بحران گرما و بی آبی در ایران ۰

ایران در کمربند بیابانی

کمربند بیابانی از صحرای افریقا شروع شده به مصر و عربستان رسیده و از ایران به سمت بیابانهای چین و مغولستان می رود. کشور ایران یکی از کشورهای کم آب جهان بوده است و مردم ایران همواره به سخت کوشی برای یافتن آب در بیابانها مشهور بوده اند . کاریز (قنات) ایرانی در هفته گذشته بعنوان میراث جهانی به ثبت رسید. در شگفتی کاریزهای ایرانی همین بس که عمیق ترین چاه آن به ۳۵۰ متر عمق زمین می رسد که بدون تجهیزات مدرن امروزی کندن چنین چاهی یک کار بی نظیر و جهانی بوده است.

اما شوربختانه بی توجهی رژیم اسلامی به فرهنگ غنی ایران باستان که بر مبنای آبادانی زمین و ساختن باغ و پردیس بود، باعث شده است که مردم ایران بجای  پرداختن به آبادانی و سرسبزی وطن ، سرگرم مراسم توسر زنی حسین و سفر کربلا شده اند.

همه بدنبال آبادی کشورشان بودند و ما در حال آبادی لبنان و بوسیدن ضریح امامان!

همه بدنبال آبادی کشورشان بودند و ما در حال آبادی لبنان و بوسیدن ضریح امامان!

آیا توجه به زیست بوم کار فرهنگی نیست؟

دهها و بلکه صدها بنیاد و سازمان مذهبی در ایران تشکیل شد اند. کارکرد این سازمانهای بیهوده چیست؟ حتی تلویزیون و رادیو هم به منبر آخوند و روضه خوانی و مداحی بدل گشته است. اما توجه به زیست بوم (محیط زیست) و فرهنگ سازی درباره آن در پایین ترین سطح قرار دارد. بودجه های فرهنگ کشور در انحصار حوزه ها و بنیادهای مذهبی است تا روز بروز خرافات را تبلیغ و توسعه بخشند. دامن زدن به مذهب و خرافات را کار فرهنگی نامیده اند و بودجه فرهنگ را بجای هزینه کردن در هنر و ادب ایرانی و افزایش آموزش برای آبادانی وطن ، در مذهب و خرافات هزینه می کنند.  چرا که نه! از درختکاری و فرهنگ سازی برای حفظ وطن و زیست بوم که پولی برای ملّا در نمی آید.

اینگونه است که در ایران ، زمانی که از بودجه بخش فرهنگ سخن گفته می شود در واقع منظور بودجه بخش خرافات مذهبی است.

 بودجه های فرهنگ کشور در انحصار حوزه ها و بنیادهای مذهبی است تا روز بروز خرافات را تبلیغ و توسعه بخشند. دامن زدن به مذهب و خرافات را کار فرهنگی نامیده اند و بودجه فرهنگ را بجای هزینه کردن در هنر و ادب ایرانی و افزایش آموزش برای آبادانی وطن ، در مذهب و خرافات هزینه می کنند. چرا که نه! از درختکاری و فرهنگ سازی برای حفظ وطن و زیست بوم که پولی برای ملّا در نمی آید.

بودجه های فرهنگ کشور در انحصار حوزه ها و بنیادهای مذهبی است تا روز بروز خرافات را تبلیغ و توسعه بخشند. دامن زدن به مذهب و خرافات را کار فرهنگی نامیده اند و بودجه فرهنگ را بجای هزینه کردن در هنر و ادب ایرانی و افزایش آموزش برای آبادانی وطن ، در مذهب و خرافات هزینه می کنند. چرا که نه! از درختکاری و فرهنگ سازی برای حفظ وطن و زیست بوم که پولی برای ملّا در نمی آید.

بحران و جنگ آب در ایران

همانطور که در گذشته گفتیم ، مدیریت کلان کشاورزی ایران سالهاست به بیراهه می رود. کشت برنج در کشور بی آبی مانند ایران به گواه آمار کاری احمقانه است. چون ارزش آب مصرفی برای کشت برنج از خود برنج بیشتر است.

