حصرخانگی موسوی و کروبی، با حصر خانگی مصدق در رژیم گذشته یکی است ۲

به بند کشیدن و حصر خانگی رهبران قیام مردمی در سال ۸۸ و گزینش پاسدار تیرخلاص زن به جای میر حسین موسوی، یکی دیگر از خیمه شب بازی و شعبده بازی آخوند است که ملت ما را به بازی گرفته است.

به بند کشیدن و حصر خانگی رهبران قیام مردمی در سال ۸۸ و گزینش پاسدار تیرخلاص زن به جای میر حسین موسوی، یکی دیگر از خیمه شب بازی و شعبده بازی آخوند است که ملت ما را به بازی گرفته است.

زندانی سیاسی و حصر خانگی

وجود زندان های  سیاسی و حصر خانگی، نشانه دیکتاتوری و خودکامگی رژیم یک کشور است. در هرکشوری که حکومت به خود اجازه دهد تا بر دهان آزادی خواهان قفل بزند و از فریاد آنان جلوگیری کند، بی تردید آن کشور آزاد نمی تواند باشد و در گیر زورگویانی است که آن را به اشغال خود در آورده اند. حکومتی که ظاهرن از سوی ملتی روی کار آمده تا خدمتگذار آنان باشد، آنچنان پای از گلیم خود دراز تر می کند که دهان ها را می دوزد، قلمها را می شکند، و آزادیخواهان را اسیر و دربند می سازد.

عبور از یک دیکتاتوری به دیکتاتوری بدتر

ما به جای آن که از دیکتاتوری گذشته فاصله بگیریم و به آزادی خواهی برسیم، برعکس از هول حلیم به درون دیگ افتادیم و در بند بدترین دیکتاتوری فاشیستی مذهبی گرفتار شدیم. آنچنان زبون و درمانده شدیم که نشخوار ملای مشهدی را به عنوان کاندیداهای ۷۵ میلیون ملت ایران در دهان گذاشتیم و به بهبه و چهچه سرایی پرداختیم. نسل جوان ما که انتظار می رفت از اشتباه پدران و مادران خود در امضای سند بربریتشان در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ درس عبرت گرفته باشد و در این انتخابات کذایی و فرمایشی ولایت فقیه شرکت نکند، تجربه تلخ آنان را نادیده گرفت و تنور انتخابات رژیم را آنچنان گرم نمود که قهقهه مستانه آخوند مشهدی فضای کشور را پر کرد و آخوندهای کشور و مزدوران حکومتی را به رقص و پایکوبی واداشت.

فریادها، زندانی ها، شکنجه ها، بیدادگری ها، تجاوزها، همه و همه روزی دست به دست هم می دهند و گردبادی سهمگین شده، درخت پوشالی آخوند را ریشه کن خواهند کرد.

فریادها، زندانی ها، شکنجه ها، بیدادگری ها، تجاوزها، همه و همه روزی دست به دست هم می دهند و گردبادی سهمگین شده، درخت پوشالی آخوند را ریشه کن خواهند کرد.

فریادها بریده، صداها خاموش، و قلم ها شکسته باد

این تز و دستاورد خودکامگانی است که برای چند هزار سال کشور ما را به کام خود کشانیدند و از ملتی پویا، سربلند و آگاه، آدمک هایی متحرک ولی خاموش، رعایایی بی انتظار ولی خدمتگذار، ملتی شکست خورده و امتی تسلیم و فرمانبر ساختند. کشوری که از سوی اهورامزدا، و یا از سوی خداوند متعال به شاهنشاه ایران زمین داده می شد، دیگر ملتی در کار نبود. بر روی ملت خط کشیده شده، و آنان سمتی جز بندگی و رعیتی در برابر خدایان قدرت و فرمانروایان قهار نداشتند. شعار خدا، شاه، میهن، عنوان خدا، یک تعارف و گریز از حقیقتی بیش نبود. آنچه مشروعیت و ارزش داشت، شخص شاه بود وگرنه میهن نیز به بازی گرفته نمی شد. در رژیم کنونی که ملای مشهدی به سیم آخر زده و خود را نایب امام زمان، و انتخاب شده از سوی الله مدینه می داند و در واقع ملت همگی به احتساب وی، یک مشت گاو و خرند.

