرا سرتیپ فوج ارامنه از اعدام خود داری کرد که در بار اول با وجود شلیک یک فوج به او به ایشان صدمه ای وارد نشده بود و اینرا یک معجزه میدانستند. گویا مردم بسیاری که شاهد این
    بوی ایمان آوردند وقتی که تیرهای گویا هفتصد پنجاه سرباز ارمنی به وی کارگر نشد و خدشه ای هم بوی وارد نیآمد مردم همه فریاد برآوردند که امام دوباره غایب شد. ایران بیش از سی هزار بابی را کشت ولی نتوانست که این نهضت را از بین ببرد. اکنون هم بعد از انقلاب مقدس اسلامی و با شکوهمند ایران بیش از دویست نفر بهاییان اعدام شدند. حتی در شیراز ده عروسان بهایی دختران و زنان جوان به طناب دار سپرده شدند.  و هزاران بهایی و نیمه بهایی اخراج و آواره گشتند چرا زیرا میگفتند که امام دوازدهم آمده است. حالا بهتر نیست که یک مناظره و یک بحث علمی و با مدرک در تلویزیون اجرا شود تا غال این قضیه برای همیشه کنده شود. در این بحث بایست که مسلمانان سنی و شیعه  یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان و بهاییان و بایبان هم شرکت کنند و مشگل را حل کنند تا حربه ای در دست ابر قدرتها برای تفرقه باقی نماند و همه مردم با دلیل و منطق آقایان علما و آیات عظام در برابر سایر روحانیون و شخصیت های مذهبی به بحث و مذاکره بپردازند. به این ترتیب استقلال کشورهای ما ثابت میشود و دیگر این ابر قدرتهای نیستند که با تفرقه مارا بجان هم بیاندازند تا بتوانندکه سلاحها  مواد مخدر خود را بفروش برسانند. خودتان شاهد هستید که اکنون حتی بی بی سی میگوید که جنگ ایران عراق یک بازی بود که ابر قدرتها راه انداختند و مردم مارا هلاک و سرمایه های مارا بر باد دادند. مابرای اینکه بازیچه دست آنان نشویم بایست مسایل و مشگلات خود را دوستانه حل کنیم و چه بهتر که با یک بحث دوستانه این مشگل را حل کنیم وگرنه ما عروسک هایی در دست آنان هستیم که از ما برای تفرقه و کشت کشتار سو استفاده میکنند برای اینکه ما با هم اتحاد داشته باشیم بایست بحرفهای هم گوش فرا دهیم و مسایل و مشگلات را با دوستی بحث  و گفتگو حل فصل نماییم.  وگرنه دولتهای مثلا پیشرفته آرزوی اینرا دارند که ما ها مثل ژاپن مترقی نشویم و توسر هم بزنیم و سر مسایل مذهبی و ملی مناقشه جنگ و دعوا داشته باشیم.  اگر در دنیا حقیقتی باشد یا یکی است و یا حداکثر حقیقت نسبی است. ایکاش روزی در ایران هم مسلمانان یهودیان زرتشتیان و مسیحیان و بهاییان و بابیان و صوفیان و… همه باهم برادر وار زندگی میکردند و آقایان رهبرانشان هم با هم گفتگو مینمودند و مشگل ها را حل میفرمودند.  خوب بچه ای که در خانواده بهایی متولد شده است بهایی میشود.حالا چا او بایست به طناب دار سپرده شود چون بهایی بوده است. امیدوارم که انسانیت به ما حکم کند که بهم مهربان باشیم و بر سر عقاید فلسفی و باورهای اکتسابی با هم مناقشه و جدال و کشت کشتار نکنیم که آب به آسیاب دشمن غارتگر ریخته ایم. میلیونها مردم ما آواره شدند و میلیونها نفر معلول و بیچاره ومعتاد اکنون هم جوانان م را برای کشت و کشتار هم تعلیم میدهند. خوب فکر میکنید که از این جریانات استفاده میکند؟  درست است که تعدادی از ما هم ممکن است به علف اولوفی برسیم ولی بچه قیمت؟ بسیاری از خانواده های ایرانی براثر جنگهای بیخودی تحمیلی از هم پاشیده شده اند. مردم در بیکاری  بی دانشگاهی  بیسوادی و بی رفاهی درگیر شده اند. نگذارید که بر این خرمن آتش بریزند و همه را بسوزانند.  دنیا فانی و محل گذر است. زمان بسرعت میگذرد سعی کنید که نامی نیک از شما باقی بماند. بایست دزدی فساد و دورویی وحرص و غارت ریشه کن شود. سعی کنید بهانه به دست دشمنان غارتگر ندهید. آیا میلیونها ایرانی که کشته شده اند هنوز کافی نیست. بیایید درس دوستی و خدمت بهم بدهیم. از برزگان خود سرمشق بگیریم.  ای کشته کرا کشتی تا کشته شدی زار   تا بار که اورا بکشد آنکه ترا کشت.  می بخود منبر بسوزان  مردم آزاری نکن.  درخت دوستی بنشان که ثمر پر بها دارد  نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد.    به امید آن روزی که ماهم مثل کشورهای پیشرفته مسایل و مشگلات خود را با دوستی حل کنیم و محتاج به نیروی بیگانه برای امنیت خود نباشیم. و نیروهای خود را هم صرف کارهای سازنده کنیم نه فتنه فساد دورویی و غارتگری. اتحاد تحصیل کار و سازندگی و دوستی تنها راه رهایی ماست.

  • Sahameddin9

    جنگ زرگری با کمر بند سبز ایمنی اسلامی به نفع غرب
    غرب برای کسب منافع خود برای بل بشو و خرابی در سایر کشورها آمادگی تمام دارد. ژنرال مشرف میگوید که غرب برای کسب منافع بیشتر از دین اسلام سو استفاده کرد و بنام جهاد و دفاع مقدس جنگجویان اسلامی را تا دندان مسلح نمود ولی بعد از فروپاشی کمونیست این همه جنگجوی مسلح را که حدود بیش از سی هزار نفر میرسیدند و تنها میتوانستند بجنگند را بحال خود رها کرد و بجان مردم انداخت.
    مسلم است که غرب تنها در فکر ادامه منافع خود است و در این راه از خرافات و عقب افتادگی و خیانت و تمامیت خواهی و پول پرستی و دزدی و فساد سو استفاده میکند تا مردمی را و ملت هایی را زمین گیر نماید و بتواند منافع بلند مدت خود را حفظ کند. با درهم کردن اوضاع و دادن قدرت بدست دیوانه گانی نظیر صدام غرب ملتها را عملا نابود و بیچاره میکند. جوانان به اعتیاد روی میآورند و یا برای در یوزگی به کشورهای مثلا پیشرفته پناه میبرند. دیوانه گان سر قدرت به کشتار و از بین بردن اخلاق و دانش می پردازند تا ملت مجبور به دزدی  رشوه خواری و فساد گردد.
    اختلافات گروهی  قومی مذهبی و غیره را هم دامن میزنند تا انرژی مردم را بگیرند. و اشخاصی هم که میخواهند با دلسوزی کاری انجام دهند را خانه نشین و لجن مال میکنند.  آنان از دین به عنوان حربه ای برای زمین گیر کردن مردم سو استفاده میکنند. تمامی تلاش آنان است که مردم از اخلاق دین واقعی و دوستی و اتحاد فاصله بگیرند و بی تفاوتی و بی خبری و دزدی فساد رونق بگیرد.
    رهبران خاور میانه بایست خیلی هشیار باشند تا در دام این سیاستمداران خبره و کار کشته نیفتند. تیمسار مشرف به شفافی گفت که مسول همه خرابیها و قتل و غارتها و حتی حمله به برجهای آمریکایی غیر مستقیم همان غرب است که برای نبرد با کمونیست بین المللی از اسلام بنیادگرایی سو استفاده کرد. گرچه عین همین حرف را هم آقای پرفسور دکتر احمدی نژاد هم فرمودند.
    سیستم پیچیده و بغرنج سیاسی جهان همه خرابکاریها را میکند و انگشت خود را بهمه کس و همه چیز فرو میبرد و از اختلافات و خرافات و جهل و بیسوادی و تمامیت خواهی و قلدری عوامل خود از میان ملت های دنیای سوم سو استفاده میکند. همان آقای مطهری هم گفت که کمونیست و کاپیتالیست و سایری ایست ها حتی اسلام هم میتواند در دست خاین ها بصورت قیچی عمل کند که با وجود اختلاف راه هر دو مردم بینوا را قیچی میکنند.
    تنها راه رهایی ما دوری از فساد دزدی رشوه خواری مهربانی و خدمت به مردم است و پیشبرد دانش و اخلاق واقعی و دینی که بر مبنای انسان دوستی و خدمت به خلق پایه گذاری شده باشد نه جهالت و کشت و کشتار. عبادت بجز خدمت خلق نیست  به عمامه عبا و دلق نیست.  کارکردن و تولید هم عبادت است.  ای بی خبران کجایید کجایید  در دشت و صحرا حیران چرایید محبوب در اینجاست بیایید بیایید. به امید روزی که کشورهای ما هم متحد شده و با بالندگی بتوانیم در حد ایالات و ولایات و اتحادیه اورپ باشیم. تنها راه رهایی دوستی علم و اتحاد است و اینکه تساهل را بجای تعصب بکار ببریم و به باورهای هم احترام بگذاریم و سر فلسفه وجود و دین مذهب بجث های غیر دوستانه نکنیم. وگرنه غرب طبل نابودی مارا به صدا در خواهد آورد. و با کمک جاهلان دیوانه گان قدرت و ثروت و شهوت پرستان و خرافه پرستان بی خبر از خدا و دزدان و قاتلان حرفه ای کشورهای ما را ویرانه خواهد کرد. نمونه اش افعانستان است و مردم مارا بخاک سیاه خواهد نشاند. دین از کلام مولانا بیرون میآید  یا سعدی و یا حافظ نه از دهان دنیا پرستان شهوت پرست خود خواه تمامیت خواه وابسته به غرب یا شرق یا شمال و یا جنوب که دانسته یا ندانسته کمر به غارت و قتل و کشتار خلقهای ما بسته اند

  • Sahameddin9

      آیا ما راه رهایی داریم؟ تنها راه رهایی اتحاد و دوستی بین ملتهای ماست و بس. آیا ما میتوانیم به ریشه یابی مشگلات بپردازیم و منصفانه بدون هیچ بعضی مشگل کشورهایمان را حل کنیم. به نظر من مشگلاتی که ما داریم قابل حل شدن است اگر منافع شخصی کوتاه مدت و خود خواهی و تمامیت خواهی و غرورهای غیر منطقی را کنار بگذاریم و دوستانه و با دلسوزی به آبادانی کشورهایمان بپردازیم. مشگل اول نداشتن تحصیلات کافی فنی و علمی و معنوی یا انسان شناسی و اخلاق است که متاسفانه سیستم به آن توجهی نمی کند. انسانهایی با سواد کم بزودی تحت تاثیر قرار گرفته مغز شویی می شوند و به عنوان آدمکهایی به استخدام سیستم قهار و غارتگر در میایند. مسلمانی که قرآن را نخوانده است و از دین خود تنها یک اسم را یدک میکشد و هیچ معلومات عمیقی از دین ندارد و تنها یک مقلد است که مثل آدمکی تحت تاثیر دیگران است چگونه میتوان از او یک انسان والا ساخت؟ نداشتن دبیران و معلمان ورزیده در دبستانها و دبیرستانهای  و نداشتن امکان تحصیل برای اکثریت جوانان ما در دانشگاه ها و مدارس حرفه ای صنعتی و عالی کمبود است که خر مارا چسبیده است و تا این مشگل اولیه حل نشود ما به زحمت میتوانیم مشگلات دیگر را حل کنیم. نداشتن دبیران خوب و تحصیکرده کافی در رشته های زبان و ریاضی و حتی علوم باعث می شود که پایه تحصیلی جوانان ما بسیار پایین تر از اروپا باشد. البته استسنا ها را کنار میگذاریم مثل مدرسه های ملی خوب نظیر البرز و هدف و غیره. اولین قدم پرداختن به این مشگل است. مسلم است که اگر دانش آموزان ما با سواد و با معلومات کافی باشند براحتی میتوانند در زندگی موفق گردند و بازیچه دست عوامل فساد و شیادان نخواهند شد. قسمت دوم زودن حس های غارتگری دزدی فساد هیزی و تمامیت طلبی است که مردم بایست بدانند که اولا آنان تافته جدا بافته از دیگران  نیستند و اگر تقی به توقی خورد و صاحب یک شغل حساس کلیدی پر درآمد شدند نبایست اخلاق را زیر پا بگذارند و رشوه خواری و دزدی کنند به بهانه اینکه دیگران هم میکنند. اگر عدالت اجتماعی باشد و مثلا قانونی به عنوان از کجا آورده ای بطور کامل وشفاف اجرا شود شاید تا حدودی جلوی سرقتهای مثلا قانونی رابگیرد. از اسلام سو استفاده های کلان میشود چه بسا این آقایان شیوخ عرب که در قصر های طلا و عاج زندگی میکنند و میلیارد دلار و یا یووری آنان که از راه غیر مشروع و دزدیهای بدست آمده است حتی به اسلام و قوانین دوستانه آن اعتقادی نداشته باشند آنها شاید کاملا بی دین هم باشند ولی با تظاهر به اسلام نان آب دار مردم ساده دل مسلمان را غارت میکنند و به حالت توحش و بی خانمانی در میآورند. مثلا دزدی که کار ندارد و بایست برای پر کردن شکمش دزدی کند و باصطلاح تنها یک آفتابه دزدی غیر حرفه است در اینگونه کشورها به قطع دست محکوم میشود که دیگر هرگز نتواند کاری پیدا کند ولی آقای مثلا شیخ میلیاردها ثروت دارد که معلوم است نمی تواند از راه مشروع جمع شده باشد. ایشان از سر صدقه اسلام به کاخ میرسد و در آغوش مه پیکران بین المللی کیف میکند و دیگر همتایش از نظر انسان که تنها مثلا یک نان دزدیده است به قطع دست محکوم میشود آیا این عدالت است ؟ ما همه میدانیم که بسیاری از ثروتمندان با اعداد نجوی ثروت بیکران خودرا از را اختراعات  یا کار و یا حتی تجارت های قانونی بدست نیاورده اند بلکه از راه دزدی و فساد صاحب آن سرمایه های انبوه شده اند و بایست عادلانه حساب پس بدهند. متاسفانه کشورهای بزرگ و قدرتمند هم که کسب منافع خود را در ناهنجاری و فساد و یا دزدی و قتل غارت کشورهای دنیای سوم میدانند به این آتش  دامن میزنند حالا یا بطور غیر مستقیم و یا مستقیم. آنان از کم سوادی و بیسوادی و یا فشار مادی افراد در کشورهای ما سو استفاده کرده و آنان را عوامل خود میسازند. تا راه را برای غارتگری و از بین بردن ما آماده سازند. نمونه اش همان بال و پردادن به دیوانه گانی نظیر صدام است که مستقما منافع آنها را تامین میکردند. خودتان حساب کنید که با روشن نگه داشتن آتش جنگ بین ایران و عراق نه تنها مردم این دو کشور را معلوم و کشته و شهید کردند بلکه بنیانهای اقتصادی و زیر بنای این کشورها راهم ازبین بردند تا ما دوباره مجبور شویم از صفر شروع کنیم. آنان بطور موذیانه ای به هر طرف اینقدر اسلحه میدادند تا تنها بتواند دفاع کند و هیچ طرف برنده نشود و جنگ پایان نیابد و فرسایشی به نفع آنان شود. متاسفانه دلالان ایرانی و خارجی هم که براحتی از این آب گل آلوده ماهی میگرفتند به ادامه جنگ اصرار داشتند که در یک طرف آن یک دیوانه زنجیری و تمامیت خواه ابلهی بود و در طرف دیگر روحانیونی که جاهای ژنرالها و تیمسارهای چهار ستاره و تحصیکرده نظامی را گرفته بودند.  و هیچگونه تحصیلات نظامی و علمی نداشتند و تنها از فقه و و شرعیات سر در میآوردند و با صنایع نظامی پیچیده اکنون هیچ رابطه ای نداشتند و از تاکتیکهای نظامی و آرایش های آن هیچ بهره ای نداشتند. کشورهای ما همه یک مرزبندی مصنوعی دارد. مثلا کرد عراقی با کرد ایرانی هیچ فرقی ندارند و هر دو کرد هستند. ولی سیستم آنان را در کشورهای مختلف تقسیم مصنوعی کرده است تا ضعیف و بی توان باشند. آمریکا نام یک قاره است که مردمهایی با نژادهای گوناگون آنرا کشور خود نامیدند.  در صورتیکه هیچ ارتباطی بهم ندارند در حالیکه ما با هم هم خانواده و مثلا فامیل هستیم ولی برای ما کشورهایی با نامهای گوناگون انتخاب کردند تا متحد نباشیم. پس راه سوم اتحاد است . همه ما بایست در کشور بزرگتر مثلا بنام ایالات یا کشورهای متحده خاورمیانه جمع شویم و به یک قدرت سیاسی و اقتصادی تبدیل شویم و مردم ما مجبور نباشند برای علم و دانش یا کار و زندگی به دریوزگی به کشورهای دیگر مثلا پیشرفته بروند و برده و بنده آنان بشوند. باز حساب تیزهوشان و سرمایه داران جدا است. اکثر تحصیکرده های معمولی ما در آمریک و یا اروپ کارگران و یا فروشندگان و مغازه داران هستند و زندگی بیهوده ای را بسر میبرند که نه امکان خدمت به مردم خود را دارند و نه می توانند عضوی موثر در کشور جدید باشند. علاوه بر فساد اخلاقی و مادی که گریبان گیر ماست یک نوع مشگل دیگر هم است که آن اختلافات دینی و قومی است که متاسفانه استحمار و استعمار در میان ما کاشته و تخم ریزی کرده است. جوانی تنها به جرم داشتن پدر و مادر بهایی اعدام میشود. آیا آنان توقع دارند که یک دختر یک پسر که در یک خانواده کاملا بهایی به دنیا آمده است مسلمان شیعه یازده امامی بشود در حالیکه بهاییان فکر میکنند که امام دوازدهم آمده و شهید شده است. تاره سیستم به نیمه بهاییان و یا نیمه مسلمانان هم رحم نمی کند و قبول مثلا یک مسلمان با مادر یا پدر بهایی هتک حرمت و دادن فحش و ناسزا به دین دیگراست. درکجای قرآن نوشته شده است که برای مسلمان بودن بایست در روزنامه مقاله بنویسم و به دین دیگر توهین کرده فحاشی نماییم. فکر نمی کنید که این کارهای من در آورده ای خواست همان استعمار بین المللی است.  میگویند که ملت ایران یکبار به زور اعراب و شمشیر برنده آنان مسلمانان سنی شدند و یکبار دیگر هم در زیر شمشیر قزلباشهای صفوی شیعه یازده امامی شدند که منتظر امام بعدی دوازدهم هستند. حالا هم اعدام کسانی که میگویند امام دوازدهم آمده است را تهدید میکند آیا این کاری درست است؟ و کسانی هم که خانواده بهایی دارند ولی مثلا مسلمان هستند بایست به بهاییان بدگویی کنند و به رهبران آنان فحاشی نمایند تا مسلمان شناخته شوند. پس مشگل دیگری همان تمامیت خواهی مذهبی است که همه میگویند من درست میگویم و دیگران اشتباه میکنند و گمراه هستند و بایست هدایت شوند یا کشته گردند. متاسفانه با جو بی تفاوتی حاکم در دنیا و ظلم جورهای انجام شده همیشه مظلومان پایمال میشوند و هیچ دادیاری ندارند. بمن چه حاکم در گیتی باعث میشودکه ظلم و فساد عالم گیر گردد. پلیسهای بی تفاوت و بیهوده در دنیا و قاضی های بی مصرف و بیهوده ظلم و جور را در دنیا گسترش میدهند و در این راه ما همه قربانی خواهیم شد. ممکن است دیر و زود داشته باشد ولی سوخت و سوز نخواهد داشت. در یکطرف سرمایه داران جهنمی با ثروتهای بیکران غیر مشروع خود قرار دارند و در طرف دیگر مردم های بی تفاوت که از قرباینان دفاعی نمیکنند تا هنگامیکه خودشان قربانی نشده اند یک بمن چه تحویل میدهند. متاسفانه دین نتوانسته است انسانهایی والا تربیت کند. همه دینهای الهی باعث درد سر و ناراحتی بوده اند. البته گروهی از دین سو استفاده های کلان میکنند و گروهی دیگر قربانی میشوند. مثل پاپها که درکاخهای طلایی بسر میبرند و مومنانی که زنده زنده بوسیله دیگران سوزانده شده اند. در شیراز ده عروس بهایی را بدون گناه به طناب دار می سپارند و سکوت مرگ آوری حکمران است و در تهران بهاییان سرمایه دوست من جلال را که بعنوان داشتن مادر بهایی اخراج شده بود غارت میکنند. بایست هدف ما انسانی باشد و برای دوستی و عدالت کار کنیم نه برای اسم ها و نام ها. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند  بنگر که تا کجاست مقام آدمیت. تنها سخنرانی آخر چارلی چاپلین در فیلم دیکتاتور بزرگ میتواند یک رهنما باشد گرچه مولوی و سعدی و حافظ و دیگران هم همین کلام ها را تکرار کرده و نوشته اند.

  • Sahameddin9

    اگر نطق پروفسور دکتر پریزیدنت احمدی نژاد رییس جمهور منتخب و مردمی ایرانی این چنین بودبهتر نبود؟
    شما دولت آمریکا صدام را به حمله به ایران تشویق کردید و بعد هم همه نوع وسایل ومهمات در اختیارش گذاشتید تا به مردم بی پناه و مظلوم ما که تازه به یک حکومت ملی و مردمی و اسلامی تمام عیار رسیده بودند حمله کند. و از هر نوع بمب و اسلحه ممنوعه هم که طبق قرار داد ژنو استفاده آن منع شده بود وی و آرتش وی استفاده کرد وحتی بمب های خوشه ای و شیمیایی را بر سر هموطنان بی دفاع ما فرو ریخت و کل جامعه و حقوق بشر شما دم نزدید وسکوت کردید تا آن جنایتکار دیوانه که بعدا دیوانگی او بخود شما هم ثابت شد برادران کرد ما را شهید نماید. کودکان و زنان ما را ناقص کند و هیچ نگفتید و دم بر نیاوردید. در حالی که دانشمند مهم و معظمی نظیر امام الاخمینی نایت برحق الامام الزمان رهبر نظامی ایران بود و فرمانده کل قوای هوایی زمینی و دریایی. شما از اینکه ما تیمساران شاهنشاهی که بسیار وارد و تحصیکرده بودند و براحتی میتوانستند در برابر صدام دفاع کنند از دست داده بودیم حالا بهر نحوی از فرصت سو استفاده فرمودید و صدام را روانه ایران کردید و همه نوع مساعدت هم بوی فرمودید. اگر من میگویم که خود شما مقصر یازده سپتامبر هستید منظور من این است که اینهمه تشکیلات پلیس فدرال و سازمان اطلاعاتی سیا و این همه وزارت خانه و وزیر که شما به آنان سکرتر میگویید اینهمه سرباز و ژنرالهای چهار ستاره شما همه بیهوده بی مصرف بودند و نتوانستند جلوی یک عرب لخت پتی را بگیرند؟  منظور من این است که تقصیر بی بخاری و بی همتی اینان بود که یک مشت عرب بی سلاح و عقب افتاده براحتی توانستند برجهای دوقلوی شمارا تخریب کنند. 
    شما بااین عظمت و با این سرمایه عظیم و با این دم دستگاه دولتی و پلیسهای فراوان که براحتی مگس را در هوا اگر پشت چراغ قرمز نایستد و یا کم بایستند مثل اجل معلق سرش میریزند و دستگیرش میکنند. چطور نتوانستید جلوی این حرکت یک مشت عرب بی سرپا را بگیرید؟ شما با تشویق صدام بسیاری از زیر نبای اقتصادی ایران و عراق را منهدم کردید و به او همش کمک کردید تا در برابر ما ایستادگی کند ولی خوب آنقدر هم به او اسلحه های مدرن هم ندادید تا وی پیروز جنگ شود زیرا اگر آن دیوانه در این جنگ پیروز میشد دیگر برای شما خیلی سخت میشد که اورا دستگیر محاکمه و اعدام بفرمایید. شما چطور دوست قدیم خود را اعدام فرمودید؟ زیرا پر رو شده بود؟
    شما در کشورخودتان با این همه ثروتهای عظیم مردم بسیار فقیری هم دارید که شاید در فقر نظیر کشور ما باشد. شما مثلا کشوری آزاد هستید و این همه فقیر دارید. مردم در کشور شما امنیت ندارند اگر دزدان آنان را شناسایی کنند. پلیس هیچ کاره است و مثلا اگر خانه ای را دزد بزند میگویید که مهم نیست حقوقی است و بایست فرد دزد زده دزد را پیدا کند آدرس اورا بگیرد تا پلیس شما باگرفتن صد دلار یک کاغذ به او برساند که روز فلان به دادگاه بیاید. بعد هم بایست هزاران دلار به وکیل بدهد که ساعتی دویست دلار پول جلو میخواهد در کشور من هر کسی میتواند به قاضی برود و شکایت کند و اگر کمی دست به ریز داشته باشد پلیس و کارکنان دادگستری هم اورا بخوبی راهنمایی میکنند. ولی درکشور شما مردم بیچاره حتما بایست وکیل داشته باشند زیرا به قاضی دسترسی ندارند و هیچ کمکی به آنان نمیشود مگر پول زیادی اول خرج کنند.
    در کشور من اگر کسی بتواند از بانک پول بگیرد و وام داشته باشد بهره صدی بیست هم اگر بدهد باز برنده است زیرا تورم صدی سی است. ولی در کشور شما که تورم وجود ندارد و برعکس ضد تورم است و اشیا قیمت شان پایین میاید شخص بایست صدی شش تا ده در صد بهره واقعی بدهد. در کشور ما کارکنان دولت رشوه میگیرند و زود کار ارباب رجوع را راه میاندازند ولی در کشور شما رشوه های کوچک گرفته نمی شود و ارباب رجوع را سوت میکنند.  بخصوص اگر خارجی باشد..  شما به مردم خود غذاهای چرب و چیلی میدهید و مردم را مثل خرس و خیک باد کرده مریض و علیل میکنید و آنقدر غذا به خورد مردم میدهید که همه بیش از اندازه چاق و بی مصرف میشوند. در حالیکه ما به مردم گرسنگی میدهیم تا زیاد چاق و فربه نشوند. همه بچه های شما به کالج و دانشگاه میروند ولی ما تنها بچه های خیلی خوب و خیلی باهوش را به دانشگاه راه میدهیم آنهم در صوریتکه به به الامام معظم والخمینی کبیر و عارف و دانشمند بزرگ وفادار باشند. 
    ببینید خود من فرزند یک کارگر فقیر بودم ولی حالا رییس جمهور هستم و میلیاردها دلار در اخیتار من است که هر طور که صلاح بدانم خرج کنم.  آیا این نه نظر شما پیشرفت جامعه ما نیست. مردم ما همه نعره زدند که الخمینی را میخواهند و شاهنشاه را نمی خواهند شاه مثل صدام قد نبود وقتی دید که مردم با آن تبلیغات کوبنده اورا نمی خواهند و همه اش میگویند شاه بایست برود رفت. ولی رییس جمهور شما به این سادگی میرود بایست که حتما دوره اش تمام بشود تا برود. یادتان هست که سرکار کلینتون مذکر که حالا خانمش سکرتر است به این سادگی ها نرفت تا زمان ریاست وی تمام نشد دست از صندلی ریاست نکشید.  ولی امام فرمودند آقای منتظری هم بایست برود او هم رفت.  آقای بنی صدر هم رفت. شما با هدایت صدام بما خیلی ضربه زدید هشت سال مارا در گیر یک جنگ الکی کردید که حالا خودتان هم میفرمایید که بیهوده بود و شما نمی گذاشتید که هیچ یک از ما برنده جنگ شود. خوب این باعث شد که جوانان ما معلول شود و میلیونها نفر آنان یا معلول شدند یا مصدوم و یا شهید راه حق ( که شما دستکاری کرده بودید) دیدید همان صدام هم بالاخره تا اید مومن بشما نماند. اکنون میلیونها جوان ما به تقصیر شما معتاد بیکار هستند. میلیونها نفر هم آواره و سرگردان دور دنیا. مهندسین ما دکترهای ما اکنون در کشور شما هستند و یا در شغل خود کار میکنند یا کارگر هستند. ما خرج تحصیل آنان را دادیم ولی شما از فکر  آنان استفاده میکنید.
    شما با تفرقه و جنگ بین شیعه و سنی و بهایی مسلمان و مسیحی و …ترک لر  بلوچ و فارس همه کارها را شلوغ و درهم کرده اید و همه به جان هم انداخته اید. و مرتب از حقوق بشر حرف میزنید.
    شما هم که مثلا آقای دنیای هستید و همه دنیا را خراب میکیند تا کشورتان را آباد سازید باز فقیر و بیکار دارید. زندانهای شما هم دل دل است چرا؟ مواد مخدر در کشور شما هم بازار دارد چرا؟ اگر پلیس ما هدیه ای خوب بگیرد خوب کار میکندولی پلیس شما حتی از گرفتن هدیه هم خودداری میکند چون درآمدی مکفی دارد و حاضر به کوچک کردن خودش و گرفتن هدیه ای نیست ولی پلیس ما فقیر است و محتاج نان شب. با دست باز و روی گشاده هدیه را قبول میکند. مامورین شهرداری ما خیلی درآمد زیادی دارند و رشوه های زیادی میگیرند ولی خوب کار مردم را هم سریع انجام میدهند.
    ببینید من یک آدم زشت و کوتاه قد و بد هیکل و فقیر و کم دانش که حتی با وجود دکتری داشتن نمی توانم یک زبان خارجی را صحبت کنم رییس جمهور شده ام. خوب آیا این یک پیشرفت نیست. همان امام مرحوم راحل ما هم که معلومات نظامی نداشت یکهو فرمانده کل قوا شد و تمامی نیروهای زمینی هوایی دریایی ایران به زیر حلقه انگشتری نقره وی رفتند آیا این پیشرفت نیست؟  ما از یک تبعید شده ناگهان یک مردی ساختیم که همه مردم ما به خیابان آمدند و نعره کشیدند یا مرگ یا الخمینی. لابد میخواهید بگویید که این تبلیغات شما بود که از یک انسان روحانی یک رهبر بی نظیر ساخت؟ که شرق و غرب از هیبت او بخودشان میلرزیدند. البته حالا هم میگویند که حدود چهار هزار نفر حالا یک کمی بیشتر و یک کمتر در سال ۶۷ بی جهت اعدام شدند که میگویند همه آنان هم از مهره های موثر انقلاب ۵۷ بودند. شاید این هم تقصیر تبلیغات شما ها باشد که این جو انان ما را گول زدید و کمونیست یا کاپیتالیست کردید. الامام راحل مرحوم هم فرمودند رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کنیم ویا شما شیطان بزرگ هستید و ایشان هیچوقت حاضر نشد حتی به نیویورک بیاید ولی ببینید که من میآیم و برایتان نطق هم میکنم و شما را رهنمایی هم میفرمایم ولی کوگوش شنوا؟ 
    شما ارتش عراق را که بما حمله کرده بود منهدم کردید بجای اینکه بدنه ارتش را برای مردم نگه دارید و تنها سران ارتش را عوض میکردید کافی بود ولی متاسفانه درک سیاسی نداشتید و با من هم مشورت نکردید. آیا یک سرباز آمریکایی که نه زبان بلد است و نه تمدن و عرف مردم عراق را میشناسد میتوان جای یک پلیس عراقی را بگیرد؟  هیچ احتیاجی نبود که شما پلیس و ارتش عراق را منحل کنید و این بی سیاستی شما بود. یادتان هست که انگلستان دوست شما ارتش هندی داشت.  چرا از آنان درس نگرفتید؟
    شما به من تهمت تقلب در انتخابات را میزنید شما مردم مارا برای جنبش سبز تحریک میکیند بعد هم مرا به کشورتان دعوت میکنید و تا من شما را راهنمایی کنم بعد هم با من میخواهید سر میز مذاکره بنشینید. و لابد میخواهید از من که فکر میکنید ضعیف هم هستم اعتبارهای زیادی و پوین بگیرید. خوب آن ممه را لولو برد. من گول شما را نخواهم شد. من دکتر و استاد دانشگاه هستم.
    هیچ بچه ای هر چقدر هم که هالو باشد با کسی که به او تهمت تقلب دزدی و یا هیزی زده است بازی نمیکند. ولی شما توقع دارید که من با شما بازی بازی کنم. هی بگویید که من زیردست و میجک و یا میمون آقا هستم ولی کور خوانده اید من منم و من رییس جمهور هستم و یک رای چهل میلیونی آورده ام فکر میکنید که چهل میلیونی که یا کمی بیشتر به من رای داده اند من را تنها میگذارند  یا آنان مثل عربها مردم کوفه هستند که مرا ول کنند. اگر رییس جمهور شما حسین است و قبلا میگفت که استیو است  من میگویم که من محمودم و به نام خودم افتخار میکنم با اینکه نام هیچ پیغمبری نیست. و اسم هیچ امامی هم نیست. خوب برای همین است که دور سر من یک حلقه نورانی است که تنها اشخاص خوب میتوانند ببینند.
    شما فکر میکنید که این آیت الله های پیر به اندازه من که دکتر هستم معلومات دارند؟ هی آنان را به رخ من نکشید من اگر در حدود یک آیت الله نباشم زیاد هم کمتر از او نیستم. شاید اگر من در زمان الروح الله الخمینی الاکبیر الموسوی بودم شاید مرا انتخاب میفرمودند تا پسر معنوی ایشان باشم.  ملت ما آماده است که شهید بشود همانطوریکه در جنگ بیهوده ایران و عراق شهید شد. برای ملت ما مهم نیست که شهید بشود یا نشود ما از مردن در راه حق ابایی نداریم و از مرگ نمی ترسیم.  حتی امام گفت که ایکاش که یک بسیجی و یا یک پاسدار بود که میتوانست به خط اول جبهه برود و کشته یا شهید بشود. دیدید که پسر نسبتا جوانش هم مثل آقا مصطفی یش زود پرپر شد و هر دو طفلان آن مرحوم راحل شهید گشتند و امام اگر هم بود افتخار میکرد. احمد آقا هم سرور شهیدان است مثل آقا مصطفی. ببینید که مردم ازسخنان من وحشت دارند و صندلی ها خالی کرده فرار را برقرار ترجیح دادند. زیرا طاقت شنیدن کلام حق را از گلوی یک بسیجی رییس جمهور شده ندارند.

  • Sahameddin9

    تشته گان قدرت و تمامیت خواهی ثروت بی نهایت و شهوت بی انتها. چرا بشر میخواهد که دیگران را به هر نحوی که شده برده و به اسارت خودش در آورد. یا با پول و یا با وعده و یا به زور و یا با سو استفاده از دوستی و احساسات نوع دوستی. همه اینها متاسفانه در خدمت کسانی هست که میخواهند به عنوان تافته جدا بافته دیگران را استعمار و استحمار کنندو از بی خبری و بی تفاوتی سیستم و ظلم و جور حاکم سو استفاده میکنند. تشنه گان قدرت و تمامیت خواه به محض اینکه سوار خر مراد شدند بقیه را لت پار میکنند و تنها خودشان و شریکهای استراژیک خودرا تا مدتی در قدرت و غارت سهیم میکنند. قدرت مافیایی و گروه هایی که با داشتن پول و امکانات مردم را برده و اسیر خود میکنند. اینطور که میگویند مافیا با پول مردم و تبه کاران حرفه ای را میخرد و بعد هم با کمک عوامل خود از تنبه آنان جلوگیری میکنند و با دادن باحتمال رشوه و پول پرونده های قتل و غارت مامورین خود را اگر هم دستگیر شود بایگانی میکنند. سیستم فاسد و پولکی موجود شاید در تمامی گیتی نیز دستورات آنان را کم بیش اجرا میکنند. این سیستم با تکیه بر بی تفاوتی ارگانهای پلیس و شاید هم دادگاه ها همچنان به کارهای مثلا غیر قانونی خود ادامه میدهد و دم به تله هم نمی دهد. میلیادر های افسانه ای و ثروتمندان فاسد همه در پشت این گروه هستند کسانی که از راه های غیر قانونی و دادن رشوه و غارت به سرمایه های کلان غیر مشروع رسیده اند و احتمال از دادن مالیاتهای واقعی نیز باز با سواستفاده از پول و امکانان خود فرار کرده اند. از هم پاشیدن کشورهای مثلا در حال توسعه یا دنیای سوم با سو استفاده از کمبود های آنان و با دادن وعده های سرخرمن و گول زدن طبقات ساده دل و عوام و با سو استفاده از جهل و خرافات و با کمک عوامل خاین و خود فروخته خودشان این بار ملتی را به زنجیر میکشند. آنان برای بازاریابی و فروش مهمات و مواد منفجره و مواد مخدر خود با سردمداران یا خاین و یا ابله وارد مذاکره می شوند و مردم را دیار را غارت و به انجیر اعتیاد و جنگ و نفرت افکنی و قتل غارت سوق میدهند. با سو استفاده از دیوانه گان قدرت و شهوت و بال و پردادن به آنان و تلقین و تشویق و بزرگنمایی آنان راه را برای رسایندن آنان به اریکه قدرت فراهم میکنند.  دیوانه گانی را که نه قدرت درک سیاست بین المللی دارند و نه تحصیلات و تجربه کشورداری و نه قدرت درک و استدلال را به اریکه سلطتنت میرسانند و با دادن امیتاز و با بوق کرنا و با سو استفاده از وسایل ارتباط جمعی که در اخیتار دارند از یک ابله و یک دیوانه یک بت مقدس و قابل احترام و قابل ستایش و تقدیس میسازند و به خورد ملتی که در گیر خرافات و اوهام هست میدهند.  سپس دیوانه مزبود را که حالا یک دیکتاتور ابله هست کمک میکنند تا نیت های حیوانی آنان را دنبال کند.  خودتان میدانید که نمونه اش همان صدام مشهور است که یک لات ابله بود که نه سیاست بین المللی را میدانست نه زبان خارجی بلد بود و نه فهم درک درستی از اوضاع اطراف خود داشت دیوانه ای که خود را باحتمال خدا می پنداشت با تکیه به حماقت خود آتش افروزی و کشت و کشتارهای بی سابقه ای انجام داد اکنون خود آمریکایی ها میگویند که به او اینقدر وسایل جنگی میدادند که نه پیروز شود و نه مغلوب؟ در حقیقت صدام عروسک و بازیچه ای در دست سیستم غارت  بین المللی بود که با تکیه بر حماقت و ابلهی او درآمدهای نجومی داشته باشند و ملت های منطقه را هم سردرگم و ضعیف کنند.  نشانه آنهم خرابی ویرانی و از بین رفتن بیش از پانصد میلیارد دلار خسارت است.  دیوانه گانی نظیز صدام متاسفانه کم نیستند و استعمار و ستحمار بین المللی دسترسی به بسیاری از این نوع صدام ها دارد.  آنان یک تمامیت خواه و یک دیوانه میخواهند که به عقل سلیم و دانش روز مجهز نباشد و در دریای خیالات واهی غرق شده باشد و از خود بی خبر و عروسکی در دست آنان برای خیمه شب بازی هایشان باشد. سو استفاده از بارویهای کلاسیک مردم نیز راهی دیگر برای غارت و از بین بردن طبقه متوسط اجتماع میباشد. خودتان نگاه کنید که یک رژیم از بین میرود و یک رژیم دیگر سر پا میشود که با دروغ و نیرنگ بساط خود را پهن میفرماید.  دانسته یا ندانسته به خرابی و قتل و غارت و از بین بردن امکانان یک مردم و یک کشور می پردازد. با تمامیت خواهی و غرور همه را طبق دستور اربابان به جان هم می اندازد. شیعه و سنی را برعلیه هم بسیج میکند و مسلمانان را بر ضد سایرین تشویق و تهیج میکند تا به قتل و غارت دیگر باورهای فلسفی بروند و دمار از روزگار آنان در بیاورند و تخم کینه و نفرت را خوب بپاشند و خوب آبیاری کنند.  دانشگاهها و مدارس حرفه و هنری را تخریب کنند و مردم با بسوی حماقت و خرافات سوق دهند. میلیونها نفر را آواره کنند و یا به اعتیاد سوق دهند مردم را وادار کنند که به سبب فقر یکدیگر را لو دهند و یا بچاپند و کار را به دادگستری  بی تفاوت و بمن چه بکشانند. کاری میکنند که اعتماد و علاقه از بین برود و مردم به یک مشت غارتگر غیر حرفه ای تبدیل شوند که چون مجبورند به هیچ کس رحم  نکنند و انصاف را کناربگذارند.  دین ملیت دوستی ها علاقه ها همه مورد سو استفاده قرار میگیرد تا مردم بتواند خزنده وار مثلا زندگی کنند. با تخریب انسانیت و دوستی تقریبا همه را علیه هم بسیج میکنند. دزدی فساد رشوه خواری بدی هرزه گی  دروغ دورویی و تظاهر به دین و آیین همه از ویژه گی های این سیستم است. تحصیکرده ها و نخبه های یک کشور مجبور میشوند که به دریوزه گی به کشورهای مثلا پیشرفته پناه ببرند و این بار مستقما زیر نظر آنان فعالیت نمایند. کسانیکه از اتهام دینی و یا غیردینی فرار کرده اند اکنون باید مورد هجوم ملیون افراطی کشور میزبان باشند و چون عده ای از آنان خیانت کرده و دروغ گفته اند بایست انتقام پس دهند. خلاصه دیوانه قدرت و شهوت و ثروت زندگی را برای مردم عادی تباه میکنند و با اجرای حیله های تاریخی آنان را بجان هم می اندازند و قدرت را در دستهای فاسد خود میگیرند.  این سیستم با جنگهای زرگری مردم را گول میزند. هیچ سیستمی در دنیا در این شرایط فکر رفاه و آسایش مردم دنیا نیست آنان فقط برای منافع خود سینه سپر کرده اند. جهانخوران تنها برای منافع خود اقدام میکنند و تمامی گفته های آنان تبلیغ دروغ است و بس. در گذشته شاید کشورهای مثل انگلیس و یا فرانسه بطوری درگیر این غارت و سو استفاده ها بودند ولی حالا یک سیستم متحد و هم فکر دارد دنیا را به نفع عده ای قلیل ولی بی نهایت ثروتمند اداره می کند. در این سیستم هیچ کس دیگر امنیت ندارد و هر آینه ممکن است دیکتاتور خود را پایین بکشند و تنبیه کنند.  تنها راه رهایی از این اختاپوس همانا داشتن علم دانش و دوستی و مهربانی همکاری و احترام متقابل بهم و همکاری و همیاری است. وگرنه تمامیت خواهی رشوه خواری فساد بسرتان همان میآورد که به سر صدام در آورد.  روسای کشورهای دنیای سوم بیایید که لااقل از راه صدام درس بگیرید. آیا او توانست از میلیاردها ذخیره ارزی اش استفاده بکند؟ آیا توانست که از دوازده کاخ سلطنتی اش بهره وری بنماید. آیا مثل یک قاتل بی ارزش با طناب دار اعدام نشد؟ آیا فرزندانش زندگی بهتری داشتند؟ با ندانم کاریهایش چه بر سر خود خانواده اش و ملت عراق در آورد. نظیر او بسیار است بیایید پند بگیرید و برای مردم و ملت کار کنید خود را تافته جدا بافته ندانید. تساهل را پیشه کنید شما هم همیشه براریکه قدرت سوار نخواهید بود کاری کنید که دادخواهی عدالت و انصاف و مروت و دوستی احترام جایگزین بی تفاوتی دزدی فساد شود. با تمامیت خواهی های خودتان در حقیقت تیشه به ریشه خود زده اید  و به دیگران هم یاد میدهید که تمامیت خواه باشند و وقتی به قدرت رسیدند بر سر شما هم همان بلا را بیاورند که شما بر سر دیگران در آورده اید. از حرف به عمل برسید اجازه بدهید که دیگران هم حرف خودرا بزنند. بیاد داشته باشید که هر آینه ممکن است که جای محکوم و حاکم عوض شود. کاری کنید که حتی دشمنان شما هم به شما برای رعایت کردن حقوق انسانها احترام بگذارند نه شما را ابله دیوانه بدانند.  گفته های مولانا سعدی و حافظ را بخاطر داشته باشید که این دنیا محل گذر است خوب و بد میروند و آنچه باقی میماند نام نیک است و نام بد. مثل صدامها و یا هیتلر ها نباشید. مثل چارلی چاپلین باشید که پیام های انسانی میداد. جنگ کردن با باورها دیگران کاری بیهوده است و جز شگفتن آنها کاری دیگر نمیکند. مگر بریدن سر حضرت حسین به دست عوامل یزید توانست او را بر اریکه سلطنت حفظ کند؟  آیا هیتلر توانست با کشتن پنجاه میلیون نفر قدرت شیطانی خود را نگه دارد؟  جهان در برابر مولانا سر تعظیم فرود میآورد و از هیتلر یا یزید به بدنامی یاد میکنند و به آنان لعنت و نفرین میفرستند.  راه را مولانا بشما نشان داده است از راه راست منحرف نشوید. شرایط کنوی فرق میکند بازیچه دست ابر قدرتها و سیستم جهنمی آنان نشوید. بخود آیید و انسانی والا باشید. از تاریخ درس بگیرید. شما هم همیشه در مکان قدرت باقی نخواهید ماند. کاری کنید که تاریخ از شما به نامی نیک یاد کند والسلام.

  • Majidjanatlou

    فروپاشی و مرگ تدریجی اقتصاد ایران
    زمانی‌ که نفت گران می‌‌شود، مردم توقع رفاه بیشتری دارند اما شرایط سخت اقتصادی برای آنان به ارمغان آورد، که این وضعیت گرانی و فشارهای ناشی‌ از آن کمر مردم را خرد کرده است. چه کسی قادر است مرغ ، کیلو یی بالای ۵ هزار تومان و گوشت کیلو یی ۲۵ هزار تومان مصرف کند ؟ دولت در اوایل کار با شعار “پول نفت را سرسفره‌های مردم می‌‌آورد “شروع به کار کرد.آیا با توجه به این که نفت به قیمت افسانه‌ای رسیده است . پس گوشت کیلو یی ۲۵ هزار تومان همان پول نفت است که سر سفره مردم آمده؟چه کسی جوابگوی این نابسامانی است.علی رغم آمارهای نجومی دولت در مورد اشتغال ،متأسفانه ۱۰۰ هزار نفر دردو ساله گذشته بیکار شده‌اند،علی رغم شعار دولت “مبارزه با فساد “رد پای بسیاری از مدیران دولتی در پرونده فساد مالی‌ پیدا میشود،در حالیست که همین دولت بسیاری از انسانهای شایسته و خدمتگزار را که عمر خود را برای آبادانی کشور صرف کرده بودند متهم و یا از گردونه خارج کرد. اگر به خواهیم از دیدگاه دولت و دولتمردان به این قضیه نگاه بکنیم ،ملت ایران در انتظار برخورد با عوامل فساد بزرگ هستند، چون بنا‌ به گفته‌های آقای خامنه‌ای مبنی بر اینکه “با خأنین دزدان کیسه ملت برخورد کنید “.در نتیجه دولت باید از پیشگاه ملت عذر خواهی‌ کند . راهکار مقابله با گرانی چیزی نیست که مسئولان دولتی به دنبال آن هستند، طی‌ ۲سال گذشته ۲۰۰ هزار تن گوشت قرمز با قیمت تمام شده ۴ دلار وارد اما با قیمت ۹۵ تا ۱۰ دلار به مصرف کنند عرضه شد و تاثیر ی در کاهش قیمت‌های داخلی نداشت و مشخص نیست چه کسانی‌ و از چه کانال‌های این محصول را وارد و بر چه مبنأی با این قیمت به مردم عرضه کرده است؟ می‌‌توان گفت تشدید گرانی‌های کنونی‌ ریشه در سیاست‌های غلط دولت دارد ،اکنون شرایطی ایجاد شده که متولی تولید حتی قادر به ارائه راهکارهای اصولی و انعکاس واقعیت بخش تولید نبوده و دولتمردان نیز افزایش تولید را تکیه بر شعار دنبال می‌‌کنند و از طرفی دولت مشاغل غیر مولد را بیشتر از مشاغل تولیدی در ایران مورد توجه قرار می‌‌دهد “چون به فکر جیب خودشان هستند نه ملت ” ؛ در نظر بگیرید دو نفر با داشتن پول و اعتبار مساوی و در یک مبدأ زمانی‌ یکی به خرید و فروش ملک و واحد مسکونی و سکّه و ارز و در یک جمله معاملات صوری و غیر مولد می‌‌پردازد،و نفر دوم به فعالیتهای تولیدی در بخش‌های صنعتی‌ ،کشاورزی ،دامپروری ،و معدنی مشغول است ،مسلماً در اقتصاد بیمار کشور نفر اول با مشکلات کمتر و از سود آوری بسیار بالاتری برخوردار میشود ،ولی‌ نفر دوم با مشکلات و بن بستها‌ی بسیار فراوان و از درامد بسیار ناچیزتری بهره‌مند میشود. در بررسی‌های بین المللی فوربس نشان داد در بین بد‌ترین اقتصادهای جهان دهم هستیم،۱۰ درصد ذخایره کشف شده نفت جهان در ایران است همچنین رتبه دوم حجم گازی جهان را هم در اختیار داریم ،در هفت سال گذشته معادل نیمی از کّل در آمد نفتی‌ کشور ،درآمد دولت بوده است ،ولی‌ خبری از افزایش نرخ رشد اقتصادی و کنترل تورم نیست و متأسفانه مصأئب اقتصادی ما روز به روز بیشتر هم می‌‌شود ، یکی روز حباب بورس خبرساز می‌‌شود و روز دیگه آوار تصمیمات ارزی بر سر بازار فرود می‌‌آید ،سکه و طلا هم وضع بهتری ندارند. از بازار جدا شده و نگاهی به تولید می‌‌اندازیم صنعتگران هر روز ناله بیشتر سر می‌‌دهند که تصمیمات یک شبه از هدفمندی یارانه گرفته تا بالا رفتن دلار روزگارشان را تیره کرده است ،(نه‌ٔ حمایتی و نه‌ٔ کمکی)،از طرف دیگر پروژه زیر ساختی و عمرانی کشور هم درد تأمین اعتبار دارند و هیچ پروژه ملی را نمی یابید که در مقاطع مختلف به دلیل عدم تأمین اعتبار مناسب با مشکل مواجه نشده باشد . در روابط خارجی هم افتخاری کسب نکرده ایم،فاینس‌ها مشکل دارد و بانک‌های خارجی مبادلات تجاری خود را یا بسیار محدود یا متوقف کردند ، این نمای کلی از اقتصاد بیمار ایران است.حالا دولت مردان به ظاهر ملت دوست در بوق و کرنا می‌‌کنند و خود را برترین اقتصاد میدانند ،اما افسوس که ما حتی از اهداف بالا دستی‌ که خودمان تنظیم کرده ایم هم عقب افتاده ایم،واقعاً جای ما اینجا نیست ،حق مردم ما این نیست. در کشور ما آزادی فقط نام یک میدان است و بس…ما ملت زنده‌ای هستیم و باید از خودمان دفاع کنیم”آینه چون نقش تو بنمود راست ،،،خود شکن آینه شکستن خطا ست” ۰ وجود پرونده‌های متعدد سرپیچی مسئولأن اجرأیی بلند پایه از قانون ،عدم تمکین آنان در برابر دادگاه‌ها ، بروز فسادهای مالی‌ بی‌ سابقه‌ و کم نظیر در دستگاههای دولتی و کشمکش‌های مستمر میان مسئولأن قوای سه‌ گانه بر سر اجرای قانون که در روزهای اخیر به اوج خود رسید،این‌ها گوشه کوچکی از انحرافات شدید دستگاهای دولتی از قانون است.در واقع این جا جنگ قدرت است .اگر فتنه و دسیسه هم باشد فقط برای قدرت است و برای ملت دلشون که نسوخته است،انچه به نام عدالت و دفاع از آزادی و ایران و….بیان می‌‌شود در واقع دعوا بر سر لحاف ملا نصرالدین است. طرفین دعوا نه تقوی دارند نه شهامت لازم، تا آشکارا بگویند مشکلات و درد خودشان را که چه دارد بر سر این ملت می آید .دو قوه محترم نظام به جان هم افتادن تا یکدیگر را در ظاهر محکوم و در باطن پلکانی برای رسیدن به مقصود خود بکنند. ای‌ مردم ایران بدانید و آگاه باشید ،رهبر ایران و دولتمردان و در یک نگاه جمهوری اسلامی کشورهای غربی را مسئول نابسامانی اقتصادی و خرابی وضع اقتصادی ایران بدلیل تحریم‌های گسترده می‌‌دانند ،ولی‌ ما می‌‌دانیم و بر همگان روشن است که گوشه ای از خرابی اقتصاد نداشتن همت ، غیرت ، و شعور سران حکومت و دولتمردان حکومت است،که با هزینه کردن میلیاردها دلار بابت پروژه نیروگاه اتمی بوشهر که معلوم نیست تا کی ادامه دارد؟و دادن میلیاردها دلار باج به کشور چین که باعث شده تولیدات و اقتصاد بیمار ایران ، مریض تر،نابود تر و فنا پذیر تر گردد. دولت مردان کنونی‌ ایران اساسا از اقتصاد و سیستم‌های اقتصادی مفید و کارامد هیچگونه اطلاعی ندارند و ما هر لحظه به فروپاشی اقتصاد ایران نزدیک و نزدیک تر می‌‌شویم.از طرف دیگر مردم ایران تا چه زمانی‌ باید چوب حراج به اموال و دارایی خودشان بزنند ،کمک و مداخله دولتمردان ایران در امور فلسطین،لبنان و سوریه همراه با واریز کردن پول مردم ایران به جیب این کشورها و گروه‌های داخلی و خارجی آنها تا کی باید ادامه خواهد داشت ؟و چه مقدار دیگر باید پول و هزینه بابت نیروگاه بوشهر که سالهاست به جیب کشور روسیه که به اصطلاح حامی‌ دولت ایران بوده، سرازیر خواهد شد؟روسیه ای‌ که چه خیانت‌ها و مصیبت‌ها بر سر مردم ایران نیاورده است . از آن طرف دولت جمهوری اسلامی غیر از مریض بودن اقتصادی که رو به نابودی میباشد ،و هم زمان در منطقه‌ای که قبلاً اورا ژاندارم منطقه می‌‌نامیدن ،حالا تنها و یکه تاز شده ،از این سؤ عربستان سعودی با قضیه پیش آمده در رابطه با افشای ترور سفیر خود در امریکا و دخالت‌های ایران در امور بحرین و مشکلات و فرازونشیب‌های شدیدی که با ایران پیدا کرده بود،در موضع خودش پافشاری می‌‌کند و محکم در مقابل ایران ایستاده تا جایی که فرستاده رهبر ایران ، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات به عربستان مشکلی‌ را حل نکرد . و در همین حال روابط ایران با کشورهای منطقه مانند کویت،مصر،یمن،بحرین و….به خاطر مواضع مثبتی که نسبت به رژیم بشار اسد در سوریه گرفته رو به سردی رفته و حتی مانند امارات متحد روابط را یک طرفه قطع نموده اند،و تنها متحد دیرین ایران ترکیه راه خود را از دولتمردان و حکومت ایران جدا کرده،چون حکومت جمهوری اسلامی ترکیه را تهدید به حمله موشکی به پایگاه ناتو مستقر در خاک ترکیه نموده است .نویسنده((مجید جنتلو))

  • مادر

    به دادمردم ایران برسید

    سلام دوستان من
    اخبار و روشهای شما را  بسیار تائید میکنم
    کوتاه و مختصر عین واقعیت است بعلاوه این 
    که  مسائل بی شمار دیگری را  هم میشودبرکمبود  یک کار اساسی و یک جهش خواسته بر این نوع کارهای
    جمعی شمرد .یکی از انها اصو لا  خونسردی
    جمع وسائل ارتیاط جمعی دنیای ایرانی است که خلعی است عظیم و بسیار رنگارنگ از سرخ
    و سبز و چپ و راست  بسیاری است که ادم از
    ان شوک و متحیر می شود بدون اینکه  این خلع
    در تهیه و تدارک ارتباطاط باشد  . با ید
    فکری بزرگ و اسا سی کرد .البته  …اگر می
    خواهیم ! بیائید مثلا  پیشنهادبدهید  برای مدتی 
    عکس پرو فایل های ایرانیان در ف. ب. را به حمایت تک تک اسیران ج.اتبدیل کنیم . ایران را جنون گرفته …..هیچ   در
    ایران و خارج از ایران هست بشری  بداند و
    مجسم کند  این فرزندان و مردان و بچه های بی
    دفاع را در ان محیط سراسر کثافت و حقارت زندان که به پای این چوبه ای مشمئز کننده
    می برند    اینها چه حالی دارند    ؟  اینکه
    از ترس در اخرین لحظه ها  هیچ ارزویی
    ندارند جز نجات و نمردن …..هیچ  هست  چشمی که به ان لخظه دردناک دیدن این صخنه ها
    فکر کند    ؟نیست ونابود شو ند  این اشغالگران   که مردم را میدزدند و می کشند . کسی هست که یک
    لحظه فکر و  تصور کند این خانواده ها چه
    حالی می شوند و دارند وقتی ستون عشق و محبت و استواری شان توی این زندانهای سراسر
    کثافت و گند بخاطر هیچ ! به قتل میرسند و دنیا و همه ما انگار که دست در این قتل
    داشته باشیم    ساکتیم    ؟ مرگ به 
    به  همه وطن فروشان و جانورانی که این
    حرام زاده ها را به این دنیا و در این سرزمین انداخته اند !  بس کنید. اینها ایرانی هستند و بهترین فرزندان
    این سرزمین …بیائید .  ملت  را  یک
    روز مشخص دعوت کنید برای همکاری  . خبر جالبی هم در سایت
    ملیون وجود دارد که
    شاید حتی صد ها ایرانی به پشتیبانی بیایند دردی را دوا کند .

    من ان را پست میکنم
    که مربوط به سفر نلسون ماندلا به ا یران هست ….اگر صد ها ا یرانی واقعا فعال در
    مجا مع سیاسی و هم  ف. ب. برنامه گزاری
    کنند که تصویر اورا به عنوان فریاد کمک  و
    اعترا ض و توجه و برای  وساطت به مجا مع
    حقو ق بشر دنیا  !!!!و  باقی دنیا 
    برای  همه زندانیان و  و ضعیت وحشتناک ایران / همزمان به پرو فایل
    خودشان بگذارند   !  فکر اشتباهی نیست .مسلما انرزی بزگ و قدرتمندی
    می طلبد و مجمو عه بزرکی از انسانها این انرزی را می توانند  جمع کنند ….

    به خواست مردم ایران
    شکل درستی بدهید  . صدها هزار سایت خبر
    رسانی چه دردی از زندانی های گمنام گوشه های تاریک زندانهای مخوف اسلامی را علاج
    کرده ؟  .ما یا فقط می  می نویسیم و یا خبر پست میکنیم ! پس نوع کار را
    به سادگی عوض کنیم این شاید کار شاید کار 
    سادهای است که نتیجه ای بزرگ را بیاورد …حتما نباید اسلحه به دست گرفت
    …که ان را هم به خودی خود نداریم …….ولی فکر و ایده و هماهنگی ……میشو د   متشکرم 

     

    دوشنبه ، ۱۵ خرداد http://melliun.org/1391

     
     

  • Nosrat naseri

    اطلاع رسانی به همه ایران، لطفا” چاپ کنید.

    دوباره شروع شد، پایه
    های سست رژیم فاسد ایران شروع به لرزش کرده و آنها مجددا” سناریوی قدیمیشان
    را تکرار کردند.  مهره های به ظاهر مخالف
    خود را به صحنه فرستادند. دوباره خاتمی و چپ های به ظاهر مخالف حکومت اجازه یافتند
    وارد مبارزه سیاسی شوند و برای انتخابات ریاست جمهوری آینده کاندید معرفی کنند و
    این مردم و بالاخص جوانان و دانشجویان ساده و بی خبر و بدبخت را به صحنه بیاورند!
    بعد به دنیا بگویند که مردم حامی حکومتند! مامردم همیشه در صحنه اند وپشتیبان
    حکومت!!! وا تاسفا! 

    اینها برای ۱۰ سال آینده
    هم مخالف ظاهری ساخته اند و منتظرند تا در زمان مقرر آن را وارد صحنه کنند.

     

    رنجی که ما میکشیم در
    ایران از نادانی و جهل خودمان است. از اعتقاد به خرافات و بت پرستی! بله بت پرستی
    مدرن نه ، همان بت پرستی دوران جاهلیت!!! نماز خواندن پشت سر معاویه و دشنام به
    علی دادن! حافظ و مفسر قرآن بودن و ضربت زدن به علی در محراب عبادت! هیهات ! هیهات
    !

    همه چیزمان عکس دستورات
    خدا و قرآن است و جایگاه خود را کنار اولیاء خدا میبینیم. شاهد ظلم، فساد،
    بیعدالتی، ریا و تطاهر، دروغ، تهمت،  دزدی
    و اختلاس از بیت المال، یه تاراج رفتن سرمایه های ملی توسط سوریه، روسیه، چین،
    لبنان، گروه به اصطلاح حزب الله ، کشورهای آمریکای جنوبی و …. هستیم ولی خودمان
    در فقر و فلاکت! باز هم سکوت میکنیم و از این حکومت دفاع میکنیم، پس لایق بدبختی
    هستیم. این فرمایش قرآن و همه کتابهای مقدس است (اگر مسلمان، مسیحی، کلیمی و پیرو
    یکی از ادیان الهی هستیم). نشسته ایم خدا درست کند. به مردم تلقین میکنند که صبر
    کنید و دعا کنید امام زمان (عج) ظهور کند. ای بدبختها مال و ناموس تورا الآن به
    تاراج برده اند! صبر برای چه؟ چه زیبا میفرماید خدا در سوره رعد آیه ۱۱:

    إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ

    خدا سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نخواهد داد  تا زمانى که خود آنها حالشان را تغییر دهند و
    سرنوشت جدیدی برگزینند.

    این آیه یعنی خلایق
    هرچه لایق!  باز به فرمایش قرآن در روز
    قیامت عذاب ما مردم بیشتر از عذاب حاکمان و مسولینمان است چرا که از عقل و شعورمان
    استفاده نکرده و با تقلید کورکورانه باعث ثبات حکومت ظلم، فساد، بیعدالتی، ریا و
    تطاهر، دزدی و مکر و حیله شده ایم.

    سخن طولانی شد. خاتمی،
    عارف، نوری و کلا” هر کسی که توسط شورای نگهبان و این حکومت فساد و نفاق
    تایید شود یعنی سوپاپ اطمینان دیگری جهت ۳۰ سال نفاق و ظلم و فساد بیشتر.

    متحد شوید متحد شوید
    متحد شوید اطلاع رسانی کنید، به همه اعلام کنید تبلیغ کنید اگر کشتند، بکشید، اگر
    کشته شوید بدانید شهید در راه خدا و اجرای دستورات قرانید. متحد شوید متحد شوید
    متحد شوید.  