کشاورزان  ایرانی از مدیریت آب و انتخاب محصول با توجه به آینده آبی ایران اطلاعی ندارند.سدهای متعدد و کانالها هم نتوانسته است به بحران بی آبی کمک کند. در واقع بدون تغییر محصولاتی مانند گندم و برنج به محصولات پربازده که مطابق شرایط کم آبی ایران هستند، امیدی به آینده آبی برای ایران نیست و بحران آب سال به سال شدیدتر خواهد شد. درگیری مخالفان انتقال آب با مأموران امنیتی و انتظامی در بلداجی روز سه‌شنبه گذشته با کشته شدن یکی از اهالی و زخمی شدن و بازداشت گروهی از معترضان همراه شد. اما چرا انتقال آب با ریخته شدن خون همراه شده است؟

درگیری مخالفان انتقال آب با مأموران امنیتی و انتظامی در بلداجی روز سه‌شنبه گذشته با کشته شدن یکی از اهالی و زخمی شدن و بازداشت گروهی از معترضان همراه شد. اما چرا انتقال آب با ریخته شدن خون همراه شده است؟

درگیری مخالفان انتقال آب با مأموران امنیتی و انتظامی در بلداجی روز سه‌شنبه گذشته با کشته شدن یکی از اهالی و زخمی شدن و بازداشت گروهی از معترضان همراه شد. اما چرا انتقال آب با ریخته شدن خون همراه شده است؟

کسی نمی داند از کجا خورده است!

از این پس باید منتظر درگیری بیشتر مردم ایران با یکدیگر بر سرآب بود. مردم بی فرهنگ و نادانی که با آب چاه برنج  می کارند و به این کار افتخار هم می کنند. این فقر فرهنگی است. کشاورزی که نمی داند آینده خود و خانواده اش را با مصرف بی پروای  آب به خطر انداخته است و بیخبر از همه جا بدنبال سهم آب خود است. امثال این کشاورزان بسیارند که نمی دانند از کجا خورده اند.

زمانیکه به حج و کربلا می روند و برای ضریح آینده امامان به خیابان می ریزند، گمان می کنند که این ضریح و امام مرده اش آب از آسمان می فرستد! نخیر ! هیچ آب وسیله ضریح و امامان فرستاده نمی شود. آبخیزداری یک علم است و مدیریت محصول و آبیاری هم علم است. بنابراین بی فرهنگی کشاورزان و بی اطلاعی درباره انتخاب محصولات مناسب مناطق کم آب مشکل اصلی است. کشاورزان ایرانی عمدتاً سنتی کشت می کنند و براحتی حاضر نیستند محصول تازه ای را بپذیرند. اما تا دلتان بخواهد دعا و نذز می کنند که ابوالفضل برایشان آب از آسمان بفرستد! یعنی نمی دانند که از کجا خورده اند. از کم دانشی خود و عدم مدیریت و فرهنگ سازی دولت است که خورده اند!

خط قرمز را رد کرده ایم

ایران سالهاست که خط قرمز کاهش آبهای زیرزمینی را رد کرده است و با این وجود کسی به فکر نیست. آبهای چند نسل آینده را هم ما مصرف نموده ایم. ریزش و سقوط سطحی زمین در دشت رفسنجان و مناطقی از تهران نشان می دهد که منابع زیر زمینی ایران به پایان نزدیک شده است و خطرات زیستی و انسانی فراوانی ما را تهدید خواهد نمود.

پافشاری بر کشت محصولات پر مصرف که آب را بشدت هدر می دهند خود حقیقتی تلخ است که بدون قانونگذاری و وجود دستگاه اجرایی سالم و متخصص در دولت ، کوچکترین امیدی به بهبود شرایط فعلی نیست . امیدواریم کار به ادامه دعوا و نزاع برای آب نکشد .