ما منشور شورای ملی را مردمی می دانیم و با جان و دل با آن همکاری می کنیم ۷

شورای ملی ایران در پیش است. ما گردانندگان فضول محله آن را به فال نیک گرفته، و گامی سازنده و مثبت در راه همبستگی و نجات کشور آش و لاش و به غارت رفته خود می دانیم. ما با دیدی مثبت و امیدی فراوان به این تشکل و گردهم آیی می نگریم و تا زمانی که راه و روش آن را مردمی و در راه آزادی و دموکراسی میهنمان ببینیم با همه توانایی خود از آن جانبداری و پشتیبانی می کنیم.

آن چیز که گروه ما را جذب به خود نمود و  بر آن داشت تا در راه هدف ها و برنامه های این شورا گام برداریم و همکاری کنیم، منشور پر محتوا، انسانی، سراپا دوستی، و یکرنگی پیشنهادی این شورا برای فرد فرد سرزمینمان است.  در این مورد مقاله نخست و دوم ما در گذشته گویای این حمایت و پشتیبانی است.
بی تردید، هر ایرانی وفادار و علاقمند به سربلندی، آزادی، و دموکراسی کشور، و رهایی هم میهنان رنج کشیده و دربندمان، دلبستگی و خشنودی خود را از این منشور که می تواند بخشی از اساسنامه شورای ملی باشد، نشان خواهد داد. در سایت گمنامیان به پرسش های کوروش راد پاسخ داده شده که هدف های اصلی این شورا و منشور برگرفته از آن را روشن تر می سازد.

این ویدیو منشور پیشنهادی شورای ملی را شرح می دهد که اجرای آن می تواند مورد تأیید هر ایرانی وطن پرست باشد.

مخالفین برپایی شورای ملی

۱- بهرام مشیری

دوست گرانمایه ما بهرام مشیری که دستی بر آتش دارد و سالیانی است برای کشور ازدست رفته امان دل می سوزاند، مخالفت خود را به چند دلیل نشان داده که ویدیوی گفتار او در این مقاله بیانگر آنست. گویا انتقاد نامبرده بر سه زمینه زیر باشد:
نخست، کسانی که در این شورا گرد هم می آیند نمی توانند همگی نمایندگان راستین و دلسوز مردم درون ایران باشند، و احتمالن در میانشان هم فرصت طلبان، نوکیسه ها، و کسانی وابسته به رژیم اسلامی دیده می شوند. البته رژیم اسلامی که دستش در جیب مردم ایران است، با تلف کردن بیت المال و دزدیدی های کلان خود، جاسوس و مزدورانی در کشورهای باختری به ویژه آمریکا گمارده تا خود را به هر نقش و نگار و یا قالبی در آورند، و به هر در و دیواری برای جاودان بخشیدن رژیم اسلامی بزنند، جای اندیشیدن، ترس، و اندکی بدبینی است.

نکته  دوم، بهرام مشیری نگران آنست که بار دیگر مردم ایران بازیچه دست دیکتاتورها و خودکامگان شده، و تلاش یک سده آزادی خواهان، و سه دهه مردم چالش گر ایران نقش بر آب شود، دیکتاتوری برود، و دیکتاتور دیگری از راه برسد و کشورمان را صحنه هوسبازی خود سازد. آخر گفته اند؛ ” مارگزیده از ریسمان سیاه و سپید هم می ترسد”.

در این ویدیو بهرام مشیری شک و تردید خود را از این گرد هم آیی نشان می دهد، و دلیل وحشت خود را از سرگیری استبداد گذشته بیان می کند.

