به گزارش سایت دیگربان اعلام حقوق “سربازان جنگ نرم” جمهوری اسلامی در فضای مجازی فارسی زبان منجر به بروز تنش‌هایی میان فعالان حزب‌اللهی و ارزشی شده است. روز گذشته (جمعه نهم دی) پس از آنکه یکی از کاربران روحانی شبکه اجتماعی “فرندفید” اعلام کرد “سربازان جنگ نرم” برای هر ساعت فعالیت “هفت هزار تومان حقوق” دریافت می‌کنند٬ تنش‌ها میان کاربران یادشده در اینترنت افزایش یافت. برخی کاربران حزب‌اللهی در شبکه اجتماعی “فرندفید” با انتقاد از نحوه فعالیت “سربازان جنگ نرم” در اینترنت آن‌ها را به خاطر دریافت این حقوق “حرام‌خوار” خواندند.
این آرم ارتش سایبری بسیجیان و مزدوران سید علی خامنه ای است. عده ای از جوانان بیکار و بیعار و خودفروخته را دور هم جمع کرده اند و پس از کمی آموزش ایشان را چون سگانی هار در فضای مجازی ایرانیان رها کرده اند تا اطلاعات خصوصی ایرانیان را به چنگ آورند.
گروهی دیگر از کاربران نیز از انتشار این موضوع در عرصه عمومی انتقاد کردند که در نهایت پس از جدال‌های لفظی٬ تمام پست‌ها و نظرات مربوط به این موضوع از اینترنت پاک شد. این تنش در شرایطی رخ داد که چندی پیش سایت محافظه‌کار “جهاد مجازی” افشاگری‌هایی درباره عملکرد “سربازان جنگ نرم” کرده بود.
“سربازان جنگ نرم” که عموم آن‌ها با نام مستعار در فضای مجازی فارسی زبان فعالیت می‌کنند حدود دو سال است که فعالیت خود را آغاز کرده‌اند. این افراد با دریافت بودجه‌های قابل توجه از سپاه٬ بسیج و ارگان‌های دولتی اقدام به راه‌اندازی پروژه‌های مختلفی با عنوان “جنگ نرم” در فضای مجازی فارسی زبان می‌کنند.
حال باید از آغای خامنه ای پرسید که شما چگونه رهبر معنوی و محبوبی هستید که هواداران تان، برای طرفداری از شما و رژیم جنایت کارتان ساعتی هفت هزار تومان حقوق دریافت می کنند؟. آیا این نکته ثابت نمی کند که بسیجیان و دیگر مزدوران اطراف ولی وقیح، تنها به خاطر پول است که برای ایشان سینه چاک کرده و دست به ضرب و شتم و کشتار هم میهنان خویش می زنند؟. مگر نه اینکه اگر کسی به هدف و راهی ایمان و باور دارد، حاضر است از تمام مسائل دنیوی دست و دل بشوید و هر آنچه که در زندگی دارد را برای رسیدن به خواسته اش، فدا کند؟
جوانان ایرانی با سوادی که چه در داخل ایران و زندان هایش و چه در خارج از ایران و در کمپ های پناهندگی، چشم های شان را بر تمامی مسائل مادی دنیا بسته اند و بی هیچ منت و خواسته ای، هر روز در حال تلاش برای برقراری آزادی و دموکراسی و سکولاریسم در ایران زمین می باشند، مبارز و آزادی خواه راستین هستند و یا بسیجیانی که برای دفاع از آرمان های انقلابی رهبرشان، ساعتی هفت هزار تومان حقوق دریافت می کنند؟.
آیا نباید بسیجیان و حزب اللهی ها را انسان هایی خودفروخته و برده زر نامید که حاضرند برای چند هزار تومان پول و یا یک کیسه برنج، خون جوانان دلاور هم میهن شان را بریزند و بر روی زن و مرد و پیر و جوان در کوچه ها و خیابان ها دست بلند کنند و آن انسان های آزادی خواه و بینوا را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار دهند؟. آیا از بسیجی و حزب اللهی و آخوند مفت خور و مزدور و خودفروخته، شخصیت پست تر و بی ارزش تری نیز وجود دارد؟.
