پس از فروش کلیه و کوتاه کردن عمر جوانان، حالا نوبت به فروش بیمار رسید ۷

به راستی مردم ستمدیده و در بند میهنمان در این اجتماع آخوند زده  می توانند چه مصونیت جانی و ضمانتی برای سلامت و تندرستی خود داشته باشند!؟. آیا از اتهام بی رویه بی دینی، اتهام مسخره و جنایت بار محاربه باخدا، ضد انقلاب بودن،  اقدام علیه کشور، و یا دهها عنوان و ترفند دیگر در امانند که به پای چوبه دار نروند، و یا در زیر شکنجه جان خود را از دست ندهند؟. آیا از شبیخون و یورش های شبانه داروغه و گزمه های سنگدل رژیم برکنارند؟.

آیا از اتهام، نیش زبان، و گزند خانم باجی های همسایه و هم محله خردباخته مذهبی در امانند؟. آیا در خیابان با آن ترافیک سنگین، و رانندگی دیوانه وار گروهی سرمست، جان سالم به در می برند؟. و یا در بیمارستان ها در گیر قهر و بی مهری شماری نادان،  سودجوی، دلال و پژوهشگرند؟.

از این ها که بگذریم که همگی با هم و در کنار هم روز و شب بلای جان مردمند، سالیانی است جوانان را به کشتارگاه کشانده و مانند گوسفند قربانی کلیه اشان را در بازار به فروش می رسانند.  در باره فروش کلیه، بهتر است این نکته را  هم یاد آورشد که بنا به آمار موجود، آنچنان که تحقیقات علمی نشان می دهد سالانه حدود یک میلیون سال  از عمر سالم ایرانیها به دلیل ابتلا به انواع بیماریهای کلیوی کم می شود.

این ویدیو بازار فروش کلیه و نیاز جوانان مستمند و ثروت ملی به غارت رفته ایران را نشان می دهد. جوانانی که با این کار  به ناچار و بادرماندگی، تیشه به ریشه عمر خود می زنند و عمرشان را کوتاه می کنند. به راستی ننگ و نفرین بر این رژیم چپاولگر و ضد انسانی و بر سرمایه داران بی غیرت و بی خیال و دور از انسان ایران باذ.

همان گونه که می دانیم فروش کلیه در ایران، تنها به دلیل تنگدستی و بیچارگی است. هنگامی که مسئولان رژیم اسلامی از علی خامنه ای با بستگانش، هاشمی رفسنجانی، کامران دانشجو وزیر بی علم و دانش علوم، آخوندها، شماری از پاسداران، نمایندگان مجلس،  وزیران،  حاجی بازاری ها، و دیگر دست اندرکاران، به غارتگری کشور پرداخته اند، و ارزها را به بیرون برده و می برند، و یا کلاهبرداری ۴۰۰ میلیاردی تومانی  توسط عبدالله جاسبی و سعید مرتضوی  و یا دست داشتن اسفندیار رحیم مشائی در دزدی سه هزار میلیار تومانی، آیا دیگر جوانی در ایران بی نیاز می ماند که ناچار نباشد کلیه خود را بفروشد و اینچنین به جوانی خود آسیب رسانده، و عمر خود را کوتاه کند؟!.

از آن جا که بیماران درمانده ایران راهی برای رفتن و درمان در بیمارستان های دولتی ندارند، به ناچار به بیمارستان های خصوصی که عموماً مراکز پول سازی و بازرگانی بیش نیست، پناه می برند، و به ناچار هستی و نیستی خود را از دست داده، ، و یا زیر بار قرض می روند. در پاره ای از موارد نیز به درمان نمی رسند، وجان خود را ازدست می دهند.

صف بیماران درد مند در برابر بیمارستان های دولتی- جاهایی که نه امید به پذیرش، و نه امید به درمان آنها است. نفرین بر این رژیم ضد انسانی مسلط بر ایران .

