قرآن را نباید سوزاند یا پاره کرد، بلکه باید مانند هر کتاب دیگری خواند ۱۹

به دنبال سوزاندن برگ های قرآن در کلیسای فلوریدا در ماه گذشته، مسلمانان فناتیک و خردباخته جهان که کمترین دانشی از قرآن و حتی دین اسلام ندارند، به طغیان آمدند.
آخوندهای افغانستان در مزار شریف, و قندهار، که با این کار دکان کسب خود را راکد و بی مشتری می بینند، به تحریک خردباختگان اسلامی پرداختند. و از آن جا که کار اسلام و ذوب شدگان در این دین  همواره خونریزی و کشتار است، و با منطق و بحث و گفتگو سر و کاری ندارد، به دفتر سازمان ملل در مزار شریف  یورش بردند، و پس از ویرانی و غارتگری آن سازمان انتفاعی مردمی، گویا تاکنون بیش از ۱۲ نفر را به خاک و خون کشاندند.

چرا کلیسای فلوریدا به آتش زدن برگ های قرآن پرداخته است؟.
علت را باید در زیاده طلبی و روح سلطه گری اسلام جستجو کرد. دین اسلام، برخلاف آن که کلاه برداران، و دکان داران دین، آن را دین صلح و آشتی می دانند، یک مرام سیاسی زورگو، یکه تاز، و سلطه گر است. سیاست این دین سیاسی، تسلیم کردن، و به زانو در آوردن همه جهانیان، به ویژه دیگر باورانی چون یهودی، مسیحی، و زردشتی است. به کنیزی، بردگی، خفت و خواری، کرنش، و دریوزگی در آوردن، از پارامترها، و مشخصات این دین کشتار گر است.

این صحنه آتش زدن قرآن است. اگر قرآن بنا به ادعای پوچ و خرافاتی مسلمانان کتابی است که از جانب الله آمده، چرا الله از آتش گرفتن آن جلوگیری نکرده است؟.

دوهفته پیش دیدیم که لشکر سیاه اسلام چگونه خیابان های لندن را زیر پای خود در آوردند، و اشغال کردند، تا در انگلستان مانند  کشور های تاریک و سیاه عربستان، سومالی، سودان، بنگلادش، و پاکستان، قوانین شریعه اجراء شود.
مسلمانان آمریکا نیز هر روز و هرهفته مانند وبا و طاعون، بر دامنه قدرت و تسلط بی چون و چرای جامعه می افزایند. اینجاست که کلیسا رقیب سرسخت و بی منطقی در برابر عملکرد خود می بیند، و طبعاً نمی تواند این حرکات وحشیانه را تحمل کند.
مسلمانان افراطی و زورگو، بیشتر کشورهای اروپا مانند فرانسه، انگلستان، ایتالیا، و آلمان را اشغال کرده اند، و روز به روز بیشتربر روی تمدن و اصالت و درستی مردمان این کشورهاسایه سیاه  و شوم خود را گسترده می کنند.

مسلمانان دبش و دو آتشه افغانستان که از قرآن چیزی نمی دانند، و سواد درک آن را ندارند، به تحریک آخوندهای جنایتکار که دکاندار دینند، به دفتر سازمان ملل یورش می برند، و به ویرانی و کشت و کشتار ساکنین آن می پردازند.

چرا در ایران برگ های قرآن را پاره پاره کردند؟.
ما بر این باوریم که سوزاندن و یا پاره کردن قرآن و یا هرکتاب دیگری که یک بار خواندن آن ضروری و پر اهمیت است،  در هرکجا، کاری ناپسند، زشت، و دور از هر شئون اخلاقی و مدنیت است.
سال گذشته ما شاهد آن بودیم که در تاریکی شب برگ های قرآن پاره پاره شده،  در ایران، در خیابان های تهران، اصفهان، کاشمر، ارومیه، بابل، و چند شهر دیگر  پاره های قرآن به صورت پراکنده دیده می شد.

بی تردید، انجام این گونه از کارها در ایران،  ناشی از نهایت خشم و کینه هم میهنانمان از این اسلام خشن و کشتارگر است.  اکنون بیش از سه دهه است که ملت دربند ما از این رژیم اسلامی سیلی می خورد، و به خاک و خون می نشیند،
در هرحال،  سوزاندن، و یا پاره کردن قرآن، در هر کجا انجام شود، عمل ناپسندی است که در ایران نیز بدبختانه از فرط ناچاری و درماندگی، از جوانان غیور و میهن دوست ما صورت گرفته شده است.

تصویری از به آتش کشین قرآن، کتابی که  خرد را از ۱/۶ میلیارد مردم جهان برگرفته، و به جای آن خشونت، زورگویی، و تجاوز جایگزین نموده است.

تصویری از به آتش کشین قرآن، کتابی که خرد را از ۱/۶ میلیارد مردم جهان برگرفته، و به جای آن خشونت، زورگویی، و تجاوز جایگزین نموده است.

علت این طغیان و خشم مردمی از کجا سرچشمه گرفته؟. چرا قرآن؟. و نه کتابی دیگر؟.
علت را در ایران باید در این دانست که از ۱۴۰۰ سال پیش تا کنون، گرچه مردم ایران به ناچار دین خون و شمشیر تازیان بیابانی را پذیرا شدند، ولی هرگز از روی صمیمیت، و از روی دل و قلب پاک خود بدان تن در ندادند.

مردم ایران، در طی دو سده حکومت جابرانه و دیکتاتوری خونین خلفای اموی، به ناچاربه دین اسلام گردن نهادند، و به دستورات داده شده عمل کردند. ولی هرگز روی خوشی به قرآن نشان ندادند.

آن گاه، نسل های بعدی، که می دیدند یارای اعتراض و سرپیچی از این دین خون و شمشیر را ندارند، تلاش کردند، اسلام را با فرهنگ انسانی و زیبای ایرانی زینت بخشند، و چهره غیر مردمی و زورگویی آن را ملایم و جامعه پسند کنند.

از این روی، نخست مردم کشورمان قرآن را که از آن بیزار بودند، نخواندند، و به کناری نهادند. سپس از پیشوایان عرب که فاقد هرگونه صفات و خصوصیات پسندیده انسانی بودند، صفات برجسته ایرانیان، مانند راست گویی، گذشت، فداکاری، بخشش، به تنگدستان و فقیران رسیدگی کردن، جوانمردی، میهمان دوستی و مانند آن، به ویژه پندار، کردار، و گفتار نیک برگرفته از دین زردشت را بدان ها نسبت دادند.

هنگامی که از زمان صفویه سر وکله آخوندها در ایران پیداشد، چون قرآن عربی بود، و ایرانیان نمی خواستند آن را بخوانند، واگر می خواندند و می فهمیدند، آن را به کناری انداخته، و به یکباره از اسلام روی گردان می شدند، این بود که آخوندها باکلک و حقه بازی همیشگی خود، به تفسیر آن پرداختند، و بر روی زشتی ها و جنایات آن ماله کشیدند، و این پیر عجوزه و غیر قابل تحمل را با پوششی زیبا و فریبنده، دلربا، و دوست داشتنی ساختند.

آخوندهای شیعه کلاه دیگری نیز برسر مردم گذاشتند. آنان، با اشاره به یک مشت اسناد و روایت جعلی ازامامان و پیامبر، خواندن این کتاب بدون درک معنی و مفهوم آن را ثواب و دارای پاداش بزرگ و غیر قابل تصوری در آخرت دانستند.
آن هم آخرتی که همیشه برای ناآگاهان، درماندگان، و خردباختگان وعده سر خرمنی بیش نبوده است و از دید ونگاه منطق و علم باورنکردنی و دروغ بزرگ است.

