هدف انقلاب سبز چه بود؟ کمک به آزادی مردم، یا کمک به بقای رژیم؟ ۲۳

این مقاله را در دیماه ۸۹ دیدید و خوانده اید، و لی داستان آن، داستان همه روزه زندگی و مشکلات کنونی ماست. از آنجا که ما خاطره ای  زودگذر داریم و همه چیز را به سرعت فراموش می کنیم، یادآوری این مشکلات، شاید ضروری و پر اهمیت باشد.

عاشورای حسینی آمد و رفت و بر خلاف انتظار، در جایی و منطقه ای از کشورمان صدای احدی در نیامد.
انگار همین دیروز بود که شهرام ها و محمد ها و امیر ها را از روی پل به پایین انداختند و یا با ماشین از از روی تن خسته و درمانده اشان گذشتند، و آنان را آش و لاش نمودند.

داستان مسخره و چندش آور مرده پرستی و بت سازی دوباره در ایران شکل گرفت و شهدای روز عاشورای سال ۸۹ را به هفتاد و دو تن شهدای صحرای کربلا وصل کردند و از نکته ی اصلی که همانا یادآوری و گرامی داشت کشته شدگان روز عاشورا بود،غافل ماندند.

این ها عزاداران حسین تازی اند که نزدیک به ۱۴ سده پیش در جنگ بر سر  خلافت بایزید کشته شد. مردم خرد باخته ما برای غاصبین و جانیان کشورمان این چنین سینه چاک می کنند. ولی دلشان به حال کشته شدگان عاشورای سال پیش ایران  به دست خامنه ای و پسر جلادش مجتبی خامنه ای نمی سوزد، و آن ها را از یاد برده اند.

این ها عزاداران حسین تازی اند که نزدیک به ۱۴ سده پیش در جنگ بر سر خلافت بایزید کشته شد. مردم خرد باخته ما برای غاصبین و جانیان کشورمان این چنین سینه چاک می کنند. ولی دلشان به حال کشته شدگان عاشورای سال پیش ایران به دست خامنه ای و پسر جلادش مجتبی خامنه ای نمی سوزد، و آن ها را از یاد برده اند.

مردم از یاد بردند که قرار بود نگذارند، خون این بی گناهان پایمال شود، مردم فراموش کردند که قرار بود تا نفس در سینه دارند، از هدف و آرمان شهدایشان دفاع کرده و حق آن ها را از رژیم جنایتکار پس بگیرند.
مردم خیلی چیزها را فراموش کردند و دوباره به زندگی ذلت بار خود بازگشتند و شهدایشان و آرزوهای بر باد رفته ی آن مظلومین را به کلی از یاد برده اند.

چه تلخ است قصه ی فراموشی. روز دانشجو آمد و رفت، جز چند اجتماع قابل بحث، که تعدادشان ناچیز و قابل توجه نبود، اتفاق دیگری نیفتاد.
کیانوش آسا ها، چشم امیدشان به مردمی بود که فریاد بر آورده بودند: «برادر شهیدم، رای تو را پس میگیرم».
نه رای کسی پس گرفته شد، نه حرکتی جز به صورت پراکنده  در جهت مخالفت شکل گرفت، نه هیچ چیز دیگری. همه چیز شعار بی محتوا، و دودی بود که بر آسمان بلند شد. آن چه را گروه سبز ادعا داشت، توخالی و شاید هم برای جاودانی رژیم بود.

این یک جنبش خود جوش مردمی در پوشش عزاداری، و در برابر رژیم است. در این جنبش اثری از گروههای مدعی به طرفدار مردم ایران چه درون، ویا برون کشور به چشم نمی خورد. مخالفین ظاهری حکومت فقط در روز پخش حلوا حضور دارند.

