بازارمرکز خیانت و توطئه علیه کشور وپرورش گرگهای درنده است ۳

پیش گفتار:

کشورهای پیشرفته و آزاد جهان از افراد مستقل و صاحب اراده ای تشکیل شده که هرکدام بنا به درک و شعور خود دارای رأیی جداگانه وچه بسا متفاوت از فردفرد دیگر خانواده خود باشد. ولیکن در کشورهای جهان سوم سیاست ها و انتصاب و انتخاب دولتمردان در هرگروه و ردیفی با حمایت و خواسته گروه ویژه ای انجام می شود.

این گروه ممکن است حزب یا دولت خارجی، ایلات و یا قبیله های محلی، و یا درمورد ایران بیشتر بازارها هستند که بر دولت ها، پستها، و نقل و انتقالها حکومت می کنند. به گفته دیگر سرنوشت سیاسی و اداری سرتاسر ایران همیشه در بازارهای آن رقم خورده است. یک روز فرد نا شاخته ای ناگهان بلند می شود و به بالاترین مقام های ارتشی، اداری، و سیاسی می رسد و یا فردا با سر به زمین می خود و نابود می گردد.

چرا بازاری در سیاست کشور دخالت می کند؟

بازار مرکز رفع نیاز انسانهاست. مردم کشور ما از گذشته تا کنون برای برآوردن نیازهای روزانه خود به بازار روی آور می شدند. در نتیجه بازار و بازاری در جامعه سربسته ایران رل و اهمیت ویژه ای پیدا کرد.بنابراین، بازاری که بدو اهمیت داده شده و دستها به سوی او دراز است، به نرخ روز نان می خورد. برای او اهمیت ندارد که حسن بر سر پست و قدرت باشد و یا حسین. آنچه برای او مهم است درآمدهای بادآورده و بی حساب و کتاب است.

کمتر دیده شده که یک بازاری خود مستقیماً وارد معرکه سیاست شود. زیرا سیاست در کشورهای جهان سوم شغل کثیفی است و سیاستمدار چون با نیرو و ابتکار خود به کار سیاسی دست نیافته، هرآن به دنبال تکیه گاهی است که بتواند خود را استوار و محکم نگاه دارد. بی گمان هرتکیه گاه، او را بیشتر در طلسم وابستگی فرو خواهد برد. بازارهای ایران در هر دوران تاریخ بر روی دربار، افراد دولت و مسئولین کشوری و لشکری نفوذ داشته اند.

آخوند، نماینده بازار

همانگونه که سیاست احتکار می تواند تا جر ورشکسته ای را یک شبه میلیاردر کند و او را به بالای برج شوکت و ثروتمندی برساند، از دیدگاه سیاسی و دخالت همه جانبه در سرنوشت کشور نیز بازاری توانایی آن را دارد تا برای برآوردن اهداف و خودپرستی های خود کشوری را زیر و رو نماید. رل بازار و دخالت آن در همه شئون کشور همیشگی بوده و تنها مربوط به دوران کنونی نیست. بازاری همانگونه که گفته شد مستقیما در کار کشور دخالت نمی کند بلکه هرگونه نقل و انتقال و تغییر پستی را به آخوندها که نماینده آنان است واگذار می نماید. اینجاست که بازار در تقویت و پرورش آخوند نقش برجسته ای دارد.

بازار تهران، مرکز فتنه ها، دسیسه ها، زدوبند، آخوندپروری، انقلاب سازی، مرکز تجمع لاتها و بزن بهادرها، و خیانت به کشور.

بازار تهران، مرکز فتنه ها، دسیسه ها، زدوبند، آخوندپروری، انقلاب سازی، مرکز تجمع لاتها و بزن بهادرها، و خیانت به کشور.

 

روش دخالت بازاریان در سیاست

نخستین گام سیاست بازار برای دخالت همه جانبه در امور یک کشور، آخوند پروری است. در ایران، آخوند منهای پشتیبانی و تقویت بازار مرده است و بدون حمایت آنان برای یک روز هم شده روی منبر دوام نمی آورد. از این روی می توان آخوند را دست پرورده و نماینده بازار دانست و تا زمانی که بازاری قدرتمند است و نگاه و حرکت مردم به بازار دوخته است، آخوند وجود دارد و خیانت ها و وطن فروشی ها ادامه خواهد داشت. در روزگار باستان و پیش از اسلام موبدان موبد نمایندگان بازاری ها بودند که بر روی افراد خانواده سلطنتی و شخص شاه نفوذ و دخالت داشتند. حتی تصمیم به آغاز جنگ با کشور و گروه ویژه ای و یا پایان دادن بدان با دخالت و عزم و اراده موبدان موبد و در حقیقت بازاری های آن زمان بود.