نکته دیگر، بهرام مشیری بر این باور است که هیچکدام از ما نمی توانیم و نباید خود را نماینده گروه و طیف خاصی از مردم ایران بدانیم. چنانکه یک کرد و یا لر می تواند در باره کمبودها، نارسایی ها، و خط مشی سیاسی  کردها، و لردها گفتگو کند و مسائل آنان را برای همگان روشن سازد، ولی نمایندگی کرد و  یا لر درون کشور را نخواهد داشت. این نگاه مثبت و دوراندیشی بدان دلیل است که شماری از مزدوران رژیم در اطراف کاخ سپید واشنگتن و یا کنار احزاب کشورهای اروپایی پرسه می زنند و خود را نمایندگان واقعی و طرفدار آزادی و دموکراسی مردم ایران  می نامند. نمونه زنده آن گروه ضد ایرانی نایاک به سرپرستی تریتا پارسی، و یا  اردشیر عمانی، ثریا سپه پور از سازمان لابی گری کاسمی می باشد.

۲- اسماعیل نوری علاء

مخالف دیگر برپایی این شورا، اسماعیل نوری علاء است که گویا در نوشتار  نخستین خود، سوای چند نفر از شرکت کنندگان، همگی را بدون صلاحیت و یا دانش ضروری می داند که بتوانند نخبگان برگزیده مردم ایران باشند. البته این هم نگاه کردن از دریچه بدبینی و شاید کوته بینی باشد. زیرا شورایی تا کنون برگزار نشده، به گفته ای “سبویی نشکسته، و آبی نریخته”، تا بتوان بر آن محک زد و بدان نمره پذیرش و یا رد داد.

در هرحال، دیدگاههای این هم میهن نیز در خور اندیشیدن و توجه است، و بدون خواندن  همه آنها نباید به داوری نشست و به کلی رد کرد. در مورد شاهزاده  می گوید: “از نظر من، آقای پهلوی باید بتواند بخود بقبولاند که واقعاً یک شهروند عادی ایرانی است که از ویژگی ها و امکانات مهمی برخوردار است. ایشان باید قبول کند که تنها می تواند بعنوان یک چنین شهروندی بعضویت یک کار سیاسی در آید؛ آن هم کاری که همهء افراد دیگرش شناخته شده باشند. یعنی، ایشان نباید، در طی تمام این مراحل، تافتهء جدا بافته ای محسوب شود.”

فریاد آزادی خواهی، فریادی است که همیشه از گلوی مردم ایران بیرون آمده ولی  هربار از سوی ستم گران و خودکامگان در گلو خفه شده و مردم در دیکتاتوری و ظلم بیکران باقی ماندند.

فریاد آزادی خواهی، فریادی است که همیشه از گلوی مردم ایران بیرون آمده ولی هربار از سوی ستم گران و خودکامگان در گلو خفه شده و مردم در دیکتاتوری و ظلم بیکران باقی ماندند.

انتقاد بر گفتار مخالفین برپایی شورا

۱- عبدالستار دوشوکی
این هم میهن تلاشگر و ایران دوست گرانمایه، گفتار و نوشتار مخالفین برگزاری این شورا به ویژه بهرام مشیری را  در سایت خودنویس مورد سرزنش و نکوهش قرار داده است. بدیهی است که این نویسنده از کوشش و پیگرد وابستگان رژیم پیشین در بازگشت به دیکتاتوری که ما در طی ۵ مقاله متوالی و پشت سرهم با استناد به مدارک برگرفته از تاریخ چند دهه گذشته به نگارش در آوردیم، نا آگاه و نا آشنا است. بی تردید بهرام مشیری و یا هر ایراندوست دیگر می تواند کمی تا اندازه ای دلهره داشته، و نگران پیامد این گونه نشست ها آنهم در بیرون از کشور باشد. در هرحال، تلاش و خوش بینی عبدالستار دوشوکی جای خرسندی و بالیدن است.