یک علامت سوال بزرگ در ذهن همه ی ما وجود دارد، که چرا ما به اینجا رسیدیم؟ چرا این چنین ذلیل و خوار، و درمانده شده ایم؟
طبق خصلت هایی که ما ایرانی ها داریم، همواره پس از شکست و مغلوب شدن، دنبال یک مقصّر می گردیم تا تمام کاسه، کوزه ها را بر سرش بشکنیم.
اما اکنون شرایط جور دیگری است، و کاردها به استخوان رسیده است.  اگر ننویسیم و نگوییم، به خود و کشورمان خیانت کرده ایم.

حال که خاموشی جنبش سبز و سکوت و آرامش خوفناکی که بر خاک کشورمان سایه افکنده، موجی از ابهام و ترس و حس تباهی و پوچی را برایمان به ارمغان آورده است.
البته می توان این چنین برداشت کرد که جنبش سبز را سوای شماری میهن دوست و انسان های وارسته، از گروه بیشماری فرصت طلب کیسه دوز مانند آخوند کدیور، و یا گروه ۷۲ شهید زنده را تشکیل داده، که به دنبال سودجویی و در جستجوی پست و مقام برای خودند، تا آزادی ملت دربند.

در این زمان، که هرکدام از ما،  و مردم لال شده ی کشور همیشه در بندمان، از همیشه بیشتر از مقصد و هدف دورشده ایم، اکنون که هرکدام  از ما جدا شدگان از مام میهن، تک و تنها نشسته  و در این غربت پریشان کننده ای که گرفتار شده ایم، به خانواده  و همه ی چیزهایی که در راه مقابله با استبداد و ستم از دست داده ایم می اندیشیم، و بسی غمگین و ماتم زده ایم.

خاموشی جنبش سبز و خلاصه شدن رنگ سبز در متن وبلاگ ها، دلیل های بی شماری دارد، که مهم ترین آن ضعف رهبری است، یا بهتر بگویم، نبود رهبر و پیشوا است.
امکان ندارد که یک جنبش بر اندازی سیاسی، بدون هدایت رهبری آگاه و شجاع و مدیری قادر و توانا به ثمر بنشیند.
همه ی نگاه ها به میر حسین بود. میر حسینی که اگر در ذهنش کاوش کنیم، خطی خواهیم یافت که به مرقد خمینی وصل می شود،  وهمان خط  سرگشتگی و بیچارگی مردم ایران، یعنی خط امام است.

آقای میر حسین موسوی؛ این همه جوان کشته شدند، این همه زندانی و اسیر در بند دژخیمان داریم، این همه جوان خوش فکر و پژوهشگر از مملکت فرار کرده اند و دست به دامان دولت های اروپایی شده اند. چند روزی بیشتر نیست  که تعدادی از جوانان عزیز ما در نزدیکی استرالیا در آب غرق شدند، همه ی این ها به خاطر چیست؟.
همه ی این در به دری ها و آوارگی ها و شکنجه شدن ها به خاطر چیست؟

خوانندگان گرامی، یقیناً خاتمی را به خاطر می آورید؟. خاتمی، یاسوپاپ اطمینان نظام، همان کسی که حرف هایش دوای هر دردی بود ولی عملش درد بی درمان؟ همان که در پس لبخند هایش و ژست های روشن فکرانه گرفتنش و دم از آزادی بیان زدنش، بر جنایات هیجده تیر و خانه ی فشار سرپوش گذاشت؟.

آقای محمد نوری زاده، گزارش گر، نویسنده، انسان بزرگوار و میهن پرستی که حتی در بند ضحاکان، و زیر شکنجه مزدوران ولی وقیح دست از مقاومت و مبارزه خود بر نداشته، و با اعتصاب غذا جان خود را نیز برکف اخلاص گذاشته است. خوب است آقایان موسوی و کهروبی، ویا  آن هایی که در بیرون کشور کرکری می خوانند و ادعای مبارزه دارند، از چنین انسان های پاکباز و فرهیخته درس وطن دوستی و مردم داری  یاد بگیرند، و به جای شعار تو خالی دادن، کمی هم غیرت، شرف و غیرت داشته باشند. 

