گذری کوتاه بر فرهنگ و سیاست دوران قاجاریه تا به امروز ۵

پیش گفتار:

مردم ایران از گذشته تا کنون از یک سوی بیشتر در بند و گرفتار شاهان دیکتاتور و زورگو بوده، و از سوی دیگر مورد یورش و تجاوز بیگانگان قرار گرفته اند. تا آن که با گسترش دامنه علم و دانش و پیشرفت تند و سریع کشورهای اروپایی، رفته رفته باد و نسیم آن نیز به سوی کشور ما رسید و مردم را در برابر ناصرالدین شاه زورگو و قلدر قرار داد و سرانجام در دوران فرزندش مظفرالدین شاه که مردی ملایم و نیک نفس بود، تلاش آزادی خواهانی مردم به ثمر رسید.

این فرتور ستارخان سردار ملی است. کسی که از جان و زندگی خود مایه گذاشت تا سیستم دیکتاتوری را از میان برده و مشروطیت را جانشین آن کند. فرزند بزرگ میهن که آرزوی پس گرفتن خاک از دست رفته ایران داشت و کسی که تلاشهای او نادیده گرفته شد و سرانجام در دوران پهلوی ایران به دیکتاتوری گذشته بازگشت.

این فرتور ستارخان سردار ملی است. کسی که از جان و زندگی خود مایه گذاشت تا سیستم دیکتاتوری را از میان برده و مشروطیت را جانشین آن کند. فرزند بزرگ میهن که آرزوی پس گرفتن خاک از دست رفته ایران داشت و کسی که تلاشهای او نادیده گرفته شد و سرانجام در دوران پهلوی ایران به دیکتاتوری گذشته بازگشت.

پادشاهان قاجار

دوران قاجاریه یکی از تاریک ترین دوران تاریخ ما است. نخست به دلیل شکست های متوالی و عقب نشینی ایران در جنگ ها، دوم آن که شاهان دیکتاتور و خرافاتی قاجار با دخالت پیگیر آخوندها، سدی در راه آشنایی مردم با علوم و تکنولوژی در حال پیشرفت در اروپا شدند، و دیگر آن که آنان بسیار بوالهوس، خوش گذاران و عیاش بودند و مملکت را برای هوس های خود به فقر و تنگدستی کشاندند.

جنگ های ایران و روس

پس از دو جنگ خانمانسوز ترکمانچای و گلستان که به دلیل نفهمی و بیسوادی فتحعلیشاه و بازهم آنچنان که گفته شد با دخالت مستقیم و نفوذ زیاد آخوندها انجام گرفت، نیروی دفاعی ایران به کلی نابود شد و یک سوم از بخش زرخیز خاکمان از پیکر مام میهن جدا گردید. پیامد این شکست بزرگ تاریخی و خفت بار این بود که رفته رفته مردم به خود آمدند و به جنب و جوش افتادند و دریافتند که رژیم دیکتاتوری نمی تواند پاسخگوی نیازهای آنان باشد. در این مورد عباس میرزا فرزند دلاور و میهن دوست فتحعلیشاه چندین بار گروههای دانشجو را برای نخستین بار به اروپا فرستاد، همچنین بازرگانان و پیشه وران ایرانی به ویژه از استان آذربایجان راه سفر و تجارت را در پیش گرفتند.

در این ویدیو آقای ناصر انقطاع در مورد سهل انگاری و خیانت های فتحعلیشاه و رفتار پسر شجاعش عباس میرزا را به روایت تاریخ بیان می کند. شنیدن آن بسیار ضروری است. واکنش فتحعلیشاه در حفظ خاک ایران با رژیم اسلامی تفاوتی ندارد.