با پذیرفتن قرآن در ایران چه چیزهایی را ما از دست دادیم؟.
باید دید و از خود پرسید تازیان با آوردن قرآن به کشورمان، و تحمیل آن به ما، چه چیزهایی از ماگرفتند؟- این پرسش و کند و کاو در آن، برهر فرد ایرانی لازم و ضروری است.

سوزاندن و به آب ریختن کتاب های علمی
نخستین کار تازیان، آن بود که هزاران کتاب های علمی، فرهنگی، تاریخی، پزشکی، و ادبی ما را در کتابخانه های بزرگ گندیشاپور، تیسفون، همدان، استخر، ری، فارس، و خراسان بزرگ سوزاندند، و به آب ریختند. زیرا تازیان بر این باور بودند که همه چیز در قرآن نوشته شده، و با وجود قرآن ما به کتابی دیگر نیاز نداریم.

ارزش زن در اسلام برابر یک کالای مصرفی مانند یک چمدان، و یا یک کمد پوشاک است. در اسلام زن برای عیش و عشرت و خوش گذرانی مرد آفریده شده، و بالاترین وظیفه او کار کردن در آشپزخانه است. حالا، ببینید این زنان خردباخته چگونه از قرآن حمایت می کنند؟.

ارزش زن در اسلام برابر یک کالای مصرفی مانند یک چمدان، و یا یک کمد پوشاک است. در اسلام زن برای عیش و عشرت و خوش گذرانی مرد آفریده شده، و بالاترین وظیفه او کار کردن در آشپزخانه است. حالا، ببینید این زنان خردباخته چگونه از قرآن حمایت می کنند؟. بی عقلی تا کی؟ و بی خردی تا چقدر؟.

همچنین این گفته در میان ایرانیان است که؛ «وقتی تازیان به ایران آمدند، آنان قرآن داشتند، و ما زمین، باغ، و کشاورزی داشتیم. حالا آن ها زمین، باغ و کشاورزی دارند، وما فقط قرآن داریم».

از آن چه گفته شد می توان به جرأت گفت که سوزاندن هرکتابی، چه خوب ویابد، عمل شایسته و درستی نیست. مثال خوب و پرمعنای فارسی می گوید: «هرکتاب ارزش یک بارخواندن رادارد».
دلیل بهتر آن این است که کتاب خوب، معلمی آموزنده است و به ما چیزهای خوب می آموزد، وکتاب بد، درس عبرتی است که نباید آن روش و راه رادنبال کرد.
چنان که وقتی از لقمان حکیم می پرسند که ادب را ازکه آموختی، پاسخ می دهد از بی ادبان؛ «زیرا یاد گرفتم تا کارناپسند آنان را تکرار نکنم».

آقای بهرام مشیری که یک اندیشمند میهن دوست است، بر این باور می باشد که ما باید روز شکست خودمان را از تازیان در تاریخ پیداکنیم، آن روز را روز عزای ملی بنامیم، و در آن روز، هرکجا هستیم قرآن های خود را جمع آوری نموده، و همراه با نامه ای با پست به سفارت خانه های عربستان در سراسر جهان بفرستیم، و در نامه یاد آور شویم که این کتاب را ما به رسم امانت ۱۴۰۰ سال نگاه داشتیم، بر تزئین و زیبایی آن نیز افزودیم، حال، از آن جا که برای ما تا کنون سودبخش و منشاء خیری نبوده است، با کمال میل و دوستی به صاحب اصلی آن که شما باشید بر می گردانیم.

  • Mahsa20a

    dasteshoon vaghean dard nakone
    va in filmo bayad kasani bebinand ke fekr mikonand agar amsal in karha etefagh biyoftad janevar mishavand chon be ghoran tohin kardeand .

    • با سپاس از مهسای گرامی و ارجمند، و آرزوی سالی همراه با تندرستی و شادمانی برایتان

  • Mahsa20a

    dasteshoon vaghean dard nakone
    va in filmo bayad kasani bebinand ke fekr mikonand agar amsal in karha etefagh biyoftad janevar mishavand chon be ghoran tohin kardeand .

    • با سپاس از مهسای گرامی و ارجمند، و آرزوی سالی همراه با تندرستی و شادمانی برایتان

  • Mahsa20a

    dasteshoon vaghean dard nakone
    va in filmo bayad kasani bebinand ke fekr mikonand agar amsal in karha etefagh biyoftad janevar mishavand chon be ghoran tohin kardeand .

  • Mahsa20a

    dasteshoon vaghean dard nakone
    va in filmo bayad kasani bebinand ke fekr mikonand agar amsal in karha etefagh biyoftad janevar mishavand chon be ghoran tohin kardeand .

    • با سپاس از مهسای گرامی و ارجمند، و آرزوی سالی همراه با تندرستی و شادمانی برایتان

  • Reynard

    دست کیا ؟ اونایی که قرآن رو سوزاندن ؟
    اگه اینطوریه . متاسفم براتون
    دلیل نمیشه به خاطر یه سری عوضی آشغال ( دولت مردان ایران ) که ادعای یه دین رو می کنن از اون دین متنفر شد
    باشد روزی که ، خودشون تو آتش اصلی وعده داده شده بسوزند

  • Reynard

    دست کیا ؟ اونایی که قرآن رو سوزاندن ؟
    اگه اینطوریه . متاسفم براتون
    دلیل نمیشه به خاطر یه سری عوضی آشغال ( دولت مردان ایران ) که ادعای یه دین رو می کنن از اون دین متنفر شد
    باشد روزی که ، خودشون تو آتش اصلی وعده داده شده بسوزند

  • Reynard

    دست کیا ؟ اونایی که قرآن رو سوزاندن ؟
    اگه اینطوریه . متاسفم براتون
    دلیل نمیشه به خاطر یه سری عوضی آشغال ( دولت مردان ایران ) که ادعای یه دین رو می کنن از اون دین متنفر شد
    باشد روزی که ، خودشون تو آتش اصلی وعده داده شده بسوزند

  • خود عربان هم قربانی ظلم و ستم حاکمان عیاش دزد و فاسدشان هستند کسانی که مردم را برده خود و حتی اسم خانوادگی خود را هم به اسم کشورشان اضافه کردند مثل عربستان سعودی نام فک فامیل ابن سعود بایست مثلا میگفتد که مصر مبارکی و یا عبدالناصری و یا ایران قاجاری متاسفانه همه ما با این نوع تفرقه ها اسیر دزدان تمامیت خواهان و دیکتاتورها هستیم حتی خود عربان عربستان آنان هم مثل ما قربانی هستند قربانی ظلم زور و شهوت ّپرستی خلفای شاخدار و ریسان مثلا جمهوری تمامی عمر و بعد هم موروثی آنچه که ما احتیاج داریم اتحاد همه ملتهای خاورمیانه شمال آفریقا و شاید دنیای سوم است و بس. قرآن سوزی یکی دیګر از شګردها نفرت فرافکنی و تفرقه اندازی بین مردم

    قرآن سوزی یکی دیګر از شګردها نفرت فرافکنی و تفرقه اندازی بین مردم آقایی که خودش را کشیش مینامد و باید ظاهرا به دستورهای حضرت مسیح که پراز صلح صفا و محبت است احترام بګذارد برای برداشت شخصی خودش به قرآن سوزانی روی آورده است چرا در کجای دین مسیح نوشته شده است که بایست کتابهای دینهای دیګر را آتش بزنند؟ مسیحی که ګفت دشمن خود را هم دوست بدارید و اګر کسی پیراهن شما را خواست کت خود را هم به او بدهید و یااګر کسی سیلی به ګونه راست شما زد ګونه چپ چهره خود را هم به او بسپارید تا برآن سیلی بزند ولی او کتاب مقدس مردمی را آتش میزند که آن کتاب را می پرستند شاید اصلا آنرا هم بعضی هایشان نخوانده باشند و یا خوانده باشند و نفهمیده باشند ولی بهر حال آنرا کلام خدا می پندارند و آنرا می پرستند آیا کار آن کشیش دیوانه با دین خودش در تضاد نیست درست مثل کسی که مردم را میکشد برای اینکه اورا دیګر به عنوان رهبر نمی خواهند که شنیده ام که در اسلام هم کشتن مسلمان حرام است و بسیار کاری نکوهیده است .