     

  • Farhadsoltani37

    سلام من روز اول که مشترک شدم احساس کردم نظرات شما بیطرافانه و بر مبنی جریان ازاد اطلاعات هست اما اهانت به ادیان و بخصوص اسلام و فراتر از ان نگاه سطحی به مقوله خدا خلاصه هر چه ارسال کردید ارزش حتی مطالعه سطحی هم نداره مخالفت با حکومت و به سخره گرفتن اعتقادات مردم دو موضوع از هم جدا است و انطور که شما به دین میتازید با باور مردم در تضاد هست شما چنان خدا را انکار کردید که انگار این خدا فقط خدای مسلمانان هست و سایر ادیان و مذاهب یک خدای دیگه دارند از ان گذشته از نظر شما رضا پهلوی یک دمکراسی خواه هست اما حافظه مردم فراموش نکرده ان پسر محمدرضا و وارث ان هست یعنی اگر قدرت به ان میرسید ساواک همانطور مخالفین را بقتل میرساند من اعتقاد دارم شما نه سکولار هستید و نه ازادیخواه این دو ادبیاتشون و نگاهشون به امور خصوصی مردم مثل مذهب توام با احترام هست و هر چیزی را در جای خود محترم میشمارند قبلا هم گفتم میشه نتیجه گیری کرد شما هم به اعتقاد و باور خودتون نگاه طالبانی دارید و هر چی که خلاف منطق شما باشه نمونه تحجر و خلاف تمدن و ازادی هست قول میدم با این شور و شعارها اگر هم شما به قدرت برسید هر که کمترین انتفادی بکنه سروکارش با شکنجه و زندان و اعدام هست و چنان قتل عامی راه بیندازید که کسی صداش در نیاد برای اخرین بار خواهش میکنم از ارسال مقاله به ایمیل من خوداری کنید من از هر چی تفکر طالبانی بیزارم با احترام

  • doost aziz 1 soal dashtam mikhastam tarhesh konam bebinam shaian chetoor pasookh midan age mishe in soalo varede majalton konin mamnon  !!!! migan ghoran baraye zan va mard barbare pas chetoor migan har moslamane mardi bere behesht hooriane zyadi va zyba az hame rang montazereshan pas chera baraye zanane mosalmani ke mimiran va mirand behesht chizi naneveshte aya fereshtegane marde zyadi dar behesht daran ???az hame rang va khosh heykal !! mamnoon !!! drood bar shoma mihan doostan va parsian rastin!!!

    • با درود به شما، ما مقاله های گوناگونی در مورد زن ستیزی اسلام و نوشته های قرآن تا کنون نوشته و پخش کرده ایم – با سپاس- سهراب ارژنگ

  • SARAFARZAD

    موافق روند واسترانژی های صفحه شما هستم
    درود++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    • از شما گرامی سپاسگزارم- سهراب ارژنگ

  • ARASH NEMS

    خصوصی است

    به ادرس Iraneh.farda@googlemail.com گزارش فرستادم لطفا خبر وصول آن را اعلام نمایید    آرش

  • bahram

    وقتی که به این عکس نگاه میکننم  از شدت ناراحتی قلبم به درد می آید .
    نمک را تا خرخره بخوری تا کمر دولا شی ولی حرمت صاحب خانه را نداشته باشی .
    پستی و رذالتشان از همان دوران معلوم بود .
    حال ای عزیزی که قلبت برای وطنت برای تاریخ وطنت میتپد با دیدن این خیانت به حاحب خانه در چه فکری
    فرو میروی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • Aram

    درود بر شما و ممنون از زحماتتان
    لطفا در صورت امکان راهنمایی کنید که ما چطور می تونیم مطالبمان در باره همین موضوعاتی که فرمودید برایتان بفرستیم.
    با تشکر…

    • با درود به شما، لطفن نمونه ای از کار خود را به نشانی زیر بفرستید تا ما نگاه کنیم و خدمتتان پاسخ دهیم – سهراب ارژنگ

      london@fozoolemahaleh.com

  • Sahameddinghiassi

    ایالات متحده
    خاورمیانه آزاد و پایان تمامیت خواهی ها و ستم ها

     

    خوب با این تیتر
    زیبا میتوانیم از گفته به کردار رهنما بشویم. اکنون دوره اتحاد و همکاری است و
    همانطوریکه می بینید در برابر اتحادیه اروپا 
    ایالات متحده آمریکا  کشور یک
    میلیارد چین و کشورهای بزرگ دیگر نظیر هندوستان 
    استرالیا  برزیل روسیه  کشورهای ما کشورهایی مصنوعی و ساختگی است که به
    مرور زمان از بدنه ما جدا شده است و اسامی نظیر ترکیه  پاکستان و بنگلادش نیز نامهایی تازه هستند که
    بر کشورهایی تازه بنیاد شده نهاده شده اند. 
    منتهی تفرقه گران و غارتگران از این جدایی ها سو استفاده های فراوان کردند
    مثلا نام کشوری مثل بحرین که مثلا یک امیر نشین کوچک بود به پادشاهی و لابد بعد هم
    به امپراتوری بحرین تبدیل میشود زیرا گروهی هستند که از این جدایی ها سو استفاده
    میکنند وبرای خودشان ثروت و قدرت درست میکنند و اموال مردم را به غارت برده در
    کشورهای غربی برای روز مبادایشان ذخیره میکنند و شاید به تنها چیزی که فکر نمی
    کنند مردم و رفاه و پیشرفت آنان باشد. 
    مثلا پادشاه یا امپراتور جزیره بحرین تنها شاید میخواهد ثروتمند قدرتمند
    وبا نام و نشان شود و باحتمال میخواهد ثروتهای مردم را بنام خود و یا خانواده شان
    در بانکهای غرب و شرق انبارکند نظیر سایر شیوخ عرب که بدون داشتن القاب دهان پر کن
    نظیز شاه و یا پادشاه و یا امپراتور  سزار
    و قیصر ثروتهای مردم عادی را غارت و بنام شخص شخیص خودشان در بانکها کشورهای بقول
    خودشان کفار ذخیره میکنند تا از آن در روزهای بارانی بقول غربیها و یا شاید برای
    رشوه دادن به فرشته ها برای ورود به بهشت پراز حوریان همیشه دوشیزه استفاده کنند؟
    الله اعلم.  خوب تکلیف ما این وسط
    چیست.  متاسفانه ما هم از قماش تقریبا
    همانها هستیم منتهی دستمان به آب نرسیده وگرنه ماهم شناگران قابلی هستیم که آب
    نداریم؟  به چه دلیل  به این دلیل که همه این دیکتاتور ها و تمامیت
    طبها اکثر از طبقه فقیر بودند ولی بمحض آنکه سوار استر مراد شدند و دهنه به آن
    زدند دیگر همه چیز را فراموش کرده بودند و پایین بیا هم دیگر نبودند . خودتان
    ببینید که رییس جمهور بیش از سی سال سلطنت میکند یا ریاست بعد هم بعد از خودش
    میخواهد جایش را به پسرش بدهد. حتی رییس جمهور هم معنی خود را از دست میدهد و عملا
    به یک دیکتاتور تبدیل میشود. دیکتاتورها هر قدر هم که مثلا ملی و مردمی باشند در
    اثر مرور زمان و با حلقه ای از درباریان و دغلان و دستمال بدستان ومتملقان که آنان
    را احاطه فرموده اند تبدیل به یک دیوانه زنجیری میشوند  چه بسا به امراض گوناگون هم دچار میشوند مثل
    صرع  سرتان و دیوانه گی ولی اطرافیان ول کن
    معامله نیستند و اورا به خدایی میرسانند. نمونه های کوچکش همان مردی است که در گویا
    خوزستان ادعای خدایی کرد و چون دم دستگاهی کافی نداشت و فداییان او کم بودند اعدام
    شد؟

    دیکتاتور هم یک آدم
    است و قدرت و ثروت و شهوت بیش از حد اورا از تعادل خارج خواهد کرد. کدام دیکتاتوری
    را می شناسید که فردی خاضع و فروتن باقی مانده باشد؟  آنان خودرا خدایانی می بینند که مردم بایست
    آنان را بپرستند.  آنان از مردم اطاعت و
    بردگی میخواهند و خودرا تافته بافته جدا میدانند؟ 
    ولی مشگل در اینجاست که اکثر ما هم از این مرض رنج میبریم. مثلا آقایی که
    رییس یک اداره شده است میخواهد بقیه را کله کند وفک فامیل خودرا اگر کار در آنجا
    نان آب دار است جانشین آنانی کنند که شاید حاضر نیستند به او کرنش بیش از حد
    کنند.  ما باید این مشگل و این مرض را
    درمان کنیم و از تمامیت خواهی  و خود محوری
    دست برداریم. سیستم میخواهد که ما باهم در تفرقه ودر تضاد باشیم و با هم متحد و
    مهربان نباشیم و در اثر بنودن وحدت مارا براحتی تارمار میکنند.  نبودن اعتماد و اطمینان  خود بینی و فساد غارت و دزدی و طمع های غیر
    عادی  باعث ریشه کن شدن قدرت ملی همه ما
    خواهد شد.  کشت کشتار و نداشتن تساهل و
    نداشتن تحمل برای عقاید دیگران و پافشاری در حقنه کردن باورهای خودمان آتش جنگ و
    نفرت را شعله ور میکند. 

    البته ما هم انگشت
    اتهام را همیشه بسوی دیگران و ابرقدرتها نشانه میرویم و گویی خودمان کاملا بیگناه
    هستیم و کاری بد نکرده ایم و نقطه ضعفی هم نداریم.  درصورتیکه بالاخره ما هم جزیی از همان پازلی
    هستیم که طراحی کرده اند.  ژاپنی ها با
    الگو برداری از غرب بسرعت به پیشرفت رسیدند 
    آنان که از کشورهای ما هم عقب افتاده تر و حتی سنتی تر بودند بسرعت از صنعت
    و تمدن مادی غرب تقلید کرده و جز همردیفان آنان و یا حتی رقیبانشان گردیدند ولی ما
    هنوز در آتش تفرقه و استعمار و استحمار داریم میسوزیم و به مرض حسادت طمع تمامیت
    خواهی و خود بزرگ بینی دچار هستیم.  نگاه
    کنید به دادگستری  یک لشگر قاضی و یا
    بازپرس بی تفاوت در آنجا نشسته اند و کاری به عدل و داد ندارند  تنها میخواهند خرشان را از پل بگذارنند.
    مامورین شهرداری مان دستشان برای گرفتن رشوه آنهم بصورت چک مسافرتی دراز است  و… و هرکدام از ما هم به مقامی برسیم
    میخواهیم یک شبه میلیارد شویم و از رشوه خواری و فساد روی گردان نیستیم.  هنگامیکه هم گلایه میکینم جواب میشنویم که خوب
    توهم بدزد.  تمام معیار های ما مادی است
    حتی موقع ازدواج و عشق هم تنها معیار چقدر پول دارد و چه میکند و چه قدر درآمد
    دارد بیشتر مطرح میشود تا هم فکری و درک از زندگی؟ 

    برادر و دوست ما
    بهترین برادر و بهترین دوست است اگر برای ما فایده داشته باشد و تا درک میکنیم که
    دیگر استفاده ای از وی بما نخواهد رسید ناگهان همان شخص دیو دو سر و فاسد وبد و قهار
    میگردد.  براحتی از دیوانه ای یک فیلسوف
    میسازیم و در رویا زندگی میکنیم و یک شخص دیگر را دیو صفت می نمایانیم. دروغ و دغل
    بازی و تملق را پیشه خود میسازیم و سعی میکنیم که برای نفع شخصی خود دست به هرکاری
    بزنیم و هر روز رنگ عوض میکنیم  به دوستی
    که به کمک ما آمده است برای پس ندادن قرض خود همه نوع تهمت میزنیم و اگر بتوانیم
    اورا تا پای چوبه دار میبریم.  راه چاره
    چیست   الگو برداری از آنانی که موفق شده
    اند و به راه تکامل و علم و صنعت و رفاه عمومی رسیده اند و از خرافات  موهومات 
    تعصب و دیوانه گی ها دست برداشته اند و با علم و هنر و صنعت مدرن آگاه شده
    اند.

    اخلاق ما هم دروغین
    است و تنها برای منافع شخصی به آن ارج می نهیم 
    مثلا آیا این اخلاق است که شخصی دویست زن داشته باشد و کسی دیگر حتی نتواند
    یک زن داشته باشد؟  آن مرد مرفه که دویست زن
    دارد خوب معلوم است که جلق نخواهد زد ولی آنکه دستش به زن نمیرسد جلق خواهد زد و
    بدین ترتیب او بدون اخلاق خوانده میشود و سزاوار تنبیه؟  یک دزد نان دستش قطع میگردد ولی دزدی که
    میلیاردها ثروت مردم را بنام خودش دزدیده و در بانکهای کافرستان گذاشته است با
    اخلاق است و مورد احترام؟  به امید روزی که
    ما هم اجتماعی  عادل و دوستدار هم باشیم و
    به کاروان علم و دانش و اخلاق واقعی بپیوندیم.

     

    اکنون در یک طرف
    میدان دزدان  فاسدان و تمامیت خواهان و
    تفرقه افکنان و غارتگران وابسته و شاید هم غیر وابسته  که از حربه مذهب و باورهای مردم سو استفاده
    میکنند قرار دارند و در سوی دیگر مردمانی که از ظلم و جور و دزدی و فساد تمامیت
    خواهی و جانماز آبکشی ها و دورویی ها خسته و افسرده شده اند باحتمال غرب از اینها
    ناراحت نیست بلکه غرب بیشتر از این ممکن است ناراحت باشد که پیشرفت علمی و صنعتی
    ما و با باور شدن کشورهای ما و با بالندگی جوانان ما در میدانهای علمی و ورزشی و
    هنری دکان آنان تخته خواهد شد  آنان که همه
    نوع رفاه را در اختیار جوانان خود میگذاشتند 
    نمی توانستند ببینند که جوانان ما هم در پهنه های علمی هنری صنعتی و ورزشی
    پیشرفتهایی ممکن است بکنند. به عبارت دیگر آنان از ژاپنهای دومی و سوم در هراسند و
    سالها کوشیده اند تا با توسعه خرافات 
    موهومات و تعصبهای بیراهه و تمامیت خواهی ها و کشتار ها و ظلم ها و ستم ها
    و با جهل و تفرقه افکنی ها مردم مارا دور از کاروان علم و هنر و صنعت نگه دارند.  اختلافهای وحشتناک بین شیعه و سنی  قومها و اقلیتها و یا ملتهایی که هم خانواده هم
    بودند و در خاور میانه زندگی میکردند  و
    نیز وحشت از هر نوع پیشرفت علمی و هنری مارا در ستم دوگانه ای فرو برده بود. تعصب
    که تا مغز استخوان ما شاید با کمک همانا ریشه دوانیده بود نیز مزید بر علت
    است  نفرت و تفرقه بین مثلا بهاییان و
    مسلمانان بنیاد گرا و سو استفاده از همین نفرت و کینه برای از هم پاشیدن خانواده
    ها نیز سرلوحه کار آنان بود. حتی آنان که مثلا به غرب پناهنده شدند به غیر از
    معدودی همه باز بعنوان یک مهمان ناخوانده مورد قهر و غارت قرار گرفته اند.  در کشوری که شاهزاده اش از روی ناامیدی و
    سرگشتگی خود کشی میکند حساب جوانان دیگر معلوم است که موقعیت و امکانهای وی را
    ندارند.  آنچه که مسلم است مارا برای حتی
    تنازع بقا رو در روی هم قرار دادند. رشوه خواری دزدیهای خرده پاها و سو استفاده از
    اعتماد و اطمینان دوستان و خانواده همه مارا رو به تاریکی ها کشانیده است و
    همانطوریکه روشن است در این میان ابرقدرتها به آوردن هیزم و دامن زدن به مشگلات ما
    از هیچ راهی کوتانی نفرمودند و از منابع خود و از وسایل ارتباط جمعی به زیان ما سو
    استفاده های کلان بردند و دیوانه ها ای را به عنوان دانشمندان عظیم شان به ما حقنه
    فرمودند. کسانی که از عهده اداره یک ده کوره بر نمی آمدند سرور کل جامعه ما شدند و
    همه چیز بهم ریخته و خراب شد و صنایع نوپای ما و امکانات محدود  ما به هدر رفت و مردمان ما به دریوزگی به
    کشورهای مثلا پیشرفته مهاجرت ها کردند و….شاید اکنون خاور میانه و مردم آن
    دریافته باشند که تنها راه رهای آنان اتحاد و پیشرفتهای علمی ورزشی و هنری و…
    است و بس در سایه احترام بهم و تساهل باورهای هم.

     

     

    به اضافه
    از بین بردن اخلاق و دوستی در ما

    غرب در ضمن اینکه میخواهد منافع خود را حفظ کند
    مارا بجان هم میاندازد و اخلاق و دوستی ها را هم کم ارزش مینماید تا ما وابسته تر
    و عقب افتاده تر شویم

    نمونه اش همان بکار بردن کلمه خلیج  ع ر ب
    ی است برای نامی که هزاران سال است در مورد آن آبراه بکار میرفته است

  • green voice

    انسان سنجه هستی هر چه هست و سنجه نیستی هر چه نیست است.  (نیچه)
    انسان سنجه نیستی هر چه هست و سنجه هستی هر چه نیست است. (خودم)
    به هر حال آنچه بیان میشود از زبان انسان ، چیزی جز دیدگاه انسان نیست و حقیقتی که بتوان تا ابد بر آن تکیه کرد وجود ندارد که اگر داشت حتما میتوانست خیلی از مشکلات بشر را حل کند که نکرده است.  آنچه ما الهی میخوانیم بشدت نازل شده است. قرآن نازل شده است و اوستا و غیره. توهین به دین  و فحاشی کردن هم بی ادبی و بی فرهنگی  و هم بی عقلی فرد را نشان میدهد. چگونه یک انسان میتواند این چنین متکبر باشد که دین خود را برتر و دین دیگران را فروتر بداند؟  خداوند متعال همچنان که هزاران سال پیش دست روی دست ناظر بر تجاوز و کثافت ولو به نام دین است ، بنام دین و خداوند متعال سر مردم را میبرند و خداوند همچنان ناظر است . انسان، این کاسه داغ تر از آش همچنان جنایت میکند برای حمایت از خدایی که ساکت است. دین بهانه است ، ما خود جنایت کاریم. خدا بهانه است ، او که هزاران سال است کاری به کار کسی ندارد. خدا بهانه است ، انسان است که سنجه همه چیز است.

  • Omidrad

    az page shoma kamale rezayat ro daram va hamchenin tashakor mikonam az haghaeghi ke dar an gozashteh mishavad.ta  maro az haghayeghe vaghe”ei motale sazied.bi nahayat kamale tashkoro daram.
    omid 

    • از شما گرامی سپاسگزارم- سهراب ارژنگ

  • Shakheyesabzezeytoon

    درود!
    دیدگاه من اینجاست، بدون سانسور و شفاف:http://hazyanhayeshabane.blogspot.com/2012/09/blog-post_6366.html
     
    با آرزوهای سبز
    شاخه سبز زیتون

  • leon

    سلام.ابتدا برای تغییر اسم مسخره.. سطحی و روحوضی تان فکری بکنبن. درست نیست یه سایت جدی سیاسی که جامعه روشنفکر طبقه متوسط ایران رو مخاطب گرفته با چنین اسم مسخره و خاله زنکی معرفی بشه. توجیهات شما برای انتخاب این اسم اصلا قابل قبول نیست. گمان میکنم عده ای احساساتی بیخبر از شعور و آگاهی مردم امروز ایران دور هم جمع شدین و با افکار دهه چهل شمسی این اسمو انتخاب کردین و از فرط خوشحالی بهمدیگه تبریکم گفتین. در مورد مطالبتون باید بگم بعضیاش ارزش خوندن داره و بعضیاش خیلی باسمه ای و احساساتی نوشته شده.سطح دانش و فهم بعضی نویسندگان شما حتی کمتر از راننده تاکسی امروز ایرانه! دلیل استقبال یه عده فحاش لمپن از سایت شما اینه که اسمش مسخرس خیال میکنن اینجا مطالب طنز پیدا میشه. بر عکس مخاطب باسواد و آگاه کم دارین یا اصلا ندارین. به این مورد تا حالا توجه کردین چرا آدم حسابی ها و کسانیکه درک و فهم جامعتر از مسائل دارن مطالب سایت شمارو به چالش نقد یا بررسی نمیکشن؟ بخاطر اینه که اسم سایت باعث جذب نوجوونای احساساتی و لات و لمپن و فحاش شده و دیگه جایی برای صاحب نظران درش نیست. خوش باشید عزیزان.

  • Pari Nadaf

    درود
    من از ایران می نویسم  ، شماهایی که از ایران رفتید و خارج از کشور
    زندگی می کنید . یه عده کمی از ترس جونشون رفتند ، که هیچ، دلیل داشتند.
    اما
    همه که از ترس جونشون نرفتند ، درست مثل زمانی می مونه که اعراب به ایران
    حمله کردند بجای
    اینکه  می موندند و از کشور دفاع می کردند یا رفتند یا
    موندند و بیشترشون زیر بار اعراب رفتند .
    حالا شما که رفتید ، چرا چوب
    لای چرخ هم می کنید !؟ چرا اینقدر عقده ای شده اید که همدیگه رو تحمل نمی
    کنید … چرا با هم متحد نمی شید..(برای مثال درباره رضاپهلوی)

  • behi lor

    مگر ‌یک لٔر در ایران نباشد که بذاریم ‌یک وجب از خاک وطنمان ،قیچی شود .البته به همه قومهای ایران ظلم شده است .بیشتر حکام ایران ترک بود و هستند اگر هم ظلمی شده خودتان کردید .یه تعداد از دهان کرد و آذری حرف میزنند .ولی‌ آذربایجان سر ایران و کردستان سینه سپهر ایران هستند .ناراحتین از ایران ‌یک پارچه برند پیش ارباباشون ، قیچی بدستان تجزیه طلب هم امتحانش مجانیست .بگرد تا بگردیم.

  • Babakpersa

    درد دلی با من و تو و ما و شمای ایرانی ستمدیده و ستم پذیر : تاریخ خون و خاکستر ایران گواه بر آن است که، ناسازگاری و ناپیمانی و جدا اندیشی و دشمنی و جنگ و درگیری و درمانده گی ایرانیان با یکدیگر، یکی از نخستین انگیزه های چیرگی اهریمنان اسلامی و بیگانگان ستمکار و سود جو بر ایران زمین بوده است و تاکنون چنین است. سرانجام خودکامگان شیخ و شاه ساسانی، همانا، فرود آمدن شمشیرآیات شیطانی قرآن از آسمان خونین عربستان سعودی بر سر ایرانیان بی گناه بود و فرجام تاریکش، بیگانه پرستی و خود فروشی و خیانت و خونریزی و کشتار ایرانی بدست ایرانی” و دیگر، خود خواهی و خونریزی و فریبکاری و فرومایگی شیخ و شاه عمامه به سر و چکمه به پای ایرانی، از برآورد بدتر و بدترش از پی بیگانه شدن با سرشت و آرمان ایرانی خویشتن” با نادوستی و نا مهربانی و نابود شدن در مهر و اندیشه میهنی و ملی ایران و ایرانی، با آموختن و پرورش یافتن فرهنگ بیزاری و بد گویی و جدایی از همدیگر، دور از هم و نا آگاه و ناشناخت به همدیگر، در بیابان نادانی و نا پیمانی با تو سری زدن یکدیگر، با میدان دادن به دشمنان و دزدان همیشه چشم داشته بر دارایی های ایران، با دست پنهانی مزدوران درونی و نیروی پنهانی دشمنان بیرونی، از سوی جهان مافیایی سرمایه داری و کارتل های نفتی و دارنده گان جنگ افزارها و بانک های جهانی، یکی پس از دیگری ناجوانمردانه بر سر سفره رنگین ایران نشستند و خوردند و بردند و هنوز هم همچنان بی شرمانه ، نشسته اند و میخورند و میبرند و بنام مهمانان ناخواسته بر میزبان بخواب رفته ایرانی می خندند و داستان لالایی دشمن همیشگی بودن خودمان را برای بیشتر جداسازی و دوری و بیزاری من و تو و ما و شما ی ایرانی، با دست خودمان، ولی با نوشته های خودشان برایمان همیشه خوانده اند و هنوز هم می خوانند و می خندند. ” حافظ می گوید :[ من از بیگانگان دیگر ننالم ،،،، که با من هرچه کرد ان آشنا کرد ] 

    ” نا پیمانی و نا مهربانی من و تو و ما و شمای ایرانی ؛ همان شادی و پیروزی دشمنان ایران و ایرانی است و بس. 

    ” از روی راستی و نیک اندیشی یار و یاور همدیگر باشید” پیام آموزگار زرتشت- گاتها سروده ۲. – جاوید ایران زمین – ” بابک پرسا “

  • Sahameddinghiassi

    غرب و شرق در آغوش
    فتنه دزدی فساد  و غارتگری چرا؟

     

    تنها به تیترهای
    روزنامه ها توجه کنید  بانک آف آمریکا
    محکوم به پرداخت یک میلیارد دلار شد زیرا تقلب کرده بود.  کشیش ها به بچه های خردسال تجاوز جنسی میکردند.  بانکهای اروپایی و آمریکایی کارهای غیر قانونی
    میکردند و یا  رشوه میگرفتند؟ مردانی چندین
    نفر را با اسلحه کشتند. در سطح بالا و عمومی در لایه های پایین تر. شهرداری فلان
    شهر برای خاطر اشتباهاتی که کرده بود چندین شرکت کوچک را ازبین برد و سرمایه های
    آنها از بین رفتند. هیچ وکیلی حاضر نیست که از ارگانهای دولتی شکایت بنویسد؟
    شرکتهای بیمه مبالغی نجومی میگیرند ولی در هنگام دادن خسارت  بهانه میآورند وبایست به وکیل مراجعه کرد؟  مردم چک میدهند وبعد هم محل کار و زندگی خود را
    عوض میکنند تا از پرداخت چک در امان باشند. 
    مامورین پلیس و حتی دادگاهها بی حاصل و بیهوده هستند و تنها کسانی را که
    مثلا آبرودار هستند میتوانند جریمه کنند. دستگاههای دولتی محلی و ایالتی آمریک حتی
    به نامه های یک وکیل پارلمان هم چندین سال است که جواب نمی دهند. مردم عادی هم که
    به اداره های دولتی محلی و یا ایالتی مراجعه میکنند با جوابهای سربالا مواجه هستند
    و به اتاقهای دیگری آنان را حواله میدهند و برای اینکه کارت انجام بشود برای هر
    کاری جزیی هم بایست وکیل داشته باشی.

     

    شهرداری اشتباه
    میکند و همه خسارتها به گردن قربانی ها می افتند. حتی اعتبار آنان هم از بین میرود
    و نمی توانند جایی استخدام شوند. شاید تمامی سیستم دولتی در آمریک هم اگر آشنا و
    وکیل خوبی نداشته باشی بیهوده و بی حاصل است. گرچه ظاهرا رشوت خواری نیست ولی تا
    وکیل نداشته باشی هم کاری انجام نمی دهند و یا ترا اشتباهی راهنمایی میکنند. چرا
    برای اینکه انسانیت ها از بین رفته و مردم همه تنها فکر بقای خود و منافع خود
    هستند.

    درکشورهای دنیای
    سوم هم که وضع مشخص است  هرکسی که دستش به
    دم گاوی بند شود ( البته استثناهایی هم هست) میخواهد هرچه میتواند آینده خود را
    تامین کند. مردم هم که اکثرا انحصار طلب هستند و این دیکتاتورهای در وجود خود ما
    هست. تا مادامی که احتیاج داریم و قدرتی نداریم حرفهای خوب میزنیم همچنانکه دستمان
    بند شد ویک شغل نان آبدار کلیدی گرفتیم دیگر خدا را بنده نیستیم.

     

    البته در این راه
    همه ما مقصر هستیم زیرا به کسی که شغلی و پولی دارد احترام میگذاریم و همان شخص
    اگر روزی کار و ثروت خود را از دست داد کنارش میگذاریم.  فرض کنید فردا کسی که قدرت دارد و یا مسول یک
    دستگاه مهم اداری است گفت که مثلا حجاب اجباری نیست   همه آقایان آیت الله ها اورا تکفیر خواهند کرد
    یا؟  اگر کسی گفت بایست جلوی دزدی را گرفت
    و بودجه های دولتی کشورهایمان بایست صرف آبادانی و رفاه و دانش و پیشرفت مردم
    شود.  مسلم است که عده ای غارتگر او را
    خواهند کشت یا؟ یا مثلا انتخابات بایست آزاد باشد و یا همه مذهب ها و حربها تا
    مادامیکه دست به اسلحه نبرند آزاد هستند. فکر میکنید انحصارطلبان و دولتهای
    قدرتمند غربی و شرقی خواهند گذاشت که کشورهای ما ترقی علمی فرهنگی  انسانی کنند؟ آنان کسانی نظیر صدام و دیوانه
    دیگری نظیر قذافی را میخواهند که بر گرده مردم عادی سوار شده و رس آنان را بکشد تا
    آنان در خرافات دست پا بزنند. 

     

    از قدیم گفته اند
    که چراغی که به خانه روا است به مسجد بردن آن حرام است و یا مولوی گفته که ای بی
    خبران کجایید کجایید     محبوب در همین
    جاست بیایید بیایید که خطاب به حاجیان بوده است. محبوب تو همسایه دیوار به دیوار    و تو در بیابان مکه حیران چرایی. خوب چرا این
    آقایان یا خانم های کشور زیبای ما افغانستان این پول را که خرج سفر از نظر مولوی
    بیهوده میکنند چرا خرج مردم فقیر و تولید کار نمی کنند؟ چرا مدرسه نمی سازند  چرا کودکان بیگناه را به گلوله می بندند؟ ویا
    همتایان دیگر آنان شیوخ عرب در نهایت رفاه غیر عادی هستند در ماشین های ساخته شده
    از تلا سفر میکنند و حمامهایی از دندان فیل عاج ساخته اند و غسل جنابت میکنند ولی
    کودک عرب آب خوردنی ندارد ویا کودک مسلمان دیگری گرسنه است و آشغال میخورد  در یمن؟ حرص دزدی  فساد از در دیوار بالا میرود. و همه سکوت کرده
    اند. مگر اسلام نفرموده که طلب علم برهر مرد و زن مسلمانی واجب است پس چرا ثروتهای
    ملی ما توسط آقایان غارت میشوند و به کار مردم نمی پردازند. 

     

    کسانی مثل قذافی
    بنام مبارزه با استعماربر مسند قدرت قرار گرفتند و خودشان هیولاهایی شدند که از
    استعمار خارجی دست کمی نداشت؟

     

    حتی رییس های
    جمهور مثلا آمریکا دست نشانده شرکتهای بزرگ هستند که مخارج تبلیغاتی آنان را تامین
    میکنند و بعد آقای رییس مسلم است که حساب کار آنان را دارد. طبقه متوسط بایست غارت
    شود تا ثروتمندان میلیاردی گنده تر شوند. وقتی که کشورهای بزرگ و قوی حتی به مردم
    طبقه متوسط خود ظلم میکنند آنوقت مردم کشورهای دنیای سوم نشسته اند که آنان به کمک
    دمکراسی و آزادی بیایند؟

     

    ازقدیم هم گفته
    اند همسایه من هرچه چل تر به نفع من. اگر کشورهای ما هم رهبران ملی مردمی  دلسوز داشته باشد که مردم ما هم بزودی در همان
    ردیف مردمان کشورهای پیشرفته در میآیند 
    خرافات از بین برود و بجای آن علم دانش بیاید که آنوقت رقیب آنان شده ایم.
    یا؟ تامادامی که ما پرپاچه هم را میگیریم و باهم اختلاف داریم و انحصار طلب می
    باشیم و تنها فکر منافع آنی خودمان هستیم 
    مسلم است که کشورهای بزرگ راضی تر هستند. چرا مواد صنعتی و نظامی خود را با
    قیمت تریلیون دلار به ما می فروشند و مواد مخدر را بین مردم پخش میکنند   از داشتن علم محروم میشویم تا جوانان ما به
    دریوزگی به غرب بروند  وبعد هم طبق همان
    زمینه بازهم به پرپاچه هم میپرند وو وحدت ندارند. 
    فعلا که سیستم تفرقه بیانداز و حکومت کن 
    غارت کن در دنیای ما حاکم است. ومتاسفانه مردم ما نمی توانند و یا نمی
    خواهند باهم متحد و دوستدار هم شوند وبا کمک هم کشوریمان را دوباره بسازیم.  متاسفانه باز حتی دینها هم که برای وحدت و
    انسانیت آمده اند توسط یک مشت غارتگر به بیراهه هدایت میشوند.  نمونه آن همین جنگ و دعوای بین مومنان ادیان
    الهی و نیز نفرت و کینه بین بی دینان و با دینان است.  خدا آخر عاقبت مارا بخیر کند.  فعلا که ظلم و فساد و حرص و طمع  دزدی و امانت خواری حتی به داخل خانواده ها و
    بین مومنان و بی دینان هم نفوذ کرده است.  

  • Hg

    خاکبرسر سایت آشغال و حرف های بی سند و مدرکتون .
    اگه اینجوریه هر خری یه سایت می زنه هر حرف مفتی دلش خواست توش می نویسه 
    برا اونایی متاسفم که این حرف ها را باور می کنن.

  • Anasiz

    http://www.khodnevis.org/index.php?news=20139‎
    کمپین بازگشت به میهن؛

  • arze adab wa ehteram khesic‎‏‏ یک ‏پیوند‏ را به اشتراک گذاشت.
    ۳ ساعت پیش
    afshin black rap music, 16-11-2012, آهنگ جدید،رپ،حسینwww.youtube.comآهنگ جدید،رپ،حسین،تقدیم به آنانکه در راه آزاد اندیشی‌ و خرافه پرستی‌ آرام
    dmate tamame azad andishan.

  •  sic‎‏‏ یک ‏پیوند‏ را به اشتراک گذاشت.
    ۳ ساعت پیش
    afshin black rap music, 16-11-2012, آهنگ جدید،رپ،حسینwww.youtube.comآهنگ جدید،رپ،حسین،تقدیم به آنانکه در راه آزاد اندیشی‌ و خرافه پرستی‌ آرام

  •  ‎‏‏ یک ‏پیوند‏ را به اشتراک گذاشت.
    ‏۲۲‏ ساعت پیش
    Afshinrapmuzikwww.youtube.c

  • Ali 2

    پس بگو ای سگ انگلیس تا این ایمیل و آدرست نمیدیدم فکر میکردم طرف این ملت هستی حالا که دیدم فهمیدم که شما جز سگ انگلیس و یهود چیزی نیستید و جز خر کردن و به جون هم انداختن مردم کاری دیگه انجام نمی دهید.

  • Sahameddinghiassi

    مشگل ما در دیکتاتوری خود
    ماست   این خود ما هستیم که دیکتاتور می
    باشیم و تقصیر را گردن دیگران می اندازیم.

     

    حتما شما هم داستان مولوی
    را شنیده اید که چهار نفر با هم جر بحث داشتند یکی پارسی بود و میگفت که انگور
    میخواهد دیگری ترک بود و میگفت که ازوم میخواهد و دیگری عرب که عنب میخواست و
    چهارمی فرض که انگلیسی بود و گریپ میخواست البته در داستان رومی چهارمی رومی
    بود  چون رومیها فعلا نیستند من بجایش
    انگلیسی ها را گذاشتم. در صورتیکه همه یک چیز میخواستند و آنهم انگور بود… شما
    به همین کامنت ها نگاه کنید که همه ما میخواهیم دیگران را مطیع عقیده خودمان
    بسازیم ویا باورها و عقاید خود را که بنا به تاثیر محیط و اطرافیان ما نسبی هست
    میخواهیم بصورت یک حقیقت مطلق زورچپان دیگران کنیم آنهم با فحاشی بد بیراه گفتن و
    بقول دوستان با کلمات زشت فانوسی یا ناموسی و حمله به آلتهای تناسلی  مقعد و واژن و… خار مادر هم را زیر رو
    کردن.  دعوای بین دینهای مختلفه دنیا و
    اینکه من حق دارم تو نداری  دین من برحق
    است دین تونیست بدون اینکه حتی معلومات عمیق و وسیعی در دینها داشته باشیم. نفرت و
    تنفر از دینهای همدیگر تعصب و جهل تا سرحد جنون نسبت به دینهایی که حتی کتابهای
    دینی آنها را بطور کامل نخوانده ایم و یک معلومات سطحی از آن داریم. و بدون داشتن
    درجه اجتهاد فتوی میدهیم؟ و درست این همان چیزی است که دلالان و غارتگران و دزدان
    بین المللی میخواهند. تفرقه بیانداز و غارت کن 
    حکومت کن  آقایی کن و ما بجان هم
    افتاده ایم و آنان بریش همه ما میخندند.

     

    مثال در همین آمریک بیش از
    ۶۰۰۰ نوع کلیسا هست که بعضی ها دیگر کلیسا ها را حتی کلیسای شیطان میگویند در
    حالیکه همه عملا یک چیز میگویند منتهی برای دریافت پول مجبورند که همدیگر را تخطیه
    کنند. یک جوان مسیحی متعصب درست مثل یک دیکتاتور رفتار میکند خودش را عقل کل
    میداند  ودیگران را هچ یا هیچ. در صورتیکه
    اینهمه حضرت مسیح درباره دوستی  دوست
    داشتن  کمک بهم  دوست داشتن حتی دشمن وصیت ونصیحت کرده است
    اینان تمامی هم و وقت خود را صرف این میکنند که حضرت مسیح از مادری باکره متولد
    شده است  بدون اینکه مادرش عمل جنسی برای
    باروری با مردی را داشته باشد. و یا تنها اعضای مومن کلیسای آنان به بهشت میروند و
    بقیه جهنمی هستند. منتهی چون قدرت ندارند نمی توانند دیگران را نسبت به عقیده خود
    زور چپان کنند. و یا فحاشی کنند.

     

    و چون در مثلا قانون در
    اینجا نمیشود به بی دین یا بادین و پیرو هر دینی قانونی ظلم کرد این است که ظلم
    بیشتر جنبه خصوصی دارد. ولی متاسفانه این تفرقه دینی یا با دینی و بی دینی در بین
    مردمان کشورهای ما عمیق تر و آلوده به فساد و نفرت و تعصب های شدیدی هم هست. نشانش
    کشتار دیگران است توسط مثلا مومنان یک دین. 
    کشتار مسلمانان توسط دیگر و یاکشتار سنی ها توسط شیعه ها ویا برعکس. گفته اند
    که اینهمه جنگ جدل حاصل کوته نظری است   
    چون دورن پاک کنی حرم دیر یکی کعبه و بت خانه یکی است  یعنی هرکس برای خود معبود و معشوقی ساخته است و
    اگر به دستورات دینهای مختلف کردار شود بسیاری از مشگل ها حل میشود. با وجود اینکه
    حضرت بهاالله تعصب را منع کرده اند بعضی از بهاییان همان تعصب شدید را دارند که
    همتابان مسلم شان. حضرت بهاالله با هشیاری تا آنجا پیش رفته اند که گفته اند اگر
    دین سبب اختلاف باشد حتی بی دینی بهتر است ولی کو گوشهای شنوا؟

    بعضی ها دین را حربه ای
    برای غارت و سو استفاده های مادی قرار داده اند و مسلم است که آنان از تعصب و نفرت
    بین دینها و مومنان آن دین ها سو استفاده میکنند.

     

    یک پشه را در نظر بگیرید
    با همان جثه بی ارزش و کوچک پاهایش دارای عصب و عضله هست  دارای قلب دستگاه گوارشی  دستگاه تولید مثل است و نیش آن مثل آهن یاسوزن
    بدن انسان را سوراخ میکند مثل مته برقی و بعد هم دستگاه های مکنده در بدن همان پشه
    بی مقدار خون انسان را می مکند؟ کی این پشه را ساخته است خود بخود بوجود آمده است.
    یا فاصله کرات و کهکشانها میلیاردها سال نوری است 
    کی اینها را تنظیم کرده است آنان چگونه بوجود آمده اند؟ متاسفانه ما بشر
    روز کره خاک عوض اینکه فکر و ثروت و سرمایه های ملی را درراه کشف اسرار دنیا بکار
    ببریم با موشک بمب خمپاره  فحاشی و آزار و
    اذیت هم نیروهای سازنده خود را تلف می کنیم و از قافله علم عقب می افتیم.  اگر کسی مثلا ۵۰ سال پیش از موبایل صحبت میکرد
    که بدون سیم میتوانی از ایران به آمریکا زنگ بزنی 
    دیگران میگفتند که عقل فلانی معیوب است مگر میشود این فاصله را بدون سیم
    بهم ربط داد؟ یا اگر مثلا دویست سال پیش میگفتند که میتوان یک هتل پرنده داشت آیا
    کسی باور میکرد؟  که گفته اند رسد آدمی
    بجایی که بجز خدای نبیند  بنگر که تا کجاست
    مکان آدمیت؟ یعنی اگر ما باهم متحد باشیم و فکر و سرمایه های ملی و معنوی خود را
    برای آسایش هم و رفاه هم و پیشرفتهای علمی بکار ببریم میتوانیم در زمانی همه مشگل
    ها را حل کنیم.  پیامبران و فلاسفه کم بیش
    خواسته این فکر را بین مردم جا بیاندازند که باهم مهربان  خوب 
    باشند از دزدی  فساد آلودگی شهوانی  تعصب 
    حماقت   بی خردی دوری گزینند و به
    عقل  دانش 
    دین به معنای اخلاق و دوستی پای بند باشند. ولی چه سود که حتی همین
    مسلمانان امامان خود را یا کشتند ویا مسموم کردند بعد هم برایشان روضه خوانی کردند
    و ابراز تاسف و تاثر؟

     

    حضرت مسیح آن جوان پاکدامن
    و دوستدار عشق و محبت را به چهار میخ کشیدند و بدن سایر مومنان واقعی را سوراخ
    سوراخ کردند.  سر حضرت حسین را بریدند و بر
    نیزه کردند. آیا اینکارها انسانی بوده اند؟ اکنون هم سیستم غارتگر بین المللی که
    از نفرت و تفرقه نهایت سو استفاده میکند مارا بجان هم انداخته و خودشان با ثروتهای
    میلیارد دلاری به ریش همه میخندند.  ما از
    کمبود  نان  مدرسه 
    رفاه  بهداشت در عذابیم و آنان در
    قصرهای سلطنتی زندگی میکنند.  حضرت مسیح در
    کنار کوچه ها میخوابید و کشیش ها و پاپ ها در قصرهای سلطنتی از صدقه سرهمان حضرت
    مسیح زندگی میکنند؟

     

    ما به فحاشی  کلاهبرداری و توهین و آزار هم مشغولیم و آنان
    در قصرهای ساخته شده از عاج طلا و نقره به عیاشی و کیف کردن مشغولند.  مگر همان شیخ عرب نیست که با هواپیمای ساخته
    شده اختصاصی از طلا پرواز میکند؟ و کودک فلسطینی آب ندارد که بنوشد؟  جوانان مارا به خرافات آلوده کرده و از علم دور
    نگه داشته اند  نداشتن مدرسه و دانشگاه های
    کافی در کشورهای ما یک مشگل اساسی است و نیز کمبود کار و رفاه  که جوانان را از ازدواج دور میکند و آنان مجبور
    به جلق زدن و انحرافهای جنسی میشوند و یا عقده های عمیق جنسی پیدا  میکنند که شاید یک عمر سبب آزار خود و دیگران
    شوند. دختران مارا از ورزش و آسایش به عنوان اینکه ممکن است مردان تحریک شوند منع
    میکنند در صورتیکه شهوت و نیروی جنسی را نمیشود کمتان کرد یک زن در هر حال حتی با
    حجاب کامل سبب تحریک مرد است. در حالیکه در آمریک و غرب زنان کاملا لخت هستند  از نظر ما با مایوها و شلوارکهایی که همه بدن
    آنان نمایان است هیج مردی حق تحریک شدن را ندارد و اگر دست درازی کند قانون به
    عنوان آزار جنسی اورا تنبیه میکند. افراط و تفریط همه جا هست و راه معمولی را کنار
    گذارده اند.

     

    تنها راه رهایی ما داشتن
    علم  خرد 
    بردباری برکناری از تعصب های جاهلانه 
    دوستی محبت است که بتوانیم تمامی نیروی خود را صرف آسایش هم و پیشرفت علمی
    معنوی بنماییم.   من آنچه شرط بلاغ
    است  با تو میگویم   تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. بی انصافی
    را کنار بگذاریم و به حق حرمت  مال و ناموس
    دیگران دست درازی نکنیم تا هم خود در امان باشیم و هم دیگران. وقتی برادری
    سربرادرش را کلاه میگذارد این دیگر تقصیر دولت و حکومت نیست. حتی تمامی دانشمندان
    دنیا تاکنون اعتراف دارند که علم ما ناقص است و بسیاری از مطلبها هنوز مجهول
    هستند.  پس بعضی ها بدون داشتن هیچگونه
    درجه علمی خود را عقل کل میدانند که این از جهالت وبیشعوری آنان است   از قدیم همه گفته اند همه چیز را همه دان
    دانند. تنها با اتحاد است که بشر میتواند ترقی کند. متاسفانه اشخاص طماع و
    دیکتاتور و غارتگر و متعصب و بی دانش یا با دانش وخیانتکار دارند تیشه به ریشه
    انسانیت میزنند.  و باگروه بندی و طبقه
    بندیها و شست شوی مغزی دادنها میخواهند منافع غیر مشروع خودرا حفظ کنند. دزدان عظیم
    شان میلیاردی که از راه فساد ثروتهای نجومی غیر عادی کسب کرده اند وبا خرج مقداری
    از همین ثروتهای باد آورده جهل  نفاق  دزدی های کوچک آفتابه دزدی و سکس و … را بین
    مردم نهادینه کرده اند تا آنان بجان هم بیفتند و آنان را رها کنند تا براحتی به
    دزدی و فسادهای عظیم خود ادامه دهند.  از خواب
    خرگوشی بیدار شوید؟ 

  • Sahameddinghiassi

    جدل و بحث های بین
    دینداران   و بی دینان؟

    متاسفانه هر دو
    گروه بر سر مطلبهای خود با تعصب ایستاده اند و حاضر نیستند که کمی به مطلب های هم
    گوش فرا دهند. دینداران متعصب خود را کاملا محق میدانند و همچنین بی دینان متعصب
    کوتاه نمی آیند.  در حالیکه اگر بدون تعصب
    و با انصاف به این موضوع بنگریم می بینیم که نه دانش ما نه آگاهی های ما و نه حتی
    ظرفیت مغزی ما دارای آنچنان موقعیتی نیست که بتواند این موضوع را حل فصل کند و یا
    بشکافد. دینداران با تکیه به باورهای خود آنها را برحق میدانند بدون اینکه بتوانند
    آنها را از لحاظ علمی ثابت کنند همچنین بی دینان از ثابت کردن اینکه خدایی یا خالق
    هوشمندی نیست و همه چیز تصادفی و اتفاقی درست شده است عاجز هستند. و این دعوای
    بیهوده سر مطلبی است که هیچکدام از طرفین نمی توانند حرف خود را منطقی به کرسی
    بنشانند و هر دو بدون هیچ منبع علمی و عقلی میخواهند حرف خود را درست تحمیل کنند. کسانی
    مثل خیام و کوته  و دیگر فلاسفه بزرگ هم از
    ثابت کردن عاجز بوده اند. پیامبران هم سعی در این داشته اند که از این راه مردم را
    براه خوشبختی هدایت کنند ولی متاسفانه در طول زمان شیادان و کسانی که تنها از حربه
    دین برای مقاصد شوم سیاسی یا اقتصادی خود بهره می برند آنقدر خرافات به دینها
    اضافه کردند که اکنون شناخت اصل از فرع مشگل شده است. آنچه مسلم است خدایی با آن
    عظمت و قدرت که در فکر ما نمی تواند بگنجد و ما یک مفهوم خیالی از آن داریم به مال
    و حتی دعای ما احتیاجی نمی تواند داشته باشد. 
    پولهایی که توسط مومنان پرداخت میشود می بایست صرف کسانی بشوند که محروم
    هستند و نمی توانند خود را اداره کنند و بنا به مقام انسانی داشتنشان بایست مورد
    حمایت قرار گیرند درست مثل کودکان که بایست مورد حمایت و توجه والدین قرار بگیرند.

    خدای هم از مال ما
    و حتی عبادت ما بی نیاز است اگر گفته هایی در این باره شده است برای این بوده که
    ما باهم مهربان باشیم و به غمهای هم برسیم و از هم حمایت معنوی ومادی بکنیم تا
    اینکه انسانها همه در رفاه و آسایش و نیکی و علم و دانش بسر برند و مشگلها حل
    شوند. اگر اصلهای دین را مورد بررسی قرار بدهیم می بینیم که همه گفته اند خوب
    باشید  بهم کمک کنید   اموال هم را غارت نکنید و بهم تجاوز نفرمایید
    و دروغ نگویید  شر روا مدارید خیر باشید
    و… ولی متاسفانه با آلوده نمودن دینها توسط شیادان سعی براین شده که مردم را
    بنام دین گروه گروه کرده هر گروه را علیه گروه دیگر شست شوی مغزی داده و به آنان
    نفرت تزریق نمایند تا از اتحاد انسانهای معمولی جلوگیری شود. علاوه براختلافهایی
    که بین بی دینان و با دینان انداخته اند 
    بین اکثر دینها هم تفرقه می اندازند حتی بین مذهب های مختلف یک دین آتش
    تفرقه و نفرت را می گدازند. نفرت بین شیعه و سنی ( در مواردی زیادی که افراد متعصب
    و یک دنده هستند و بدون داشتن معلومات وسیعی از اسلام همدیگر را براحتی کافر خطاب
    میکنند. وگرنه انسانهایی هستند که به وحدت بین فرقه ها و مذهب های اسلامی معتقد
    هستند و از تفرقه بیزار میباشند. ) این تفرقه حتی بین بیش از شش هزار مذهب های
    مسیحیت وجود دارد منتهی چون مذهب های مسیحی آن قدرت مادی و فکری را مثل گذشته
    ندارند این است که باهم از در تساهل بجای تعصب در آمده اند.

     

    اگر ما این نیروی
    عظیمی که صرف نفرت و تنفر از هم بکار می بریم در راه دوستی و عشق بکار ببریم
    بسیاری از مشگلهای ما حل خواهد شد. هیتلر یک مردکی فقیر بود که تنها آرزویش همان
    داشتن یک محل گرم نرم برای خوابیدن و غذای کافی بود ولی ما میدانیم که همین مردک
    فقیر و بیچاره وقتی به قدرت و ثروت رسید دیگر دیوانه ای تمام عیار شده بود که خود
    را خدایی فرض میکرد و براحتی بیش از ۵۰ میلیون انسان را به مرگ کشانید و حتی حاضر
    بود تمامی ملت آلمان را هم به کشتار گاه ببرد زیرا میگفت که آلمانی که لیاقت درک و
    اطاعت از اورا ندارد بایست بمیرد؟ این تقریبا فکر تمامی انسانهایی است که از فقر و
    بیچارگی به ثروتهای عظیم وقدرتهای بین المللی میرسند. استالین آن مردک گرجستانی هم
    وطن رضا شاه نیز روشی بهتر از هیتلر نداشت مردکی که حالا خودش را خود خدا می
    پنداشت و نمی توانست درک کند که مردکی بیچاره است که در عمری کوتاه بسر میبرد شاید
    او اصلا به مرگ هم فکر نمیکرد و تنها چند قدم جلوی خود را میدید. متاسفانه این خود
    بزرگ بینی و خود شیفته گی همچنان قربانی میگیرد. این ها نمی توانند درک کنند که
    مرز بین قدرت و بیچارگی تنها یک خط است. خودتان دیدید که سرهنگ قذافی مغرور و
    قدرتمند که بر روی میلیاردها و شاید تریلیونها دلار خوابیده بود در عرض مدتی کوتاه
    مثل سگی در خیابان کتک خورد و کشته شد. و بدنش را مثل لاشه خری در معرض نمایش مردم
    گذاشتند مردمی که او آنان را هیچ می شمرد. استالین شاید میلیونها انسان بیگناه را
    کشت و خودش هم در آخر توسط دیگران مثل یک سگ مسموم شد؟

    در عرض این صد سال
    بشر به دانسته های بسیاری دست یافته است و اگر بشر عاقل شود و دست از خریت و کینه
    توزی و کشت کشتار و خود خواهی و دزدی  فساد
    و غارتگری بردارد همه مردم دنیا میتوانند در صلح و صفا بسر ببرند و اینهمه مشگل
    نداشته باشند. اگر تریلیونها دلاری که صرف نفرت پراکنی و جنگ و گلوله بارانها
    میشود صرف تحقیقات علمی و دانشگاهی شود بسیاری از مرضها و مشگل ها حل خواهد شد.
    اگر رهبران کشورها بجای دزدی  فساد  شهوت رانی های بیش از حد و آدمکشی و آدمخواری
    به محبت و دوستی چنگ بزنند هم خودشان راحت تر خواهند بود و هم کسانشان.

    اگر مثلا سرهنگ
    قذافی انسان والا بود و از دزدی فساد  غارت
    شهوترانی های غیر معمول صرف نظر میگرد آیا مثل یک سگ در خیابانهای کشورش کشته
    میشد؟ اگر تزار روسیه نیز با عدالت ومهربانی با مردمش رفتار میکرد آیا یک سرباز
    ساده به گونه اش سیلی میزد و تمامی فامیلش به مسلسل بسته میشدند؟ اگر ما بتوانیم
    که دنیایی پراز مهر و محبت بسازیم همان دیکتاتورها هم محفوظ خواهند بود و مجبور
    نخواهند بود که سعی کنند دزدی بیشتری کنند تا شاید آینده ای داشته باشند.

    سیستمی که دنیا را
    اداره میکند متاسفانه دست یک مشت افراد خودخواه و خود شیفته و دزد غارتگر است که
    تریلیونها دلار مردم را غارت میکنند تا زندگی افسانه ای داشته باشند. و بنظر
    خودشان اگر مردم به کشتار هم مشغول باشند یا در گروه هایی جایگزین شوند و نسبت بهم
    به آنان نفرت و کینه تزریق شود مردم عادی هیچوقت با هم متحد نخواهند شد و آنان
    همین طور از تفرقه بیانداز و حکومت کن سو استفاده می فرمایند. گرچه آنان با سرمایه
    عظیمی که در اختیار دارند برنامه ریزی میکنند ولی بالاخره روزی مردم هم چشمانشان
    باز خواهد شد و خواهند دانست که قرنهاست که بازیچه یک مشت دزد عظیم شان قرار گرفته
    اند که از نفرت و کینه جویی آنان برعلیه خودشان سو استفاده میشود.

    ثروتمندان طماع
    بدانند که عمر کوتاه است و مال دزدی آنان به فرزندانشان وفا نخواهد کرد گرچه ممکن
    است مدتی بر خر مراد سوار باشند ولی اینکار همیشگی نخواهد بود ولی اگر دلسوز و
    مهربان مردم باشند هم خودشان بیمه خواهند بود وهمه همگی فامیل آنان و درب همه
    قلبهای مردم دنیا حتی بر روی آنان باز خواهد بود.

    عطار  مولانا و سایر اندیشمندان ما بما گفته اند که چه
    کنیم ولی ما متاسفانه گوش به حرفهای والای آنان نداده و ره فساد را پیموده
    ایم.  شاید روزی همه ما بتوانیم درک کینم
    که اگر ما همه متحد باشیم به راحتی مثل همان سیمرغ عطار به واقعیت و خدای خواهیم
    رسید  که گفته اند رسد آدمی بجایی که بجز
    خدای نبیند   بنگر که تا کجاست مقام
    آدمیت.   دین و علم بایست باهم دست بدست
    مارا حمایت و راهنمایی کنند که هم علم و هم دین هر دو برای بهتر زیستن مردم دنیا
    آمده اند ولی متاسفانه آنان به خرافات آلوده شده از راه اصلی منحرف شده اند.  و با بی تفاوتی دنیا حربه ای در دست غارتگران و
    دزدان عظیم شان هستند.  آنان هم سیستم برده
    داری مدرن را بما تحمیل میکنند زیرا ما باهم متحد نیستیم و قانونها تنها در دست
    ثروتمندان است. عدالت مرده و عشق هم مرده است تنها زور زر و شیادی است که راهبر
    شده است.  ما مردم عادی هم سعی میکنیم که
    سرهم کلاه بگذاریم تا سرمایه غیر مشروع ما زیاد تر شود. راهی که برای ما ساخته
    اند. تنها از راه رشوه خوار و دزدی میتوان به رفاه رسید و ما هم قربانی این سیستم
    هستیم.  بی تفاوتی دارد ریشه همه مار از
    بیخ بن میسوزاند. 

     

    ای اهل عالم بیدار
    شوید که فردا برای دوست داشتن خیلی دیر است. ما دیوانه گانی در کنار خود داریم که
    تربیت شده اند اگر به دست این شیادان و دزدان دیوانه ثروت وقدرت مثلا بمب اتمی
    برسد مسلم است که آنرا منفجر خواهند کرد زیرا سیستم دینا آنان را عقده ای بار
    آورده است زیرا بی تفاوتی و بیهودگی اداره ها وسیستم قضایی و مجریه و مقننه کشور
    هم رو به بیهودگی نهاده است. و این سیستم است که تروریست میسازد. وقتی درکشوری مثل
    آمریکا عدالت وجود خارجی ندارد و همه بی تفاوت هستند مسلم است که مردی یا زنی
    آزرده از بی عدالتی از خشم به جنون میرسد و به مردم بی گناه شلیک میکند؟ این
    انتقام جویی ها حاصل بی عدالتی ها و بی تفاوتی ها است که در کشورهای دنیا حکمفرما
    شده است. ورگرنه چرا بایست جوانان ما خودکشی و دیگر کشی کنند؟ زیرا عشق مرده است و
    بجای آن بی تفاوتی وظلم رشد کرده است. 

  • Sahameddinghiassi

    چگونه  کمتر از یک در صد مردم دنیا  نودنه درصد بقیه را بخدمت خود گرفته اند؟

     

    بارها همه ما شنیده ایم که حتی در
    ولایات متحده آمریک هم اکنون صدای نود نه درصدیها در آمده است. چرا زیرا کارد به
    استخوان آنان هم رسیده است. درگذشته کشورهای مثلا قدرتمند اروپایی با استعمار و
    استحمار بیش از حدشان دهان  نود نه درصدیها
    خود را می بستند. ولی اکنون با بودن اینترنت و تبادل اخبار اوضاع کمی فرق کرده
    است. این است که آنان هم برنامه های بهتری برای غارت مردم دینای سوم تهیه دیده
    اند. البته این موضوع جدیدی نیست حتی اسکندر هم گفت اگر میخواهی برکشوری مسلط باشی
    کارهای بزرگ را به اشخاص فرومایه و بیشعور واگذار کن و کارهای پست را به انسان های
    والا بده؟

     

    آن یک درصدیها که دنیا را می
    چرخانند از ثروت نجومی و دست های باز برخوردار هستند آنان بیش از چهل در صد تمامی
    ثروت دنیا را در کنترل و اختیار خود دارند براحتی بهترین دانشمندان خود فروخته و
    جوانان ساده دل را استخدام میکنند. در جمع آنان والاترین جامعه شناسان و ملت
    پژوهان و زبان شناسان و… سایر دانشمندان وجود دارند و دست بسینه آنان هستند و
    برایشان برنامه ریزی های صد ساله میکنند.

     

    آنان به کمبودها و نکات ضعف و قدرت
    مردم و ملتهای دنیا واقف هستند. پس براحتی میتوانند آنان را برعلیه هم طبقه بندی
    کنند تا بخود مشغول باشند  و کاری بکار
    آنان نداشته باشند.  دعواهای سرخ سیاه   عرب عجم  
    ترک  فارس  پشتون وغیر پشتون  و.. نفاق بین سنی و شیعه   اسماعیلی و… بهایی و مسلمان یهودی   و مسیحی 
    و… رشتی و تهرانی و…  بی دینان
    وگروه با دینان   زن مرد   سیاه سفید  
    همه همه برنامه ریزی شده است. وگرنه یک کارگر معدن شیلیایی  با یک کارگر معدن روس  و یا فلسطینی و عرب    با یهودی 
    و اسراییلی چه برخورد منافعی دارند؟ هر دو مثل …کار میکنند ودسترنج آنان
    هم بسرعت از بین میرود. امتیاز فروش اسلحه های مدرن و کشت کشتار های جوانانی که از
    آنان مثل اسباب بازی دوست داشتنی در دست کیست؟ 
    یک موشک شصت هزار دلار قیمت دارد. این پول را کی می پردازد  همان کارگری که با عرقش دسترنج کمی دارد. 

     

    کسانی مثل بن لادن و صدام حسین و
    قذافی در واقع مامورین و بازیابان آنان هستند یا دانسته یا ندانسته.  وگرنه چه خدمتی بن لادن به اسلام کرده است. همه
    ما میدانیم که اکثر مسلمانان غیر عرب قرآن کریم را نخوانده اند و یا اگر خوانده
    اند تمامی آنرا همراه با ترجمه به زبان مادریشان نخوانده اند. دلیلش هم این است که
    اگر گیر یک مثلا مسیحی متعصب و با سواد بیفتند براحتی مسیحی می شوند. ممکن است از
    ترس ابراز نکنند ولی حالا یک مسیحی متعصب شده اند. بسیاری از مسلمانان دو آتشه کم
    سواد و بدون داشتن معلومات عمیق از اسلام براحتی مسیحی شده اند.

    همانان که تفنگ و سلاحهای مدرن دست
    مردم ساده و برادران افغانی ما دادند و آنان به برادر کشی رو آورند و کشورمان را
    ویران کردند. فساد و دزدی و رشوه خواری هم از دست مایه های آنان است. وقتی انسانها
    در شرایط بد مادی و معنوی باشند براحتی دستهایشان آلوده به فساد مالی و اخلاقی
    میشود. و درنتیجه حس اطمینان واعتماد و دوستی بین مردمان ما کم کم ازبین میرود.
    برادران کرد ما در بیش از پنج کشور تقسیم شده اند وبرای هرکدامشان هم یک رییس
    ساخته اند که باحتمال دست نشانده خودشان است تا آنان را از وحدت باز دارند.  کشورهای مارا کوچک تر کرده اند و بین همه ما
    فاصله های مصنوعی انداخته و نفرت و تعصب و غرورهای الکی به مردم ما تزریق کرده
    اند. مثلا امپراطور بحرین   که کشورش را در
    اختیار  کی گذارده است؟ و مردمش را به چه
    روزی نشانده است؟

     

    یک مشت دزد عظیم شان به روی
    ثروتهای ملی مردم ما مثل دوآلپا افتاده اند که گویی سرمایه وارث پدریشان است. آنان
    این سرمایه ملی را که بایست صرف خدمت به مردم ورفاه و دانش آنان شود  غارت کرده و با توسل به اربابان بین المللی شان
    مردم را سرکوب میکنند و بین آنان انواع و اقسام تفرقه ها را پایه گذاری میکنند و به
    نام خودشان در کشورهای کافرستان ها ذخیره برای روز مبادا و یا آخرت خود میکنند که
    به حوریان بهشتی رشوه دهند؟

     

    سرمایه داران بی خبر از خدا و
    انسانیت مردم را سعی دارند بی شعور 
    متعصب  ابله  معتاد به امراض دنیا وحتی سکس بار آورند و بعد
    هم از آنان مثل یک ربات یا آدمک سو استفاده میکنند و آنان را بجان بقیه مردمی که
    تا اندازه ای هشیار شده اند می اندازند. کشت کشتارهای بین مردم ما از همین جا
    سرچشمه میگیرد.  حتی آنانی که مثلا از
    فساد  و دزدی  و آزار فرار کرده و مثلا به کشورهای پیشرفته و
    دمکرات پناه برده اند باز بایست اکثرشان برده 
    و بره اربابان باشند و با دریوزگی زندگی کنند. همین موضوع برسر جوانان
    کشورهای ما آمده است که برده و بره دستگاه هایشان شده اند.