آقای محمد نوری زاده، گزارش گر، نویسنده، انسان بزرگوار و میهن پرستی که حتی در بند ضحاکان، و زیر شکنجه مزدوران ولی وقیح دست از مقاومت و مبارزه خود بر نداشته، و با اعتصاب غذا جان خود را نیز برکف اخلاص گذاشته است. خوب است آقایان موسوی و کهروبی، ویا  آن هایی که در بیرون کشور کرکری می خوانند و ادعای مبارزه دارند، از چنین انسان های پاکباز و فرهیخته درس وطن دوستی و مردم داری  یاد بگیرند، و به جای شعار تو خالی دادن، کمی هم غیرت، شرف و غیرت داشته باشند. 

خاتمی که تبدیل به بتی شده است در میان عده ی زیادی از مردم، جز خدمت به رژیم و کمک به افزایش طول عمر حکومت آخوندی هیچ کار دیگری نکرد.
میر حسین نیز راه خاتمی را در پیش گرفته است، هر از چند گاهی یک بیانیه می دهد و یا مثلا تحت تدابیر شدید امنیتی، خود را در لا به لای محافظانش پنهان کرده و به کروبی یک سری می زند و با هم چایی می خورند. چایی خوردن با کروبی، دردی از این مملکت دوا می کند؟
شب نشینی با دوستان و حرف از آزادی زدن، در حالی که در ذهن شریفشان هاله های انقلابی و خط امامی موج می زند، ایران را از طلم و ستم رها می سازد؟

آرزو می کنم که کاش به جای میرحسین، محمد نوری زاد کاندید شده بود و این اتفاقات پیش می آمد. چقدر این انسان با شرف و شجاع است، چقدر این محمد نوری زاد در اجتماع ما کمیاب است؟. ای کاش  اندکی از غیرت و میهن دوستی این مرد، در چند تن از مدعیان فعالیت سیاسی دیده می شد.

حرف و حدیث در رابطه با میرحسین بسیار است، لکه های سیاهی نیز در پرونده اش در سال شصت و هفت موجود است.
با این حال چیزی که ما مشاهده می کنیم و بدان اطمینان داریم، مرگ تدریجی جنبش است و بس.
بله آقای میرحسین موسوی خط امامی، غیرت و شرف نوری زاد هایم آرزوست..

  • Hooman Parsa

    جناب پارسا به حق زیبا موضوع را بیان کردید. متاسفانه ما ایرانیها انشانهای بسیار تعارفی هستیم حتی با حقیقت و آزادی هم تعارف داریم. این که بعضی ها در خیابانها گسیل سدند و یا حسین میر حسین گفتند ضرر بسیار جدی به جنبش آزادی خواه مردم ایران زد. مثلا شخص ندا آقا سلطان را ببینید. برای چه به خیابان می رفت؟ ندا امثال موسوی و خاتمی را می شناخت پس نمی رفت که رایی که نداده بگیرد می رفت تا آزادی را در آغوش بگیرد. آزادی معنای وسیعی دارد که عده کمتری از ما ایرانیها حتی معنای آن را می دانیم.
    آزادی یعنی رهایی از همه بندها. این که ما به اصلاحطلب ها و اسلامگراها امید خود را می بندیم آزادی نیست. آزادی یعنی حقوق شهروندی / آزادی یعنی حکومت سکولار که هر چهار سال برکنار می شود و حکومت جدیدی جای آن می آید. آزادی یهنی جدایی کامل دین از سیاست. اسن که این افراد مانند خاتمی موسوی و کروبی واقعا به این چیزها اعتقاد دارند یا نه مشکل بزرگیست. این افراد اصلا معنای آزادی را نمی فهمند. بلکه از آزادی فقط صحنه کربلا را می بینند و حسین تازی که با ۷۲ نفر از کودتا جیان به جنگ معاویه رفت.

    آزادی برای یک فردی مثل موسوی معنایی ندارد برای اینکه موسوی یک اسلامگراست و اسلام هیج سنخیتی با آزادی ندارد. این دین فاشیستی حتی زن رانصف مرد می داند. و روی سر بریدن مخالفین خود ناکید دارد. ما باید اینجا انتخاب کنیم. یا مسلمان باشیم یا ایرانی. اگر مسلمان هستیم که دیپز آزادی وجود ندارد. اگر ایرانی هستیم که نباید همراه موسوی و کروبی باشیم.