    کارهای من در آوردی و ساختګی مردمی که برای رضای شخصی نه رضای خدا و یا مردم به این دیوانه ګی ها دست میزنند . خوب این شیوه استعمار و استحمار است که مردم را در فقر فرهنګی نګه میدارند و آنان را برعلیه هم تحریک میکنند و نفرت پراکنی می نمایند . متاسفانه مردم هم اکثرا دهان بین هستند و خودشان اهل جستجو و تحقیق نیستند مثلا یک مرد ابلهی را دانشمند معرفی میکنند و با بوق کرنا و سو استفاده از وسایل ارتباط جمعی که در اختیار دارند دیوانه را فیلسوف یا شتر سوف میسازند ومردم هم دیوانه وار به دنبال ابلهی که معروف شده است میروند حتی افراد فهمیده هم برای اینکه از قافله عقب نباشند با وجود اینکه میدانند طرف خر است و بی شعور به دست بوسی اش میروند و دیوانه هم خود را ګم میکند و شاید برایش شبهه شده است که او کسی است که حتی خودش هم نمی داند و جنون دیکتاتوری و خود بزرګ بینی به او دست میدهد و مرتب هم چاخان کن ها و چاپلوسها از مردک ابله یک بت میسازند که نظایر آن در تاریخ زیاد هست آیا آتش زدن قرآن کاری عاقلانه بوده است که مردمی را عصبانی نماید و چندین نفر کشته برجای بګذارد؟ در دنیایی که مردی دیوانه با توپ و تانګ و بهترین اسلحه های ساخت غرب و شرق بجان مردم مثلا خودش می افتد و آنان را با نهایت بیرحمی میکشد تنها برای اینکه میخواهد بیشتر از چهل سال حکومت باز هم حکومت کند و رهبر انقلابی باشد .

    آتش زدن کتابی که مورد احترام یک میلیارد و یا بیشتر انسان است کاری جز دیوانګی میتواند باشد؟ و این زیان نفرت پاشی برای اجتماع چه نفعی دارد؟ مردمی که بدون تحقیق و مطالعه به چیزی احترام میګذارند و حاضر نیستند که عکس آنرا را تحمل کنند و حاضر نیستند که با عقاید دیګران تساهل داشته باشند و در حقیقت آدمک های تبلیغات هستند چرا بایست با کارهای ناشایست دیګران تحریک شوند ؟ آیا این کار درست است؟ نمی دانم حتما شنیده اید که به دیانت بهایی فرقه ضاله میګویند ولی هیچ دلیلی برای ضاله بودن آن ارایه نمی دهند و دهن بینان هم الکی این دین را ضاله میدانند بدون اینکه حتی یک کتاب در باره این دین خوانده باشند دینی که آموزه هایش همه دوستی و محبت و تحقیق و مطالعه است و میګوید که دین بایست مطابق علم و عقل باشد و ظاهرا پیروان آن بایست هیچ ګونه تعصبی به آن نداشته باشند زیرا تاکید شده است که بایست ترک تعصبات بشود و همه با هم برابرند و حتی در معابد آنان هرکس بایست بهر دینی که دارد در آنجا وارد شده و دعا به همان دین بکند و نماز و یا مناجات همان اهل آن را بخواند و یا تعالیم مذهبی دین خودش را انجام دهد. ولی آیا همین دستورات توسط همه مومنان آن دین انجام میشود و یا آنان هم همان تعصبات دینی را دارند که دیګران دارند آیا اینکه تعلیم و تربیت باید همګانی و عمومی باشد کاری ضاله است و یا ترک تقالید و یا مهربانی و عطوفت و دستګیری دیګران ولی چرا کسانی مخالف هستند برای اینکه نمی خواهند از بزرګی به دست آورده شده از دین قبلی دست بردارند و ببینند که حریفی به بازار آمده است درست مثل همان قذافی که حاضر نیست مسند قدرت را ترک کند. و به دیګرانی که اورا نمی خواهند خش خاشاک و القاعده و دشمن میګوید؟

    می بینید که دین حربه ای برای غارت و قتل شده است و آیا واقعا نظر پیامبران این بوده است که مردم در جهل جنون غرق شوند و برای هم قمه بکشند و همدیګر را بکشند؟ چرا کسانی با پیشرفت و ترقی عمومی مخالف هستند؟ چرا کسانی نمی خواهند که مردم با هم دوست متحد باشند؟ زیرا آنان میخواهند ازتفرقه و جهالت مردم و بیسوادی و تعصبات آنان سو استفاده کنند و آنان را برای منافع خود در حماقت نګه دارند و برای پول آنان را به جنګ برادران و خواهران دګر اندیش خود بفرستند . مردم ما علاوه بر مبارزه با امپریالیست قلابی کمونیست قلابی استعمارګران و استحمار کننده ګان مذهبیون قلابی و غارتګر باید به جهل و دزدی و فساد و رشوه خواری همه ګیر شده نیز بجنګند و با دیوانه قدرت و زور دست پنجه نرم کنند نفرت تفرقه و باهم نبودن ملتهای در حال توسعه به نفع کیست؟ تربیت تمامیت خواهی و ظلم و بی تفاوتی از کجا ریشه ګرفته است ؟ با امید اینکه جوانان ما اکنون دیګر بازیچه دست سیاستمداران دزدی و کلاش و خاین نشوند و برای تمامیت طلبان سینه های بی کینه خود را سپر نکنند و با هم درګیر نشوند داستان تفرقه عرب عجم و ترک فارس لر و رشتی تهرانی و اصفهانی شیعه و سنی بهایی و مسلمان اقلیت و اکثریت را و… فراموش کنند و همه برای دانش وحدت آزادی و کرامتهای انسانی بجنګند تا دیګر مامور دولت ګرسنه نباشد و دستش برای رشوه دراز نباشد قوانین را عادلانه اجرا کنند و کسی را به عنوانهای واهی از زندګی ساقط نکنند؟ دست به دزدی نزنند و با هم دوست و مهربان باشند از کلاهبرداری و هیزی و تمامیت خواهی و غرورهای حاکی از بی دانشی دست بردارند.