    راه نجات چیست؟  وحدت 
    بین تمامی مردم و تساهل  کنار
    گذاشتن تعصب و گرفتن دامان علم و دانش  خرد
    و عقل.  همکاری و تعاون بین همه مردم
    کشورهای ما. آنان که فکر میکنند تنها یک کشور را نجات دهند کاری مشگل در پیش
    خواهند داشت. این مشگل بایست در سطح کل خاورمیانه 
    آسیای مرکزی و شمال آفریقا  یا بهتر
    بگوییم در سطح کل دنیا پیاده شود و همه مردم متوسط و فقیر بایست باهم متحد شوند
    وعلیه هم با تحریک غارتگران اسلحه بدست نگیرند و دیگران را برای خاطر مسایلی
    موهوم  وبی ارزش کشتار نکنند.

     

    متاسفانه با وجود اینکه همه
    پیامبران و همه فلاسفه و دانشمندان والا و انسانی این موضوع ها را چه بصورت شعر و
    چه بصورت داستان گفته اند ولی متاسفانه گوشهای شنوا و دلهای باز و چشمانی باز وجود
    ندارد بطوریکه حتی شیطان گفته است بمن انسان نشان بدهید من اورا سجده خواهم کرد.

     

    تنها یک شعر سعدی که فرمود  بنی آدم اعضای یک پیکرند    که در آفرینش زیک گوهرند   برای دانا کافی خواهد بود. مقصود اینجا
    انسانهای ساده و والا هستند نه دزدان عظیم شان وغارتگران تریلیونی دنیا که دیگ طمع
    و دزدی آنان هرگز از چوشش نخواهد افتاد. 
    یا مولانا که خطاب به حاجیان میگوید   
    ای بی خبران کجایید کجایید    محبوب
    در اینجاست  بیایید بیایید؟ ولی آیا حاجیان
    به این نصیحت مردی که دنیا در برابر عظمت فکری و اندیشه اش سرخم کرده اند  گوش میکنند؟ 
    آنان در بیابان حیران و سرگردانند و به شیطان سنگی سنگ پرتاب میکنند در
    صورتیکه شیطان در وجود شیادان و غارتگرانی است که برآنان حکم میرانند.

    به امید روزی که بشر به آن بلوغ
    فکری برسد که برای خاطر یک مشت تلا وبرای این زندگی بی ارزش پوچ و کوتاه همدیگر را
    آزار ندهد و غارت نکند؟

     

    پیامبر پارسی فرموده است گفتار ن
    یک  کردار نیک  اندیشه نیک   
    یا حضرت بهاالله فرموده   که ای اهل
    عالم  به چشم بیگانگی در هم ننگرید  که همه بار یک دارید و برگهای یک شاخسار و
    گلبرگهای یک گلبن.  که خیمه وحدت عالم
    انسان برپا گردیده است؟ ولی آیا همه بهاییان که اینهمه جان عزیز را فدا کرده
    اند  به این گفتار رفتار میکنند؟  یا باز اغیار میگویند احبا یعنی غیرها بیگانه و
    دوستان و عملا با آموزه پیامبر خودشان در تضاد هستند. همان تعصب جاهلانه همتایان
    یهودی و مسلمان خود را دارند. حتی در امانت داری که اینهمه به آنان گوشزد شده ویا
    غیبت هم دست کمی از همتایان دیگر خود کمی و کاستی ندارند. بعد هم بهانه میآورند که
    چون در فشار هستند مجبورند که سرکسی کلاه بگذارند ویا در امانتها خیانت کنند زیرا
    دستگاه با آنان خوب رفتار نکرده است. و عملا از خون شهدای بهایی و عروسان شیدای
    شهید بهایی و یا سی هزار بابی شهید شده سو استفاده نام نیکشان را میکنند؟

    دسته بندی اخیر اینان  نفرت بین بی دینان و با دینان است. مواظب باشید
    که در این چاله هولناک نیفتید؟  برای ما
    نباید مهم باشد که کی چه است  اگر انسانی
    خوب  خوش زبان  سالم و انسان دوست بود کافی است ولو اینکه
    بگوید خدا هست یا نیست؟  کافری که دستهایش
    کمک میکند و دست های مظلومان را میگیرد بهتر است که مثلا با خدایی که دزدی های
    میلیاردی میکند و ملتی را بخاک سیاه می نشاند؟

     

     

     

     

     

     

    کسانی هستند که
    همه رفتارها را از سکس میدانند؟ ما باید در گفتن حقیقت ها با انصاف باشیم.

     

    پدران ما از دین
    اسلام یک دین علمی  مملو از مهر ودوستی
    زیبا پرستی که پشتوانه عظیم تمدن اسلامی را هم دارد بما گفته اند آنان حضرت محمد
    وحضرت علی را سمبل راستی  پاکی  دوستی علم و اخلاق به ما معرفی کرده اند. البته
    ما زا کودکی با این حس احترام به آنان تربیت شده ا یم.  تصاویری هم که از حضرت محمد و یا دیگر امامان
    شیعه در دسترس ما بوده است اشخاصی کاملا مهربان و روحانی بوده اند. البته هستند
    کسانی که نماز میخوانند  روزه هم میگیرند و
    جانماز آبکش میکنند ولی به مال و ناموس مردم هم تجاوز میکنند براحتی دروغ میگویند
    و از دین بعنوان حربه برای مقاصد مالی یا حتی جنسی خود سو استفاده میکنند و این
    تنها مختص مسلمانان بد نیست  بهاییان بد هم
    که اینهمه در فشار و ناراحتی هستند باز برخی از آنان همان خیانت در امانت و دروغ
    را سرلوحه خود ساخته اند واز کشتار و شهید شدن بیگناهان بهایی برای برداشتهای مادی
    سو استفاده میکنند درست مثل همان آخوندی که شاید به اخلاق  اهمیتی نمیدهد و براحتی ساعتها از مظلومیت حضرت
    حسین تعریف میکند ولی در جای خودش دزدی میکند و به مال و ناموس مردم هم در خفا دست
    درازی مینماید. بسیاری کسان هستند که واقعا به دین و حتی خدا و پیامبر هیچ اعتقادی
    ندارند و این تنها وسیله ای برای آنان تا دیگران را غارت کنند و یا به زنان و
    کودکان دست درازی نمایند که حتی همانطوریکه شینده اید کشیشان هم از این کارها
    مستثنی نیستند  دست درازی کشیش ها به
    کودکان مومنان در خارج از کشور ما هم بسیار اتفاق افتاده است. بدین ترتیب گروهی از
    دین ها به عنوان یک حربه سو استفاده میکنند و گروه دیگر هم تمامی هستی و حتی جان
    خود را برای  خاطر دینها از دست میدهند.

     

    حضرت بهاالله به
    بهاییان وصیت کرده است  که ای اهل عالم
    سراپرده دوستی در عالم انسانی بلند شده است به چشم بیگانگی به یکدیگر ننگرید   که همه بار یک دارید و برگهای یک شاخسار و
    گلبرگهای یک گلبن. ولی بهاییان در بین خود به دیگران اغیار و به خودیها احباب یا
    احبای الهی میگویند که این درست برخلاق گفته پیامبرشان است. همان تعصب و همان نفرت
    با دیگر ادیان بین بعضی از آنان است. درحالیکه اکنون اسلام قدرت دارد و اینهمه بی
    انصافی میشود بهاییان با نداشتن قدرت از همتایان مسلمان خود کمبودی ندارند. البته
    بعضی از آنان در بین آنان هم انسانان والا زیاد هستند همانطوریکه در بین مسلمانان
    هم خوشبختانه زیاد هستند.

     

    اکنون بعضی ها که
    حس انتقام جویی شان بسیار تحریک شده حتی نوک پیکان  ناراحتی های خود را بطرف پیامبران گرفته اند.و
    به حضرت محمد تهمت بچه بازی میزنند زیرا حضرت علی را در آغوش میگرفته است. یا اورا
    در رختخواب خودش میخوابانیده است. همانطوریکه میدانیم حضرت علی بعد ها حتی داماد
    حضرت محمد  شد؟ 

    مردهایی هستند که
    دختر بچه و پسر بچه را با عشق افلاطونی دوست دارند و هیچ نظر جنسی به آنان ندارند
    مثلا در یک رختخواب خوابیدن یک دختر بچه با یک مرد نمی تواند همیشه جنسی باشد.
    بخصوص در شرق که عشق همراه با سکس یا عشق جنسی ناشناخته است و عشق بیشتر حالت
    رویایی و غیر جنسی دارد. انسان فریفیه زیبایی است و همیشه زیبایی دوستی با عشق
    جنسی همراه نیست همانطوریکه شما یک گل زیبا یا یک پرنده زیبا را دوست دارید. کسانی
    هم هستند که زنان زیبا را تنها بخاطر زیبایی شان و یا همدم بودن واستفاده از دانش
    و و ظرافت شان دوست دارند. البته من محقق حضرت محمد و حضرت علی نیستم اینکار را
    باید کسانی که سوابق علمی و تاریخی دارند انجام دهند. ولی به عنوان یک مرد میگویم
    که عشق تنها عشق جنسی نیست.  شاید هزاران
    نوع عشق وجود داشته باشد ومثلا عشق به همنوع ویا به کشور یا مردمان کشور. مولانا
    وحافظ و سعدی هم از عشق میگفتند  ولی
    آیاعشق در نظر آنان هم رابطه جنسی بوده است یا رابطه معنوی والهی. متاسفانه با
    مردن عشق است که این همه مشگل ها بوجود میآید. اگر عشقی عرفان  آسمانی و معنوی وجود داشته باشد بسیاری از مشگل
    ها حل خواهند شد. دختران زیبا و زنان دلفریب هم میتوانند از نظر بعضی از فلاسفه
    شاهکار سازنده ای باشند یا خالقی که ما از درک او عاجزیم. اگر مثلا بجای خدا  کلمه عشق ومحبت را قرار دهیم  و همه را دوست بداریم همانطوریکه مثلا حضرت
    مسیح فرمودند  همدیگر را دوست بدارید
    همانطوریکه من شما را دوست داشتم. حضرت مسیح هم کودکان را دوست داشتند و آنان را
    بغل میکردند و می بوسیدند آیا آنهم عشق شهوانی بوده است؟ بطور کلی تا مادامی که
    عمل جماع صورت نگرفته است ویا به آلت های جنسی دست درازی نشده است عشق میتواند
    عارفانه و عمیق و دوستی باشد یا؟ کما اینکه در غرب زنان و مردان همدیگر را بغل
    کرده می بوسند و در آغوش میگیرند  آیا این
    عمل جنسی است.  البته برای یک جوان شرقی که
    مملو از محرومیت جنسی است ویا مجبور به جلق زدن است چون نمی تواند مشعوقی داشته
    باشد و پراز عقده جنسی است او حتی ممکن است نگاه تحسین برانگیز یک مرد و به یک زن
    را هم تحمل نکند و با آن مخالف باشد یا مثلا شنای مختلط مردان و زنان با مایوهای
    دو تکه برایش غیر قابل هضم است ولی در صورتیکه در غرب اینها کاملا عادی است.

     

    بوسیدن یک زن توسط
    مرد البته بوسه های بسیار کوتاه نه مکیدنی ها لبان  و یا در آغوش گرفتن یک زن توسط یک مرد و یا دست
    دادن همه بطور کلی عادی است. مثلا در کلیسا های زنان کنار مردان می نشینند و
    دستهای هم را در دستهای یکدیگر میگذارند 
    آیا این عمل جنسی است؟ مسلم که نه ولی ممکن است از نظر یک جوان مسلمان
    متعصب این کار ها گناه باشند. ولی همین جوان متعصب غارت های میلیاردی و دزدیها و
    رشوه خواری های عظیم کشورش را زیر سیبلی رد میکند.  شاید بطور کلی دینهای الهی از ساختن و تربیت
    همه مومنان خود به انسانانی والا عاجز هستند و گروهی از دینهای سو استفاده کرده و
    آنرا درست مثل حربه ای برعلیه دیگران بکار میگیرند.  در این راه برخی از مومنان تمامی دینهای الهی
    با هم حتی مسابقه هم میگذارند تا در سرشت بدی از هم عقب نیفتند.

  • Farhad

    In Site khodesh mozdore kharejehast,in hame tablighat vase inke zodtar iran kharab besheh,tamame keshvarae gharbe az jomleh Englis talash daran ta ye dast neshandashono be esme azadi to iran gharar bedan,yane mekhan iran bardeh inha bashan,Farhad az London.

  • M. R. Kamkar

    سپاس از توجه شما. شما می توانید به آدرس زیر با من تماس بگیرید:
    info@kamnameh.com

  • دعوای بین ترک کرد عرب عجم پشتون و تاجیک و… سنی شیعه بهایی مسلمان مسیحی مسلمان و… در کشورهای های ما تنها به نفع غارتگران بین المللی و پادوهای غارتگر آنان شیوخ عرب و دیگران است که بنام اسلام دزدی فساد غارت میکنند. همانان که جوانان مارا در گروه های مختلفه دسته بندی میکنند و بجان هم می اندازند. همانانکه شعله جنگ و فساد را فروزان نگه میدازند تا دزدیهای میلیارد دلاری خود را انجام دهند و مارا باهم به فحش کاری و نفرت دعوت میفرمایند. همه ما اگر مذهبی باشید همان فرزندان آدم و حوا هستیم و اگر نباشید که همه ما نوع انسان هستیم .

    بیایید تا باهم کشورهایمان را دوباره بسازیم و باهم متحد شویم همچنانکه در گذشته بوده ایم.

    حضرت شیخ سعدی فرماید بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی. آیا همه ما این دستور ها و این نصیحت ها را به کردار آورده ایم.

    حضرت مولانا رومی بلخی می فرماید به حاجیان که ای بی خبران کجایید کجایید محبوب در اینجاست بیایید بیایید محبوب تو همسایه دیوار به دیوار تو در بیابان حج حجاز سرگردان چرایی؟ آیا همه حاجیان این نصیحت را بکار میگیرند؟ و به درد مردم که همانا فرزندان یا خلق شده گان صاحب حج هستند میرسند؟ تا بیشتر دنبال نام و خرید هستند تا ثروتهای ملی ما را به دامان مغروران عرب شیخ های میلیارد بریزند.

    اکنون همه ما میدانیم که قانون مردم ثروتمند را حمایت میکنند تا به عبارتی به غارت های خود ادامه دهند. دست دزد بینوایی را قطع میکنند که مثلا یک آفتابه دزدیده است ولی دزدهای عظیم شان که میلیاردها دلار ثروت های ملی مارا تاراج میکنند را قطع نمی کنند بلکه آنان با خرید ماشین ساخته شده از تلا به فقرا غارت شده فخر هم می فروشند.

    در اسلام گفته شده که طلب و آموزش علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب و فرض است ولو اینکه این علم در کشورچین آموزش داده شود. آیا رهبران اسلامی هیچ توجهی به این مطلب دارند و آیا ثروتهای ملی مارا خرج مردم میکنند تا با علم و دانش شوند؟ همه ما میدانیم که آنان جز شهوت رانی غارت و دزدی اموال مسلمانان کار دیگری نمی کنند. ثروتهای ملی مارا میلیارد میلیارد می دزدند و در بانکهای کافرستانهای بقول خودشان تلمبار میکنند تا بعد بوسیله آنان غارت شود.

    قانون در تمامی دنیا شاید برای حمایت از ثروتمندان وضع شده است مثلا در همین آمریک اگر پول نداشته باشی که جلو به وکیل بدهی هیچ قانونی برای تو وجود ندارد. اگر اموالت غارت شده است بایست یک وکیلی خبره پیداکنی تا مثلا از حق تو دفاع نماید.

    وکیلان آمریکایی هم که آنقدر طمع کار هستند که مبالغی پیش میخواهند بعد هم اگر مرتب به آنان پول ندهی کارت را ول میکنند.

    تمامی فلاسفه و پیامبران مارا به صلح دوستی همکاری و مودت دعوت کرده اند ولی کو گوش شنوا یا چشم بینا. ما همان تعصب های خشگ غیر علمی را چسیبیده ایم و دایم به هم می تازیم که من درست میگویم و تو اشتباه میکنی دین من بهتر است و دین تو اشتباه است.

    حضرت زرتشت هم فرموده اند گفتار نیک رفتار نیک اندیشه نیک آیا همه این کار را میکنند؟ حضرت مسیح هم که فرموده اند همدیگر را دوست بدارید همچنانکه من شما را دوست داشته ام.

    آیا برادران و خواهران مسیحی ما همه آنان اینکار را میکنند؟ وی گفت اگر کسی پیراهنت را خواست کت خود را هم به او بده ولی اکنون اگر کسی چیزی خواست اورا به آخرت و بهشت حواله میدهند. یا میگویند اینهمه کلیسا است به کلیسایی دیگر برو ولی اگرپولدار باشی هیچوقت ترا به کلیسای دیگر حوالت نمی دهند..

    حضرت بهاالله هم باهشیاری تمامی گفت که اگر دین مایع نفرت و عداوت است بی دینی بهتر است که میخواست جلوی تعصب بهاییان را بگیرد. یا ای اهل عالم همه شما بار یک دارید و شاخه های یک شاخسار به چشم بیگانگان در هم ننگرید که سرا پرده وحدت عالم انسانی بلند شده است . ایشان نگفتند که ای بهاییان یا ای بابیان بلکه ای اهل عالم. همانطوریکه در اسلام هم گفته شده ای مومنان کل مومنون اخوه یعنی تمامی مومنان بهر دینی و آیینی نفرموده شده این مسلمانان مثلا سنی و یا علوی و یا شیعه. آیا تمامی بهاییان و مسلمانان به گفته های دینی وآموزه های آن عمل میکنند؟

    پس مشگل از ماست که دیکتاتور هستیم و میخواهیم که دیگران را به نام دین و یا بیدین و یا معتقد به سایر مکتب های اجتماعی برده و بره خود بسازیم.

  • Behnamalmassian

    دوستان عزیز .درود .چرا از کارهای من استفاده نمی‌کنید .تعدادی کار جدید در آلبوم عکس هایم هست ببینید و انتخاب کنید .با سپاس . پیروز باشید. بهی‌ لٔر فیسبوک

    • با درود، لینک سایت خودتان را برایمان بفرستید- سهراب ارژنگ

  • farhadpripersia

    ba dashtane 44 sal sen hanuz dark nakrdam ke din baraye rahnemun kardan adami ast ya asami baraye rahnemun kardane din?

  • farhadpripersia

    ba didi sthi be tarikh mishe be rahati hame chiz ro dark kard .
    harchizi ke be nafye agha ha bud shod halal va harchizi ke bezarar bud shod haram.
    chera rahe dur berim tu hamin weblog
    yeki az mazayaye hejabe eslami ro bebinid…………………………….

  • Sahameddinghiassi

    چگونه میتوان بر مشگل های موجود
    چیره شد؟

     

    مشگل اصلی مردمان و یا ملت های
    دربند ما همانا غارت  طمع  دزدی فساد رشوه خواری است که همراه با کم سوادی
    یا بیسوادی و تعصبهای مرد افکن و دخالت های منفی خارجی هایی که تنها دنبال منافع
    خود هستند وبا کسانی از ما طرف میشوند که آنان هم تنها فکر منافع شخصی خود هستند
    نه منافع ملی و مردمی ما را به این روز سیاه نشانده است. دیکتاتوری که شاید در تک
    تک ما باشد نیز زمینه همین تربیت استعماری و استحماری است. درصد ناچیزی از مردم
    دنیا که بر دنیا حکم میرانند تنها به این وسیله است که میتواند خودشان را ثابت و
    مارا گمراه کرده از بین ببرند. این درصد ناچیز که شاید بسیار کمتر از یک درصد هم
    باشند با در دست داشتن منابع بی نهایت مادی و اجیر کردن ما برضد خودمان به ما
    حکومت جابرانه ای روا میدارند.

     

    تفرقه افکنی و آتش بیار بودن برسر
    اختلافهای حتی جزیی و نیز گسترده کردن نفرت فحشا 
    بیکاری  اعتیاد و بی سوادی همراه با
    غرور و تعصب و دادن تفنگ به دست مردان و دیگران که هم دیگر را قتل عام کنند نیز از
    نشانه های برنامه های ریخته شده آنان است. مثلا در حالیکه در آمریک سیاه سفید زرد
    سرخ باهم زندگی میکنند و کاری بکار هم ندارند در کشورهای ما برادر تفنگ به دست
    گرفته برادر دیگر را میکشد چرا چون مثل او فکر نمی کند یا تحریک شده است که قاتل
    برادر خود باشد. دکتر نجیب الله یک رییس جمهور بود وهمه هم قبول دارند که اهل رشوه
    خواری و دزدی و جمع ثروت نبود ولی آنان برای منافع خود دیگران را برضد او تحریک
    کردند تا اورا به دار آویزان کنند. مگر در آمریک هم وقتی یک رییس جمهور با رییس
    جمهور دیگری عوض میشود رییس جمهور قبلی بایست به دار آویخته شود؟ نه این تنها برای
    کشورهای ماست که هر وقت رییسی بایست عوض شود قبلی باید اعدام گردد.

     

    چرا رهبران ما از همین مثلا
    دموکراسی الکی که در غرب هم کپی نمی کنند؟ آزادی برای تمامی دینها و حتی بی دینان
    همانطوریکه در آمریک هست. مگر با زور چپان کردن میتوان مردمی دیندار تحویل جامعه
    داد. مگر به زور نماز خواندن ویا روزه گکرفتن مشگلهای مارا حل میکند؟ تمامی کسانی
    که کاری جنایی نکرده اند بایست آزاد باشند آنانی که به اشتباه مرتکب کمی فساد و
    رشوه خواری شده اند هم میتوانند از عفو عمومی استفاده کرده مالهای حرام را به بیت
    مال مردم ویا صندوق دولت واریز کنند. آیا هیچ دینی رشوه خواری و دزدی را حلال کرده
    است؟ پس در مرحله یک همه بایست آزاد باشند تا طبق اعتقادات خود شکرگذاری یا عبادت
    کنند. خدایی که در همه دینهای ابراهیمی و حتی دینهای دیگر یکی است پس دعوا سر دین
    و خدا کاری بیهوده و غیر انسانی است. مگر مثلا حضرت محمد با حضرت عیسی در بهشت یا
    در درگاه خداوند با هم دعوا میکنند. پس ما که پیروان آنان هستیم چرا بایست دعوا
    بکنیم آنهم در موردی که نه معلومات آنرا داریم و نه بما وحی رسیده است که مثلا
    یهودان کافرند و … بگذارید که مشگل دینها را خود خدا که سازنده و ارسال کنند آن
    هست حل کند نه ما از جانب وی؟ مثلا اگر ما بتوانیم تمامی مسلمانان اسمی یا واقعی
    را زیر یک پرچم گرد آوری کنیم و همه مسلمانان جهان را باهم متحد بسازیم و نیز همه
    کشورهای مسلمان باهم اتحاد داشته باشند آنوقت نیروی عظیمی هستیم که غارتگران بین
    المللی براحتی نمی توانند برنامه های خود را برسر ما خالی کنند. یا پیاده نمایند.
    علاوه بر مسلمانان تمامی کسانی که در کشورهای مسلمان هستند و تابعیت آن کشورهای را
    دارند بایست شهروند درجه یک و مساوی با مسلمانان حساب شوند تا آنان هم مهر
    مسلمانان را به دل بگیرند نه اینکه آزرده باشند. تصور کنید بالای یک میلیارد
    مسلمان با اینهمه کشورهای پراز نعمت و مواد اولیه و داشتن اینهمه دانشمندان
    مسلمان  ماهم میتوانیم ابر قدرتی مثل آمریک
    یا چین باشیم. آیا غیر از این است.

     

    متاسفانه اکنون حتی کشورهای هم
    زبان با هم در نفرت بسر می برند. تمامی ملتهای خاورمیانه و شمال آفریقا و آسیای
    مرکزی در گذشته ها یک کشور بوده اند و حالا هم بایست باهم متحد باشند. و بصورت
    فدرال اداره شوند چیزی نظیر ایالات و ولایات متحده آمریک یا اتحادیه اروپ. ما بایست
    در پی عوامل وحدت آفرین باشیم و دین را بایست وسیله وحدت کنیم نه خشم نفرت بین سنی
    شیعه  بهایی صوفی  نقش بندی و کرد و.وو.  وحدت در کثرت همانطوریکه حضرت سعدی  حضرت حافظ و حضرت مولوی رومی فرموده اند. ما با
    داشتن این چنین ادبیات غنی و راه رسم بها دار متاسفانه بقول مولوی هفت شهر عشق را
    عطار گشت   ما هنوز اندر خم یک کوچه
    ایم.  کسانی مثل طالبان و القاعده که مثلا
    عظمت اسلام را میخواهند بایست بدانند که امروزه عظمت در کشت کشتار و قتل عام
    کودکان وزنان در کنار جاده ها نیست این تنها راهی است که مارا به قهقرا میکشاند که
    هدف استعمار گران است. اگر آنان واقعا عظمت ملتهای مسلمان را میخواهند بایست برای
    تفرقه فکری کنند برای بیسوادی و کم سوادی مردم راهی پیدا کنند بایست مشگل فقر و بیکاری
    و بی هنری و بی صنعتی را حل کنند نه اینکه آدمکشهای انتحاری تربیت کنند و به جان مردم
    بیندازند و مایه خوشحالی ابر قدرتها و قدرتهای پشت پرده آنان شوند.

     

    اگر آدمهایی نظیر بن لادنها واقعا از
    خواری و ذلت مسلمانان ناراحت هستند بایست برای آنان باشگاه ورزشی  ایجاد کار  ایجاد دانشگاه و بیمارستان شفا خانه  و راهنما تاسیس کنند نه بمب کشت کشتار؟ امروز برنده
    واقعی در المپیادهای علمی و ورزشی هستند که عظمت میآورند و دانشمندان که برای رفاه
    و آسایش خدمت میکنند نه آدمکشان حرفه ای که برای پول و ثروتهای حرام فعالیت میکنند.
    رهبران ما یا میخواهند با جنگ و کشتار و بی هنری و بی سیاستی مردم را تحت فشار قرار
    بدهند یا با دزدی و فساد خودتان ببینید که رهبران شیوخ عرب در چه کاخهای طلایی زندگی
    میکنند و چه قدر در عیش عشرت شهوت و غرور غرق شده اند که خودشان را خدا می پندارند.
    وبرای مردم پشیزی ارزش قایل نیستند. این چه رهبری است که در هواپیمای ساخته شده از
    طلا پرواز میکند و کودک فلسطینی آب ندارد که بنوشد و برسرش بمب و خمپاره می بارد؟

     

    دزدان غارتگران  فاسدان و بی هنران و مغروران خدا ناپرست باهم متحد
    هستند و دینها را وسیله ای برای فساد قرار داده اند. آنان دست محکوم بینوایی را که
    از سربدبختی لقمه نانی دزدیده است قطع میکنند ولی خودشان میلیاردها ثروتها و سرمایه
    های ملی کشور را بنام خودشان در بانکهای کافرستانها خوابانیده اند و دستهایشان هم قطع
    نمیشود.

     

    کمونیست کاپیتالیست  تروریست  امپریالیست و سایر ایسم ها و مکتب های اجتماعی و
    رهبران شیاد دینها باهم متحد هستند و مثل قیچی مردمان عادی را خرد میکنند. ظاهرا باهم
    تفاوت دارند و درست مثل تیغه های قیچی عکس هم عمل کرده مردم را در لابلای آن خرد میکنند.
    تنها رهبران دلسوز میتوانند مارا نجات بدهند که باسیاست و علم مارا از چنگال غارتگران
    بین المللی و پادوهای محلی شان یا ملی شان نجات بخشند.

     

    در کشورهایی با تورم ثروتهای و سرمایه
    کوچک را نابود میکنند و در آمریک با رکود اینکار را میکنند. براحتی وام میدهند وبهره
    پایین می خواهند بعد که آلوده وام بانکها شدی بهره ها را بالا میکشند و از طرف دیگر
    رکود اقتصادی قیمتها را پایین میاورند و در نتیجه تمامی دسترنج خود را که بعنوان پیش
    قسط داده ای غارت میکنند. شاید امریک در بیخانمان کردن مردم طبقه متوسط بسیار تجربه
    داشته باشد سیستم قضایی آمریک تنها برای ثروتمندان درست شده است اگر کسی پول وکیل نداشته
    باشد دسترسی به مثلا قاضی برایش غیر ممکن است و در نتیجه غارت شده راه بهیچ جایی ندارد.
    بدین ترتیب در کشور مثلا دمکرات و آزاد آمریک مردم شیاد آزادند که دیگران را غارت کنند
    وپلیس و دادگاهها بی تفاوت هستند. شرکتهای بیمه و بانکها براحتی تمامی هستی مردم را
    می مکند و تازه غارت شده مسول تمامی خساراتی است که از راه تورم به او وارد شده است. 

  • Bahramپس از یورش اعراب مسلمان

    روز عزا داری برای حسین بود هزاران نفر به سر و کون خود می‌زدند و حسین
    حسین میگفتند.یک خارجی پرسید چه خبر است، گفتند حسین کشته شده. گفت کی‌
    کشته، گفتند شمر، گفت حسین کیه، گفتند نوه محمد، گفت محمد کیه،گفتند پیامبر
    مسلمونا،گفت پیغمبر مسلمونا که مال ۱۴۰۰ پیش است،گفتند آری درست است.گفت
    بعد از ۱۴۰۰ تازه بیادش افتاده اید.این مراسم واقعاً خجالت آور است.

  • tehran mantagheh 10

    salam fozool mahale
    man mardi 60 sale dabir baz neshasteh hastam
    mojaradam va ghasde ezdevaj daram
    mayelam be yeki az dokhtaran ya zanane fararie belataklif panah deham
    az rah haye motmaeen va ghanooni

    dar in mored va etelaate bishtar javab mara ba imilam bedehid
    bahlool57@yahoo.com
    movafagh bashin

  • omid payedar

    اگر تاریخ دهان میداشت از این همه توطئه که درون خود دفن نموده فریاد میکشید…
    ______________________________________________________
    تخم بصریتی که مسعود رجوی در ۳۴ سال پیش با همکاری سرویس های اطلاعاتی بیگانه کاشت ؛ محصولش بصیرت سازمان یافته تحت لوای جریان انحرافی برای غارت و چپاول شد.
    _______________________________________________________
    در مبارزه ضد امپریالیستی هرگز رهبری را تنها نخواهیم گذاشت

    لیکن ما رهبری را هرگز در مسیر مبارزه با استعمار – امپریالیزم و صهیونیسم
    و پایگاههای داخلی اش تنها نخواهیم گذاشت . ما همچون گذشته صادقترین وجان
    برکف ترین نیروهای وفادار بصیر تداوم انقلاب و رهبری آن تا تحقق جامعه بی
    طبقه توحیدی و حاکمیت مستضعفین باقی خواهیم ماند.چنانچه هرگز فریفته وعده
    های توخالی نوکران بی اختیاری همچون بختیار نشدیم. چنانکه در روزهای تردید و
    ترس که سازشکاران خط مشی قاطع حضرت آیت اله خمینی را قبول نداشتند ؛
    سرسختانه در کنار و پشت سر ایشان با هرگونه تسلیم طلبی مبارزه میکردیم….
    نشریه مجاهد –شماره ۵ –مورخ ۲۹/۵/۱۳۵۸ ( صفحه ۲ ستون پتجم)…لینک دانلود فایل … PDF
    http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/mojahedine_khalgh–mojahed_
    005.pdf

  • دلسوز ملت

    لعنت بر کسانی که دروغ های بزرگ و توهم های خودشان را در فضای مجازی گسترش می دهند و ادعای راستگویی و خوب بودن می کنند بدبخت ها اسلام دروغ نیست ،خرافات نیست، مردم را با اراجیف هیتان خام نکتید ، شعارهای تبلیغاتی ندهید خدایی هم هست ، آخرتی هم هست …….. ای مردم اسلام دوست و انقلابی ایران من با شما هم هستم گول این ضد ایرانی ها را نخورید

  • داریوش

    اما این قانون این زمین لرزه ها هیچ کدام نه به خشم خدا مربوط ست و نه به گناه مردم

    این یک قانون طبیعی ساده ست

    و قوانین به کپر نشینی مردم کاری ندارند

    به قوانین چه مربوط ست که خانه ها از خشت و گلند و مردم در فلاکت و بدبختی سرشان گرم جان کندن و محتاج نان شبند

    نه آقا جان

    اینجا اگر کسی می میرد تنها و تنها سکوتی ست که در مقابل ظلم می کنیم

    نه آتنکه خود را جدای از جامعه بپندارم

    اما حداقل از آب گل الود ماهی نمی گیرم و هم رنگ جماعت نمی شوم

    که ای داد

    چرا به فکر من نرسید که شعری برای مردم داغدیده بوشهر بسرایم و یا خدا را بابت اینکه در زاهدان میزان خسارت کم بود شکر کنم

    و اینکه اگر همین زلزله نبود اینجا روی زمین اصلا بستر مناسب حیات فراهم نمیشد

    نه من نمی توانم به این زلزله نگاهی خصمانه داشته باشم

    یا بگویم چرا اتفاق افتاد

    واما اگر مردم من توی روستا با بدبختی روز را شب می کنند و در خانه های گاه و گل می خوابند مقصر منم که آنچه حقم است را نمی گیرم

    نمی خواهم

    و همه چیز را قسمت و سهم خودم را از عالم همین می دانم

    و اگر بگویم نبایستی چنین باشد کفر گفته ام

    نه حق دادنی نیست گرفتنی ست

    همان طور که ظالم به خودی خود ظالم نیست

    او هم مفلوکی ست چون من که به آن اجازه می دهم به من ظلم کند

    آری ابتدا مظلوم به دنیا پا گذاشت و بعد ظالم به دنیا آمد

    اینبار اگر در فلان روستای دور افتاده کسی جان داد به دنبال قضا و قدر و حکمت نگردم

    به این بیندیشم که آیا در ژاپن,آمریکا,استرالیا سوانح طبیعی به اتفاق نمی افتد

    آیا من لایق این زندگی ام اگر آری پس جای شکایت و شکوه ای نخواهد ماند

    ======

    داریوش

  • zari

    talash/baraye/azadiye/nasle/javane/aynde.

  • مهدی

    ایران سرزمین دلیران ایران سرزمین پاکان ایران سرزمین سهراب ها ورستم ها ایران سرزمین مرد ها ایران من دست هیچ دشمنی به تو نخواهد رسید تو تاهمیشه می مانی سبز سفید قرمز تو تا همیشه جمهوری اسلامی می مانی

  • مهدی

    شما هرکاری کنید هیچ گاه نمی توانید جمهوری اسلامی را ازبین ببرید ما جاویدانیم

  • حسین جعفری

    با درود فراوان خدمت مدیریت سایت فضول محله.

    برای همکاری با شما باید مقالاتم رو به چه آدرس ایمیلی بفرستم؟

  • Hassan Mohajer

    یک سری به این آدرس بزنید. میتوانید آنرا نیز منتشر کنید.
    http://selkebozorgan.blogspot.com/2013/06/blog-post.html

  • amoghlee

    هیچی نشده شما دارید میگید اونجور که ما دوست داریم چیز بنویسید اینکه نمیشه بابا جان این کار شما با آن چیزی که دنبال میکنید جور در نمیاد شما میتوانید مطلبی را ننویسید و یا قبول نکنید اجازه ندارید دست توش ببرید این کار شما یعنی ممیزی کردن فکر واندیشه دیگران وبا انچیزی که میگویید در تناقض است

  • مهدی محمدی

    سعید حجاریان طی بیانات روشنگرانه فرمودند در انتخابات سال ٨٨ نه تقلب شد نه تخلف بلکه تدلیس شد, جناب حاج سعید تد لیسیان بیانات حکیمانه و گوهربار شما موجب شادی ولی امر مسلمین جهان و حومه شد و ما ضد انقلابان را از خواب غفلت بیدار کرد خدا ما را ببخشد که تا به حال میپنداشتیم در انتخابات تقلب شده و یا در کهریزک به زندانیان تجاوز شده و آن تعداد هموطنانی که در خیابانها به خاک و خون کشیده شدند مورد تدلیس قرار گرفتند افسوس که در این سالها به نظام مقدس جمهوری اسلامی ظن بد داشتیم حال منظور حضرت امام از آب و برق مجانی را فهمیدیم آن حضرت چقدر زیرکانه مردم ایران را مورد تدلیس قرار دادند و یا به طورمثال در سال ۶٧ هزاران زندانی تدلیس کرده و به طور خود جوش خود کشی کردند تا نظام را بد نام کنند و……. یا حضرت ا….خامنه ای ولی امر مسلمین جهان و حومه ﴿ کهکشان راه شیری ﴾ فرمودند صحبت از تقلب در انتخابات گناه بزرگی است چرا که تقلبی نشد فقط چند میلیون رأی مردم تدلیس شد. در آخر ضمن تشکر و قدردانی از بیانات حکیمانه حضرت عالی در روشن نمودن این بنده حقیر بی صبرانه منتظر افاضات جدید شما هستیم دست آقا بر سرتان چفیه شان همراهتان باد. ضد انقلاب پشیمان مهدی محمدی

  • ملاه آواره

    مقاله ۳۳۶ آقای سیروس پارسا .اسیران سیاسی را از یاد نبریم جالب توجه میباشد. ولی در دنیای آوارگی سخن ناروایی میباشد. از فعالین گمنام زمان شاه بودم. که در دنیای آزادی دارند ما را بنام آزادی شکنجه هایغیر انسانی بر ما بی کسان وارد می آورند بنام حقوق بشر. ۱۱ سال است که دموکراسی زورگویان د انمارک مرا تبعید اجباری کرده وهنگامیکه در مسافرت قانونی بودیم در آلمان طبق دستور ومیل قدرتمداران ۱۲ گشتاپوی آلمانی بمن بی رحمانه حمله کردند که بچه خرد سالم از روی شانه ام به زمین افتاد و فقط فریاد عظیم فرزندم را شنیدم وماموران ظلم چشم بسته مرا با خود بردن.ود انمارکیها بچه های بی گناهم را بتصرف خود در آوردن. در سال ۲۰۰۶ تا کنون. وهیچکس هم تا کنون بفریاد ما نرسیده است.بخاطر اعتراض به شکنجه های غیر انسانی دانمارک ناچارشدم دهان خود را بدوزم وبه ژنو زورگویان هم رفتم. برای پی گیری ماده ۱ و۸ و۱۴ علامیه اروپایی حقوق بشر. ولی ژنویها حتی حاضر نبودن که وکیلی در دسترس من قرار دهند. و ایرانی ها در اینجا هم از شکنجه هاییکه بر ما وارد می آورند آگاه هستند .ولی کوچکترین حرکتی ضورت نگرفته. جرم من این است که در سال ۲۰۰۳ تظاهرات راه انداختیم بخاطر جنگ غیر قانونی در عراق.و به زورگویان هم در پی خود سوزی یک هموطن گفتم که دموکراسی شما هم سوراخ های زیادی دارد. الان بعد از گذشت چند سال سازمان ملل اعلام کرده که جنگ وتجاوز به عراق بر اثر دورغ وخیالپردازی زورگویان رخ داده است. حقیقت تلخ استت. اما آفتاب در زیر ابر پنهان نماند/ای دوست.

  • ملاه آواره

    ستم بنام آزادی واسارت بنام حقوق بشر در د انمارک طبق منشور اروپایی حقوق”بشر” ماده ۱و۳ و۸و۱۴٫ای داد وای فریاداز این همه ظلم وجور د انمارک..آزادی خواهان به یاری همه آزادگان جها ن نیاز داریم.
    ز ریا ها و کوه ها گذر کردم….. از ستمگر ها وطوفانها فرار کردم.
    دویدم ودویدم *به ناکجا آباد رسیدم….. اسیریم بنام آزادی وخیری از این دموکراسی ندیم.
    ملاه آواره ۳۰/۰۴/ .۲۰۱۲

  • ملاه آواره

    اقای سهراب ارژنگ. من تازه همکاری داوطلبانه خود را با مجله اینترنتی شما اغاز کرده ام واین در حالی است که در زیر شدیدتر ین شکنجه های غیر انسانی رژیم ددمنش دانمارک و نوکران وحلقه به گوش خارجی آن ها در تبعید “دمکراسی د انمارکی ” بسر می برم وژنو هم مقر حکومت زور گویان است با گوشت وپوست خود لمس کردم وقتی که در ۱۱ همین سال تبعید اجباری دمکراسی د انمارک به ژنو برای فریاد خواهی رفته بودم مشاهد کردم در ۲۰ ژ.وییه ۲۰۱۳٫ وتا حال هم کسی از آزاد اندیشان هم به یاری ما اسیران سیاسی اجتماعی بر نخواسته و خوا هش می کنم از آزاد اندیشان جهان بپا خاسته بر علیه ظلم بی دادی که د ر جهان آزادی زور گویان بنام آزاادی انجام می دهند . من اسیر اعتقاد دارم اگر فردی در هر مکانی حقوق انسانی اش مورد تعرض دستگا ه حاکمه قرار کرفته باشد آن نظام زور گو یعنی د انمارک تمامی ۷ ملیارد انسان روی زمین را دارد شکنجه وبه محاکمه می کشد بنام آزادی.دیروز با وجود آنکه تحریم کرده ام هر گونه سخن گفتن با زور گویان ونژاد پرستان د انمارکی را ..بنا به د ر خواست وتقاضای تنها رابط خود با دنیای خارج به بیداد گاه نظا می د انمارک کشیده شدم ودر بی دادگاه یکی از شکنجه گران مرا متهم به بیماری کرد -زرد خندی زدم و به آن پلید بی سواد گفتم من فریب خوردم که برای احترام به حقوق انسانی شما ستم گران ایرانم وخواهر ومادرم را از دست دادم و سا زمان بی مسولیت ملل متحد مرا از زندانهای ترکیه به نزد شما زور گویان بیسواد دانمارکی آورد. و در بی دادگاه به آن ها گفتم وقتیکه گربه ها کثا فت می کنند کثافت خود را می پوشانند و گوه خود را پاک می کنند ولی شما زور گویان می ریند به انسانیت وحاضر نیستید مثل زور گویان جمهوری اسلامی حاکم بر ایران خطا های خود را جبران کنید. چه قرقی دارید شما که دم از آزادی و رعایت حقوق بشر میزنید با جمهوری اسلامی در ایران .شما بنام دمکراسی وبا پنبه سر مبرید ..و دیکتا تور ها با شمشیر..

  • ملاه آواره

    دوستان هیچ فردی را نباید تشریق به رای دان به جنایتکاران و خونخواران جهانی حتی در این د انمارک که بنام آزادی بی چارگانی مانند ما اسیران را بتعید می کند و بنام حقوق بشر. انسانیت را و حقوق اولیه انسانی {خا نواده} را نابود مینماید.
    رژیم جم هور ی ع ربی اسلامی در ایران بهیچ وجه اصلاح پذیر نیست. دوستان و خانم هیلا صد یقی نمی دانم هیچ متوجه شده اید وقتی که در یک مجلس عمومی یک آخوندی حضور دارد در وقت غذا خوری آخوند بحاضرین بعوض بفرمایید . میگوید بسم الله یعنی حاضرین در مجلس غیب شوید تا همه غذا ها را من بخورم. طبق روایات عربی می گویند اجنه از نام خدا وحشت دارنند. حال که آخوند بر ما حاکم شده است آخوند مرتج و تمامخواه همه مردم را جن می پندارد خود را فرشته نجات بشر یعنی عرب ها. پس دوستان ما اگر به ظلمان رای دهیم در واقع او را تشویق به ادامه سرکوب و شکنجه مردم بیچاره ودرمانده نموده ایم. شایع است که علی گدا به مش حسن روغنی {روحانی} رای داده است دوستان تقاضا دارم از این پس جمهوری را همانطور که حقیر نوشته بکار گیرید برای پرخاش به رژیم. یا حق زنده باد آزادی . زنده باد ایران

  • ملاه آواره

    با دورد به شها مت شما آفای سعید سامان.نوشته شما در رابطه با گروه جی ۲۰ وسازمان مخوف م.ج.ا. کاملا منطقی است.ولی از شما خواهش دارم که خیلی مراقب خود ودیگریارانت باشید. تا دچار بلاهایی که بسر من اسیر وبی پناه آوردن نشوید. در گذشته منهم خیلی از این دو سازمان سخن می گفتم .تا اینکه زور گویان وعوامل مزدور مرا تبعید و سپس همه زندگی ام را بتصرف خود در آورده اند. جنگی که در سوریه امپریالیستها راه اندازی کرده . و دنبال می کنند ودرست مانند بحران اقتصادی غرب -قبل از جنگ دوم می باشد. و با آمدن حیله های اینترنتی و دنیای مجازی -که درست می کنند بسهولت افکار عمومی را فریب داده وضمیمه را برای نابودی وتجاوز به حقوق انسانی مردم فراهم می سازنند. جرم من فقط این بوده که به زور گویان گفته ام که دمکراسی شما سوراخ های فراوانی دارد .زورگویان چند عکس قدیمی از صنحه های جنگ ویتنام با بمب ناپالم .حمله عربها با بمب شمیایی به سردشت را نمایش داده و مردم را فریب میدهند و در رابطه با سازمان مردم فریب م.ج.خ.ا. هم همین قدر کافی است ببگوییم که آنها بودن که راه وچاه را به جم هوری اسلامی نشان دادن که جامعه ایران را به ۲ بخش خودی وغیر خودی تقسیم کنند در پی حمله هایی که به میز کتاب های استکهلم واسلو وکپنهاگ کردن مجاهدیندر سال ۱۹۸۹ وخط ونشان کشیدن و گفتند هر که از ما نیست -بر ما است.الان هم که مردم فقط به صنحه های مجازی وعکس های ساختگی در تلویزیون و اینتونت نگاه کرده ندون ناظر بی طرف.پس باید مراقب وهوشیار بود. من در زیر غیر انسان ترین شکنجه های روزمره این چند سطر را نوشتم که آگاه باشید از درد بزرگ من اسیر در زندان آزادی.

  • ملاه آواره

    بنام ایران ..وبمناسبت آزادی نسرین ستوده.
    ای مردمان.ای مردمان،ای راه رو رزمند گان……ما سال هاست هستیم اسیر سیاهچال این ظالمان.
    ای آزاد گان،آزاد گان،آمد ستوده نسرین بهار………محو گشته غم خران.شاد شدند اسیران، با رضای خندانمان.
    جمعه یکم مهر ۱۳۹۲٫ آوران. اسیر در سیاه جال آزادی. د انمارک.

  • ملاه آواره

    مقاله شما آقای پارسا در باره دختر جوانی که با کمک یاران فیسبوکی خود توانست بر سرطان پیروزشود آموزنده است.او توانست بر بیمار غلبه نماید نیروی عظیمی به او قوت داند. ولی من وخانواده اسیرم که در محاصره مشتی مذهبی وقشری جهان سومی قرار گرفته وبه دردی بالاتر از همه درد ها که سرکوب حقوق اولیه انسانی وکشتن آزادی های اجتماعی قرار گرفته ایم با توطعه چینی و جبر زورگویان .وبا وجود آنکه از مقر کنوانسیون ژنو زور گویان هم بکلی ناامید شده ام .با اینکه خیلی خسته ام ولی امید دارم نیروی عظیم آزاد اندیشان بتواند اقدامات قاطعی بر علیه ستم بنام آزادی بردارد.کرا که بیماری بالاتر از کشتن آزادی در جهان وجود ندارد.

  • koohestani

    قربان
    آباد

    مدتی
    این داستان تأخیر شد –
    مهلتی باید تا ماست
    شیر شد

    هر
    که خوانَد این نامه پر سوز را –
    ببیند شرح حال
    مردم امروز را

    تواریخ
    نیز جز وصف کردار نیست ـ در پیامش بُعد
    جای و حال نیست

    راوی
    فقط شرح حکایت میکند –
    مستمع خود درک و
    قضاوت میکند

    داستان
    در دهی بود دوردست –
    مردمش قومی بزرگ
    بود و تنگدست

    نعیمش
    مردکی قربان نام بود –
    مال اندوزی
    در پی کام بود

    ارث
    برده ملک و باغ از پدرش –
    رعیت را نموده
    بیچاره و در بدرش

    ز
    دانش و ازادی سخت خائف بود –
    زخطرش به دکان
    ریا پر واقف بود

    چو ز
    بزرگ و کوچک واهمه داشت ـ ز چوب و تشّر
    به دلها بیم کاشت

    گر
    کسی کرد نافرمانی ز امرش –
    به خشم امد و نهاد
    در بندش

    گفت
    نکنید مرا ز کوره بدَر –
    ورنه میکنم بپا
    چکمه های پدر

    مستشار
    گفت با تمسخر و خنده –
    این فعل و صفت نیست
    تو را زیبنده

    چو
    دیدی خشم مردم سر به سر –
    زود فرار کن به
    خارج بی درد سر

    پدرت
    را نام بود قربان قلچماق –
    خلق لرزان ز ترسش
    در دشت باغ

    او
    معیشت میکرد از باج سبیل –
    ملک میگرفت
    بضرب چوب و بیل

    چنین،
    ثروت و دولت بنیاد کرد –
    دل آیندگانش
    زخود شاد کرد

    بهتر
    که ببری ز یاد قلچماقی را ـ حاجی شده،
    باز کنی بقّالی را

    چو
    شوی متدین و ظاهر صلاح –
    چپاول کنی خلق
    را بدون سلاح

    حاج
    قربان شد و دیانت اغاز کرد ـ یک دکّان
    فروش روغن هم باز کرد

    عکسش
    داد زینت بشکه ها را –
    بدلخواه تائین
    میکرد او بها را

    گر
    شاکیی بُد زین کسب و حساب -میدادش
    فحش خارمادر به جواب

    پرسید
    فحاشیش از بهر چیست –
    این بی ادبیش را
    استاد کیست

    گفتند
    جدّش قربانقلیِ چاروادار بود –
    بیابانگردی بیسواد
    و خردار بود

    چوبدستش
    بود همچون گرز سام –
    فحشهاش شهره نزد
    خاص و عام

    این
    بفکر خویش نه فحاشی کند –
    راه و رسم نیاکان
    پاسداری کند

    حاج
    قربان جیبها پر پول ساخت ـ خلق آزُرد
    و دلها پر خون ساخت

    پنهان
    نمود سکه در زیر زمین –
    تا نیابد کس آگهی
    در سرزمین

    عاقبت
    مردم جمله بفریاد امدند –
    کار رها کرده به
    میدان امدند

    خروشید
    شب و روز مردم ده – که
    قربان برو ، حق ما پسده

    شنید
    خشم ملت و داستانش را –
    بترسید و لرزه
    فتاد دستانش را

    بخواند
    رائ زنان و مستشاران را –
    که تدبیری کنند
    بنجات ایشان را

    گفتند
    تو اطعام مساکین کن –
    دل رعیت را خالی
    از کین کن

    قنبر
    اشپز را گو تا فسنجان و پلو –
    حاضر کند برایشان،با
    کباب و چلو

    گفت
    اشپز و پخت و پز نمیخواهم ـ باطیارهٔ
    ز رستوران ماکسیم می ارم

    بخواند
    رجال و خوانین املاک را –
    زیاد برد خلق
    پژمرده در خاک را

    بیاورد
    رامشگران ز نزدیک و دور –
    تا نوازند و کنند
    شادی و سرور

    سیاه
    بازی وشبیه خوانی بر پا کرد –
    بابا کرم و رقص
    عربی هم اجرا کرد

    رجالِ
    میهمان نوشیدن و بلعیدند –
    بریش حاج قربان
    و ملتش خندیدند

    ان
    جشن و سرور پایان یافت –
    خشم مردم ده
    التیام نیافت

    همه
    فریاد کشان، گره به جبین ـ که قربان
    بروَد برون ز زمین

    اینبار
    وزیران و رأی زنان مکارش –
    نمودند حیله ائی
    دگر در کارش

    گفتند
    این ملایِ ده دعا گویِ تست ـ جیره خوار
    سفره ات بوده دُرُست

    انچه
    خواهی از دل و جان می کُند –
    خلق را برایت نرم
    و آرام می کند

    چو
    رعیتند خشمگین ، همه –
    میکنیم عوض
    چوپان را در رمه

    واعظ
    است و زبانِ عام میداند –
    نصیحتشان کرده
    براه میراند

    بده
    ملک و رعیت، بدست ملایِ پیر –
    سال دگر بیا و
    امانت را پس گیر

    اندیشه
    مکن ز حاصل و مخارج –
    عایدیت بیاید بحساب
    در خارج

    گفت
    نی ملا نباشد این را لایق –
    اوست در ده رزل
    ترین خلایق

    ز
    بهر پول میچسبد چون سریش –
    گیوه پاره و شپش
    دارد بریش

    گدائی
    کرده راه معاش خویش –
    هر زنی دیده کرده
    عیال خویش

    اخر
    پذیرفت رهنمود رندان را –
    زناچاری ترک نمود
    گلستان را

    گریست
    و با بقچه به طیاره شد ـ ترسید ز مردم
    وسویِ بیگانه شد

    چو
    ملا گرفت بدست زمامِ امور ـ ز یاد
    بُرد عدل و بنا نهاد زور

    او
    بست ملت را بچوب و فلک ـ مال اندوزی
    نمود با دوز و کلَک

    چو ز
    علم ودانش واهمه داشت ـ برواج جهل وخرافه
    همّت گماشت

    کهنه
    ریخت و شد شیکِ نو نوار –
    خر فروخت و شد
    مرسدس سوار

    خلق
    را هنوز نانِ خوردن نبود ـ ز ترسِ چوب
    و فلک نایِ گفتن نبود

    حاج
    قربان پیغام داد ملا را ـ چه کردی سهم
    و عایدیِ ما را

    بجایِ
    پول او را یک بیلاخ داد ـ امانت را
    حواله بر سر شاخ داد

    از
    ان بیلاخ حاج قربان بمرد ـ دق کرده در
    غربت جان سپرد

    از
    او ماند وارث بدنیا یکنفر ـ مردکی
    تنبل ، بی‌ عقل‌ و هنر

    نبُدش
    بجز عیش فکر دگر ـ از ان پدر بشاید
    چنین پسر

    این
    زمان رندان بفکر افتادند ـ تا حاج زاده
    را سر کار بگذارند

    تا
    عهد قدیم استوار نمایند ـ بزر و سیم،خود
    رستگار نمایند

    ساده
    لوح و طماعش یافتند ـ بهر بکار گیریش
    زود بشتافتند

    متملق
    وچاپلوس رفتند بدرش ـ چنان که مرسوم بود
    زمان پدرش

    الحق
    که پسر حاجی توئی ـ چاق و چله بهتر از
    باجی توئی

    در
    عالم برتر از فکر تو نیست ـ بگو که
    همطرا زِ تو کیست

    در
    اختر تست سالاری و مهی ـ در گوهرت پیدا
    خوبی و فربهی

    این
    ده ،ملکِ سزاوارِ تست ـ یادگارِ ان
    جدّ بزرگوار تست

    خلق
    نخواهد دگر ملا را ـ بجای پدر ، میطلبد
    شما را

    بشو
    رعیت را تو شبان و ولی ـ میکند شکر به
    کفن دزد اولی

    چون
    پدر اطعام مساکین کن ـ خلق را ز خویش
    بی کین کن

    بده
    ابگوشت ودوغ و بستنی ـ خوابشان کن با
    دروغ و گفتنی

    تسبیح
    بدست و عابد نما شو ـ مردم بفریب و
    فرمانروا شو

    حاج
    زاده خشنود ز ان سخن ـ کرد هوس میوه و
    باغات وطن

    ـ
    ادامه داردـ

    کوهستانی

  • 123

    از دوستان خوب ایرانی اسلامی ممنونم و اما بقییه باید بگم دارین دسته جمعی گی می خورین ما مردم ایران هر چیزی رو تحمل می کنیم و به عرعر های شما خر های چرند گو میمون توله … انتر گاو سگ روانی خل و چل توجه نمی کنین و به امام خامنه ای عزیزمون افتخار می کنیم (مرگ بر شما وامریکا و اسرائیل)

  • امیر

    بی محتوا ترین و بیخودترین و چرت ترین سایتی که دیدم همینه!!!!!!!!

  • وطن پرست

    جالبه
    آدم افتخار میکنه وقتی میبینه همچین هم میهن هایی داره.
    بهتره نوشته های خودتون رو بخونید و ببینید چه حسی بهتون دست میده .

  • ملاه آواره

    امروز به اصلاح روز جهانی حقوق [بشر] است.رژیم آزادی کُش د انمارک ما را از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی و اولیه انسانی محروم نموده است.بار ها با فعالین سیاسی ایرانی و خارجی برای کمک ویا درج گرفتاری ما درنشریات خود استمداد نموده ام .حتی رژیم آنچنان مرا در تنگنا قرار داد که مجبور شدم مدت ۶روز اعتصاب غذا با دهان دوخته بنمایم از ۱۹ تا ۲۵ آوریل ۲۰۱۳٫ با وجود آنکه جریان دوختن دهانم را به همه اطلاع دادم. ولی صدایی از هیچ گوشه ای بر نخواست،حال من به شک افتاده ام که حقوق بشر یعنی چه؟ آیا حقوق بشر فقط در حکومت های دیکتاتوری نادیده گرفته می شود”چرا کسی پیدا نمی شود به فریاد ما اسیران در آزادی برسد؟نمی دانم ما برده یا حیوانیم.یا انسان در د انمارک.

  • arash

    درود فراوان دوستان مردم با فرهنگ

    وقتی تو می گویی وطن – وقتی تو میگویی وطن بوی فلسطین می دهی

    من کی نژاد عشق با تازی برابر می کنم
    وقتی تو می گویی وطن من خاک بر سر می کنم

    وقتی تو میگویی وطن شهنامه پرپر میشو

    من گریه بر فردوسی آن پیر سخنور میکنم
    درود فراوان

    • arash

      من یک ایرانی اصیل و پارسی زبان هستم- دراصفهان هستم ( ۲ سال من در زندان سیاسی بودم در زمان شاه ) من فقط می توانم به شما بگویم که ما باید به نوشتن Persan خود را تغییر دهیم

      نه تنها اعراب کلمه را حذف, اما لاتینی کردن زبان فارسی انجام دهیم

      روزی که ما این ملا ها سرنگون کونیم م مورگان هواهی بحلچان گریه کنند
      شما هرکاری کنید هیچ گاه نمی توانید فرهنگ ما را ازبین ببرید ما جاویدانیم

  • mohamed

    جا زدن فرهنگ ایران بوسیله موزه لوور بنام عرب و اسلام!!!

  • mohamed

    موزه لوور و کلاه برداری بزرگ

    می بایستی به این کلاه برداری بزرگ که بوسیله موزه لوور برگزار شده و آنرا بیشرمانه نمایشگاه « هنر های اسلام» نامیده پاسخی محکم داد.

    براستی
    غم بیکران، ناباوری و خشمی که عده بیشماری از ایرانیان در پاسخ به این
    شبه نمایشگاه نشان داده اند کاملا قابل فهم است. بسیاری از ای میلهائی که
    ایرانیان در هفته گزشته به هم در این زمینه رد و بدل کرده اند گواه روشنی
    از این خشم و نا باوری است.

    چگونه مسئولین
    موزه لوور، به ویژه کسانی که بخش اسلامی این موزه را اداره میکنند ،به
    خود اجازه داده اند هنر هائی که از فرهنگهای گوناگون، با ویژگی های گوناگون
    که هریک از تاریخ چندین هزار ساله این کشورها سر چشمه گرفته اند در یک
    گونی کرده و آنها را « هنر های اسلام» بنامند! برای انجام
    این چنین کاری دست اندر کاران این موزه میبایستی چه اندازه از نا آشنائی
    درد آور از این فرهنگها یا نیت های مشکوک و یا دیدگاه تحقیر آمیز به خرد و
    دانش هم میهنان فرانسوی خود از خود نشان دهند؟

    بویژه
    اشیائی که از ایران یا از کشور هائی که در پرتو فرهنگی ایران آورده اند و
    نزدیک به هشتاد درسد این نمایشگاه را درست میکند بدون هیچ خجالتی « هنرهای
    اسلام» برچسپ زده اند!

    برای نمونه کتاب
    خطی فردوسی بزرگ که در شاهنامه بیمانند خود فرهنگ قهرمانی ایرانیان پیش از
    اسلام را در هزار سال پیش در چکامه های زیبای خود سرود و کوشش کرد اسلام
    را بگونه ریشه ای سرکوب کند، « اسلامی» قلمداد شده ! همچنین خیام را که
    خواست فلسفه و شیوه زیبای اندیشه ای ایرانیان پیش از اسلام را بدوران جامعه
    ایران اسلام زده سده دوازدهم بیاورد. کسی که میگفت:

    لحظه ای در پرتو ماه با می و معشوق نشستن را با بهشت الله عوض نخواهد کرد.

    کسی که میگفت:

    گویند کسان بهشت با حور خوشست

    من میگویم که آب انگور خوشست

    این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار

    کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

    این
    فرهیخته بی مانند را هم در غرفه اسلام و عرب جا دادند! در این کلاه برداری
    بی سابقه حافظ بزرگ را هم فراموش نکردند که بیش از هشت نسل از ایرانیان او
    را زیارتگاه خود میپندارند. حافظی که مسجد را « خانه شیادی و ریا» مینامید.
    حافظی که میگفت « مبوس جز لب معشوق و جام می حافظ ـ که دست زهد فروشان
    خطاست بوسیدن ». حافظی که میگفت « در میخانه ببستند خدایا مپسند ـ که در
    خانه تزویر و ریا بگشایند ». حافظی که بیش از پنجاه بار در سروده هایش خود
    را شاگرد و پیرو «پیر مغان» یعنی زرتشت مینامد. و فریاد میزند « به باغ
    زنده کن آئین و دین زرتشتی». او و بسیاری دیگر از بزرگان فرهنگ ایران همچون
    پور سینا، رازی، مینیاتورها و نقاشان وخطاطان بزرگ ایرانی را با بیشرمی
    شگفت آوری به نام عرب و اسلامی جا زده اند.

    اگر
    این نمادهای بزرگ فرهنگ ایران زنده میشدند و میدیدند که چگونه آنها و
    شاهکارهای ادبی و هنری شان را در یک نمایشگاه به نام عرب واسلامی جا زده
    اند گریه کنان به گور های خود بازمیگشتند. و فردوسی دگر باره فریاد میزد «
    تفو بر تو ای چرخ گردون تفو».

