سیاست در پس پرده آمریکا، و حکایت از برنامه پارازیت؛ تب تندی که به سردی گرایید ۷

از دیر زمان گفته اند؛ « سنگ بزرگ نشانه نزدن است». این یادواره زیبای پارسی در مورد بسیاری از کارها و برنامه ها، از جمله برنامه پارازیت دیده شده است. حکایت از برنامه های آغازین پارازیت است که به همت و کوشش والای دو جوان سخت کوش ایرانی به نام کامبیز حسینی و سامان اربابی وشماری میهن دوست در پشت صحنه پای گرفت.

حکایت ما از برنامه هایی بود که خشنودی و شادمانی خیل زیادی از مردم کشورمان را به دنبال داشت. و حکایت از این است که چگونه به تدریج به برنامه هایی سبک، سرد، بی محتوا، تکراری، و گهگاهی هدف دار حاکمان نو تبدیل شد. و سر انجام حکایت از سیاستی در پشت پرده صدای آمریکا است که یک تب تند، زودگذر، یک افسانه، و یک داستان گمراه کننده بود. داستانی که جوانان تشنه ما را با خود به لب چاه برد، و تشنه باز گرداند.

سامان اربابی و کامبیز حسینی، دو جوان میهن دوست که تلاش کردند تا برنامه هایی در راستای افشاگری کارهای نادرست رژیم و آگاهی دادن به مردم درست کنند. بدبختانه با نفوذ ایادی رژیم در صدای آمریکا کودتایی به وجود آمد که هم میهنان خوب ما را از کار برکنار نمود.

سامان اربابی و کامبیز حسینی، دو جوان میهن دوست که تلاش کردند تا برنامه هایی در راستای افشاگری کارهای نادرست رژیم و آگاهی دادن به مردم درست کنند. بدبختانه با نفوذ ایادی رژیم در صدای آمریکا کودتایی به وجود آمد که هم میهنان خوب ما را از کار برکنار نمود.

ما دیدیم و شاهد آن بودیم که دو جوان میهن دوست و زحمتکش میهن ما، با چه کوشش و هنرمندی، برنامه هایی چشمگیر و مردمی ارائه می دادند و توانستند تغییری در هوای امید و خواسته مردم ایران، به ویژه جوانان به وجود آورند.

مردم ساده دل و خوش کیش کشورمان، برنامه های نخستین پارازیت را، بارقه امیدی از روشنگری، آگاهی رسانی همگانی، و روشی نوین در چالش و ستیزه با رژیم غیر مردمی ایران دانستند. ولی غافل از آن که در پس این پرده زیبا، زشتی هایی نیز نهفته است. چهره هایی که بعدها به این برنامه آورده شدند، گفتگوهایی که به میان آمد، همگی نشان بر آن بود دیگر برنامه ها تب و تاب نخستین را نداشت.

برنامه ها به جای حقیقت یابی و انتقادی، به صورت سرگرم کننده در آمدند که در آن، هدف ها به ؛ «آهسته بیا، آهسته برو، صدای پات مورچه نفهمه»، تغییریافت و کوشش بر آن شد تا با رژیم ایران ارتباط تنگاتنگ برقرار باشد. و هدف برنامه از آن چه نخست دیده می شد، به رضایت سیستم حاکم بر ایران انجامید.

این آخرین ویدیو یی است که از پارازیت پخش شده. این ویدیو نشان می دهد که برنامه پارازیت تا چه اندازه در راه روشنگری و خدمت مردم بوده است.

حال، چه شد که ناگهان نام دو فعال سخت کوش که به وجود آورنده این برنامه ها بودند، از قلم ها افتاد،؟ و چهره آنان از متن برنامه برداشته شد؟. و چرا واژه «پارازیت» جایگزین نام آن دو گشت؟.
اکنون هم که برنامه پارازیت به مرخصی طولانی رفته، و گویا تصمیم بر آن است که به خواسته دولت آمریکا در ساخت و برگ تازه ای مانند برنامه های فانتزی و کاغذی «بر روی خط»، با شرکت دو نفر از ماشین نویس ها، و کارمندان بایگانی آن مؤسسه، در یک بسته بندی شکلاتی، نقره ای زرورق، مانند کادو کریسمس کودکان زیر ده سال، وارد بازار شود!. آیا شما روش دیگری می اندیشید؟!.