    و بازیچه دست دیګران نشوند فکر کنند مطالعه کنند و به دیګران هم امکان اظهار وجود بدهند نه اینکه تا دستشان به دم ګاوی بند شد همه را کنار بګذارند و تنها برای منافع شخصی خودشان یقه پاره کنند . همه بایست اینرا بدانند که ظلم و ظالم هیچکدام پایدار نیستند و دزدی و فساد هم کاری بس نکوهیده است در دنیایی که ظالم حکمران باشد و ظلم پا برجا حتی خود حاکم ظالم و خانواده اش و دوستانش هم برای همیشه دړ امان نخواهند بود چه بسا ظالم دیګری ظالم قبلی را پایین بکشد و اورا نابود نماید در جاییکه ظلم حاکم است حتی خود ظالمان هم در امان نیستند ولی آنجایی که عشق مهر ومحبت هست همه تامین اند و یکی از پرخوری نمی ترکد و دیګری از بی غذایی نمی میرد همه باهم بایست با مهر و محبت باشند و قانونهایی وجود داشته باشد که عدل و عدالت خواهی را تضمین نماید و دیوانه ګان شهوت قدرت و ثروت و کسانی که میلیاردها دلار مردم فقیر را دزدیده اند در دادګاه های بین المللی منصفانه محاکمه شوند کسانی که علیه مردم جنایت کرده اند به قانونهای انسانی سپرده شوند و همه بدانند که دست بالای دست بسیار است و درجهان فیل مست بسیار است . دیوانه های دیکتاتور فکر نکنند که قیم مردمند و مردم به آنان بدهکارند و این آنان هستند که بایست برای مردم تصمیم بګیرند و قانون هایی من درآوردی از باورهایشان را به مردم شاف کنند هرکس بایست آزاد باشد بشرط اینکه به آزادی دیګران تجاوز نکند کارها به دست متخص ها سپرده شود نه به دست شیادان دینی و مکتبی مثل مکتب ها اجتماعی نظیر کمونیست قلابی و… علم و دانش و معرفت بایست چراغ رهنماباشد نه اطاعتهای کورکورانه و دستورهای من درآوردی؟

    دانشمندان پرهیزګار در راس اموری باشند که در حوزه علمی آنان است نه اینکه در قسمتهایی که از آن اطلاعی ندارند و همه چیز را از بین میبرند. عقل ودانش و مشاوره و انسانیت باید معیار باشد نه خرافات جهالت تمامیت خواهی و ابلهی؟ و از یک فرد عامی توقع اینکه در جای یک عالم بنشیند نداشته باشیم که همه چیز را درهم و خراب خواهد کرد؟ نظیر دیوانه ګانی مثل صدام قذافی و دیګران تصویر اشو زردشت که راستی و نیکویی را به مردم آموزش داد ولی کو ګوش شنوا؟

  • خود عربان هم قربانی ظلم و ستم حاکمان عیاش دزد و فاسدشان هستند کسانی که مردم را برده خود و حتی اسم خانوادگی خود را هم به اسم کشورشان اضافه کردند مثل عربستان سعودی نام فک فامیل ابن سعود بایست مثلا میگفتد که مصر مبارکی و یا عبدالناصری و یا ایران قاجاری متاسفانه همه ما با این نوع تفرقه ها اسیر دزدان تمامیت خواهان و دیکتاتورها هستیم حتی خود عربان عربستان آنان هم مثل ما قربانی هستند قربانی ظلم زور و شهوت ّپرستی خلفای شاخدار و ریسان مثلا جمهوری تمامی عمر و بعد هم موروثی آنچه که ما احتیاج داریم اتحاد همه ملتهای خاورمیانه شمال آفریقا و شاید دنیای سوم است و بس. قرآن سوزی یکی دیګر از شګردها نفرت فرافکنی و تفرقه اندازی بین مردم

    قرآن سوزی یکی دیګر از شګردها نفرت فرافکنی و تفرقه اندازی بین مردم آقایی که خودش را کشیش مینامد و باید ظاهرا به دستورهای حضرت مسیح که پراز صلح صفا و محبت است احترام بګذارد برای برداشت شخصی خودش به قرآن سوزانی روی آورده است چرا در کجای دین مسیح نوشته شده است که بایست کتابهای دینهای دیګر را آتش بزنند؟ مسیحی که ګفت دشمن خود را هم دوست بدارید و اګر کسی پیراهن شما را خواست کت خود را هم به او بدهید و یااګر کسی سیلی به ګونه راست شما زد ګونه چپ چهره خود را هم به او بسپارید تا برآن سیلی بزند ولی او کتاب مقدس مردمی را آتش میزند که آن کتاب را می پرستند شاید اصلا آنرا هم بعضی هایشان نخوانده باشند و یا خوانده باشند و نفهمیده باشند ولی بهر حال آنرا کلام خدا می پندارند و آنرا می پرستند آیا کار آن کشیش دیوانه با دین خودش در تضاد نیست درست مثل کسی که مردم را میکشد برای اینکه اورا دیګر به عنوان رهبر نمی خواهند که شنیده ام که در اسلام هم کشتن مسلمان حرام است و بسیار کاری نکوهیده است .

    کارهای من در آوردی و ساختګی مردمی که برای رضای شخصی نه رضای خدا و یا مردم به این دیوانه ګی ها دست میزنند . خوب این شیوه استعمار و استحمار است که مردم را در فقر فرهنګی نګه میدارند و آنان را برعلیه هم تحریک میکنند و نفرت پراکنی می نمایند . متاسفانه مردم هم اکثرا دهان بین هستند و خودشان اهل جستجو و تحقیق نیستند مثلا یک مرد ابلهی را دانشمند معرفی میکنند و با بوق کرنا و سو استفاده از وسایل ارتباط جمعی که در اختیار دارند دیوانه را فیلسوف یا شتر سوف میسازند ومردم هم دیوانه وار به دنبال ابلهی که معروف شده است میروند حتی افراد فهمیده هم برای اینکه از قافله عقب نباشند با وجود اینکه میدانند طرف خر است و بی شعور به دست بوسی اش میروند و دیوانه هم خود را ګم میکند و شاید برایش شبهه شده است که او کسی است که حتی خودش هم نمی داند و جنون دیکتاتوری و خود بزرګ بینی به او دست میدهد و مرتب هم چاخان کن ها و چاپلوسها از مردک ابله یک بت میسازند که نظایر آن در تاریخ زیاد هست آیا آتش زدن قرآن کاری عاقلانه بوده است که مردمی را عصبانی نماید و چندین نفر کشته برجای بګذارد؟ در دنیایی که مردی دیوانه با توپ و تانګ و بهترین اسلحه های ساخت غرب و شرق بجان مردم مثلا خودش می افتد و آنان را با نهایت بیرحمی میکشد تنها برای اینکه میخواهد بیشتر از چهل سال حکومت باز هم حکومت کند و رهبر انقلابی باشد .