حصر خانگی مصدق، شکستن قلمها، و بستن دهان ها در گذشته

مصدق فرد پاکباز و میهن پرستی بود که شاخ غول سرمایه داری نفتی به ریاست بریتانیای کبیر را در هم شکست. این فرد به تمام عیار ملی و مردمی که خواستار اجرای قانون اساسی بود، در دادگاه نظامی محاکمه شد. وکیل تسخیری او که از سوی رژیم تعیین شده بود، آنچنان تحت تأثیر آزادمنشی و بزرگواری وی قرار گرفت که یکی از مریدان خاص و پیروان وی گردید.

دکتر محمد مصدق، نخست‌وزیر دولت ملی پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد. وی پس از گذراندن دوران حبس به خانه خود در احمدآباد تبعید شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید ماموران امنیتی زندگی کرد.

دکتر محمد مصدق، نخست‌وزیر دولت ملی پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد. وی پس از گذراندن دوران حبس به خانه خود در احمدآباد تبعید شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید ماموران امنیتی زندگی کرد.

این فرد ملی، به جرم میهن پرستی در حصر خانگی درآمد و سالیان زیادی در تنهایی و انزوا و بدون هرگونه تماس با دنیای آزاد در غم و اندوه زندگی کرد تا آن که از جهان رخت بربست. با آن که مصدق آرزو داشت پیکر وی در کنار کشته شدگان ۳۰ تیر به خاک سپرده شود، رژیم از حصر و زندانی کردن پیکر او نیز دست برنداشت. تاآنجا که پیکر آن جانباز وطن در دل سردخاک بدون حضور علاقمندان و مشتاقان آن فرد در سکوت به خاک سپرده شد.

میرحسین موسوی فردی است که از خود تجربه تاریخی به یادگار گذاشت. در این ۴ سال، با وجود هرگونه دشمنی و کینه توزی رژیم، و وعده ای گوناگون آنان، زیر بار نرفت، تسلیم زورگویان نشد، راستانه و شجاعانه در برابر ظلم و ستم ایستاد و به راستی نام قهرمان کشور را به خود اختصاص داده است.

میرحسین موسوی فردی است که از خود تجربه تاریخی به یادگار گذاشت. در این ۴ سال، با وجود هرگونه دشمنی و کینه توزی رژیم، و وعده ای گوناگون آنان، زیر بار نرفت، تسلیم زورگویان نشد، راستانه و شجاعانه در برابر ظلم و ستم ایستاد و به راستی نام قهرمان کشور را به خود اختصاص داده است.

قیام سال ۸۸ و قهرمانان مردمی

در سال ۸۸، ملت ایران به پشتیبانی میر حسین موسوی، مهدی کروبی، و خانم زهرا رهنورد سه تن از قهرمانان خود برخاست و خیابان های کشور را به اشغال خود در آورد. سه نفری که زیر بار رژیم نرفتند، پیش کش هاو پست و مقام های او را نپذیرفتند، و عطایش را به لقایش بخشیدند. گرچه آقای موسوی بنا به ایمان و اعتقادات خود همچنان به نظام پایدار بود و قصد براندازی رژیم را نداشت، ولی در برابر شعار های عدالت خواهی و ساختار شکنی مردم سر فرود آورد و در خط و صف ملت قرار گرفت.

در این ویدیو فرزندان میر حسین موسوی و مهدی کروبی از رفتار زشت رژیم  در حصر خانگی پدران و مادرشان به عنوان آدم ربایی شناخته می شوند. این رهبران مردمی، در بیماری و نگرانی روانی به سر می برند.

این تغییر ناگهانی رهبران مردمی که بسیارغافل گیر کننده بود، خشم و کینه توزی رژیم را برانگیخت. و رژیم که خود را با آن رستاخیز و قیام مردمی در لب پرتگاه می دید، با بدسگالی و وحشیگری، جوانانمان را به بند کشید، دهان ها را دوخت، و بایک تقلب آشکار و بزرگ، تیر خلاص زنی را که به هیچ روی خواسته و گزینش مردم نبود، با حمایت و پشتیبانی همه لاتها و اراذل حکومتی بر سر کرسی قدرت جای داد، و به ریش ملت بخندید.

