آیا نباید به سلامت روانی مردمی که از اموات انتظار کمک دارند، شک کرد؟ ۹

یکی از جدی ترین مسائل خرافاتی موجود در جامعه، اعتقاد شدید مردم به حضور و نظارت مُردگان در زندگانی های شان و همچنین درخواست و انتظار کمک، دستگیری و راهگشایی از سوی کسانی است که صد ها سال از مرگ شان می گذرد و حتی استخوان های شان نیز پودر و نابود شده اند.!

پیشتر در طی مقاله ای توضیح دادیم که رابطه قبر و قبرستان با ایرانیان، چون رابطه ماهی با آب است و همانگونه که ماهی بدون آب خفه شده و می میرد، ایرانی خرافاتی و فرهنگ باخته و بی خرد نیز، اگر سالی یکی-دو بار قبر گدای سامرا و یا حسن و اصغر و علی را نبیند، نابود گشته و پایه های زندمانی خفت بارش ویران می گردد.

به راستی کدام عقل سالمی از کسانی که صد ها سال پیش مُرده اند انتظار کمک و راهگشایی در زندگی را دارد؟ آیا به جز انسان های تنبل، بی استعداد، نا امید، خرافاتی و بی سواد، افراد دیگری برای حل شدن مشکلات زندگی شان مجلس روضه خوانی راه انداخته و از حسن و حسین و فاطمه ای که قرن هاست مُرده اند، درخواست کمک می کنند؟

مردم در کشورهای اسلامی عقب افتاده، به دلیل نداشتن امید به آینده و باور به توانایی های خود برای ساخت زندگی جدید، به مرده پرستی و روضه خوانی و دعا و نیایش روی آورده تا بلکه از جانب اموات کمکی به ایشان شود، غافل از اینکه خود مردم هستند که برای شروعی تازه و رسیدن به رفاه و آزادی باید تلاش نمایند و کاری از اموات بر نمی آید.

مردم در کشورهای اسلامی عقب افتاده، به دلیل نداشتن امید به آینده و باور به توانایی های خود برای ساخت زندگی جدید، به مرده پرستی و روضه خوانی و دعا و نیایش روی آورده تا بلکه از جانب اموات کمکی به ایشان شود، غافل از اینکه خود مردم هستند که برای شروعی تازه و رسیدن به رفاه و آزادی باید تلاش نمایند و کاری از اموات بر نمی آید.

انسان تا زنده است و نفس می کشد باید تلاش کرده و بر پای خود ایستاده و در چهارچوب زندگی های زمینی و کردارهای انسان فانی و با قطع کردن دست ما بعد الطبیعه از زندگانی اش، سعی کند تا بر مشکلات و سختی های زندگی اش فائق آمده و راهی برای یافتن آسایش، آرامش و رفاه و امنیت در زندگی بیابد.

توسل به اموات و باور داشتن به حضور مُردگان و قدرت های غیر طبیعی و خارق العاده ایشان برای رها نمودن مردمان از چنگال فقر، بدبختی و درماندگی، حکایت از نهایت بیچارگی، بینوایی، کم فهمی و کم سوادی یک جامعه نا امید و بی آینده دارد. به راستی یک فردی که قرن ها پیش کشته شده، چگونه می تواند مشکلات افراد زنده را صد ها سال پس از مرگش، حل کند؟

البته از جامعه ای که زندگانش مُردگانی متحرکند و کمترین حرکت و خیزشی برای پیشرفت از آنان سر نمی زند و در لا به لای برگه های تاریخ گیر کرده و همواره در حال پَسرفت و عقب گردند، بیش از این نیز انتظار نمی رود. هر مملکتی که اداره اش به دست یک مُشت آخوند بی سواد و فرومایه و خرافات گستر افتاده باشد، به سرای مُردگان تبدیل خواهد شد.

روضه خوان های حاکم بر ایران زمین، با گسترش خرافات و خوراندن دروغ و مهملات دینی به مردمان و شستشوی مغزی کودکان، نوجوانان و جوانان؛ ملت را از زندگی های زمینی و انسانی روی گردان کرده و تمام حواس شان را متوجه ما بعد الطبیعه و دنیای پس از مرگ می کنند و مردم را به سکوت، صبر، قناعت و پیروی از ولایت فقیه، برای صاحب کاخ و حوری و شراب شدن در بهشت الله، فرا می خوانند.