    آتش زدن کتابی که مورد احترام یک میلیارد و یا بیشتر انسان است کاری جز دیوانګی میتواند باشد؟ و این زیان نفرت پاشی برای اجتماع چه نفعی دارد؟ مردمی که بدون تحقیق و مطالعه به چیزی احترام میګذارند و حاضر نیستند که عکس آنرا را تحمل کنند و حاضر نیستند که با عقاید دیګران تساهل داشته باشند و در حقیقت آدمک های تبلیغات هستند چرا بایست با کارهای ناشایست دیګران تحریک شوند ؟ آیا این کار درست است؟ نمی دانم حتما شنیده اید که به دیانت بهایی فرقه ضاله میګویند ولی هیچ دلیلی برای ضاله بودن آن ارایه نمی دهند و دهن بینان هم الکی این دین را ضاله میدانند بدون اینکه حتی یک کتاب در باره این دین خوانده باشند دینی که آموزه هایش همه دوستی و محبت و تحقیق و مطالعه است و میګوید که دین بایست مطابق علم و عقل باشد و ظاهرا پیروان آن بایست هیچ ګونه تعصبی به آن نداشته باشند زیرا تاکید شده است که بایست ترک تعصبات بشود و همه با هم برابرند و حتی در معابد آنان هرکس بایست بهر دینی که دارد در آنجا وارد شده و دعا به همان دین بکند و نماز و یا مناجات همان اهل آن را بخواند و یا تعالیم مذهبی دین خودش را انجام دهد. ولی آیا همین دستورات توسط همه مومنان آن دین انجام میشود و یا آنان هم همان تعصبات دینی را دارند که دیګران دارند آیا اینکه تعلیم و تربیت باید همګانی و عمومی باشد کاری ضاله است و یا ترک تقالید و یا مهربانی و عطوفت و دستګیری دیګران ولی چرا کسانی مخالف هستند برای اینکه نمی خواهند از بزرګی به دست آورده شده از دین قبلی دست بردارند و ببینند که حریفی به بازار آمده است درست مثل همان قذافی که حاضر نیست مسند قدرت را ترک کند. و به دیګرانی که اورا نمی خواهند خش خاشاک و القاعده و دشمن میګوید؟

    می بینید که دین حربه ای برای غارت و قتل شده است و آیا واقعا نظر پیامبران این بوده است که مردم در جهل جنون غرق شوند و برای هم قمه بکشند و همدیګر را بکشند؟ چرا کسانی با پیشرفت و ترقی عمومی مخالف هستند؟ چرا کسانی نمی خواهند که مردم با هم دوست متحد باشند؟ زیرا آنان میخواهند ازتفرقه و جهالت مردم و بیسوادی و تعصبات آنان سو استفاده کنند و آنان را برای منافع خود در حماقت نګه دارند و برای پول آنان را به جنګ برادران و خواهران دګر اندیش خود بفرستند . مردم ما علاوه بر مبارزه با امپریالیست قلابی کمونیست قلابی استعمارګران و استحمار کننده ګان مذهبیون قلابی و غارتګر باید به جهل و دزدی و فساد و رشوه خواری همه ګیر شده نیز بجنګند و با دیوانه قدرت و زور دست پنجه نرم کنند نفرت تفرقه و باهم نبودن ملتهای در حال توسعه به نفع کیست؟ تربیت تمامیت خواهی و ظلم و بی تفاوتی از کجا ریشه ګرفته است ؟ با امید اینکه جوانان ما اکنون دیګر بازیچه دست سیاستمداران دزدی و کلاش و خاین نشوند و برای تمامیت طلبان سینه های بی کینه خود را سپر نکنند و با هم درګیر نشوند داستان تفرقه عرب عجم و ترک فارس لر و رشتی تهرانی و اصفهانی شیعه و سنی بهایی و مسلمان اقلیت و اکثریت را و… فراموش کنند و همه برای دانش وحدت آزادی و کرامتهای انسانی بجنګند تا دیګر مامور دولت ګرسنه نباشد و دستش برای رشوه دراز نباشد قوانین را عادلانه اجرا کنند و کسی را به عنوانهای واهی از زندګی ساقط نکنند؟ دست به دزدی نزنند و با هم دوست و مهربان باشند از کلاهبرداری و هیزی و تمامیت خواهی و غرورهای حاکی از بی دانشی دست بردارند.

    و بازیچه دست دیګران نشوند فکر کنند مطالعه کنند و به دیګران هم امکان اظهار وجود بدهند نه اینکه تا دستشان به دم ګاوی بند شد همه را کنار بګذارند و تنها برای منافع شخصی خودشان یقه پاره کنند . همه بایست اینرا بدانند که ظلم و ظالم هیچکدام پایدار نیستند و دزدی و فساد هم کاری بس نکوهیده است در دنیایی که ظالم حکمران باشد و ظلم پا برجا حتی خود حاکم ظالم و خانواده اش و دوستانش هم برای همیشه دړ امان نخواهند بود چه بسا ظالم دیګری ظالم قبلی را پایین بکشد و اورا نابود نماید در جاییکه ظلم حاکم است حتی خود ظالمان هم در امان نیستند ولی آنجایی که عشق مهر ومحبت هست همه تامین اند و یکی از پرخوری نمی ترکد و دیګری از بی غذایی نمی میرد همه باهم بایست با مهر و محبت باشند و قانونهایی وجود داشته باشد که عدل و عدالت خواهی را تضمین نماید و دیوانه ګان شهوت قدرت و ثروت و کسانی که میلیاردها دلار مردم فقیر را دزدیده اند در دادګاه های بین المللی منصفانه محاکمه شوند کسانی که علیه مردم جنایت کرده اند به قانونهای انسانی سپرده شوند و همه بدانند که دست بالای دست بسیار است و درجهان فیل مست بسیار است . دیوانه های دیکتاتور فکر نکنند که قیم مردمند و مردم به آنان بدهکارند و این آنان هستند که بایست برای مردم تصمیم بګیرند و قانون هایی من درآوردی از باورهایشان را به مردم شاف کنند هرکس بایست آزاد باشد بشرط اینکه به آزادی دیګران تجاوز نکند کارها به دست متخص ها سپرده شود نه به دست شیادان دینی و مکتبی مثل مکتب ها اجتماعی نظیر کمونیست قلابی و… علم و دانش و معرفت بایست چراغ رهنماباشد نه اطاعتهای کورکورانه و دستورهای من درآوردی؟

    دانشمندان پرهیزګار در راس اموری باشند که در حوزه علمی آنان است نه اینکه در قسمتهایی که از آن اطلاعی ندارند و همه چیز را از بین میبرند. عقل ودانش و مشاوره و انسانیت باید معیار باشد نه خرافات جهالت تمامیت خواهی و ابلهی؟ و از یک فرد عامی توقع اینکه در جای یک عالم بنشیند نداشته باشیم که همه چیز را درهم و خراب خواهد کرد؟ نظیر دیوانه ګانی مثل صدام قذافی و دیګران تصویر اشو زردشت که راستی و نیکویی را به مردم آموزش داد ولی کو ګوش شنوا؟

  • خود عربان هم قربانی ظلم و ستم حاکمان عیاش دزد و فاسدشان هستند کسانی که مردم را برده خود و حتی اسم خانوادگی خود را هم به اسم کشورشان اضافه کردند مثل عربستان سعودی نام فک فامیل ابن سعود بایست مثلا میگفتد که مصر مبارکی و یا عبدالناصری و یا ایران قاجاری متاسفانه همه ما با این نوع تفرقه ها اسیر دزدان تمامیت خواهان و دیکتاتورها هستیم حتی خود عربان عربستان آنان هم مثل ما قربانی هستند قربانی ظلم زور و شهوت ّپرستی خلفای شاخدار و ریسان مثلا جمهوری تمامی عمر و بعد هم موروثی آنچه که ما احتیاج داریم اتحاد همه ملتهای خاورمیانه شمال آفریقا و شاید دنیای سوم است و بس. قرآن سوزی یکی دیګر از شګردها نفرت فرافکنی و تفرقه اندازی بین مردم

    قرآن سوزی یکی دیګر از شګردها نفرت فرافکنی و تفرقه اندازی بین مردم آقایی که خودش را کشیش مینامد و باید ظاهرا به دستورهای حضرت مسیح که پراز صلح صفا و محبت است احترام بګذارد برای برداشت شخصی خودش به قرآن سوزانی روی آورده است چرا در کجای دین مسیح نوشته شده است که بایست کتابهای دینهای دیګر را آتش بزنند؟ مسیحی که ګفت دشمن خود را هم دوست بدارید و اګر کسی پیراهن شما را خواست کت خود را هم به او بدهید و یااګر کسی سیلی به ګونه راست شما زد ګونه چپ چهره خود را هم به او بسپارید تا برآن سیلی بزند ولی او کتاب مقدس مردمی را آتش میزند که آن کتاب را می پرستند شاید اصلا آنرا هم بعضی هایشان نخوانده باشند و یا خوانده باشند و نفهمیده باشند ولی بهر حال آنرا کلام خدا می پندارند و آنرا می پرستند آیا کار آن کشیش دیوانه با دین خودش در تضاد نیست درست مثل کسی که مردم را میکشد برای اینکه اورا دیګر به عنوان رهبر نمی خواهند که شنیده ام که در اسلام هم کشتن مسلمان حرام است و بسیار کاری نکوهیده است .