۲- مقاله دیگری از نویسنده  توانا و طنزپردازی به نام فراهانی در سایت خبر گزاری آذربایجان دیده می شود که به جای گفتار و نوشتار، نویسندگان آن ها، بهرام مشیری و اسماعیل نوری علاء را به نقد می کشد و بر این باور است که نداشتن آگاهی درست و کینه توزی و دشمنی این دو  نفر موجب مخالفت آنان می باشد. بدیهی است، بازهم می توان بر این باور بود که وضعیت ناجور و نابه سامان بیرون از کشور و نداشتن دسترسی به آزاد اندیشان و میهن دوستان فرهیخته درون میهنمان، می تواند موجب هرگونه نگرانی و بی تصمیمی، و یا بدبینی عده ای به شمار آید. این نویسنده گرامی با  نیش قلم خود انتقاد کنندگان را به شدت مورد  بی مهری و حمله قرار می دهد، و همه تلاش های میهن دوستی این هم میهنان به ویژه  روشنگری های چند ساله بهرام مشیری  و تلاش های فرهنگی اسماعیل نوری علاء را  به یکباره  نقش بر آب می سازد.

در سال ۱۳۵۷ زنان ایران برای اعتراض به حجاب اجباری و زور و ستم آخوند به خیابان ها آمدند و از سوی مزدوران رژیم اسلامی سرکوب شدند.

در سال ۱۳۵۷ زنان ایران برای اعتراض به حجاب اجباری و زور و ستم آخوند به خیابان ها آمدند و از سوی مزدوران رژیم اسلامی سرکوب شدند.

چه امید و انتظارهایی از این شورا می توان داشت؟

نگارنده بر این باور است که چنانچه نکته های زیر مورد توجه و ارزیابی گرفته شود، این شورا می تواند کلید گشایش طلسم مملکت ویران شده و مردم در بند ما باشد:
۱- پای بند بودن و اجرای منشور پیشنهاد شده.
۲- همه باید بتوانند از هر گروه، با هر باور دینی، با داشتن و یا نداشتن سابقه سیاسی، و بدون دخالت دادن تیتر و مدارک علمی خود، چنانچه پای بند به منشور شورا باشند در فعالیت های شورا در هرزمینه و در هر مقام سهم و دخالت داشته باشند. به گفته دیگر؛ شورا در دست طبقه و یا گروه ویژه ای قرار نگیرد و به همگان مجال و فرصت ابراز عقیده و انتقاد داده شود.

۳- در هیچ یک از نشست ها، برنامه ریزی ها، و گفتار، شخص و یا گروه ویژه ای سمبل و نمونه شناسانده نشود.
۴- هیچگونه تصویر و یا تبلیغی برای گروهی جدا از همه ثبت نام شدگان نشان داده نشود.
۵- شورا باید پلی باشد میان خود و مبارزان اصلی درون ایران. به ویژه شناساندن و معرفی جان بر کفان در بند رژیم،  باید یکی از برنامه های شورا باشد. زیرا نمایندگان اصلی ملت ایران در درون کشورند و ما ایرانیان برون مرزی تنها می توانیم صدا و فریاد آنان باشیم وگرنه هیچکس نمی تواند بیرون از کشور خود را نماینده خاص مردم بداند.

چرا ما انتقاد و خرده گیری را یک نوع دشمنی می دانیم؟

بدبختانه ما ایرانیان توانایی شنیدن و برخورد  با  هیچ انتقاد سازنده ای را نداریم و بی درنگ آن را تصویری از دشمنی و کینه توزی انتقاد کننده می دانیم. بر این اساس، چرا باید انتقاد بهرام مشیری از رژیم گذشته  ویا انتقاد اسماعیل نوری علاء از شاهزاده را دشمنی این هم میهنان با خانواده پهلوی دانست؟. در مورد عملکرد رژیم گذشته شماری از نویسندگان مانند محمد امینی و یا نویسندگان گروه ما،  و خود نگارنده انتقاد کردیم.  این انتقادها برای جلوگیری و تکرار نشدن اشتباهات است. پس کدام یک از این انتقادها را می توان دشمنی نویسنده تلقی کرد؟.

ما هرگز یاد نگرفته ایم که انتقادها را سنگین سبک کنیم آنچه را درست است، بپذیریم، و آنچه غلط باشد با دلیل و منطق، نه با دشنام و نا سزاگویی و خط بطلان کشیدن بر روی نویسنده، پاسخگوی آن باشیم. بر این اساس، گروه ما کمترین خصومت و خدای نا کرده دشمنی با رژیم گذشته ندارد، ولی وظیفه خود می داند که اشتباهات و غلط کاری ها را بر بروی کاغذ بیاورد تا باردیگر چشم بسته مانند سال ۵۷ در باطلاق فرو نرویم.