در این بازار آشفته، با نبودن و نشناختن راه درمان، گروه دیگری هم به جان مردم می افتند. آنان با بازی با جان مردم  از راه  دلالی و فروش بیماران درمانده به بیمارستان های غیر دولتی به وسیله آمبولانس های شخصی، نه تنها سودجویی نموده بلکه جان بسیاری از بیماران را در این معامله کثیف به خطر می اندازند.
در مورد این کلاهبرداری، گزارشی به عنوان ؛ « تجارت پرسود فروش بیمار» نوشته مریم وادی پور در روزنامه ایران ۲۵ تیر ۱۳۹۱ به چاپ رسیده است. گزارشی که چانه زنی و تعیین نرخ میان دو سوداگر مرگ، و دو بازاری حیله گر و فرصت طلب، یعنی میان مسئول یک مرکز آمبولانس خصوصی رئیس پذیرش بیمارستانی خصوصی واقع در ولنجک را نشان می دهد. از این گفتگو می توان به ژرف جنایت و غارتگری عده ای که بی تردید زیر پوشش و حمایت رژیمند، پی برد.

نکته دیگر این که، اگر اندکی از این  چپاول و غارت گری ها در این سه دهه صرف بهداشت، درمان همگی، و تولید کار و درآمد برای جوانان شده بود، دیگر نه نیازی  به آن بود که جوانان ما در اندیشه فروش کلیه، و کوتاه کردن عمر خود باشند، و نه  فرصت طلبان و مزدورانی می توانستند بیمارستان های قلابی و بی محتوای خصوصی که دکان سودجویی و کیسه دوزی بیش نیست، باز کنند و به شکار بیماران درمانده و ناآگاه پردازند، جان بیماران را به بازی گرفته، و آنان را سرکیسه کنند.

صف های دراز از بیماران درمانده و ناتوان در برابر بیمارستان دولتی جز زجر، شکنجه ، و نا امیدی چه پیامدی می تواند داشته باشد. آیا برای چند هزار آخوند مفتخور و سربار جامعه ایران هم چنین بدبختی و دشواری ها وجود دارد؟.

صف های دراز از بیماران درمانده و ناتوان در برابر بیمارستان دولتی جز زجر، شکنجه ، و نا امیدی چه پیامدی می تواند داشته باشد. آیا برای چند هزار آخوند مفتخور و سربار جامعه ایران هم چنین بدبختی و دشواری ها وجود دارد؟.

در این جا به بخشی از این گفتگوی کاسب کارانه و تجارت جان انسان ها در بیمارستان های خصوصی می پردازیم و خواندن همه این نگاشته را به خوانندگان خود واگذار می کنیم:
« من … مسئول مرکز آمبولانس خصوصی … هستم. ببخشید مستقیم با تلفن همراهتان تماس گرفتم. ما در حال تنظیم قراردادی با یک شرکت ترکیه‌ای که حدود ۱۰ هزار کارگر در سایت خود دارند، هستیم. ۲-۳ درمانگاه در این سایت وجود دارد و قرار است مریض‌های آنها را که بیشتر سقوط از ارتفاع است به چند بیمارستان اعزام کنیم. شما چگونه با ما کار می‌کنید؟ 
- ما با شما قرارداد می‌بندیم و تأیید هم می‌کنیم که شما… 
- ما قرارداد مکتوب نمی‌خواهیم. فقط شفاهی بگویید اگر در هر ساعت شبانه‌روز هر نوع مریضی را برای شما بیاورم، به من جا می‌دهید؟ 
بله، ما مشکلی برای جا نداریم. 
۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون به حساب شما واریز می‌کنم، دلار هم می‌دهم تا مریض‌های ما را پذیرش کنید.

دختر جوان نا امید و مستمندی که به ناچار کلیه خود را می فروشد تا بتواند اندکی بیشتر زندگی کند. غافل از این که فروش کلیه خود به خود عمر او را کوتاه تر خواهد کرد. وقتی رژیم آخوندی مملکت را به تا راج می برد، و یا به تازیان حاتم بخشی می کند، جوانان ما چاره ای جز فروش کلیه نخواهند داشت.