    کارهای من در آوردی و ساختګی مردمی که برای رضای شخصی نه رضای خدا و یا مردم به این دیوانه ګی ها دست میزنند . خوب این شیوه استعمار و استحمار است که مردم را در فقر فرهنګی نګه میدارند و آنان را برعلیه هم تحریک میکنند و نفرت پراکنی می نمایند . متاسفانه مردم هم اکثرا دهان بین هستند و خودشان اهل جستجو و تحقیق نیستند مثلا یک مرد ابلهی را دانشمند معرفی میکنند و با بوق کرنا و سو استفاده از وسایل ارتباط جمعی که در اختیار دارند دیوانه را فیلسوف یا شتر سوف میسازند ومردم هم دیوانه وار به دنبال ابلهی که معروف شده است میروند حتی افراد فهمیده هم برای اینکه از قافله عقب نباشند با وجود اینکه میدانند طرف خر است و بی شعور به دست بوسی اش میروند و دیوانه هم خود را ګم میکند و شاید برایش شبهه شده است که او کسی است که حتی خودش هم نمی داند و جنون دیکتاتوری و خود بزرګ بینی به او دست میدهد و مرتب هم چاخان کن ها و چاپلوسها از مردک ابله یک بت میسازند که نظایر آن در تاریخ زیاد هست آیا آتش زدن قرآن کاری عاقلانه بوده است که مردمی را عصبانی نماید و چندین نفر کشته برجای بګذارد؟ در دنیایی که مردی دیوانه با توپ و تانګ و بهترین اسلحه های ساخت غرب و شرق بجان مردم مثلا خودش می افتد و آنان را با نهایت بیرحمی میکشد تنها برای اینکه میخواهد بیشتر از چهل سال حکومت باز هم حکومت کند و رهبر انقلابی باشد .

    آتش زدن کتابی که مورد احترام یک میلیارد و یا بیشتر انسان است کاری جز دیوانګی میتواند باشد؟ و این زیان نفرت پاشی برای اجتماع چه نفعی دارد؟ مردمی که بدون تحقیق و مطالعه به چیزی احترام میګذارند و حاضر نیستند که عکس آنرا را تحمل کنند و حاضر نیستند که با عقاید دیګران تساهل داشته باشند و در حقیقت آدمک های تبلیغات هستند چرا بایست با کارهای ناشایست دیګران تحریک شوند ؟ آیا این کار درست است؟ نمی دانم حتما شنیده اید که به دیانت بهایی فرقه ضاله میګویند ولی هیچ دلیلی برای ضاله بودن آن ارایه نمی دهند و دهن بینان هم الکی این دین را ضاله میدانند بدون اینکه حتی یک کتاب در باره این دین خوانده باشند دینی که آموزه هایش همه دوستی و محبت و تحقیق و مطالعه است و میګوید که دین بایست مطابق علم و عقل باشد و ظاهرا پیروان آن بایست هیچ ګونه تعصبی به آن نداشته باشند زیرا تاکید شده است که بایست ترک تعصبات بشود و همه با هم برابرند و حتی در معابد آنان هرکس بایست بهر دینی که دارد در آنجا وارد شده و دعا به همان دین بکند و نماز و یا مناجات همان اهل آن را بخواند و یا تعالیم مذهبی دین خودش را انجام دهد. ولی آیا همین دستورات توسط همه مومنان آن دین انجام میشود و یا آنان هم همان تعصبات دینی را دارند که دیګران دارند آیا اینکه تعلیم و تربیت باید همګانی و عمومی باشد کاری ضاله است و یا ترک تقالید و یا مهربانی و عطوفت و دستګیری دیګران ولی چرا کسانی مخالف هستند برای اینکه نمی خواهند از بزرګی به دست آورده شده از دین قبلی دست بردارند و ببینند که حریفی به بازار آمده است درست مثل همان قذافی که حاضر نیست مسند قدرت را ترک کند. و به دیګرانی که اورا نمی خواهند خش خاشاک و القاعده و دشمن میګوید؟

    می بینید که دین حربه ای برای غارت و قتل شده است و آیا واقعا نظر پیامبران این بوده است که مردم در جهل جنون غرق شوند و برای هم قمه بکشند و همدیګر را بکشند؟ چرا کسانی با پیشرفت و ترقی عمومی مخالف هستند؟ چرا کسانی نمی خواهند که مردم با هم دوست متحد باشند؟ زیرا آنان میخواهند ازتفرقه و جهالت مردم و بیسوادی و تعصبات آنان سو استفاده کنند و آنان را برای منافع خود در حماقت نګه دارند و برای پول آنان را به جنګ برادران و خواهران دګر اندیش خود بفرستند . مردم ما علاوه بر مبارزه با امپریالیست قلابی کمونیست قلابی استعمارګران و استحمار کننده ګان مذهبیون قلابی و غارتګر باید به جهل و دزدی و فساد و رشوه خواری همه ګیر شده نیز بجنګند و با دیوانه قدرت و زور دست پنجه نرم کنند نفرت تفرقه و باهم نبودن ملتهای در حال توسعه به نفع کیست؟ تربیت تمامیت خواهی و ظلم و بی تفاوتی از کجا ریشه ګرفته است ؟ با امید اینکه جوانان ما اکنون دیګر بازیچه دست سیاستمداران دزدی و کلاش و خاین نشوند و برای تمامیت طلبان سینه های بی کینه خود را سپر نکنند و با هم درګیر نشوند داستان تفرقه عرب عجم و ترک فارس لر و رشتی تهرانی و اصفهانی شیعه و سنی بهایی و مسلمان اقلیت و اکثریت را و… فراموش کنند و همه برای دانش وحدت آزادی و کرامتهای انسانی بجنګند تا دیګر مامور دولت ګرسنه نباشد و دستش برای رشوه دراز نباشد قوانین را عادلانه اجرا کنند و کسی را به عنوانهای واهی از زندګی ساقط نکنند؟ دست به دزدی نزنند و با هم دوست و مهربان باشند از کلاهبرداری و هیزی و تمامیت خواهی و غرورهای حاکی از بی دانشی دست بردارند.