در دوران اسلامی این نقش پررنگتر شد زیرا کشورهایی مانند انگلیس و روسیه نیز روی بازارهای ایران و در نتیجه روی آخوندها کنترل فراوان داشتند و این دو دولت بیگانه ضد ایرانی را می توان از دوستان بازاریهای ایران و در ایران بزرگترین کانون پرورش آخوند دانست. اینجاست که می توان گفت ما هرچه نکبت و بدبختی داریم زیر عمامه آخوند است که سرنوشت او در لندن و یا مسکو پیش بینی شده و در پشت عمامه هر آخوند مهر وابستگی او به لندن و یا کرملین به چشم می خورد.

سینه زنی و زنجیر زنی در بازار تهران. مرکز رشد و پرورش آخوند به وجودآوردن و پروبال دادن به خمینی و موجب و عامل اصلی انقلاب

سینه زنی و زنجیر زنی در بازار تهران. مرکز رشد و پرورش آخوند به وجودآوردن و پروبال دادن به خمینی و موجب و عامل اصلی انقلاب

نمونه هایی از دخالت بازاری و یا درباریان در سیاست

در این جا تنها به چند نمونه از نمونه های بیشمار در تاریخ یادآور می شود:

ابرشهر نیشابور که به وسیله لشکر خونخوار چنگیزخان مغول با خاک یکسان و خاکستر شد  و نهصد هزار تن از مردم آن قتل عام شدند.

ابرشهر نیشابور که به وسیله لشکر خونخوار چنگیزخان مغول با خاک یکسان و خاکستر شد  و نهصد هزار تن از مردم آن قتل عام شدند.

۱-حمله لشکریان مغول و شکست خوارزمشاهیان

حمله مغول به ایران و کشار بی حد و حصر آنان را باید نتیجه دخالت و نفوذ روحانیون آن زمان با خانواده سلطنتی به ویژه مادر شاه دانست. زیرا جمع کثیری از بازرگانان مغول ( بین ۴۵۰ تا ۵۰۰ تن ) با مقدارهنگفتی کالاهای گرانبها از مغولستان به مقصد ماوراء النهر ( تاجیکستان امروزی) حرکت کردند . پس از اینکه آنها به اولین شهر مرزی ایران آن روز ( شهر اترار ) رسیدند ، امیر آن شهر که فردی به نام غایر خان و از خویشاوندان ترکان خاتون ( مادر خوارزمشاه ) بود ، در اموال کاروان تجاری مغول طمع نموده و بنابراین به خوارزمشاه جنین فهماند که آن جمع جاسوسند و سپس همگی آنها را ( بجز یک نفر که موفق شد به نزد چنگیز بگریزد ) به این بهانه کشت و اموال آنان را ضبط نمود.

چون این خبر به چنگیز رسید ، سفیری نزد سلطان محمد فرستاد و از او تسلیم غایر خان را که مرتکب چنین حرکت زشتی شده بود، طلب نمود.ولی خوارزمشاه (بدلیل اینکه اکثر لشکریان ترک او از قبیله و از بستگان غایر خان بودند وهمچنینبعلت نفوذ فوق العاده مادر خوارزمشاه که از غایر خان طرفداری می کرد )نه تنها از تسلیم او خودداری کرد بلکه سفیر یا فرستاده ی چنگیز را هم کشت و با این حرکت سفیهانه ، غضب خان مغول را بیش از پیش تحریک نموده و با دست ناقابل خود ، سیل هجوم سپاهیان مغول را به طرف ایران کشانید

آیت الله کاشانی، جاسوس دوجانبه؛ جاسوس انگلیس در ایران و جاسوس بازار، همچنین گمراه کننده مردم ساده دل و بیسواد.

آیت الله کاشانی، جاسوس دوجانبه؛ جاسوس انگلیس در ایران و جاسوس بازار، همچنین گمراه کننده مردم ساده دل و بیسواد.