مردم خردباخته نیز به دلیل نداشتن کمترین امیدی به آینده، دست از تلاش و کوشش برای تغییر وضعیت موجود برداشته و خودشان را تسلیم سرنوشت و تقدیری که آخوند برای شان ترسیم نموده، کرده اند و کمترین اقدامی برای رهایی از این شرایط اسفبار و رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی، ازشان سر نمی زند.

فرتور ملایی را در حال شستشوی مغزی دادن یک سری جوان ایرانی نشان می دهد. آخوند با کاشتن تخم نا امیدی و یأس و پوچ و بی ارزش نشان دادن دنیا و تکنولوژی و زندگی های زمینی، اذهان عمومی را درگیر مسائل ما بعد الطبیعه و دنیای موهوم پس از مرگ کرده و مردم را از تلاش و کوشش برای پیشرفت و رسیدن به آرزوهای زمینی شان باز می دارد.

فرتور ملایی را در حال شستشوی مغزی دادن یک سری جوان ایرانی نشان می دهد. آخوند با کاشتن تخم نا امیدی و یأس و همچنین پوچ و بی ارزش نشان دادن دنیا و تکنولوژی و زندگی های زمینی، اذهان عمومی را درگیر مسائل ما بعد الطبیعه و دنیای موهوم پس از مرگ کرده و مردم را از تلاش و کوشش برای پیشرفت و رسیدن به آرزوهای زمینی شان باز می دارد.

می توان گفت ملت ایران که اسیر جادوی آخوند و خرافات مذهبی گشته و در عالم هپروت به سر می برند و به جای دست گذاشتن بر زانوان شان و قد علم کردن، دست بر ضریح و بارگاه امامزاده کشیده و از مُردگان طلب کمک می نمایند، خود مُردگانی متحرک و بی آینده اند و زندگی در چنان جامعه ای، با خوابیدن در یک قبر هیچ تفاونی ندارد.

تا زمانی که ایرانیان نه به خود و توانایی ها و استعداد های شان، بلکه به قدرت استخوان های پوسیده اموات چند صد ساله باور دارند و از مُردگان تازی، انتظار راهگشایی داشته و پیش از انجام هر کاری، سر کتاب باز کرده و ساعت دیده و قال می گیرند؛ ایران همچون امروز، بسان قبرستانی بزرگ و بی انتها باقی خواهد ماند.

  • نسل سوخته

    ما وقتی میتوتنیم ریشه این خرافات را در کشور بخشکانیم که
    ۱-تاریخ این قوم(عرب)وتجاوزاتشان را بدون اغراق و کم و کاست برای هموطنانمان بیان کنیم.
    ۲-مردم ایران با مطالعه بیشتر و َآشنایی با علوم روز دنیا از این خرافات آگاه میشوند.
    ۳-مرحله آخر نابودی این اماکن و تقدس این اشخاص توسط خود مردم و نه دولتها.
    من فکر میکنم با این ۳  مورد ما برای همیشه از این خرافات که همانند افیون جامعه ایرانی را به زمین زده خلاص خواهیم شد.

  • Noosheenm

    با درود و خسته نباشید
    واقعا که درست گفتید ، باید به اندیشه و افکار این موجودات یا بهتر بگویم این جانوران زنده روی زمین شک کرد ، اینها  همراه با پیغمبر و امامانشان باید بروند پیش دکتر روانپزشک ، باید دارو بخورند شاید انسانهای روی زمین از دستشان فرجی پیدا کنند ، درس خواندن و دانشگاه رفتن هم به تجربه نشان داد که داروی فهمیده شدن نبوده  ( نمونه بزرگش بازرگان ) پس حتما باید درومانها طور دیگری باشند تا ما انسانها از دستشان نجات پیدا کنیم. 