    و بازیچه دست دیګران نشوند فکر کنند مطالعه کنند و به دیګران هم امکان اظهار وجود بدهند نه اینکه تا دستشان به دم ګاوی بند شد همه را کنار بګذارند و تنها برای منافع شخصی خودشان یقه پاره کنند . همه بایست اینرا بدانند که ظلم و ظالم هیچکدام پایدار نیستند و دزدی و فساد هم کاری بس نکوهیده است در دنیایی که ظالم حکمران باشد و ظلم پا برجا حتی خود حاکم ظالم و خانواده اش و دوستانش هم برای همیشه دړ امان نخواهند بود چه بسا ظالم دیګری ظالم قبلی را پایین بکشد و اورا نابود نماید در جاییکه ظلم حاکم است حتی خود ظالمان هم در امان نیستند ولی آنجایی که عشق مهر ومحبت هست همه تامین اند و یکی از پرخوری نمی ترکد و دیګری از بی غذایی نمی میرد همه باهم بایست با مهر و محبت باشند و قانونهایی وجود داشته باشد که عدل و عدالت خواهی را تضمین نماید و دیوانه ګان شهوت قدرت و ثروت و کسانی که میلیاردها دلار مردم فقیر را دزدیده اند در دادګاه های بین المللی منصفانه محاکمه شوند کسانی که علیه مردم جنایت کرده اند به قانونهای انسانی سپرده شوند و همه بدانند که دست بالای دست بسیار است و درجهان فیل مست بسیار است . دیوانه های دیکتاتور فکر نکنند که قیم مردمند و مردم به آنان بدهکارند و این آنان هستند که بایست برای مردم تصمیم بګیرند و قانون هایی من درآوردی از باورهایشان را به مردم شاف کنند هرکس بایست آزاد باشد بشرط اینکه به آزادی دیګران تجاوز نکند کارها به دست متخص ها سپرده شود نه به دست شیادان دینی و مکتبی مثل مکتب ها اجتماعی نظیر کمونیست قلابی و… علم و دانش و معرفت بایست چراغ رهنماباشد نه اطاعتهای کورکورانه و دستورهای من درآوردی؟

    دانشمندان پرهیزګار در راس اموری باشند که در حوزه علمی آنان است نه اینکه در قسمتهایی که از آن اطلاعی ندارند و همه چیز را از بین میبرند. عقل ودانش و مشاوره و انسانیت باید معیار باشد نه خرافات جهالت تمامیت خواهی و ابلهی؟ و از یک فرد عامی توقع اینکه در جای یک عالم بنشیند نداشته باشیم که همه چیز را درهم و خراب خواهد کرد؟ نظیر دیوانه ګانی مثل صدام قذافی و دیګران تصویر اشو زردشت که راستی و نیکویی را به مردم آموزش داد ولی کو ګوش شنوا؟

  • خود عربان هم قربانی ظلم و ستم حاکمان عیاش دزد و فاسدشان هستند کسانی که مردم را برده خود و حتی اسم خانوادگی خود را هم به اسم کشورشان اضافه کردند مثل عربستان سعودی نام فک فامیل ابن سعود بایست مثلا میگفتد که مصر مبارکی و یا عبدالناصری و یا ایران قاجاری متاسفانه همه ما با این نوع تفرقه ها اسیر دزدان تمامیت خواهان و دیکتاتورها هستیم حتی خود عربان عربستان آنان هم مثل ما قربانی هستند قربانی ظلم زور و شهوت ّپرستی خلفای شاخدار و ریسان مثلا جمهوری تمامی عمر و بعد هم موروثی آنچه که ما احتیاج داریم اتحاد همه ملتهای خاورمیانه شمال آفریقا و شاید دنیای سوم است و بس. قرآن سوزی یکی دیګر از شګردها نفرت فرافکنی و تفرقه اندازی بین مردم

    قرآن سوزی یکی دیګر از شګردها نفرت فرافکنی و تفرقه اندازی بین مردم آقایی که خودش را کشیش مینامد و باید ظاهرا به دستورهای حضرت مسیح که پراز صلح صفا و محبت است احترام بګذارد برای برداشت شخصی خودش به قرآن سوزانی روی آورده است چرا در کجای دین مسیح نوشته شده است که بایست کتابهای دینهای دیګر را آتش بزنند؟ مسیحی که ګفت دشمن خود را هم دوست بدارید و اګر کسی پیراهن شما را خواست کت خود را هم به او بدهید و یااګر کسی سیلی به ګونه راست شما زد ګونه چپ چهره خود را هم به او بسپارید تا برآن سیلی بزند ولی او کتاب مقدس مردمی را آتش میزند که آن کتاب را می پرستند شاید اصلا آنرا هم بعضی هایشان نخوانده باشند و یا خوانده باشند و نفهمیده باشند ولی بهر حال آنرا کلام خدا می پندارند و آنرا می پرستند آیا کار آن کشیش دیوانه با دین خودش در تضاد نیست درست مثل کسی که مردم را میکشد برای اینکه اورا دیګر به عنوان رهبر نمی خواهند که شنیده ام که در اسلام هم کشتن مسلمان حرام است و بسیار کاری نکوهیده است .

    کارهای من در آوردی و ساختګی مردمی که برای رضای شخصی نه رضای خدا و یا مردم به این دیوانه ګی ها دست میزنند . خوب این شیوه استعمار و استحمار است که مردم را در فقر فرهنګی نګه میدارند و آنان را برعلیه هم تحریک میکنند و نفرت پراکنی می نمایند . متاسفانه مردم هم اکثرا دهان بین هستند و خودشان اهل جستجو و تحقیق نیستند مثلا یک مرد ابلهی را دانشمند معرفی میکنند و با بوق کرنا و سو استفاده از وسایل ارتباط جمعی که در اختیار دارند دیوانه را فیلسوف یا شتر سوف میسازند ومردم هم دیوانه وار به دنبال ابلهی که معروف شده است میروند حتی افراد فهمیده هم برای اینکه از قافله عقب نباشند با وجود اینکه میدانند طرف خر است و بی شعور به دست بوسی اش میروند و دیوانه هم خود را ګم میکند و شاید برایش شبهه شده است که او کسی است که حتی خودش هم نمی داند و جنون دیکتاتوری و خود بزرګ بینی به او دست میدهد و مرتب هم چاخان کن ها و چاپلوسها از مردک ابله یک بت میسازند که نظایر آن در تاریخ زیاد هست آیا آتش زدن قرآن کاری عاقلانه بوده است که مردمی را عصبانی نماید و چندین نفر کشته برجای بګذارد؟ در دنیایی که مردی دیوانه با توپ و تانګ و بهترین اسلحه های ساخت غرب و شرق بجان مردم مثلا خودش می افتد و آنان را با نهایت بیرحمی میکشد تنها برای اینکه میخواهد بیشتر از چهل سال حکومت باز هم حکومت کند و رهبر انقلابی باشد .