حصر خانگی موسوی و کروبی

از آنجا که سه قهرمان و نماینده مردمی از پای ننشستند و مردم هم همچنان طرفدار آنان باقی ماندند. رژیم از یک سوی به تصفیه دامنه داری دست زد، جوانان و افراد انقلابی را دستگی، و شکنجه نمود، خانواده ها را مورد توبیخ، سرزنش، و تهدید قرار داد، به خانه ها شبانه مانند دزدان حمله ور شد و املاک و اسناد مردم را به سرقت گرفت، و برای خاموش کردن شعله فروزان انقلاب از ۲/۵ سال پیش تا کنون، رهبران جنبش مردمی را به حصر خانگی کشانید و ارتباط آنان را با جهان به کلی قطع نمود. این همان روشی است که در رژیم گذشته در مورد دکتر مصدق به کار رفت. یک نوع خفقان، و زنده به گوری انسان های اندیشمند و مبارز.

آزادی افراد دربند

برای آن که رژیم نشان دهد که به خواست مردم اندکی توجه دارد، نخستین وظیفه و عملکرد آن آزاد کردن زندانیان سیاسی و هچنین رهبران انقلاب ایران، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، و زهرا رهنورد، بدون هرگونه قید و شرطی می باشد. چنانچه این روش در ماههای آینده به اجراء در نیاید، بی تردید دیگربار مردم به آخوند اعتماد نخواهند کرد. 

این ویدیو گزارش گر جنایت های رژیم در کشتار زندانیان در سال ۶۸،  و ویران کردن  گورستان خاوران است. ببینید تا به عمق فاجعه اخلاقی ما  چه اندازه است که آخوند را همچنان سرپا نگه داشته ایم، و به هرساز او می رقصیم.

رژیم مرده پرست، مردگان را هم آرام نمی گذارد!

این رژیم که زنده ها را راحت نمی گذارد، با مردگان نیز بر سر جنگ و ستیز است. برای نمونه می توان به چند مثال اشاره کرد:

۱- ویران کردن گورستان خاوران

گورستان خاوران کانون بزرگترین جنایت این رژیم که یادآور جنایات هیتلر است، بارها و بارها مورد تجاوز و خراب کاری رژیم قرار گرفته است.

۲- جلوگیری از مراسم خاک سپاری

رژیم در موراد گوناگونی تا کنون در مراسم خاکسپاری و برگزاری هرگونه مجلسی جلوگیری و مخالفت نموده است. از کشته ها و اعدام های گوناگون گرفته تا مراسم در گذشت آیت الله منتظری و آیت الله طاهری و جلوگیری از محل های خاک سپاری که مورد درخواست آنان بوده است.

زنده یاد آیت الله طاهری که سرکرنش در برابر رژیم خودکامه فرود نیاورد و به آخوند ولایتی تبدیل نشد، محبوب دلهای مردم اصفهان و دیگر نقاط بود. این انسان بزرگوار، آرزو داشت که در کنار آرامگاه آیت الله منتظری به خاک سپرده شود ولی رژیم قلدر و زورگو، اجازه نداد.

از آنچه گذشت:

ایران از دیر زمان تا کنون اسیر و دربند دیکتاتورها و خودکامگان بوده و هست. آن چیز که دیکتاتورها خواسته اند، آزادی عمل در کار خودشان، و نبودن هرگونه اعتراض و انتقاد و یا مخالفتی است. به گفته دیگر، خواسته زورگویان از مردم؛” آهسته بیا و آهسته برو که صدای پات مورچه نفهمه” بوده و هست. از این که بگذریم، دیکتاتورها خواهان خاموشی، سکوت، رضایت کامل مردم، و در غیاب این خواسته ها، قلمها شکسته شده، دهان ها بسته می شوند، از فریادها جلوگیری می گردد، و صداها در گلو خفه می شوند.

  • امید

    یه ذره انصاف هم در نگارش چیز خوبیه آخه این مردک جلاد موسوی رو با بزرگ مردی مثل مصدق مقایسه می کنی؟
    ارجاعت می دم به این لینک ببین که طرفدار موسوی چطوری خفه خون می گیره و هیچ حرفی برای گفتن نداره
    https://www.youtube.com/watch?v=C3ULTGjlZkI

    • ایران زمین

      هر وقت موسوی عکس اون خون اشام رو از دیوار خونش پایین کشید و جفت پا رفت روش اونوقت تازه میشه گفت میتونه جلوی پای دکتر مصدق کفش جفت کنه.
      جنگ میر حسین موسوی و کروبی برای مردم ایران نبود جنگ قدرت بین لاشخورهای رژیم اسلامیه.