پیامد جنگ های خانمانسوز با روسیه

از این زمان به بعد، پخش روزنامه هائی چون قانون پرنس میرزا ملکم خان وحبل المتین موید الاسلام و سیاحت نامه ابراهیم نوشته حاج زین العابدین مراغه ای، مردم را نسبت به اوضاع غم انگیز ایران آگاه ساخت.[۱] میرزا عبدالرحیم طالبوف، از پژوهش گران، ومیهن پرستان کمیابی بود، که با آگاهی به پیشرفت های کشورهای دیگر، به چاپ وپخش نوشتارهای گوناگونی چون: نخبه سپهری، کتاب احمد، برگردان ازکتاب فیزیک ودانش های دیگر وآموزش آن ها درآموزش گاه ها، پرداخت، ودر روشن گری هم میهنان خود بهره به سزائی داشت.

سوگلی های دربار قاجار به ویژه زنان ناصرالدین شاه در این تصویر دیده می شود. این شاه زنباره و بوالهوس گویا جمعاً۱۵۰۰ زن در حرمسرا داشته است.

سوگلی های دربار قاجار به ویژه زنان ناصرالدین شاه در این تصویر دیده می شود. این شاه زنباره و بوالهوس گویا جمعاً۱۵۰۰ زن در حرمسرا داشته است.

دوران محمد شاه قاجار

دوران سلطنت محمد شاه قاجار فرزند عباس میرزا با همکاری میرزا آغاسی وزیر خردمند او تبریز به یکی از‌شهرهای بزرگ صنعتی و بازرگانی تبدیل شد. بنا به نوشته بسیاری از نویسندگان خارجی چون گوبینو،استوارت، بارون دو بود، ژنرال فریه، محمد شاه و میرزا آقاسی علاوه بر آبادانی و پیشرفت ایران و کاستن میزان وابستگی آن به کشورهای بیگانه، در پیشرفت فرهنگ وزبان پارسی وآزادی اندیشه وبیان، تلاش کم نظیری کردند. بسیاری از اندیشمندان دوران بعد، چون میرزاتقی خان امیرکبیر، میرزاحسین خان مشسیرالدوله، از دست پروردگان زمان این شاه و وزیر خردمند به شمار می آیند.[۲] در هرحال، همه این تلاشها و روشنگری ها شوق و تلاش مردم را به مشروطیت بیشتر می کرد.

نتایج سفرهای ناصرالدین شاه

امیرکبیر نخست وزیر خردمند و فرزانه ای که در قلب هرکدام از ما جای دارد و در تاریخ دارای مقامی بس بزرگ و شایسته است. یادش گرامی.

امیرکبیر نخست وزیر خردمند و فرزانه ای که در قلب هرکدام از ما جای دارد و در تاریخ دارای مقامی بس بزرگ و شایسته است. یادش گرامی.

مسافرت دو گانه ناصرالدین شاه به اروپا که هربار همراه با هیأتی انجام می گردید، گرچه پر هزینه بود ولی باردیگر موجب رشد فکری و بازشدن و گسترش فرهنگ بسته ایران شد. امیر کبیر نخست وزیر دانا و خردمند این دوران، نخستین مرکز پیشرفته فرهنگی بنام دارالفنون را در ایران در تاریخ یکشنبه ۲۸ دسامبر ۱۸۵۱ گشود و راه تحصیلات بالا را برای مردم باز کرد. دوره طولانی ۴۹ ساله سلطنت ناصرالدین شاه با توجه به آشنایی گروهی از مردم با فرهنگ اروپایی و با دستور کشتن امیر کبیر، مردم را به اعتراض و تظاهرات همراه بود.

این روش پیشروی مردم که با ظلم و ستم بستگان ناصرالدین شاه افزوده می شد، کار را به جایی رسانید که فردی بنام میرزا رضای کرمانی با تفنگ او را درحرم شاه عبدالعظیم از پای درآورد. بسیار جای اندوه و نگرانی است که می بینیم مردم ایران هنوز نتوانستنه اند ظلم و ستم بیکران رژیم آخوندی و جنایت های بیکران خامنه ای و فرزندش را پاسخ گو باشند. گویا میان زنان ایران، و یا میان مردان، به ویژه زنان و مردانی که به خامنه ای و و خانواده جنایتکار او دسترسی بیشتر دارند یک شیر زن و یا شیر مرد دیده نشده که شر این زالوها را از سر مردم ایران کوتاه کنند.