    برای
    اینکه عملکرد بی خردانه یا مشکوک دست اندرکاران این موزه بهتر فهمیده
    شود یک لحظه تصور کنید که در نمایشگاهی کارهای ادبی، فلسفی و هنری
    اروپائیان را مانند شکسپیر، مولیر، گوته، نیچه، بودلر… و هنرهای گوناگون
    باسبکهای گوناگون مانند میز و صندلی لویی چهاردهم ، رئالیسم،
    امپرسیونیزم، اکسپرسیونیزم، کوبیزم…را با هم در یک کیسه کرده و آنهارا
    با برچسب “هنر مسیحی” در این نمایشگاه به تماشا بگذارند! واکنش شما به
    عنوان فرانسوی چه خواهد بود ؟

    دوستان
    فرانسوی ما باید بدانند که امروز ایرانیان برای باز سازی شناسه و هویت در
    هم شکسته خود و باز پس گرفتن کشور خود در نبردی فرهنگی و بی امان در برابر
    جمهوری اسلامی هستند. نیرو و ابزار آنها در این نبرد از تاریخ پربار چند
    هزارساله آنها سرچشمه میگیرد. و در این نبرد ستارگان درخشان فرهنگ ایران
    را که موزه لووربیشرمانه بنام « هنر های اسلام» به نمایش گزاشته بدرستی
    همان قهرمانان و نمادها یعنی ابزارهای نیرومند این نبرد سرنوشت ساز
    میباشند.

  • Arsam

    ba salam khadmat shoma man matalebeh shoma ra mekhanam va bazi vaghtha jalebeh vali az esmeh web site shoma khosham nemiayad bekhaterh in keh in esm khaili abtedaai ast

  • مهدی

    درود بر جمهوری اسلامی درود بر امت اسلامی درود بر دوستان محمد آخرین پیامبرالهی لعنت خدا به کسانی که با دین خدا جنگ دارند لعنت خدا به حرامزاده هایی که توهین به اعتقادات انسانها را شرف خود و تربیت پدر مادری خودشان می دانند و چه زیان کارند این گروه که به خاطر چنین جهالتی به خود می بالند.

  • سهراب پارسیان

    فراخوان به اتحاد ملی

    افتادگی آموز گر طالب فیضی
    هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است

    با درود به هموطنان،

    همه ایرانیان آگاه موظف بوده تا در این دوران سخت و پیچیده متحد شوند .

    از شاهزاده سیروس رضا پهلوی، سازمان مجاهدین خلق وچریکهای فدایی خلق، حزب سبزهای ایران، حزب ایران آزاد،احزاب و تشکل های کمونیستی و سوسیالیستی، احزاب کرد، ملی گرایان، آزادیخواهان، جمهوری خواهان ووو همه باید متحد شده تا کشورعزیزمان را از چنگ این آدمخوران آزاد نماییم.
    درنگ بیشتر، فجایع بیشتر

    هموطن به خود آی

  • Amir

    اکنون که فاصله های بین کشورها نزدیک شده است و شما میتوانید مثلا بامداد
    در کابل باشید و ناهار را در اروپا میل کنید و شامگاه در آمریک باشید بایست
    به همین نسبت تساهل و بردباری هم زیاد تر شود. روزگاری بود که دیدن اروپ
    یا آمریک تنها یک افسانه بود با درشکه کالسکه و اسب رفتن به این سفرها
    ماه ها طول میکشید.

    زمانی بود که کرامت انسان و انسان دوستی
    ارزشی نداشت و ثروتمندان و کله گنده ها یا حاکمان به مردم عادی مثل اموال
    خود نگاه میکردند زمانی بودکه مثلا وزیر یا سلطان ظالمی هر دختری را که
    میخواست به حرمسرای خود میبرد از او کام دل میگرفت بعد هم بیضه های جوانی
    را میکند یا میکوبید یا آلت و بیضه های او می برید و اورا خواجه میکرد تا
    از زنان او مواظب کند بدون اینکه بتواند به آنان دست درازی نماید. متاسفانه
    در این دوره ها حرمت و ارزش انسان چه زن و چه مرد از بین رفته بود وگویا
    گروهی فکر میکردند که تنها آنان بایست زندگی کنند واز زندگی لذت ببرند و
    بقیه برده یا غلام و یا نوکر آنان هستند. انقلاب و یا اعتراض آنان نیز
    سرکوب میشد و یا به بیراهنه کشانیده میشد. البته گاهی هم مردم عادی
    میتوانستند که ستمکاران را کشتار کنند ولی خودشان یا رهبران جدیدشان سر جای
    آنان می نشستند و مدتی بعد مزه زندگی و برق تلا و ثروت آنان را هم کور
    میکرد و مثل همان ستمکاران قبلی میشدند.

    قیام اسپارتاکوس در هم
    شکسته شد حتی به او پیشنهاد دادند که با ثروت و مکنت کنار بکشد ولی او
    اینکار را نکرد و در کنار محرومان باقی ماند و با آنان هم کشته شد بطوریکه
    همه هم از کشته شدن به نام اسپارتاکوس باکی نداشتند جمله معروف اینکه وقتی
    میخواستند اورا پیداکنند این همه مردم بودند که فریاد کشیدند منم
    اسپارتاکوس او به مردم خیانت نکرد مردم هم به او خیانت نکردند و تا پای
    جان درکنار ماندند.

    ولی کار ما امروزه چگونه است. مردمان مثلا
    انقلابی ما مثل سرهنگ یا سرتنگ قذافی مثلا رهبر بودند و برای خاطر مردم یا
    دین قیام کردند مثلا اربابان و دست نشانده گانشان را بیرون کردند و خودشان
    جای آنان را گرفتند ولی متاسفانه بعد از آن افعی ها هم افعی تر شدند. البته
    سرهنگ کارهای مثبتی هم کرد ولی بطور کلی یک رهبر دلسوز مردم نبود بیشتر
    برای جاه مقام شهوت و ثروت کار میکرد تا مردم. او سرمایه های ملی مردم را
    عملا می دزدید و بنام خودش در کشورهای دیگر میگذاشت. او به زنان و دختران
    جوان تجاوز جنسی میکرد او عملا مردم یا عموم مردم را دوست نداشت وکارهای
    زشت میکرد. شاید به اطرافیان خود میرسید تا از او دفاع کنند ولی محبوبیت
    عمومی نداشت کما اینکه اورا مثل یک سگ در خیابان کشتند. باحتمال او شاید
    دیگر منافع غرب و شرق را هم هدایت نمیکرد.

    دیگران هم نظیر شیخ
    های عرب سرمایه های مردم را غارت میکنند و خودشان برای خودشان هواپیمایی
    از تلا میسازند و یا سوار ماشینی از تلای سفید می شوند و یا در حمامهایی
    که از عاج فیل ساخته شده غسل جنابت میکنند و همه اینکار را به نام دین
    انجام میدهند و مردم را علیه حتی دین خشمگین میسازند؟

    به همین
    ترتیب در رده های پایین تر هم امانت داری و خدمت به مردم فراموش میشود و
    مردمی که دست آنان به دم گاوی بند است رشوه خور میشوند یا از دوستی و
    اطمینان دوستان و مردم سو استفاده کرده و مال آنان را می دزدند. تا
    مادامیکه مردم ما به غیرت واقعی دوستی مهربانی نرسند و سرهم کلاه بگذارند و
    دروغ بگویند و دغل باشند مسلم است که کشورهای ما توسعه پیدا نخواهند کرد.
    خود خواهی مارا بجان هم میاندازد و همه مال و انرژی ما صرف نفرت و دزدی و
    غارت و بدخواهی ها میشود در نتیجه کشورهای ما عقب افتاده میشودند و مردم
    ما مثل همان برده ها میگردند. اگر مردم ما معیارهایشان را عوض کنند و عوض
    پول پرستی واحترام به دزدان عظیم الشان و غارتگران توانا و خیانتکاران
    ثروتمند باهم خوب باشند وبهم برسند و از اطمینان و دوستی ها سو استفاده
    نکنند وبرای خاطر چندر غاز به روی هم شمشیر نکشیند مسلم ا ست که ابرقدرتها و
    پادوهای ملی و محلی شان نمیتوانند مارا به بند بکشند.

    آنان عملا
    بین ما تفرقه می اندازند و خودشان غارت میکنند و پادوهای ملی و محلی شان
    هم از این موقعیت ها سو استفاده میکنند. اگر شیخان عرب سرمایه مردم را
    دزدی نکنند و به بانکهای غرب شرق سرازیر نفرمایند و آن را صرف علم و دانش و
    پیشرفت ملتهای مسلمان کنند مسلم است که خرده پا هم دزدی نخواهند کرد. و
    اگر مردم به پاکی و محبت روی بیآورند آیا اربابان راهم مقید به خوبی و
    پاکی نخواهند کرد. اگر احتران به ثروت دزدی شده ها از بین برود آیا باز
    دزدان در صدد دزدی برمیآیند هنگامی که همه مردم دزدان را از بین خودشان طرد
    میکنند آیا دزدی فساد رشوه خواری لااقل کم کمتر نخواهد شد. پس آیا این
    خود ما نیستیم که به دزدان و غارتگران پر بال میدهیم و هرکس بما اطمینان
    کند غارتش میکنیم و آنوقت توقع داریم که قلدرها غارتگر نباشند؟

  • Amir

    آنچه استعمار و استحمار بین المللی به کمک دوستان و پادوهای خود بر ملتهای ما روا داشته است.
    زمانی بود که آنان یک دولت قوی و متحد برای مقابله با پیش روی کمونیست میخواستند و از این جهت به باز سازی کشورهای ما تا اندازه ای کومک کردند. قبل از آن میخواستند مردمان ساده دل و کم سواد یا بی سواد کشورهای ما را از بین ببرند و آنان بودند که با بستن راه ها قحطی مصنوعی ایجاد کردند سال ۱۹۱۴ بریتانیای کبیر بریتانوی ها در ایران امروزی و یا پارس قبل یک قحطی وحشتناک درست کردند که حدود ده میلیون ایرانی جان دادند. اکنون هم با مرزبندهایی مصنوعی و با ایجاد تفرقه و نفاق مارا بجان هم می اندازند.
    دولت امپراتوری عثمانی را درهم کوبیدند بعد هم بین ترکان که خود مخلوطی از یونانی ها و سایر قومها هستند اختلاف انداختند که متاسفانه این اختلاف تاکنون هم باقی است.
    تاکید بر نژاد وقوم برای تفرقه افکنی خودش یک سیستم وحشتناک است که توسط آنان ترسیم شده و میشود.
    اسلام هم دستمایه اختلاف های بعدی آنان است. پادوهای غارتگر آنان مارا که طبقه متوسط و فقیر هستیم غارت میکنند و بین ما اختلافهای عظیم و تفرقه میاندازند تا خودشان همراه با اربابانشان مارا و کشور مارا غارت کنند.
    درحالیکه کودک مسلمان فلسطینی یا آفریقایی حتی آب برای خوردن ندارد آنان در قصرهایی باشکوه و حمامهای ساخته شده از عاج و اتوموبیلهای ساخته شده از تلا بسر می برند مه رویان تمامی دنیا را از سفید سیاه بلوند زرد در حرمسراهای خود جمع آوری کرده بنای عیش نوش و باده گساری و شهوت رانی را میگذارند و مردمان عادی را به بهشت حوری بهشتی چهارده متری و عشق بازیهای هفتاد ساله نوید میدهند.

    مردمان ساده دل و قرآن همراه با ترجمه و کم سواد یا بیسواد مارا در دامان خرافات و نجاسات پرورش میدهند و شاید خودشان اصلا حتی به وجود خدا هم معتقد نباشند ولی با ظاهر سازی و جانماز آبکشی مردم را فریب میدهند و اموالشان راغارت میفرمایند.

    کشورهای استعمار و استحمار زده ما با مزرهای مصنوعی ساخته دست ابرقدرتها با همکاری پادوهای محلی و ملی خودشان مارا به زنجیر اسارت کشیده اند. کردان را در شش کشور تقسیم کرده اند پشتونها و پارسیان را هم در کشورهای مختلفه طراحی شده شان پخش پلا کرده اند و بین آنان هم تخم نفاق و نفرت پاشیده اند. بین زن مرد بین عرب و عجم بین فارس ترک و… حتی بین رشتی و تهرانی تفرقه انداخته اند. البته غلامان آنان با تکیه بر اسلام ساخته و پرداخته خودشان یعنی همان اسلام خرافی مردم را تحت کنترل خودشان در آورده اند طالبان ها حتی کودکان خردسال را هم میکشند تا به بهشت خرافی روند. آخر در کجای قرآن نوشته شده که کشتن طفل راهی به بهشت میگشاید؟ غارتگران انسانهای گول خورده خرافی را آدمک های خود کرده و باقتل غارت و زهره چشم گرفتن میخواهند اموال ملی را غارت کنند و حاکم باشند. وهابیان و طالبان هردو ساخته استعمار واستحمار بین المللی هستند اگر آنان دلشان برای مردم میسوزد و اگر آنان برای عزت مسلمین میخواهند جان فشانی کنند برای آنان پوهنتون دانشسرا شفا خانه بسازند نه به آنان بمب بدهند یا تفنگ که دوستان وبرادران خود را شهید نمایند؟ متاسفانه اینان گروهی را بد بین به اسلام کرده همه تقصیر ها را گردن اسلام می اندازند. مگر اسلام در دوران گذشته یک اسلامی علمی وکثرت گرا نبود؟ دروان صلاح الدین ایوبی مگر مسلمانان با یهودیان و مسیحیان و مهربانی و احترام زندگی نمیکردند؟

    دشمن ما بی خردی و بی دانشی و جهل و خرافات است نه پاکستان و یا ایران اگر ما خراسان یا آریانای بزرگ خود را میخواهیم بایست به سلاح دانش و علم و دوستی و همکاری و همیاری باهم مجهز شویم. همه ما بار یک درخت هستیم و گلبرگهای یک گل. نفاق تفرقه ساخته دست اربابان امپریالیست کاپیتالیسم کمونیسیم تروریست و شیادان مذهبی هست که از آن دینها و مکتب های بصورت یک حربه بر ضد خود ما سو استفاده میکنند. یک کارگر ترک با یک کارگر کرد ویا پشتون چه اختلافی و چه برخورد منافعی دارد که به دست آنان تفنگ میدهند تا همدیگر را بکشند. کشورهای ما جولان گاه قدرتهای بزرگ شده است که باهمکاری رهبران دزد و غارتگر محلی مارا به صلابه می کشند. ما در حقیقت آدمکهای آنان شده ایم وبرای منافع غیر مشروع و دزدی های کلان آنان بسیج شده ایم.
    چرا در ایران به کودکان ما اجازه درس خواندن رانمی دهند؟ چرا یک ناراحتی افغانی را ملعبه و پیراهن عثمان میکنند؟ همه ما برای خوردن نان و داشتن حداقل زندگی در تلاش هستیم چرا آنان این حداقل را از ما میگیرند تا باهم در بیفتیم چرا افغان ها ( بعضی از آنان) لجهه فارسی را تمسخر میکنند؟ اگر یک افغانی در ایران یکی را بکشد اینرا بحساب تمامی افغان ها میگذارند. دستگاه ها در تلاش اند تا از مویی کوهی بسازند و مارا در برابر هم صف آرایی کنند. چرا بهاییان از شیعه ها نفرت دارند برای اینکه بیشت از سی هزار تن از آن ها توسط شیعه ها کشته شده اند. چرا سنی ها سر شیعه ها را میبرند و چرا شیعه ها سنی ها را اعدام میکنند؟

    آیا حضرت محمد اینهمه مذهب با خود آورد؟ روحانیون وابسته و دزد مذهب را آلوده کرده اند تا منافعی بیشتری عایدشان شود. چرا ما به نصیحتهای جلال الدین بلخی یا رومی گوش نمی دهیم چرا ما به سعدی و به فردوسی گوش نمی کنیم؟ چرا ما به گفتار اشو زرتشت گوش نمی کنیم چرا بهاییان دستورات مولای خود را عمل نمیکنند؟ که اگر دین مایه اختلاف است بی دینی بهتر است؟ چرا ما به دستورات مسیح گوش نمی دهیم که گفت همدیگر را دوست بدارید همچنانکه من شما را دوست داشته ام. متاسفانه رهبران کشورها اغلب دزد و فاسد هستند حتی با انقلابها هم عملا چیزی عوض نشده است یک مشت دزد رفته اند و یک مشت دزد جدید جای آنان را گرفته اند. سرمایه های ملی ما توسط شیخان مثلا اسلامی غارت میشود ودزدان عظیم شان همچنان بر اریکه های قدرت نشسته اند دست دزد بینوا را قطع میکنند که لقمه نانی دزدیده است ولی آنکه میلیاردها دلار سرمایه ملی را برداشته با او کاری ندارند؟

    تنها بعضی وقتها که نوکرانشان حرف گوش نمیکنند و غره میشوند آنان را با توپ هواپیما از بین میرند نه بخاطر ما بلکه بخاطر منافع خودشان. طالبان یا ظالمان تا وقتی که در خط منافع آنان حرکت میکنند که جنگ با کمونیست است خوبند ولی هنکامیکه تفنگ بر روی خودشان بلند میکنند بد میشوند. تنها راه رهایی ما اتحاد است و بس دانش و دوستی است تساهل و مهربانی و احترام منفابل و پاکی و خوبی.

  • Amir

    حساب ملت ها را از حساب دولتهای غیر مردمی جدا سازید آنان که خدمه اربابان هستند و تنها برای بذر افشان تفرقه کینه حسادت دشمنی های بی پایه جهل و خرافات دست به سینه اربابان از مابهتران خود هستند وبرای مشتی دلار ویا سکه های طلا و غارت مردم ناتوان حتی همسایگان را هم دشمن هم می تراشند. کینه و نفرتی که متاسفانه بین مردم پاکستان و آریانا یا افغانستان ایجاد کرده اند و آدمهای بی س…واد وابلهی که اسم مسلمانی راهم یدک میکشند و مثلا ملا هستند یا فتوی های کشتار میدهند که مثلا ساکن پاکستان هم میباشند نباید بحساب مردم خوب والای پاکستانی بگذاریم آنان هم مثل بقیه ما اسیر همان دستهایی هستند که ماهم هستیم.

    آن مثلا آدم گنده و چهارصد کیلویی که فتوی قتل زنان و کودکان را صادر میکند که یک مشت جوانان ساده دل شست شوی مغزی شده هم یا به بهانه حوریان بهشتی و یا مشتی پول اجرا میکنند را بناید بحساب ملت پاکستان یا برادران هم میهن پاکستانی گذاشت. بردن نام یک ملت بزرگ به زشتی برای خاطر یک مشت دزد غارتگر

    دشمن همه ملتهای مظلوم ما بی خردی و جهالت عمومی است که متاسفانه مارا مغرور به نادانسته های خود کرده اند و خود را عقل کل و دانشمند می دانیم درصورتیکه از قافله های علمی و صنعتی دنیا عقب مانده ایم و آنان هستند که مارا تشویق به تفرقه جهالت خرافات دزدی فساد میکنند تا مبادا ژاپنهای دومی و سومی هم که رقیب آنان خواهد شد پا به عرضه وجود بگذارند. ژاپن در گذشته حتی از کشورهای ما هم عقب افتاده تر خرافاتی تر و درگیر جهل و سنتهای عقب افتاده بود ولی خوشبختانه مردم آن و نیز مردم کشورهایی مانند کره بسرعت خود را به قافله تمدن صنعتی و علمی رسانیده اند. در گذشته اجناس ژاپنی بنجل بود و قدرت رقابت با اجناس اروپایی و آمریکایی را نداشت ولی امروزه مثلا همان تویوتا بازار آمریکا را هم تسخیر کرده است یا کره هم یک کشور پیشرفته نبود ولی امروزه صادرات آن به بازارهای دنیا را قبصه کرده است . ولی مردم ما و ملتهای ما در غرقاب بیسوادی جهل غرورهای بی پایه کشت کشتار و نداشتن علم تقوی و پرهیزکاری دست پا می زنند. و ملاهای خود فروخته یا نهایت ابله هم فتوی کشتار هموطنان مارا صادر میکنند وما هم آنرا بحساب ملت هم میهن خود پاکستان میگذاریم.

    در آلمان دیوانه ای بنام هیتلر بود که پنجاه میلیون انسانهای بی گناه را به قتلگاه کشاند. آیا بایست حساب وی را به نام ملت آلمان گذاشت؟ در آلمان هم کسانی مثل بتهوون و شیلر و گوته هم بودند. نه همه ملت آلمان بزرگوار مثل گوته هستند و نه قاتل مثل هیتلر. این است که جدا کردن انسانها از هم با ملیت مذهب زبان و نژاد کاری غیر علمی است انسان های والا در همه دینها بی دینان نژادها و مذهب ها و حتی لامذهب ها با هرزبانی با هررنگ ظاهری بسر میبرند و نبایست گذاشت که انسانی هرزه و بد و قاتل بتوانند در پشت هم دینان ویا هم میهنان خود پنهان شوند این طبقه انسانهای خوب و والا در همه جا هستند و انسانهای خرافی بدنهاد شرور و دزد فاسد هزره هم در میان همه دیگر طبقه ها هستند. این که کل یک ملت را بخاطر گروهی فاسد و بد به بیراهه بکشانیم کاری منطقی نیست. بایست خوبان را در یک گروه دسته بندی کنیم و بدها را هم تا آنجا که امکان دارد آموزش بدهیم تا بهتر شوند …وگرنه خود ما هم جز همان کسانی میشویم که میخواهند مثل آدمک از ما برای ایجاد دشمنی تفرقه و خرافات بیشتر استفاده یا سو استفاده کنند. حضرت سعدی می فرماید بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند و…

  • Amir

    مهین پاره پاره شده ما به نام کشورهای متعدد دیگر. تنها راه رهایی ما وحدت دوباره و ساخت یک اتحادیه یا کشورهای متحد شرق میباشد.

    ایالات و ولایات متحده آمریک از مردمان کشورهای دیگر درست شده است و عملا یک ملت کاملا مصنوعی هستند. از هر نژادی و از هر قومی مردم با اعتقادات زیادی و تمدنهای گوناگونی دور هم جمع شده و یک ملت را مثلا درست کرده اند ولی ما که داشتن تاریخ یکسان و گذشته مشترک هستیم اکنون از هم جدا جدا شده و دستمایه استعمار و استحمار بین المللی قرار داریم. کشورهای ما عملا از نژادهای تورانی ایرانی و دیگری تشکیل شده است. تمامی کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی تا حتی شمال آفریقا از لحاظ تمدن مذهب فرم زندگی و معیارهای زندگی باهم خیلی نزدیک هستند. ولی بجای اتحاد باهم در برابر هم صف آرایی میکنند؟ متاسفانه به دو دلیل خیلی مهم که نادانی عمومی و نداشتن دانش کافی همراه با خیانت بعضی از نخبه گان ما و نیز سیاست های بین المللی و قدرتها مثلا بزرگ که خواستار ضعف و تفرقه ما هستند ما نمی توانیم به سعادت قدرت آزادی دانش و رفاه برسیم. طمع و آز انحصارطلبان ما همراه با تشویق اربابان اصلی یکی از علت های عمده مشگل های ماست.
    حتی کسانی که از طبقه فقیر و محروم و یا حتی طبقه متوسط ما به قدرت و شوکت میرسند هدف اصلی را که بالا بردن سطح علمی تولید و رفاه مردم کشور است فراموش کرده ویا مجبور میشوند که فراموش کنند و به دزدی اموال ملی و غارت می پردازند. و سهمی مهم را به اربابان میدهند ومقداری را هم برای خود بحسابهای بانکهای کافرستانی میگذارند تا لابد هنگام رفتن به آن دنیا به مسولان بهشت و حوریان بهشتی رشوه بدهند؟ برادران کرد ما در بیش از پنج کشور جدا سازی کرده اند و همچنین دیگر قوم های ایرانی تورانی و یا عرب ایرانی و غیره را هم همین طور از هم در کشورهای ساختگی خودشان پراکنده کرده و تخم تفرقه را نیز به میانشان افشانده اند. عوض علم خرافات به آنان تزریق میکنند و عوض اخلاق و پاکی و نیکی دروغ فتنه و فساد جنایت و خیانت بارشان میکنند.

    درست است که سرچشمه همه این خیانت ها و جنایت ها ثروتمندان تریلیون دلاری وشرکتهای عظیم بین المللی هستند ولی متاسفانه در انتهی کار به دست همان پادوهای محلی انجام میشود. در برابر اتحادیه اروپا وکشورهای متحده آمریک ما هم امپراطوری با پادشاهی بحرین را داریم و یا سایر کشورهای کوچک شده مصنوعی اگر ما باهم باشیم یک قدرت منطقه ای هستیم ولی اگر تنها یک بازیچه استعمار و استحمار بین المللی؟

    متاسفانه دزدان و دغلان که تنها فکر شکم وزیر شکم خود هستند و تنها منافع شخصی خود را می بینند با خیانت به ملتها وکشورهای ما و برای باقی ماندن در مسند قدرت ملتهای مارا به قهقرا می کشانند. برای اینکه خودشان رییس رهبر و یا پادشاه باقی بمانند همه نوع امتیاز و امضای بردگی مردمان ما را به قدرتهای استعماری مدرن میدهند. از غارت اموال ملی گرفته تا از بین بردن فرهنگ تمدن دین آیین و تولید و وابسته کردن هرچه بیشتر ما به دیگران. درحالیکه آنان با داشتن مذهب های مختلف و حتی بی دین با دین در کنار هم صلح آمیز زندگی میکنند مارا هر روز بر علیه گروهی دیگر تحریک میکنند. تحریک کردها بر علیه ترکها عربها بر علیه عجم ها و… تحریک شیعه برعلیه سنی بهایی برعلیه مسلمان یهودی برعلیه مسلمان وبرعکس و یا تحریک با دینان برعلیه بی دینان؟ رشتی ها برعلیه تهرانی ها و یا پشتونها برعلیه هزاره هاو ….سو استفاده از عقده های جنسی و در بند کشیدن جوانان ما به اعتیاد تابو کردن عشق و سکس برای از بین بردن افکار جوانان ما بطوریکه یک جوان دزدی میلیارد کشورش را نمی بیند و اهمیت نمیدهد ولی دست دادن یک زن را با یک مرد براحتی پیراهن عثمان میکند. و چون مملو از عقده های سرکوفت شده جنسی است حاضر است سر آن مرد و زن را گوش تاگوش ببرد.
    بسیاری از زنان ما از زور فشار ناراحتی به خودکشی و خود سوزی روی میآورند در عوض اینکه برای پیشرفت اجتماع بخدمت گرفته شوند؟ در بسیاری از کشورهای ما به دختران وزنان ظلم مضاعف میشود و آنان را از تحصیل باز میدارند و به زور به خانه شوهران انتخاب شده توسط دیگران می فرستند و سبب تیره روزی آنان میشوند.
    کودکان مونث و مذکر بایست از کودکی در کنار هم بزرگ شوند تا باهم به عنوان دوست آشنا باشند. یکی دیگر از مشگل های جدایی زن و مرد همان بچه بازی ها و لواطها است که در اثر غیرعادی بودن شرایط ایجاد شده است. جوانان ما یا بایست جلق بزنند ویا همجنس باز شوند زیرا به جنس مخالف اگر فقیر یا از طبقه متوسط باشند براحتی دسترسی ندارند و بدین ترتیب مملو از عقده های جنسی میشوند که برای اجتماع خطرناک است و یا حداقل پدر ومادر بیچاره را در فشار میگذارند.
    مشگل اصلی ما نداشتن علم و دانش عمومی است اگر ماهم همانند غرب یا شرق پیشرفته مدرسه دانشگاه مدرسه های فنی و علمی داشته باشیم بسیاری از مشگل ها حل میشوند. الگوی غرب همراه با اخلاق بهترین الگوی برای رسیدن به پیشرفت مااست ما میتوانیم با بهره وری از الگوی صنعتی بهداشتی اجتماعی غرب به پیشرفت برسیم بدون اینکه نیازی داشته باشیم که الگوی مثلا آزادیهای جنسی آنان را کپیه کنیم؟

  • Amir

    تنها راه رهایی ما اتحاد همزیستی مسالمت آمیز تساهل و دوستی است

    ۲۱٫ November 2011 um 16:44Öffentlich

    Freunde (+)

    Freunde ohne Bekannte (+)

    Nur ich (+)

    Benutzerdefiniert (+)

    Enge Freunde

    i know the name as in the

    Alle Listen anzeigen …

    Orlando-Umgebung

    Familie

    Bekannte

    ZurückÖffentlichFreundeFreunde ohne BekannteNur ichBenutzerdefiniertEnge Freundei know the name as in theAlle Listen anzeigen …Orlando-UmgebungFamilieBekannteZurück

    تنها راه رهایی ما اتحاد همزیستی مسالمت آمیز تساهل و دوستی است

    شما خودتان نگاه کنید به بحث های ما پراز مطلبهای توهین کننده فحش های آبدار نان دار جنسی مربوط به سوراخهای دفع مدفوع و ادرار ونوشتن و گفتن فحش های خواهر مادر و تهمت است؟ درحالیکه ما به این جنگ لفظی ادامه میدهم آنان که سرزمین های مارا غارت کرده و میکنند مشغول پیاده کردن طرحهایی تازه هستند که بیشترو بهتر بتوانند سرما مسلط بشوند. جوانان ما که با عقده های جنسی مالی حتی درسی بزرگ شده اند اکنون بسیاری از آنان آینده ای روشن ندارند و در فکر راهی هستند که بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و ساده است که آنان جذب هر گروهی برای گرفتن کار و دستمزد میشوند. در صورتیکه عده ای میلیاردها دلار ثروت نامشروع ذخیره کرده و بیت مال مردم را غارت کرده اند؟ آیا غیر از این است. و ماعوض اینکه پیکان نقد خود را سمت آنان نشانه رویم بسمت هم نشانه رفته ایم. جوانان ما آنقدر از جنس مخالف بدور هستند که دست دادن با یک زن را فحشا میدانند؟ و آیا شنا کردن یک زن با بیکینی را بی عفتی فرض میکنند؟ در صورتیکه در غرب در آغوش گرفتن زن و بوسیدن او در معارفه های دوستانه یک کار بسیار عادی است.

    قبلا هم گفتم که بیش از سی میلیون جوانان تحصیکرده ما در غرب مشغول مثلا زندگی هستند به غیر تعداد کمی از آنان که بسبب هوشهای خلاق خود توانسته اند جذب کارهای خوب بشوند بقیه به دلالی کارگری در سطح پایین و یا وقت کشی مشغولند در صورتیکه درکشورهای مثلا اسلامی آنان می توانستند مدیران خوب معلمان ورزیده و دانشورانی شایسته باشند. هدف غرب که عملا دست گروهی از بسیار نخبه گان طماع و حریص هست و آنان در پشت دولتهای غربی پنهان هستند وکارهای خود را به دولتها دیکته میکنند آوردن تفرقه های وحشتناک به میان ماست تا بتوانند به هرز بردن نیروهای ما جامه عمل پوشانده درحالیکه ما باهم سرگردم مجادله جنگ زدخورد هستیم آنان زیر رو ثروتهای ملی مارا غارت کنند. نمونه اش جنگ هشت ساله ایران و عراق بود که عملا تمامی نیروهای هر دوکشور را ضایع کرده و زیربنای اقتصادی و انسانی هر دو کشور را از بین برد. نتیجه اش میلیونها کشته و یا شهید و معلول از هردوطرف و اینکه میدانهای مثلا جنگ تبدیل به آزمایشگاههای مواد منفجره و سلاحهای شرکتهای غربی شده بود و این جوانان ما بودند که بخاک خون می غلطیدند. و آنان جیب های خود را پراز دلارهای نفتی ایران وعراق میکردند.

    برای ازبین بردن وحشتناک عقده ای جنسی بایست جوانان ما هم از بچگی با هم بزرگ شده به کودکستان و دبستان بروند. شاید اینکار از عقده های آنان اندکی بکاهد. بعد هم مدیران جامعه بایست برای آنان کار امکان تحصیل مسکن و امکان ازدواج فراهم کنند تا آنان آواره شرق و غرب و دوری از کشورهای مثلا اسلامی نشوند.

    اکنون متاسفانه بجای وحدت در کثرت در بین ما تفرقه کامل حکمفرماست ما بجای رسیدگی به دردهای جامعه در فکر سکس هستیم و تمامی فکر ذکر ما به این موضوع متوجه است که فلان زن با فلان مرد دست داد؟ یا حرف زد و یا حتی رقصید پس بایست گردن آنان زده شود زیرا به اسلام توهین شده است؟ و یا با مایو در استخر شنا کرد یا آب بازی نمود؟

    کودکان خیابان بچه بازی فساد خود سوزی زنان خود کشی جوانان ما همه از مشگلاتی است که مردم و حکام ما نسبت به آن بی تفاوت هستند. در غرب بعلت تبلیغات شدید برعلیه مردم کشورهای مثلا مسلمان اکثر ما در انزوا بسر میبریم و با نوعی حرکتهای محترمانه مارا کنار میزنند. تعصبهای مرد افکن بدون پشتوانه های علمی که در میان ما رسوخ کرده است دارد عملا بنیان مارا خرد میکنند.

    خودتان میدانید که مجاهدین و طالبان هر دو توسط غرب پایه گذاری و حمایت شدند تا برای خاطر منافع آنان با دنیای کمونیست بجنگند ووقتی کمونیست ها شکست خوردند آنان همان ها را با همان اسلحه ها رها کردند. کسانی مانند بن لادن که ادعا دارند که میخواهند عظمت اسلام را زنده کنند چند پوهنتون مدرسه و مکتبهای علمی دایر کرده اند؟ جز اینکه آبروی بین المللی اسلام را برده اند اسلامی که بنام ستار ه های علمی و ادبی و مفاخر دنیای انسانی دانشمندان اسلامی معروف بود اکنون بنام تروریست زن سیتز غارتگر دزد و ستمگر و عقب افتاده مشهور است و مردم عملا از دست مثلا مسلمانان فرار های محترمانه میکنند و بقول خودشان بی محلی میکنند؟

    کشورهای ما بدست خودمان با برنامه آنان و با سرمایه آنان و سرگرده گی یک مشت ابله خود خواه مغرور و دیوانه سوزانیده شد. مثالهایش را شما میدانید کسانی نظیر شیوخ شهوت ران و دزد عرب که دست دزدهای بینوای فقیر را قطع میکنند به نام اسلام و خودشان در اقیانوس دزدی شهوت وفساد غرق هستند. بقول حضرت مسیح خاشاک را در چشم دیگران می بینند ولی تیر را در چشمان خود نمی بینند. بطوریکه می بینید ما از داخل و خارج به نوعی گرفتار هستیم. از داخل بدست پادوهای محلی وملی اربابان اصلی در فشار هستیم و آنان با استخدام تعدادی از خود ما برعلیه خود ما برنامه اربابان واقعی را پیاده میکنند. و آنان هم مریی و نامریی به برنامه ریزی بر علیه ما مشغولند و چون دستگاههای وسایل ارتباط جمعی را در اختیار دارند عملا هرآنچه که بخواهند بخورد مردم میدهند. آنان مردم خودرا هم به همین ترتیب کم بیش استعمار کرده اند و نمونه اش اعتراض مردم غرب برعلیه بانکها و شرکتهای عظیم بیمه و سازنده مواد صنعتی است که طوری برنامه ریزی کرده اند که مردم همیشه بدهکار باشند و درحال خرید. آنان با پایین بردن تورم و ضد تورم سرمایه کوچک مردم را برای خودشان غارت میکنند.

    دراینجا هم مثل در کشورهای اسلامی کسانی که با صفا و صمیمت کارکرده اند نه پس اندازی دارند و نه سرمایه ای بلکه بعد از چهل سال کار بدهکار به بانکها وشرکتهای بیمه و یا شرکتهای ساختمانی و سازنده مواد صنعتی هستند. باندهای مافیایی با پخش مواد مخدر بین دختران زیبا و پسران رعنا آنان را عملا بردگان خود میکنند. مشگل ما همان شرکتهای عظیم مواد مخدر و گسترش اختاپوسی آنان شرکتهای سازنده مواد صنعتی و سلاحهای مرگبار و حتی سازندگان و تولید کننده گان غذایی هستند که با اضافه کردن مواد صنعتی زیان آور و حتی کشنده و نگهدارنده مردم را چاق مفرط و مبتلا به امراض میکنند تا از داروهای در کنترل آنان استفاده کنند.

    درسال ۱۹۱۴ دولت های غارتگر ارسال مواد غذایی را به ایران بستند و با شروع قحطی آنسان بیش از پانزده میلیون ایرانی از گرسنگی و مرضهای مربوط به آن مردند؟ و بیست سال پیش هم با تحریک صدام و دیگران آنان را بجان هم انداختند و با دادن مقداری معین سلاح به هر طرف سعی داشتند که اولا جنگ را طولانی تر کنند وثانیا اجازه ندهند که هیچکدام از طرفین برنده مثلا جنگ بشوند و صدام با همه خریت خود این موضوع را درک کرده بود. نداشتن رهبرانی دلسوز و آگاه و دانشمند یکی از مشگلات کشورهای ماست که آنان علاوه برنداشتن توان علمی و انسان دزد هم تشریف دارند. نمونه اش حسابهای میلیارد دلاری شخص سرهنگ قذافی است که از غارت مردم خود از مثلا رهبری و یا مثلا جمهوری یا پادشاهی سلطتنی موروثی بنا نهاده بود. یا امپراتور بحرین که تمامی خانواده اش روی ثروتهای ملی مردم چنگ انداخته اند و هر اعتراضی را با سرکوب وهمکاری سلطان مستبد دیگری مثل آل سعود مردم را بخاک خون میکشانند. آنان عملا مردم خود مارا برعلیه خود ما بسیج کرده اند. اشخاصی مثل آل سعود که کشوررا ملک شخصی و مردم را نوکران و غلامان و کنیزان خود میدانند وعملا نام خانوادگی خود را بنام بین المللی کشورشان اضافه کرده اند مثل اینکه بگوییم ترکیه مصطفی کمال یا عراق صدامی>>>

    ما احتیاج به علم دانش تساهل تعاون و همکاری و دوستی باهم داریم و بایست از تفرقه بهر نحوی که شده جلوگیری کنیم. مشگل اصلی مردم ما جهل خرافه و تمامیت خواهی و عقل کل بودنهاست و استفاده ابزاری از دینهای الهی که ظاهرا برای کمک به بشریت ظهور کرده اند حتی فلاسفه و پیامبران هم گفته اند که دین و فلسفه برای بهتر زیستن بشر آمده است و اگر قرار باشد که به حربه ای تبدیل شده در دست شیادان باقی بماند همانا بی دینی بهتر از دینداری خرافی است. گفته های فلاسفه و پیامبران عشق کافی است که ما بدانیم که عبادت بجز خدمت خلق نیست به عبا عمامه دلق نیست توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی؟ گفتارهای حضرت زرتشت حضرت مسیح همه گویای این است که آنان پیامبران راستی و درستی بودند. میراث عظیم علمی اسلام نیز گواه این است که مرام دین برای پیشرفتهای علمی بوده است. مثلا حضرت مسیح بیش از شش هزار کلیسا نیاورد این مردم بودند که برای منافع شخصی خود تفیسرهای گوناگون به مردم ارایه دادند تا از دین مثل یک نوع تجارت بهره وری کنند. دین اسلام هم بارها تاکید بر دانشجویی و طلب دانش کرده است منتهی حاکمان دزد در صلاح خود نمی بینند که مردم دانشمند و آگاه شوند و حکومت به یک مشت ابله بنظر آنان ساده تر و بهتر است تا حکومت به یک مشت انسان های فهیده که اطاعت محض نمیکنند و حتی نقاد هم هستند. آنان یک مشت کور کر علمی میخواهند که کورکورانه برای بقای سلطنت آنان جانفشانی کنند و دیگران را از دم تیغ بگذرانند و بهانه های مختلف را هم طراحی میکنند. آنان با تفرقه حتی میان زن مرد سعی دارند اجتماع های مارا از هم بپاشانند. بیایید باهم منصف باشیم و از حسادت و حرص دست برداریم و به دوستی محبت و عشق روی آوریم تا زندگی را برای همه آسان بسازیم. عقاید دیگران را محترم بشماریم تا عقاید مارا محترم بشمارند؟ آزادی را تاحدی که به آزادی دیگران خدشه ای وارد نکند پاس بداریم. و به سلاح علوم و فنون جدید اخلاق و دوستی و محبت مجهز شویم

  • Amir

    جهانی مملو از همکاری و دوستی و دوری از شیطان رجیم.

    ۲۰٫ November 2011 um 16:51Öffentlich

    Freunde (+)

    Freunde ohne Bekannte (+)

    Nur ich (+)

    Benutzerdefiniert (+)

    Enge Freunde

    i know the name as in the

    Alle Listen anzeigen …

    Orlando-Umgebung

    Familie

    Bekannte

    ZurückÖffentlichFreundeFreunde ohne BekannteNur ichBenutzerdefiniertEnge Freundei know the name as in theAlle Listen anzeigen …Orlando-UmgebungFamilieBekannteZurück

    جهانی مملو از همکاری و دوستی و دوری از شیطان رجیم.

    هنګامیکه خداوند بنابرنوشته کتاب مقدس حضرت آدم و حوا را خلق فرمودند به شیطان که یکی از فرشته ګان مقرب دستګاهش بود فرمان داد که به حضرات آدم و حوا سجده کند شیطان فرمانبرداری نکرد و از درګاه حضرت احدیت اخراج شد. خداوند حضرت آدم و حوا را لخت آفرید نه با پوستی مثل پوست مثلا شیر که بتواند بدن آڼان رابپوشاند بعدها فرزندان آدم وحوا لباس اختراع کردند وبرای محافظت از سرما وګرما آنرا بتن کردند تا نوبت به حجاب رسید؟

    اکنون هم کسانیکه به انسان و زن مرد احترام نمی ګذارند همانا ره شیطانی می پیمایند. خداوند پیامبران را فرستاد که بشر را رهنمایی کند که اولشان حضرت آدم بود و … ولی مردم عادی به حرف آنان ګوش نکردند و تمامی یا لااقل اکثر آنان را سر بریدند ویا مصلوب کردند. مسلمانان سر نواده پیامبر خودشان را بریرند؟ و یهودیان پیامبر نازنین خود را مصلوب کردند. کسی که کلام دوستی و عشق را آورده بود به ستم مردم شیاد و خود خواه و تمامیت طلب ظالم به چهار میخ کشیده شد. میدانید چرا اینکارها شد؟ برای اینکه عده ای میخواهند از جهل و تعصب و تمامیت خواهی و غرور های غیر علمی مردم سو استفاده کنند. آنان از تفرقه خشم شیادی جنګ نفرت مردم بین هم سو استفاده های میلیاردی نه بلکه تریلیونی می برند؟

    آمریکا از کیسه مالیات دهنده ګان آمریکایی که مثلا کارګر یا کارمند هستند بیش از پنج تریلیون دالر خرج جنګ کرده است؟ مردم عادی آمریکا بایست مخارج فروشنده ګان اسلحه مواد مخدر و رشوه خواران را بدهند. این پولها بصورت رشوه و دزدی شده بیشترش به آمریکا بازګشت و در حسابهای خصوصی رشوه خواران و دزدان بین المللی خوابانیده شد. طبقه متوسط و فقیر آمریکا مخارج جنګ را پرداختند و جیبهای شرکتهای سازنده مواد منفجره بمب اسلحه و مواد مخدر شرکتهای بیمه و بانکها لبریز ګشت و ثروتمندان میلیاردی ثروتمند تر و فقرا و طبقه متوسط آمریکا فقیر تر شدند.

    آمریکا برای مبارزه با کمونیست دشمن خیالی خودش به مجاهدین وطالبان بهترین اسلحه را داد ووقتی آنان شکست خوردند حالا به برادر کشی روی آورده اند زیرا اکنون بعد از سی سال جنګ هنری دیګر جز جنګیدن را آزموده نکرده اند؟ فرزندان طبقه فقیر و متوسط آمریکا بنام جنګ به تروریست طالبانی به میدانهای جنګ فرستاده شدن بسیاری از آنان همراه با بی ګناهان کشور ما کشته شدند ویا حتی بعداز بازګشت به کشورشان خودکشی کرده اند؟

    فساد رشوه خواری دزدیهای میلیاردی رواجی بیشتر یافت و سرمایه های که بایست صرف رفاه میشد به جیب دیګران سرازیر ګشت؟ عقده های جنسی بیکاری بی پوهنتونی بی مسکنی مردم را رو در روی هم قرار داد وبجای مبارزه با غول تعصب جهل نادانی و تمامیت خواهی به روی هم اسلحه کشیدند؟ طالبان به کشتار خود ادامه داد و میدهد و آنان که میګویند میخواهند عزت را به اسلام برګردانند در عوض ذلت را نصیب مسلمانان کرده اند. اګر راست میګویند مکتب شفاخانه پوهنتون کار مسکن امکان ازدواج جور کنند نه تهمت فحاشی های جنسی و ګفتن کلمات رکیک ؟ کشتار و بیسوادی. اکثر آنان خواندن قرآن کریم با ترجمه و کامل آنرا نمی دانند و تنها مقلدی کم شعور هستند که آدمک دست خاین ها شده اند؟

    در حالیکه در غرب زنان نیمه برهنه به آزادی در خیابانها جولان میدهند و کسی جرات آزار آنان را ندارند زنان و دختران ما حتی در حجاب هم از دست آزار مردان در امنیت نیستند. و بجای اخلاق و نګاه پاک از زنان میخواهند که بیشتر و بیشتر خود شان را بپوشانند و از ورزش هوای آزاد و لباس راحت داشتن صرف نظر کنند.

    پیروان شیطان عوص احترام به مخلوق خداوند توانا که زن را درنهایت زیبایی خلق کرده است به تجاوز مشغولند و زنان را اسیر خودخواهی و شهوت خود کرده اند. خود سوزی بچه بازی آزار و کتک زدن بچه ها و زنان و استفاده های جنسی از آنان مختص پیروان شیطانی است که از درګاه خداوند رانده شده است. خداوند که عشق را برپا نمود آنان آنرا تبدیل به نفرت کرده اند.

    همه پیامبران مارا به دوستی محبت عفو بزرګواری دعوت کرده اند ولی متاسفانه ستمګران حتی دینهای الهی را هم سبب کشت کشتار و قتل جنایت کرده اند و با نفرت افکنی ریشه انسانیت را دارند از بین میبرند. بطوریکه تعصب بی دینی را دامن میزنند و آنان هم همه تقصیر ها را ګردن ادیان الهی می اندازند جدال بی دین و با دین دست مایه جدیدی است که اربابان غارتګر و پادوهای ابله آنان هم چون قذافی استفاده خواهند کرد. آنان با ریز رو کردن و کشت کشتار و از بین بردن صنایع میخواهند دوباره بازار فروش خود را بدست آورند. اګر بن لادن واقعا بازار یاب شرکتهای اسلحه نبود پس از بی خبری در دام آنان افتاده بود زیرا اګر بن لادنی نبود شرکتهای اسلحه و بیمه توان استفاده پنج تریلیون دلاری را نداشتند. آنان باهم متحد و ما باهم در جنګ و اختلاف و تفرقه هستیم تفرقه های دینی بی دینی مذهبی غیر مذهبی ملی قومی نژادی و زبانی؟ ګفته سعدی و مولانا در ګوش ما زنګ نمی زند که ای برادر صورت زیبای ظاهر هیچ نیست تاتوانی سیرت زیبا بیار یا سراپرده یګانګی در سراسر عالم بلند شده دیګر به چشم بیګانګی بهم ننګرید که همه شما برګهای یک دارید و شاخه های یک شاخسار و ګلبرګهای یک ګلبن. بیایید ما هم در برابر دزدان بین المللی و عوامل خود فروخته آنان نظیر شیوخ عرب میلیارد دزد که دست دزدهای ګرسنه بینوا را قطع میکنند و کسی دست های چرکین آلوده به فساد و دزدی آنان را نمی تواند قطع کند. یکی بشویم و با خدمت به عالم انسانی و مردم غرق در اقیانوس خرافات جهل و بی خبری غرور و نفرت وظیفه انسانی خود را انجام دهیم. احترام وعشق به انسانیت و آزادی بیان و ګفتار و ګوش کردن به هم و نداشتن پیش داوری نسبت بهم و خود را عقل کل ندیدن و کنار ګذاشتن فحاشی بخصوص فحاشی جنسی اګر کسی به شما بد کرد چرا آلات تناسلی مادر و خواهر او را بمیان می کشید. آیا این مردانګی است که به خواهر ومادر کسی که به شما هیچ کاری ندارد فحاشی کنید و آلات تناسلی و مقعد آنان را که محل دفع مدفوع است به فحش ببندید؟ آیا از خودتان خجالت نمیکشید که عوض مردانه و منطقی پاسخ دادن به سوراخها دفع ادرارا و مدفوع مادر خواهر و یا همسر شخصی که با او بحث دارید حمله میکنید؟ آیا چنین شخصی میتواند حتی اسم انسان عاقل و فهمیده و مثلا مسلمان را یدک بکشد؟ شما به این ترتیب از اسلام در پیش جهانیان دینی خواهید ساخت که منطق ندارد و عوض جواب به بی حرمتی و فحاشی جنسی دست میزند و به سوراخهای دفع مدفوع و ادرار پناه میبرند؟ و دست آخر اګر قدرت داشته باشند سر طرف را قطع میکنند؟ آیا این ها عدالت اسلامی است؟

  • Amir

    ما در دنیایی زندگی می کنیم که حتی بر اساس تکنیک های خیلی قدیمی توان این را داریم که ۲۲۵ میلیارد نفر را غذا بدهیم . ایالت کالیفرنیا بدلیل زمین و حاصلخیز بودن و امکاناتی که دارد ، می تواند به تنهایی غذای کل مردم جهان را تامین بکند .
    پس ما مشکلی برای دادن غذا به مردم نداریم و ضمنا وقتی مردم این غذا را داشته باشند و در مسیر اموزش و پرورش و بهداشت درست قرار گرفتند ، رشد می کنند و برای همه ، همه چیز بهتر می شود .

    متاسفانه سوداگرن یعنی سیاستمداران ، ثروتمندان ، مذهبی ها این عرصه را بر مردم تنگ کرده اند . انها هستند که عده ایی را در حداقلی از فقر چه مطلق و چه نسبی قرار داده اند که در هر جامعه ای فرق می کند و حداقل زندگی را ندارند .
    متاسفانه دوباره روندی برقرار شده که پولدار ، پولدارتر می شود و فقیر ، فقیرتر … این شکاف ، شکاف غیر قابل تحملی است که دیر یا زود اساس نظام اقتصادی و سیاسی جهان را به هم می ریزد .

    مساله ای که در اینجا وجود دارد این است که ما چطور می توانیم از زندگی لذت بریم در حالی که دیگری در رنج است . من و شما چگونه می توانیم از غذا لذت ببریم در حالی که دیگری گرسنه است . درست است که ممکن است نبینیم پس چون نمی بینیم ، احساس هم نمی کنیم اما واقعیت مساله این است که هنوز یک میلیارد نفر از مردم دنیا ، درامد انها در روز کمتر از ۱ دلار است و ۲٫۵ میلیارد نفر درامد انها کمتر از ۲ دلار است .

    ما در دنیایی هستیم که هیچ مشکلی برای دادن غذا ، سرپناه ، امکان اموزش تا اخر عمر و بهداشت را برای همه نداریم .
    اولا ما نفس یک عده ای را گرفتیم ، ۲ میلیارد مردم دنیا را گرسنه نگه داشته ایم ، اما در عوض ما کار می کنیم که توپ و تانک بسازیم که همدیگر را بکشیم که من کارگر ، کارگری دیگری را بکشم . فاجعه دنیا اینجاست .

    همه ی مردم دنیا بی گناه هستند مگر اینکه خلاف ان ثابت بشود ، تمام این سوداگران گناه کار هستند مگر اینکه بیایند و ثابت بکنند که گناه کار نیستند . دوم اگر تمام این رهبران چه سیاسی چه مذهبی و چه اقتصادی را بردارند و بچه های کلاس پنجم را جای ان ها بگذارند ، توانایی اداره کردن این بچه ها بیشتر از این رهبران است .

    کسانی که کنترل جهان را در دست دارند یک درصد هستند و ۹۹ درصد دیگر محکومان هستند.
    کافی است که این محکومان بدانند که قرار نیست محکوم باشند . قرار نیست به انها گوش بدهند و قرار است به خود گوش بدهند . برنده اینها هستند اگر حاضر باشند به نادانی ، ناتوانی ، نیازمندی و نگرانی پشت پا بزنند و بجای ان برابری ، برادری ، بهزیستی و بردباری ( یعنی پذیرفتن تقاوتها ) را بگذارند .

    “دکتر هلاکویی”
    مطلب درست است ولی بایست ما متوجه باشیم که یک درصدیها تمامی دانش و توان خود را بکار ګرفته اند تا در میان بقیه نود نه درصدیها تفرقه بیاندازند عده ای را معتاد میکنند عده ای را بیسواد و متعصب بار میآورند و از یاد گیری آنان بهر طریقی جلوگیری میکنند. در کشورهای دنیای سوم راه یافتن به کالج و دانشگاه بسیار مشگل است و در مثلا آمریک که راه یافتن به دبیرستان وکالج آسان است جوانان را طوری به وحشی گری سکس و بی ادبی و بی حرمتی اعتیاد رهنمایی میکنند که معلمان هم کم کم بی تفاوت میشوند. زیرا سیستم طوری تنظیم شده که در کل جهان مردم متعصب بیسواد خود خواه مغرور بار بیآیند و باهم نبرد کنند. یک در صدیها که شاید تعداد آنان بسیار حتی کمتر از یک در صد هم باشد چشم هرم در پشت اسکناسهای یک دلاری آمریک هستند. آنان با داشتن منابع وسیع مالی و وسایل ارتباط جمعی و داشتن بنض اقتصادی و علمی جهان وبا استخدام بهترین دانشمندان برای نود نه درصدیها برنامه ریزی میکنند تا آنان مثل سگ گربه بنامهای دین ملیت زبان نژاد به پرپاچه هم بیفتند. آنوقت است که جنگهای سنی شیعه و کافر با ایمان بهایی مسلمان و… راه می اندازند و نفرت تعصب را به همه آنان حقنه میکنند. به آنان تفنگ میدهند تا برادر کشی کنند. رهبران دیوانه هم چون صدام دیوانه بی کفایت ابله را بر گرده آنان سوار میکنند تا با فکرهای مالیخولیایی مردم را آواره و کشتار کند.

    مردم را چنان مستاصل میسازند که رشوه خواری و دزدی دروغ و فساد و دورویی و غارتگری عملی ارزنده بشمار آید. قربانیان آنان ما مردم نود نه درصدی هستیم که بدست برادران اغفال شده و گول خورده خودمان نابود میشویم. اگر ما نود نه درصدیها با هم متحد باشیم و همدیگر را دوست داشته باشیم و باهم نزاع های بیهوده نکنیم و دنبال حق تحصیل علم عدالت دانش قانونها واقعی برویم مسلم است که پیروزی با ما خواهد بود. ولی ما عوض اینکه دنبال واقعیت برویم و دشمنان واقعی خود را که همانا جهل بی دانشی فساد رشوه خواری طمع دزدی است بشناسیم به هم می پریم. اصلا طبقه بندیهای موجود بنام مسلمان کافر مسیحی بهایی بی دین با دین ترک فارس عرب و غیره زن مرد بیهوده است ما بایست انسانهای واقعی و والا را در یک طبقه قرار دهیم و گول خوردگان و بی سوادان مغرور آلت دست شده کلاشان دزدان فتنه گران و مزدوران را در گروهی دیگر و تلاش برای روشن گری کنیم مثلا اگر یک مسلمان فاسد است سعی در اصلاح او بکنیم و مثلا اگر بک بهایی خیانت کار شد اورا رهنمایی کنیم.

    مثلا مسلمانی که دزدی میکند دروغ میگوید فساد میکند خیانت میکند به زن و دختر مردم تجاوز میکند بر یک انسان والا نیکوکار که کسی از دست و زبان او در آزار نباشد ولی مثلا او بی دین باشد ارجح است؟

    کسانی که آموزه های خوب دینی خود را اجرا نمیکنند وفقط یک نام مسلمان یا بهایی را یدک میکشند یا مسیحی را چه مزیتی بر مثلا بی دینان نیکوکار دارند.

    حضرت مولوی نصیحت کرد که ای بیخبران کجایید کجایید محبوب همین جاست بیایید بیایید. ولی حاجیان طالب نام حاجی شدن حرف آن حضرت را گوش نکردند و در حالیکه همسایه آنان در احتیاج بود وشاید گرسنه به سفر حج رفتند. دست های کمک دهنده بهتر از دهانهای دعا گوی است. حرف به چه کار میآید وقتی عملی در دنبال آن نباشد.

    حضرت بهاالله پیامبر بهاییان فرمودند که اگر دین سبب ناراحتی و دشمنی است بی دینی بهتر است. و یا سراپرده یگانگی در عالم بلند شد به چشم بیگانگی بهم ننگرید که همه بار یک دارید و برگهای یک شاخسار و گلبرگهای یک گلبن. ولی آیا تمامی بهاییان به این آموره های دینی که بانهایت هشیاری نوشته شده است گوش میکنند؟ همان تعصب همان نفرت و همان بدیها و غارتگریها در بهاییان هم هست. خیانت در امانت و چشم ناپاکی حرام است ولی بعضی از مومنان انجام میدهند. دیگران را اغیار و خودشان را احباب می نامند. دنبال مال هستند و کسانیکه را که غارت کرده اند را هم لجن مال میفرمایند. هیچ عدالت خواهی در میان بعضی از آنان نیست بلکه نفرت های عمیقی نسبت به دیگران دارند درحالیکه آنان در ایران در فشار هستند ولی باز از خیانت بعضی از آنان دست بر نمیدارند در صورتیکه مولایشان فرمود همه بار یک دارید نه اینکه بهاییان تنها؟ غیبت در آن دین حرام است ولی بعضی ها انجام میدهند ودیگران را که دوست ندارند لج مال میکنند. بعضی از بهاییان در همین شرایط سخت و دشوار که بسیاری از آنان بیگناه کشته و یا شهید شده اند همان بی انصافی و بی مهری را دارند که بعضی از همتایان مسلمانشان دارند.

    این است که ما بایست گلچین خوبان باشیم و همه انسانهای والا از هر دین نژاد ملیت زبان که باشند بایست باهم متحد باشند وعلیه فساد ظلم بیداد غارت دزدی قیام عاشقانه کنند و کسانیکه هم گول خورده اند را رهنمایی و روشنگری کنند.

    یک دزد و خاین بهایی همانقدر بایست منفور باشد که یک دزد مسیحی و یا بی دین نه اینکه دزدان و خاین ها در پشت دیگران از همان دین و مذهب ملیت و یا نژاد قایم شوند و کل آن جامعه را بدنام سازند. همانطوریکه سفید پوستانی که به سیاهان ظلم کردند در پشت نام مرد سفید پنهان شدند در صورتیکه مردان سفیدی بودند که برای دادخواهی آنان قیام کرده حتی کشته شدند مثل آبراهام لینکن رییس جمهور آمریکا. ویا رییسان قبیله های سیاه پوستی بودند که مردمان خودرا به دلالان برده می فروختند. پس بد بد است چه سیاه باشد چه سفید.

    نفرتهای بیهوده بین دینها بایست از بین برود. همه دین ها بایست با احترام بهم و با دوستی بهم ادامه حیات بدهند نه با زور تهدید دزدی و کشت کشتار.

    متاسفانه همان یک درصدیها مردم را طوری تربیت کرده اند و برایشان طوری برنامه ریزی کرده اند تا مردم به طبقه های مختلف دسته بندی شده برعلیه هم الکی به جنگ بپردازند در حالیکه دشمن اصلی آنان غرور بیسوادی جهل رشوه خواری دزدی فساد است.

  • Amir

    سید شهدای کربلا

    این داستان در شصت سال پیش نوشته شده است و ربطی به جریان های کنونی کشور ندارد.
    در آن هنگامیکه هنوز شاید دوستی و محبت وعشق ها محکم بودند. و شاید دزدی و فساد
    افسار گسیختگی وجود نداشت.

    کمال تعریف میکرد که بعد از مدتها که از سفر اورپا بر میگشت به دیدار برادر
    بزرگش که جای پدر برایش بود و مهر و محبت پدری هم به او داشت رفت. برادر در سن نود
    و شش سالگی هنوز نمازهایش قطع نمیشد و مرتب در حال ذکر خدا و نماز بود و در تمامی
    مدتی که کمال در خانه برادرش مهمان بود هر روز صبح زود و یا تا دیر وقت صدای قرایت
    نماز برادر با صدای بلند قطع نمیشد.

    برادر که روزی که قهرمان بود و با زور ونیروی فوق عاده برای خودش یلی بود. این
    برادر مهربان و مومن و مسلمان تنها یک هدف داشت و آنهم که خواندن نماز و قرآنش قطع
    نشود و تنها آرزوی او این بود که سالم بماند تا بتواند نماز بخواند. هرچه داشت با
    دست و دلبازی به دیگران بخشیده بود تا توشه خوبی برای آخرت خود داشته باشد.
    امیدورام که این برادر کمال سالهای سال دیگر به عمر پر برکت خود ادامه بدهد. و
    همچنان نمازش قطع نشود و ایمانش بخدا و دین اسلام بهمان محکمی دوران جوانی اش
    پاینده بماند. داستان سید شهدای کربلا را کمال برای برادرش در شصت سال پیش خوانده
    بود. و اینک من آنرا از زبان کمال و از قلم او برایتان در اینجا مینویسم تا به
    ایمان محکم یک پسر بچه سیزده ساله در شصت سال پیش نظری بیاندازید.

    دفتر چه ام را باز کردم و گفتم برادر عزیزم من یک انشا خوب نوشتم که سرکلاس هم
    خوانده ام. دلم میخواهد برای شما بخوانم . برادرم به مهربانی گفت عزیزم بخوان.