چرا شاهزاده نمی خواهد خود را از وابستگی به دیگران  آزاد کند؟.

شاهزاده رضا پهلوی اگر بتواند و بخواهد خود را از قید و بند گذشته سیاسی تاریک خاندان  و شماری دیکتاتور دشنام دهنده و بی منطق گرداگرد خود کنار به کشد و نه این که آنها را تأیید کند،  فرد شایسته و آگاهی برای مبارزه با رژیم ایران بوده، و مورد خواست بیشتر مردم خواهد بود. بنابراین، بهتر است طرفداران شاهزاده و همچنین دوستان نویسنده ای چون عبدالستار دوشوکی و فراهانی اینگونه انتقادها به رژیم پیشین را دال بر دشمنی و کینه توزی انتقاد کننده ندانند. شاهزاده  می تواند به پشتیبانان خود توصیه کند تا دست از فحاشی و نا سزاگویی بردارند و اگر منطقی دارند، با دلیل پاسخ انتقاد کننده را داده، و او را به اشتباه خود آگاه سازند.

  • Betty Kiani

    جناب سهراب ارژنگ و دیگر هم میهنان در سایت فضول محله
    از حمایت شما بی‌ اندازه ممنون هستم.
    هیچ موردی مثل دیدن این نشانه‌های اتحاد و حلقه‌های زنجیری که برای نجات کشور در حال شکل گرفتن هست موجب خوش حالی‌ نیست.
    باز هم سپاس.

    • از شما گرامی سپاسگزام- این وظیفه ملی و میهنی ما است تا از جنبش های مردمی پشتیبانی کنیم- با سپاسی دیگر از محبت شما- سهراب ارژنگ