در این فرتور احمد شاه قاجار شاه میانه رو و مشروطه خواه قاجار در میان همراهان خود از جمله رضا خان دیده می شود.

در این فرتور احمد شاه قاجار شاه میانه رو و مشروطه خواه قاجار در میان همراهان خود از جمله رضا خان دیده می شود.

مشروطیت ایران چگونه به دست آمد

به طور کوتاه می توان گفت که مشروطیت ایران بیشتر به علت های زیر آغاز شد و به سرانجام رسید:
۱- نتیجه ضربه روحی شکست دوجنگ با روسیه. در این دوجنگ مردم ایران به عقب ماندگی و شکست پذیری خود پی بردند و آن را به دلیل خودکامگی و خودسری فتحلیشاه قاجار و دیکتاتوری شاهان دیگر دانستند.
۲- رفت و آمد گروههای فرهنگی و بازرگانی به اروپا که نخست به دستور عباس میرزا فرزند فتحعلیشاه انجام گرفت و در دوران بعد نیز ادامه یافت. در این سفرها به دلیل آشنایی با پیشرفت های اروپا، چاپ و پخش روزنامه هایی در ایران صورت گرفت.

۳- رفتار ملایم محمد شاه قاجار و وزیرش با مردم، و ملایم و رفتار خوب مظفرالدین شاه از یک سوی، و دیکتاتوری و زورگویی ناصرالدین شاه از سوی دیگر، مردم را بیشتر به فکر و فعالیت واداشت.
از این روی، مبارزه دهها سال زنان و مردان جانباز و فداکار میهن از ستار خان و باقرخان گرفته، تا سردار اسعد بختیاری، یپرم خان ارمنی و کوچک خان جنگلی و شمار زیادی از زنان از جمله زینب پاشا، سردار مریم بختیاری، سرانجام فرمان مشروطیت پس از نزدیک صد سال مبارزه در تاریخ ۱۴جمادی الثانی ۱۳۲۴، به دست مظفرالدین شاه به امضاء رسید.

صحنه ای از کشتن امیر کبیر سردار بزرگ تاریخ ایران در حمام فین کاشان با وسوسه مادر ناصرالدین شاه و به دستور شاه نادان و ستمگر

صحنه ای از کشتن امیر کبیر سردار بزرگ تاریخ ایران در حمام فین کاشان با وسوسه مادر ناصرالدین شاه و به دستور شاه نادان و ستمگر

دیکتاتوری زودگذر (۱۳۲۴-۱۳۲۷)

محمد علی میرزا فرزند مظفرالدین شاه مشروطیت نوپا را زیر پا گذاشت و با توپ بستن مجلس شماری از آزادی خواهان را کشت و شماری هم مانند ملک المتکلمین، میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل وسید جمال الدین واعظ پس از دستگیری کشته شدند. آنگاه با رسیدن آزادی خواهان از هرگوشه کشور، طرفداران محمد علی شاه پراکنده گردیده، و خودش نیز به سفارت روسیه پناهنده شد.[۳]
در دوران ۱۶ ساله سلطنت احمد شاه، به دلیل دخالت نداشتن او در سیاست کشور، مشروطیت پیشرفت شایانی داشت. نمایندگان مردم به درستی برگزیده و به مجلس می رفتند. مطبوعات نسبتاً آزاد بودند و راه دموکراسی در پیش بود. می توان گفت که احمد شاه در کارهای اجرایی دولت، و گزینش نمایندگان مجلس دخالتی نداشت. بنابراین، می توان دوران احمد شاه را دوران تقریباً نیمه دموکراسی مشروطه در ایران دانست.