    البته اینجا می خواهم منصف باشم و بگویم که کروبی انسان ساده و بی آلایشیست اما نباید فراموش کنیم که او از سیایت و دانش سیاست بی خبر است و نمی تواند در ایران آزاد یک رهبر دموکرات باشد. چون دین از سیاست جداست.

  • Hooman Parsa

    جناب پارسا به حق زیبا موضوع را بیان کردید. متاسفانه ما ایرانیها انشانهای بسیار تعارفی هستیم حتی با حقیقت و آزادی هم تعارف داریم. این که بعضی ها در خیابانها گسیل سدند و یا حسین میر حسین گفتند ضرر بسیار جدی به جنبش آزادی خواه مردم ایران زد. مثلا شخص ندا آقا سلطان را ببینید. برای چه به خیابان می رفت؟ ندا امثال موسوی و خاتمی را می شناخت پس نمی رفت که رایی که نداده بگیرد می رفت تا آزادی را در آغوش بگیرد. آزادی معنای وسیعی دارد که عده کمتری از ما ایرانیها حتی معنای آن را می دانیم.
    آزادی یعنی رهایی از همه بندها. این که ما به اصلاحطلب ها و اسلامگراها امید خود را می بندیم آزادی نیست. آزادی یعنی حقوق شهروندی / آزادی یعنی حکومت سکولار که هر چهار سال برکنار می شود و حکومت جدیدی جای آن می آید. آزادی یهنی جدایی کامل دین از سیاست. اسن که این افراد مانند خاتمی موسوی و کروبی واقعا به این چیزها اعتقاد دارند یا نه مشکل بزرگیست. این افراد اصلا معنای آزادی را نمی فهمند. بلکه از آزادی فقط صحنه کربلا را می بینند و حسین تازی که با ۷۲ نفر از کودتا جیان به جنگ معاویه رفت.

    آزادی برای یک فردی مثل موسوی معنایی ندارد برای اینکه موسوی یک اسلامگراست و اسلام هیج سنخیتی با آزادی ندارد. این دین فاشیستی حتی زن رانصف مرد می داند. و روی سر بریدن مخالفین خود ناکید دارد. ما باید اینجا انتخاب کنیم. یا مسلمان باشیم یا ایرانی. اگر مسلمان هستیم که دیپز آزادی وجود ندارد. اگر ایرانی هستیم که نباید همراه موسوی و کروبی باشیم.

    البته اینجا می خواهم منصف باشم و بگویم که کروبی انسان ساده و بی آلایشیست اما نباید فراموش کنیم که او از سیایت و دانش سیاست بی خبر است و نمی تواند در ایران آزاد یک رهبر دموکرات باشد. چون دین از سیاست جداست.

  • Hooman Parsa

    جناب پارسا به حق زیبا موضوع را بیان کردید. متاسفانه ما ایرانیها انشانهای بسیار تعارفی هستیم حتی با حقیقت و آزادی هم تعارف داریم. این که بعضی ها در خیابانها گسیل سدند و یا حسین میر حسین گفتند ضرر بسیار جدی به جنبش آزادی خواه مردم ایران زد. مثلا شخص ندا آقا سلطان را ببینید. برای چه به خیابان می رفت؟ ندا امثال موسوی و خاتمی را می شناخت پس نمی رفت که رایی که نداده بگیرد می رفت تا آزادی را در آغوش بگیرد. آزادی معنای وسیعی دارد که عده کمتری از ما ایرانیها حتی معنای آن را می دانیم.
    آزادی یعنی رهایی از همه بندها. این که ما به اصلاحطلب ها و اسلامگراها امید خود را می بندیم آزادی نیست. آزادی یعنی حقوق شهروندی / آزادی یعنی حکومت سکولار که هر چهار سال برکنار می شود و حکومت جدیدی جای آن می آید. آزادی یهنی جدایی کامل دین از سیاست. اسن که این افراد مانند خاتمی موسوی و کروبی واقعا به این چیزها اعتقاد دارند یا نه مشکل بزرگیست. این افراد اصلا معنای آزادی را نمی فهمند. بلکه از آزادی فقط صحنه کربلا را می بینند و حسین تازی که با ۷۲ نفر از کودتا جیان به جنگ معاویه رفت.

