هم میهن فرهیخته جناب آقای شجاع الدین شفا ۳

دکتر شجاع الدین شفا

دکتر شجاع الدین شفا

بادرود به شما، نامه سر گشاده جنابعالی به خامنه ای نه تنهاقلب سنگ و بی روح این دیکتاتورخودکامه را اندکی نرم نخواهد کرد، بلکه برعکس به او احساس قدرت زیادتری می دهد تا بتواند باشدت بیشتری به جنایات خود ادامه دهد.

شاید پیش از شما صدها بلکه هزاران نامه از سوی دل سوختگان، نیک اندیشان، خردگرایان، وصاحب نظران میهن ما به این جانور انسان نما ودیگرهم پالکی های روحانی نمای او نوشته اند که نه تنها اندکی آنان را بر سر عقل وخردنیاورد، بلکه برشدت تجاوز و بی رحمی آنان نیز افزود. در حقیقت همه این تلاش ها آب در هاون کوفتن، ومیخ درسنگ فروبردن است.

شاید بیاد آورید که همین چند ماه پیش جوان پاکباز ونیکوخصال کشورما؛ امیدرضامیرصیافی دروبلاگ خود محترمانه ازخامنه ای در خواست نمود که به نسل جوان سوخته وسرگردان ایران توجه کند وآنان را هم مانند جوانان فلسطینی ومانند فرزندان حسن نصرالله به حساب بیاورد. نتیجه چه شد؟ آیا این مردک بی وجدان به خود آمد؟ نه، این چنین نیست. امید رضا گناهکاربود، زیرا به اسب شاه گفته بود یابو. درنتیجه این که این جوان باشرف را دستگیر، اورا دهها روز در زیربدترین شکنجه ها قراردادند، وبی رحمانه و سبعانه به شهادت رساندند. تظاهرات آرام و صلح جویانه میلیونی در تهران به کجا انجامید؟ پاسخ رژیم چه بود؟ آیا پاسخ دوستی دوستی بود؟ بدبختانه باید گفت که پاسخ سنگ سنگ، و پاسخ کلوخ، کلوخ است. قداره بند و جلادان رژیم با ندا آقا سلطان و صدها جوان جان برکف ایران در سیاه چال های رژیم چه شده و چه خواهد شد؟

آقای شجاع الدین شفا، شما فرد روشنفکروآگاهی هستید. با آن که دررژیم گذشته دارای قدرت و امتیاززیادی بودید، بد بختانه کمترین کوششی درارشاد وراهنمائی شاه و کم کردن دیکتاتوری وخودکامگی او نکردید.

شمادردو دهه کنونی کتاب هائی نوشته اید که براستی خواندن آن ها برهرفرد ایرانی بویژه ۶۸٪ جوانان برومند وسلحشورایرانی ضروری است .امید واریم جوانان ما به نوشته های پرارزش شما دست یابند تا این شیطان صفتان را بهتربشناسند، و به بدبختی و سوزوگداز پدران و مادران ما در درازای ۱۴ سده گذشته تاکنون پی ببرند.

آقای شجاع الدین شفا، نوشتارشما خوب وبسیارآموزنده است. ای کاش آن زمانی که در قدرت بودید، سخن وگفتارشما ازمرزها می گذشت، اندکی به این روشنگری می پرداختید. مردم را کمی آخوند شناس می کردید، ومانع گسترش خرافات از سوی شاه وبستگان او می شدید. تا مردم ساده دل و نا آگاه ما این چنین به دام وطلسم آخوند حیله گر نیفتند. بدبختانه شما طوری از آب گذشتید که پایتان تر نشود.

شما دراین سی سال غربت نشینی می توانستید به آسانی راهنمای شاهزاده رضا پهلوی باشید تا دور از یک مشت بادنجان دور قاب چین، فرصت طلب، ومغرورو متکبراطراف وی، با آن همه امکانات مادی، معنوی، واجتماعی خود، ایران را نجات دهد، و یک رژیم مردم سالاری در ایران پیاده کند.

افسوس که این فرصت گرانبها از دست رفت، و شاهزاده جوان روز به روز بیشتر و بیشتردر تار وپود همراهان و مشاوران نادان، و مغرض گرداگرد خود فرو می رود.

شما به خوبی بیاد دارید که فاجعه خمینی در خرداد۱۳۴۲ به مراتب گسترده تر، و شدیدتر انقلاب ۱۳۵۷بود. اما در آن زمان، مرد کارکشته و کاردانی مانند اسدالله علم حضور داشت که شاه را برای چند روز به استراحت واداشت، و خود آن فاجعه خانمان برانداز رادرنطفه خفه کرد. شما نیز می توانستید باروشنگری و کارهای فرهنگی بزرگی که درپیش داشتید، مسیر تاریخ ایران راتغییر دهید.