دولت آمریکایی که از سال ۱۳۳۲ خورشیدی دوستی و محبت خود را به ایرانیان نشان داده و در سال ۱۳۵۷ با بردن شاه از ایران، دوستی خود را کامل نمود، باز هم نمی تواند بی تفاوت باشد. در باره رژیم ایران، سیاست « کج دار و مریز» را همواره پیش گرفته تا خدای ناخواسته خاری به پای ولی فقیه فرو نرود وگرنه پای ایشان نیز به سرنوشت دست مبارکشان چلاق از آب درمی آمد.

در صفحه فیس بوک پارازیت، در دایره بالا تصویر سامان اربابی و کامبیز حسینی، و در دایره پایین نام آنان نوشته شده بود که پس از این کودتای نفوذ ولایت فقیه هم تصویر و هم نام هردو، حذف شده است.

در صفحه فیس بوک پارازیت، در دایره بالا تصویر سامان اربابی و کامبیز حسینی، و در دایره پایین نام آنان نوشته شده بود که پس از این کودتای نفوذ ولایت فقیه هم تصویر و هم نام هردو، حذف شده است.

دولت آمریکا در سیاست تلویزیون پارسی زبان نیز دست کمی از همتای خود بی بی سی لندن ندارد. بر این اساس، چند سال پیش، دست و بال احمد رضا بهارلو را از برنامه های سازنده صدای فارسی کوتاه کرد، سال گذشته نیز شماری از ایرانیان وارسته و میهنی را به مرخصی دراز مدت فرستاد، و نام و تصویر جمشید چالنگی را از برنامه تفسیر خبر برداشت، و او را به خانه فرستاد، و واژه تفسیر خبر که بدون اجراء کننده پرقدرتی چون چالنگی، یک شیر بی یال و دم است، جایگزین آن نمود.

از آن چه گذشت، به خوبی دیده می شود که سیاست آمریکا دست کم در مورد تلویزیون پارسی سیاست موش ها بوده است، نه گربه ها. بدین معنی که تنها موش ها می توانند در آن سیستم جاودانی بمانند. سیاستی که ولی فقیه ما نیز سالیانی است در پیش روی خود گرفته است.

روز گذشته اتل متل گزارش گر ما توانست در گفتگویی با یکی از آخوندهای شکمباره دفتر ولایت فقیه دریابد که مقام معظم رهبری به تازگی نامه ای ستایش آمیز  به دلیل حذف برنامه پارازیت به سر پرست صدای فارسی تلویزیون آمریکا به شرح زیر فرستاده است:

نامه تشکر آمیز مقام معظم رهبری

بسمه تعالی
جناب مستطاب مدیر برنامه ریزی صدای آمریکا، السلام علیکم

با نهایت مسرت اطلاع  حاصل فرمودیم که جنابعالی برنامه مزاحم و آزار دهنده پارازیت را قطع نمودید که بی نهایت موجبات شادمانی بنده و اهل بیت ما فراهم شد. باور بفرمایید از بس این برنامه ضد ولایت وقیح و مزخرف بود که بنده و والده آقا مجتبی لحظه ای آرامش نداشتیم و احساس می فرمودیم که هر آن تخت و عمامه به باد رود.

بنده شخصاً مدتی بود شاش سوزک گرفته، و دست به آب رساندن برایم بلای عظیمه بود. چند بار به این کره الاغ مجتبی لندهور خودم دستور دادم که تعدادی از این اوباشان کذب الله و چاقو کش های مرکز خلافت را بفرستد به واشنجتون (معرب واشنگتون) مقر ریاست شما و تکلیف این حسینی و اربابی ملعونین را مانند دکتر بختیار، شرفکندی، و فرخ زاد  خائنین به بیت ما را یک سره کنند،  بدبختانه این اولاد چموش گوش به حرفم نکرد.

حالا که این خبر مسر ت انگیز را شنیدم، حق الزحمه شما را زیاد می کنم. علی الحساب یک چک یک میلیون دلاری همراه این نامه است. آن را هرطور می دانید میان خود و دوستان مصرف کنید. ضمناً از شهیدان ۷۲ تن، علیرضا نامورحقیقی،  محسن کدیور، حسن اشکوری، بازرگان، مسیح علی نژاد، و  مهدی خزعلی که از مخلصان مرکز خلافتند دلجویی نمایید.