    آزادی برای یک فردی مثل موسوی معنایی ندارد برای اینکه موسوی یک اسلامگراست و اسلام هیج سنخیتی با آزادی ندارد. این دین فاشیستی حتی زن رانصف مرد می داند. و روی سر بریدن مخالفین خود ناکید دارد. ما باید اینجا انتخاب کنیم. یا مسلمان باشیم یا ایرانی. اگر مسلمان هستیم که دیپز آزادی وجود ندارد. اگر ایرانی هستیم که نباید همراه موسوی و کروبی باشیم.

    البته اینجا می خواهم منصف باشم و بگویم که کروبی انسان ساده و بی آلایشیست اما نباید فراموش کنیم که او از سیایت و دانش سیاست بی خبر است و نمی تواند در ایران آزاد یک رهبر دموکرات باشد. چون دین از سیاست جداست.

  • Hooman Parsa

    جناب پارسا به حق زیبا موضوع را بیان کردید. متاسفانه ما ایرانیها انشانهای بسیار تعارفی هستیم حتی با حقیقت و آزادی هم تعارف داریم. این که بعضی ها در خیابانها گسیل سدند و یا حسین میر حسین گفتند ضرر بسیار جدی به جنبش آزادی خواه مردم ایران زد. مثلا شخص ندا آقا سلطان را ببینید. برای چه به خیابان می رفت؟ ندا امثال موسوی و خاتمی را می شناخت پس نمی رفت که رایی که نداده بگیرد می رفت تا آزادی را در آغوش بگیرد. آزادی معنای وسیعی دارد که عده کمتری از ما ایرانیها حتی معنای آن را می دانیم.
    آزادی یعنی رهایی از همه بندها. این که ما به اصلاحطلب ها و اسلامگراها امید خود را می بندیم آزادی نیست. آزادی یعنی حقوق شهروندی / آزادی یعنی حکومت سکولار که هر چهار سال برکنار می شود و حکومت جدیدی جای آن می آید. آزادی یهنی جدایی کامل دین از سیاست. اسن که این افراد مانند خاتمی موسوی و کروبی واقعا به این چیزها اعتقاد دارند یا نه مشکل بزرگیست. این افراد اصلا معنای آزادی را نمی فهمند. بلکه از آزادی فقط صحنه کربلا را می بینند و حسین تازی که با ۷۲ نفر از کودتا جیان به جنگ معاویه رفت.

    آزادی برای یک فردی مثل موسوی معنایی ندارد برای اینکه موسوی یک اسلامگراست و اسلام هیج سنخیتی با آزادی ندارد. این دین فاشیستی حتی زن رانصف مرد می داند. و روی سر بریدن مخالفین خود ناکید دارد. ما باید اینجا انتخاب کنیم. یا مسلمان باشیم یا ایرانی. اگر مسلمان هستیم که دیپز آزادی وجود ندارد. اگر ایرانی هستیم که نباید همراه موسوی و کروبی باشیم.

    البته اینجا می خواهم منصف باشم و بگویم که کروبی انسان ساده و بی آلایشیست اما نباید فراموش کنیم که او از سیایت و دانش سیاست بی خبر است و نمی تواند در ایران آزاد یک رهبر دموکرات باشد. چون دین از سیاست جداست.