    حضرت حسین بن علی در روز ده محرم بدست شمر و به فرمان یزید زمان پادشاه ظالم و
    یا خلیفه اسلام که پسر معاویه بود در صحرای سوزان کربلا بمقام شهادت در راه خدای
    بزرگ نایل آمدند. مردم این دوره مخصوصا کسانیکه ادعای تمدن اروپایی آمریکایی
    میکنند نسبت به ائی واقعه عظیم خیلی خیلی سطحی فکر میکنند. در روز محرم عاشقان او
    عزا دار میشوند وخاطره مرگ و شهادت جانگذار خاندان اورا یعنی سید شهیدان حسین پسر
    علی را زنده و جاندار مینمایند. بظاهر خیلی شیون میکنند. آری آنها حق دارند زیرا در
    این روز برزگ چهره ای درخشان که برای کمک به بشر در راه عشق قدم نهاده بود بدست
    مردمی خام و ابله ودور از دانش و بینش در راه خدا نادیده شهید راه حق گشت. حالا ما
    افسوس نادانی کسانی را میخوریم که ندانسته کشتی الماس را خواستند آشکار نکنند و
    آنرا در آب خشم و جهالت خود غرق کردند. ما اکنون دنبال آن گم گشته میرویم که در این
    نبرد نابرابر کشته گردید ولی واقعاکه فاتح شد او که برای خود عزت ابدی خرید و یا
    یزید پسر معاویه که برای خود لعنت جاوید کسب کرد؟ حالا ما به دنبال دستورات الهی
    میرویم که حسین برای آنان شهید شد. آنها شهید میشوند که ظلم و فساد از دنیا بروند و
    بشر دارای شخصیت والای انسانی بشود. میگویند یکی از بزرگان بیکی از حاضرین در مجلس
    بحث گفت که آیا حاضری در راه خدا شربت شهادت بنوشی؟ آن فرد با شتاب جواب داد قربان
    بنده زن و فرزند دارم آنها بی سرپرست میمانند وگرنه تن من هیچگونه ارزشی ندارد.
    محبت و عشق پدری او را از شهادت را راه حق باز میداشت. بزرگی حسین در این بود که
    از خانواده هم صرف نظر کرد و جلوی چشمانش دید که چگونه آنان را به تیر بلا شهید
    میکنند. خیلی مشگل است که پدری با چشمان خودش ببیند و ناظر شهادت کودک شیر خوارش
    باشد و فرزندان برومندش در پیش
    رویش شهید بشوند. و زنان خانواده اش باسارت در
    خرابه ها در آیند. محتاج به تفکر است موضوع خیلی عالی و انسانی است. همه افراد
    خانواده حسین که با او وابستگی داشتند در جلوی او شهید شدند به غیر از تعدادی که
    مریض و بیمار بودند و یا زن مانده در چادرهای وخیمه ها.
    دیگران و اسیران
    خانواده حسین فرسنگها راه را با حالتی درد آور و مرگ باز و خارج از توان راه زیادی
    با پاهای زخمی پیمودند ولی چون همه طالب حقیقت بودند تسلیم نشدند و شجاعانه تا
    درگاه یزید پیش رفتند. ما فرنگی ماآبان که ژندارکها را بابغه و سخنور میدانیم اگر
    کمی به حالات زینب بانوی شجاع و سخندان کربلا و این زن ادیب و غیور سخنور عرب نظر
    کنیم و مخصوصا نطق ها و خطابه های اور را در برابر سپاه مطالعه کنیم و بخاطر آوریم
    خودبخود در برابر این همه شهامت و سخنوری سر تسلیم فرود خواهیم آورد. بطوریکه این
    بانوی عرب آن چنان سخن راند و عالی نطق میکردکه از سپاه فریاد بر آمد و خروشان
    گفتند که علی زنده شده است. یکی از سرداران وحشی عرب یزیدی که بیم داشت نطق بانوی
    قهرمان مردم را بیدار کند جلو پرید و با دستهای خون آلوده و خشن خود دهان زینب را
    بسختی گرفت وفشار مهلک بر آن دهان سخندان وارد آورد.

    حضرت زینب آنروز خموش گشت ولی باز در حضور یزید ابن معاویه در مجلسی بزم مانند
    چنان خطبه ای قرات نمود که یزید منقلب و متفکر شد. خطابه حضرت زینب بقدری قوی و پر
    ابهت بود که یزید عجولانه باوحشت دستور داد که سفره بزم بر چیده شود و دستور داد که
    رقاصان نیمه عریان و خنیاگران هم مجلس را ترک کنند. حدس بزنید که
    بیان انقلابی
    او و حضرت زین عابدین چه بوده است که مرد وحشی را انطور نموده بود. سپس با لحنی
    پوزش وار پرسید بود که شما چه میخواهید. در حالیکه مفتون آنهمه شهامت و قدرت بیان
    او شده بود. زینب دانا از این مرد وحشی و کثیف روی برگردانید. کلام های شیوا
    وخروشان وسخنان الهی و
    و الهامی وخدایی حضرت زینب بقدری محکم و استوار بودند که
    بکلی بزم آن روز را در هم ریخت و انقلابی عظیم بر پا نمود. حضرت زینب در آن روز
    باعث شد که یزید را نرمتر کند بطوریکه او از سختی گیریهای گذشته کاست و زیاد بر
    اسیران کربلا سخت نمیگرفت.

    حضرت حسین با خون مقدس و طاهرش که در صحرای سوزان وریگزارهای داغ آن ریخته شد
    مژده داد که بزودی ایمان و انسانیت و دانش بر جهل و ظلم و بی دانشی پیروز خواهد شد.
    و همه به نور ایمان و دانش نورانی خواهند شد. و او این نهال تازه نشانیده شده اسلام
    راآبیاری فرمود تا پر برگ و بار شود. و گفت که ساعت روحانیت فرا رسیده است. خدا بر
    بالهای فرشته گان میاید و نزدیک میشود عجله نکنید صبر داشته باشید. همه گفته ها در
    شرق افسانه ای است. همه گفته اند که کلیه ادیا الهی در شرق است و در غرب خبری نیست
    از مکتب های بزرگ اسلام است که خورشید حقیقت سر برخواهد آورد. و تابش عرفانیت از
    آن طالع خواهد شد. بوبکر و عمر و عثمان کوشیدند تا اسلام را در سیاست جلوه گر سازند
    و آنرا در بزمن سیاسی بیارایند. ولی حسین وحصرت علی با صبر و بزرگواری خود بعد ها
    حقایق اسلام ناب محمدی را آشکار کردند.دانش و معرفت علی محتاج به برهان و دلیلی
    دیگر نمیباشد زیرا در نهج بلاغه مستور است. و آن سرمایه روحانیون و راه رستگار بشر
    است. جنگهای علی و شهادت او از افتخارات تاریخ بشری است. معاویه عمروعاص را بر ضد
    علی تحریک
    نمود و پس از قرار حکمیت از جانب مولای متقیان علی مردی دراز و ساده
    لوح به سخن سرداران سپاه وپیشنهاد سپاهیان علی عازم برای حکمیت شد. از لحاظ شکم از
    طرف معاویه پذیرایی گرمی شد و با خدعه و فریب که بیا اول هر دو را خلع کنیم و بعد
    موضوع را بررسی میکنیم و یکی را بر میگزینم او را با دروغ که ما هم معاویه را خلع
    میکنیم و تو اول علی را خلع کن.او را وادار کردند که در بالای منبر انگشتری را از
    انگشت بیرون آورد و بگوید همانطوریکه من انگشتری را از انگشت خود در آوردم علی را
    هم خلع میکنم. زیرا گول خورده بود که اول میبایست اول هر دو مرد را از خلافت خلع
    کنند و بعد یکی را انتخاب نمایند. عمرو عاص که مردی حیله گر بود پس از این خدعه
    بالای همان منبر رفت و گفت همانطوریکه نماینده علی او را خلع کرد و انگشتری را به
    طور سمبل از دست خود بیرون آورد من هم انگشتری را به انگشت خود میکنم و معاویه را
    به خلافت بر میگزینم و در صدر مسجد دمشق حضرت علی را که بظاهر مسبب جنگها و خون
    ریزی ها بود لعنت و نفرین کرد. فلسفه برکناری امام حسن هم آن بود که علاوه بر کشتار
    بی گناهان بعد ها نگویند که او از راه پدر که حکمیت بود سرباز زد. که همانطوریکه
    من نوشتم تماما توام با حقه بازی و رشوه خواری و دروغ بوده است. راهی که علی و امام
    حسن رفتند راهی بود که سروران زر و زور آنرا جلوی پاهای آنان
    گذاشته بودند و
    نرفتن آنراه با خون ریزیهای شدیدی همراه بوده بود.

    معاویه بعد از قتل علی با بدی اخلاق خود آن حضرت حسن را هم مسموم کرد و هلاکشان
    نمود ولی اکنون در دوره امام حسین کارد به استخوان رسیده بود. معاویه کارهای بسیار
    زشتی کرد و علاوه بر مستی و هرزه گریها پیش پیش بر خلاف سنت برای یزید پسرش بیعت
    جمع کرد و از کسانی هم به زور شمشیر و یا با خدعه و نیرنگ بیعت گرفت و وموافقت آنان
    را با حیله گری جلب نمود. و میرفت تا تاریخ اسلام را بکلی ضایع و ننگین بسازد. خور
    خواب شهوت پرستی بیش از حد و داشتن حرمسراهایی با زنان خوبرو و زیبا و بزم و رقص و
    شرابخواری را به اوج رساینده بودند. حسین دیگر نمیتوانست به او میدان بدهد. حضرت
    دیگر تحمل آنهمه زور گویی دزدی فساد و فحشا را نداشت. مثلا بجای کورش کبیر مردی بر
    ایران آن روز حکومت میکرد که با دروغ و خدعی به پادشاهی دینی رسیده بود.

    ودر عوض یک حکومت دینی و انسانی و اسلامی مذهبی یک حکومت خودکامه و تمامیت خواه
    و دیکتاتوری مجلل نظامی مذهبی شارلاتانی و شیادی داشت که همه معیار های انسانی و
    علمی را زیر پا گذاشته بود و بر غارت دزدی و هیزی بنیاد گردیده بود.

    لازم بود که اکنون مردی شجاع از همان خانواده قیام کند و بساط ظلم و زور را درهم
    بپیچد. و اسلام را که میرفت دین کثافت و دزدی و هیزی و دروغ و فساد شود نجات بخشد.
    و مردم را که در زیر تازیانه های دیوان شیاد بودند رها سازد. و اسلامی که میرفت به
    بدنامی و قهقرا سقوط نماید نجات بخشد. خون حسین برای نهال اسلام لازم بود و شاید
    اگر حسین به شهادت نمیرسید امروز ما چیزی بنام اسلام نداشتیم جز یک مشت دروغ دزدی و
    خرافه پرستی و شیادی در لباس دین و راهبانیت و روحانیت. حسین بخوبی میدانست که با
    عده قلیل در برابر سپاه تا دندان مسلح و فراوان یزید زمان کاری از لحاظ نظامی از
    پیش نخواهد برد.

    ولی خوب میدانست که اگر خون مقدس وی هم ریخته نشود کسی از خواب ناز بیدار نخواهد
    شد. و اسلام بجز فساد و تباهی چیزی دیگر برای مردم به ارمغان نخواهد آورد. اسلام هم
    به زباله دان تاریج فرستاده خواهد شد و بجای اسلام واقعی فقط یک جنازه گندیده از
    اسلام باقی خواهد ماند که بدست دزدان و شیادان افتاده و آنان از اسلام تنها برای
    منافع مادی و شهوانی و کشت و کشتار سو استفاده خواهند فرمود. و همانطوریکه سخن رفت
    اخلان و بیان زینب و سایرین دوستان حسین شعله های فروزانی بودند که خون حسین در
    کربلا را جوشان میکردند. و اسلام را براه راست هدایت میکردند. هدف آنان روشن و
    تابناک بود عالی ممتاز و راستی اگر انسان تربیت داشته بود نه مسیح مقدس به چهار میخ
    بسته میگشت و به صلیب آویخته میشد و نه پتروس حواری وارانه به چهار میخ کشیده
    میشد و نه امام حسین و سایر دوستدارانش کشته و شهید و بعد ها اعدام و تیرباران
    نمیشدند. هرکه حق گفت سرش بباد نمیرفت. آنان برای این کشته و شهید شدند تادر نزد
    خداوند سبحان برای سایرین و دوستان خود حتی آنان که قدرشان را نمیدانستند شخصیت
    وابهت دست و پا کنند. و درهای بهشت و فردوس برین رابر روی بشریت باز نمایند. بهشت
    حقیقی و نورانی و روحانی. حضرت مسیح روی چهار میخ در حال جان دادن گفت که ای پدر
    مقدس اینها را ببخش زیرا نادان هستند و نمیدانند که چه میکنند.

    بعد از حسین مردان و زنان قیام کردند و دین اسلام را که باز میرفت به پرتگاه و
    نیستی برسد ودوباره نجاتش دادند و سعی کردند که بسر منزل مقصودش برسانند. سه روز و
    نیم هیکل مبارک خون آلوده حسین در صحرای سوزان و داغ کربلا برای همین هدفهای
    انسانی آن پیکر های مقدس وعالی آفتاب سوزان را بخود فرو میبرند و جسد ها بطوری در
    هم کوبیده و بهم جوش خورده بودندکه شناسایی آنها مشگل مینمود. سید شهدا با این کار
    خود خواست به انسان درس نیکی و شجاعت بدهد. و یادگارش قبری شش گوشه است که از
    جاهلیت مردم نادان حکایت میکند. همابطوریکه حتی امروز هم کسانی نظیر حسین را با
    کمال بیرحمی با آتش و خمپاره نابود میسازند. ولی سایه های پر شاهین ایمان و دانش
    روی سر بشر پرواز خواهد کرد و کم کم همین بشر از خواب ناز خرگوشی خود بیدار خواهد
    شد و همه با هم در صلح و صفا و محبت زندگی خواهند کرد. و به آستانه تکامل پای
    خواهد نهاد. تمدن امروزه جهان اروپا و آمریکا همان ادامه تمدن درخشان ایرانی اسلامی
    است . زیرا اسلام تا اسپانیا پیش تاخت و کشیش های مسیحی اروپا از مکتب اسلام نور
    وحقیقت و علم و دانش کسب کردند. و با تقلید وشاید بهتر کردن و تکامل آن تمدن
    فرهنگی امروزه اورپا و امریکا را پایه ریزی کردند. اروپا قبل از اسلام زیر ادیان
    الهی نمیرفت و نویسندگان بزرگ اروپا میکوشیدند تا بشر را از راهی دیگر به سر منزل
    مقصود برسانند. ولی خوب موفق نمیشدند تا اینکه خورشیدی در عربستان و ریگزارهای گرمش
    طلوع کرد و دین اسلام ظاهر گشت. این دین جدید بهمه جاها نور میپاشید و مشگل بودکه
    عربان وحشی را به آدمیت برساند. ولی همان عربان وحشی وارث دین بزرگی چون اسلام
    شدند. ولی دزدان و شیادان دین را دزدیدند و آنرا به نفع خود میخواستند که تغییر
    دهند اینجا بودکه حسین برخاست و در سرزمین داغ آنان بود که خونش خروشید و جوشید و
    خواب را از دیده گان دزدان و بیشرمان و ظاهر سازان بربود. خون حسین که نوه پیامبر
    بود بدست مسلمانان ریخته شد و یک داغ ابدی برای آن عده از مسلمین فراهم کرد. و یک
    لعنت ابدی برای همه یزیدان زمانه ها. و مریدان زر و زور شهوت و حرص. مردم بایست به
    سرزمین کربلا که شاهد قیام علیه ظلم و فساد بود افتخار کنند.

    آری تمدن اروپا و آمریکا یادگار همان تمدن اسلام و ایران است که بوسیله ناپلون و
    کشیش هایی که در اسپانیا تحصیل کرده بودند به اروپا رفت و در آنجا زمینه ساز تمدن
    کنونی گشت. و تا امروز شعله های نیمه خاموشش هنوز درخشش دارد.

    ولی دزدان و فرصت طلبان که به هیچ چیز معتقد نیستند حتی به عشق و دوستی میخواهند
    دوباره اسلام را برای نفع شخصی خودشان لجن مال کنند و آنرا بصورت یک دین وحشی و
    آدمکشی معرفی نمایند. که مردمی ابله و کثیف و دزد و فاسد پیروان آن دین عزیز
    هستند. امیدوارم که دین الهی با کمک حضرت یزدان دوباره شکوه و عظمت علمی و بشری
    خود را باز یابد. و مردی مثل حسین دوباره قیام کند و دین را از فساد وظلم پاک نماید

  • Amir

    خاطره دین بازدید های عید نوروز خوب فردا بامداد روز اول عید است وبایست به دیدار
    برادرهای بزرګ خود میرفتم به همراه بردار دیګرم به خانه
    بردارهای بزرګ رفتیم بعد از زنګ زدن خانم بردار
    با محبتی فراوان در خانه را باز کرد و ما را به داخل خانه دعوت کرد
    بعد هم برادر و بچه هایش به اتاق پذیرایی آمدند و با انواع و اقسام شیرینی
    های خوشمزه و میوه بما تعارف کردند و با اصرار فراوان میخواستند که تناول
    کنیم بعد هم برادرم برای خدا حافظی مارا غرق بوسه کرد و موقع رفتن
    هم اسکناسهایی نو که لای قرآن ګذاشته بود را بما به عنوان عیدی داد
    سرشار از محبت بی شایبه و فراوان همراه با پولهای نقد
    به خانه برادر دیګرم رفتیم برادر ما درب را باز کرد و با محبت
    بسیاری مارا به خانه و اتاق پذیرایی برد برادرمن که در آن هنګام بیست
    چند ساله بود و چشمان درشت سیاه و با محبتی داشت خیلی از ما دو بردار
    کوچکتر پذیرایی کرد همسرش هم که با چشمان آبی و موهای بورش به اتاق
    آمد مرتب مرا به خوردن و آشامیدن دعوت میکرد بعد برادرم ګفت که ما
    دارای یک دختر شده ایم و دختری کوچک را به اتاق آورد و ګفت این اولین
    دختر ماست البته ما قبلا نوزاد را دیده بودیم ولی اکنون نوزاد به یک
    دختر خوشګل و قشنګ تبدیل شده بود که موهایی خرمایی و زیبا داشت و کمی هم حرف
    میزد و مثلا میګفت صدییه صدییه .

    اکنون
    سالهاست که از خاطره آن دید بازدید های عید میګذرد و ما اکنون
    در جایی هستیم که نه بوی عید دارد و نه دید بازدیدی همه ما از هم
    پراکنده شده ایم و همه مان در ګیر مشګلات مادی و اقصادی هستیم در قدیمها همه در روزهای نوروز به دیدار هم میرفتند و با هم
    روبوسی ها میکردند و به جوانان و بچه ها و شاید به بزرګترها هم خیلی خوش میګذشت
    ولی متاسفانه مشګلات قرن کنونی آنهمه زیبایی ها
    را از دید بازدیدها ګرفته است نمیدانم که اکنون هم مثل سابق مردم
    ایران به دید بازدیدها میروند یا آنکه به سبب مشګلات آنهم کاهش یافته است و مردم
    اسیر زندګی و مشګلات و قدرت طلبی ها و زیاده طلبی ها و فساد و رشوه خواری دزدی
    و بی اعتمادیها و کلاهبرداریها شده اند مثل
    اینکه عشق دارد کم کم می میرد و عوض آن خود خواهی و تمامیت خواهی و بی محبتی ها رشد
    میکند و به هرکس که اعتماد کنی میخواهد سو استفاده کند و بی
    تفاوتی و ظلم جامعه را دارد خرد میکند که این همان چیزی است که قدرتهای بزرګ دنبال
    آن هستند

    خدایا رهبران
    کشورهای دنیای سوم را مثل مصطفی کمال آتا تورک چشم دل سیر و دلسوز بساز تا چشم طمع
    به مال و ناموس مردم نداشته باشند و به همان حقوق ریاست جمهوری قانونی قناعت
    کنند خدایا مردم کشورهای مارا با انصاف و با محبت بګردان زیرا آنان
    چشم دیدن هم را ندارند و به حسادت و غیبت خو ګرفته اند خدایا این عیب را از آنان
    دور کن خدایا مردم ما عادت نداشته اند که با هم با محبت باشند و از
    محبت های هم سو استفاده کرده اند این عیب را از
    آنان دور بفرما به مردم ما خدایا کرم و قناعت واقعی عطا کن تا از
    دزدی و رشوه خواری و مال مردم دزدی دست برندارند و چشم طمع به مال و ناموس دیګران
    نداشته باشند خدایا به مردم ما حالی که همه همانطوریکه سعدی
    فرموده بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک
    ګوهرند و به مردم ما آڼقدر دانایی عطا فرما که به این ګفتارهای زیبا و انسانی عمل
    کنند. همچنانکه زرتشت هم فرموده ګفتار نیک
    پندار نیک و رفتار نیک که همه این ها از ګفته به کار تبدیل
    شود یا حضرت محمد که فرمود برادر ویاور هم
    باشید و یا حضرت عیسی که پرمود همدیګر را دوست
    بدارید همچنانکه من شما را دوست دارم و میداشتم و یا حضرت
    بهاالله که فرمود سراپرده یګانګی در عالم بلند شد به چشم
    بیګانګی به هم ننګرید خدایا مغز و فکر مردم دنیای سوم را روشن و
    تابناک بفرما تا این اندیشه های خوب در مغز آنان فرو رود و به آن عمل کنند
    خدایا مردم ما را
    از شر دزدی فساد تمامیت خواهی خود خواهی و زیادت طلبی نجات بده و به
    آنان بیاموز تا به ګفته های فرستاده های تو و سایر دانشمندان
    اخلاق و دوستی ګوش فرا دهند و دست از افترا دزدی رشوه خواری و سو استفاده از دین و
    محبت و اعتماد دست بردارند به تمامیت طلبان
    بیآموز که چشم تمامیت خواه را یا قناعت پر کند یا خاک ګور همه بدانند
    که آنچه دارند میګذارند و میروند و اینقدر طماع و بی شرفی ارزش دوروزه زندګی
    راندارد؟

  • Amir

    تمامی قربانیان جامعه
    های دنیا بایست باهم متحد شوند هنګامیکه دانشجویی بیش
    نبودم استاد ما میګفت که ګروهی از مردمان بسیار باهوش و با ثروت بنام
    ایلومونادیهای با دردست داشتن چهل در صد از کل ثروت دنیا دنیا را به ذوق خود
    میګردانند آنان با استخدام بهترین و با هوش ترین دانشمندان و متخصان
    برنامه ریزیهای پردامنه و پرزمانه میکنند و مردم را عملا
    بصورت برده های مدرن در میآورند آنان به نفرتهای موجود بین دینها
    نژادها و زبانها و ملیتها دامن میزنند و سعی دارند مکتبها و دینها و یا مشګلات
    جدیدی هم به آنها اضافه کنند آنان با فروش ها سرسام آور مواد منفجره
    و مواد مخدر و ګرفتن بیمه های کلان توسط شرکتهای وابسته خود و موج بی تفاوتی و بی
    قانونی در همه دنیا حتی درولایات متحده آمریکا که ادعای حقوق بشری دارد بل بشوی
    عجیبی برپا کرده اند و ماهیان درشت را شکار میکنند؟ با سو استفاده از
    تفرقه و دانش پایین مردم ملتهای خاورمیانه را بجان هم انداخته اند و
    آنان باهم سرشاخ شده اند حتی در میان دولت که مثلا بایست حامی ملت باشد و ارتش که
    باید از مردم دفاع کند وضع را چنان کردند که دولت با کمک ارتش با بهترین سلاحهای
    مدرن جنګی به کشتار ملت بی دفاع خودمیکند شاید کاری که حتی هیتلر هم
    نکرد؟

    در لابلای ګفته ها و نوشته ها میخوانیم که از حقوق زنان دفاع میشود از حقوق
    کودکان و… دفاع میګردد در صورتیکه ما همه قربانی هستیم چه زن چه
    مرد و چه کودک؟ تنها راه رهایی این است که مابایست همه آزاد شویم و
    همه از قید بندهای استعماری و استحماری رهایی پیدا کنیم وګرنه آزادی یک ګروه نه
    تنهاکافی نیست که موجب مشګلات بیشتری خواهد شد. مثلا در ایران جوانان ما در آرزوی
    عشق و دلدادګی و یا عشق همراه با سکس میسوزند در صورتیکه همتایان غربی آنان اکثر از
    این موهبت استفاده میکنند دختران و زنان جوان با مردان جوان رابطه های عشقی جنسی
    دارند بدون اینکه مرد ثروتمند و یا مسن باشد
    دختران به آغوش پسران همسن سال خود میروند و با آنان به راحتی نرد عشق
    میبازند در صورتیکه در خاورمیانه به غیر از استثناهایی مردان باید
    ثروتمند باشند و یا حداقل بتوانند مخارج زندګی یک زن را عهده دار شوند
    تا بتوانند به آن زن دسترسی داشته باشند بسیار اتفاق افتاده
    است که زنان حتی تاحدود بیست سال از همسر خود جوانتر هستند ولی این مرد بدبخت است که بایست کار
    کند خانه اجاره کند ماشین داشته باشد و بتواند مخارج خانم را
    بپردازد زنان ودختران در پی مردانی هستند که ثروتمند و یا کارمند های
    پول درآری باشند تا با آنان ازدواج کنند خوب حالا این خانم که خودش
    همسر مردی مسن تر از خودش شده حالا کبکش خروس میخواند و میخواهد یک بوی فرند به نوع
    غربی یا معشوق جوانتر از خودش حتی داشته باشد تا کمبودها جنسی خود را ارضا
    کند و یا حتی از بودن با مردی جوان لذب ببرد.

    تمامی کسانی که از زنان دفاع میکنند بایست
    بدانند که همه آنان هم فرشته هایی بی ګناه نیستند و بعضی از آنان همانند مردان
    عفریت عفریته هایی هستند که به قربانی کردن دیګران روی آورده
    اند. البته دختران و پسران خاورمیانه هم بایست هر دو آزاد باشند تا براحتی ورزش
    کنند در میدانهای بین المللی علمی و ورزشی درخشش داشته باشند و به علم دانش زندګی و
    رفاه آنان توجه شود. جدا کردن پسر از دختر و زن از مرد اشتباه است و
    بایست این مشګل حل شود. نه دختران و نه پسران ما بایست از راههای غیر بهداشتی و غیر
    علمی با مسایل و مشګلات خود برخورد کنند. بسیاری از ما علاوه بر
    مشګلات عمومی جامعه نظیر نداشتن آزادی ثروت و امکانات
    و فساد و تمامیت خواهی ها از مشګلات دیګری هم در عذاب
    هستیم که مثلا مشګل کودکان ترک زبان است که
    زبان فارسی برای آنان مثل یک زبان بیګانه است
    در این مورد بایست متخص ها نظر بدهند که آیا این درست است که کودکی در سن
    کودکی چندین زبان بیآموزد؟ درحالیکه همه میدانیم که زبان علم نیست و
    یاد ګرفتن اینکه به آب مثلا ما در عربی واتر در انګلیسی و سو در ترکی
    میګویند هیچ دانشی به کودک اضافه نخواهد کرد نمیدانم که این تز که
    کودکان بایست یک زبان بین المللی و یک زبان ملی و یک زبان محلی یاد بګیرند کاری
    درست است یانه؟ ولی شاید این تنها مشګل ما نباشد مشګل ما نداشتن
    آزادیها است مثلا بیشتر ما فکر میکنیم که اګر به غرب فرار کنیم
    ازمواهب و آزادیهای آنان میتوانیم استفاده کنیم
    .

    شاید یکی از دلایلی که دانشجویان خاورمیانه ای تقلا
    داشتند که به غرب بروند این بود که میتوانند براحتی در آن دیار ازدواج کنند و از
    زیر مخارج سنګین زناشویی در خاورمیانه فرار کنند. زیرا فکر میکردند که دختران غربی بیشتر رفیق و دوست هستند نه موجودی که
    بایست کلیه مخارجشان را پرداخت تا بتوان با آنان دوست بود یا ازدواج کرد.
    که بطور کلی دختران غربی هم کم بیش ترجیح میدهند که با همتای کشوری خود
    ازدواج کنند نه با دیګران که نه تمدن و فرهنګشان را میشناسند و نه فک فامیلشان
    را البته استثنا هایی هم هست؟ خوب این تفرقه ها از
    کودکی تا مسنی با ما هستند درکودکی بخاطر مثلا ترک بودن یا بهایی
    بودن ویا … رشتی بودن مورد آزار قرار میګیریم در بزرګی با مشګل
    ازدواج و کار دست به ګریبان هستیم و چه در
    کشورهای دیکتاتوری و چه در کشورهای آزاد باز به نوعی قربانی هستیم
    خانم سیاه پوستی که درجه دکتری هم داشت میګفت که در آمریکا به
    او بیشترین ظلمها شده است وبرای دادخواهی بایست وکیل بګیرد و چون پول وکیل ندارد
    لاجرم بایست همه آن ظلم ها که به اوشده است بپذیرد زیرا مثلا قانون
    راهی برایش باقی نګداشته است در صورتیکه در
    زمان ګذشته اګر شخصی مورد ظلم قرار میګرفت میتوانست مثلا به بازرسی شاهنشاهی شکایت
    کند و یا به دفتر والاحضرتها نامه بنویسد و شاید تا اندازه ای بکارش رسیدګی میشد
    ولی در آمریکا این خبرها نیست وکلای مثلا خبره و ګرانقیمت دندانهایشان را تیز کرده
    اند تا از موجود فلک زده ای و قربانی شده ای هزاران دلار پیش بګیرند تا روی مشګل وی
    کار کنند در صورتیکه در خاورمیانه با دادن رشوه
    ممکن است که چرخ بحرکت بیفتند.

    البته در اینکه در آمریکا راحت تر از خاورمیانه
    میتوان مثلا به دانشګاه رفت بحثی نیست ویا بانکها براحتی وام میدهند تا مثلا خانه
    بخرید و یا ماشین بخرید ولی فراموش نکنید که اګر روزی نتوانید قسط
    وامها را بدهید هرچه که دارید همراه با پیش قسط ها از بین میرود و بانکها
    همه چیز را تصرف میکنند؟ در خاورمیانه که تورم
    هست بانکها وام نمی دهند و در آمریکا که تورم نیست بانکها براحتی وام های کلان
    میدهند در نتیجه در هر دو موقعیت این مردم عادی هستند که غارت
    میشوند؟ اکنون که ملتهای خاورمیانه خیزش
    برداشته اند تا از دست ستمکاران دزدان و تمامیت خواهان آزاد شوند بایست همه ما باهم
    متحد باشیم زیرا حتی در کشورهایی که ستم پا برجاست حتی خود ستمکار هم
    در امان نخواهد بود و چه بسا به دست ستمکاری دیګر به زیر
    کشیده شود. متاسفانه دیکتاتوران چیزی شبیه
    کوران و کران و دیوانه ګان هستند و نمی توانند ببینند که ظلم
    و ستم حتی ممکن است که ریشه خودشان را هم بسوزاند.
    با اتحاد و دوستی و احترام به باورهای هم و به زبانهای هم و به ملیتهای هم
    شاید بتوانیم از این اختاپوس راحت شویم زیرا آنانی که بر دنیا حکومت
    میکنند طالب این تفرقه و این نفرت ها هستند تا بتوانند استفاده کرده وسایل جنګی و
    مخدر خودرابفروش برسانند اګر توجه کنیم که سود مواد مخدر از
    سود مواد نفتی بیشتر است و یا یک بمب یک میلیون دلار ارزش دارد در آنوقت معلوم می
    شود که چرا شرکتهای بزرګ در پی بلوا اغتشاش و شلوغی ها هستند تا بتوانند خوب وسایل
    خود را بفروشند ګویا فروش و سود مواد منفجره و جنګی به تنهایی از سود
    سایر اقلام بیشتر است و کسانی نظیر بن لادن عملا برای جنګها
    بازار یابی کرده اند؟ هدف بایست یک اتحاد
    باشد اتحاد بین همه قربانیان که متاسفانه با هم متحد نیستند
    زن مرد و همه اقلیتهای و دینها و ملتهای در بند
    و نژادهای ساختګی ودوستی و مهر بین همه قربانیان قدرت
    و تمامیت طلبی ها و فساد ها و ګروه بندیها تا ماهم در برابر غارتګران بزرګ
    یک قدرت باشیم و باهم متحد باشیم و برای منافع ملی و عمومی خودمان
    کوشش کنیم.

    می دانید چرا پشت سر
    مسافر آب بر زمین می ریزند؟
    هرمزان در سمت فرمانداری خوزستان انجام
    وظیفه می‌کرد. هرمزان که یکی از فرمانداران جنگ قادسیّه بود. بعد از نبردی در شهر
    شوشتر در نتیجه خیانت یک نفر با وضعی ناامید کننده روبرو شد، نخست در قلعه‌ای پناه
    گرفت و به ابوموسی اشعری، فرمانده عربها آگاهی داد که هر گاه او را امان دهد، خود
    را تسلیم وی خواهد کرد. ابوموسی اشعری نیز موافقت کرد از کشتن او بگذرد و ویرا به
    مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود،
    ابوموسی اشعری دستور داد، تمام ۹۰۰ نفر سربازان هرمزان را که در آن قلعه اسیر شده
    بودند، گردن بزنند. (البلاذری، فتوح البُلدان، به تصحیح دکتر صلاح‌الدیّن
    المُنَجَّذ (قاهره: ۱۹۵۶)، صفحه ۴۶۸)
    پس از اینکه عربها هرمزان را وارد مدینه
    کردند، … لباس رسمی هرمزان را که ردائی از دیبای زربفت بود که تازیها تا آن زمان
    به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را که «آذین» نام داشت بر
    سرش گذاشتند و ویرا به مسجدی که عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تکلیف هرمزان را
    تعیین سازد. عمر در گوشه‌ای از مسجد خفته و تازیانه‌ای زیر سر خود گذاشته بود.
    هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهی به اطراف انداخت و پرسش کرد: «پس امیرالمؤمنین
    کجاست؟» تازیهای نگهبان به عمر اشاره‌ای کردند و پاسخ دادند: «مگر نمی‌بینی، آن
    امیرالمؤمنین است.»
    … سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست کمی با هرمزان گفتگو
    کرد و سپس فرمان داد، او را بکشند.
    هرمزان درخواست کرد، پیش از کشته شدن به او
    کمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت کرد و هنگامی که ظرف آب را به
    دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ کرد. عمر سبب این کار را پرسش نمود.
    هرمزان پاسخ داد، بیم دارد، در هنگام نوشیدن آب، او را بکشند. عمر قول داد تا آن آب
    را ننوشد، کشته نخواهد شد. پس از اینکه هرمزان از عمر این قول را گرفت، آب را بر
    زمین ریخت. عمر نیز ناچار به قول خود وفا کرد و از کشتن او درگذشت. این باعث بوجود
    آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود
    تا مسافر برود و سالم بماند

  • Amir

    مروری بر داستان جلال ایکاش بجای اینهمه دینهای رنګارنګ پیامبر عشقی میآمد و به مردم درس عشق می آموخت؟

    دلم میخواست من هم مثل بسیاری دیګر بی تفاوت بودم و کاری بکار نداشتم و با یک بمن چه جانانه و یا اینکه این مشګل من نیست ولم کن مساله را کنار میزدم ولی برایم مشګل است که ناراحتی ها مشګل ها و بی انصافی ها را ببینم و سکوت کنم همانطوریکه سیستم بین المللی مارا به این راه می کشاند. ده ها تن از دانشجویان و یا شاګردان من خودکشی کرده اند که از میان آنان بسیاری نیز تحصیکرده و دارای مدرک دکتری از بهترین دانشګاه ها بودند چرا؟ همه شما میدانید که دو فرزند شاه ایران نیز خودکشی کردند در حالیکه هر دو زیبا و درس خوان با سواد و موفق در تحصیل هم بودند چرا؟ بی تفاوتی ظلم ستم جامعه دیګران و سیستم غدار؟ باز همه شنیده اید که ګروهی حتی در آمریک هم بنام ۹۹ در صدیها راه افتاده و حق خود را طلب میکنند؟ فساد دزدی رشوه خواری بی انصافی سو استفاده از دوستی ها اعتمادها و جو بیمار ګونه دادګاه ها دادګستریها قاضی ها و بازپرسهای بی تفاوت رسیدګی ها طولانی به پرونده ها و یا سو استفاده از دینهای خدایی که ګروهی را به ثروت مقام و شهرت و محبوبیت میرساند و ګروهی هم نان خشګ تنهای خود را از کف میدهند؟ ګروهی شهید کشته سرګشته آواره میګردند و دیګرانی در بهترین موقعیت ها قرار میګیرند؟ شاید هم مردم مجبورند که سرهم کلاه بګذارند و دیګران را فدای زن بچه یا شوهر بچه خود کنند تا بتوانند زندګی مثلا بهتری داشته باشند؟ تعصبهای خشګ ناشی از جهل یا تعصبهای الکی تجارتی همه و همه چیر را وسیله ای برای تنازع بقای شخص کرده است. مثلا به هم میهنان بهایی یا سایر اقلیتهای ایران ظلم بسیار شده است. ولی همین بهایی ها که اینقدر از دست دیګران و حکومت می نالند خودشان در همین شرایط سخت به کسانی که به آنان اعتماد کرده و محبت داشته اند نهایت ظلم ستم و غارت را انجام فرموده اند. متاسفانه جامعه بهایی هم دارای همان تعصب ها است و حاضر نیستند که بپذیرند که کسی از دست یک بهایی صدمه هایی بسیار خورده است تنها برای اینکه بوی اعتماد کرده بود. زیرا نام خوب و نیک بهاییان ممکن است کسانی را ګول بزند و در دام شیادان بهایی بیفتند.

    داستان جلال به این ترتیب است که وی در خانواده ای دو مذهبه یعنی بهایی و مسلمان بود. مادرش بهایی و پدرش مسلمانی سخت سفت و متعصب بود. حالا چرا این مرد مسلمان دو آتشه زن بهایی ګرفته بود؟ شاید به امید اینکه اورا به راه راست به تفسیر خودش هدایت کند و شاید هم اورا مسلمان نماید؟ مادر جلال هم زن او شده بود به همان امید که اورا بهایی نماید؟ جلال از هما ن کودکی مشګل دینی را داشته بود. یک روز در سن چهار سالګی به پدرش الله ابهی ګفت. زیرا شنیده بود که مادرش و دایی هایش الله ابهی میګویند. او هم هنګامی که پدرش را دید با شوق بسویش دوید و با مهربانی و دوستی به پدر خوش آمد الله ابهی ګفت؟ پدر متعصب هم کشیده ای محکم به ګونه کودک چهار ساله نواخت. که شاید از روی مهر پدری میخواست اورا از جهنم و آتش دوزخ نجات دهد. درصورتیکه الله ابهی هم ذکری خوبی از همان الله یی است که مسلمانان به آن معتقد هستند. دایی بهایی جلال میخواست که به پدر پرخاش کند ولی مادر مظلوم جلال مانع شد. پدر جلال میخواست که اورا یک مسلمان بار بیاورد و ساعتها در باره دین و حضرت سیدشهدا با جلال صحبت کرده بود که مسلمانان آدمهایی خوب تحصیکرده و مهربان هستند.

    روزی در مدرسه معلم جلال که یک توده ای بود و مخالف دین بچه ها را طوری تحریک کرده بود که وقتی میګوید کثیف ترین بدتری دزدتری فاسد تری انسانها کی ها هستند بچه ها بصورت کر بګویند مسلمانها؟ در صورتیکه همه بچه مسلمان بودند. هنګامیکه آقای وقار ګفت که بدترین احمق ترین بیسواد ترین و… کی ها هستند همه بچه های کلاس سوم دبستان بصورت کر فریاد زدند مسلمانان؟ تنها جلال بود که با معلوماتی که پدر بوی سپرده بود ګفت توده ای ها؟ اینجا بود که جلال کشیده ای محکم از دست معلم خورد. و بعض ګلویش را ګرفت.

    درحالیکه پدر جلال خیلی مواظب بود که جلال در باره بهاییت چیزی نداند و مرتب به او تعلیمات اسلامی میداد و با کمک خواهر بزرګش در سن هشت سالګی نماز اسلامی را از بر کرده بود و مجبور بود که هر روز آنرا بخواند آنهم حداقل سه بار باز جلال برای بچه های کوچه مسلمان نبود و اورا بنام سګ بابی صدا میکردند و مرتب چند نفری به او حمله میکردند و با او دعوا میکردند. تقریبا هر روز جلال با سرکله زخمی و خون آلوده به خانه میآمد مادرش در شستن به او کمک میکرد واورا به مظلومیت فرا میخواند و میګفت که با بچه های شرور معاشرت نکند. در صورتیکه بچه های ولګرد و شرور احتیاجی به اجازه ګرفتن از جلال برای آزار او نبودند. و به او حمله میکردند بدون اینکه جلال با آنان رفت آمدی داشته باشد یا معاشرتی کرده باشد. آن روزهایی که جلال خسته دعوا کرده خاک آلوده و زخمی خون آلود به خانه برمیګشت پدر مسلمان مومن به او میګفت جلال زود باش خودت را تمیز کن وضو بګیر و نمازت را به کمرت بزن و خوب بلند بخوان تا قضا نګردد. منظور پدر این بود که جلال به پشت بام رفته اذن بګوید و بعد هم نماز را بلند بخواند تا بچه های بهایی که ساکن همان خانه بزرګ بودند از شیندن نماز عربی که جلال میخواند لذت ببرند و هدایت بشوند جلال اجازه اینکه روزهای جمعه به درس اخلاق کودکان بهایی برود نداشت. جلال دلش پرپر میزد که با دخترخاله ها پسردایی ها و پسرخاله هایش به درس اخلاق برود ولی پدر متعصب مومن اجازه نمیداد. نظر من ذکر مصیبت نیست بلکه میخواهم شاید بتوانیم که این عقده سرتانی را برداریم تا کودکان ما از همان کودکی اینهمه زجر باورهای ګوناګونان را نخورند.
    هنګامیکه جلال یک کودک دبیرستانی بود پدرش نیز درګذشت و یک تیتر تازه هم به تیرهای جلال اضافه شده بچه پدر مرده؟ علاوه بر دشنامهای جنسی که بچه های مسلمان به او میدادند که مثلا …. به کو… کردم ګوجه فرنګی یا ری… به تابوت بلور سګ بابی بچه سګ بابی حالا دیګران اورا هم بابا مرده صدا میکردند. جلال مجبور بود مدرسه اش را عوض کند و بیک مدرسه دورتر برود. ولی باز سازمان اطلاع رسانی بچه ها خود کار میکرد ویکی از بچه های همسایه او هم بهمان مدرسه آمد.

    دایی مهربان جلال که تحصکرده هم بود در هنګامیکه در تهران بود خیلی به جلال محبت میکرد. جلال از لحاظ مادی وضع بسیار خوبی داشت. مادرش کارمند دولت بود و پدرش هم کارمند ارش دولت. هر دو حقوق خوبی میګرفتند و چون بچه های مادر جلال قبلا همه به مرض سرما خوردګی و ذات ریه مرده بودند این بود که مادر جلال به جلال خیلی میرسید. اورا همراه خود همه جا میبرد و دست کلفت و نوکر نمی سپرد زیرا بچه های قبلی وی که به دست کلفت بیسواد سپرده بود همه مرده بودند. جلال تنها فرزند آنان بود ولی خاله جلال ده فرزند داشت که همګی در شرایطی بسیار بدی زندګی میکردند. در حالیکه جلال بسیار شیک و مرتب بود آنان مرتب به او حسودی میکردند. خاله جلال خانه دار بود این بود که تمامی فرزندان خود را حفظ کرده بود ولی بچه های مادر جلال که به دست کلفتها سپرده شده بودند از بین رفته بودند. هنګامیکه جلال نماز میخواند بچه های بهایی خانواده او اورا مسخره میکردند. و اورا بچه آخوند بچه مسلمان بچه سید میخواندند و بدین وسیله حرص و خشم خود را که همراه با حسادتی شدید بود به او ابراز میکردند.

    جلال با همه این مشګل ها توانست که از دانشګاه مدرک مهندسی بګیرد ودر همان دانشګاه هم بعد از خدمت ارتشی اش استخدام شود. حالا مشګل ازدواج پیش آمده بود دخترهای بهایی به علت اینکه جلال فامیل مسلمان داشت و معلومات امری یا بهایی نداشت با او ازدواج نمیکردند و دختران مسلمان هم همین بهانه را داشتند که مادر جلال بهایی است. بالاخره هم یک دختر بهایی اخراجی دانشګاه همسر او شد.

    جلال یک دوست مثلا بسیار صمیمی داشت که از وی کمک میخواست و متاسفانه جلال هم مقداری زیادی از سرمایه خودش و دیګران راهم برای کمک به او داد. مرتضی که پول بسیار زیاد ګرفته بود حالا برای پس ندادنش بامبول میزد. و به دادګستری موضوع را کشاند و در آنجا هم مرتب از بهایی بودن جلال صحبت میکرد و دیګران را برعلیه او تحریک میکرد. او با ارسال اظهار نامه ای به دانشګاه که او بهایی است و برای منحرف کردن جوانان معصوم مسلمانان به دانشګاه رفته است سبب اخراج او شد. بعد اورا به دادګاههایی دیګر کشاند که او میخواسته دین اورا عوض کند. حالا جلال درګیر این بود که او که پدر مسلمان داشته کی اورا بهایی کرده است. و جلال بایست کسی که اورا بهایی کرده است را معرفی میکرد. زن بهایی جلال از وحشت اینکه پدرش درګیر شود مرتب جلال را در فشار میګذاشت؟

    جلال مجبور شد که به آمریکا برود این بار فامیل بهایی او در آمریک که جلال برای آنان پول فرستاده بود اورا مسلمانی ناراحت معرفی میکردند تا بلکه با منزوی کردن او سرمایه اش را غارت کنند. جلال توانست از صفر دوباره شروع کرده و زن بچه هایش را هم به آمریک ببرد. حالا این بار پسرجلال بود که مرتب نعره میکشید که چرا به فامیلت اعتماد کردی و قبلا آمدن خودت برایشان پول فرستادی؟ جلال که در تهران درآمدی مکفی داشت در اینجا حداقل دستمزد را میګرفت و نمی توانست مثل تهران خرج کند. این بود که همسرش از او تلاق ګرفت.

    جلال که همه سرمایه اش را در تهران به همسرش سپرده بود و او هم به پدرش داده بود. جلال به امید اینکه پدر و مادر همسرش بتوانند زندګی آنان را دوباره یکی کنند و همسررا نرم کنند با بی مهری آنان مواجهه شد. با او مثل یک جذامی رفتار کرده و اموالش را از بین بردند.

    آنچه که باقی مانده بود را جلال همراه خانه اش به پسر خاله ای که اکنون با همسرش به او خیلی مهربانی میکردند سپرد و به آمریک برګشت. این بار پسرخاله بهایی و همسر بهایی او نیز همان کاری را با او کردند که دوست مسلمان کرد. نامه نګاریهای جلال به مرکز های بهایی فایده ای نداشت و تعصب بهاییان شامل حال جلال شد.

  • Amir

    امید وارم که ما با اتحاد بتوانیم برای کشورهایمان و فرزندان مان زندگی بهتری درست کنیم زیرا تاکنون که ما بازیچه ابر قدرتها و شرکتهای غارتگر بوده ایم که میخواسته اند سلاحها و مواد منفجره و مواد مخدر خود را بما بفروشند و جوانان ما بازیچه آزمایشگاهی آنان بوده اند. شاید شما هم بدانید که ۸۵ نفر کنترل ۵۰٪ از سرمایه دنیا را در اختیار دارند که با نامهای ایلومونادیها فراماسیون ها و شاید مافیاهایی ها وغیره شناخته میشود هدف اینان ایجاد تفرقه و جنگ آدمکشی ترور است تا بتوانند مردم را بخودشان مشغول کرده و غارتشان بکنند. کینه و خشم و نفرت وتخم تفرقه و حسادت و طمع را در میان مردم پراکنده میکنند وخودشان خوشه چینان هستند شاید شما هم داستان دونفر دزد خری دزدیدند سر تقسیم با هم جنگیدند چون آن دو بودند سرگرم زد خورد دزد اصلی سوم خرشان را زد برد. تفرقه بین زن مرد سیاه سفید عرب عجم ترک فارس رشتی تهرانی سنی و شیعه بابی بهایی مسلمان و مسیحی یهودی مسیحی و… همه همه نتیجه کار آنان است که از جنسیت نژاد مذهب و دین ملیت و زبان قوم گرایی سو استفاده ها وحشتناک میکنند و کرده اند و متاسفانه خواهندکرد.

    بیش از سی میلیون مردم و جوانان کشورهای ما یعنی خاورمیانه در غرب و آمریک زندگی میکنند و عملا در خدمت آنان هستند . در صورتیکه در کشورهای ما کمبود نیروی متخصص وکاردان هستند جوانان ما بیشتر در آمریک و اروپ کارهای بدنی و دریوزگی میکنند زیرا برنامه را طوری تنظیم کرده اند که انرژی آنان را بهدر دهند. تنها بیش از بیست دانشجو ویا دانش آموز پیشین من در این کشورهای مثلا پیشرفته با درجه دکتری خود کشی کرده اند. همانطوریکه میدانید دوتن از فرزندان شاه ایران که هم زیبا وهم تحصیکرده بودند نیز خودکشی کرده اند. متاسفانه جوانان بسیاری از کشورهای ما خود کشی کرده اند که در سکوت به مرگ آنان برگزار شده است. ولی خودتان متوجه باشید در حالیکه فرزندان شاه خودکشی میکنند حساب دیگران معلوم است.

    تکیه به ملیت و دین و نژاد چیزی است که آنان میخواهند تا تفرقه ها درست شود و مردم بجان هم افتاده از اصل که همانا پیشرفت علمی و فنی و کشاورزی و ورزشی و تولید هست محروم بمانند و آنان بتوانند بنجل های خود را در کشورهای ما آب کنند و مردم ما بی دانش و بدون تولید کافی باقی بمانند.

    آنان در همه ارگانهای ما رخنه کرده اند ومشغول تفرقه افکنی هستند.

    مکتب های اجتماعی نظیر تروریست کاپیتالیست کمونیست امپریالیست و نیز مذهب های رنگین و

    گوناگون همه ساخته پرداخته آنان است مگر حضرت مسیح بیش از شش هزار کلیسا و مذهب با خود آورده بود؟ آنان عوامل خود را در کلیسا ها مسجدها و معبد ها و در همه جا دارند آنان ثروتمند هستند پول دارند بهترین دانشمندان را خریداری میکنند با علم آنان بجان ما مردم ساده دل می افتند. رد پای آنان در همه ایسم ها هست. ترک کیسم عرب بیسم پان …. آدمهای های مزد بگیرشان در همه جا کمین کرده اند. میلیونها نفر ایرانی و عراقی در جنگ بی حاصل ایران و عراق صدام دیوانه کشته شدند میلیارد ها دلار به دو کشور زیان وارد آمد برنده نهایی این جنگ کی بود شرکتهای بیمه و شرکتهای فروشنده اسلحه آیا مادران و پدران فرزند کشته شده برنده های جنگ بودند؟ بیش از سی هزار بابی و بهایی بدست برادران شیعه قتل عام شدند. و تخم کینه و نفرت بین بهاییان و مسلمانان بخصوص شیعه کاشته شد و ما اکنون از این تخم کینه بارمیبریم و تنبیه میشویم.

    بجای رهبران مردمی و دلسوز یک مشت دزد و حرامی بر کشورهای ما حکومت میکنند شیخان عرب در اتوموبیلهای ساخته شده از تلا رانندگی میکنند و در هواپیماهای ساخته شده از تلای زرد پرواز میکنند در قمارخانه های آمریک و اوروپ خودشان و فرزندان حرامی شان سرگرم لعب و لهو و عیاشی از بیت مال مردمی هستند که در غرقاب فقر بیسوادی و بی دانشی دست پا میزنند. بنام دین و مذهب مردمشان راغارت و ثروتهای ملی شان را بنام خودشان دربانکهای بقول خودشان کافرستانها میگذارند و پس از مرگشان هم همان کشورهای ثروتهای ملی کشورهای مارا غارت میکنند. حتی فریاد آقای کرزی رییس جمهوریمان به هوا بلند شده است که از دزدی فساد رشوه خواری نالیده اند. کشورهای ما را سرزمین ها سوخته ساخته اند به دست جوانان ما اسلحه داده اند تا همدیگر را بنامهای مختلفه کشتار کنند. آدمهای ابلهی مثل بن لادنها که عملا بازار یاب کمپانی های بزرگ هستند به مردم ما کشتار می آموزند. با حمله این ابله مثلا اسلامی تنها دولت آمریکا تریلیونها دلار اسلحه های مانده در انبارها را خریداری کرد. و بدست جوانان خودشان و جوانان ما دادند تا کشتار کنند.

    آنان تروریست ها را کشتار میکنند ولی هیچ در جستجوی علت اینکه چرا جوانان تروریست میشود نستند آنان شاخه ها را قطع میکنند ولی درخت را آبیاری می نمایند. بجای ریشه کن کردن ریشه تروریست که بی عدالتی وفقر فرهنگی است مرتب شاخه ها درخت تناور را قطع میکنند.

    همه ما درکشورهای مصنوعی ساخته شده خاورمیانه یک کشور و یک ملت هستیم با قوم ها و زبانهای گوناگون کردهای ما در شش کشور اسکان داده شده اند. پارسها در کشورهای مصنوعی ساخته شده از هم جدا شده اند. ترکان یا تورانیان برادران ایرانیان هستند سلم وتور و ایرج سه برادر بودند. عربها ایرانی ها و ترکان فرزندان آن سه برادر هستند. در هرحال ما همه باهم مخلوط شده ایم مگر در دوران حمله اعراب زنان ایران از آنان و زنان عرب از ایرانیان حامله نشده اند. مگر اسکندر به سربازان خود دستور نداد که زنان ایرانی بگیرند و نیز آیا همان اسکندر مردان سرباز ایرانی را به کشورهای یونان و مقدونیه کوچ نداد که با زنان آن دیار ازدواج کنند. آریا ها که به ایران یا فلات ایران آمدند با مردم بومی این دیار مخلوط شده اند.

    همه ملتهای شرق یا خاورمیانه باهم بنوعی برادر هستند نشانش هم این است که باهم شبیه هستند. تنها با اتحاد و دوستی است که ما میتوانیم کشورهای مصنوعی ساخته شده خود را آباد گردانیم. دولت مقتدر روسیه کشورهای مارا پاره پاره کرد. و نیز سیاست های تفرقه ساز اروپ مردم مارا با هم بیگانه کرد. متاسفانه عوض اینکه اسلام مارا بهم پیوند بدهد و مثلا یک دولت قوی متحد اسلامی داشته باشیم بیشتر به تفرقه اندازی کمک کرد. شیادان مذهبی با سو استفاده از دین برای دزدی و فساد ملتهای مثلا مسلمان را باهم دشمن خونی کرده اند. ومذهب های ساخته شده بدست آنان و فرقه های گوناگون و تحریک این فرقه ها برعلیه هم ساخته دست استعمار و استحمار بین المللی سات. تعصب های خرکی و خرافات نیز از برنامه های آنان است وگرنه شاعران بزرگ ما این را دانسته اند که گفته ای بیخبران به کسانی که بحج میرفته اند که ای بی خبران کجایید کجایید محبوب همین جاست بیایید بیایید. محبوب تو در خانه دیوار به دیوار تو در بیابان عرب سرگشته و حیران چرایی یا اینهمه جنگ جدل حاصل کوته نظری است چون دورن پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است یا سراپرده یگانگی در عالم بلند شده است به چشم بیگانگی در هم ننگرید که همه بار یک دارید و برگهای یک شاخسار همه شما گلبن های و گلبرگهای یک گل هستید. یا بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی.

    متاسفانه استحمار و استعمار بین المللی در پی از بین بردن تمامی خوبیها عشقها و انسانیت هاست که اعتماد ها و اطمینان ها از بین برود و معیار پول جانشین معیار عشق و دوستی شود.

  • مجید

    فضول عزیز
    لطفا در باره منوچهر عرب نیاسر یا همان بابک زنجانی دوم اطلاع رسانی کنید
    این فرد الان به مدت سه ماه است که در زندان شانگهای به جرم پول شویی برای ایران و حزبالله و سوریه زندانی است و رژیم در صدد خلاصی و فراری دادن اوست او شرکایی مانند مدیران عامل سابق کشتیرانی به نام های علی عسکرزاده و احمد تفضلی نیز داشته است که به در جعل اسناد کمک میکردند . این فرد از اعضای سپاه قدس است و برای قرار گاه های مختلف سپاه پول نفت ایران. را که در چین بلوکه شده بوده جابجا و خود نیز مانند بابک زنجانی منتفع شده است

  • Amir

    راههایی که ما را به پیشرفت خواهد رساند.
    اتحادیه کشورهای شرق یاخاورمیانه ازبکستان تاجیکستان افغانستان ایران عراق ترکیه ترکمنستان و سایر استانهای زیر تسلط روسیه شوروی سابق ماورنهر فلات ایران و توران

    گرفتن الگو از سایر کشورها پیش…رفته میتواند کمک هایی مهم به مردم کشورهای در بند ما بنماید.
    تعلیم و تربیت علمی و صنعتی که مارا در آینده از وابستگی خواهد رهانید. که اینکار بایست تحت نظر رهبران دلسوز انجام شود. متاسفانه تعداد آنان امروزه بسیار اندک هستند مثل شیخان شاخ آب پارس که تنها فکر شکم و زیر شکم خود هستند و با حربه اسلام ساختگی خودشان به نبرد با مردم بی پناه میروند و در این نبرد از حمایت ابرقدرتها که طالب ورشکستگی و آواره مردم هستند نیز برخوردار می باشند. ۲- از بین بردن تفرقه های مصنوعی ساخته شده توسط اربابان که برای پایین نگه داشتن سطح فرهنگ و علم مردمان ما برنامه ریزی شده است.

    بطور مثال برادران کرد ما در بیش تر از شش کشور مصنوعی پراکنده شده اند تا با هم یکی و متحد نباشد. همچنین برادران پشتون هم در کشورهای متعدد پراکنده هستند و همه اینها برای این انجام میشود که مردمان ما بفکر ترقی وتعالی نباشند خودشان اتحادیه اروپ و آمریک درست میکنند ولی مردم مارا متفرق کرده به آنان نفرت و تفرقه تزریق می نمایند و اینکارها بواسطه نوکران وسرسپرده گانشان نظیر امپراتور بحرین و یا پادشاه عربستان سقوطی که حتی نام خانوادگی خود را به کشور اضافه نموده است وسایر شیخان ابله که اسلام را بصورت حربه ای برای غارت مردم خود در دست دارند انجام میگردد. این دیوانه گان نظیر قذافی و صدام در ماشین های تلا سواره میشوند در صورتیکه مردم مسلمان فلسطین حتی آب خوراکی ندارند. در ضمن آنان با برپا کردن گروه های تروریستی چهره اسلام را ننگین می سازند و باز این ما طبقه متوسط و فقیر هستیم که بایست تاوان حماقت های آنان را بدهیم. تفرقه هایی که بین ما نهادینه کرده اند یکی هم مذهب است که شیعه را علیه سنی و سنی را علیه شیعه مغزشویی میکنند که هرکدام از مریدان ساده لوحشان حاضرند برای رفتن به بهشت خیالی ترسیم شده توسط آنان که در آن حوریان ۱۴ متری و جماع های ۷۰ ساله است حاضرند دیگران را کشتار کنند.

    اگر این زالو های بیسواد و مغرور و بی دین جانماز آبکش کنار بروند مردم ما آزاد خواهند شد. آنان سرقتها و دزدیهای عظیم خودشان را گویا نمی بینند و بدون مجازات از کنار دزدی های ثروت های ملی کشورهای ما میگذرند ولی دست دزد بینوایی که قطعه نانی دزدیده است را به نام اسالم قطع میکنند. آنان از دین علمی و فرهنگ کهنه و قدیمی اسلام یک چهره زشت غارتگر آدمکش ابله و دزد و غیر قابل اطمینان به مردم کشورهای غیر مسلمان یا مسلمان ارایه میدهند.

    شاید آنان در باطن حتی به خدا و پیامبرهایش هم اعتقادی نداشته باشند زیرا اگر داشته باشند این همه ظلم و غارت انجام نمی فرمودند ولی ظاهرا خود را مسلمان نشان میدهند ودمار از روزگار مسلمانان در می آورند.

    هدف استعمار و استحمار غرب و شرق نیز همان پراکندگی و تزریق خرافات است که اینان با کمال حسن نیت به اربابان خود انجام میدهند این را بایست بدانید که ملتهای شرق و غرب عملا بی گناه هستند این غارت توسط شرکتهای وابسته به سیستم هایی انجام میشود که حتی دلشان برای جوانان غرب و شرق هم نمی سوزد کما اینکه در دوره هایی که من معلم بودم میدیدم که چگونه دختران زیبا و پسران رعنای اروپ و آمریک را به مواد مخدر آلوده میسازند تا کنترل آنان آسان تر باشد.

    ما با مردم اروپ و آمریک هیچگونه تضاد منافع نداریم آنان هم کم بیش مانند ما در زیر سیطره غارتگران هستند. ما و آنان را شرکتهای بیمه بانکهای شرکتهای عظیم که در پشت آنان میلیاردهای تریلیونی کمین کرده اند غارت و هدایت میکنند. آنان میخواهند اسلحه های خود بمب های خود مواد مخدر خود را بفروشند وشرکتهای بیمه شان تریلیونها دلار سود ببرند. همه ما کم بیش قربانی آنان هستیم.

    مردان یا زنان آنان در همه جایگاه ها حضور پررنگ نامریی دارند و مرتب فتنه خرافات نفرت تقرفه را بما تزریق میکنند عوامل شناخته شده آنان نیز برنامه های آنان را اجرا می فرمایند. آنان ابله ها را مقام های شامخ میدهند تا مردم را اسیر و عبیر سازند.

    نمونه های آن جنگ های بی حاصل است که تنها به ضرر مردمان ما و به نفع آنان است. مثل جنگ ایران و عراق که دیوانه ای بنام صدام آنرا شروع فرمود و میلیاردها دلار به هر دوکشور ضرر زد و میلیونها مردم دو کشوریا کشته شهید شدند یا معلول و ناراحت.

    با بهم ریختن کشورهای ما و با ایجاد نفرت بین مذهب های ما سنی شیعه صوفی و درویش بهایی و مسلمان جوانان مارا از کشورهایمان به سوی غرب یا شرق فراری میدهندو خود بخود ما از انرژی و کار و نیروی علمی آنان محروم میشویم.
    شاید از بین کشورهای ما تنها ترکیه باشد که بسبب نزدیکی با اورپ و شاید داشتن رهبران دلسوز توانسته است وضع پوهنتونها مدرسه ها شفا خانه های و… خود را بهترسازد. هدف بعدی آنان تفرقه بین دینداران و انسان دوستان یا ظاهرا بی دینان است که مرحله ای بسیار خطرناک است و موجب خرابی و مشگل ساز خواهد شد. اکنون سعی آنان بر این است که آته ایست ها یا انسان دوستان که والا بودن انسان معتقد هستند را در برابر با دینان ابراهیمی قرار دهند و شعله نفاق و کشت کشتار را دوباره بیفروزند. رهبران کشورهای ما باید آگاهانه با این ترفند برخورد کنند. و از کشتارهای دیگر و قتل غارتهای جدید جلوگیری نمایند.

  • Amir

    نقد آسان است ولی عمل دشوار.
    هنگامیکه شما به مسجد یا کلیسا و یا سایر مراسم میروید همه از خوبی دوستی مهربانی بخشش عفو و کمک چه مالی و چه معنوی سخن میگویند ولی اگر کسی این گفتار را ها شنود و به آن عمل کرد او را ساده لوح و مقصر قلمداد میکنند. رییسان جمهور قبل از انتخاب شدن وعده هایی فریبنده می دهند که چنین و چنان خواهند کرد ولی وقتی سوار خر مراد شدند همه گفته های خود را گویا فراموش میکنند. در گذشته عده ای که داد قال راه می انداختند و مثلا مخالف بودند بعد از اینکه دستهایشان به دم گاوی بند میشد همه چیز را فراموش میکردند و به دنبال پر کردن توبره های خودشان بودند. شاید در اصل اینان مخالف دزدی و سرقت و غارت سرمایه های ملی ما نیستند که به دست غارتگران شرق غرب به تاراج میرود و مردم مارا در غفلت و بی برنامه گی و بیکاری رها میکنند بلکه آنان خواهان آن هستند که خودشان از گروه غارتگران نیستند و از دزد ی ها و فساد ها به آنان سهمی داده نمیشود.

