ما ملت فرهنگ باخته ایم، فرهنگ ایرانیان در برون مرز – بخش چهارم ۲

در بخش های گذشته، آموزش و پرورش نوزاد، نونهالان، نوجوانان را در دامان خانواده، محیط آموزشی از کودکستان تا دانشگاه، و محیط گرداگرد کودکان بررسی نمودیم. در این بخش به وضعیت فرهنگی و فرهنگ باختگی ایرانیان برون مرز می پردازیم .

بخش چهارم، فرهنگ باختگی ایرانیان در بیرون مرزهای کشور
پس از روی کار آمدن رژیم جهل و جنایت ولایت وقیح، شاید نزدیک به ۵ میلیون از هم میهنان ما برای نجات جان خود و یا داشتن آزادی و آزاد زیستن که همه را از دست داده بودند، با هرجان کندنی بود آواره کشورهای دیگر شدند.
چه انسان های باشرف و بزرگواری، چه زنان و کودکانی که در مسیر نا هموار و نا امن کوه و دشت، در سرما و گرما ویا در قایق های نا امن جان باختند، و یا طعمه هرزه گری و غارت دزدان مسیر خود قرار گرفتند.

یک بانوی پناه جوی ایرانی با نوزادش در سرپناه خود در ترکیه دیده می شود. رژیم جنایتکار اسلامی با پرداخت میلیون ها رشوه به ترکیه، افغانستان، پاکستان، و یونان، شمار زیادی از پناهجویان را به ایران برگردانده، و پس از شکنجه های شدید نابود نموده است.

یک بانوی پناه جوی ایرانی با نوزادش در سرپناه خود در ترکیه دیده می شود. رژیم جنایتکار اسلامی با پرداخت میلیون ها رشوه به ترکیه، افغانستان، پاکستان، و یونان، شمار زیادی از پناهجویان را به ایران برگردانده، و پس از شکنجه های شدید نابود نموده است.

آیا اگر رژیم آخوندی به اندازه یک جو شرافت، انسانیت و آزادی طلبی داشت و مردمی بود، می بایست بیش از ۱۵٪  از  جمعیت  ۳۰-۳۵ میلیون کشور از آغاز انقلاب تاکنون،  خانه و کاشانه  ویک عمر زندگی خود را فراموش کنند و این چنین دربه در و آواره شوند؟.

آیا تحصیلات، تجربه، و آگاهی های علمی و فنی و کارآمدهای فردی بسیاری از این آوارگان که سالیانی در راه آن سرمایه گذاری شده بود، چه شد؟.  به نفع کشورهای بیگانه مورد بهره برداری  قرار گرفت، و یا به هدر رفت؟.

در جریان انقلاب، عده ای غارت گر و بی اعتناء به سرنوشت و سرمایه مردمی،  در آن بازار آشفته، بخشی از سرمایه مردمی را به صورت ارز از کشور خارج ساختند.
آیا از این ثروت غارت شده، و پول های باد آورده، کمکی به ایرانیان دربند در ایران شد؟، سهمی به پناهندگان تنگدست در یونان، ترکیه، و دیگر کشورها رسید؟. دردی از دانشجویان شایسته و کوشا دوا کرد؟.  سالنی برای گردهمایی سیاسی و فرهنگی ایرانیان ساخته شد؟. برای همکاری با فعالان سیاسی در درون و برون کشور به کار رفت؟. ویا،  در راه خود خواهی و خواسته های شخصی غارتگر ارز به مصرف رسید؟.

در جریان جنگ دوم جهانی هنگامی که فرانسه در اشغال نازی ها بود، شارل دوگل در انگلستان میهن پرستان فرانسوی و مخالفین نازی را به دور خود جمع کرد، و با هم آهنگی فرانسوی ها  در درون کشور، نظامیان اشغال گر نازی را از کشور بیرون راندند، و کشور خود را آزاد ساختند.

در این فرتور، شارل دوگل در برابر نظامیان و طرفداران خود در لندن دیده می شود. دوگل با شجاعت و دلیری کم نظیری فرانسوی ها را در همه جا متحد کرد و در برابر نازی ها قرار داد، و آنان را از کشورش بیرون راند.

در این فرتور، شارل دوگل در برابر نظامیان و طرفداران خود در لندن دیده می شود. دوگل با شجاعت و دلیری کم نظیری فرانسوی ها را در همه جا متحد کرد و در برابر نازی ها قرار داد، و آنان را از کشورش بیرون راند.

ما در بخش های پیشین نا کامی خانواده، نا روایی و کمبود های محیط آموزش، و شرایط بد جامعه را در تربیت نوزاد و نوجوان، و جوانان شرح دادیم. انتظار می رفت که ایرانیان برون مرزی در کشورهای آزاد جهان،  با آن همه امکانات، بتوانند  کمک، راهنما، و همراه سیاسی  برای ایرانیان در بند باشند.   با روشنگری نخست در بیرون ، و سپس در درون کشور، اتحاد و هم بستگی میان مردم به وجود آورند، تا با خیزش همگانی، رژیم جهل و جنایت را سرنگون سازند.

حال پرسش اینست؛ آیا این ایرانیان توانستند رسالت فرهنگی و ملی خود را انجام دهند؟.
بدبختانه، پاسخ این پرسش منفی است. زیرا عموماً ایرانیان برون مرزی با مشکلات و دشواری های زیادی از لحاظ مادی و فرهنگی کشور میزبان روبرو هستند که همواره با آن ها دست به گریبانند.