دختر جوان نا امید و مستمندی که به ناچار کلیه خود را می فروشد تا بتواند اندکی بیشتر زندگی کند. غافل از این که فروش کلیه خود به خود عمر او را کوتاه تر خواهد کرد. وقتی رژیم آخوندی مملکت را به تا راج می برد، و یا به تازیان حاتم بخشی می کند، جوانان ما چاره ای جز فروش کلیه نخواهند داشت.

حالا اگر یه مریض ضربه مغزی بیاورم و نیاز به عمل داشته باشد، شارژ من چقدر است؟ 
شما چقدر می‌خواهید؟ 
بیمارستان … رقم ۲ میلیون داده است! 
خوب مریض خودتان چقدر پول می‌دهد. 
- من ۸ تا ۱۲ میلیون تومان با توجه به فاکتورهای شما پر می‌کنم. 
-‌یه کم ۲ میلیون تومان زیاد نیست؟ 
- به هر حال کار حرفه‌ای است، شاید من روزی ۲ مورد ضربه مغزی برای شما بیاورم. 
- من یک میلیون و ۵۰۰ هزارتومان را از طرف خودم قول می‌دهم. 
- خوب مریض ارتوپدی را چقدر می‌دهید؟ 
- برای ارتوپدی هم قیمت‌هامون بین یک تا یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است. مگر این که بیماری داشته باشیم که حدود ۳۰ میلیون تومان هزینه‌اش بشه و بعد ما ۲ تا ۵/۲ میلیون تومان شارژ می‌گیریم. 
- نرخ فک و صورت چقدره؟ 
- فک بالا ۲/۱ میلیون تومان است»…

همان گونه که در این جا می بینید مسئول آمبولانس با یک بیمارستان، مانند دو دلال و دو بازاری بر روی بیمارها چانه می زنند و نرخ طی می کنند. اینجاست که می توان به عمق جنایت و نا امنی جامعه ما که از بیت رهبری آغاز شده، و میان مردم کوچه بازار گسترش یافته است، پی برد. بدیهی است آنان که پست های حساس و سرنوشت ساز را در اختیار خود گرفته اند،بنا به یک یادواره پارسی: « چودزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا».با قدرت و توانایی بیشتری در ویرانی کشور و از میان بردن اخلاق، معنویت، و ارزش های انسانی سهیمند.

  • Coolhandlook_111

     خط قرمز نقطه سقوط ما ایرانیان تا کجاست؟ / مهران سیرانی

    در مورد دزدیها، رشوه گیریها، حیف و میلها و سؤ استفاده‌های مالی سران
    رژیم اسلامی و وابستگان آنها طی‌ ۳۳ سال گذشته بارها و بارها مطالب
    گوناگونی خوانده یا شنیده‌ایم. اما چند روز پیش خبری را در یکی‌ از جراید
    چاپ داخل کشور( کیهان) خواندم که توجه مرا بخود جلب کرد. بهمین خاطر تصمیم
    گرفتم این خبر را همراه با متن کوتاهی با دیگر هموطنان در میان بگذارم.
    شاید این متن کوتاه بتواند تا اندازه ایی عمق فاجعه ایی را که در ایران ما
    میگذرد بیشتر در معرض دید قرار دهد.

    در شرایطی که بیش از ۷۰% ملت ایران در زیر خط فقر زندگی‌ میکنند، در
    شرایطی که صدها هزار کودک خیابانی به اجبار مدارس را ترک کرده و بخاطر
    امرار معاش به دستفروشی در خیابانها روی آورده اند، در شرایطی که آگهی‌های
    فروش کلیه در و دیوار تمام کشور را در بر گرفته است، در شرایطی که والدین
    به اجبار دختران خرد سال خود را بخانه بخت میفرستند، در شرایطی که بخشی از
    زنان و مردان بخاطر فقر مجبور به تن‌ فروشی شده اند، در شرایطی که بخش
    عظیمی‌ از کارگران یا از کار بیکار شده اند و یا ماه‌ها حقوق حقّه خود را
    دریافت نکرده اند و در کلّ در شرایطی که بخش عظیمی‌ از ملت ایران از بر
    آورده کردن ابتدأییترین نیاز‌های انسانی‌ و بحق خود محروم شده است، رژیم
    اسلامی در میان تفرقه، سکوت و بی‌ عملی‌ تهوع آور همگی‌ ما ایرانیان، مبلغ
    بسیار هنگفتی را برای بودجه دفاعی کشور تعیین می‌کند.