    البته همه چیزها هم نسبی هستند یکی دزدی میکند و خدمت هم میکند و حق حساب هم میدهد دیگری تنها دزدی میکند ظلم هم میکند حق حساب را هم میخواهد ندهد که در آنوقت موجب خشم اربابان واقع خواهد شد. شاید هم در راس کاری قرار گرفتن آسان هم نباشد زیرا بایست عده ای را راضی کنی که سرکار نگهدارت باشند. زیرا به ملت که اعتماد و اطمینانی نیست چون ساده دلند یک روز زنده باد میگویند و همان روز مرده باد بسته باینکه چه کسی آنان را تحریک کند. شاید آنچه به آن سیاست میگویند هم همین است یکی به نعل یکی به میخ.

    هنگامیکه سرگذشت پادشاهان و رهبران را میخوانیم می بینیم که آنان هم جز فساد و ظلم کاری نکرده اند. مثلا امیر تیمور لنگ میلیونها نفر را بیخامان کرد یا کشت برای اینکه دلش میخواست . همان کاری که اکنون رهبران مذهبی تند رو بنام اسلام انجام میدهند. کودکان و زنان و دیگران را میکشند و بنام اسلام همه جنایتی میکنند. اگر ظالمان افغانستان برای عظمت اسلام می جنگد با بمب گذاری کودکان مسلمان را میکشد آیا این خدمت به اسلام است؟ یا بوکو حرام در آفریقا دختران مردم را می دزدند و آزار میدهند این اسلام است. آل قاعده هم با کشتار و برادر کشی چه را میخواهد ثابت کند. آیا آنان از دشمن پول میگیرند که اسلام را یا اصلا دین را نابود کنند و مردم را یکسره بی دین نمایند. مردمی که به سختی میتوانند جای دین از دست رفته را مثلا با دوستی و انسان دوستی پر کنند. آثا هدف آنان از بین بردن طبقه متوسط است که با اینهمه جنگ و جدل همه را آواره و بیهوده علیل معلول معتاد می سازند. آیا این کارها مثلا خدمت به اسلا م است که با سرمایه ملی غارت شده ما بمب و اسلحه بخرند و بر سر مردم بی گناه و بی پناه ببارند؟

    اگر اغراق نباشد هزاران تن از جوانان تحصیکرده ما در خارج بخصوص آمریک خود کشی کرده اند زیرا با آنان محترمانه مثل دشمن رفتار میکنند و تمامی امکانات را از آن ها سلب میکنند. بیش از سی میلیون از افراد تحصیکرده دنیای سوم و یا خاورمیانه در غرب و شرق بیشترشان به اتلاف وقت مشغولند در صورتیکه در کشورهای ما همه مدیران و مدرسان ومهندسان یا دکترهای خوبی بودند. ولی اینجا ول معطلند. سرتیپ ما راننده تاکسی میشود. دکتر ما آمپول زن میشود و مهندس ما اسباب بازی می فروشد. یا ماشین میشوید. دکتری حتی متخصص مدرسه را تمیز میکرد به او گفتم که چرا به کشورش نمی رود و اینجا مستخدم مدرسه شده است گفتن اینجا آزادی دارد و آنجا ندارد. کشورهای ما محتاج اتحاد و پیشرفت است که مردم ما درکشورهای های خودمان خدمت کنند نه به دریوزه گی به غرب و شرق پناه ببرند. این داستان نیست که در کشوری که حتی فرزندان شاه خود کشی میکنند حال دیگران معلوم است. که در سکوت به کام مرگ فرومیروند بدون اینکه اثری از آنان برجای بماند. اینطور که مادر مرضیه میگفت دخترش با تحریک شوهر سیاه پوست آمریکایی اش خود کشی میکنند برای اینکه بیمه عمر کلانی داشت و حتی مادراز خودکشی فرزند جوان خود آزرده خاطر نمی خواست جریان مرگش را که خودش را جلوی قطار انداخت به دیگران بگوید.

  • Amir

    جاییکه مکتب های اجتماعی و دینها متاسفانه بازیچه یک مشت شیاد قرار میگیرد.

    همه تا حالا دانسته اند که دنیا در دست یک مشت آدمهای بیش از حد ثروتمند و صاحب تریلیونها دلار می چرخد این آنان هستند که کنترل تمامی وسایل ارتباط جمعی را دارند و همانطوریکه گفته شد آنان حدود ۸۵ رییس بزرگ هستند که ۴۰٪ ثروت دنیا را در دست دارند و با همراهان خود برنامه هایی می ریزند که بتوانند همچنان آقا و بزرگ باقی بمانند. این مطلب یک موضوع بسیار پیچیده دیگر نمی باشد اگر شما روزنامه را بخوانید و یا به وقایع حتی اخیر هم نظری بیندازند براحتی مشاهده میشود که اینان چطور با نفاق فتنه گری اختلاف جنگ و غارت مردمان دنیا را حیران وسرگردان کرده اند. البته آنان به تنهایی نمی توانند که منویات و فرمایشان خود را اجرا کنند بلکه احتیاج به یک مشت آدم شستشومغزی شده و یا آدمک هایی دارندکه بتوانند از آنان استفاده و یا حتی سو استفاده بکنند. علاوه برتفرقه افکنی مردمان دنیای سوم و حتی بسیاری از مردم دنیای دوم دنیای اول را اسیر خرافات مسایل جنسی دزدی رشوه خواری بی اعتمادی فساد اداری بی تفاوتی تفرقه جنگ و مسایل مادی میکنند تا کسی فرصت برای فکر کردن و مطالعه عمومی نداشته باشد.

    هنگامیکه مثلا جنگ بین ایده کمونیست و کاپیتالیست ها در میگیرد این مردم طبقه فقیر و متوسط هستند که جوانانشان طمعه مرگ و نیستی میشوند یا معلول و افسرده بخانه برمیگردند. آیا هیچوقت دیده اید که مثلا در جنگها پسر یا دختر ریاست جمهوری یا افراد بلند پایه مقتول و معلول شود؟ این مردم عادی هستند که بایست قربانی طمع و زیاده طلبی رهبران فاسد شوند.

    درکشوری ثروتمند مثل آمریک بودجه عظیمی صرف جنگ میشود اینطور که روزنامه نوشته بودند حدود چهار تریلیون دلار صرف جنگ عراق و افغانستان شد در صورتیکه با این ثروت عطیم میشد برای تمامی دانشجویان دانشگاه ساخت و برای تمامی بیماران شفاخانه تاسیس کرد. چهار هزار میلیارد دلار مگر بودجه کشورهای معمولی چقدر است؟

    دولت آمریک و ریاست جمهوری آن براحتی این مبالغ عظیم را صرف میکنند ولی هنگامیکه صحبت از تعلیم و تربیت میشود میگویند که پول مالیات دهنده گان را برای اینکار حیف میل نمی کنند.

    شاید بیشتر رییسان جمهور و بادشاهان تنهاکاری که نمی کنند این است که به درد دل ملتی برسند که نان آنان را میخورند و آنان با دادن مالیات و رای قلابی یا خریداری شده در اثر تبلیغات وسیع اهمیتی نمی دهند. دستگاه های اداری و قضایی در آمر یکا بیشتر برای حمایت ثرونمندان کار میکند تا برای حق و عدالت . دستگاه های اداری که بیهوده هستند و برای اشخاصی که مشگل دارند هیچ کاری نمی کنند جز اینکه شخص را به این اتاق آن اتاق بفرستند
    یا اگر تلفنی سوالی داشته باشد به او تلفن دیگری بدهند و آن تلفن هم کار آمد نیست بلکه باز تلفن دیگری میدهند و سرانجام ارباب رجوع تلفنی به شخص اول یا به تلفن اول بر میگرد ند این دور زدن ها اشخاصی که پول ندارند را علاف کرده وخسته وامانده می نمایند. پلیس و یا شریف که نوعی مثل ژاندارم هستند سعی دارند که کاری نکنند و مردم را علاف نمایند. هفت بار خانه مرا و مدرسه مرا دزد زد و حتی به دفتر پس انداز من هم دستبرد زده شد ولی پلیس بی تفاوت هیچ کاری نکرد. دستگاه پلیس و یا شریف کاملا بیهوده است و تنها بر ای آزار و اذیت مردم خوب کار میکند مثلا برای گرفتن جریمه و یا گرفتن راننده ای که زیاد پشت تابلو ایست نگه نداشته است.

    دادگاه های آمریک هم که اگر پول فراوانی نداشته باشی که به وکیل بدهی فاتحه خوانده شده است یک سری دادگاه های بیهوده و بیخودی که تنها عملا در خدمت ثروتمندان است. در آمریکا تورم نیست مثلا اگر خانه ای بخرید ۲۰۰۰۰۰ دلار ممکن است سال بعد ۱۰ ٪یا بیشتر افت قیمت داشته باشد ولی بانک بهره بالا را میخواهد. شرکتهای بیمه هم که در آمریک مثل دزدان سرگردنه هستند وقتی کاربارت خوب است حسابی پول میگیرند ولی موقعی که بایست کمک کنند شیادی میکنند و بهانه میآورند بایست باز به وکیل مراجعه کنی و وکیل هم پول زیادی میخواهد تا درد دل شما را گوش کند. مثلا هنگامیکه حقوقهای پایین معمولی حدود ماهی هزار دلار است وکیل پنج هزار دلار میخواهد تا به موضوع گوش کند.

    من در کالج و در مدرسه ها معلم زبانهای خارجی بودم تعدادی از دانشجویان بخانه من میآمدند تا اضافی درس بخوانند بمن گفتند که نمی توانم در خانه ام به دانشجویان درس بدهم گفتم چه کنم گفتند بایستی خانه ای با فضای چند هکتاری بخری که پارکینگ باشد و بتوانی به دانشجویان درس بدهی من خانه را خریدم و آنان هم سرقول خود به من اجازه تاسیس مدرسه شبانه روزی را دادند. ولی بعد از سه سال که من تمامی توان سرمایه و وقت خود را صرف این مدرسه کرده بودند آمدند و گفتند که اشتباه کرده اند که بمن اجازه تاسیس مدرسه را داده اند وبایست مدرسه را تعطیل کنم گفتم که من نمی توانم و تمامی سرمایه من در این مدرسه است گفتند که می توانی که از ما شکایت کنی تمامی وکیلان طماع و پول پرست از گرفتن کار با توجه به اینکه در آخر تمامی پول ایشان و حق وکالت را میدهم امتناع کردند . من مدرسه را به آدمهای معمولی اجاره دادم آنان به خیال اینکه مدرسه شیک و کاملا مبله من سرمایه من است از دادن اجاره خود داری کردند ناچار من بایست به بادگاه های آمریک میرفتم آنان هم پول میخواستند تا دادگاه را تشکیل دهند و زمان مستاجرهای عصبانی شده خانه را خرابه و تخلیه و وسایلی هم که میخواستند دزدیدند. لوله آب هم ترکید و زمین خانه خراب شد. شرکتهای بیمه تنها یک هفته پول خشگ کردن کف را دادند بعد از دادن پول برای تعمیر امتناع نمودند و من بایست خودم مخارج تعمیرات را بپردازم.

    خانه من دزدی شد و باز پلیس بی تفاوت باقی ماند. نامه هم به شهردار فرماندار وکیلان مجلس یا پارلمان و سناتور ها و دست آخر به ریاست جمهوری همه معطل ماندند و کسی کاری نکرد. من پول بانک را نداشتم که بدهم پس خانه حراج بانک شد. بانک خانه را از دادگاه ۱۰۰ دلار خرید حالا دانشجویان نه بمن پول میدهند نه مخارج خانه را میدهند و نه به بانک . بدین ترتیب اعتبار من هم خراب شد و من نمی توانم شغلهای سطح بالا بگیرم. اگر روزی به آمریک آمدید اول به مردم اعتماد نکنید اینان خیلی بیشتر از مردمان ما قالتاق تر دروغگو تر شیاد تر هستند و چون قانون هم در اینجا پولی است این است که مشگل است بشود کسی را از لحاظ حقوقی دنبال کرد. زیرا حدود پولی که از شما غارت شده وکیل نقد میخواهد تا دنبال پرونده برود. اگر در کشورهای ما داد مردم بلند است که دستگاه ها فاسد و رشوه خوار هستند اینجا هم تا پول فر اوان نداشته باشی که به وکیل بدهی تمامی سیستم قضای و اداری بیهوده و بی مصرف هستند.

    این است که تازه واردین بایست سعی کنند اول از بانک پولی قرض نکنند و از کارتهای اعتباری هم برداشت نکنند. زیرا همانطوریکه گفتم اینجا تورم نیست و بهره ها بسیار سنگین هستند. مثلا در کشورهای ما با ۳۰٪ تورم اگر بیست در صد بهره بدهی باز برنده هستی ولی اینجا با صفر در صد یا یک درصد تورم بهره ای صدی هفت بسیار سنگین است. بعد هم زمین خانه ماشین و سایر وسایل اینجا ارزش خود را از دست میدهند و چون تولید انبوه است این است که خانه دست دوم را براحتی نمی خرند یا ماشین دست دوم ویا سایر وسایل دست دوم بایست مفت یا مجانی به کسی بدهی. بعد هم اینجا مردم دنیای سوم یا بخصوص خاور میانه و کشورهای اسلامی را بسیار محترمانه و قانون مندانه آزار میدهند و غارت میکنند. در اینجا بایست سعی شود که با وکیل و دستگاه های دولتی کاری نداشته باشی وگرنه علافت میکنند و پول بسیار ی میخواهند. امیدوارم که این مطلبها برای کسانی که قصد ماندن تحصیل و یا کار در آمریک را دارند مفید فایده باشند.

    این همه حضرت مسیح گفته که همدیگر را دوست بدارید و بهم کمک کنید ولی بیشتر کلیساها در آمریک تجارتی هستند یعنی حرف میزنند وعملی نمیکنند. آنان به ظاهر تبلیغ خوبی و دوستی را میکنند ولی خودشان آن را عمل نمیکنند. البته همه جا انسانهای خوب و والا هست ولی اینکه فکر کنیم آنان از مردمان ما بهترهستند این موضوع درست نیست. اکثر مردم آمریک هرچه دارند مال بانکها و آنان تنها مالیات و بیمه آنرا باضافه پول بانک را با بهره میدهند و اگر یک روزی دزدی به آنان زد و یا از کار بیکار شدند بانک همه اجناس را تصرف میکند. سعی کنید اگر ساکن آمریک شدید با پول خودتان زندگی کنید و هرگز قرض نکنید و وام نگیرید زیرا پول شما را دزد های قانوی دزدی میکنند ولی شما مسیول هستید که پول را بپردازند وگرنه اعتیار شما خراب میشود. بعد هم اینجا قانونی نیست که از شما حمایت کند قانون اینجا پول است و در دست ثروتمندان پولدار و کلای بیهوده طمع کار و پولکی که تنها چیزی که برایشان مهم نیست عدالت اجتماعی است.

  • رضا

    چرا کتاب فروهر، اثر میثرا اشوان را به اشتراک نمی گذارید تا دیگران و هم بندنتان از محتوای مفید این کتاب سود ببرند

  • https://www.facebook.com/booki

    دانلود کتاب لعنت حجاب که سایت های «مخالف رژیم» از پخش آن خودداری می کنند!

    http://uppit.com/0n1iqkroi0z6/LanatHijab.pdf

  • Amir

    Disunity between us.

    April 3, 2011 at 7:20pm

    ښګردها های دیګر استعمار بین المللی دعوی سر بزرګان ایران قدیم و یا امپراتوری پارس و آیا بزرګان

    و دانشمندان ایران بزرګ یا امپراتوری پارس تنها مال مردم ایران کنونی هستند؟

    نمیدانم که این هم یک شګرد سیاسی دیګر است و یا خود جوش که مردمی بزرګان امپراتوری کورش و یا ایران باستان و ایران بزرګ را وسیله اختلاف بین مردم ما کرده اند مثلا مولوی ترک است ایرانی یا پارس است و یا افغانی و بلخی؟ رستم قهرمان باستانی ایران افغانی است و یا پاکستانی و یا تاجیک ؟ همین طور سعدی حافظ و فردوسی و یا رودکی و جامی منوچهری و… استعمار و استحمار کشورما ایران بزرګ را پاره پاره کرده است وبقول معروف آن شیر را تبدیل به ګربه کرده حالا یا حماقت پادشاهان ما و یا زرنګی وسیاست دیګران بهر حال این کشور ویران شده پاره پاره شده و در بین مردم آن تفرقه های عمیق نیز انداخته شده است با آمدن عربان واسلام به ایران ما با آنان مخلوط شده ایم دختران زیبا عرب همسر ایرانیان شدند و نیز مردان عرب زنان ایرانی ګرفتند تا آنجا که سلاطین مغول هم زنان ایرانی داشته اند ویا شاهزاده خانم مغولی همسر مردان پارسی یا پارتی و دیګران شده اند بدین ترتیب اکنون که ما و مردم مارا به ګروه ها و کشورهای کوچک تقسیم کرده اند نبایست ګول استعمار بین المللی را بخوریم وسر مثلا جلال الدین مولوی رومی با هم قهر کنیم که ترکان ترکیه اورا ترک میدانند و افغانان اورا بلخی وافغانی و ایرانیان ساکن ایران کوچک شده و هرس شده اورا مثلا تهرانی میدانند؟ تهرانی که در آن زمان اصلا وجود نداشته بود واګر بوده یک دهکده بی نام نشان بوده است و شهرهای ایرانی و یا پارسی آن زمان بخارا سمرقند و… بوده است بلخ و هرات و… قونیه و … این است که ما ملتهای خاورمیانه همه یک ملت هستیم دلیلش هم این است که بسیار بهم شبیه هستیم حتی میګویند اسکندر سربازان خود را مجبور میکرده که زن پارسی و یا ایرانی بګیرند و مردان ایران بزرګ آن زمان را به یونان کوچ میداده تا با یونانیان و رومی ها عروسی کنند بدین ترتیب ما هم یک ملت هستیم که بایست چیزی مثل ایالات متحده آمریکا و یا ادتحادیه اروپا بګردیم تا در دنیای امروزی اینهمه توسری خور نباشیم مثلا ابن سینا مال تمامی مردمی هست که در قدیم در کشور او زندګی میکردند. همین طور دیګر ستارګان علم دانش و هنر قدیم ما متعلق بهمه مردمان سرزمینهای آن زمان که یک دولت بوده اند هستند دعوی اینکه مال منه ما تو نیست جز آب به آسیابان دشمن قهار ریختن چیز دیګری نیست هم اکنون هم در کشورهای ما هزاران ابن سیناها ریخته اند که بخاطر نداشتن وسیله دانشګاه و کار هرز میروند عوض اینکه درباره افتخارات قدیم با هم درګیر شویم بیایید افتخارات تازه به دنیا هدیه بدهیم با دوستی اتحاد میتوانیم در جایی که درخور ما و فرهنګ ماست دوباره قرار بګیرم اګر از دست فرهنګ استعماری حسادت تمامیت خواهی خود بزرګ بینی طمع و خود پرستی رها شویم و با منطق و استدلال و علم با هم برخورد کنیم نه با جنګ ستیز و قلدری و خود بینی درخت تو ګر بار دانش بګیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را.

    ابن سینا مربوط به تمام مردمی هستند که در قدیم در ایران بزرگ و یا امّپراتوری ّپارس زندگی میکردند ماهمه یک ملت هستیم ودستهای استعمار واستحمار ما از هم جدا کرده است تمامی کشورهایی مثل افغانستان تاجیکستان ازبکستان ترکیه و سایر کشورهایی که در قدیم یک کشور بودند همانقدر به برزگان خود بایست افتخار یکنند که مردمی که در ایران کوچک شده امروزی و سیاسی امروزی زندگی میکنند؟ دعوی سر افتخارات همه مردم ایران زمین قدیم شاید تنها به نفع استعمار گرانی باشد که میخواهند بیشتر از این بین ما تفرقه بیاندازند وگرنه تمامی خاورمیانه شاید با هم مخلوط شده و یک نژاد باشد کشورهایی که تازه تاسیس شده اند و حتی اسم خانوادگی یک خاندان هم به آخر اسم آنان اماله شده است همگی ساخته و ّپرداخته دست استعمار هستند مثل کشور عربستان سعودی فک فامیل یک خانواده که باکمک استعمار بین المللی به پادشاهی رسیده اند وی ا امّپراتوری بحرین که ساخته دست استعمار سرخ و سیاه است تا ما باهم متحد نشویم امکان ّپبیشرفت نخواهیم داشت آیا غیر از این است

    .

  • husain

    aya mishe ba men temas begirid chon harfhaye ziadi darem khe be nefee shoma ast ve be zerere nezam

  • mahan pars

    درود.صددرصد موافقم.نابود باد استبداد چه پوتینی وچه نعلینی.

  • iran book

    ددانلود کتاب ممنوعه جدید «چرا اجنه نامرئی هستند با متن کامل لعنت حجاب»
    فقط ۲ مگابایت lمی باشد و لینک در مرور گر باز می شود.
    http://jmp.sh/7l4gbKf

  • satar khan

    یک پیشنهاد : هر وقت یکی از این آخوندهای کثیف و ایادی آنها مردند با توجه به حجم جنایتهایشان تا ۲۴ ساعت پس از سقط شدن هر یک از این ریا کاران در موقع رانندگی چراغ های ماشین خود را روشن نگهدارید.

  • دیبا

    داستان کوتاه کسوف شدن در غیبت آقامون مهدی موعود (داستان ویدئو) http://youtu.be/qmWahxN7ngk این یک داستان پارودی است.

  • نادر

    یک مشت زرتشتی و بهایی و یهودی با سایت بی محتوا و نامی مسخره، نژاد پرست اگر عربها بد هستند چرا شاه بی عرزه شما به آنها پناه برد چرا از کلمات و الفبای عربی استفاده میکنید. چرا از قتل هندوها توسط نادر شاه چیزی نمی گویید چرا کینه ای از مغول و اسکندر و محمد افغان نداری. اعراب و مسلمانان شما را از هم خوابی با مادر و خواهران نجات داد ند اسم یک نویسنده یا دانشمند فارس را قبل از اینکه اعراب به ایران آمدند نام بیارید حتی یک کتاب. کتابهایی که بعد از اسلام منتشر شد مگر به عربی نبودند؟ مگر در عراق دانشگاه المستنصریة بغداد درس نخواندند. داعش بدلیل اختلافات مذهبی که شما فارسها در منطقه به راه انداختید و با حمایت ایران و ترکیه بزرگ شد و از نظام اسد دفاع کرد. خوب شد سایت شما را دیدم تمام مقالات شما را کپی کردم و از نظر قانونی درسی به شما میدهیم که بدانید قوانین اینترنت به شما اجازه نژاد پرستی و کراهیت و تبلیغات سو علیه نه تنها ادیان الهی بلکه غیر الهی را نمیده.

  • faridrostamy

    پاینده باد ایران آریایی….نابودوخواروذلیل باد دشمن قسم خورده ی ایران آریایی…

  • faridrostamy

    پاینده باد اعلیحضرت شاهنشاه آریا مهر…جاوید باد ایران هخامنشی….زنده باد ایران…این سرزمین اهورایی…

  • Amir

    صفحه
    ۴۷ تاریخ مدرن گیتی به پارسه و انگلیسی

    Page 47 The Modern History of the World.

    میلنر
    از این کارامتناع نمود و تقاضای کمک نمود و
    بدین ترتیب نیروهای کمکی بریتانیا مرکب
    از گروهانهای بسیاری از هند با کشتی بطرف آنجا گسیل گردیدند. کروگر هم شروع به ارزیابی
    امکان های خود نمود و نیروی خود را زیر نظر گرفته و ملاحظه کرد.

    Milner
    refused and reinforcements of British troops were shipped from India to support
    him. Kruger saw his opportunity and took his possibilities under consideration.

    کروگر
    تقاضای و درخواست کرد که عملیات علیه وی فورا متوقف گردند. ووقتی دولت بریتانیا از
    این کار صرف نظر نمود از تقاضای عدم درگیری امتناع نمود گروه هانهای ترانسوال و ایالت
    فری اورانژ یا همان پرتقال آزاد به نیروهای بریتانیایی آفریقای جنوبی حمله ور شدند.
    در ضمن بارانهای بهاری سیل آسا شروع به باریدن کرده بود.

    He demanded
    their immediate withdrawal. When Britain
    refused Transvaal and Orange Free State troops invaded. Second Boer War 1899 -1902 The spring rains had already
    fallen.

    (The act or
    process of withdrawing, a retreat or retirements, a detachment, as from
    emotional involvement . A removal from place or position of something that has
    been deposited, Termination of the administrations of a habit-forming
    substance. The physiological readjustment that take place upon such discontinuation.
    ) 15

    علف
    های سرسبز سرزمین و مزارع آفریقای جنوبی را پوشانیده بود که بدون این چراگاه های سرسبز
    که خوراک اصلی اسبان بویر ها بود و غذای کافی رابرای اسبان بویری مهیا مینمودند. که
    بدون این چراگاه های سرسبز اسب های بویر ها طاقت گرسنگی کشیدن را نداشته از گرسنگی
    به هلاکت میرسیدند.

    Green grass
    covered the veldt, providing the food without which the Boers, horses would had
    been starved.

    (Veldt, any
    of open grazing areas of southern Africa from Middle Dutch, filed)

    After a
    British officer wrote, Oh why, Oh only, and why did we fight the Boers at this
    time of year when the grass is plentiful all over the country and everywhere.
    It was a positive point for Boers.

    بعد
    ها و پس از آن رویداد ها یک افسر انگلیسی نوشته بود به این شکل که اوه چرا وای چرا
    برای چه … ما با بویر ها در این زمان از سال جنگ را شروع کردیم ووقتی که علف های علفزار ها اینطور زیاد و در تمامی
    سطح کشور روییده اند. و این موضوع یک نقطه مثبت برای بویر ها بود.

    What a
    different story it would have been had we taken him on in May when there is no
    grass and he cannot feed his ponies, horses and cattle.

    در صورتیکه
    اگر ما در ماه می جنگ مینمودیم داستان و ماجری
    کاملا طوری دیگر می بود. دیگر چراگاه ها وعلفی وجود نداشت که آنان بتوانند براحتی خوراک
    یابو ها و اسبهای وگله های گاوهایشان را تامین کنند و به آنان غذا برسانند.

    In fact the
    Boers attacked on 11 October 1899 in the Middle of the Southern Spring.

    در حقیقت
    هم بویر ها در ۱۱ اکتبر ۱۸۹۹ در نیمه بهار جنوب حمله خود را آغاز نموده
    بودند.

  • Amir

    صفحه
    ۵۷ تاریخ دنیای جدید به پارسه و
    انگلیسی

    Page 57 Modern History of the World. Persian and
    English

    جنگ
    به زودی بپایان رسید

    Fighting was soon over.

    کشتی
    های آمریکایی ناوگان سنتی و قدیمی اسپانیا را درخارج از بندر سانتیاگو غرق کردند.

    American
    ships sank the old-fashioned Spanish fleet outside the Santiago harbor.

    سربازان
    آمریکایی قدرت دفاعی اسپانیولی ها را در تپه سان یوآن با کمک رالف رایدر درهم شکستند
    که این حمله بوسیله تیودور روزولت رهبری میگشت.

    American
    soldiers stormed the Spanish defenses at San Juan Hill with the help of Rough
    Riders, led by Theodore Roosevelt.

    موفقیت
    های روزولت در این حمله اورا بصورت مردی بزرگ و گنده و قهرمانی افسانه ای داستانی در
    آمریکیا در آورد.

    Their
    success made him a famous, almost legendary figure in the USA.

    در پاسیفیک
    هم جزیره های اسپانیولی فیلی پین فتح گردید
    و کشتی ها و ناوگانهای اسپانی در مانیلا بای
    درهم کوبیده شد و تمامی آنان منهدم گشته از میان برداشته شدند.

    In Pacific
    Spain’s Philippine Islands were invaded and her navy destroyed in Manila Bay by
    American.

    در زمان
    صلح آمریکا مالک فیلیپین گوام و هاوایی در پاسیفیک گردید.

    شکل ۴۳ طرح کانال پانامی

    Picture 43 Construction of Panama Canal.

    At the Peace America took Philippines, Guam
    and Hawaii in the Pacific Ocean.

    شکل
    ۴۴ نقشه کانال پاناما.

    Picture 44
    Map of Panama Canal.

    اما
    اکنون دیگر کم کم آمریکا دخالت در امور داخلی کویا را حق خودمیدانست.

    She, the American
    gained the right to interfere in Cuban affaires.

    بتدریج
    آمریکا این موضوع یعنی دخالت در امور داخلی
    کوبا را که حق خودش میدانست به عمل درآورده در امورداخلی کوبا دخالت مستقیم نمود. انبارهای
    ذغال خود را در آنجا ایجاد نمود و همچنین یک پایگاه نیروی دریایی در آن سرزمین برای
    خودش در نظر گرفت و آنرا مطابق سلقیه خودش درست نمود و این مکان را برای خودش دست پا
    کرد.

    The American
    wanted to have coaling depots and naval base on her soil, on Cuban soil.

    بعد
    از این کار تمامی این داستان جنگ را اینطور شرح میدادند که جنگی بود کوچک ولی باشکوه
    .

    Afterward
    the whole affair was described as a splendid little war.

    بهرحال
    این بهترین حالت ارضا و رضایت از این جنگ در
    نظر آمریکا بود و خشنودی آمریکاییان را بهمراه داشت.

    It seemed
    most satisfactory from the American point of view.

    اما
    حقیقت با آنچه که گفته میشد یک کمی با آنچه که نیز در جریان بود فرق داشت.

    The truth
    was but a little bit different as it seemed by American.

    شورشیان
    کوبا با رضایت از اوضاع فاصله زیادی داشتند آنان میخواستند که خودشان اسپانیولی ها
    درهم کوبیده شکست دهند.

    The Cuban
    rebels were far from happy. They wanted to had to beat the Spanish themselves,
    and not by American. They had wanted to destroy them by themselves.

    ولی
    اکنون این آمریکاییان بودند که تمامی اعتبارپیروزی در جنگ را کسب کرده بودند و همه
    چیز را نیز بخود اختصاص داده بودند و خودشان را فاتح جنگ می دانستند نه شورشیان کوبایی
    را.

    But Now
    American took all the credits for themselves; Cuban’s general was not even
    invited to the final surrender ceremony. Cuban rebels were totally ignored.

  • Amir

    صفحه
    ۱۶ تاریخ جهان جدید

    روسیه
    و پرسش هایی درباره شرق یا خاور

    مساله
    که باعث فروریختن امپراتوری گردیده بود بنام پرسش هایی در باره خاور مطرح شده بود.
    در تمامی این زمانه موضوع اساسی جلوگیری از توسعه روسیه و تحت تسلط درآوردن ترکان بوسیله
    آنان بود. روسیه که بلعیدن امپراتوری عثمانی را هدف مهم برای خود قرار داده بود داشت
    برنامه ریزی و فشار میآورد که لااقل قسمت اروپایی این امپراتوری را تحت کنترل خود در
    آورد. البته که دلیلهای جغرافیایی هم برای این کار خود داشت روسیه کشوری بود قوی با
    قدرت زیادی که داشت میخواست مکان بهتری در جایگاه بین المللی برای خود دست پا کند.
    روسیه ساحلهایی در دریای آزاد در اختیار نداشت و برای دویست سال تزارهای روس لشگرهای
    خود را به جنوب و شمال برای رسیدن به آبهای گرم آزاد و برای فتح آنها گسیل میداشتند.
    تاشاید به این ترتیب بتوانند راهی به دریاهای آزاد جهان پیدا کنند. در سال ۱۷۲۴ روسیه موفق شد که شهر سن پترزبورگ را که
    اکنون بنام لنین گراد است در شمال ساحل بالتیک احداث نماید. ولی این بندر اغلب در زمستان
    یخ بسته بود و قابل بهره برداری نبود. بعدها روسها یعنی حکمرانان روس ترجیح دادند که
    فشار

    بیشتری
    نیز به طرف جنوب وارد آورند باین امید که ساحلهای آب گرم آنجا را تصرف نمایند ویا شاید
    ساحلی از حدود مدیترانه رابتوانند بگیرند. در هنگام قرن ۱۸ آنان کریمه را که بیش ازحد متعارف ارزیابی
    کرده بودند تصرف نمودند. و شروع بساختن سباستپول
    درکنار دریای سیاه نمودند. این بندر از نقطه نظرهای روسیه دارای وضع نامساعدی بود.
    دریای سیاه تقریبا مثل یک جزیره آب است یا دریاچه
    ومحدود میباشد تنها راه خروجی آن به مدیترانه بوسیله بغاز یا تنگه ای میباشد
    که به دریای مرمره و داردانل پیوند میخورد.
    از میان همین راه آبی باریک کشتی های غله روسی میخواستند محموله های دریایی خود را به غرب برای
    فروش حمل نمایند تا با استفاده از پول حاصله از آن بار بتوانند برای تکامل کارخانه
    های خود از غرب وسیله تهیه کنند.

    این
    شریان حیاتی آنان و این راه آبی از آن ترکیه بود . سلطان قادر بود هنگامیکه اراده کند
    گلوی تجارت روسها را بدست بگیرد. و چنانکه مایل باشد آنرا فشار هم بدهد. بهمین دلیل
    و بدین ترتیب هرکشور دیگری هم که اگر جای روسیه بود و امکان تاخت تاز به این حکومت
    سلطانی را داشت میتوانست یا میخواست همین کار
    را بکند.و بدین ترتیب روسها عمیقا طالب حکمفرمانفروایی برقسمت مسیحی نشین امپراتوری
    عثمانی را داشتند. و میخواستند که اختیار حکمرانی آنجا را بدست آورند. با این ادعا
    که آنان حق دفاع وحمایت از مسیحیان را برعلیه خونخواری وظلم
    وحشی گریها ترکان دارند روسها هم چنین
    اجازه ورود کشتی های جنگی خودرا بوسیله قوانین و موافقت های بین المللی کسب کرده بودند.
    و تمامی این آرزوها ی روسیه باعث درگیری وایجاد مشگلهایی همراه با مساله هایی با بریتانیا
    گردیده بود. بعد از جنگ کریمه روسها و کشتی هایشان از ورود به مدیترانه ممنوع گردیدند.
    در عرض بیست سال موقعیت اروپا باعث دلگرمی آنها برای جنگ و مبارزه کرده و طلب زور و
    نبرد برای خاتمه دادن به تحریم ها و توقیف هایشان بود. گروه هانهای فرانسوی در جنگ
    کریمه حالت رهبری داشتند ولی اکنون شکست خورده و ضعیف شده بودند. بریتانیای تحت رهبری
    کلادستون بنطر نمی آمد که علاقه ای مخصوص برای
    جنگ با روسیه را داشته باشد. ولی بیسمارک روسها راتشویق و ترغیب میکرد. در سال ۱۸۷۶ موقعیتی پیش آمد بدین ترتیب که شورشیان
    بلغار که برعلیه سلطان بودند موفقیتهایی کسب
    نمودند. بعد از این پیروزی ترکان دسته های
    راهزنان را آزاد گذاشتند. آنان که به نام باشی
    یا زوک معروف بودند شکنجه و تاراج قتل غارت
    را درسطح وسیعی شروع نمودند. و این دزدی و غارت و قتلهایی که آنان انجام دادند دامن
    گیر منطقه شده بود. تنها در یک منطقه ۱۲۰۰۰ مسیحی قتل عام گردیدند و این تنها بهانه
    مناسبی بودکه روسها در انتظار آن دقیقه شماری میکردند. تزار روس آرتشهای خود را بطرف
    امپراتوری عثمانی روانه کرد. با این ادعا که روسها میخواهند مسیحیان را که در تحت آزار
    هستند از تسلط حکمرانان بی کفایت ترک آزاد نمایند و به این مشگل که سلطان توانایی رسیدگی
    ندارد و نمی تواند جلوی دزدان وغارتگران را بگیرد برای همیشه پایان بدهد. دیگر سلطان ترک لیاقت رهبری وحکومت ندارد. گروه هانهای
    ترک هم با شجاعت و دلیری با وجود مشگل هایی که داشتند و بی لیاقتی سلطانشان می جنگیدند. روسها از برتری اسلحه ووسیله های مدرن
    برخوردار بودند. و پس از جنگهایی وحشت انگیز ارتش های روس دژ نظامی ون را فتح کرد.

    سربازان
    دلیر ترک به طرف قسطنطنیه عقب نشستند وسربازان روس آنان را با فشار از طریق کوهستانها
    پربرف به عقب میراندند. در این هنگامه در بریتانیا نخست وزیر بنام بیجامین دیسراییلی
    متوجه موقعیت شده و کشتی های جنگی بریتانیا را به تنگه فرستاد. د ر پی دیدن مناره های
    مسجدهای استانبول توسط روسها در نزدیک قسطنطنیه
    روسها دکل های کشتی های جنگی بریتانیا را هم در ضمن ملاحظه فرمودند.

    تزار
    روس بدین ترتیب در وضع بسیار دشواری و بی تکلیفی
    مهمی زیادی قرار گرفت او نمی توانست مطمین
    باشد که آیا میتواند به مردان جنگی اش فرمان پیشروی بدهد یا نه و آیا سربازان خسته
    از جنگ های طولانی وی در موقعیتی هستند که اوریسک کرده و جنگ جدیدی را آنهم با همراهی بریتانیا در صف ترکان
    شروع کند؟ و بدین ترتیب وی فرمان ایست را صادر نمود و با همه اینها و با وجود این ضعف
    وی ترکها را وادار به امضای پیمان سان استفانو کرد که در مارس ۱۸۷۸ بین طرفین منعقد گشت. بدین وسیله و در نتیجه
    این قرار داد قسمت بزرگی از این مثلث بین دانوب و دریای سیاه اگان بین یونان و ترکیه بصورت بازویی درآمده وکشوری
    بنام بلغارستان را تشکیل دادند. یا تاسیس کردند. البته اینطور تصور میشد که این کشورجدید
    بایست مستقل باشد باقی بماند ولی هیچکس این موضوع استقلال بلغارستان را باور نمیکرد. مذهب
    و زبان بلغار ها با زبان ومذهب روسها یکی بود
    پس آنان فقط بصورت اسمی از آزادی برخوردار خواهند گشت و این تزار روس خواهد بود که برآنها فرمانفرمایی
    خواهد نمود. با یک ضربه روسها بر دو دریا حاکم
    شدند که یکی از آنها مستقما به دریای مدیترانه
    راه داشت. اینطور به نظر میرسید که آنچه روسها
    در پی اش بودند و آرزوی وصال آنرا داشتند و از رویاهای آنان بود بالاخره بدست آورده
    باشند.

    Page sixteen
    of the History of the Modern World. 16

  • Amir

    صفحه
    ۶۲ تاریخ دنیای جدید سالهای ۱۹۷۱
    به پارسه و انگلیسی

    Page 62
    Modern World History, 1971 In English and Persian

    (خواندن این تاریخ کوتاه جهان جدید بطور
    خلاصه تمامی یا اکثر مساله های دنیا مدرن را بررسی میکند که کتاب حاوی عکسهایی جالب
    نیز میباشد. دانستن تاریخ دنیا برای جوانان کشورهای ما بسیار مفید است لذا من از کتاب
    را با ترجمه آن در اختیار دوستان نادیده میگذارم امیدوارم که استفاده ای از خواندن
    این کتاب بدست آید. )

    (To know
    about other people history and culture will help our students of our countries
    to be more knowledgeable concerning world and world problems, and politics. Our
    countries compared to the west does not have the same possibilities for our
    students, but our students are much more willing to learn than their friends, counter
    partners in the West. May be for this reason many scholars or scientists from
    our countries are working in the West. I hope this book with its translation
    will be helpful for our students, for my unseen friends.)

    اما
    دربهای و دروازه های ژاپن بالاخره باز گشت. وخارجوی ها یکی بعداز دیگری وارد سرزمین
    افسانه ای ژاپن گشتند. یکی پس از دیگری آنان وارد این سرزمین ژاپن شدند. در سال ۱۸۰۴ روس ها و در سال ۱۸۴۲ بریتانیایی ها و بالاخره در سال ۱۸۵۲ آمریکایی ها به این سرزمین وارد شدندو هرکدامشان
    هم دردنبال فرصتهایی مناسب بودند و در طلب و جستجوی سوداگری و تجارت و خواستار سودهای
    کلان و درمورد کار و بالاخره استفاده بودند.

    One after
    the other the foreigners entered in Japan after her doors were opened. Russian
    1804, the British 1842, and the American 1852 arrived and demanded trade.

    و هنگامیکه
    ژاپنی ها از انجام این چنین معامله ها و روابطی
    سرباز زده امتناع نمودند آنان را تهدید به
    شروع جنگ و جدال نمودند.

    When the
    Japanese refused they were threatened with war and fighting.

    امتناع
    ژاپنی ها برای معامله و مراوده و یا تاسیس روابط سیاسی با آمریکایی ها بنظر بسیار ابلهانه
    وغیر قابل منطقی بنظر میرسید و نیز سختی و یک دنده گی آنان در این باره عاقلانه و متفکرانه
    نبود.

    To the
    Americans Japan’s refusal to trade or establishment of diplomatic relationship
    seemed obstinate and stupid.

    بین
    سالهای ۱۸۵۳ و ۱۸۵۴ پری فرمانده آمریکایی با ناوگانهای بزرگ
    و عظیم و عظیم تری از آمریکا در آن حدود ظاهر گشت.

    Between 1853
    and 1854 Commodore Perry appeared with larger and larger US fleet.

    سرانجام
    وی دستور داد که گشتی های جنگی و عرشه آنان برای عملیات نظامی و حمله آماده گردد و به این کار رسیدگی شده وسایل
    زیادی غیر قابل استفاده برای نبرد از روی عرشه پاکسازی شود.

    Finally he
    ordered the decks of his warships to be cleared for action.

    و بالاخره
    مردمی سنت گرا و قدیمی صفت که گویا در قرنهای گذشته زندگی میکردند خود را در برابر سلاح های مدرن مخرب و باورنکردنی
    یافتند بطوریکه با خیره نگاه کردنهایشان و تعجب به آنچه که داشت اتفاق می افتاد مینگریستند
    واز وحشت و هیبت این مساله حتی قدرت سخن گفتن هم نداشتند. گویی دهانها آنان بسته شده بود.

    At the end,
    a medieval people found themselves gazing down the muzzles of modern gun. They
    were surprised and could not speak properly. Their months were shut up.

    ژاپنی
    ها اکنون مجبور شده بودند که عقب نشینی کرده و دیگر نتوانند مقاومت کنند و راه را به
    زور برای خارجیان آمریکی باز کنند.

    Japanese
    were forced to give way or even give up their way of life soon.

    کشور
    بسته آنان اکنون بوسیله سلاح و اسلحه و قدرت نظامی با زور باز گشته بود.

    Their country
    was opened up at gun point and force.

    همسایه
    دیوار به دیوار آنان چین هم بالاخره با تفکر به این موضوع می اندیشید که چه اتفاقی
    در آنیده خواهد افتاد. و چه موقعیتی نتیجه اینکارها و عملیات خواهد بود.

    Near-by
    China showed thoughtful Japanese what might happened as a result of this.

    در بین
    سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۶۰ بسیاری از بنادر چین بوسیله سربازان و بازرگانان
    اروپایی اشغال شده بود.

    Between 1840
    and 1860 many Chinese ports were occupied by European soldiers and merchants.

    آنان
    به قانون های چینی اهمیت نمی دادند و آنها را بی اثر میکردند مردم چین
    را بسیار تحقیر میکردند و کاخ امپراتورشان را به آتش کشیدند.

    Her law and
    cultures were ignored totally, her people humiliated, her Emperor’s palace
    burned by European soldiers and people.

    البته
    ژاپن نسبت به چین بسیار کوچکتر بمراتب جمع جور تر و با نظم و انظباط بیشتری نسبت به
    چینا بود. یاپان و چینا .

    Of course
    Japan was a smaller and much more organized country than China. Japan and China.

    شکل
    ۴۶ فرمانده پری.

    Picture 46 Commodore
    Perry

  • Amir

    صفحه
    ۵۹ تاریخ مدرن دنیا به پارسه و
    انگلیسی

    Page 59 The
    World Modern History in English and
    Persian.

    با داشتن
    اقیانوس و سواحل آن در اتلانتیک یا اقیانوس
    کبیر و اقیانوس و سواحل آن پاسیفیک یا اقیانوس آرام ولایت های متحد اکنون احتیاج به دو نیروی دریایی
    در دو اقیانوس داشت.

    With having
    an Atlantic and Pacific coastlines, the US needed now to have two Ocean navy.

    و ازآنجاییکه سفر دریایی دورکیپ هورن خطرناک بود لازم بود که
    برای تجدید نیرو یک محل دیگری آماده میگشت
    از این رو آمریکاییان برای داشتن آن به کندن کانالی بنام کانال پاناما در عرض
    ایسموس علاقه زیادی از خودشان نشان دادند.

    Since a
    dangerous voyage round Cape Horn was necessary to reinforce one or the other,
    Americans became interested in a possible Panama Canal across the Isthmus.

    هنگامیکه
    پانامایی ها برعلیه کشور خودشان کلمبیا در سال ۱۹۰۱ شورش نمودند ولایت های متحد آمریک در این راه به آنها کمک نمود و از آنان حمایت های
    زیادی کرد.

    When the
    Panama rebelled against their country, Colombia, in 1901 the US assisted them
    and help them against the government.

    ودر
    هنگامیکه پانامایی ها آزاد شدند و حکومت جدیدی تاسیس نمودند آن حکومت جدید برای احترام نهادن و پاداش آنچه که
    آمریکاییان در حق آنان نموده بودند باریکه از کشور خود را بعنوان قدردانی در اختیار
    آمریکا قرار دادند که این باریکه از یک ساحل به ساحل دیگر منتهی میگشت. و برای حفر
    کانال و ارتباط دو ساحل بهم جان میداد.

    One free,
    the new government rewarded her by allowing Americans a strip of land from
    coast to coast. That strip of land was very excellent for digging a Canal.

    مدتها
    پیش هم مهندسان آمریکایی یک کانال در همین عرض را پیش بینی کرده بودند. که این کار در خلال مدتی بود که ارتش های آمریکا
    و لشگرهای مربوطه آمریکایی در مرز استحکاماتی ایجاد مینمودند.

    Before long
    American engineers had driven a canal across this, whilst American troops
    fortified the zone.

    البته
    تمامی این افراد در باره این موضوع و درمورد
    تکامل مربوطه اش خوشحال و راضی نبودند.

    Not but
    everyone was happy about these development.

    کشورهای
    آمریکایی لاتین یا جنوبی احساس میکردند که تهدید کردن از جانب همسایه شمالی گردن کلفتشان
    که قوی گشته است و ابرقدرتی شده برای آنان
    هم خطرناک میتواند باشد.

    South
    American countries felt they were being bullied by their giant neighbor.

    آمریکایی
    هایی که می خواستند که کشورشان دور از هو و جنجال سیاسی باشد و کاری به جریان های سیاسی
    دنیا نداشته باشد که خارج از کشور بزرگشان روی میداد از این موضوع خوشحال نبودند و نگرانی هایی داشتند.
    زیرا فکر میکردند که کشورشان بزرگ است و احتیاجی به کشورهای دیگر ندارد. و بایست در
    انزوا بوده وکاری به جنگها و خشونتهایی که در ماورای دریا ها انجام می شود نداشته باشد.

    Americans
    who wanted their country to remain isolated from the world problems and the
    world affairs were worried. Their country could be involved in dangerous war
    and the tax payers should pay a lot of money for a war. As a war was very
    costly and needed billions of dollars to be spent.

    تنها
    تعداد کمی هم از آنان متوجه بودند یا حس میکردند
    از این حالت متوجه شده بودند که ولایت های متحد بسوی یک قدرت بزرگ سیاسی نظامی
    و اقتصادی دارد پیش می تازد و میرود که تاکشوری ابرقدرت شده و مسولیتهای زیادی در دنیای
    خارج از مزر های امریک در دست بگیرد.

    Only a few
    Americans realized that USA was about to become a power with the world
    responsibilities. She will be soon be a giant in political affairs, a huge
    power in the world economic system and also a super power in the military
    activities.

    صفحه
    ۶۰ تاریخ مدرن دنیا به پارسه و
    انگلیسی (۱۵)

    Page 60
    Modern History of the World. The Birth
    of the second giant Japan.

    ۰(درصفحه ۵۹ شاهد بزرگ
    شدن و رشد غول جهان مدرن شدیم وحالا به تاریخ
    و رشد غول دومی یعنی ژاپن می پردازیم.) جریانهای و اتفاقهایی که روی میداد ودر سالهای
    ۱۸۹۸ و ۱۹۰۱ وو دور بودن کشور آمریکای شمالی یا همان ایالت های متحد آمریک
    از واقعه های سیاسی دنیای خارج از ایالت های متحد تفکر و کار را برای آمریکا
    بیشتر و بیشتر مشگل ساخته بود.

    In the page
    59 we wrote about the birth of USA as a new world giant. Now we read concerning
    the second giant, namely Japan.

    Japan the events of 1898 and 1901 made isolation
    for more difficult for the USA.

    درهمین
    دوره و نیز همزمان با این جریانها و اتفاق ها
    ملت دیگری هم رو به رشد تکامل و قدرتمند شدن پیش میرفت. تا در دنیا جدید وزنه
    باشد. وزنه شده باشد.

    At the same
    time another nation was stepping on to the world stage.

    قرنها
    بود که ژاپن راه مخصوص بخود را برای زندگی کردن می پیمود.

    For
    centuries Japan had lived a medieval way of life.

    یک طبقه
    حاکم که بنام سمورایی ها خوانده میشدند صاحبان اصلی زمین ها بودند و در عوض خدمات نظامی
    خود را ارایه میدادند.

    A ruling
    class, Samurai, owned the land and in return provided military service.

    درجه
    افتخار برای آنان همانطوریکه بوشیدو به آنان
    یاد داده بود(بوشیدو بایست رهبر یا مرشد آنان بوده باشد) آنان میبایست در موقع لزوم
    از مرگ نهراسند مرگی که برای فامیل و طبقه
    آنان چون درجه افتخاری بزرگ میبود.

    Their code
    of honor, Bushido, taught them to die if necessary for their family and their
    class.

    رهبر
    آنان بنام شوگون بود که درحقیقت او والی وحاکم واقعی ژاپن بود درحالیکه امپراتور تنها یک پست تشریفاتی بوده مظهر احترام و حالت تشریفات را داشت و با وجود
    این وی مورد احترام و حرمت کامل قرار داشت
    ولی اوصولا برای بیشتر امور کنار گذاشته شده بود.

    Their
    leader, the Shogun, was the actual ruler of Japan; the emperor was shown
    reverence but otherwise ignored.

    اما
    در تحت یا زیر این طبقه سمورایی ها سه طبقه دیگر نیز بودند که به ترتیب کشاورزان کارگران و بازرگانان بودند.

    Below the
    Samurai were three classes , farmers, workmen and merchant.

    بهرحال
    کارگران برای آن جامعه بسیار مورد احتیاج بودند و روشن است که وجودشان کاملا لازم میبود.

    Workmen were
    obviously necessary.

    کشاورزان
    هم نیز مهم بودند زیرا آنان برنج میکاشتند
    و محصول برنج آنان به عنوان مالیات بجای پول به حکومت داده میشد.

    Farmers were
    important because they grew the rice which was used as tax instead of money.

    شکل ۴۵ گسترش فضای ژاپن در سالهای
    ۱۸۹۵-۱۹۱۴

    Picture 45
    Japan expansion in 1895-1904

  • Amir

    صفحه
    ۱۶ تاریخ جهان جدید

    روسیه
    و پرسش هایی درباره شرق یا خاور

    مساله
    که باعث فروریختن امپراتوری گردیده بود بنام پرسش هایی در باره خاور مطرح شده بود.
    در تمامی این زمانه موضوع اساسی جلوگیری از توسعه روسیه و تحت تسلط درآوردن ترکان بوسیله
    آنان بود. روسیه که بلعیدن امپراتوری عثمانی را هدف مهم برای خود قرار داده بود داشت
    برنامه ریزی و فشار میآورد که لااقل قسمت اروپایی این امپراتوری را تحت کنترل خود در
    آورد. البته که دلیلهای جغرافیایی هم برای این کار خود داشت روسیه کشوری بود قوی با
    قدرت زیادی که داشت میخواست مکان بهتری در جایگاه بین المللی برای خود دست پا کند.
    روسیه ساحلهایی در دریای آزاد در اختیار نداشت و برای دویست سال تزارهای روس لشگرهای
    خود را به جنوب و شمال برای رسیدن به آبهای گرم آزاد و برای فتح آنها گسیل میداشتند.
    تاشاید به این ترتیب بتوانند راهی به دریاهای آزاد جهان پیدا کنند. در سال ۱۷۲۴ روسیه موفق شد که شهر سن پترزبورگ را که
    اکنون بنام لنین گراد است در شمال ساحل بالتیک احداث نماید. ولی این بندر اغلب در زمستان
    یخ بسته بود و قابل بهره برداری نبود. بعدها روسها یعنی حکمرانان روس ترجیح دادند که
    فشار

    بیشتری
    نیز به طرف جنوب وارد آورند باین امید که ساحلهای آب گرم آنجا را تصرف نمایند ویا شاید
    ساحلی از حدود مدیترانه رابتوانند بگیرند. در هنگام قرن ۱۸ آنان کریمه را که بیش ازحد متعارف ارزیابی
    کرده بودند تصرف نمودند. و شروع بساختن سباستپول
    درکنار دریای سیاه نمودند. این بندر از نقطه نظرهای روسیه دارای وضع نامساعدی بود.
    دریای سیاه تقریبا مثل یک جزیره آب است یا دریاچه
    ومحدود میباشد تنها راه خروجی آن به مدیترانه بوسیله بغاز یا تنگه ای میباشد
    که به دریای مرمره و داردانل پیوند میخورد.
    از میان همین راه آبی باریک کشتی های غله روسی میخواستند محموله های دریایی خود را به غرب برای
    فروش حمل نمایند تا با استفاده از پول حاصله از آن بار بتوانند برای تکامل کارخانه
    های خود از غرب وسیله تهیه کنند.

    این
    شریان حیاتی آنان و این راه آبی از آن ترکیه بود . سلطان قادر بود هنگامیکه اراده کند
    گلوی تجارت روسها را بدست بگیرد. و چنانکه مایل باشد آنرا فشار هم بدهد. بهمین دلیل
    و بدین ترتیب هرکشور دیگری هم که اگر جای روسیه بود و امکان تاخت تاز به این حکومت
    سلطانی را داشت میتوانست یا میخواست همین کار
    را بکند.و بدین ترتیب روسها عمیقا طالب حکمفرمانفروایی برقسمت مسیحی نشین امپراتوری
    عثمانی را داشتند. و میخواستند که اختیار حکمرانی آنجا را بدست آورند. با این ادعا
    که آنان حق دفاع وحمایت از مسیحیان را برعلیه خونخواری وظلم
    وحشی گریها ترکان دارند روسها هم چنین
    اجازه ورود کشتی های جنگی خودرا بوسیله قوانین و موافقت های بین المللی کسب کرده بودند.
    و تمامی این آرزوها ی روسیه باعث درگیری وایجاد مشگلهایی همراه با مساله هایی با بریتانیا
    گردیده بود. بعد از جنگ کریمه روسها و کشتی هایشان از ورود به مدیترانه ممنوع گردیدند.
    در عرض بیست سال موقعیت اروپا باعث دلگرمی آنها برای جنگ و مبارزه کرده و طلب زور و
    نبرد برای خاتمه دادن به تحریم ها و توقیف هایشان بود. گروه هانهای فرانسوی در جنگ
    کریمه حالت رهبری داشتند ولی اکنون شکست خورده و ضعیف شده بودند. بریتانیای تحت رهبری
    کلادستون بنطر نمی آمد که علاقه ای مخصوص برای
    جنگ با روسیه را داشته باشد. ولی بیسمارک روسها راتشویق و ترغیب میکرد. در سال ۱۸۷۶ موقعیتی پیش آمد بدین ترتیب که شورشیان
    بلغار که برعلیه سلطان بودند موفقیتهایی کسب
    نمودند. بعد از این پیروزی ترکان دسته های
    راهزنان را آزاد گذاشتند. آنان که به نام باشی
    یا زوک معروف بودند شکنجه و تاراج قتل غارت
    را درسطح وسیعی شروع نمودند. و این دزدی و غارت و قتلهایی که آنان انجام دادند دامن
    گیر منطقه شده بود. تنها در یک منطقه ۱۲۰۰۰ مسیحی قتل عام گردیدند و این تنها بهانه
    مناسبی بودکه روسها در انتظار آن دقیقه شماری میکردند. تزار روس آرتشهای خود را بطرف
    امپراتوری عثمانی روانه کرد. با این ادعا که روسها میخواهند مسیحیان را که در تحت آزار
    هستند از تسلط حکمرانان بی کفایت ترک آزاد نمایند و به این مشگل که سلطان توانایی رسیدگی
    ندارد و نمی تواند جلوی دزدان وغارتگران را بگیرد برای همیشه پایان بدهد. دیگر سلطان ترک لیاقت رهبری وحکومت ندارد. گروه هانهای
    ترک هم با شجاعت و دلیری با وجود مشگل هایی که داشتند و بی لیاقتی سلطانشان می جنگیدند. روسها از برتری اسلحه ووسیله های مدرن
    برخوردار بودند. و پس از جنگهایی وحشت انگیز ارتش های روس دژ نظامی ون را فتح کرد.

    سربازان
    دلیر ترک به طرف قسطنطنیه عقب نشستند وسربازان روس آنان را با فشار از طریق کوهستانها
    پربرف به عقب میراندند. در این هنگامه در بریتانیا نخست وزیر بنام بیجامین دیسراییلی
    متوجه موقعیت شده و کشتی های جنگی بریتانیا را به تنگه فرستاد. د ر پی دیدن مناره های
    مسجدهای استانبول توسط روسها در نزدیک قسطنطنیه
    روسها دکل های کشتی های جنگی بریتانیا را هم در ضمن ملاحظه فرمودند.

    تزار
    روس بدین ترتیب در وضع بسیار دشواری و بی تکلیفی
    مهمی زیادی قرار گرفت او نمی توانست مطمین
    باشد که آیا میتواند به مردان جنگی اش فرمان پیشروی بدهد یا نه و آیا سربازان خسته
    از جنگ های طولانی وی در موقعیتی هستند که اوریسک کرده و جنگ جدیدی را آنهم با همراهی بریتانیا در صف ترکان
    شروع کند؟ و بدین ترتیب وی فرمان ایست را صادر نمود و با همه اینها و با وجود این ضعف
    وی ترکها را وادار به امضای پیمان سان استفانو کرد که در مارس ۱۸۷۸ بین طرفین منعقد گشت. بدین وسیله و در نتیجه
    این قرار داد قسمت بزرگی از این مثلث بین دانوب و دریای سیاه اگان بین یونان و ترکیه بصورت بازویی درآمده وکشوری
    بنام بلغارستان را تشکیل دادند. یا تاسیس کردند. البته اینطور تصور میشد که این کشورجدید
    بایست مستقل باشد باقی بماند ولی هیچکس این موضوع استقلال بلغارستان را باور نمیکرد. مذهب
    و زبان بلغار ها با زبان ومذهب روسها یکی بود
    پس آنان فقط بصورت اسمی از آزادی برخوردار خواهند گشت و این تزار روس خواهد بود که برآنها فرمانفرمایی
    خواهد نمود. با یک ضربه روسها بر دو دریا حاکم
    شدند که یکی از آنها مستقما به دریای مدیترانه
    راه داشت. اینطور به نظر میرسید که آنچه روسها
    در پی اش بودند و آرزوی وصال آنرا داشتند و از رویاهای آنان بود بالاخره بدست آورده
    باشند.

    Page sixteen
    of the History of the Modern World. 16

  • Amir

    صفحه ۲۴ و ۲۵ از کتاب تاریخ مدرن گیتی برگردان پارسی

    امپریالیسم یا استعمار گرایی

    طرح و اجرای در اختیار داشتن مستعمره ها
    و یا سیاست های مربوط به امپریالیسم برای قرنها
    یک عادت اروپایی شده بود. در قرن شانزدهم اسپانی بیشترین قسمت آمریکای جنوبی و مکزیک
    را بعنوان مستعمره های خود در اختیار داشت. هم چنین پرتقال شرق ایندس را خود اختصاص
    داده بود. در قرن هیجدهم فرانسه و برتیانیا برای کنترل آمریکای شمالی و هند باهم در
    جنگ بودند. در هیچ نقطه مردمان محلی نتوانستند مقاومت کنند اروپاییان با داشتن وسایل
    جنگی و کشتی های توپ دار نظامی و نیز داشتن تعلیمات شدید نظامی و تربیت ارتشی نظم و
    انظباط در حدبالا و عالی و سازمان دهی خوب اروپاییان همیشه تسلط و برتری نظامی و حکومت
    خود را بر غیر اروپاییان و سایر نٰژادها و دیگر ملتهای تحمیل میکردند. گیلو فرمانده
    گروه های انبوه هندی را فقط با چند هزار نفر از گروه هانهای نظامی تعلیم دیده با افزارهای
    بهتر ارتشی اروپایی شکست داد.

    گروه هانهای پیشرفته نظامی فرانسوی و بریتانیایی
    درنده خویی و ابتدایی بودن و سبعیت هندیان سرخ پوست یا مردم بومی آمریکایی را به آسانی
    درهم شکسته و آنرا به سطح پایینی از آزار و خشم و تسلط خودشان میرساندند. تمامی قبیله
    های جنگجوی آمریکایی تنها بوسیله چند هنگ نظامی آزموده و مجهز به سنگ چخماق (چغمان)
    و تفنگهای فیتله ای قدیمی از سرپرشده از هم می پاشاندند و منهدم میکردند. و مقاومت
    هایشان را درهم میکوبیدند. این تاثیر ممکن می بود کمتر باشد اگر اروپاییان اصراری نداشتند
    که راه زندگی خود راهم به آنان بیآموزند یا تحمیل نمایند.