  • Arjang

    ظام از روز اول در بر خورد تهاجمی، خواستن مطالبات و ایجاد حالت پاسخگویی ،شرمندگی ،انفعالی در دشمن بوده است.باید ازین موقعیتی که با ساختن این فیلم کذایی توهین به اسلام ،به نفع نظام حاصل شده، حداکثر استفاده را نمود.بایدندبه نموده ،پاسخگو باشند. التماس کنند که عمدی نبوده ،باید قضیه را داغ نگه داشت. تا تنور داغ است باید پخت، هیزمش را هم چند برابر کرد.گوشزد کردن این مسئله بطور روزانه و به هر بهانه، به رهبران جدید وابسته به غرب در منطقه، مخصوصا مصر، تشکیک برای راهی خواهد بود، که غرب پیش پایشان گذاشته است
    ث-فتنه جدید ( شورای ملی ایرانیان ) ضد انقلاب ،همان حرفهای قدیمی اتحاد محال این عناصر و وصل این اتحاد به داخل است. نظام موظف است برای خنثی کردن آن، همه جوانب امر را بررسی،اطلاعات لازم را بدست آورده ،اقدامات لازم را با اغتنام از تجربیات گذشته تشدید کند.باید دید به چه جایی وصل اند ؟ بودجه و امکاناتشان از کجاست ؟افراد کلیدی شان چه کسانی هستند؟باید کله گنده های ضد انقلاب را واداشت، همانند سابق، با مطرح کردن مطالبات خود ،مانع تراشی یا سهم خواهی کنند.اصل قضیه باید لوث و سم پاشی رقیبان، تشویق شود
    با توجه به افشارگری که این کمپین از ماموریت محوله رهبر به هاشمی یار غارش در وحدت نیروها در داخل و ایجاد نفاق بین نیروهای مخالف در خارج در بیانیه قبلی بعمل آورد.اطاق فکر هاشمی_ولایتی بلافاصله فرزند هاشمی را بمرکز فراخواند، تا همزمان با دختر هاشمی، دستگیر و زندانی گردند، تا هاشمی قربانی و مظلوم جلوه داده شود.هاشمی تنها با این ترفند و جلب همدردی می تواند قربانیان متواری ،زندانی و شکنجه شده کودتای ۸۸ را برای گذشت و فداکاری بخاطر حفظ نظام و قبول اتحاد با شکنجه گران خود دعوت به همکاری نماید.هاشمی نقش محلل بین نیروهای خودی رژیم را در داخل بازی می کند. ضمنا هدف بزرگتر وی ایجاد نفاق بیم نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور است و باید خود را پاک و مطهر و قربانی نشان دهد، تا حرفش خریدار داشته ،اصلاح طلبان دولتی و غیر دولتی مقیم خارج را متحد نموده و در غایت امر بجان بقیه اپوزیسیون بیاندازد
    با توجه بمراتب فوق ،درین مقطع از تاریخ حساس و سرنوشت ساز کشورمان، که خطر جنگ و تجزیه بعلت حاکمیت یک رژیم ضد ملی در ایران ، کشور را بیش از هر زمان دیگر تهدید می کند وظیفه ملی میهنی همه ما ایرانی ها هست که برای نجات کشور از دیکتاتوری مذهبی جانفشانی نموده، بدون تعصب به حزب و گروه و جمعیت و نام و آوازه خود ،بشکل فراجناحی عمل نموده برای نجات کشور از دیکتاتوری مذهبی جانفشانی کنیم .این آخرین شانس و فرصت ماست،چند ماه دیگر که آبها از آسیاب گذشت، همین جهان متمدن غرب، با قرار گرفتن در مقابل عمل واقع شده ،ناگزیر از تن دادن به یک رژیم اسلامی اتمی خواهد شد.اگر این فرصت از دست برود، همه ما ها اعم از افراد شاخص و غیر شاخص ، مسئول هر نوع جنگ و پریشانی و تجزیه یا تبدیل وطنمان به یک کره شمالی دیگر خواهیم شدکمپین سفارت سبزدفتر مرکزی-اسلونروژبیست و پنجم سپتامبر ۲۰۱۲چهارم مهر ماه ۱۳۹۱
    آگهی بازرگانی از گوگل
    Translate by Google: English | Français | Deutsch | Españolبه اشتراک بگذارید:       نظر شما    فرستادن خبر به دوستان    صفحه ی اصلی    چاپ خبر آیا سقوط رژیم اسد راه سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را هموار می کند؟خبر قبلی: کاریکاتور؛ بازآمد بوی گند مموتی در منهتن 
    – زن‌ها کابوس می‌بینند، مردها …- ارتباط بین مصرف الکل و حجم مغز- آشپزخانه های آینده- گزارشی از توقعات پیش از ازدواج- خطاهایی در آرایش که پیرتان می کند!- چرا کودکم در مدرسه پرخاشگر است؟- عوامل افزایش نازایی در ایران- بانفوذترین زنان دنیای تجارت- چطور جاروبرقی را تمیز کنیم؟ – ۱۲ نکته از کمربند که نمیدانستید 

  • اردشیر

    مخالفان شورای ملی‌  به یکی‌ از این گروه‌ها وابسته اند:
    ۱-مزدوران جمهوری اسلامی که تکلیفشان روشن است
    ۲-“روشنفکران” همیشه طلبکار برای عقب نیفتادن از قافله. بسیاری از این گروه چون نوری علا روزی از سینه چاکان خمینی بودند و به دنبال هویت جدیدی برای خود هستند.
    ۳-تجزیه طلبان که با تشکیل شورا علت وجودی خود را از دست میدهند. این‌ها به قدری کوتاه فکر هستند که هنوز نمی‌تواند سود و زیان کار خود را بسنجند. در یک ایران متحد و دمکراتیک حق کسی‌ ضایع نخواهد شد. از یک ایران در هم شکسته فقط روس‌ها و اسراییلی‌ها سود میبرند.