ایام مستدام- الحاج آیت..موسوی الخامنه ای (ولی فقیه)..اثر مبارک انگشت دست چپ

  • Deniz

    واقعا عجیبه. معلومه که امریکا دلش نمیخواد این آخوندا حالا حالاها برن وگرنه حذف آقایان باطبی و چالنگی و…و حالا پارازیت چه معنی میتونه داشته باشه؟مطمئنا بعدش هم نوبت نوریزاده و سازگاراست……..

    • Antar22

      بلا نسبت ک…ون خله شما هم وطن من؟ سازگارا و نوریزاد؟ اون ها از پایه هاى اصلى رژیم در آمریکان! کجا برن؟ گرفتى مارو؟

  • Mehrdad Malekzadeh

    با
    درود هموطن گرامی لطفاً فکر کنید چرا
    آمریکا با جمهوری اسلامی باید بد باشه
    این همه منفعت در کنار جمهوری اسلامی
    داره میبره ..اخه
    ما چقدر باید خوش خیال باشیم ..
    احمدی نژاد همش
    داره به آمریکا فحش میده ولی سالی چندبار
    میره آمریکا از حکومت آمریکا میپرسن
    این‌ها چه‌جوری ویزا میگیرن دولتش جواب
    میده ویزای این‌ها ویزای سیاسیه وما
    نمیتونیم ندیم من نمیفهمم یک زن بی‌سواد
    رخت شور یا یک بچه از کی سیاست مدار شدن
    البته وقتی خامنه ای بدنیا آمد گفت یا علی
    یا دختر ۱۳ ساله
    نابغه غنی سازی بشه پس یه بچه هم میتونه
    ویزای سیاسی بگیره ..وای
    بر ما ادمهائی که هنوز نفهمییم…
    جز خود ما کسی بفکر
    ایران وایرانی نیست

  • از این مطالب هرروز بنویسید ویاد اوری کنید .این مطلب عالی بود 

  • Aria

    نمیدونم چرا!!!!!! ولی من حس خوبی نسبت به این رامین عسگرد ندارم و حس میکنم پشت
    پرده اش یه خبرهائی هست…. شاید از ۳۰۰۰ میلیارد یه چیزی هم به این رسیده و یا
    اینکه دولت آمریکا ۷۰ میلیون ایران را سر کار گذاشته و شــــریک دزده و
    رفیـــــــــق قـافلــــه…

  • Behzad.

    با سلام و تشکر از اطلاع رسانی تان؛ چند نکته را قابل عرض دانسته و به همین دلیل خواستم آن را بیان کنم. صرف نظر از ارزش بیان اطلاعات و قابل تحسین بودن تلاش برای اطلاع رسانی؛ بسیاری از مطالب شما حاوی دو مشخصه است: غرب ستیزی و روحانی ستیزی که به طور غیر مستقیم تبلیغ نژاد پرستی است.

    بنده به عنوان یک ایرانی-آمریکایی که با مزایا و مشکلات هر دو طرف تا حدی آشنا هستم هرگز اینکه آمریکا به دنبال مذاکرده با ایران باشد را محکوم نمی کنم؛ به دو دلیل: ۱- اینکه آمریکا و هر کشوری حق دارد در راستای حفظ منافع خود حرکت کند و آمریکا قرار نیست به دلیل خواب بودن مردم کشوری دیگر بار هزینه های آن کشور را تقبل کند. ۲- اینکه همه ما می دانیم که روابط ایران با آمریکا به منزله حذف و یا حداقل کاهش فاحش قدرت ولی فقیه و امثال آن در ایران می شود که در نتیجه منجر به کاهش نفوذ اسلام در نهادهای قدرت (نمی گویم جامعه) می شود و جامعه چه بخواهد و چه نخواهد مجبور خواهد بود تن به آزادی های فردی افراد دهد.

    مصاحبه خانم کلینتون با شبکه های بی بی سی فارسی و بخش فارسی صدای آمریکا نیز گواهی روشن است بر اینکه ما معترضان ایرانی بودیم که با همین افکار غرب ستیزانه ای که جنابعالی از یک زاویه و حکومت اسلامی از زاویه ای دیگر سعی در ترویج آن دارند درخواست غرب را رد کرده و خود را به استقلال و ایرانی بودن صرف دلخوش کرده و بدون درک درست از ساختار جهان امروزی طوری رفتار کردیم که انگار غرب ویروسی است مهلک و ما باید همواره خود را از گزند آن دور نگاه داریم.