محمد علی شاه، شاه خودکامه و دیکتاتور قاجار که تلاش کرد مشروطیت را از میان ببرد و دوران استبداد را باز گرداند ولی به کوشش ابر مردان و زنان تاریخ کشورمان شکست خورده و به روسیه پناهنده شد.

محمد علی شاه، شاه خودکامه و دیکتاتور قاجار که تلاش کرد مشروطیت را از میان ببرد و دوران استبداد را باز گرداند ولی به کوشش ابر مردان و زنان تاریخ کشورمان شکست خورده و به روسیه پناهنده شد.

از آنچه گذشت:

دوران قاجاریه در امتداد و به دنبال دوران پیشین دیکتاتوری در ایران بود. این دوره را می توان به دوبخش از هم جدا نمود. دوران سلطنت آقامحمد خان، فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه و دوران کوتاه محمد علی شاه که با دیکتاتوری، شهوت رانی یا مال دوستی به همراه بود و مردم همواره زیر فشار زورگویی شاه و بستگانش در رنج و عذاب بودند. دوره دوم شامل سلطنت محمد شاه، مظفرالدین شاه، و احمد شاه می شود که روابط انسانی و دوستی میان شاه و مردم زیاد بود و هیچکدام از این سه شاه دیکتاتور و آدم کش نبودند. احمد شاه که به مشروطیت احترام می گذاشت، در کار سیاست و دولت دخالت نمی کرد و به قانون اساسی احترام زیاد می گذاشت [۴] .
پس از احمدشاه، به تدریج مجلس شورای ملی مشروعیت خود را از دست داد، و قانون اساسی نادیده گرفته شد و دوران دیکتاتوری رفته رفته به ایران باز گشت که امروزه شدیدترین آن را به خوبی با گوشت و پوست و خون خودمان لمس می کنیم.

با گفتار و نگرانی های ستارخان مرد بزرگ تاریخ ایران آشنا شوید.

با گفتار و نگرانی های ستارخان مرد بزرگ تاریخ ایران آشنا شوید.

نخست وزیران برجسته و کاردان

در دوران قاجاریه به دلیل داشتن نخست وزیران خردمند و دلسوزی چون میرزا تقی خان امیر کبیر، میرزا آقاسی، صرالله مشیرالدوله، میرزا حسین خان سپهسالار، حسن مشیرالدوله، حسن مستوفی‌الممالک، حسن پیرنیا، احمد قوام‌السلطنه، محمدعلی فروغی، و شمار زیادی از وزیران کارکشته و دلسوز و آگاه نه تنها موجب روشنگری و جنبش مردم به سوی دموکراسی بود، در این دوران، رفته رفته با پخش روزنامه هائی چون قانون پرنس میرزا ملکم خان وحبل المتین موید الاسلام و سیاحت نامه ابراهیم نوشته حاج زین العابدین مراغه ای، مردم را نسبت به اوضاع غم انگیز ایران آگاه ساخت..[۱]

میرزا عبدالرحیم طالبوف، از پژوهش گران، ومیهن پرستان کمیابی بود، که با آگاهی به پیشرفت های کشورهای دیگر، به چاپ وپخش نوشتارهای گوناگونی چون: نخبه سپهری، کتاب احمد، برگردان ازکتاب فیزیک ودانش های دیگر وآموزش آن ها درآموزش گاه ها، پرداخت، ودر روشن گری هم میهنان خود بهره به سزائی داشت که به انقلاب مشروطیت کشید.
همچنین، با به وجود آمدن جو آزاداندیشی و روشنگری در این دوران، صدها نویسنده، روزنامه نگار، تاریخ نگار، و چکامه پرداز در سرتاسر ایران رشد و نمو نمودند که هرکدام برای سالیان دراز حتی دوران سلطنت رضا شاه پهلوی مشوق، عامل و موجب خدمات گسترده در سطح کشور شدند.