    به فرتور دومی که اینجا گذاشتید توجه کنید ، انسان در بدو ورود رنگهای سبز تیره و قرمز را میبیند که پهلوی هم و درهم به در و دیوار بواسطه پارچه هائی گذاشته اند !!، همین دیدن این رنگها اعصاب آدم رو مشوش میکند و جهنم کثیفی را در ذهن آدم زنده میکند ، میدانید که رنگ سبز تیره همان رنگ لجن است که در این در و دیواری که این ملای کثیفتر از آن بر روی صندلی ای نشسته شدیدا خودنمائی میکنه و  لجنزار را یاد مغز بیننده میندازد ( که کثیفتر از لجن در این دنیا پیدا نمیشود ) ، بعدم حرفهای لجنی تر که فقط از دهان یک روانپریشی بیرون میآید بنام ملا

    – اضافه کنم که، این خرافهُ دنیای دیگر پرستی هم اثباتی بر از بین بردن علم و دانش در دین است ( بخصوص اسلام و شیعه که با آن ۱۴۰۰ ساله در گیریم ) ،
     روی سخنم با مسلمانان و مومنین است که مرتب میگویند در قران از علم حرف زده و علوم امروزی در سوره ها و آیات آن منعکس است!! ، اگر علمی در قران بود مردم هیچوقت در این ۱۴۰۰ ساله از مرده طلب چیزی نمیکردند ! ، این هم جواب سریعتان ، آفتاب آمد دلیل آفتاب ، بقول امروزی ها بی علمی قران در افکار مسلمین تابلوهست ، اضافه کنم که ما علم روانشناسی هم داریم و اگر این دین اجازه پیشرفت علم را میداد و آنرا نفی نمیکرد و علم و عقل را کفر اعلام نمیکرد یک همچین روزی و همچین سالی و همچین قرنی پای حرف ملا ننشسته بودیم و این بلای سال ۵۷ هم بر سرمان نیآمده بود

    بازهم اشاره کنم که در زمانی که در اروپا علم و عقل تبلیغ میشد اینجا ملا صدرا و ملا هادی سبزواری عقل را طبق آیات قرانی و احکام مسلمانی محمد بن عبدالله کفر اعلام کردند و استدلال پشت استدلال و مارا به اینجا رساندند.
    – بازهم اضافه کنم که وقتی تاریخهای اسلامی ایرانزمینمان را میخوانیم میبینیم که بزرگان مملکت و بزرگانی که در خانه ها بودند به مردم بد کردند و آنها بودند که به انسانها خیانت کردند و مارا گمراه کردند , هرکس در این مملکت کلید دستش بود از کلیدش سوء استفاده کرد و گمراه کرد ، نمونه اش همان دو نفر فیلسوف ایرانی که در خطوط بالا نامشان را بردم و همچنین پادشاهان ترک تباری که در ایران قرنها ماندند و ماندند
    ، اینها چه لجنی درست کردند برای ما

  • Razmjoo

    امروز که در دست توام مرحمتی کن ٪ فردا که شوم خاک، چه سود اشکِ ندامت؟ ( حافظ ) 
    این در موردِ عزیزانمان.
    و در رابطه با توسل به ائمهِ اطهار، باید گفت که وقتی امام و یا ُکره او با نا اگاهی و خوردن َسم، مانند مرگِ موش و یا امشی به عالمِ هپروت تشریف فرمائی فرموده اند، 
     چگونه توانائی کمک و یاری رساندن به دیگران را دارد؟؟؟ این! فقط نمونهِ بارز 
    وجودِ خرافات و چرخانیدنِ دکانِ حماقت بوسیلهِ قومی مفتخور، فاسد و متظاهر یعنی اخوند جماعت است و بس.
    همچنان که همگان دانند، امامزاده های سیار نیز چند سالیست که برای تلکه کردنِ هموطنان عزیز و زحمتکشِ روستائی مان، اختراع شده اند و بی مایه  گان پلیدِ مکتبی چند استخون که واقعا معلوم نیست به چه حیوان زبان بسته ای تعلق دارند را در تابوتی می گذارند، برایش ضریعِ مبارک، یک نام کذائی با یک شجره نامهِ مجهول و از همه مهم تر، صندوق جمع اوری صدقاتِ  می سازند که واقع پولِ  نادانیِ متوسلین را گردهم اورند که مثلِ همیشه با حاصلِ دسترنجِ دیگران بتوانند هزینه های کثافتکاری های خود را تامین کنند.
    ننگشان باد!!!
    رزمجو

  • Iranirasool

    من به سلامت عقل تو شک دارم که  به ظاهر مسائل توجه داری و عمق فکری نداری .هیچکس از کسانی که به رحمت حق رفته اند طلبی ندارد مردم افراد شریف و خوب را سافی خود در مقابل خدواند قرار میدهند و نهایتا از خداوند متعال یاری و کمک میخواهند. تو راه و اندیشه ناپاکت را به خطا رفته ای و ایراد از خود تو و نحوه فکر کردنت است .ریشه فکر تو آلوده است و مطمئن باش حرفایت باعث تغییر عقیده هیچکس نخواهد شد .برو یک کلمه بمیر با این فکرت