    مگر دلیل و برهان از این واضح تر که انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ به دلیل همین غرب ستیزی و کینه و نفرت انباشته در دل مردمان جامعه از غرب به وقوع پیوست و کشور را به اینچنین ویرانه ای مبدل ساخت؟ مردم ما به جای وفق دادن خود با ارزش های جهان شمول مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر که آزادی های فردی را تضمین می کند؛ روی به حذف صورت مسله نموده و گفتند ما هرچه می کشیم از همین غربی ها می کشیم. هیچگاه نقدی به صورت گسترده در جامعه ایرانی ها خریداری نداشته که به صراحت ذکر کند که این خفتگی و عدم درک صحیح ما ایرانی ها از جهان است که ما را به این روز انداخته است. همواره در طول تاریخ دیگران را مقصر دانسته ایم: یونانی های باستان و اسکندر مقدونی – سپاه چنگیزخان مغول – لشگر اعراب و عثمانی ها – اسپانیایی ها و پرتغالی ها – انگلیسی ها – و در قرن بیست و یکم آمریکایی ها. من برخی از نقش های آن ها را در تاریخ ما انکار نمی کنم بخصوص نقش اعراب و مغول ها را در غارت و قتل عام ایرانیان؛ اما آیا ما خود مقصر نیستیم؟ آیا ما از آمریکا و اروپا فقط کودتای ۲۸ مرداد را می بینیم و به تمام تکنولوژی هایی که ما را قادر به درک بیشتری از جهان می کند اعتنایی نمی کنیم؟ گذشته از این ها آیا ما ایرانی ها که لشگر اعراب را محکوم به قتل و غارت می کنیم مگر خودمان به خاطر حفظ اسلام سر و دست نمی شکنیم؟ اگر پادشاه ایران سر سفرای مغول را به آنان باز نمی گرداند باز هم حمله ای رخ می داد؟ و چه جالب که صدها سال پس از آن در هزاره سوم میلادی به سفارت انگلستان حمله می کنیم!!!

    در مورد روحانی ستیزی نیز باید بگویم که ما بهتر است به افراد با محصولاتی که با جامعه و جهان ارایه کرده اند و با دیدگاه های آنان نگاه کنیم و به طور کلی نگوییم فلان مورد بد است یا فلان مورد خوب است. نقطه ضعف ما ایرانی ها این است که از همان حربه ای در دفاع از خود استفاده می کنیم که طرف مقابل مان از آن استفاده می کند. اکثر روحانیون می گویند همجنسگرایان خوک و … هستند؛ ما نیز می گوییم روحانیون بی شعور و احمق و … هستند. بهتر است به جای این نگرش و اینکه دسته ای را بد و دسته ای را خوب معرفی کنیم؛ به یکدیگر بیاموزیم که چگونه نکات مثبت و منفی هر چیزی را نقد و بررسی کنیم. وقتی به نسل گذشته مراجعه می کنی؛ بسیاری در برابر آزادی های فردی موضعی دارند که فقط با گفتن یک کلمه یا یک جمله که «فلان چیز کلا بد است»؛ یا‌ «فلان چیز بهترین چیز است و مطلقا چیز بهتری از آن وجود ندارد»؛ می خواهند زحمت فکر کردن و بررسی نکته به نکته مفاهیم موضوع مورد بحث را از خود سلب کنند و با خیال راحت گمان کنند که پاسخ را یافته اند. این است دردی که جامعه ایران به آن مبتلا است. من با مصایبی که روحانیت و روحانیون بر سر این کشور آورده اند آشنا هستم و معتقد به جنبه رحمانی اسلام نیز نیستم چراکه معتقدم محصولات یک چیز نشاندهنده افکار سازنده آن است. اما خواهش می کنم حالا که در اینجا فرصت آن را دارید که آگاهی رسانی کنید؛ به جای حمله به غرب و غرب ستیزی؛ لا اقل در کنار آن؛ به خوانندگان تان نحوه نقد و بررسی واقعگرایانه مسایل مختلف را انتقال دهید.

    با تشکر؛
    بهزاد.

  • samira kh

    اشتباه کردید bro