بن مایه ها:

[۱] ‪-‬ شیعی گری و ترقی خواهی – نوشته دکتر مهدی قاسمی – صفحه ۹۰-۹۷، برگرفته از پژوهش وبررسی های هما ناطق زیر عنوان: « درراه یابی فرهنگی ۱۸۳۴-۱۸۴۸»

[۲] ‪-‬ تاریخ کامل ایران- نوشته دکتر عبدالله رازی- انتشارات اقبال- چ۴- ۱۳۴۷- ص ۵۳۷

[۳] ‪-‬ قضاوت تاریخ- از آقا محمد خان تا محمد رضاه – نوشته اسماعیل رزم آرا-  چ دوم ۱۳۷۸-ص ۱۷-۲۲

[۴] – سالنامه دنیا جلد نهم سال ۱۹۱۹ ص ۹۲-۹۴

  • مردی از ایران

    احمد شاه دمکرات بود؟ عجب نمی‌‌دانستم این مردک پر خور، فربه و جیره بگیر سفارت انگلیس که بین ایران و اروپا سرگردان بود دمکرات هم بود.

    • امیر

      کوس نگو مومن احمد شاه گوز این حرفا نبود بچه اوبنه ای بیش نبود به خودت زحمت نده درباره اون حرف نزنیم بهتره کاش میشد اون صفحات رو از تاریخمون پاک میکردیم

  • satarkhan

    Ne islamiKire satarkhan va bagher khan bekose zaneh harche akhond va terafdarane rejim jahl vaj

  • Amir

    اکنون که فاصله های بین کشورها نزدیک شده است و شما میتوانید مثلا بامداد در کابل باشید و ناهار را در اروپا میل کنید و شامگاه در آمریک باشید بایست به همین نسبت تساهل و بردباری هم زیاد تر شود. روزگاری بود که دیدن اروپ یا آمریک تنها یک افسانه بود با درشکه کالسکه و اسب رفتن به این سفرها ماه ها طول میکشید.

    زمانی بود که کرامت انسان و انسان دوستی ارزشی نداشت و ثروتمندان و کله گنده ها یا حاکمان به مردم عادی مثل اموال خود نگاه میکردند زمانی بودکه مثلا وزیر یا سلطان ظالمی هر دختری را که میخواست به حرمسرای خود میبرد از او کام دل میگرفت بعد هم بیضه های جوانی را میکند یا میکوبید یا آلت و بیضه های او می برید و اورا خواجه میکرد تا از زنان او مواظب کند بدون اینکه بتواند به آنان دست درازی نماید. متاسفانه در این دوره ها حرمت و ارزش انسان چه زن و چه مرد از بین رفته بود وگویا گروهی فکر میکردند که تنها آنان بایست زندگی کنند واز زندگی لذت ببرند و بقیه برده یا غلام و یا نوکر آنان هستند. انقلاب و یا اعتراض آنان نیز سرکوب میشد و یا به بیراهنه کشانیده میشد. البته گاهی هم مردم عادی میتوانستند که ستمکاران را کشتار کنند ولی خودشان یا رهبران جدیدشان سر جای آنان می نشستند و مدتی بعد مزه زندگی و برق تلا و ثروت آنان را هم کور میکرد و مثل همان ستمکاران قبلی میشدند.

    قیام اسپارتاکوس در هم شکسته شد حتی به او پیشنهاد دادند که با ثروت و مکنت کنار بکشد ولی او اینکار را نکرد و در کنار محرومان باقی ماند و با آنان هم کشته شد بطوریکه همه هم از کشته شدن به نام اسپارتاکوس باکی نداشتند جمله معروف اینکه وقتی میخواستند اورا پیداکنند این همه مردم بودند که فریاد کشیدند منم اسپارتاکوس او به مردم خیانت نکرد مردم هم به او خیانت نکردند و تا پای جان درکنار ماندند.