  • Freeiran

    به راستی نمی دانم آیا بزرگداشت مشتی تازی که برای به قدرت رسیدن کشته شدند مهم تر است یا گرامی داشت از دنیا رفتگان ایرانی که برای آزادی جان خویش از دست دادند؟ آیا حسین مظلوم است که در راس سپاه خلیفه تازی، طبرستان را به خون آغشته کرد یا ایرانیانی که برای سربلندی ایران جان دادند؟
    درد این مردم درد نادانی است درد زندگانی در میان انبوهی از خرافات درد نداشتن مطالعه و بیسوادی به معنای نداشتن آگاهی است. مردمی که پیشینه خود را فراموش کرده و هیچ تلاشی در بازیابی آن ندارند.
    از مزدای پاک آرامش روان جانباختگان و شکیبایی بازماندگان آنان را خواستارم که برای هدفی ارزشمند، خون خویش به خاک ایران هدیه کردند

  • Freeiran

    به راستی نمی دانم آیا بزرگداشت مشتی تازی که برای به قدرت رسیدن کشته شدند مهم تر است یا گرامی داشت از دنیا رفتگان ایرانی که برای آزادی جان خویش از دست دادند؟ آیا حسین مظلوم است که در راس سپاه خلیفه تازی، طبرستان را به خون آغشته کرد یا ایرانیانی که برای سربلندی ایران جان دادند؟
    درد این مردم درد نادانی است درد زندگانی در میان انبوهی از خرافات درد نداشتن مطالعه و بیسوادی به معنای نداشتن آگاهی است. مردمی که پیشینه خود را فراموش کرده و هیچ تلاشی در بازیابی آن ندارند.
    از مزدای پاک آرامش روان جانباختگان و شکیبایی بازماندگان آنان را خواستارم که برای هدفی ارزشمند، خون خویش به خاک ایران هدیه کردند

  • Freeiran

    به راستی نمی دانم آیا بزرگداشت مشتی تازی که برای به قدرت رسیدن کشته شدند مهم تر است یا گرامی داشت از دنیا رفتگان ایرانی که برای آزادی جان خویش از دست دادند؟ آیا حسین مظلوم است که در راس سپاه خلیفه تازی، طبرستان را به خون آغشته کرد یا ایرانیانی که برای سربلندی ایران جان دادند؟
    درد این مردم درد نادانی است درد زندگانی در میان انبوهی از خرافات درد نداشتن مطالعه و بیسوادی به معنای نداشتن آگاهی است. مردمی که پیشینه خود را فراموش کرده و هیچ تلاشی در بازیابی آن ندارند.
    از مزدای پاک آرامش روان جانباختگان و شکیبایی بازماندگان آنان را خواستارم که برای هدفی ارزشمند، خون خویش به خاک ایران هدیه کردند

  • درود بر فری ایران گرامی، بازهم ما تأکید می کنیم مردم بیگناهند. مردم ۱۴۰۰ سال است زیر خفقان شاه و شیخ قرار گرفته اند. آن ها از کجا بیاموزند که خرافات دین چیست؟ از کودکستان در مغز نوزادان این خرافات را فرو کرده اند.حاکمان ایران مقصرین اصلی در این نادانی و خردزدایی دینی اند، و بس

  • درود بر فری ایران گرامی، بازهم ما تأکید می کنیم مردم بیگناهند. مردم ۱۴۰۰ سال است زیر خفقان شاه و شیخ قرار گرفته اند. آن ها از کجا بیاموزند که خرافات دین چیست؟ از کودکستان در مغز نوزادان این خرافات را فرو کرده اند.حاکمان ایران مقصرین اصلی در این نادانی و خردزدایی دینی اند، و بس

  • درود بر فری ایران گرامی، بازهم ما تأکید می کنیم مردم بیگناهند. مردم ۱۴۰۰ سال است زیر خفقان شاه و شیخ قرار گرفته اند. آن ها از کجا بیاموزند که خرافات دین چیست؟ از کودکستان در مغز نوزادان این خرافات را فرو کرده اند.حاکمان ایران مقصرین اصلی در این نادانی و خردزدایی دینی اند، و بس