آقای شجاع الدین شفا، اکنون نیزشما همان روش گذشته خود یعنی شترسواری دولادولا راادامه می دهید. شما که قرآن راخوانده اید، چند آیه وچند درصد قران ازمحبت، دوستی، گذشت، ومهربانی گفتگو می کند؟ آیا بخش کوچکی ازقرآن که ازدوستی صحبت می کند مربوط به ده سال دوره اول پیامبری محمد در مکه نیست، که هیچ گونه قدرت و شهرتی نداشت، همواره مورد سرزنش و آزارمردم بود، و چاره ای نمی دید جزآن که چهره دیگری از خود نشان دهد، و ظاهرا مهربان باشد؟ و هنگامی که به مدینه رفت درطی ۱۳سال زندگی بعدی خود، روشی را پیش گرفت که رژیم مرگبارآخوندی در سی سال گذشته در ایران پیاده کرده، و مردم ما را به خاک و خون کشانده است؟ شما از سوره نسا که مظهر دوستی است نام برده اید. آیا نخواستید یا نمی دانستید که این سوره زنان یعنی ۵۰٪ اجتماع ما را از هر گونه حق انسانی محروم کرده است؟ و زنان راجزدنباله روی و اطاعت از مرد، و بخشی ازاسباب و وسائل خانه بودن چیزدیگری نیست؟

آقای شجاع الدین شفا، اگربخواهید انصاف داشته باشید ومانند گذشته برای خودتان مصلحت اندیشی نکنید، باید اذعان نمائید که دوران زندگی وسخنرانی آقای خمینی درفرانسه تا آمدن ایران، رفتن به بهشت زهرا، تا رفتن به مدرسه علوی، دقیقا برداشت و کپی ای ازدوران زندگی ورفتار سیاسی ده سال زندگی محمد در مکه و در عین ناتوانی وی بود، آنگاه با کشتاردلاوران ارتش، انسان های فرهیخته وخردمندی چون؛ مهندس ریاضی، و خانم دکتر فرخ رو پارسا، وصد ها جوانان برومند، دگراندیشان، نویسندگان، و روشنفکران، سیاست وروش واقعی اسلام در دوران زندگی ۱۳ ساله محمد درمدینه را تکرار نمودند. و بگفته دیگر، رژیم ملایان یا اسلام ناب محمدی را با همه خشونت و زشتی های آن، در ایران پیاده کردند.

آقای شجاع الدین شفا، حال، شما را چه بر آن داشت که از دیکتاتور و خونخوار، انسانیت و دوستی طلب کنید.

آقای اوباما نیزدر صدد برآمد با این رژیم دست دوستی دهد. بد بختانه خود را دستاویز و مورد مسخره آنان قرار داد. ما به آقای اوباما یاد آور شدیم: « بخلاف آن چه که رژیم آخوندی شایعه کرده، و هم میهنان ساده اندیش ویا کیسه اندوز ما آن را تکرار می کنند، دعوای مردم با رژیم دعوای خانگی نیست. در حقیقت دعوا و جدل میان گرگ و میش است و این راهی که شما می روید به ترکستان است.» و تا زمانی که مردم ما بره وار درجلوی این گرگ صفتان قرار گیرند، گرگ هم چنان به دریدن خود هرروز و هر روز با دندان تیزترادامه خواهد داد.

اگردست میهن پرستی از میان سپاه، یا بسیجی از آستین در آمده ومشتی به دهان آیت الله خاتمی یاوه گوی بادنجان دور قاب چین رژیم زده بود، این چنین با مزخرف گوئی خود موجب شکنجه و مرگ گروه بیشتری از جوانان ما نمی شد.

(لینک به نامه آقای دکتر شجاع الدین شفا)

  • ادریس

    دوست عزیز
    با سلام عرض میکنم که من نامه آقای دکتر شفا را ندیدم .ولی الحق” درد دل نامه ” شما مرا تکان داد.جانا سخن نه ازدل ما بلکه از تار و پود وجود ما میگوئی!!!

    واما خواهشی داشتم و آن اینکه آیا آدرس پستی ایشان را میتوانید بمن بدهید و یا اینکه امکان آن خواهد بود تا از طریق شما مطلبی را به ایشان برسانم.
    با تشکر فراوان
    ادریس

  • Sohraab Arjang

    باتشکر و سپاس از شما، با شرمساری باید بگویم که ما نشانی کنونی ایشان را در اختیارنداریم. ایشان به دلیل بیماری و کهولت گویا کاملاً گوشه نشینی و انزوا را اختیار کرده اند. بادرود مجدد به شما

  • Sohraab Arjang

    باتشکر و سپاس از شما، با شرمساری باید بگویم که ما نشانی کنونی ایشان را در اختیارنداریم. ایشان به دلیل بیماری و کهولت گویا کاملاً گوشه نشینی و انزوا را اختیار کرده اند. بادرود مجدد به شما