۲- دوران صفویه و قاجاریه

دوران طولانی سلطنت شاهان صفوی و قاجاریه را باید دوران رشد و نمو بی حد و حصر آخوند و دخالت نامحدود آنان در سیاست کشور دانست. بیگمان مرکز تغذیه و محیط رشد آخوند را در هرزمان باید بازارهای ایران و ارتباط آخوند با بازرگانان دانست. این موضوع و این که کمربند محکمی میان آخوند و بازار در پایتخت ها و شهرهای بزرگ ایران مانند قزوین، تبریز، اصفهان، و تهران همیشه وجود داشته است و رشد آخوند مانند کرم درون خاک در این شهرها بیشتر محسوس بوده است.

۳- جنگ ایران و روس و شکست ایران

جنگهای ده ساله خانمانسوز میان ایران و روسیه که جنگ نابرابری میان دو کشور به شمار می رفت، بازهم به دلیل دست داشتن بازاری ها و دخالت آخوند بود. فتحعلی شاه با دستور جهادی که ازجانب سید محمد مجاهد و ملا احمد نراقی صادر شده بود، گز نکرده، و حساب نشده به جنگ روس ها  پرداخت  وطی دو عهد نامه ننگین گلستان و ترکمان،  بیش از یک سوم از سرزمین سرسبز وبارور مارا از دست داد.

۴- دخالت آخوند در دوران پهلوی

در دوران پهلوی نیز آخوندها که همواره از بازار تغذیه می شدند و از بازاری ها دستور می گرفتند بر تمام امور مملکت به طور غیر مستقیم تسلط داشتند. بازاری ها هرگونه برنامه ای در پیش داشتند به آخوندی که زیر نفوذ خودشان بود و می توانست قدرت اجرایی داشته باشد رجوع می کردند. در این دوران پست و سمتی نبود که برخلاف خواسته بازار محل و بدون موافقت آخوند به فردی داده شده و یا از او گرفته نشده باشد.به طوری که استاندار گیلان و مازندران را آخوندهای مشهد و استاندار اصفهان را آخوندهای یزد تعیین و جابه جا می کردند. حتی سمت و پست و جابه جایی یک آموزگارساده و یا کارمند جزء، بازهم از فتیله آخوند می گذشت و در پس پرده موافقت بازار محل و بازار تغذیه کننده آخوند مطرح بود.

شاه و فرح در حرم رضا مشهد. خانواده سلطنتی ایران از لحاظ آخوند پروری و ترویج خرافات سرآمد همه ایرانیان بودند و بیشتر خود آنها بودند که مردم را به سوی آخوند و خرافات دین سوق می دادند.

شاه و فرح در حرم رضا مشهد. خانواده سلطنتی ایران از لحاظ آخوند پروری و ترویج خرافات سرآمد همه ایرانیان بودند و بیشتر خود آنها بودند که مردم را به سوی آخوند و خرافات دین سوق می دادند.

رفتار رضاشاه و محمد رضاشاه با آخوندها

گرچه رضاشاه از آخوند جماعت دل خوشی نداشت و آنان را انگل اجتماع می دانست ولی آن قدرت و جلوزه کمال آتاتورک رئیس جمهور مشهور ترکیه را نداشت و آخوند را خانه نشین کند. بنا براین، با آن که رضاشاه قدرت نفوذ آخوندها را کم کرد و وزارتخانه هایی مانند دادگستری، فرهنگ، و دارایی را از دست آنان نجات داد ولیکن بازهم نفوذ آنان پایان نیافت و مانند قارچ از گوشه و کنار سربلند کردند و در دوران محمد رضاشاه در همه ارکان مملکت و فردفرد درباریان و بستگان شاه نفوذ داشته و بسیاری ازسمت و پست ها با صلاحدید و خواست آنان انجام پذیر بود.

چند نمونه از جنایت آخوندها در دوران پهلوی

ترور زنده یاد دکتر زنگنه وزیر آموزش و پرورش در سال ۱۳۲۸، به وسیله عبدالحسین قمی و زنده یاد سپهبد رزم آرا نخست وزیر توسط خلیل طهماسبی در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، و نواب صفوی یکی دیگر از فرقه جنایت پیشه فداییان اسلام که در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ احمد کسروی ، نویسنده، تاریخ نگار، و قاضی دادگستری و منشی اش حداد زاده را در دادگاه به قتل رسانید. نفرت انگیز تر از این جنایت، سکو ت رژیم پهلوی در نادیده گرفتن خون این بیگناهان بود. این گونه جنایتها زیر چتر و به دستور آیت الله کاشانی انجام می گرفت و همواره حمایت بازار تهران را به دنبال داشت.