    • Freeiran

      درود بر شما
      آری مقصران اصلی حاکمان ستمگر اسلامی اند آنچنان که از آغاز تاکنون این چنین بوده است اما آدمی دارای اندیشه است و می تواند با اندیشیدن راه راست برگزیند. در این میان آنکه در روستایی دور افتاده و محروم از ساده ترین ابزار زندگی است را خرده گیری کردن درست نیست اما آنکه در شهرهای صنعتی زندگی می کند هیچ بهانه ای ندارد. دسترسی به شبکه جهانی اینترنت و انواع گفتمان ها و نظریه ها مانند همین سایت، راه را برای دانایی باز کرده است اما همچنان هستند افرادی که در عین داشتن تحصیلات و کمالات آکادمیک، همچنان در گمراهی محض به سر می برند و برای من جای شگفتی دارد. یک نمونه بیاورم: نگاه کنید به ماشین هایی که بدنه و شیشه های آن ها پر است از عبارت هایی در مدح حسین به ظاهر مظلوم و نفی یزید به ظاهر ظالم که در سطح پایتخت در گردش اند

      افزون کنم بر نوشتارم که بسیار از پدید آمدن چنین سایت سودمندی، شاد و امیدوار شدم.

      و آگاه باشید که راه در این دنیا یکی است و آن راستی است
      زنده باد ایران پاک

  • درود بر فری ایران گرامی، بازهم ما تأکید می کنیم مردم بیگناهند. مردم ۱۴۰۰ سال است زیر خفقان شاه و شیخ قرار گرفته اند. آن ها از کجا بیاموزند که خرافات دین چیست؟ از کودکستان در مغز نوزادان این خرافات را فرو کرده اند.حاکمان ایران مقصرین اصلی در این نادانی و خردزدایی دینی اند، و بس

  • Dokhtarzirshirvani

    agar koshteh shodegaane aashoora ra shahid mikhanid , bedanid ke Imam Hosein (a.s) seide shahidan hastand va ravaa nist ke baraye manaafe khodetaan az ishan ba lafze Hosein e tazi yaad konid!!! salaam ba Hosain (a.s) ke dar baraabare zolm istaad va ta hamisheye tarikh yadash geraamist va raahash por rahro

  • Dokhtarzirshirvani

    agar koshteh shodegaane aashoora ra shahid mikhanid , bedanid ke Imam Hosein (a.s) seide shahidan hastand va ravaa nist ke baraye manaafe khodetaan az ishan ba lafze Hosein e tazi yaad konid!!! salaam ba Hosain (a.s) ke dar baraabare zolm istaad va ta hamisheye tarikh yadash geraamist va raahash por rahro