شماری از آنان هم که ارز کشور را غارت کردند، و یا با داشتن تجربه و آموزش بهتر در ایران، توانستند در کشورهای دیگر به سرمایه و موقعیت اجتماعی خوبی دست یابند، با خودخواهی و خود بینی، سال ها آموزش و پرورش درون کشور و سرمایه های ملی از دست رفته را فراموش کردند، و تنها به خود و یا هم فکران خود می اندیشند، و به سرنوشت کشور و مشکلات هم میهنان خود بی اعتناء مانده اند.

ایرانی های سرمایه دار که جریان سیاسی و فرهنگی کشور را دنبال می کنند، هرگروه و هردسته برای خود تشکیلاتی درست کرده اند. به طوری که هم اکنون در آمریکا فرستنده های  رادیو و تلویزیون، و رسانه های گوناگونی زیادی وجود دارد، که کارشان تنها تک روی و نادیده گرفتن دیگران، و یا کینه ورزی و دشمنی با گروههای سیاسی و فرهنگی دیگر است.

این سیاستمداران غرب نشین، آن چنان در پوست و گوشت خود فرو رفته اند که گویا سوای گروه  و هم اندیشان آنان، در ایران گروه سیاسی دیگری وجود ندارد، و حتی نمی تواند حق زندگی داشته باشد.
در حقیقت جنگ، جنگ با رژیم کشتارگر ولایت وقیح نیست، بلکه جنگ میان طرفداران نظام شاهنشاهی، جمهوری، کمونیستی، و حزب اللهی است.

در این فرتور، طرفداران رژیم شاهنشاهی دیده می شوند. هریک از گروههای سیاسی در بیرون کشور به صورت تک رو عمل می کنند، و احیاناً گاهی با کینه توزی و دشمنی بایکدیگر برخورد می کنند که ریختن آب به آسیاب رژیم جهل و جنایت ولایت وقیح است.

در این فرتور، طرفداران رژیم شاهنشاهی دیده می شوند. هریک از گروههای سیاسی در بیرون کشور به صورت تک رو عمل می کنند، و احیاناً گاهی با کینه توزی و دشمنی بایکدیگر برخورد می کنند که ریختن آب به آسیاب رژیم جهل و جنایت ولایت وقیح است.

تا آن جا که ما دیده ایم، طرف داران نظام شاهنشاهی، حق حیاتی برای جمهوری خواه قائل نیستند، و یا برعکس، جمهوری خواه شاهنشاهی را از رده خارج می داند.
آقای رجوی هم که  با یک سر وگردن بالاتر، یک ولایت وقیح دیگر است، و برای خود بارگاه و خیمه و خرگاه، و خلافتی تشکیل داده، و کمونیست ها هم هیچکدام از روش های سیاسی دیگر را پذیرا نیستند، و مزدوران ولایت وقیح هم در نگهداری سیستم کنونی سرمایه گذاری می کنند.

همه این تک روی ها، و تلاش های فردنگری، که صرف از میان بردن و کم رنگ کردن نیروهای مخالف جمهوری اسلامی می شود، موجب خوشحالی و خرسندی رژیم بوده، و بر عمر کذایی آن تا کنون افزوده است.
در این جا عملکرد سیاست مداران ایرانی در بیرون کشور، ما را به یاد  مثال فارسی می اندازد؛  « می گویند، در باغی چهل تا با جناق بودند، یک شغال آمد و همه را خورد.»

این هم تظاهرات مجاهدین است. در این گرد هم آیی، گروه و فرد دیگری دیده نمی شود.  گردهم آیی کاملاً تک روی، و نادیده گرفتن دیگر سیاستمداران، و فعالان سیاسی ایران است.

این هم تظاهرات مجاهدین است. در این گرد هم آیی، گروه و فرد دیگری دیده نمی شود. گردهم آیی کاملاً تک روی، و نادیده گرفتن دیگر سیاستمداران، و فعالان سیاسی ایران است.

از آن چه گفته شد، این چنین برداشت می شود که ایرانیان برون مرزی با آن همه توانایی مادی و معنوی خود، نتوانستند و یا نخواستند در راه ایجاد اتحاد، هم آهنگی، و هم بستگی میان گروههای مختلف سیاسی تلاشی به کار برند، و .پیشاهنگ فرهنگ کشور خود بوده، و در راه خواسته های سیاسی مردم ایران نقشی سازنده داشته باشند.

  • samira kh

    می تونستید از کلمه اکـثریت استفاده کنید!!

  • Ali

    هرکی میره اونور ما رو فراموش میکنه و با مشکلات اونور سرش شلوغ میشه جو کنونی ایران به طوری هست که همه دوست دارن از ایزان فرار کنند و از شر رژیم جنایت کار اسلامی خلاص بشن اما فرار فایده نداره باید خودمان این انگل ها ی فلایت فقیه و مزدورانش رو محاکمه و از ایران خارج کنیم و خودمون سر نوشت خودمونو رقم بزنیم هدف این رژیم متاسفانه زدودن خرد و فرهنگ مردم و ایجاد یک هیولای بزرگ از آخوند ها و مزدوران بود .هنوز چند نسل لازمه که فرهنگ سازی بشه و مردم آگاه بشن وقتی هنوز مردم پای صندوق های رای برای این جنایت کاران میرن یا ماه محرم برای تازی سینه میزنن معلومه که هنوز ۱% راه آزادی هم طی نشده و ۲۰-۳۰ سال دیگه لازمه تا آگاهی مردم .