جنایاتی که آخوند فلسفی به بار آورد

در رمضان سال ۱۳۳۲، فلسفی جنایتکار به مدت دو هفته به دعوت بازاری ها در مسجد شاه تهران، هرشب برای کشتن و نابودی بهایی ها به یک مشت انسان نماهای خردباخته، درس امر به معروف می داد. فلسفی پیروان بهایی را دشمن خدا و دین، دشمن خاک و مردم ایران بر شمرد، و کشتنشان را ثواب ذخیره روز آخرت نامید.

خوب، تصور می فرمایید نتیجه این زهرپاشی و دشمنی چه شد؟: نتیجه جنایتی بزرگ در ابعادی گسترده در سرتاسر ایران بود. زیرا از فردای آن روز مسلمانان مکتب آخوند که هرشب به مسجد می رفتند، و یا به وعظ و گفتار او به رادیو گوش فرا می دادند، در سراسر ایران، در گروههای ده، صد، و چند هزار نفری شبانه به خانه ، مسکن و ماوای بپیروان بهائی یورش بردند. با تیر وتبر، ساطور، چاقو و شمشیر، سنگ، و چوب به جان بهائی ها و حتی زنان و فرزندان آنان افتادند.

پس از آن که گروه زیادی از مسببین این قتل عام و جنایت بزرگ و گسترده دستگیر و به زندان قصر تهران آورده شدند، بازاری های تهران همه روزه دسته دسته به دیدار آنان رفته، برایشان همه گونه امکانات رفاهی درون زندان فراهم می ساختند و کامیون کامیون جنس و خواربار برای بستگان آن آدم کشان به دهات یزد می فرستادند. سرانجام نیز با نفوذ آخوندهای تهران و دخالت دربار محاکمه آن گروه جنایتکار نخست برای ۶ ماه و یکسال به عقب افتاد و سرانجام آن جنایتکاران بدون هیچگونه مجازاتی آزاد و همراه با سوغات فراوانی از بازار تهران روانه یزد شدند.

حجت الاسلام فلسفی آخوند جنایت کاری که باسخنرانی خود در سال ۱۳۳۲ در مسجد شاه موجب کشتار و خانمانسوزی چند هزار هم میهن بهایی شد.

حجت الاسلام فلسفی آخوند جنایت کاری که باسخنرانی خود در سال ۱۳۳۲ در مسجد شاه موجب کشتار و خانمانسوزی چند هزار هم میهن بهایی شد.

دستجات بازار و نهضت خمینی

بازار تهران همواره و هرسال دستجات عزاداری در ماههای محرم و صفر راه می انداخت که از میدان مولوی تا گلوبندک، بازار وتوپخانه را در بر می گرفت. این دستجات شامل سیاه پوشان سینه باز و پشت باز زنجیر زن بود که همگی از لاتها و چاقوکش های میدان های جنوب تهران و دروازه قزوین سر چشمه می گرفتند و شماری از لات های گردن کلفت آنان پارکابی یا شاگرد شوفر ۳۳ خط اتوبوسرانی تهران بودند. آنان بعد ظهر و شبها در قهوه خانه های بزرگ آن زمان در خیابان مولوی، نزدیک بازار، باب همایون، توپخانه، خیابان هدایت و دروازه دولت ساعتها به تریاک کشی و عربده سر دادن و رشوه گیری از کسبه محل می پرداختند. نظام شاهنشاهی هم بدون کمترین توجهی به این مصیبت اجتماعی از کنار آنها می گذشت .

تظاهرات ضد ملی ۱۵ خرداد

یکی از این دسته عزادار و سینه زن به سرکردگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی بود که دستجات او بود که از میدان های جنوب شهر و گلوبندک منطقه را زیر چتر خود داشت و از سوی تجار وطن فروش بازار تغذیه می شد. برای نخستین بار خمینی گمنام و ناشناس را علم کردند و در تظاهراتی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۳ با گروه زیادی از لاتها و گردن کشها به همراهی شماری سیاهی لشکر و مردم ناآگاه بی سواد از ورامین عازم تهران شدند. ما به خوبی به یاد داریم که فاجعه خمینی در خرداد۱۳۴۲ به مراتب گسترده تر، و شدیدتر از انقلاب ۱۳۵۷بود. اما در آن زمان، مرد کارکشته و کاردانی مانند اسدالله علم حضور داشت که شاه را برای چند روز به استراحت واداشت، و خود آن فاجعه خانمان برانداز رادرنطفه خفه کرد.