    • Ben4shay

       اقای اردشیر با شما کاملن موافقم .
      اما گویا آقای بهرام مشیری را از قلم انداختید . ایشان هم بدنبال کاسه ماستی هستند که بشکند و بریزد و لیسی بر آن بزنند  .
      مگر در به ثمر رسیدن این باصطلاح انقلاب ، همین روشنفکران نبودند که مردم را به قعر چاه جهالت و خرافات بردند . نمونه اش :شریعتی ،جلال آل احمد ، بازرگان و یا خانم مهر انگیز کار در اوان انقلاب و یا همین آقای نوری اعلا و سازکارا و علیرضا نوری زاده و ………
      ملت ایران آنچه از دست به این باصطلاح روشنفکران کشیده است ، بس است . لطف کنند و بگذارند که ملت ایران خود مسیر خود را به دور از این باصطلاح روشنفگری پیدا کنند .
      آقایان روشنفکر : ملت ایران را به حال خود رها نمایید تا راه خودشان را به دور از اندیشه های ناپاک شما پیدا نمایند

  • Eslahat

    با گشتی کوتاه در فضای مجازی به خوبی‌ میشود دید بر خلاف تبلیغات ضّد انقلاب، مردم ایران هنوز پشتیبان انقلاب اسلامی هستند و به رای ۹۹.۹ درصدی به جمهوری اسلامی وفادار هستند. هر جا را که نگاه بیندازید از مسلمان و کافر به حقانیت انقلاب اسلامی به رهبری امام بعد از ۳۳ سال اعتراف کردند و رضا پهلوی را که نماینده بی‌ بند و باری و فساد دوران ستمشاهی است را کاملا بی‌ آبرو کردند و نشان دادند اگر هم نقدی به نظام دارند به هیچ وجه به معنی‌ مخالفت با انقلاب اسلامی نیست. به همین دلیل و برای احترام به حجم عظیم پشتیبانان انقلاب اسلامی هر حرکتی‌ بر ضّد انقلاب این مردم شریف محکوم به شکست است و بهترین راه مراجعه به بزرگان انقلاب از جمله جناب هاشمی رفسنجانی است که اگر اشکالی در نظام برآمده از انقلاب اسلامی 
    وجود دارد  برطرف شده و راه سعادت مردم در این شرایط حساس هموار گردد.

  • Haghighatgo

     واه ..واه…..چرا اصلا” منشور آزادی باشه و اگر آزادی شکلش هم منشوری باشه که اصلا” نمیشه …نه این دیگه اصلا” نمیشه باید منشوره استوانه شکل بشه که بتونه خوب قد بشکه  ….  اگر واقها” همه استوانه دارها ساکنان ایران جمع شن شاید بتونن با استوانه هاشون  استوانه های تازی ها رو که از سی و چندسال پیش توسط آیت االله کارتر آیت الله هنری کسینجر به ساکنان ایران تزریق شده هل بدن به عقب !!!
    فقط ساکنان ایران “البته بغیر از یه چند صدیشون” بلدن زیر فشار استوانه های آخوندها بد جوری فریاد از درد بزنن  …..ودر عمل مانند لمس ها و چلاق ها هستن که جلوی چشمشون تازی ها  مخالفان رژیم آخوندی را دستگیر کنن و مثل گله گوسفند در سلاخ – صلاخ خونه ها بکشن و به سیخ آیزونش کنن  ….این جماعت کارشون از منشور گذشته ….استوانه آتشی لازم دارن ..!! خانم ها بنده را ببخشن ….!!!حالا اگر این حکومت ملاها بره …کی بیاد جاش ؟؟؟!!!…بازم اینها بعد از سی و چند سال بلدشدن که با عبا و امامه و ریش و پشم چطوری بیفتن رومون و ترتیبمون رو بدن ….مدتیه که یارانه هم بهمون میدن ..اینقدر هم بی انصاف نیستن !!!….ولی حکومت جدیده تا با منشورش شکل بگیره و یاد بگیره که چطوری از کدوم طرفی بیفته رومون خیلی طول میکشه …!!!