    اخیرا علاالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی‌ مجلس نهم طی‌ مصاحبه ایی
    با روزنامه کیهان(۲۲ تیرماه) اعلام کرده است که جمهوری اسلامی مبلغ ۳ هزار
    میلیارد دلار برای تقویت بنیه دفاعی کشور اختصاص داده است. این مبلغ رقمی‌
    در حدود ده برابر بودجه کلّ سالانه کشور ایران می‌باشد. حال با یک محاسبه
    ساده و سر انگشتی ببینیم که در نبود رژیم اسلامی، یک چنین مبلغی تا چه
    اندازه میتواند مشکلات بخش عظیمی‌ از ملت ایران را حل کند. اگر این
    مبلغ را به تعداد جمعیت کشور ایران یعنی‌ حدوداً ۷۵ میلیون نفر تقسیم کنیم،
    سهم هر نفر ایرانی‌ چهل هزار دلار میشود.
    سهم هر نفر ایرانی به دلار ۴۰،۰۰۰ = ۷۵،۰۰۰،۰۰۰ / ۳،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰
    اگر این مبلغ را به ازای هر دلار آمریکا حدوداً ۱۸۰۰ تومان در نظر بگیریم، سهم هر نفر ایرانی‌ مبلغی در حدود ۷۲ میلیون تومان میشود.
    سهم هر ایرانی به تومان ‌ ۷۲،۰۰۰،۰۰۰ = ۱۸۰۰ x ۴۰،۰۰۰  

  • Funcal_444

    ملت فلک زده ای که با بارش بارانی بارور شده , و تصنعی –u در گرمترین
    روزهای تابستنان همانند کودکان  ۷ -۸ ساله هوش و هواس خودرا کاملا از دست
    داده وبه پایکوبی و فراموش کردن بدبختیهایشان میپردازند  ( یعنی هدف اصلی
    رژیم که فیتیله روانی این ملت فلاکت زده را در دست دارد  )  به درد سواری دادن به همین  آخوندهای جاکش مادر جنده میخورند ولا غیر

  • Musiclove538

    bazam in akhondaye jakesh beran be iraq, soudan, felastin ,lobnan,…… komak konan baba in jakesh ha arab hastan az tabare ma iranian nistan!!!!ridam be eslame kasife mohhamadi

    • Funcal

       AFRIN BATR TO DOOSTE AZIZ . AFRIN

  • Moonlighter_45

     در سر خط خبرهای
    منتشره  میخوانیم که مقامات جمهوری اسلامی
    بخاطر حمله به سفارت انگلیس از آن کشور شروع به عجز ولابه ومعذرت خواهی
    کرده اند .بازیهای المپیک لندن در ۲۷ ژوییه نزدیک است و جمهوری اسلامی برای
    ارسال یک مشت مزدور آشعال تحت لوای ورزشکار وکسب چند مدال و بر افراشته
    شدن پرچم کثافت جمهوری اسلامی (از قبل طراحی شده ) مثل وزنه برداری که
    (مثلا )هیبت و اقتدار  جمهوری اسلامی را به جهانیان نشان دهد به دست و پا
    والتماس افتاده اند . بهوش باشیم که این طرفندها و این مدالهای کشکی وبی
    خاصصیت که هدفش بزک کردن این مادر جنده ها و بر افراشتن پرچم کثافتا جمهوری اسلامی است باعث
    فریب ما نشود…….. والسلام

  • melat

    akh inha hamesh az badbakhiy va nafahmi in melateh, in melat agr orzeh dashtand bayad koliehayeh on khamenehi va rafsanjaniegh koskesho darmeyocverdand

  • azad

    shashidam be jonbori isalam va terafdaranesh