    شکل ۲۵ پیشروی اولیه ارویاییان

    بندرت اروپاییان طریقه زندگی مردمی را که
    برآنان پیروز شده بودند تقلید میکردند. در ابتدا اروپاییان بساختن کلیساها وخانه های
    و جاده ها می پرداختند. در قرن نوزدهم اروپاییان به کارهای راه سازی وکشیدن راه آهن
    و ایجاد کارخانه پرداخته و زمینهای سرزمین ها اشغال شده را برای یافتن معدن ها کندند.
    معمولا اروپاییان کشورهای مستعمره را نظیر کشورهای خودشان میکردند آنان تمامی وسایل و اسامی کشورهایشان را به اطراف
    خود میآوردند. تا بدین وسیله با شنیدن نامها آشنای سرزمینهای مادر یا پدریشان بیاد
    کشورهایشان بیفتند. گواینکه نام نیوسات ولز
    را به استرالیا بردند و نام کانتری را به نیوزلند آوردند. همچنین آلاباما با نام بیرمنگام نامیده میشد. تمامی اینکارها
    کمک میکرد که اروپاییان سدی بین خود و مردم محلی بنا کنند. اروپاییان معمولا روش های
    زندگی مردم محلی را کوچک و بی ارزش ارزیابی کرده و آنرا تحقیر میکردند بی فایده می
    دانستند. اروپایی های آمریکایی هیچوقت از پر مثل سرخ پوستان استفاده نکردند تنها چند
    بریتانیایی عمامه هندی و یا دستارمسلم ها را برسرنهاده و یا اینکه به دین هندوها گرویده بودند. (اگر با
    ایران مقایسه شود مهاجمانی که به ایران حمله ور شدند مثل عربان و یا مغولهای و دیگران
    تمدن و روش های ایرانی را انتخاب نمودند حتی مغولان به دین های ایرانی شده اسلام گرویدند.
    بسیاری از آنان با ایرانیان ازدواج کرده با آنان درهم شده بودند حتی حمله اسکندر به
    ایران نیز همین طور بود آنان با ایرانیان کاملا مخلوط شدند. زنان ایران با مردان نظامی
    اسکندر که یونای یا مقدونی بودند ازدواج کردند و مردان ایران هم با زنان یونانی و یامقدونی
    ازدواج کردند. عربان خیلی کوشش کردند که دین و زبان مردم ایران را هم از بین ببرند
    ولی موفق نشدند. که مثل مصر یا سایر کشورها کشور های ایرانی را عربی بسازند. )

    از نظر سایر مردم و سایر نژادها امپریالیست
    بصورت یک کلمه زشت و کثیف درآمده بود. بطوریکه این موضوع نه تنها نشانه آن بود که مردمان
    محلی شکست خورده بودند بلکه این فتح های اروپایی های فاتح میخواستند که مردم محلی مثل
    آنان زندگی کنند و این روش زندگی و آداب تمدنی خود را به آنان زور چپان یا تحمیل میکردند.
    و آنان را زیر فشار تمدن و راه رسم زندگی خودشان قرا داده میخواستند که آنان روش زندگی
    گذشته خود را فراموش کنند. بهرصورت مردم اروپا میخواستند که این مردم محلی را نظیر
    خودشان بسازند. و راه روش زندگی وتمدن یا دین آنان را قبول نداشتند. قرن نوزدهم هم
    گواهی های بسیاری دارد که از این که مردم بسیاری از اورپا بصورت امواج انسانی از قاره اروپا به دلیلهای گوناگون به کشورهای مستعمره
    سرازیر شده بودند. آنان کشورهای اروپایی را ترک کرده و در کشورهای مستعمره خود سکنی
    گزیده بودند. که این موضوع نشانه گسترش و نشانه نفوذ امپریالیسم میباشد. بطوریکه بین سالهای ۱۸۱۵ و ۱۹۱۴ تعداد مردم اروپایی از یک پنجم کل مردم دنیا به یک چهارم مردم در کل گیتی
    افزایش یافته بود. ( بسیاری از اروپاییان آن زمان حتی به کشتار بی حد حساب مردم محلی
    هم می پرداختند تا تعداد آنها کمتر شده کنترل شان آسان تر باشد. مثلا در سال ۱۹۱۴ بریتانیایی ها راه های خوراک و آذوقه را برروی ایرانیان ومردم این سامان
    بستند و بدین وسیله یک قحطی مصنوعی ایجاد نمودند که میگویند حدود ۱۲ میلیون ایرانی از گرسنگی تلف شدند. خوراک
    و غذا در این مدت بسیار کمیاب و بسیار گران بودند و تنها سرمایه داران وثروتمندان می
    توانستند با فروش وسایل خود یا طلا و نقره های که ذخیره داشتند از مرگ نجات یابند و
    مردم عادی متوسط و فقیر از گرسنگی و نبود نان می مردند. این موضوع در سندهای بریتانیایی
    موجود است و هنوز رسما کشور بریتانیا از این وحشیگریهای پدران خودشان مغذرت خواهی نکرده
    اند. متاسفانه امپریالیستها با انداختن تفرقه بین مردم مارا بجان هم انداخته و آبها
    را گل آلود میسازند بعد ماهی های درشت شکار میکنند. برپایی گروه هایی نظیر داعش طالبان
    القاعده با کمک و چراغ سبز آنان و پادوهای محلی و ملی شان صورت میگیرد. دادن
    تفنگ بدست برادران افغانی و کشتار آنان از هم در این راستا بوده است آنان از تعصب های
    قومی فرهنگی و دینی و مذهبی سو استفاده کرده مردم را اکنون بجان هم می اندازند تا هم
    اسلحه های خود را به دو طرف درگیر بفروشند و هم مردم را از تولید تحصیل و اتحاد باز
    دارند. ایجاد حس نفرت و انزجار بین ملتهای ما از شگردهای تازه آنها است آنان دیگر احتیاج ندارند که سربازان و هنگهای اروپایی
    را بجان ملتهای بیندازند بلکه انسانهای خرافاتی کم سواد
    ساده لوح وشست شوی مغزی شده را مسلح کرده بجان مردم می اندازند و با بوق کرنا
    در وسیله های ارتباط جمعی خود هر آنچه که بخواهند با تبلیغات کوبنده با رادیوها تلویزیون
    ها و مطبوعات خود به خورد ملتهای اسیر دربند
    ما میدهند. نمونه اش سوریه لبنان افغانستان و… است که همه را بجان هم انداخته کشورهایمان
    را تخریب و تمدن و آثار آنرا از بین می برند وبجای آن خرافات ظلم دزدی
    رشوه خواری آزار جنسی زن آزاری را هدیه
    میدهند) ( مردم مارا آواره دور دنیا کرده از کار و تولید و تحصیل عمومی باز میدارند.
    مثال آن زمین شویی دکتر متخصص ما در کشورهای مثلا پیشرفته غربی است. صرف نظر از آن تعداد از تیز هوشان ما که بکارهای
    بزرگ میپردازند بققیه مردم عادی با هوش عادی در کارهای پست مشغول میشوند. و عملا راه
    ترقی آنان به سبب داشتن لهجه و یا نداشتن معلوماتی درسطح دانش های آنان مورد بی مهری
    قرار میگیرند. زیرا سیستم های تعلیم و تربیت در کشورهای ما با کشورهای آنان اختلاف
    دارند و این باعث میشود که افراد کشورهای ما مورد سو استفاده قرار بگیرند. )

    Page 24
    &25 of the book the modern history of the world. Section 12

    Imperialism

    The founding
    of colonies, imperialism, had been a European habit for centuries. In the
    sixteenth century the Spanish took most of South America and Mexico and the
    Portuguese the East Indies. In the eighteenth century Britain and France fought
    for control of North America and India. Nowhere had the natives resisted
    successfully. With his cannon and warships, his superior discipline and organization,
    the European always managed to master non-European races. Clive defeadted
    hordes of Indians with a few thousand European trained troops. French and
    Britain troops reduced the fierce Red Indian to little more than a dangerous
    nuisance. Whole tribes were wiped out by a few regiments armed with flintlock
    muskets.

    The effect
    of this might have been less if the European had not insisted upon bringing his
    way of life with him. Rarely did he copy the ways and customs of those he
    conquered. In earlier times he built churches, houses, and roads. In the
    nineteenth century he laid railways, erected factories and dug mines. Usually
    he tried to reproduce his homeland. He surrounded himself with objects and
    names which reminded him of home, with New South Wales in Australia, Canterbury
    in New Zealand and Birmingham, Alabama. All this helped to create a barrier
    between him and the native people. Usually he despised their ways. Americans
    never wore feathers; few Britons word turbans or became Hindus. To subject
    races’ imperialism’ became a dirty word. It indicated not only that they had
    been conquered, but that their way of life had been rejected at the same time.

    The
    nineteenth century witnessed a tremendous increase in imperialism as numbers of
    Europeans left their homes for various reasons. Between 1815 and 1914 Europe’s
    population rose from one fifth of the world’s total to one quarter.

    صفحه
    ۲۶ از تاریخ جهان مدرن برگردان پارسی

    (مقدمه همانطوریکه شاید اکنون اکثر مردم
    میدانند جنگ قدرت و اقتصاد است که متاسفانه قربانی این جنگ اشخاص ضعیف کم سواد ساده
    و بیشتر از هم از ساکنین دنیای سوم هستند. آنان برای اینکه مردم را درمانده کنند در
    مرحله اول اتحاد و دوستی ها را ریشه کن میکنند بعد هم با فساد و رشوه خواری دزدی دروغگویی
    و غارت مردم را آشنا میسازند و باصطلاح مردم را برای اینکه بتوانند زندگی کنند و درآمد
    معمولی داشته باشند بجان هم میاندازند آتش بیار این معرکه بانکها شرکتهای غول سازنده مواد منفجره اسلحه سازی و مواد
    مخدر شرکتهای بیمه هستند که باهمکاری پادو های محلی خود و دیوانه گان قدرت در کشورهای
    مختلف جا پای خود را محکم میسازند.

    دروغ
    فساد غارتگری دزدی اکنون در بسیاری از کشورهای ما امری روزمره
    و عادی است ما برای کلاهبرداری و سو ا ستفاده از هم عملا تمرین داده شده ایم. تفرقه
    های نژادی مذهبی قومی زبانی و غیره هم توسط این سیستم سفاک و ظالم پایه ریزی میشود.
    مردم اکثر در پی این هستند که کسی را پیدا کرده غارتش کنند تا بتوانند به زندگی حتی
    معمولی یا خوب خودشان ادامه دهند. تمامی اعتماد ها دوستی ها و فامیل بازیها صرف همین
    غارت وفسادها میشود. ما تمرین داده میشویم که بهم دروغ بگوییم و اطمینان طرف مقابل
    را جلب کنیم و بیک طرفه عین غارتش فرماییم وعده ها وعید هایی که بهم میدهیم یا تظاهر
    به مهربانی و دوستیهایی که نسبت بهم می نماییم شاید تمامی آنان حساب شده و برای کسب
    درآمد باشد. مسلم ا ست که اگر امپریالیسم با یک مشت انسانهای والا درست کردار راست گو و تولید کننده با سواد ومتخصص روبرو شود
    تمامی تیرهایش به سنگ خواهد خورد ولی جنگ با دین بی دین یزدانی و مسلمان شیعه و سنی
    بهایی ومسلمان و… ترک کرد عرب
    عجم لر و… همه به نفع آنان است و آب به آسیاب
    دشمن غدار میریزد.

    از قدیم
    هم گفته بودند که تفرقه بیانداز و حکومت کن. بعبارت دیگر اقلیت زیر یک درصدی دنیا که
    اکنون در لباس ارباب مشغول غارت بیش از ۹۹ در صد جمعیت گیتی است اگر از حربه تفرقه
    و نفرت استفاده نکند کمیتش لنگ است وکاری نمی توانند از پیش ببرند. این موضوع در تمامی
    طول تاریخ وجود داشته است که گروهی قلیل براکثریت ساده لوح و ساده دل حکومت کرده و
    این ها طبقه متوسط را که عملا حافظ منافع طبقه فقیر و متوسط بوده اند درهم کوبیده اند.
    داستان گلادیاتورهای در روم باستان که اشخاص قوی را برضد هم حتی برای تفریح بجان هم
    می انداخته اند ویا ثروتمندان شرق که زندگی های لوکس و افسانه ای داشته بودند و یا
    اکنون هم دارای آن هستند دیگر افسانه نیست
    شیوخ عرب از صدقه سر اسلام ماشین ساخته شده از تلای ناب سوار میشوند ویا هواپیمای
    آنان ساخته شده از تلای سفید یا زرد است و حتی توالت خانه آنان یعنی محل دفع فضولاتشان
    هم از تلا است عکسهای آن در اینترنت اکنون موجود است. بانکها درکشورهایی که در آن تورم
    بالایی است اصولا وام نمی دهند و در کشورهایی که تورم کم یا بسیار ناچیز است به زور
    و با تبلیغات وام میدهند در هر دو صورت سیستم حاکم دنیا کمر به نابودی طبقه متوسط تحصیکرده
    مزاحم بسته است و اگر ما باهم متحد نشویم وبا کلاه برداری از هم دنباله رو برنامه ریزیهای
    آنان باشیم باحتمال طبقه متوسط در تمامی دنیا از میان خواهد رفت. میدانید که ثروتمندان
    در قدیم هزاران زن داشتند یعنی مخارج هزاران زن را تحمل میکردند مسلم است که برای هر
    زن یک کنیز مونث یک غلام مذکر هم استخدام مینمودند وبرای اینکه خیالشان از جانب غلام
    راحت باشد پسرک خوب چهره ای را اخته میکردند
    یعنی بیضه های اورا می کوبیدند یا در میآوردند که خیالشان از مسایل عشقی راحت باشد.
    نظیر همین ظلم اکنون هم در جریان است جوانان
    مارا معتاد اسیر مساله های جنسی روشوت خوار
    بی انصاف کلاهبردار و… بی انصاف تربیت
    میکنند تا سیستم جامعه بر مبنای فساد باشد
    و براحتی بتوانند مواد اولیه را غارت یا ارزان
    خریداری کنند و عوامل سفاک خودرا هم براریکه قدرت بنشانند.

    تنها
    راه رهایی همان اتحاد تحصیل علوم جدید دوستی و اطمینان و راستی و پاکی است و نیز تولید
    و احیای صنایع مادر تا شاید دوباره مهرورزی راستی
    پاکی همکاری به کشورهای ما بازگردد. )

    بعد
    از این مقدمه دنباله مطلب را به پارسی برگردان میکنم.

  • Amir

    آفریقای
    جنوبی.

    بیشتر
    مستعمره های بریتانیا در صلح و صفا بودند و مردمشان با آرامش زندگی میکردند. و رو به
    پیشرفت و تکامل هم بودند. تنها جنگهای مایوری
    در نیوزلند رخ داد که این اتفاق زیاد
    موثر نبود. تنها در یک منطقه درد سر و مشگل وجود داشت و آنجا مشگل ساز شده بود. داستان
    آفریقای جنوبی همراه با جنگ و کشمکش ها و ستیزه جویی هایی میباشد. بریتانیا مستعمره
    دماغه هلند را در هنگام جنگهای ناپلیون فتح کرد و سپس آنرا به مبلغ ۱۴ میلیون پوند استرلینگ خریداری کرد.

    Page 34 of
    the World Modern History

    At first
    progress was slow. The crossing of the Blue Mountains 1817 had opened up land
    for sheep arming. The discovery of gold in 1851 had caused prospectors to swell
    the smal population. Even so it was 1862 before Sturt made the first north to
    south crossin of the interior, and 1882 before the first refrigerated ship,
    Strathleven managed to bring fresh meat from Australia to Europe. In a way this
    voyage was more important than all the discoveries. Before it happened
    Australia and New Zealand sheep and cattle had been bred for hides and fat
    only. Enormous quantities of meat were wasted because there was too much to
    eat. Refrigerated ships, on the other hand, meant that carcases could be sent
    to Europe. Two new farming industries were born.

    By 1900
    Australia was relatively small English colony spread sparsely over a vast
    continent. Around were overcrowded territories whose people thought enviously
    of Australian open spaces. Germans controlled near-by Papua. The French were in
    Tahiti. Japan was beginning to build an oversea empire. Obviously only a single
    government would be able to organize the defence of such a territory.

    The time was
    ripe for another dominion. The Commonwealth of Australia Act 1900 joined the
    six states in a federal system similar to the USA. Each kept its own assembly
    but it also sent representatives to parliament which controlled defence and
    foreign affairs.

    Picture 31
    Landing frozen meat from Australia 1890

    Picture 32
    Nineteenth-century cattle station in Austalia.

    South Africa

    Most of the
    new British Empire developed peacefully, although Maori Wars did occur in New
    Zealand. In one area only was there trouble. South Africa’ story is one of
    disputes and war. Britain captured the Dutch Cape Colony during the Napoleonic
    wars and bought it afterward for 14 millions pounds.

    Page 35 The Modern History of the World

    Before the
    Suez Canal was cut such a base at the
    tip of Africa seemed valuable for the Royal Navy. Britain also took over a
    number of Dutch farmers(Boers), tough, religious folk who disliked all
    government and used African natives as slaves. Living lonely life, such men
    learned to be self-reliant, to read their Bibels and to shoot very accurately.
    They owned large farms; 6000 acres was quite common. They also reared families
    of ten, twelve and even seventeen children. As each son usually wanted a
    similar sized farm to that of his father, the Boers gobbled up more land and
    moved steadily inland. This habit irritated the British who saw their
    responsibilities growing heavier each year. The Boers for their part hated
    paying taxes and thought the British attitude to Africans soft. When natives
    were given voting rights in 1828 they were disgusted. When talk of freeing the
    slaves reached their ears they were horrified. However, it was the desire for
    more land and more freedom which caused some of them to clamber into their
    ox-waggons and start the Great Trek
    inland in 1837.

    The clue to
    much later trouble is contained in a statement made by these first Vootrekkers,
    as they were called. They wrote, We quit this colony under the full assurance
    that the English government has nothing more to require of us, and will allow
    us to govern ourselves without interference in future., In other words the
    Boers felt they were going off to found a new land. The British government
    however, disliked such people marching off into the inerrior. They forsaw that
    wars with natives would result and British troops would have to come to the
    rescue. As expected, the advancing Boers soon met Bantu warriors moving south,
    also in search of land. Fighting, massacres and ambushes followed until the
    Boers wona victory at Blood River in 1838.

    The next few
    years saw history repeate itself. Boer pioneers would occupy a new region and
    set up an independent state. There would be fighting with natives and the
    British would move in restore order. Natal was taken over inthis way in 1843.
    At first the Transvaal and Orange River Free State were given a limited amount
    of freedom by the terms of the Sand
    River Convention, 1852. Then when diamonds were found in the Orange River Free
    State in 1865 British troops moved in to administer the disorderly boom town of
    Kimberley.

    صفحه
    ۳۵ تاریخ مدرن جهان برگردان به پارسی

    قبل
    از حفر کانال سوئز این چنین پایگاه مستعمراتی برای نیروی دریایی سلطنتی بسیار ارزش
    مند بود. بریتانیا هم چنین تعدادی از کشاورزان
    هلندی را تحت حکومت خود درآورده بود. آنهاییکه به بویرها معروف بودند. اینان مردمانی
    رام نشدنی ومذهبی بودند که مخالف هر نوع حکومتی هم بودند. آنها علاقه و عادت به داشتن
    بومیان آفریقایی به عنوان برده نیز داشتند. آنان همیشه به تنهایی زیسته بودند و یاد گرفته بودند که چگونه به خویشتن خویش متکی
    باشند. آنان به خواندن انجیل جلیل و تیراندازی های دقیق و صحیح مشغول شده بودند. آنان
    نیز صاحبان مرزعه های بزرگ وعظیم که مثلا ۶۰۰۰ اکر( کمتر از هکتار قریب ۴۰۰۰ مترمربع درهر اکر در صورتیکه هکتار ۱۰۰۰۰ مترمربع است) و داشتن این مقدار مرزعه برای
    آنان کاملا معمولی در آنجا بود.

    فامیل
    های آنان و یا خانواده یشان هم بسیار بزرگ
    و پر جمعیت بود. ده تا دوازده وحتی ۱۷ بچه در هر خانواده داشتند از آنجاییکه هر
    فرزند معمولا پسر هم مزرعه ای به مساحت مزرعه پدر میخواست بنابراین بویر ها به سرزمین ها و مزرعه های بیشتری
    احتیاج داشتند. و این باعث شده بود که بطرف داخل قاره سیاه پیشروی نوده و هجوم ببرند
    تا زمین های بیشتری در اختیار بگیرند. این عادت آنان در نتیجه این میشد که از حکومت بریتانیا که در آنجا
    دارای مسولیت بود و آنرا حس میکرد ناراحت باشند. حکومت مخصوصا اینکه میدیدند که مسولیت
    آنان هرسال به سال سنگین تر هم میشود. بویرها برای قسمت هایی که در اختیار داشتند نیز نمی خواستند که حتی مالیات هم بپردازند. آنها هم
    چنین اینطور تصور میکردند که حکومت بریتانیا با سیاهان آفریقایی رفتاری نرم وملایم
    دارد ووقتی در سال ۱۸۲۸ به بومیان حق رای داده شد آنها بسیار وحشتزده
    و خشمگین گشتند. بهرحال این آرزوها ی داشتن آزادیهای بیشتر و بیشتر باعث شد که برخی
    از آنان به سختی سعی در رفتن از آن حدود بنمایند. آنها به واگن های گاوی یاگاوکش خود
    رفته و در سال ۱۸۳۷ شروع به ترک مکانهای قبلی خود نمود به داخل قاره رهسپار گشتند.

    دلیل
    دردسرها و مساله ها و مشگلاتی که دیرتر یا بعدا اتفاق افتاد در همین موضوع بود که اولین ورتکرها در محلی هایی
    بودند که بعدها این مکان ها به همین اسم ها شهرت یافت. آنها نوشتند ومیخواستند که ما
    که در این مستعمره سکنی داریم با تمامی قواهایمان خواهان آن هستیم که حکومت لندن یا
    بریتانیا اجازه هیچگونه مداخله و یا درخواستی از ما داشته باشد. و کاری بکار مانداشته
    باشد. بدین جهت بخود نیز اجازه میدهیم که شخصا و راسا حکومت خودمان را در دستهایمان
    داشته باشیم و با دردست گرفتن حکومت خواهان
    مداخله آن دولت در آینده همی نیز نمیباشیم.

    درکلام
    بویر ها این موضوع بخوبی نمایان بود که آنان میل دارند سرزمین تازه ای تاسیس کنند حکومت
    بریتانیا نیز علاقه ای نداشت که اینطور مردم در این امور داخلی دولت آنان مداخله نمایند.
    مسلم میشد که این اقدام ها نتیجه ای جز جنگ را در برندارد. و بالاخره این سربازان بریتانیایی
    بودند که می بایست مداخله کرده و آنچه را دولتشان از دست داده بود بزور پس بگیرند.
    همانطوریکه انتظار میرفت بویرها بزودی با مردان جنگی نانتو ها که بطرف جنوب میرفتند
    برخورد کردند که آنان نیز در جستجوی سرزمین های تازه ای بودند. جنگهای وحشتناک و خونریزهای بسیار کشتارهای همگانی و قتل عام های فراوان و کمین کردنها
    و از بین بردنها زیادی اتفاق افتاد و دو طرف به کشتار ادامه میدادند و همدیگر را از
    بین می بردند. تا آنکه بویر ها پیروز گشتند. و این پیروزی درکنار رودخانه خونین بلاد ریور
    در سال ۱۸۳۸ اتفاق افتاد. درچند سال بعدی نیز دوباره تاریخ تکرار گشت وحادثه های ناگوار
    گذشته بار دیگر اتفاق افتاد. مهاجران بویری یک ایالت مستقل تاسیس کردند و با اشغال دیگر سرزمینهای ایالت خود را پایه گذاری
    نمودند. جنگ و خون ریزی وکشتار همدیگر میان آنها و مردم بومی با بویر ها بارها درگرفت
    و حکومت انگلستان خود را ملزم دید که برای برگردانیدن نظم دوباره خود را درگیر نماید.
    ناتال بدین ترتیب دوباره در سال ۱۸۴۳ تحت سلطه بریتانیا قرار گرفت. در ابتدا
    ترانسوال و ایالت مستقل اورانژ ریور بصورتی مستقل اداره میشدند و تاحدودی از آزادی
    واستقلال بوسیله یا با قرارداد سندریور کانونشن برخوردار بودند که این قرار داد در
    سال ۱۸۵۲ به امضا رسیده بود.

  • Amir

    کتاب
    برباد رفته اثر مارگارت میچل آمریکایی پارسه و انگلیسی

    Gone with
    the wind by Margaret Mitchell English
    and Persian.

    نظر
    من ترجمه این کتاب به پارسی نیست بلکه میخواهم جمله به جمله یا پاراگرف به پارسی و
    انگلیسی بنویسم شاید از این رهگذر خدمتی به دانشجویان خواستار زبان انگلیسی یا پارسی
    کرده باشم وگرنه ترجمه این کتاب سالها پیش شاید حدود ۶۰ سال پیش همزمان با نمایش فیلم آن در ایران
    توسط آقای حسن شهباز همراه با تصاویری از همان فیلم چاپ و ترجمه شده است. آن روزگاری
    که ما دانش آموز دبیرستان بودیم اکثر معلم زبان ویا معلم ریاضی نداشتیم و این است که
    ما در این دو درس قوی نبودیم. و تنها با حفظ کردن حداقل نمره را میگرفتیم. شاید بدین
    وسیله جوانان و نوجوانان پارسی زبان بتوانند از این راه کمکی گرفته و زبان هایشان و
    گنجینه فرهنگ لغات شان بالا برود.

    My point is
    not to translate this book in Persian, as Mr. Hassan Shahbaz had translated
    this book very nicely in Persian 60 years ago. I wish to help the Persian
    speaking students to learn more English words by reading books. This book was
    published in Iran with the pictures of the movie with the same name, in that
    time we were elementary school students and we loved to read the books, as it
    was the only matter we had. Generally we did not have foreign and math teacher
    most the time, so these two subjects were not advanced in us. We just learned
    by heart and got the minimums score for them. I thought may be in this way I
    can help Persian speaking students to learn more words by reading this book.

    من تصمیم
    دارم تمامی کتابهایی را که در مدرسه آلمانی تهران و یا مدرسه بریتانیا و مدرسه آمریکایی
    و مدرسه سفارت تدریس میکردم دو زبانه در اینترنت بگذارم. دوستدار شما امیر

    I wished I
    could translate all books in two languages as I was teacher in German, British
    and American school and colleges. I try to do that and will put them in
    internet, so Persian speaking students’ can of may be use them. Yours Amir

    بخش
    اول قسمت اول اسکارلت زیبا نبود ولی مردان به ندرت متوجه این موضوع میشدند. در او یک قدرت جادویی و جذابیت
    مخصوصی وجود داشت که مردان را بخود جلب میکرد. نظیر دو برادر دو قلوی تارلتون که هردوی
    آنان شیفته اسکارلت بودند.

    Part one,
    Chapter 1 Scarlett O’Hara was not
    beautiful, but men seldom realized it when caught by her charm as the Tarleton
    twins were.

    در چهره
    او ظرافت و زیبایی که از مادرش به ارث برده بود چشمگیر بود. که مادر او از اصیل زاده
    گان و یا نجبای فرانسوی بود که در ساحل زندگی میکردند. و توانایی همراه با برجستگی
    شخصیت سنگین اش را از پدر ایرلندی اش فرا گرفته
    بود.

    In her face
    were too sharply blended the delicate features of her mother, a Coast
    aristocrat of French decent, and the heavy ones of her florid Irish father.

    چهره
    ای دلربا داشت همراه با فرورفتگی یا گودالهای لپهایش همراه با چانه ای مربع شکل و زیر
    گلویی زیبا. چشمانش سبز روشنی بودند مثل زمردی تابناک و روشن که موقع نگاه کردن و یا
    خیره شدن همراه با مژگان سیاه بلندش اثری جادویی بر بیننده میگذاشت. مژگان بلند و بطرف
    بالا برآمده و حلقه شده اش زیبایی خیره کننده ای به این دخت می بخشید.

    But it was
    an arresting face, pointed of chin, square of jaw. Her eyes were pale green
    without a touch of hazel, starred with bristly black lashes and slightly tilted
    at the ends.

    در بالای
    این چشمان جادویی دو ابروی متناسب قرار داشتند که کمی بطرف بالا متوجه بودند وسایه
    هایی دلفریب و قشنگ به چشمان خمار مست او میدادند. که همه این زیبایی ها در چهره سپید
    گل مگلونیایی او اثری جاودانی هنری می نمود. پوست لطیف و سفید او می بایست که از تابش
    آفتاب جورجیا محفوظ باقی بماند و همگی زنان جنوب از این پوست سپید برفی شان در برابر
    خورشید از کلاه های بلند و بزرگ زیبایی استفاده میکردند.

    Above them,
    her thick black brows slanted upward, cutting a startling oblique line in her
    magnolia-white skin- that skin so prized by Southern women and so
    carefully guarded with bonnets, veils
    and mittens against hot Georgia suns.

    دخترک
    جوان جادو گر ما همراه با استوارت و برنت در سایه خنک در سایه بان یا آلاچیق تارا نشسته
    بودند و باهم از هر دری سخن میگفتند. تارا مزرعه پدراسکارلت بود. آن زمان یک عصر بلند
    یا بعداز ظهر ماه آپریل سال ۱۸۶۱ بود. آن دخترک دلفریب مثل یک تابلوی نقاشی
    بود که توسط نقاشی زبر دست پدیدار گشته بود.

    Seated with
    Stuart and Brent Tarleton in the cool shade of the porch of Tara, her father’s
    plantation, that bright April afternoon of 1861, she made a pretty picture.

    لباس
    بلند سبز تازه گلدار موسلین وی حدود دوازده یارد گسترده شده بود که این پارچه خوش رنگ
    تا پایین تنه وی ادامه داشت و آن پیراهن قشنگ
    با دم پایی هایی که مراکشی بود بسیار همراه و جور بودند و بهم می آمدند. پدرس این نعلین
    ها را تازه گی از آتلانتا خریده بود. پیراهن زیبا به کمر باریک هفده اینچی او بسیار
    برازنده بود.

    Her new
    green flowered-muslin dress spread its twelve yards of billowing materials over
    her hoops and exactly matched the flat-heeled green morocco slippers her father
    had recently brought her from Atlanta. The dress set off to perfection the
    seventeen-inch waist.

    این کمر باریک ما که حدود چهل سانتیمتر
    است در تمامی سه بخشداری آنجا نظیر نداشت و وی از همگان دخترکان آن سه بخشداری یا فرمانداریها
    کمرباریک تر بود. و برای همین بود که پیراهن به کمرباریک و باسن زیبای او خوب نشسته
    بود. یا خوب قرار گرفته بود.

    این
    کمر باریکی بالا تنه اورا بسیار دلربا نشان میداد. و این تنگی پیراهن پستان های سفت
    و تاره بحد رشد وکمال رسیده دخترک بالغ شده
    شانزده ساله را بخوبی نمودارمیکرد. بطوریکه قوس ها و منحی های برجستگی های بدن
    دخترک بسیار جذاب و دلفریب به نظر میآمد.

    This nice
    waist, the smallest in three counties, and the tightly fitting Basque showed
    breasts well matured for her sixteen years

    گویا همه چیز های زنانگی در این دخترک کم
    سن شانزده ساله تکمیل و کامل شده بود. او دیگر یک دختر بچه نبود بلکه زن جوانی در نهایت
    فریفته گی و آمادگی عشق ورزی و دوست داشتن
    بود.

    She was not
    a little girls any more, but a very young woman in her feminine figure or a
    perfect round and round body of a mature young woman. She was ready for love
    and get lover.

    با وجود
    مد بودن و بزرگی و پف بودن دامن بلندش. موهایش به سبک کلاسیک قدیمی تزیین شده بود.
    و مثل دریایی مواج به بدنش سرازیر شده بود. دست های کوچک و ظریف سفید برفی دخترک ره
    آرامی بر روی رانها دلاویزش قرار گرفته بود.

    But for all the modesty of her spreading skirts, the demureness of hair
    netted smoothly into a chignon and the quietness of small white hands folded in
    her lap, her true self was poorly concealed.

    چشمان سبز جدابش که در چهره خندان و شاداب او می درخشیدند به چهره اش شیرینی
    مخصوصی میدادند. که آن نگاه ها پرا شیطنت و سرزندگی و تحرک بودند. که با آرامی و متانت
    و سنگینی او همراهی میشدند. گویی مثل یک شکارچی ماهری که دامهای خود را پهن کرده و
    به آرامی منتظر قربانی بینوایی است.

    The green
    eyes in the carefully sweet face were turbulent, willful, and lusty with life,
    distinctly at variance with her decorous demeanor. As a person who wants to
    catch something in his traps and waited to get somebody in his traps.

    با وجود
    داشتن مادری سنتی و سخت گیر و نصیحت کن که مرتب به او هشدار و اندرز میدادو دایه ای
    سخت گیر و مرتب و با انظباط کنترل و داشتن چشمان شیطنت بارش مال خودش و در اختیار خودش
    بود.

    Her manners
    had been imposed upon her by her mother’s gentle admonitions and the sterner
    discipline of her mammy; her eyes were her own.

    در دو
    سمت او دو برادر دلباخته دوقلوی نشسته و در
    صندلی هایشان فرو رفته بودند. در پناه نور آفتاب
    هر دو برادر خوشحال خندان و سرزنده بودند. آنان مصاحب زیبایی بدست آورده بودند
    و با او صحبت میکردند. رانهای بلندشان را چکمه هایی تا زانوهایشان می پوشانید. رانهایی
    که در اثر اسب سواری و تاختن با اسب پر از عضله های دلربایی شده بودند.

    On either
    side of her, the twins lounged easily in their chairs, squinting at the
    sunlight through tall mint-gar-nished glasses as they laughed and talked, their
    long leg booted to the knee and thick with saddle muscles, crossed negligently.

  • Akhoondkade

    سلام
    لطفا هوای پیج ما رو هم داشته باشد…

    https://www.facebook.com/akhoondkade

  • Amir

    صفحه
    ۱۴۴ تاریخ عمومی جهان جدید به پارسه
    و انگلیسی

    Page 144 New
    World History

    شکل
    ۷۳ جبهه غرب Picture 73
    Western Front.

    و همچنین
    دو گوشه پیشرفته هم نیز داشت که به دفاع آلمانی ها میرسید. که این دفاع در یپرس و وردون بودند. که این جا مثل
    یک پرتگاه و یا داغی بزرگ بود که به این مشگل و موضوع بیابانی بودند منطقه وخرابیهای
    جنگ نیز اضافه میگشت. گل و گودالهایی پر از
    آب و کثیف گل آلوده سیمهای خار دار زشت و نا
    همآهنگ و قسمت های ارتباطی سیم خار دار و همراه با هم ارتباطی و گروه ها و دسته های نظامی هم جز همین
    منظره ها بودند.

    The salient’s
    two corners jutted into the German defense at Ypres and Verdun. Like a great scar, this wilderness of ruins,
    mud, puddles, wire and corpses, disfigured the countryside for four years.

    که حالتی
    غیر عادی و نامناسب به کناره های دهکده های آنجا میداد. که چهار سال بود که این نماها
    در آنجا خود نمایی میکردند و باهمه این مکافاتهای و این توصیف ها میلیونها مرد رزمی
    و جنگجو به داخل این فضا تزریق میگشت ونیز برای این مکان میلیونها پاوند استرلینگ هم
    به داخل ارسال میشد یا خرج میگشت. که برای خرید اسلحه و دستگاه های مربوط هزینه میشد.

    Into it
    great powers poured millions of men and millions of pounds of equipment. Here
    in misery and agony generations of French, German and British died or were crippled.

    در اینجا
    بدبختی و فلاکت و درد رنج با عذاب های الیم
    جهادی و مقدس همراه بودند. که به جوانان بخت برگشته می تازیدند. که این مصیب ها نه
    تنها برای جوانان فرانسوی یونیفورم پوشیده بود که درآن جوانان بخت برگشته بریتانیایی
    و آلمانی هم سهم فلاکت باری داشتند.

    All these disaster
    war for young people who served so called their fatherland or motherland or
    they defend their countries.

    همه
    این جوانان عوض دوستی و عشق ورزی و علاقه داشتن بهم و یا به همنوعان خود درکنار هم
    برادر وار مرده بودند. گویا مرده های آنان دیگر باهم صلح سازش داشتند و درکنار هم و
    در آغوش هم بخوابهای ابدی فرو رفته بودند نه دیگر نشانی از خشم بود و نه از ترس دشمنی
    یا دوخمنی.

    All these
    handsome young men, who are now dirty sick, wounded or dead for the greed of
    their ignorant Emperors or statesmen. Instead to be loved and love each other
    as even Jesus told us, they killed each other and now they were dead bodies
    next to each other, laying in peace and not hate and war were in their faces. In
    their dead faces were not any sign of fear of hate any more.

    آنها
    درکنار هم مرده بودند تا دیک حرص و آز و طمع دیگر پرجوش خروش باشد. آنها که معلول و
    مجروح بودند وضعشان بمراتب بدتر بود زیرا در آغوش مرگ دیگر درد ناراحتی را حس نمیکردند.
    ولی تا زنده بودند باید درد رنج بکشند برای چند وجب خاک آلوده به خون. امپراتوران ابله
    باهم اینطور جنگیده و کشتارها کرده بودند.

    They were
    dead next to each other because the greedy people wanted more land and more
    wealth and or power. The ones who were sick were in a worst position, as they
    should have pain and experience hunger.

    آنها
    هم که مجروح بیمار و معلول بخانه های خویش برگشته بودند می بایست تاوان طمع سرکرده
    گان ملی مذهبی غیر دلسوز و طمع کاران را می پرداختند که برای خوشی و ثروت بیشتر آنها
    را به این روز انداخته بودند. آری جنگ چهره های جوانان را می سوزاند و آنان را تبدیل
    به پیرمردهای بیمار و علیلی میسازد.

    The ones who
    went home disable or wounded must also pay for the greed of their statesmen or
    their emperors or kings. The war burned the face of handsome young people ,and
    changed them to old sick, wounded and disable people.

    سربازان
    به این سرزمین های سوخته می گفتند درست همان
    کاری که اکنون در افغانستان یا فغانستان میکنند. سرزمینی که دیگر صاحبی نداشت ومیگفتند که بهیچ کس دیگر تعلق ندارد. سرزمینی با
    یک مشت خرابه های جنگ زده از بمب خمپاره و خوتینی ها درهم و داغون با بدنهای پاره پاره شده جوانان فرانسوی آلمانی
    بریتانیایی و غیره و اسلحه های زنگ زده ومفلوک وخراب ودرهم شکسته شده.

    The soldiers
    said about the destroyed land, the same they did now in our countries Afghanistan
    or Faghanestan. The land had no landlords any more. The land full of dead
    people, destroyed totally and European young dead people covered the land. With
    their damaged and broken weapons. As the soldiers called it No man’s land.

    تنها
    چند کابوس مدهش میتوانند به این بدی باشند و اینهمه وحشت درد ناکی را شامل گردند که
    ممکن است انسان تنها درخوب ببیند. ولی این منظره ها بیرحم تر از هر کابوسی بود ووحشی
    تر از هر حیوان درنده ای قربانیان خود را به نمایش گذارده بود.

    Few nightmares
    could have been as bad. Wilde and cruel and destroyed.

    در سال
    ۱۹۱۵ و اولهای سال فرانسوی ها نزدیک کومپینگه دست به یک حمله زدند و ۹۰۰۰۰قربانی برجای گذاشتند. این تنها رقم تعداد
    تلف های و زخمی های آنان بود در مارچ بریتانیایی
    ها درنوپه شپله برنده شدند و چند میل مربع
    را پس گرفتند.

    Early in 1915 the French attacked near Compiegne,
    suffering 90,000 casualties. In March the British won at Neuve-Chapelle and
    gained a few square miles.

  • Amir

    صفحه
    ۱۴۲ تاریخ عمومی جهان جدید به پارسه
    و انگلیسی

    Page 142 New World History English and Persian

    فرمانده
    آنان آدمیرال اشتورده و به او دستور داده شده
    بود که برنگردد تا کشتی آلمانی غرق نشده اند. و وقتی که کشتی های آلمانی ها غرق شدند
    او میتواند به میهن بازگردد.

    Their
    commander Admiral Sturdee was ordered not to return until the German ships all
    were sunk.

    این
    دیگر یک ماموریت طولانی خواهد بود که به خوش شانسی بریتانیا به دوره ای کوتاه تبدیل
    گشت.

    What could
    have been done a long time job was made easy by a stroke of luck for the
    British.

    و این
    اتفاق خوش این طور بود که یا ضربه ای آسان کارها را بجلو انداخت .در ۷ دسامبر ۱۹۱۴ اشتورده و کشتی هایش در فاکلند برای تهیه
    سوخت و زغال بار زدن و گرفتن وسایل سوختنی درحال بارگیری بودند در این هنگام فن اشته از راه وارد شد و به حمله ای شدید به اسکله ها و
    پایانه ها دست زد.

    On the 7
    December 1914 Sturdee’s ships were coaling in the Falkland Islands when Von
    Spee arrived to attack the base.

    ناگهان
    آلمانی ها وحشت زده ناوگان جنگی برتیانیا و اژدر افکن ها و دکل های د دیرک های کشتی
    های جنگی را که با پرچم انگلستان و بریتانیا مجهز بودند دیدند. اما دیگر دیر شده بود.

    The
    horrified German saw the distinctive tripod masts of the British battleships
    when it was too late.

    او چرخشی
    انجام داد و دنبال چهار کشتی آلمانی نمود که همه را غرق کرد۲۳۰۰ ملوان و همچنین فن اشپه و پسرانش کشته شدند.

    He swung
    away but after a chase four German warships were sunk and 2300 sailors,
    including Von Spee and his sons were killed. Goody for Britain.

    بحز
    این مطلب ناوگان نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا بعد از جنگ تقریبا بدون توجه از مهلکه
    ها گذشته بودند. آرتش اکنون درگیر جنگهای وحشتناکی
    شده بود . ارزش واقعی ناوگان در موقعیتی قرار داشت که غیر قابل انتظار ود.

    Apart from
    this the British navy’s war work passed almost unnoticed. The army was engaged
    in dramatic battles. The fleet’s real value lay in what did not happen.

    دیگر
    حمله ای از طرف آلمانها به ناوگان بریتانیا
    انگلستان امکان پذیر نبود. حتی یک دسته کشتی هم از بین نرفته بودند. و عملیات
    دشمن یا دخمن دوخمن نتوانسته بود حتی به یک
    کشتی هم خسارتهایی قابل توجه وارد نماید.

    No German
    invasion of British was ever possible. Not a single troopship was lost through enemy
    action in the Channel.

    قلمروها
    استعماری فرانسه و مستعمره های دیگر هم بدون هیچگونه ناراحتی سربازان خود را به فرانسه
    بدون از دست دادن فرصت گسیل داشته بودند. یا
    ارسال کرده بودند یا فرستاده بودند.

    The dominions
    and colonies sent their soldiers to France without difficulties.

    حتی
    راه بندانهای تنگ و درهم آلمانی ها نتوانست پیشآهنگان را ازکار خود کنار بزند. و اکنون
    در سالهای ۱۹۱۵ آلمانی ها درفشار بودند که کارهای تلافی جویانه ای انجام دهند.

    Even the
    tight blockade of Germany did not hit the headlines.

    در ۴ فوریه آنها یک راه بندان تلافی جویانه ومتقابل
    را تدارک دیدند که برای بریتانیا درد سر ایجاد
    نمایند.

    On the 4
    February they announced a counter-blockade of Britain. Since they would have to
    use U-boats this raised serious problems.

    از آنجا
    که از زیر دریایی ها استفاده میکردند می توانست که تهدیدی جدی باشد. زیر دریایی میتوانست
    براحتی کشتی ها را غرق نماید بدون اینکه حتی دیده شود.

    Submarines
    could only sink ships.

    آنها
    مثل کشتی ها بزرگ نبودند که بتوان آنان را متوقف کرد. فعالیت های شبانه روزی آنها خسارتهای
    زیادی میزد. خسارتهای مهمی هم به بارهای حمل شده توسط کشتی ها زده بود. یا وارد آورده
    بود.

    They were
    too small to stop them, send boarding-parties and destroy the cargo.

    بدین
    ترتیب حتی کشتی ها کشورهای بیطرف هم در امان نبودند. بخصوص کشتی های آمریکایی در خطر
    قرار داشتند.

    As result
    neutral ships particularly American were in danger.

    صفحه
    ۱۴۳ تاریخ عمومی جهان جدید به پارسه
    و انگلیسی

    Page 143 New World History English Persian.

    بطوری
    کاملا جدی و زننده دولت آمریکا آلمان را مورد خطاب قرار داده و به آن دولت اخطار نمود که به کالاهای تجاری آمریکا
    احترام بگذارند ومورد حمایت آنها را قرار دهند. و به آنها دست درازی ننمایند.

    Ominously the
    US government warned the Germans not to touch their merchantmen and do not
    misused them or put their hand on them.

    با اهانت
    به این درخواست و اخطار تانکر آمریکایی در اول ماه مه با اژدر مورد حمله قرار گرفت.
    شش روز بعد یک کشتی خط های دریایی بریتانیا در لوسیتانیا در ایرلند غرق گردید. این
    کشتی دارای ۱۲۰۰ نفر مسافر بود که همگی صدمه دیدند.
    ۱۱۸ نفر آنان آمریکایی بودند.

    Despite this
    an American tanker was torpedoed on 1 May 1915. Six days later a British liner
    the Lusitanian was sunk off Ireland. Of the 1,200 passengers drowned 118 were Americans.

    اعتراض
    دولت آمریکا بالاگرفت و بسیار شدیدگشت. بقدری صدای آمریکا رسا و بلند بود که گویی ملت
    آمریکا پشت این صدا است. آلمان که می ترسید آمریکا وارد جنگ شود و به آن دولت اعلان
    جنگ کند. از آن به بعد عملیات توسط زیر دریایی
    های آلمانی محدود گشت به کشتی های دشمن یا دوخمن
    و تاسال ۱۹۱۷ این روش ادامه یافت.

    The uproar
    in the US A was so great that Germany feared she might declare war. Her U-boats
    campaign was then restricted to enemy ships only until 1917.

    سرزمینی
    که دیگر بدرد هیچ کس نمی خورد. یک صحنه واقعی
    جنگ . شکل ۷۲

    Picture
    72 No men’s land-a typical scene.

    جبهه
    غرب ۱۹۱۴-۱۶
    در صفحه ۸۳ کتاب. Western Front 1914-16 . Page 83 of Original book.

    خط مقدم
    جبهه که تاسیس یافته بود بعد از واقعه مارن
    به زحمت چند مایلی از میان میدانهای جنگ توانسته بود عبور نماید. این جبهه از اوستلند
    در بلژیک شروع میگشت و از یپرس لووسز آراس و آلبرت میگذشت و در عرض رودخانه زومه یا سومه
    بود و دور یک نیم دایره پهنی تا رایم میرفت
    د در وردون تا قبل از رسیدن به مرز سویس ادامه داشت.

    The front
    established after the Marne hardly moved more than a few miles throughout the
    war. It ran from Ostend Belgium, through Ypres, Loose, Arras and Albert, across
    the river Somme and round in a wide half circle to Rheims and Verdun before
    ending at the Swiss border.

    Picture
    73 the Western Front…

  • Amir

    متاسفانه ما مردم با واقعیت ها کار نمی کنیم بلکه بیشتر دنبال رویا هستیم و شاید هم همین جاست که متیوانند مارا گول بزنند. مردم کشورهای ما لااقل اکثرشان سواد درست حسابی ندارند. اکثر شان هم مغرور به بی سوادی خود هستند یعنی با وجود اینکه مثلا شش کلاس سواد دارند میخواهند ثابت کنند که از استاد دانشگاه هم بیشتر سواد دارندو بهتر می فهمند بدون اینکه حتی مثلا قرآن را با ترجمه خوانده باشند کاملا آنرا نخوانده اند ولی خود را فیلسوف مسلمان میدانند.

    به شهادت اکثر موردهای تحقیقاتی اکثر مردم دنیای سوم و خاورمیانه کتابخوان نیستند و تنها با یک تعصب مغرورانه خود را عالم دهر میدانند. درصورتیکه علم گسترش زیادی دارد و کسی نمی تواند همه دان باشد. که تا به انجا رسید دانش من که بدانم که هنوز هم نادانم. بعد هم همین مردم ساده دل ساده لوح مغرور براحتی شکار صیادان وحقه بازان و ناقلاها میشوند و به مریدان آنان تبدیل میشوند.

    شیادان هم با کمک ابلیس های گنده که طالب درگیری مردم به مساله های پیش پا افتاده هستند تا آنها مشغول و ایشان به غارت بی درد سر مشغول باشند. اکثر مردم کشورهای ما نه تنها قرآن را کامل همراه با ترجمه نخوانده و خودشان را نخوانده ملا میدانند و یک تعصب مرد افکن دارند که همراه با خرافات و ظلم نیز همراهشان هست. آنان حق دارند ونمی خواهند به کسی هم گوش بدهند آنها همه چیز دان هستند و بکسی احتیاجی هم ندارند. تا مورد های دیگر و راه های دیگری را هم لااقل بدانند.

    مثلا مردم هند اکثر دارای سواد هستند و کتابهای انگلیسی را میخوانند و تا اندازه ای از اوضاع جهان با اطلاع هستند.

    خودتان ببینید که در روزنامه های الکترونی هم باهم با فحش های رکیک جنسی مواجه میشوند اگر کسی عقیده آنان را نپذیرد فورا آلات جنسی خودشانرا تبدیل وسیله ای برای فحاشی کرده به فحش آنان را تبدیل میکنند وحواله طرف میدهند.
    جوان مثلا افغانی که از بچه بازی و سرگردانی بچه های بینوا و سایر دزدیهای و غارتگریهای کشور براحتی از کنارش عبور میکند ولی وقتی در روزنامه ای زنی افغان مثلا به یک غیر افغان دست میدهد خونش به جوش میآید ومیخواهد طرف را بکشد. غیرت او بچه بازی یعنی از مفعول شدن پسر بچه ها بوسیله مردان بالغ بجوش نمی آید ولی از یک دست دادن ساده یک زن با یک مرد آقا غیرتی میشود. و تمام آلات های جنسی را بخدمت میگیرد تا عقده گشایی کند.

    مردم ما بواسطه ندانستن زبانهای خارجی از تماس مستقیم با کشورهای دیگر و فرهنگ های دیگر محروم هستند و تنها در چهار دیواری زندان بیسوادی یا کم سوادی خودشان محصور شده اند. ولی خود را علامه دهر می پندارند و بجای جواب توهین میکنند و کشتار میخواهند بکنند. حاضر نیستندکه عقاید دیگران را حتی گوش کنند. و جواب آنان فحش های خوار مادر و حواله کردن آلت جنسی شان است اگر عقیده ای را دوست نداشته باشند و اگر قدرت داشته باشند که میخواهند طرف را به قتل برسانند شاید به بهشت موعود رفته با حوریان مه پیگر هم خوابه شوند در صورتیکه در این دنیا حوریان زمینی را در دسترس ندارند.

    باز همه میدانیم که یادگیری بایست از سن های پایین شروع شود که انسان قابلیت زیادی برای یاد گیری دارد. متاسفانه غرب و کشورهای صنعتی هم چون بازار میخواهند نمی خواهند کشورهای ما تولید کننده های قهاری باشند میخواهند ما به خرافات عقده های جنسی کمبود های مالی ودرسی و نداشتن امکان های تحصیلی کاری حتی بیماری درگیر باشیم تا سرافرصت اینکه به کارهای کشوری برسیم وقتی نداشته باشیم.

    همانطوریکه غارتگران بین المللی تا بحال مارا درگیر جنگ بین شیعه سنی مسیحی مسلمان ترک فارس عرب عجم پشتون غیر پشتون بهایی مسلمان و …. غیره کرده اند و مارا ازهم جدا و بجان هم انداخته اند و مرتب هم برای این آتش هیزم میآورند. زیرا آنان میخواهند که ما برده و مصرف کننده باشیم و آنان آقا و تولید کننده اکنون هم در صدد هستند که یک جنگ آدمکشی و برادرکشی بین بی دنیان و با دنیان برپا کنند که از هر طرف کشته شوند به نفع آنان است ومن تنها به عنوان یک معلم میخواهم از اینترنت استفاده کردن کتابهایی که در کالجها و مدرسه های خارجی غربی درس داده ام همه را به پشتو وفارسی دری ترجمه و در اختیار شما قرار دهم. تا باخواندن و یاد گیری زبانهای اروپایی دریچه ای برروی شما باز شود و اطلاعات دست اول بدست بیآورید.

    برای این منظور کتاب نیو ولد اوردر یا کتاب تاریخ عمومی جدید گیتی را ترجمه دوزبانه میکنم تا علاوه بر یادگیری وکمک به زبان اروپایی بامساله های سیاسی دنیای روز هم آشنا شوید. باتشکر.

  • Amir

    کتابThe Words
    used in the book the History of the
    Modern New World, بسیاری از دوستان از من خواسته بودند که
    ترجمه تک تک لغت ها را هم برایشان بنویسم تا خواندن متن انگلیسی های همراه با ترجمه
    پارسی برایشان آسان تر باشد . من خیلی میل داشتم که تصاویر کتابهای درسی مدرسه های
    خارجی را هم در اینترنت بگذارم شاید کمکی برای کسانی باشند که از راه زبان پارسی میخواهند
    زبان انگلیسی کلا سیک فرا گیرند. امیدوارم که از این راه خدمتی به دوستان گرامی نادیده
    ام کرده باشم. من بعد سعی میکنم هر درسی ویا
    هرقسمتی را که ترجمه کردم قبل یا بعد از آن تک تک
    لغت ها را هم با ترجمه شان بنویسم.
    با تشکر.

    گواهی
    نامه مربوط به راسهای مطلبها مواد درسی
    آمادگی کانونی مرکزی
    موضوع داخل گفت گو شدن.

    Certificate
    , relevant, syllabuses , preparation , focal point, topic, approach ,

    تاکید
    شرح چشم رس منظور نظریه ضروری داخل
    بحث شدن تحمیل کردن روشن کردن

    Approach, emphasis,
    narrative , viewed, approach , imposes , illuminate

    وارث
    شدن عظمت و شکوه گوشت دوباره بکار انداختن زنده کردن
    نسخه خطی برگردانیدن سر دستی نوشتن

    Inherited,
    grandeur, flesh, resurrected,
    manuscript, distracted, scribble

    اثر
    عقیده قابل ذکر impression

    صفحه هشت کتاب

    قبل
    مورد تاخت تاز قرار دادن شکست دادن بدون حرکت
    میخ دار میخ کوب شده

    Previously,
    invaded, defeated, motionless, spiked ,

    بودند برپا کردن
    هنگ محراب خاموشی سرود جلیگ جلینگ کردن خوشی یا وجد کردن

    Mounted,
    regimental , altar, hushed silence , hymn, clink , rejoice,

    زانو
    زدن روحانی کشیش جماعت سواره نظام
    اعلان کردن سرود شادمانی کردن
    درنتیجه

    Knelt,
    clergyman or woman, cavalryman or woman, proclaimed, Anthem, rejoicing,
    Consequently,

    وظیفه
    تکلیف عرضه کردن رنجیدن
    محروم کردن امتیاز حق ویژه
    سرحد مرز

    Task,
    dispose, to resent, to deprive, privileged, bordering, frontier.

    صفحه ۹ کتاب

    حل به تنهایی
    درک کردن جنگ کنار اغوا کردن
    قورت دادن حکومت احاطه کردن
    تعجب

    Solution,
    separately, realized, The quarrel, persuaded, swallowed, territory, encircled, astonished,

    تاخت
    تاز تجاوز استیلا نومید مایوس بسیار سخت
    به تندی غیر قابل اجتناب حتمی

    Invasion,
    desperate, urgently, inevitable,

    قرار
    داد بستن غیر قابل جلوگیری عقب نشینی کردن
    نبرد کردن صف های دست کشیدن از conclude peace. Unavoidable, retreat, battling, ranks,
    ceased.

    صفحه
    ۱۱

    رعایت
    کردن رفتار شد شکست بخشیدن مبارزه طلبی ضدیت کردن
    بدبختی قصد داشتن

    Regarded,
    treated, defeat, pardoning, defied, disaster, intended.

    طلب
    کردن در صدد برآمدن چاپلوسی کردن ترساندن هول دادن
    اعلان ناراحتی با تحکم

    Seek,
    flattered, horrified, declare, crisis, firmly,

    شرح شدید لحن
    ناگهانی زیاد سراشیب دعو غوغا فریادکردن

    Version ,
    abrupt, quarrel, uproar, exclaimed,

    مطمین
    کردن لاف زدن بالیدن دوست داشتن
    جلوه خودنمایی سان دیدن.

    Assured,
    boast, keen, parading,

    صفحه
    ۱۲

    لوله
    تفنگ بشگه لشگر مسلسل
    حقیر شمردن خرد کردن دسته

    Barrel,
    troops, mitrailleuse, despised, crushed, bundle,

    ملهم
    کردن به نظر رسیدن مقایسه کردن تحمیل کردن
    سواره نظام حالت جنگ

    Inspire,
    compared, charging, cavalry, warfare,

    جدولهای
    زمانی بسرعت احساساتی
    پاتنتیک موازنه با حرکت به گل نشستن ناکافی

    Timetables,
    swiftly, Pathetic, poised, stranded, inadequate,

    باربری توده انبوه
    محل دیپوت

    Carriage,
    mobs, depot.

    صفحه
    ۱۳

    مهمات وسیله
    محاصره کردن اشکالی نداشت به نرمی
    پیشرفته پراکنده کردن اسکاتررت

    Ammunition,
    supplies, surrendered, have not mattered, smoothly, advanced, scattered,

    رخنه
    کردن بازو تصادم
    حمله توجه کردن توپخانه
    مسلسل عقب نشینی

    Penetrated,
    tentacles, clash occurred, tended, artillery, mitraillueuse, retreat,

    سنگین
    و ناراضی خرد کردن دژ تسلیم کلبه گاز گرفتن
    لاروب کردن پاک کردن فرار کردن

    اعلان
    کردن unwieldy, shatter, fortress, cottage, surrender, nibbled,
    dredged, proclaimed, to flee,

    صفحه
    ۱۴

    تصمیم
    داشتن زیاد بی امید دست از جان شسته غیر قابل اجتناب محاصره
    باهمه اینها

    Determined ,
    enormous, desperate, inevitable, siege, Nevertheless,

    گردا
    گرد آن دارای استحکامات پهن نشستن
    هرز روییدن وسیع زیاد جای پر پیچ خم گیج کردن

    Enclosed,
    fortified, sprawling, vast, maze,

    باشکوه
    مهم بی میل ناراضی.

    Grand,
    reluctant,

    صفحه
    ۱۵

    تسلیم
    شدن گلوله توپ نگران بودن
    مداخله نره گاو کوهان دار یاک چرخ زنی
    راز دل

    To
    surrender, shells, appalled, intervene, yaks, revolted, commune,

    قیام وحشیانه
    بیرحمانه غرامت آغاز شده است
    روپوش انجام دادن خیره کردن

    Rising,
    savagely, compensation, had dawned, hood, had achieved, dazzling,

    باحیله شفقت شکست کشتار تقلید
    کردن دشنام تحمل کردن کوشش کردن

    Trickery,
    ruth, ruthless , defeat, slaughter,
    slaughtered, imitated, insult, bear, attempted,

    رها
    کردن درک کردن شعبده بازی روی اسب.

    Would leave,
    realized, rider who juggles,

    لغت
    های کتاب تاریخ نیو اوردر جهان معاصر به
    پارسی و انگلیسی

    صفحه
    ۱۶ کتاب خلق کردن – انتصاب کردن – خرابی- درهم کوبیده شده- شکست
    دادن ـ نامزد

    Created,
    appointed, ruin, candidate,

    شدن – محاصره- استعفا – اعلان کردن – بحث
    و مناظره اخلاق- پریشانی –
    مهاجران – ذکر

    Siege ,
    abdicate, proclaimed , debate, morals of Realpolitik, description, pioneers,
    mentioned.

    شدن
    – متحد – فیودال – بلندی ارتقا-

    Unification,
    Feudal, Rise,

    صفحه
    ۱۷

    قوی
    ترین – شامل بودن- حکومت کردن – ازدواج کردن – نسل بعدی به ارث ببرد. وصله

    Strongest,
    consisted, conquering, would wed, inherit, patchwork,

    مامورین – مجزا- پهن بودن – نیمه مستقل – مرز

    Officials,
    distinct, spread, semi-independent, boundary

    صفحه ۱۸

    مجزا
    – بدون ترحم – ازبین بردن – آرزو – پهلوی هم نهادن برابر کردن – میهن پرستان – حالت غمناک

    Distinct,
    ruthlessly, menace, desire, contrasted, Patriots, sad state,

    سربرآوردن
    – اختراع کردن – وفاداری – ضعیف شدن – شخصی – اعدام شد. – مرتکب خود کشی شدن

    Gained, invented,
    loyalty, was doomed, dominions, executed, committed suicide,

    لغزیدن
    سر خوردن – زخم زدن با خنجر- تعجب انگیز- حکمرانی یا سلطنت – هدف-

    Stumbled,
    stabbed, surprising, reign, aim

    یونگر جوان اصیل آلمانی عضو دسته اشراف در پروس. – دومی
    نانت مسلط حکمران

    Junkers,
    dominant,

    این
    اکت دست نخورده . – ورژن برگردانیدن – شیم طرح رویه تدبیر- بلاک میل ناراحتی بیشتر

    Intact,
    version, scheme, black mail.,

    دوگانه
    یا دوآل- فرمایش یا بیدنیگ. – فتح نظامی –
    درنده بیرحم ستمکار- راست
    شدید. – قبولکردن

    Dual,
    bidding, conquest, fierce warriors, strict, adopted,

    منفجر
    شدن burst upon.

    صفحه
    ۱۹ مناسب – پاداش – مهاجم ها- بد
    تلفظ شده – ولی امر- ظرفیت – بیشترین گسترش

    Appealed,
    rewards, invaders, mispronounced, guardian, greatest extent,

    با جزر
    مد حرکت کردن – بالا و پایین رفتن – درک کردن – شامل – اختراع ها- امل غیر مدرن –

    Tide turned,
    realized, consisting, inventions, old fashioned,

    ناکافی
    – غیر علمی inefficient,
    unscientific,

    صفحه
    ۲۰ عمو جون خونه نیست

    شورش rebelled,

    نیروی
    دریایی – با موفقیت – حکمران ترک – بی اعتنایی
    کننده – شکست دادن – حمله کردن

    Fleet,
    successfully, defied, defeated, invaded,

    اغوا
    کردن دچار وسوسه نمودن – دخالت و نفوذ کردن
    – ازهم پاشیدن – حکومت بر- درگیر

    Tempting,
    penetrating, collapsing, conquering, involved,

    ساحل – coastline.

    صفحه
    ۲۱

    ناراحتی
    – تنگه – بار- غله حبوبات – دریچه کنترل حلق نای- بازرگانی – قلمرو – ظلم وحشیگری-
    حمایت

    Disadvantage,
    Strait, cargoes, grain, throttle, trade, region, cruelty, protect,

    مشگل
    – قدغن کردن – لعن بان حکم تکفیر و احضار- شجاعت داشتن – سط وسیع – دیفای سرقوز درآوردن به مبارزه طلبیدن تحریک به جنگ کردن.

    Conflict,
    forbidden, ban, courage, grand scale, defy.