به غیر از ارتش سایبری، سید علی خامنه ای با بخشیدن و خرج کردن پول نفت و دیگر سرمایه های به تاراج رفته ملت ایران، مزدوران و لات های چاله میدان را نیز به دور خود جمع کرده و با پرداخت هزینه های هنگفت، این بسیجیان خودفروخته جوان که بیشترشان از قشرهای فقیر جامعه اند را به هر جایی که دلش بخواهد می کشاند و آنان را وادار به انجام هر جنایتی می کند.
نکته دیگر اینکه اگر برای مثال یک گروه کمونیستی( نگارنده تنها بدین دلیل از کمونیست نام بردم که باورها و ایدئولوژی های مکتب کمونیست و به خصوص باورهای دینی این گروه همواره مورد نفرت و دشمنی آخوند و حزب اللهی مسلمان قرار داشته است) بتواند به حزب اللهی های مسلمان دو آتشه و طرفدار آغا، ساعتی هشت هزار تومان حقوق بدهد، آیا ایشان تبدیل به کمونیست های تندرو نخواهند شد؟. کسانی که برای دفاع و حمایت از ایدئولوژی ولایت فقیه که در ظاهر برای آن جان می دهند و تمام زندگی شان را فدای رهبری می کنند، ساعتی هفت هزار تومان حقوق دریافت می کنند، بدون شک می توان آن ها را، با قیمتی بالا تر خرید و در راه دیگری از ایشان استفاده کرد.
این هم سندی که نشان دهنده دعوا و بحث میان مزدوران خامنه ای است که دست یکدیگر را رو می کنند و پته سید علی خامنه ای و ارتش سایبری اش را روی آب میریزند. ( برای دیدن و خواندن این نوشتار، روی آن کلیک کنید)
تمامی ایرانیان با اصطلاح “حرب باد” آشنایی دارند، کسانی را “حزب باد” می نامند که در هر جهتی که باد می وزد و به نفع ایشان است قرار می گیرند، روزی طرفدار شاه اند و فردایش شعار مرگ بر شاه سر می دهند، روزی مصدق را می پرستند و روزی دیگر تشنه خون مصدق می باشند.
روزی خمینی جنایتکار را پدر خطاب می کنند و فردا روز، در میان شان لقب خمینی از پدر به دجال تغییر پیدا می کند. اصولن کسانی که از کم ترین ارزشهای زندگی انسانی و لذت آزاده زیستن بویی نبرده اند و برای چند روز زندگی در آسایش و رفاه، حاضرند خود و خانواده و تمامی هستی شان را به سکه و زر بفروشند، به عضویت گروه های “حزب بادی” در می آیند؛ گروه هایی که با کم ترین تغییر در شرایط سیاسی- اجتماعی کشور، تغییر رنگ داده و شیوه و راه و روش سیاسی شان عوض می شود.
بدون شک می توان بسیجیان، پاسداران، حزب اللهی ها و آخوند های جنایتکار را در زمره بزرگترین و پست ترین افراد “حزب بادی” گنجاند، کسانی که با دریافت پول های هنگفت و دزدیده شده از گلوی ملت در بند و اسیر ایران زمین، به نوکرانی “بله قربان گو” تبدیل گشته اند و هر آنچه که ارباب امروزی شان، یعنی کسی که خرج زندگی های نکبت بارشان را تأمین می کند، از ایشان بخواهد را بدون لحظه ای اندیشیدن و ثانیه ای رجوع کردن به وجدان انسانی، انجام می دهند و حاضرند برای چند اسکناس بیشتر، دست به هر جنایت و عمل شومی بزنند.
باید به آغای خامنه ای، رهبر تمامی هزار تومانی های عالم، بابت داشتن چنین طرفدارانی که اینچنین از صمیم قلب! به ایشان ایمان دارند و به دلیل باور قلبی که به خامنه ای و افکار ضد انسانی اش دارند و نه به خاطر ساعتی هفت هزار تومان حقوق، دست به طرفداری از وی زده و به هواخواهی اش بر می خیزند تسلیت گفت و از ایشان پرسید که آغای ولی وقیح، در طول تاریخ بشریت هیچگاه حکومت ستمکاری نتوانسته ادامه حیاتش را به زور زر و سکه تضمین کند، حال شما چگونه خیال می کنید که با این بسیجیان و حزب اللهی های پول دوست و خود فروخته و آش و لاش دور و برتان، می توانید چند قرن دیگر بر ایران زمین حکومت کنید؟