    • Freeiran

      سرکار خانم یا آقا نمی دانم!
      اما درود بر شما

      تاریخ پهنه بزرگی است از دورویی ها و نیرنگ ها و گاه حقیقت ها

      بلی حسین یک تازی است که با تازیان دیگر سر جنگ داشت و ابدا برای من ایرانی اهمیتی ندارد که این جنگ بر سر چه بود. اسلام یا قدرت یا هر چه دیگر. همین تازی در سرکوب قیام طبرستان بسیار کشتار کرد آنچنان که تاریخ طبری منبع مهم تازیان و اسلام اعتراف می نماید. فرقه ای که از حرکت های قدرت طلبانه علی و حسین و حسن و … شکل گرفت کجا بود تا قرن ۱۶ میلادی برابر با ۱۰ هجری؟
      شیعیسم پدیده ای است که قیام درویشان پایه اش نهاد و قزلباشان با به قدرت رساندن اسماعیل صفوی ۱۲ ساله آن را مذهب رسمی کردند بنا بر چه باوری؟ چه استنادی؟ آنجا که محمد بنا بر تصمیم موروثی کردن حکومت علی را جانشین انتخاب کرد و باقی عشیره ها تاب نیاوردند و حق هم داشتند. این ها به ما که ایرانی هستیم چه؟ حسین چه درس جدید به انسان داده است؟ پیش از او خیلی ها بوده اند که برای باور و کشور خود جان دادند و مقاومت ها کردند. رستم فرخزاد نه تنها کمتر از حسین تازی که بسی والاتر است که تا آخرین قطره خون برابر اعراب متوحش مقاومت کرد و کشته شد. ضمن اینکه واژه شهادت مختص تازیان است نه ایرانیان چرا که ما مردن در راه باور و کشور را با شهادت و بهشت و قربت به خدا مخلوط نمی کنیم که بعدها از آن استفاده کرده و بر نادانان حکومت نماییم.
      نمی دانم چرا ایرانیان نمی خواهند این تقدس های ساختگی و تو خالی را کنار نهاده و به خود و کشورشان بپردازند. به جای آنکه فریاد بزنند زنده باد ایران، یا حسین میرحسین می گویند. کدام حسین کدام میرحسین؟ همان ها که ایران را غارت کردند و مردمانش را کشتند؟ همان ها که سالیان سال با تکیه بر خرافه و دروغ بر این خاک پاک حکومت می کنند؟ همان ها که بر اساس آموزه های اسلامشان با ایده تفرقه بیانداز و حکومت کن مردم را به جان هم انداختند و خود هر آنچه خواستند کردند؟
      پس کجاست الله تازیان که به یاری ما بیاید؟ کجایند حسین و علی و محمد تا شفاعتمان کنند؟ خیر آن ها نیستند و نباید هم باشند چرا که این ها همه ساخته های ذهنی مردمی است که چندین قرن است در معرض آموزه های خرافی تازیان قرار گرفته اند و خود نیز هیچ تلاشی در راه آگاهی و دانایی نکرده اند و به راستی که سنت جاهلانه اعراب که همانا تقلید کورکورانه است به خوبی به جای آوردند.
      این حسین و قیامش همان عکس خمینی است که در ماه افتاد و آن چاهی است که امام آخر شیعیسم در آن معطل است که بیاید بیرون و آن دو نیم کردن ماه است و… یکسره خرافات و تقدس های بی جا.
      خاطر نشان کنم که همیشه تاریخ درباره حسین و حسینیان هیچ نمی گوید او را نمی ستاید مگر تاریخ شیعیان و بس. چرا که این توهم و این بت سازی ها تنها ویژه شیعیان و تفکر مصموم شیعیسم است.
      بخوانیم. تاریخ بخوانیم به جای آنکه سروده های محمد را بی آنکه بفهمیم چه می گوید چون طوطی تکرار نماییم

      حتی حافظ هم می دانست حقیقت چیست:
      از آن به دیر مغان ام عزیز می دارند / که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

      به قدرت اندیشه و یاری مزدا
      ایران را رها خواهیم کرد از چنگال تازیان و تازی پرستان

  • Dokhtarzirshirvani

    agar koshteh shodegaane aashoora ra shahid mikhanid , bedanid ke Imam Hosein (a.s) seide shahidan hastand va ravaa nist ke baraye manaafe khodetaan az ishan ba lafze Hosein e tazi yaad konid!!! salaam ba Hosain (a.s) ke dar baraabare zolm istaad va ta hamisheye tarikh yadash geraamist va raahash por rahro

  • Pingback: چگونه می توان زمینه ی آزادی ایران از چنگال دژخیمان را فراهم کرد؟ | ایران فردا()

  • تا زمانی‌ که این خرها هستند تمام دنیا تو کنه ایرانیا میکنند.

    برای مثل خمینی و خامنه‌ای از همین روش استفاده کردن و خواهر همه را گائیدن،به
    همین دلیل هر دوشون مثل یک داماد برای تمام مسلمانان به حساب میان،بذار بگان که این
    حرامزدگان حقشونه

    • نسل سوخته

      تو که سواد نوشتن نداری گه میخوری مینویسی توله سگ افغانی
      تو کونه ننت میکنن.خواهر تو گاییده شدس تخم سگ.
      گور بابای هرچی مسلمونه
      و گور بابای هرکی که با ایرانیا بده.

  • Pingback: نوشته زیر دیدگاه نگارنده برای رسیدن به آزادی و دموکراسی است. چنانچه هم میهنان گرامی بر این نگاشته انتقادی دارند که می تواند راهنمای ما در این()