    دژ قلعه
    نظامی – اتفاق افتادن – محله ایالت منطقه
    – شکنجه عذاب الیم زجر- تاراج
    چاپیدن غارت کردن

    Fortress, occurred,
    district, Torture, looting,

    قتل
    عام همگانی کشتار – قصد داشتن – دیدن -خسته
    دکل تیرک- صاحب – می ترسید- رقابت-

    Massacred,
    intended, sighted, exhausted, masts, astride- astraddle, feared, challenging,

    خرد
    شود. با وجود این یکی از دوشق دشوار باید حیص
    بیص – هم بستگی – ضربه

    Splitting,
    dilemma, shared, stroke,

    با پای
    گشاد- افزایش – برتری-

    Astride,
    increase, supremacy,

    صفحه
    ۲۲ رهبری شدن – تجمع – مداخله
    – علاقه – حیله گر- جینگو کسی که بنام میهن پرستی از سیاست جنگجویانه دولت خود طرفداری
    میکند لاف زن

    Was
    dominated, gathering, intervene, intention, cunning politician, Jingo,

    تعدیل-
    غلبه – کشور گشایی فتح – ارایه دادن.

    Reduction,
    conquest, providing guaranteed.

    صفحه
    ۲۳

    پایگاه -حکمران – جلوگیری – تخم پاش – کاشته بودند- کشتن- افشاندن
    – سیک سات جویا شدن –

    Base,
    governor, hamper, sowed the seeds, sowed, sown, seek- sought,

    سرباز
    پیاده سرباز نارجک انداز – دوباره مجهز شدن

    Grenadier,
    re-equip,

    صفحه
    ۲۴

    رخنه
    کردن در حمله برای رخنه کردن در خط دشمن.- هنگامیکه – برابر- افشانده شد. –

    Thrust,
    whilst, collided, sown,

    خار
    تیغ سرتیز- تخم – اداره کردن – فرو رفتن – سرعت
    – کوشش- وارث – خرابی تباهی

    Thorn, seed,
    administered, attempt, heir, destruction,

    سلسله
    – مقایسه – شورانگیز مهیج احساسات.

    Chain,
    comprising, sensational,

    صفحه ۲۵-

    عرشه
    کشتی بخاری- چهره به چهره شدن – ساحل- کنده درخت- محلی بومی – ماجری- بالا بردن.

    On a board
    steamer, faced, banks, logs- had tracked on logs, native, adventure, hoisted,

    فتح
    – پیروزی – ادعا – عواقب – اعتماد- آب یاری – مسلط – محصول
    – که کشیده شده است. Conquest, triumphantly, claim,
    consequences, relied, irrigate, guarded,
    crops, territory stretching,

    لغت
    های تاریخ نیو اوردر از صفحه ۲۶
    تاریخ جهان جدید.

    Translate or
    try to translate the following Persian word into English you can find the
    answer also here in other pages.

    صفحه
    ۲۶ واسطه بابت حق
    – علاقه فوری- رک پوست کنده آزادانه – تهاجمی
    – اعتراض- قابل ترحم.

    Behalf,
    liking, frankly, aggressive, protested,
    pitiful little,

    احترام
    نظامی – ورشکست – حفر – بسرعت – تمام .

    Salute,
    bankrupt, digging, swiftly, entire,

    صفحه
    ۲۷ امکان – کابوس بختگ – شکست
    دادن – کناره گیری عقب نشینی رفع توقیف. – تلافی کردن

    Opportunity,
    nightmare, defeated, withdrawal, avenged,

    تاخت تاز.- Invasion

    صفحه
    ۲۸ ساخت پاخت کردن – تکیه نمودن – ماهر – عقب نشینی- عادت – قرن ۱۶- مقاومت

    Convinced-
    convince, relied, tactfully , retreated, habit, sixteen century, resisted,

    درنده
    – قبیله ها -آزار – پاک کردن خشکانیدن – تفنگ فیتله ای قدیمی – سنگ آتش زنه چغماق
    یا چقماق –

    Fierce,
    tribes, nuisance, wiped out, muskets, flintlock,

    تاثیر-
    هنگ -گروه. Effect, regiment, hordes.

    صفحه
    ۲۹ بندرت – پیروزی- تحقیر کردن – حفر معادن – سد واسطه – عمامه – شاهد- پیشرفت عظیم

    Rarely,
    conquered, dug mines, despised, barrier, turbans, witnessed, tremendous
    increase,

    نرخ
    یا تعداد مرگ میر- ریشه – سازمان نیرومند شعبه دار هشت پا
    یا مثل هشت یا همه جا هست.

    Death rate,
    descent, Octopus spreading,

    ریشه
    حساس- غول آسا گسترش – نرخ تعجب انگیز- ناوگان
    دریایی – بصورت تصاعدی- سرمایه گذاری – tentacles, gigantic extension,
    astonishing rate, fleets, to multiply , invest the money.

    آسیاب.
    تند با تمامی ظرفیت – فریاد- توصیف mills, blast, scramble, summed up.

    صفحه ۳۰ – ملایم کردن – نام گذاری شد. – شباهت – کوشش-
    پیمان معاهده – بطور موثر- باخبرکردن پادداشت

    Conducted,
    was labeled, resembled, scramble, Treaty, effectively, to notify.

    برانداختن – زیادی
    – ناپایدار- برون – خاک – سنان نیزه
    – قبیله مرد قبیله ای- پلید.

    Abolished,
    surplus, precarious, outside, territory, spear, tribesmen or man , woman. .,
    nasty,

    صفحه ۳۱- ارتش سنگین – بطور برجسته و قابل ملاحظه
    – مسابقه – تغییر دادن واری- آنها بطور کلی
    اشغال شدند تسخیر شدند.

    Heavy
    artillery, notably, race, varied, seized mainly.

    صفحه
    ۳۲- حقیقت
    – تشویق – سودا گری- بهانه کردن وانمود
    کردن کقدن – تلقین کردن – غرغر کنان – اسقف

    Realize,
    foster, trade, pretend, (outlet- Bazaar) dictate, snapped, bishop.

    صفحه
    ۳۳ – باحرارت با شوق شور- سود بردن – در نتیجه بنا براین – اکراه
    آمیز- تیر و تخته ای که پله کان از دو سو به آن تکیه داده شده اند.

    Enthusiastic,
    gained, consequently, reluctance, cabins strung,

    مقابله در برابر- پیشرفت – تله انداز – contrast,
    thriving, trappers.

    صفحه ۳۴- غرق کردن- مانع شدن – شورش – آزردن – از
    حیث شماره بیشتر بودن.

    Swamped,
    hampered, riots, annoyed, numbered,

    صفحه
    ۳۵- سلطنت حق
    مالکیت – محکم مخفوظ

    Dominion
    statue, securely,

    صفحه
    ۳۶- شروع – تورم – گله پروراندن – کان جو مثل دانشجو دنبال معدن – پراکنده

    Opened up,
    cattle had been bred –breed , prospectors, sparsely , مجادله

    – نرم نشدنی – پایگاه – متکی – درست – خشمگین کرد-
    با دست پا بسختی بالا رفتن یا وفتن وفت بقولی
    سامبولی

    Disputes, tough, base, reliant, accurately , irritated, to
    clamber.

    بیزار-
    سفر- کلید راهنما – رهایی بروز پس گرفتن –
    کمین گاه – گشتار همگانی – برگرداندن

    Disgusted,
    Trek, clue, rescue, ambushes, massacres, restore,

    غرش-
    فتح – مرد جنگی- boom, conquest, warrior ,
    compelled Aghva shodan in Persian.

    صفحه
    ۳۸- آماج – خزیدن Target,
    crept up.

    صفحه
    ۳۹- رگه – مغرورانه – تنفر بی زار- ریختن – چیز دار
    شدن پیشرفت – ترساندن وحشت زده

    Seam,
    contemptuously, disgusted, poured, thriving, appalled,

    فشردن
    – خیره سر- زیرک شتوته کن شلوغ پلوغ کن.

    Squeezed,
    obstinate, cunning… confused, crowded,

    صفحه
    ۴۰ بهبودی – قبیله -نایب اسقف ویکار – برخورد- متغیر کردن – پهناور – شامل- ناراضی-

    Convalescence, tribes, vicar, impact,
    resented, vast, comprising, discontented,

    گشت
    زدن – اهرم – برقرار نظم – شورش – طرح و نقشه ریزی – شایعه – ناجور- سایه دار نمودن

    Patrolled
    up, lever, restore order, revolt, plots, rumors, unlike, were hatched.

    طراحی
    کردن – شکایت کردن
    -plots were hatched, complains.

    چنانچه
    مایل هستید سعی کنید که این لغت ها را به انگلیسی ترجمه نمایید. در متن های بعدی جوابها را می نویسم.

    صفحه
    ۴۱ لغت های کتاب تاریخ عموم گیتی نیو ورلد اوردر

    پوشیدگی
    – بدبختی – آلودن آمیختن – دست نخورده -کمین-
    بسرعت به تندی – مهاجم
    – بی مقصد

    غمناک
    – تاخت تاز- غیر متحمل- محکوم کردن – کناره
    گیری کردن – تقویت کردن – دوباره جمع آوری کردن

    رای
    دهنده گان – دوباره به جنگ برانگیختن – بسیار خشمگین از جا دررفته
    – از روی میهن پرستی

    گله
    کردن – آهنگ ساده و کشیده با سرود خواندن – حق انتخاب امتیاز
    آزادی – تنفر بیزاری

    خیره
    سری سرسختی – پی در پی – نیروی کمکی – توقف – هجوم و تاخت تاز- خواستار شدن

    آزمند-

    صفحه ۴۲ – محاصره کردن – مزرعه – یابوی تکر پونی
    – گرسنگی کشیدن – عقب نشینی کردن

    رها
    کردن – حوصله -طغیان کردن – دلیل – نیروی کمکی – سواره نظام – تاخت تاز- احاطه کردن

    درحالیکه
    – ارابه – جیره سهم روزانه – فاتحانه – بنا
    کردن – پناه دادن – به شتاب ترویج اصلهای بهداشتی

    صفحه ۴۳ ذخیره کردن – تب هیجان – روش مسیر- شیفته مجذوب – حکومت
    سلطنت – دو نیم شده شکافته
    شکاف – تولد

    صفحه
    ۴۵- اسپانیولی – پیدا آشکار ظاهر
    – اغراق آمیز – شور شور یا احساساتی تولید کردن

    دوزخی شریر-

    صفحه
    ۴۶ – حرص حریص مشتاق- خشم رنجش – جاروب کردن – تامل کردن – خواستار شدن

    غوغا
    بلوا از روی بی میلی- با اهانت – دعوا – کردار
    -علاقه مند- بحال وقفه در آوردن

    مقاومت
    – کامل تمام – تاخت تاز- افسانه ای –

    چنانچه
    مایل هستید سعی کنید که این لغت ها را به انگلیسی ترجمه نمایید. در متن های بعدی جوابها را می نویسم.

    صفحه
    ۴۱ لغت های کتاب تاریخ عموم گیتی نیو ورلد اوردر

    The words of
    the book New World Order, History

    پوشیدگی
    – بدبختی – آلودن آمیختن – دست نخورده -کمین-
    بسرعت به تندی – مهاجم
    – بی مقصد

    Secrecy,
    disaster, to dash, intact, ambushed, swiftly , invader, drift,

    غمناک
    – تاخت تاز- غیر متحمل- محکوم کردن – کناره
    گیری کردن – تقویت کردن – دوباره جمع آوری کردن

    Dreadful,
    the raid, unlikely , resigned, fortify, rally,

    رای
    دهنده گان – دوباره به جنگ برانگیختن – بسیار خشمگین از جا دررفته
    – از روی میهن پرستی

    Voter, rally, infuriated, patriotically,

    گله
    کردن – آهنگ ساده و کشیده با سرود خواندن – حق انتخاب امتیاز
    آزادی – تنفر بیزاری

    Grumbled,
    chanting, franchise, was disgusted,

    خیره
    سری سرسختی – پی در پی – نیروی کمکی – توقف – هجوم و تاخت تاز- خواستار شدن

    Obstinacy,
    successive, reinforcements, drawal, invaded, demanded,

    آزمند-
    eager to fight.

    صفحه ۴۲ – محاصره کردن – مزرعه – یابوی تکر پونی
    – گرسنگی کشیدن – عقب نشینی کردن

    Were
    besieged, veldt, ponies, starved, retreated,

    رها
    کردن – حوصله -طغیان کردن – دلیل – نیروی کمکی – سواره نظام – تاخت تاز- احاطه کردن

    Relieve,
    mood, raged, argument, reinforcement, cavalry-infantry, raid, surrender,

    درحالیکه
    – ارابه – جیره سهم روزانه – فاتحانه – بنا
    کردن – پناه دادن – به شتاب ترویج اصلهای بهداشتی

    Whilst,
    wagons, men’s ration, triumphantly, erecting, sheltered, hastily- sanitation,

    صفحه ۴۳ ذخیره کردن – تب هیجان – روش مسیر- شیفته مجذوب – حکومت
    سلطنت – دو نیم شده شکافته
    شکاف – تولد

    Rebuild new
    store, fever, high tide, enthusiastic, dominions, had split, birth.

    صفحه
    ۴۵- اسپانیولی – پیدا آشکار ظاهر
    – اغراق آمیز – شور شور یا احساساتی تولید کردن

    Spaniards,
    apparently, exaggerated, sensational,

    دوزخی شریر- infernal.

    صفحه
    ۴۶ – حرص حریص مشتاق- خشم رنجش – جاروب کردن – تامل کردن – خواستار شدن

    Fierce,
    capture, to sweep, hesitated, demanded,

    غوغا
    بلوا از روی بی میلی- با اهانت – دعوا – کردار
    -علاقه مند- بحال وقفه در آوردن

    Uproar,
    reluctant, scornfully, financiers, deeds, favored, to be stalemate,

    مقاومت
    – کامل تمام – تاخت تاز- افسانه ای – resistance, entire, invasion,
    legendary,

    صفحه
    ۴۱ لغت های کتاب تاریخ عموم گیتی نیو ورلد اوردر

    پوشیدگی
    – بدبختی – آلودن آمیختن – دست نخورده -کمین-
    بسرعت به تندی – مهاجم
    – بی مقصد

    غمناک
    – تاخت تاز- غیر متحمل- محکوم کردن – کناره
    گیری کردن – تقویت کردن – دوباره جمع آوری کردن

    رای
    دهنده گان – دوباره به جنگ برانگیختن – بسیار خشمگین از جا دررفته
    – از روی میهن پرستی

    گله
    کردن – آهنگ ساده و کشیده با سرود خواندن – حق انتخاب امتیاز
    آزادی – تنفر بیزاری

    خیره
    سری سرسختی – پی در پی – نیروی کمکی – توقف – هجوم و تاخت تاز- خواستار شدن

    آزمند-

    صفحه ۴۲ – محاصره کردن – مزرعه – یابوی تکر پونی
    – گرسنگی کشیدن – عقب نشینی کردن

    رها
    کردن – حوصله -طغیان کردن – دلیل – نیروی کمکی – سواره نظام – تاخت تاز- احاطه کردن

    درحالیکه
    – ارابه – جیره سهم روزانه – فاتحانه – بنا
    کردن – پناه دادن – به شتاب ترویج اصلهای بهداشتی

    صفحه ۴۳ ذخیره کردن – تب هیجان – روش مسیر- شیفته مجذوب – حکومت
    سلطنت – دو نیم شده شکافته
    شکاف – تولد

    صفحه
    ۴۵- اسپانیولی – پیدا آشکار ظاهر
    – اغراق آمیز – شور شور یا احساساتی تولید کردن

    دوزخی شریر-

    صفحه
    ۴۶ – حرص حریص مشتاق- خشم رنجش – جاروب کردن – تامل کردن – خواستار شدن

    غوغا
    بلوا از روی بی میلی- با اهانت – دعوا – کردار
    -علاقه مند- بحال وقفه در آوردن

    مقاومت
    – کامل تمام – تاخت تاز- افسانه ای –

    صفحه
    ۴۷ – کتاب نیو ورلد
    اوردر تاریخ جدید جهان اگر مایل هستید
    لغت ها را به انگلیسی ترجمه کنید. در قسمت
    بعدی ترجمه لغت هارا برایتان می نویسم.

    پیش
    رفت کردن خرد خرد فرا گرفتن – زغال معدن خزانه انبار ذغال- شورشیان -تسلیم کردن

    واگذارکردن – قضا بلا کشته شده گان یا زخمی های جنگ و مانند آن شهیدان تلفات و غیره

  • Amir

    – چرک کردن کثیف کردن – زیان – یک رشته عملیات جنگی – گیج

    کردن
    سر درگمی – کنسرو میوه – مشوق – درخلال مدتی- لاف زدن تهدید کردن – دارای استحکامات

    تجدید
    قوا – باریکه – راه رسم مخصوص

    ۴۸-
    افزایش وسعت فضا – حرمت
    مورد احترام – کهنه سرباز مردجنگی – چرخ کنان یا چرخ زنان

    خوار
    و حقیر شمردن – ترسناک – سخت گیر- سخت سفت
    جدی – تقلید کردن – تنها – از خواب بیدار شد.

    طلب
    کردن – سودا گری و بازرگانی – خیره سر خود
    سر کله شق – مردم متعارف و سنتی

    دهنه
    زدن از سخن باز داشتن.

    ۴۹-
    پست کردن اهانت کردن
    – خشمگین – کارخانه – طراحی – تاکید – کارخانه کشتی سازی

    مقدم
    داشتن بر- موشک زیر دریایی اژدر – کارخانه
    توپ و اسلحه سازی.

    ۵۰-
    مطلق – اطاعت – فرود آمدن
    تمکین کردن – زنده شدن نیروی تازه گرفتن دوباره رواج دادن

    سنت
    – تسلیم کردن واگذار کردن – شبه جزیره – شرایط-
    – خشمگین شدن رنجیدن – بکلی خسته شده.

    بسیار
    خشمگین کردن – حساب نگهداشتن – استفاده کردن

    ۵۱-
    مقلد. – ویران کردن – روکش
    برزنت – رزم ناو – منفعت – جابوت در کتاب مقدس که با داود

    رزم کرد. جلیات – جا پا خط سیر- شکایت ونارضایتی – نفرت انگیز- انتقال دادن
    رهبری کردن

    صفحه
    ۴۱ لغت های کتاب تاریخ عموم گیتی نیو ورلد اوردر

    پوشیدگی
    – بدبختی – آلودن آمیختن – دست نخورده -کمین-
    بسرعت به تندی – مهاجم
    – بی مقصد

    غمناک
    – تاخت تاز- غیر متحمل- محکوم کردن – کناره
    گیری کردن – تقویت کردن – دوباره جمع آوری کردن

    رای
    دهنده گان – دوباره به جنگ برانگیختن – بسیار خشمگین از جا دررفته
    – از روی میهن پرستی

    گله
    کردن – آهنگ ساده و کشیده با سرود خواندن – حق انتخاب امتیاز
    آزادی – تنفر بیزاری

    خیره
    سری سرسختی – پی در پی – نیروی کمکی – توقف – هجوم و تاخت تاز- خواستار شدن

    آزمند-

    صفحه ۴۲ – محاصره کردن – مزرعه – یابوی تکر پونی
    – گرسنگی کشیدن – عقب نشینی کردن

    رها
    کردن – حوصله -طغیان کردن – دلیل – نیروی کمکی – سواره نظام – تاخت تاز- احاطه کردن

    درحالیکه
    – ارابه – جیره سهم روزانه – فاتحانه – بنا
    کردن – پناه دادن – به شتاب ترویج اصلهای بهداشتی

    صفحه ۴۳ ذخیره کردن – تب هیجان – روش مسیر- شیفته مجذوب – حکومت
    سلطنت – دو نیم شده شکافته
    شکاف – تولد

    صفحه
    ۴۵- اسپانیولی – پیدا آشکار ظاهر
    – اغراق آمیز – شور شور یا احساساتی تولید کردن

    دوزخی شریر-

    صفحه
    ۴۶ – حرص حریص مشتاق- خشم رنجش – جاروب کردن – تامل کردن – خواستار شدن

    غوغا
    بلوا از روی بی میلی- با اهانت – دعوا – کردار
    -علاقه مند- بحال وقفه در آوردن

    مقاومت
    – کامل تمام – تاخت تاز- افسانه ای –

    صفحه
    ۴۷ – کتاب نیو ورلد
    اوردر تاریخ جدید جهان اگر مایل هستید
    لغت ها را به انگلیسی ترجمه کنید. در قسمت
    بعدی ترجمه لغت هارا برایتان می نویسم.

    پیش
    رفت کردن خرد خرد فرا گرفتن – زغال معدن خزانه انبار ذغال- شورشیان -تسلیم کردن

    واگذارکردن – قضا بلا کشته شده گان یا زخمی های جنگ و مانند آن شهیدان تلفات و غیره

    – چرک کردن کثیف کردن – زیان – یک رشته عملیات جنگی – گیج

    کردن
    سر درگمی – کنسرو میوه – مشوق – درخلال مدتی- لاف زدن تهدید کردن – دارای استحکامات

    تجدید
    قوا – باریکه – راه رسم مخصوص

    ۴۸- افزایش وسعت فضا – حرمت مورد احترام – کهنه سرباز مردجنگی – چرخ کنان یا چرخ زنان

    خوار
    و حقیر شمردن – ترسناک – سخت گیر- سخت سفت
    جدی – تقلید کردن – تنها – از خواب بیدار شد.

    طلب
    کردن – سودا گری و بازرگانی – خیره سر خود
    سر کله شق – مردم متعارف و سنتی

    دهنه
    زدن از سخن باز داشتن. –

    ۴۹- پست کردن اهانت کردن – خشمگین – کارخانه – طراحی – تاکید
    – کارخانه کشتی سازی

    مقدم
    داشتن بر- موشک زیر دریایی اژدر – کارخانه
    توپ و اسلحه سازی.

    ۵۰- مطلق – اطاعت – فرود آمدن تمکین کردن
    – زنده شدن نیروی تازه گرفتن دوباره رواج دادن

    سنت
    – تسلیم کردن واگذار کردن – شبه جزیره – شرایط-
    – خشمگین شدن رنجیدن – بکلی خسته شده.

    بسیار
    خشمگین کردن – حساب نگهداشتن – استفاده کردن

    ۵۱- مقلد. – ویران کردن – روکش برزنت – رزم ناو – منفعت – جابوت در کتاب مقدس که با داود

    Apes, devastating, tarpaulins, cruiser, gained, Goliath,

    رزم کرد. جلیات

    – جا پا خط سیر- شکایت ونارضایتی – نفرت انگیز- انتقال دادن
    رهبری کردن

    Track,
    discontented, repulsive, conduct.

    صفحه
    ۴۷ – کتاب نیو ورلد
    اوردر تاریخ جدید جهان اگر مایل هستید
    لغت ها را به انگلیسی ترجمه کنید. در قسمت
    بعدی ترجمه لغت هارا برایتان می نویسم.

    پیش
    رفت کردن خرد خرد فرا گرفتن – زغال معدن خزانه انبار ذغال- شورشیان -تسلیم کردن

    Gained,
    coaling depots, rebels, surrender,

    واگذارکردن – قضا بلا کشته شده گان یا زخمی های جنگ و مانند آن شهیدان تلفات و غیره

    Final
    surrender, casualties,

    – چرک کردن کثیف کردن – زیان – یک رشته عملیات جنگی – گیج

    A grim two
    years, losses, campaign, bewildering,

    کردن
    سر درگمی – کنسرو میوه – مشوق – درخلال مدتی- لاف زدن تهدید کردن – دارای استحکامات

    Canned
    fruit, tended, whilst, bullied, fortified,

    تجدید
    قوا – باریکه – راه رسم مخصوص to reinforce, a strip, a medial way
    of life,

    ۴۸-
    افزایش وسعت فضا – حرمت
    مورد احترام – کهنه سرباز مردجنگی – چرخ کنان یا چرخ زنان

    Expansion,
    reverence, Samurai warrior, sword swinging,

    خوار
    و حقیر شمردن – ترسناک – سخت گیر- سخت سفت
    جدی – تقلید کردن – تنها – از خواب بیدار شد.

    Despised,
    bowed, rigid, imitate, solitary, was revived,

    طلب
    کردن – سودا گری و بازرگانی – خیره سر خود
    سر کله شق – مردم متعارف و سنتی

    Demanded,
    trade, obstinate, a medial people,

    دهنه
    زدن از سخن باز داشتن.
    – muzzles,

    ۴۹-
    پست کردن اهانت کردن
    – خشمگین – کارخانه – طراحی – تاکید – کارخانه کشتی سازی

    Humiliated,
    resented, foundry, Cast, emphasized, shipyard,

    مقدم
    داشتن بر- موشک زیر دریایی اژدر – کارخانه
    توپ و اسلحه سازی.

    Priority,
    torpedoes, enterprise ( with power and having no fear)

    ۵۰-
    مطلق – اطاعت – فرود آمدن
    تمکین کردن – زنده شدن نیروی تازه گرفتن دوباره رواج دادن

    Absolute ,
    obedience, was revived,

    سنت
    – تسلیم کردن واگذار کردن – شبه جزیره – شرایط-
    – خشمگین شدن رنجیدن – بکلی خسته شده.

    Tradition,
    surrendered, peninsula., terms, resented, exhausted,

    بسیار
    خشمگین کردن – حساب نگهداشتن – استفاده کردن

    Infuriated,
    scores, scores,

    ۵۱-
    مقلد. – ویران کردن – روکش
    برزنت – رزم ناو – منفعت – جابوت در کتاب مقدس که با داود

    رزم کرد. جلیات – جا پا خط سیر- شکایت ونارضایتی – نفرت انگیز- انتقال دادن
    رهبری کردن

    چنانچه
    مایل هستید سعی کنید که این لغت ها را به انگلیسی ترجمه نمایید. در متن های بعدی جوابها را می نویسم.

    اگر
    علاقه مند بودید میتوانید که این لغت ها که از کتاب نیو ورلد اوردر است به فارسی ترجمه
    بفرمایید. من پس از آن لغت ها را با ترجمه برایتان مینویسم. دوستدارتان امیر

    ۵۲-
    اشتیاق – نگهبان کشیک
    قراول – شرره تند خود – شستشو تکاپو – تیره وتار – کار نکردن
    سفت شدن

    ویران متروک – پراکندن تار مار کردن – نومیدی بیچارگی – بخار دادن یا با بخار کردن کردن یا بخار کردن

    بمباران
    کردن گلوله های توپ – در پا گرفتن دنبال کردن
    – زیاد پهناور – کابوس – لایه در دهان گذاشتن

    برده
    وار – جوشن زره سلاح – در آب فرو بردن غوطه ور کردن – بطور آزاد رها

    دسته
    های کشتی جنگی – خسته وامانده و بیزار – تنگی سفت تنگه – افروختگی – شورش و طغیان

    حرکت
    دسته جمعی و گروهی – بی رحم سنگدل بی
    شفقت -کشتی

    ۵۳-
    غول

    ۵۴
    – دقت – بدون تجربه – لیز خوردن – سرزنش –

    ۵۵-
    پاشاندن – داغون کردن

    ۵۶-
    رفته رفته رو به خاموشی رفتن – خراب شد – شکاف – جانشین

    ۵۷-
    نمی فهمید – تصور کردن – سر برآوردن

    ۵۸-
    کناره گیری – واقعیت
    – فلاکت – ثابت کردن – رزو ناو – سخنرانی

    ۵۹-
    شامل بودن – متحد –
    تاخت تار وارد شود- قطع قطتی –
    اغراق – علاقه مند – بجز

    ۶۰-
    بسختی – آغاز شد. زره دار شدن – تونناژ ظرفیت –

    ۶۱
    – زره – حالت چرخشی –
    بحث – رخته کردن – موافقت نامه دوستانه – بیمه اتکایی -شایعه

    ۶۲-
    تجارت – نشان دادن – مورد توجه – مثل یک لکه چربی – درحال رشد
    – شورشیان

    جلب
    – عصبانی کردن – بخصوص – تهدید –

    ۶۳-
    مسخره ریدیکولوس – کابوس

    ۶۴-
    دولتمردان یا دولت زنان
    – قرار داشت – شورش – شجاعت داشتن – گیجی سردر گمی

    ۶۵- دروغجن دروغساز
    دروغگو

    ۶۶-
    درخواست – ساکنین – جایگزین

    ۶۹-
    قصد دارد – غیر کافی

    ۷۰-سوار شدند – پرشتر مرغ
    با موغیت اعلا که مرغیه خوبی است
    . – تماشاچیان – تعویض

    تکه
    پاره کردن – به سرعت افزودن – سرنشین – بیرون کشیدن

    چنانچه
    مایل هستید سعی کنید که این لغت ها را به انگلیسی ترجمه نمایید. در متن های بعدی جوابها را می نویسم.

    اگر
    علاقه مند بودید میتوانید که این لغت ها که از کتاب نیو ورلد اوردر است به فارسی ترجمه
    بفرمایید. من پس از آن لغت ها را با ترجمه برایتان مینویسم. دوستدارتان امیر

    ۵۲-
    اشتیاق – نگهبان کشیک
    قراول – شرره تند خود – شستشو تکاپو – تیره وتار – کار نکردن
    سفت شدن

    Enthusiasm,
    sentries, fierce, scoured, obscured, jammed,

    ویران متروک – پراکندن تار مار کردن – نومیدی بیچارگی – بخار دادن یا با بخار کردن کردن یا بخار کردن

    Desolate,
    dispersed, desperation, steamed,

    بمباران
    کردن گلوله های توپ – در پا گرفتن دنبال کردن
    – زیاد پهناور – کابوس – لایه در دهان گذاشتن

    Shell,
    shadowed, vastly, nightmare, pads,

    برده
    وار – جوشن زره سلاح – در آب فرو بردن غوطه ور کردن – بطور آزاد رها

    Slaving,
    armour, submerged, loose,

    دسته
    های کشتی جنگی – خسته وامانده و بیزار – تنگی سفت تنگه – افروختگی – شورش و طغیان

    Whole armada
    arrived, weary, Straits, blazing, mutinied,

    حرکت
    دسته جمعی و گروهی – بی رحم سنگدل بی
    شفقت -کشتی

    Fleet
    mutinied, ruthlessly. Vessels

    ۵۳-
    غول Giant

    ۵۴
    – دقت – بدون تجربه – لیز خوردن – سرزنش – care, inexperienced, slipped,
    blamed.

    ۵۵-
    پاشاندن – داغون کردن

    To split,
    collapse.

    ۵۶-
    رفته رفته رو به خاموشی رفتن – خراب شد – شکاف – جانشین

    Gradually
    fading away, had cracked, gaps, successors.

    ۵۷-
    نمی فهمید – تصور کردن – سر برآوردن

    Filed to understand,
    imagined, lurked,

    ۵۸-
    کناره گیری – واقعیت
    – فلاکت – ثابت کردن – رزو ناو – سخنرانی

    Dismissal,
    reality, to disaster, to endorse., cruisers, Lectures,

    ۵۹-
    شامل بودن – متحد –
    تاخت تار وارد شود- قطع قطتی –
    اغراق – علاقه مند – بجز

    Comprised, allies,
    invasion, stir, interruption, exaggeration, despite,

    ۶۰-
    بسختی – آغاز شد. زره دار شدن – تونناژ ظرفیت –

    Scarcely,
    dawned, armored, tonnage.

    ۶۱
    – زره – حالت چرخشی –
    بحث – رخته کردن – موافقت نامه دوستانه – بیمه اتکایی -شایعه

    Armor,
    turrets, debating, leaked, Entente
    Cordiale , Reinsurance, rumors,

    ۶۲-
    تجارت – نشان دادن – مورد توجه – مثل یک لکه چربی – درحال رشد
    – شورشیان

    Trade,
    revealed, remarkable, stain, brewing, rebels,

    جلب
    – عصبانی کردن – بخصوص – تهدید – divert intention, annoyed, particularly,
    bullied.

    ۶۳-
    مسخره ریدیکولوس – کابوس ridiculous, nightmare,

    ۶۴-
    دولتمردان یا دولت زنان
    – قرار داشت – شورش – شجاعت داشتن – گیجی سردر گمی

    Statesmen or
    stateswomen, loomed, revolt, encourage, confusion,

    ۶۵- دروغجن دروغساز
    دروغگو a liar

    ۶۶-
    درخواست – ساکنین – جایگزین

    Compelled,
    inhabitants, restore,

    ۶۹-
    قصد دارد – غیر کافی

    Intended,
    inefficient

    ۷۰-سوار شدند – پرشتر مرغ
    با موغیت اعلا که مرغیه خوبی است
    . – تماشاچیان – تعویض

    Climbed,
    Ostrich feather, chicken with good chicken quality with good morghiyat,
    spectators, deflected it into the road,

    تکه
    پاره کردن – به سرعت افزودن – سرنشین – بیرون کشیدن

    Wrecking,
    accelerated, occupants, dragged out.

    چنانچه
    مایل هستید سعی کنید که این لغت ها را به انگلیسی ترجمه نمایید. در متن های بعدی جوابها را می نویسم.

    اگر
    علاقه مند بودید میتوانید که این لغت ها که از کتاب نیو ورلد اوردر است به فارسی ترجمه
    بفرمایید. من پس از آن لغت ها را با ترجمه برایتان مینویسم. دوستدارتان امیر

    صفحه ۷۲ – جواب فوری – وارث – حمله – طرح خیانت –
    یازخواست جدی – عمل – کامل

    اسلحه
    و نیروی نظامی – قابل انفجار – امتناع کامل – یکی از دو شق دشوار و بد. آماده سازی

    جدی
    و محکم – جانشین قایم مقام – بیهوده – لاروبی
    کردن – نقشه

    ۷۳-
    در نتیجه – صاف – چرخشی
    – موانع – رسیدن سرازیر شدن فرود آمدن – دست دشمن

    پس زدن عقب کشیدن – رفتار – وابستگی – فلاکت – مشگل -تخمین
    کم و ناقض زدن – تخلیه کردن

    خواستار
    شدن – تکه پاره کنار انداخته شده – ویرانی
    خرابی – در پیش بودن ساختن

    ص ۷۴- نظامی وار رفتن – برق آسمان درخشیدن – تصفیه
    حساب صورتحساب -خاطره یادواره

    یادونه
    – پیشتازی – جمع شده بودند. – محاصره – گروهانها
    گردان لشگر صف بسته

    حرارت شوق شور- بدون احساس خستگی – دوباره اطمینان یا
    قوت قلب دادن – انجام دادن

    پیراهن
    نظامی

    ص ۷۵ – خوار شمردن با مسخره یا مساقوره نگاه کردن نگریستن – سزاواری خواری پست

    به نمایش
    در آوردن – لطیف عمودی- بازمانده گان – با
    وجود این با این همه باهمه اینها -مقاومت

    چنانچه
    مایل هستید سعی کنید که این لغت ها را به انگلیسی ترجمه نمایید. در متن های بعدی جوابها را می نویسم.

    اگر
    علاقه مند بودید میتوانید که این لغت ها که از کتاب نیو ورلد اوردر است به فارسی ترجمه
    بفرمایید. من پس از آن لغت ها را با ترجمه برایتان مینویسم. دوستدارتان امیر

    صفحه ۷۲ – جواب فوری – وارث – حمله – طرح خیانت –
    یازخواست جدی – عمل – کامل

    اسلحه
    و نیروی نظامی – قابل انفجار – امتناع کامل – یکی از دو شق دشوار و بد. آماده سازی

    جدی
    و محکم – جانشین قایم مقام – بیهوده – لاروبی
    کردن – نقشه

    ۷۳-
    در نتیجه – صاف – چرخشی
    – موانع – رسیدن سرازیر شدن فرود آمدن – دست دشمن

    پس زدن عقب کشیدن – رفتار – وابستگی – فلاکت – مشگل -تخمین
    کم و ناقض زدن – تخلیه کردن

    خواستار
    شدن – تکه پاره کنار انداخته شده – ویرانی
    خرابی – در پیش بودن ساختن

    ص ۷۴- نظامی وار رفتن – برق آسمان درخشیدن – تصفیه
    حساب صورتحساب -خاطره یادواره

    یادونه
    – پیشتازی – جمع شده بودند. – محاصره – گروهانها
    گردان لشگر صف بسته

    حرارت شوق شور- بدون احساس خستگی – دوباره اطمینان یا
    قوت قلب دادن – انجام دادن

    پیراهن
    نظامی

    ص ۷۵ – خوار شمردن با مسخره یا مساقوره نگاه کردن نگریستن – سزاواری خواری پست

    به نمایش
    در آوردن – لطیف عمودی- بازمانده گان – با
    وجود این با این همه باهمه اینها –مقاومت

    چنانچه
    مایل هستید سعی کنید که این لغت ها را به انگلیسی ترجمه نمایید. در متن های بعدی جوابها را می نویسم.

    اگر
    علاقه مند بودید میتوانید که این لغت ها که از کتاب نیو ورلد اوردر است به فارسی ترجمه
    بفرمایید. من پس از آن لغت ها را با ترجمه برایتان مینویسم. دوستدارتان امیر

    صفحه
    ۸۱
    کتاب نیو ورلد اوردر تاریخ عمومی
    دنیای جدید.

    مشگل
    – گسترده شد. یک رشته عملیات جنگی و لشگر کشی – منابع – نیروهای ارتشی دریایی خشگی مهمات و تجهیزات

    Conflict, spread, resources, in
    armament factories,

    بطور
    کامل ودست نخورده یکپارچه – گداخته آب شده
    ریختگی – اتحاد پیوستگی نزدیکی

    Entire industrial resources, heated until molted, alliance,

    شبه
    جزیره -قالب – همراه دسته ای از کشتی های بازرگانی که نتوانند از خود دفاع کنند محافظت
    مشایعت کردن

    Peninsula, mould, Allied convoys,

    مردد
    بودن – درنگ کردن دو دل بودند بی میل بودن – اطمینان – تهاجم – فلاکت – شکست

    Hesitated, confidence, invasion, disaster, defeat,

    تلخی
    دلخوری دخلوری – شکست خوردن
    – حکومت حق مالکیت قلمرو – حمله کردن

    Bitterness, defeated, dominion, invaded.

    بهانه – رقابت – راندن – تامل کردن -شورش

    An excuse, competition, drew, hesitated, rebellion,

    ص ۸۲ – کوبیدن خرد کردن سخت برخورد کردن – ترتیب دادن آراستن
    مایل بکردن کاری

    Determination, disposed,

    مستعد
    کردن – دژخیم – محیط مریی یا مرئی
    طرح نیمرخ سایه ای – ترسناک مهیب شوم سخت گیر.

    Disposed, Executer executioner, silhouetted, grim,

    رزم
    ناو – ضربه – زغال گیری کردن – بنیاد زمینه مرکز – مشخص اختصاصی مجزا – چرخیدن
    تاب خوردن

    Cruisers, a strock, coaling, base, distinctive, swing, swung,

    دکل تیرک – درگیر شدن – دسته کشتی – قلمرو – تنگ – باریک
    راه بندان متقابل – شبانه روزی

    Masts, engaged, troopship, dominions, tight, blockade, counter blockade,
    boarding parties,

    بطور
    شوم و نحسی – با اژدر حمله کردن – خط کشتی
    – غرق شدن – محدود کردن -تضیقات

    Ominously, was torpedoed, liner line
    for shipping. , drowned, restricted,

    دنبال
    کردن – سه گانه – حمله – تقریبا – بار- اعتراض- یک رشته عملیات نظامی

    Chase, tripod, invasion, almost, cargo, uproar, campaign,

    ص ۸۳- قضا بلا کشته شده گان – منفصل سوا جدا مستقل – راه بندان
    – تلافی کردن – کینه اهانت

    Casualties, detached from the , blockade, to retaliate, despite,

    تاسیس
    شد – بدبختی – مرز – پرتگاه داغ نشان – گودال
    آب در گل غلطیدن رگل آلود کردن

    Established, misery, border, scar, puddles,

    معلول – از دست دادن – بدست آوردن – تهاجم – غبار- مسموم از استعمال گاز- شخم زدن

    Crippled, suffering, gained, offensive, haze, had been gassed, was
    plugged.

    نام
    نویسی برای خدمت نظام سرباز گیری استخدام جدید
    – در نتیجه – یک رشته عملیات نظامی

    Conscription, consequently, campaigns,

    درد
    رنج عذاب وتالم تقلا – گروه دسته عده لشگر – پیشرفتگی داشتن – سرفه کفیدن -غنیمت
    تاراج

    Agony, corpses, jutted, coughing, splutter,

    جسم
    آب آورده شناور – دفاع – کابوس – توده باد آورده شده – قربانی – برد کم

    Drifted, defence, nightmares, drifted, casualties, the gain tiny.

    ص ۸۴ – بند سد بندی سد – صاف کردن پهن کردن
    صاف کن – بخاک سپردن – با اشتیاق -کمبود

    Barrage, flattened, buried, eagerly, lack.

    دژ قلعه
    نظامی محل بارو دار برای بازرگانی – میهن پرستی – داغون کردن – مهمات – مقدس

    Forts, patriotism , damaged,
    supplies, Sacred,

    تصمیم داشتن – سکوت – بهم زدن – حالت وسیع
    – هنگام دم لحظه – درد رنج – مستان – آلونک

    Determined, salient, churned, vast scale, instantly, in agony, drunks,
    dugout,

    تهاجم مهاجم – به آب انداختن پرت کردن – روانه شدن – کوبیدن -خفه کننده – لرزیدن لرز

    Offensive, launched, to lauch, pounded, choking, tremble,

    پرتو افکندن
    تیر پرتو – شیون کردن – سوگوار غمزده – شهامت
    میلی – گیجی تلوتلو خوردن

    Beams, mournful howl, National courage, stagger,

    قربانی
    -خروش نعره جنگ که در کوهستان معمول است – الهام دادن ملهم کردن – گردان نیروی ارتشی

    Casualties, slogan, inspired, whole battalions,

    تکه
    تکه پاره – قابل انفجار – جای سنگر دار که
    برای پادگان های بزرگ باشد. – بطور فریب آمیز

    Churned up by- explosives,
    fortresses, deceptively,

    فاصله
    دادن – کامیون پرازآب. – تیره روزی -قهرمانی

    Intervals, lorryloads of water, disasterous, appeals,

    صفحه
    ۸۵- داغان کردن
    داغون نمودن چپندر قیچی کردن – مدافع
    ها – کثیف و لکه دار کردن تاریک کردن

    Smashed, defences, blotted,

    وحشت
    زده از بمب ها – تگرگ تگرگ وار ریختن سلام – بلند کردن بالابر – آدمکشی – قربانی

    Shell-shocked, hail of accurate machine guns fire, hoisted, slaughter,
    casualties,

  • داور

    لعنت خدا بر شما و یاوران شما در این وقت و در این لحظه به حق پنج تن آل عبا.

  • x

    تست

  • ع . سیرجانی

    دوست محترم ، آقای ادمین ، اینکه اگه نوشته ای قبلا” در جایی منتشر شده باشه رو منتشر نکنید !! ( بی آنکه بخواهید نیت اصلی نویسنده را در این آشفته بازار خود شیفتگی صاحبان تریبون بدانید ) و یا انتشار یا عدم انتشار نوشته ای را منحصرا” منوط به نظر یک فرد کنید ( که خود مصداقی از همان استبدادی است که شما با آن سر ستیز دارید ) ، به نظر عادلانه و منطقی نمی آد !! من میتونم با نوشته هام به شما ثابت کنم در این زمینه استعدادم از خیلی های دیگه برتره ولی پول و پارتی واسه فرار از کشور ندارم و رسم پسندیده ی بر کشیدن و میدان دادن به افراد با استعداد هم مثل بسیاری دیگر از جنبه های زندگی ایرانیان ، به انحطاط گرائیده و عملا” از بین رفته است . حال ، تکلیف امثال من که به دنبال فضایی مناسب و دوستانه و پرمخاطب برای نوشته هایم می گردم و مترصد فراهم آمدن فرصتی جهت فرار از این محنتکده و دزد بازار هستم ، چه میشود ؟ ” ز هر هنر که زنم لاف امتحان شرط است / بیازمای و مکن پیش
    از امتحان انکار ” . تندرست و پاینده باشید . ع . سیرجانی

  • محمد . م خ

    اثبات ها برای نبود الهی و آسمانی بودن قرآن بر طبق خود آیات آن
    chaam.blogfa.com
    درخواست حمایت برای گسترش تا حتی به دست خود آخوند ها نیز برسد

  • aaaa

    «اللهم عجل لولیک الفرج»… مملکت مشکل داره ولی ما نیازی به این بچه روشن فکراتون نداریم. در ضمن در حال پیشرفته و کسایی که پیروی میکنن خودشون برمیگردن شما هم لطف کنین در کار مملکت دخالت نکنین که همین شماها هستین که ضربه میزنین

    • حضرت ازرائیل

      دمت گرم اینا یه مشت اشغال هستند که جیره خور اسراییل بی ناموسند اینها کسایی هستند که مملکترو تو سخترین شرایت رها کردند و به غرب رفتند و حالا تو فضای مجازی میا کسشعر میگن

  • علی وثوق راد

    عکس کریم خان زند را از روی صفحه این تارنما و گوگل پلاست پاک کن

    • علی وثوق راد

      در صورتی که به خاندان زند وابستگی خونی داری و یا وصلت داشته‌ای خودت را با اسم و رسم معرفی کن, وگرنه با دو کلمه شعار تلاش برای آزادی, دموکراسی و سکولاریزم – نمیتوان هر عکسی را هر جا آپلود کرد

  • mamad

    من ایرانی هستم ولی مدتی است یک اخوند افغانی در تایباد فتوای قتل من را صادر کرده است فقط بخاطر طرز فکرم که میگویم مردم ایران روز به روز عقب مانده تر میشوند دولت هم از این دارو دسته حمایت میکند دو بار من را با ریختن سم در غذا مسموم کرده اند اینها میروند زندانیان را بشرط نزدیک شدن به من با هدف از بین بردن من ازاد میکنند به نظر شما من چه کنم

  • Unknown
  • Hassan Ziaraty

    لطفا تو تلگرام هم فعالیت خودتونو شروع کنید تا بیشتر و راحتتر مخاطبین با شما در تماس باشند ممنون

  • ماهی

    برای شما ایمیلی نوشتم که علاقه مندی خودم را نسبت به مقاله نویسی و همکاری با شما ابراز کنم که متاسفانه هیچ جوابی از شما دریافت کردم

    • با درود و سپاسگزاری از توجه و همکاری شما،

      خواهشمند است با توجه به مقاله های گذشته ما و توجه به اساسنامه و هدف فضول محله در راستای مشکلات و مسایل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ومیهنمان و آنچه هم اکنون در ایران می گذرد مقاله ای نوشته برای ما بفرستید تا پس از ویرایش آن، به چاپ برسد و به نامی که خواسته اید پخش شود. بازهم از لطف و محبت و همکاری اتان ممنون و سپاسگزارم- سهراب ارژنگ

  • Bahram Mohseni

    با سلام-هیچکس قبول نمیکنه کار بزرگی که انجام می دهید فضولی باشه بلکه، رسالت و هدایت است کمک شایانیست به خود باوری.بنابراین کلماتی مانند،عیاران،بلدی ها،پیشتازان مناسب تراست.

  • محمد حسین

    ببخشید من یک سوال داشتم شما این غم اندوه و یا نا حقوقی زنان و یا …..از کدام کتاب از کدام عقیده از کدام مدرک جمع آوری کردید .شما به من دینی کاملتر از دین اسلام را معرفی کنید من بدون هیچ معطلی و هیچ چون و چرا قبول میکنم.اسلام واقعی را شما هنوز نشناختید اسلام دین رحمت دین صلح دین زندگی سالم دین احترام دین حفاظت محیط زیست دین آرامش دین ….. است. غرض از نقل کلام تبلیغ اسلام نیست انتخاب با خودتان است.اما اگر از اسلام واقعی معجزات قرآن خصلت پیامبر اکرم اطلاع داشتید پی می بردید به اشتباهات و عقاید نادرست خود

  • مسعود

    چگونە میتوانم باهاتون تماس بگیرم؟

  • علی اکبر

    بنام خداوند مهربان
    وبا سلام به همه کسانی که راستگو ودرست کردارند
    آنچه انگیزه من برای ورود و اظهار نظر شد دو چیز است
    ۱- برای کوبیدن اسلام وانقلاب اسلامی مجور شدید قلب واقعیت کنید و یک سری درو غ هایی را به اسلام نسبت دهید وآنگاه آن را بکوبید تا چهره زشت از اسلام معرفی کنید کسانی که اهل مطالعه باشند خوب می فهمند که دست به رمالی زده اید تا سر خلق الله را کلاه بگذارید
    ۲- بهترین دلیل بر دروغ بودن همه ادعاهای حقوق بشری و دفاع از مردم ایران هماهنگ شدن مجموعه شما با نظامهای فاسدی است که قرنها خون ملت ایران را مکیدند و با عث عقب نگهداشتن ملت ایران شدند وحال که کلت ایران به پا خاسته باهزاران ترفند و زور وزر وتزویر در مقابل انقلاب ملت ایران با دروغ وفریب ایستاده اید
    نکته آخر پاسخ به تک تک تحریف های شما را ملت در صحنه های مختلف داده ومی دهد مطمئن باشید نخواهید توانست در براندازی نظام مبارک جمهوری اسلامی کار نامه ای را ارایه دهید البته در همین حد برای شما مفید است که بابت نامردی ها و وطن فروشی ها وجنگیدن با خدا ودین خدا نانی به کف می آورید و همچون سگان در مقابل دشمن ونظامات ابلیسی دمی تکان می دهید
    سگان صهیونیسم دم از ایران وایرانیت می زنید ولی برای دشمن مردم ایران دم تکان می دهید

  • کاوه

    نمیدانم این یک سایت سیاسی است یا مجمع نژادپرستان و شوونیست ها ؟؟؟!!! این کلمات عقب مانده چیست در قرن بیست و یکم بکار می برید !! بابا شما کخا تشریف دارین ؟ بیدار شین لطفا .. اولا اگر کلمات عربی را از فارسی یا همان پارسی بگیرید باید با زبان ایما و اشاره صحبت کنیم . در همان زمان رضا شاه , ببخشید رضا خان میر ۵ و یا رضا قلدر تلاش کردند بعد دیدند خیلی خنده دار و افتضا میشه مثلا باید بجای خط بگویند باریک و دراز و…… از خیرش گذشتند . دوم این که بروید ببینید که اعراب که در اذهان شما مشتی عقب مانده هستند الان به کجا رسیدند و شما کجا هستید … سوم این که دیر امدی ای نگار سر مست دوره این حرفهای ارتجاعی گذشته … نکته آخر این که از ضوابط همکاری با مای شما می شه فهمید که تا کجا پرتی ! برای این که امر برای خودتان روشن بشه بروید لطفا سری به سایت های دیگر بزنید و ضوابط نشر آنها را بخوانید تا یاد بگیرید دمکراسی در شعار دادن نیست دوستان … شما می گوئید که اولا من هر تغییری بخوام در مطلبی که شما می فرستید می دهم , دوم این که مطلبی که می فرستی فقط باید برای من فرستاده باشی و قبلا هم به سایت دیگری نفرستاده باشی . بعد هم من مختارم که منتشر کنم و یا نکنم و اگر هم منتشر شد تو فقط با ذکر نام فضول خان می تونی اون رو بازنشر کنی …. ای بابا!!!!

  • Ilia

    چقدر بهتون میدن این اراجیفو مینویسید
    خیلی خنده داره
    ادم بیسواد هم اینارو بخونه و ببینه توجه میشه شما دیوانه وطن فروشید

  • Ilia

    خداییش کسخلید

  • Ilia

    همین انگلیس مارو بدبخت کرد
    بعد شما خائنا رفتین زیر پرچم انگلیس

  • Mi Na

    مدتهاست که خبری از سیروس پارسا نیست ,حالش خوبه ؟

  • MEHRAN SAALABI

    aya estefade az khoshunat va barkhorde shadidtar artesh dar sale 57 mitavanest jelogiri kone az shureshe 57 ????

  • غلامرضا خواجوی
  • S.R-SHIRKOUBIAN

    با درود
    خواهر زاده ای دارم که در ایران زندگی میکنه و مطالب را نوشته و از من خواهش کرده که اینها را توضیع کنم متن نوشته هایش به قرار زیر هست.

    از مشروطیت تا انقلاب،

    از درخواست تاسیس عدالتخانه تا تاسیس جمهوری زیر لوای ولایت فقیه.

     براستی انتظار ایرانیان و مجاهدان مشروطه از تاسیس عدالتخانه چه بود؟ و اصولا چرا چنین احتیاجی به وجود آمد؟ چگونه ایرانیان از تحقق عدالت سرخورده شدند؟
     و مهمترین پرسش؛ چگونه شد که ایرانیان از آرزوی عدالتخواهی چشم پوشیدند؟

    برای پاسخ به این پرسشها، بهتر است نگاه کوتاهی به دادرسی در زمان قاجار و تاریخ فراموش شده کشورمان بیافکنیم.
    عدلیه در دوران قاجار دیوان خانه هایی بود که رۆسای آن توسط شاه منصوب می شدند، دیوان خانه در حقیقت مکانی برای رسیدگی به شکایات مردم بود. در رأس نظام دادرسی در این دوره شاه قرار داشت که مسئولیت عزل و نصب ها در مورد مقامات قضایی را شخصاً اداره می کرد.
    طرز کار دیوانخانه چنین بود که شکایات و دعوای حقوقی را به حکام شرع ارجاع می کردند و حاکم شرع یعنی روحانی و مجتهد درباره شکایات حکم می داد. این احکام ضمانت اجرائی نداشت. دعاوی غیرحقوقی نیز در ادارات دولتی حل و فصل می شد، در شهرستان ها نیز امور شرعی را علما و امور جزایی را نیروی انتظامی حکومت ها حل و فصل می کردند. در مجموع قوانین و نظام های ثابتی در سراسر کشور حکومت نمی کرد. امر قضا در دست دو دستگاه متمایز یعنی محاکم شرع یا دیوان خانه بود. حد فاصل بین شرعیات و عرفیات خیلی مشخص نبود و گاهی بین محاکم در صلاحیت رسیدگی مباحثی در می گرفت.
    محاکم شرع به دعاوی حقوقی، ازدواج و طلاق، داد و ستد، قسمتی از جرم های جزایی و اعمال خلاف شرع رسیدگی می کردند. واضح است که بعضی از علمای وقتی از یک نفر خمس و زکات گرفته باشند، به نفع او حکم صادر میکنند و یا حتی اگر کسی خمس خود را پرداخت نکرده باشد، کمر به دشمنی او میبندند. عواید حاصل از ثبت ازدواج و طلاق و تولد و مبایعه نامه ها به نرخ های مختلف بیشتر به نفع محاکم و علمای شرع ضبط میشد. محاکم شرع از ورود به اموری چون، قتل، هتک ناموس، سرقت و جرح ممنوع بودند. محاکم عرف به امور خلافی و جنایی رسیدگی می کردند. احکام صادره قطعی و در یک مرحله رسیدگی می شد.
    قوه ی قضاییه و اختیار حل و فصل دعاوی عملاً در دست حکمرانان و متنفذین بود و وضعیت زندان ها هم تا قبل از استقرار مشروطیت بسیار درهم و آشفته بود. نبودن یک مرحله ی پژوهشی، فقدان قوانین مدنی و جزایی ثابت و مدون و رویه ی قضایی مشخص، مداخله ی ارباب قدرت در دعاوی و اختلاف نظر مجتهدین در قوانین شرعی باعث شد که عمل قضاوت و دادرسی با مشکلات گوناگون روبرو و نظام قضایی کشور بسیار آشفته شود. امیرکبیر دستور داد به هیچ وجه شکنجه اعمال نشود و مقرر شد که پس از آنکه تقصیر متهمین ثابت گردید به مجازاتی که در خور ماهیت جرم باشد بر طبق قانون شرع و عرف محکوم شوند. عرف در این دوره تابع سلیقه و میل مقامات دولتی بود و اصول مدونی به عنوان دستورالعمل برای فرمانروایان و حکام وجود نداشت. 
    علاوه بر نابسامانی سازمان دادگستری، ثبت اسناد و املاک هم تابع اصول و نظامات مشخصی نبود و همین بی نظمی موجب بروز دعاوی حقوقی و جزایی فراوان شد. دیگر این که میل غالب براین بودکه بر دامنه ی قلمرو محاکم عرف افزوده شود. مهم ترین نارضایتی امیرکبیر احکام ناسخ و منسوخ محاکم شرع بود که باعث هرج و مرج میشد. تأسیس دادگاه های قضایی به شیوه ی نوین از آثار دوره ی مشروطیت است و تقسیم بندی بین محاکم شرعی و عرفی از بین رفت و برای رسیدگی به تمام دعاوی قوه ی قضاییه تشکیل شد.
    قتل قانون مقام به دستور محمد شاه و قتل میرزا تقی خان امیرکبیر به دستور ناصرالدین شاه یعنی کشتن دو صدر اعظم خدمتگزار ایران بدون هیچ محاکمه قانونی، از جمله بی عدالتی ها در این دوره محسوب می شود.

    حال با کمی دقت، شباهت های بی شمار  قوه قضاییه امروز را با زمان قاجار بر میشماریم. در هر دو نظام دادرسی:

    ۱- روسای قضا توسط شاه در آن دوره و توسط رهبر در حال حاضر انتخاب می شوند. آن دوره شاه در راس سلسله مراتب قضا بود و امروز رهبر در چنین جایگاهی است.

    ۲- قوانین مدون کاملی در هیچ کدام وجود ندارد. در هر دو به استناد عرف( تعبیر حکومت) و قناعت قاضی حکم صادر می شود.

    ۳- جرائم در هیچ کدام از دو نظام قضایی، تعریف نشده اند و میزان مجازات بسته به نظر قاضی میباشد.

    ۴- قرائت مختلف قضات و مراجع از شرعیات ایجاد آشفتگی قضایی میکند. 

    ۵- قضات وابسته به اربابان مال و قدرت و سیاست هستند.

    ۶- در هردو نظام قضایی، بسیاری از آزادی خواهان و معترضان به ظلم حکومت و خدمتگزاران واقعی مردم به جرائم سلیقه ای و بدون تشریفات قانونی، یا در بند هستند و یا حذف فیزیکی میشوند.

    حال پاسخ پرسش آخر:
    چگونه شد که ایرانیان از آرزوی عدالتخواهی چشم پوشیدند؟
    برای پاسخ به این پرسش باید نیم نگاهی به دادگستری رضاخانی بیافکنیم.
    در دادگستری تازه تاسیس رضاشاه، قضاوت به کارشناسان علم حقوق سپرده شد و علما و مراجع از کلیه محاکم حقوقی و کیفری و ثبتی کنار گذاشته شدند. در استقلال دادگستری رضاخانی همین بس که مرحوم مصدق را به میل ملوکانه شاه متهم نکرد و دستگیر نکرد و محاکمه نکرد و خانه نشین نکرد. شاه مجبور شد، مصدق را در دادگاه نظامی محاکمه کند.
    در سلسله اعتراضات مراجع و علما از جمله امام خمینی، به استناد این حدیث شریفه از امام صادق(ع) که ” هرکس دادخواهی به نزد طاغوت برد، هر چه را به حکم او بگیرد، حرام است، هر چند به حق آن را گرفته باشد، زیرا آن حکم طاغوت بوده و خداوند فرمان داده است که از طاغوت روی گردان شوند، نه به سوی او روی آورند.”، قوه قضاییه رضاخان را طاغوت دانسته و علیه آن قیام کردند. و از آنجایی که ایرانیان مردمانی دیندار و دین پرور هستند، به حکم مرجع دینی رفتار کردند زیرا اعتقاد داشتند که اجتماع را باید با اراده ی الهی اداره کرد و با تصور اینکه اگر احکام اسلام پیاده شود مستضعفین به حقوق خودشان می رسند، تمام اقشار ملت به حقوق خودشان می رسند، ظلم و جور و ستم ریشه کن می شود، انقلاب اسلامی کردند. 
    توضیح اینکه، چگونه یک نظام فرد محور و غیر پاسخگو به تباهی میرود، خارج از حوصله این نوشتار است.
    به هر تقدیر ایرانیان، با گذشت بیش از صد سال از تاریخ مشروطه، فراموش کرده اند که اینهمه هیاهو، برای عدالتخانه بود.
    حال با این توضیحات معلوم است که عدالتخانه و یا دادگستری به معنای دادرسی مستقل و شفاف، توسط قضات مستقل، بر اساس قوانین مدون کامل و برابری آحاد مختلف مردم و مسوولین در برابر قانون، چیزیست که اکنون نیز آرزویی دور از دست، برای ایرانیان است.

    عدالتخانه یعنی:
    دادرسی مستقل و شفاف یعنی دادگاه تحت فشار هیچ شخص حقیقی و حقوقی و یا مربوط و منسوب هیچ ارگان حکومتی و نظامی نباشد. افکار عمومی( هیئت منصفه) ناظر بر دادگاه و نحوه دادرسی باشد. دادرسی مستقل یعنی همه مردم مستقل از دین و زبان و قومیت و جنسیت و جایگاه اجتماعی و اقتصادی و مناسبات سیاسی و نظامی، در پیشگاه قانون برابر هستند و میتوانند برای دادخواهی اقدام کنند. دادرسی مستقل یعنی دادگاه بدون وجود شاکی میتواند در صورت کشف جرم، ادعای حق کند(دادستانی).

    قاضی مستقل یعنی، کسی که قضاوت و داوری می کند، باید شفاف و بر اساس قانون( و نه قرائت شخصی) و بدون وابستگی مالی، سیاسی، نظامی با شجاعت عمل کند.

    قوانین مدون کامل یعنی قوانینی که نوع جرم و اندازه و کیفیت آن و مجازات جرم بسته به اندازه و کیفیت آن در آن قوانین معلوم و مذکور باشد و امکان قرائت شخصی و قناعت قاضی در آن وجود نداشته باشد.
    قوانینی که در آن برای یک جرم نامعلوم، از شلاق تا اعدام، مجازات وجود داشته باشد، ناقص و ناقض روح عدالت هستند و تنها برای صاحبان مال و قدرت کار میکنند نه برای اجتماع.

      
    الملک یبقى مع الکفر و لا یبقى مع الظلم  
    پیروز باشید

  • مهدی بهزاد

    سلام مهدی بهزاد همه ایرانیان تلاش خواهیم کرد برای صلح ازادی حقوق بشر باسپاس ایران مشهد

  • Sad

    دمتون گرم واقعا مردید ک علیه این دین کثیف مطلب مینویسین ولی مردم ما انقد خر تشریف دارن اصن هیچیو قبول نمیکنن تعصب کورشون کرده ی بار پیش خودشون نمیگن قیامت چیه اصن ریدم تو بهشتشون اگه قراره ادم با اینا بره بهشت همون بره جهنم خیلی بهتره نفهمای عوضی
    بازم ممنون از تلاشتون دستتون درد نکنه موفق باشین 👏🏻👏🏻👏🏻

  • مهدی رستملو

    بابا کیرم تو جمهوری خواهی‌تون اجنبی‌های زالوصفت. همه‌تون سر و ته یه کرباسید

  • ساینا

    درود بر شما، ببخشید چجوری باید مقالات رو ارسال کرد؟

  • ایرانی

    به پاک ترین مرد عالم توهین میکنید؟ به اسلام بهترین دین خدا توهین بی شرمانه میکنید؟ کی هستین مگه؟ به خدا که تک تک جملاتی که میگین باعث میشه نفرت مردم از شما عوضی های وطن فروش بیشتر بشه. نوری که خدا روشن کرده با فوت کثیف امثال شما خاموش نمیشه