    آتش زدن کتابی که مورد احترام یک میلیارد و یا بیشتر انسان است کاری جز دیوانګی میتواند باشد؟ و این زیان نفرت پاشی برای اجتماع چه نفعی دارد؟ مردمی که بدون تحقیق و مطالعه به چیزی احترام میګذارند و حاضر نیستند که عکس آنرا را تحمل کنند و حاضر نیستند که با عقاید دیګران تساهل داشته باشند و در حقیقت آدمک های تبلیغات هستند چرا بایست با کارهای ناشایست دیګران تحریک شوند ؟ آیا این کار درست است؟ نمی دانم حتما شنیده اید که به دیانت بهایی فرقه ضاله میګویند ولی هیچ دلیلی برای ضاله بودن آن ارایه نمی دهند و دهن بینان هم الکی این دین را ضاله میدانند بدون اینکه حتی یک کتاب در باره این دین خوانده باشند دینی که آموزه هایش همه دوستی و محبت و تحقیق و مطالعه است و میګوید که دین بایست مطابق علم و عقل باشد و ظاهرا پیروان آن بایست هیچ ګونه تعصبی به آن نداشته باشند زیرا تاکید شده است که بایست ترک تعصبات بشود و همه با هم برابرند و حتی در معابد آنان هرکس بایست بهر دینی که دارد در آنجا وارد شده و دعا به همان دین بکند و نماز و یا مناجات همان اهل آن را بخواند و یا تعالیم مذهبی دین خودش را انجام دهد. ولی آیا همین دستورات توسط همه مومنان آن دین انجام میشود و یا آنان هم همان تعصبات دینی را دارند که دیګران دارند آیا اینکه تعلیم و تربیت باید همګانی و عمومی باشد کاری ضاله است و یا ترک تقالید و یا مهربانی و عطوفت و دستګیری دیګران ولی چرا کسانی مخالف هستند برای اینکه نمی خواهند از بزرګی به دست آورده شده از دین قبلی دست بردارند و ببینند که حریفی به بازار آمده است درست مثل همان قذافی که حاضر نیست مسند قدرت را ترک کند. و به دیګرانی که اورا نمی خواهند خش خاشاک و القاعده و دشمن میګوید؟

    می بینید که دین حربه ای برای غارت و قتل شده است و آیا واقعا نظر پیامبران این بوده است که مردم در جهل جنون غرق شوند و برای هم قمه بکشند و همدیګر را بکشند؟ چرا کسانی با پیشرفت و ترقی عمومی مخالف هستند؟ چرا کسانی نمی خواهند که مردم با هم دوست متحد باشند؟ زیرا آنان میخواهند ازتفرقه و جهالت مردم و بیسوادی و تعصبات آنان سو استفاده کنند و آنان را برای منافع خود در حماقت نګه دارند و برای پول آنان را به جنګ برادران و خواهران دګر اندیش خود بفرستند . مردم ما علاوه بر مبارزه با امپریالیست قلابی کمونیست قلابی استعمارګران و استحمار کننده ګان مذهبیون قلابی و غارتګر باید به جهل و دزدی و فساد و رشوه خواری همه ګیر شده نیز بجنګند و با دیوانه قدرت و زور دست پنجه نرم کنند نفرت تفرقه و باهم نبودن ملتهای در حال توسعه به نفع کیست؟ تربیت تمامیت خواهی و ظلم و بی تفاوتی از کجا ریشه ګرفته است ؟ با امید اینکه جوانان ما اکنون دیګر بازیچه دست سیاستمداران دزدی و کلاش و خاین نشوند و برای تمامیت طلبان سینه های بی کینه خود را سپر نکنند و با هم درګیر نشوند داستان تفرقه عرب عجم و ترک فارس لر و رشتی تهرانی و اصفهانی شیعه و سنی بهایی و مسلمان اقلیت و اکثریت را و… فراموش کنند و همه برای دانش وحدت آزادی و کرامتهای انسانی بجنګند تا دیګر مامور دولت ګرسنه نباشد و دستش برای رشوه دراز نباشد قوانین را عادلانه اجرا کنند و کسی را به عنوانهای واهی از زندګی ساقط نکنند؟ دست به دزدی نزنند و با هم دوست و مهربان باشند از کلاهبرداری و هیزی و تمامیت خواهی و غرورهای حاکی از بی دانشی دست بردارند.

    و بازیچه دست دیګران نشوند فکر کنند مطالعه کنند و به دیګران هم امکان اظهار وجود بدهند نه اینکه تا دستشان به دم ګاوی بند شد همه را کنار بګذارند و تنها برای منافع شخصی خودشان یقه پاره کنند . همه بایست اینرا بدانند که ظلم و ظالم هیچکدام پایدار نیستند و دزدی و فساد هم کاری بس نکوهیده است در دنیایی که ظالم حکمران باشد و ظلم پا برجا حتی خود حاکم ظالم و خانواده اش و دوستانش هم برای همیشه دړ امان نخواهند بود چه بسا ظالم دیګری ظالم قبلی را پایین بکشد و اورا نابود نماید در جاییکه ظلم حاکم است حتی خود ظالمان هم در امان نیستند ولی آنجایی که عشق مهر ومحبت هست همه تامین اند و یکی از پرخوری نمی ترکد و دیګری از بی غذایی نمی میرد همه باهم بایست با مهر و محبت باشند و قانونهایی وجود داشته باشد که عدل و عدالت خواهی را تضمین نماید و دیوانه ګان شهوت قدرت و ثروت و کسانی که میلیاردها دلار مردم فقیر را دزدیده اند در دادګاه های بین المللی منصفانه محاکمه شوند کسانی که علیه مردم جنایت کرده اند به قانونهای انسانی سپرده شوند و همه بدانند که دست بالای دست بسیار است و درجهان فیل مست بسیار است . دیوانه های دیکتاتور فکر نکنند که قیم مردمند و مردم به آنان بدهکارند و این آنان هستند که بایست برای مردم تصمیم بګیرند و قانون هایی من درآوردی از باورهایشان را به مردم شاف کنند هرکس بایست آزاد باشد بشرط اینکه به آزادی دیګران تجاوز نکند کارها به دست متخص ها سپرده شود نه به دست شیادان دینی و مکتبی مثل مکتب ها اجتماعی نظیر کمونیست قلابی و… علم و دانش و معرفت بایست چراغ رهنماباشد نه اطاعتهای کورکورانه و دستورهای من درآوردی؟

    دانشمندان پرهیزګار در راس اموری باشند که در حوزه علمی آنان است نه اینکه در قسمتهایی که از آن اطلاعی ندارند و همه چیز را از بین میبرند. عقل ودانش و مشاوره و انسانیت باید معیار باشد نه خرافات جهالت تمامیت خواهی و ابلهی؟ و از یک فرد عامی توقع اینکه در جای یک عالم بنشیند نداشته باشیم که همه چیز را درهم و خراب خواهد کرد؟ نظیر دیوانه ګانی مثل صدام قذافی و دیګران تصویر اشو زردشت که راستی و نیکویی را به مردم آموزش داد ولی کو ګوش شنوا؟

  • گنه کرد در سمنان آهنگری به کرمان زدند گردن مسگری حالا یک کشیش در فلوریدا متاسفانه قرآن آتش زده و آنان در افغانستان دیگران را میکشند که شاید با آتش زدن قرآن هم کاملا مخالف باشند ؟

  • گنه کرد در سمنان آهنگری به کرمان زدند گردن مسگری حالا یک کشیش در فلوریدا متاسفانه قرآن آتش زده و آنان در افغانستان دیگران را میکشند که شاید با آتش زدن قرآن هم کاملا مخالف باشند ؟

  • گنه کرد در سمنان آهنگری به کرمان زدند گردن مسگری حالا یک کشیش در فلوریدا متاسفانه قرآن آتش زده و آنان در افغانستان دیگران را میکشند که شاید با آتش زدن قرآن هم کاملا مخالف باشند ؟

  • گنه کرد در سمنان آهنگری به کرمان زدند گردن مسگری حالا یک کشیش در فلوریدا متاسفانه قرآن آتش زده و آنان در افغانستان دیگران را میکشند که شاید با آتش زدن قرآن هم کاملا مخالف باشند ؟

  • Pingback: دعوت در اسلام یعنی؛ اجبار و دیکتاتوری بر روی همه انسان ها | iranzadh()