    • Mehranghn

      حرف حساب جواب ندارد این ها همه خرافات و خزعبلاتی است که آخوندها برای عقب نگه داشتن ملت ایران سر هم کرده اند و از حماقت و سادگی مردم سو استفاده می کنند تا همچنان جیبهایشان را پر و خود را بر مسند قدرت باقی نگه دارند. روزی که نسلهای بعد به مدد مطالعه و دسترسی به اطلاعات کاسه تمام این خرافات را جمع کنند دور نیست.

  • Ramin

      *یا ایها الذین آمنوا**…*ای کسانی که ایمان آورده اید! سر جدتون ، جان مادرتون کاری به کار کسانی کهایمان نیاورده اند نداشته باشیدای کسانی که ایمان آورده‌اید، از هر کجا آورده‌اید برید بذارید سر جاشای کسانی که ایمان آورده اید. خودتان را جدی نگیرید. *به بادی بندیدای کسانی که ایمان آورده اید، آیا آنان که با تیغ، ریش می زنند، با آنان که با
    ریش، تیغ می زنند برابرند؟؟؟ای کسانی که ایمان آورده اید…آیا ایمانتان با دیدن تار مویی می لرزد؟ هماناخاک بر سرتون!ای کسانی که ایمان آورده اید ، گاهی باز گردید و به آنچه ایمان آوردید نگاهیدوباره بیندازیدای کسانی که ایمان آورده‌اید، بهتر است زندگی کنیدای کسانی که ایمان آورده اید نمی خواهید بیندیشید به چی  ایمان آورده اید؟ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر سیمان آورده بودید تا حالا مملکت آباد شده بود.
    رامین

  • Abazarghafary

    همه عالم ، پی معرفت و علم و صنعت بودند …ما ، نشستیم گریان و عبادت کردیم //همه از  بندگی و امتی برگشتند آقا شدند …. ما به دست خودمان به عقب عودت  کردیم //غربیان در پی تسخیر فضا و رونق علم … ما دست به خایه میان رکعت دو و سه شک کردیم  //اسپینوزا و کانت و دکارت را دیدیم ولی … کس خلانه رجعت به امام  امت کردیم //ان قاتل عظما ، که خمینی نامش بود ….بر تخت امامت  بنشاندیم  و به به کردیم //هر فرضیه ای که علم و بیگ بنگ گفتند …ما به عشق محمد و پنج تن ال عبا  رد کردیم // با   روشنی لامپ ،صلوات بر محمد گفتیم … بر ریش ادیسون خندیدیم و اصرار به حماقت کردیم // با  کوفتن زنجیر و قمه در روز عاشورا …جفتکی به تمدن زدیم و راهش را سد کردیم // در عصری که زنان مدیر و رهبر و شاه هستند …ما به دیدن عجوزه های چادری عادت کردیم //ما نه تنها به خود و  همه خلق جهان ..که به چند نسل، بعد از خود هم بد کردیم // 

  • Homayoun shirazi

    It is easy to blame the uneducated general populace for adherence to superstition But what is not considered here is the years of neglect of education of the masses to build the framework for challenging superstition from within oneself.  Also, there is the matter of need for connectivity to a higher power when humans are desperate and feel powerless.  In that environment of abysmal repressive domination by a few the sense of desperation generates its own force.  Thusly driven, they seek solace from whatever is available to them that gives them hope.  Conceptualization of this is easy.  The next time you find yourself in a predicament beyond your capacity to handle, see how quickly and unconsciously your thoughts gravitate towards a supernatural remedy, even for a second 

  • Fwafawf

    اینقد شعور شما و خواننده هاتون پایینه که فرق امامامای معصوم رو با مرده ی خودتون
    و خودمون یکی میدونین
    شما یه مشت نادون که فقط دهنتون به سمته اروپا و آمریکا بازه
    از شما انتظاری نمیره چون به هیچی اعتقاد ندارین
    حتی به آدم بودن خودتون
    کاری هم از دستتون بر نمیاد جز چرت و پرت گفتن