    ولی کار ما امروزه چگونه است. مردمان مثلا انقلابی ما مثل سرهنگ یا سرتنگ قذافی مثلا رهبر بودند و برای خاطر مردم یا دین قیام کردند مثلا اربابان و دست نشانده گانشان را بیرون کردند و خودشان جای آنان را گرفتند ولی متاسفانه بعد از آن افعی ها هم افعی تر شدند. البته سرهنگ کارهای مثبتی هم کرد ولی بطور کلی یک رهبر دلسوز مردم نبود بیشتر برای جاه مقام شهوت و ثروت کار میکرد تا مردم. او سرمایه های ملی مردم را عملا می دزدید و بنام خودش در کشورهای دیگر میگذاشت. او به زنان و دختران جوان تجاوز جنسی میکرد او عملا مردم یا عموم مردم را دوست نداشت وکارهای زشت میکرد. شاید به اطرافیان خود میرسید تا از او دفاع کنند ولی محبوبیت عمومی نداشت کما اینکه اورا مثل یک سگ در خیابان کشتند. باحتمال او شاید دیگر منافع غرب و شرق را هم هدایت نمیکرد.

    دیگران هم نظیر شیخ های عرب سرمایه های مردم را غارت میکنند و خودشان برای خودشان هواپیمایی از تلا میسازند و یا سوار ماشینی از تلای سفید می شوند و یا در حمامهایی که از عاج فیل ساخته شده غسل جنابت میکنند و همه اینکار را به نام دین انجام میدهند و مردم را علیه حتی دین خشمگین میسازند؟

    به همین ترتیب در رده های پایین تر هم امانت داری و خدمت به مردم فراموش میشود و مردمی که دست آنان به دم گاوی بند است رشوه خور میشوند یا از دوستی و اطمینان دوستان و مردم سو استفاده کرده و مال آنان را می دزدند. تا مادامیکه مردم ما به غیرت واقعی دوستی مهربانی نرسند و سرهم کلاه بگذارند و دروغ بگویند و دغل باشند مسلم است که کشورهای ما توسعه پیدا نخواهند کرد. خود خواهی مارا بجان هم میاندازد و همه مال و انرژی ما صرف نفرت و دزدی و غارت و بدخواهی ها میشود در نتیجه کشورهای ما عقب افتاده میشودند و مردم ما مثل همان برده ها میگردند. اگر مردم ما معیارهایشان را عوض کنند و عوض پول پرستی واحترام به دزدان عظیم الشان و غارتگران توانا و خیانتکاران ثروتمند باهم خوب باشند وبهم برسند و از اطمینان و دوستی ها سو استفاده نکنند وبرای خاطر چندر غاز به روی هم شمشیر نکشیند مسلم ا ست که ابرقدرتها و پادوهای ملی و محلی شان نمیتوانند مارا به بند بکشند.

    آنان عملا بین ما تفرقه می اندازند و خودشان غارت میکنند و پادوهای ملی و محلی شان هم از این موقعیت ها سو استفاده میکنند. اگر شیخان عرب سرمایه مردم را دزدی نکنند و به بانکهای غرب شرق سرازیر نفرمایند و آن را صرف علم و دانش و پیشرفت ملتهای مسلمان کنند مسلم است که خرده پا هم دزدی نخواهند کرد. و اگر مردم به پاکی و محبت روی بیآورند آیا اربابان راهم مقید به خوبی و پاکی نخواهند کرد. اگر احتران به ثروت دزدی شده ها از بین برود آیا باز دزدان در صدد دزدی برمیآیند هنگامی که همه مردم دزدان را از بین خودشان طرد میکنند آیا دزدی فساد رشوه خواری لااقل کم کمتر نخواهد شد. پس آیا این خود ما نیستیم که به دزدان و غارتگران پر بال میدهیم و هرکس بما اطمینان کند غارتش میکنیم و آنوقت توقع داریم که قلدرها غارتگر نباشند؟

  • علی حسن

    بنام خدا
    سلام. احمد شاه قاجار سالی ۱۵۰۰۰ هزارتومان که در آن روزگار پول زیادی بود از انگلستان جیره می گرفت. بعضی از
    درباریهای قاجار جیره می گرفتند. آخوندها نیز از انگلستان جیره می گرفتند.