انقلاب ۵۷ و سرنگونی شاه

گرچه انقلاب سال۱۳۵۷ نه دلیل نارضایتی مردم از شاه و ۲۵ سال دیکتاتوری او بود ولیکن در به ثمر رسیدن این انقلاب چند عامل وجود داشت:
۱- تعصبات مذهبی فردفرد خانواده پهلوی و درباریان
۲- کمک بیدریغ و پیوسته بازاری های ایران به خمینی در تبعید و آخوندهای طرفدار او
۳- خیانت گروههای سیاسی ایران
۴- خیانت بنی صدر و یارانش در علم کردن خمینی و آوردن او به پاریس
۵- کمک بی دریغ بازاریهای تهران در جای گرفتن و تبلیغات مسموم کننده خمینی
۶- دخالت دولت های غرب به ویژه انگلیس، آمریکا و فرانسه
۷- ضعف و ناتوانی شاه و کوتاه آمدن در برابر آخوندها

مراسم اربعین و آخوندپروری که به امر شاهنشاه آخوندمهر همه ساله در کاخ گلستان برگزار می شد و روزبه روز بر اهمیت آخوند افزوده می گشت.

مراسم اربعین و آخوندپروری که به امر شاهنشاه آخوندمهر همه ساله در کاخ گلستان برگزار می شد و روزبه روز بر اهمیت آخوند افزوده می گشت.

از آنچه گذشت:

در پس پرده بیشتر کارهای ضدملی و وطن فروشی دست بازار و بازاری نهفته است. بازار در دوران گذشته مرکز تجمع و سورچرانی دستجات سینه زنی و عزاداری لات ها و چاقوکش های میدان مولوی، امین السلطان، گلوبندک، ناصر خسرو و مانند آن بود. لاتها و آدم کش هایی که از بارفروشان باج می گرفتند و یا عده ای از آنان پارکاب اتوبوسهای ۳۳ گانه تهران بودند و در قهوه خانه های باب همایون، ناصرخسرو، خیابان هدایت، دروازه غار و دروازدولت روزها و شبها به تریاک و شیره کشی می پرداختند.

همین لاتها و اوباشها در ۱۵خرداد ۱۳۴۳ به قصد براندازی رژیم و شناساندن خمینی دجال به مردم ایران از ورامین عازم تهران شدند که به دستور فرد خردمندی چون اسدالله علم با یورش و دستگیری عده ای از آنان، آن نهضت ضد ملی از هم پاشیده شد و خمینی به خارج ایران تبعید گردید. یکی دیگر از روشهای بازار وطن فروش و بازاریان ضد ملی آخوند پروری است.

به گفته دیگر آخوند نماینده بازاری است که جنایات بیکرانی را در این چند صد ساله در سراسر کشور انجام داده است. رشد و پرورش خمینی درپاریس و امکان آمدن او به ایران، با کلیه پذیرایی ها، استقبال، راه انداختن هرگونه تظاهرات همگی از کار بازارهای ایران بود که به وسیله آخوندها نمایندگان آنان انجام می گرفت.

نکته پایانی:

آیت الله کاشانی، سر سپرده انگلیس ها و مجری خواسته های آنان و بازار در ایران بود. مردم نادان و نا آگاه کشورمان، خود روزانه شلغم و سیب زمینی می خوردند، ولی گوسفند و روغن و پول نقد برای این خیانت کار و دیگر آخوندها می بردند. در همان زمان که مردم پای پیاده می رفتند، فرزند دردانه این آقا، گران ترین اتومبیل آمریکایی را در اختیار داشت.  همیشه و در همه حال. بی خردی ما ملت موجب سواری این دزدان بر ما شده است.

  • احمد نورمحمدی

    بله ما لزومی ندارد امپریالیسم و فاشیسم و این جور موهومات را بشناسیم
    شناخت بازاری و آخوند برای ما کفایت می کند

  • ایرانی

    مررررررررررررگ بر آخوند
    مرررررررررررررررررگ بر جمهوری کثیف و دزد اسهالی
    مررررررررررررررگ بر بازاری حرومزاده
    سال ۵۷ بایذ هواپیمای این گور به گور شده رو میزدن که ابران به این روز نیفته و دست آخوند جاکش غارتگر بیفته

  • Farshid

    man ridam to jiebe Harche akhond va baraziyeh