بایگانی

چرا باید به انتصابات رژیم یک نه بزرگ گفت؟۰

سیرک تبلیغاتی رژیم باز به راه افتاده و این بار چند دلقک جدید و البته یک دلقک بازنشسته را به صحنه آوردند تا بیچاره ملت را فریب دهند و به پای صندق رأیی بکشانند که چون کلاه شعبده بازان می ماند؛ آنچه که درون آن می رود همان نیست که برون می آید!

اصلاح طلبانِ ولایَت مَدار؛ مَهدی شما همچون سَتارِ ما نیست، بی جَهت نگرانَش نَباشید!۳

زندانی سیاسی ستار بهشتی است، مهندس طبرزدی است، نسرین ستوده است، حسین رونقی ملکی است، مجید دری ها و اسانلو ها هستند؛ اگر آن آزادی خواهانِ جان بَر کف زندانیان سیاسی نامیده می شوند، به راستی "زندانی سیاسی" نامیدن هاشمی ها، لکه دار کردن دامانِ پاکِ آن فرزندانِ راستین میهن است.

به دلیل سکوت من و شما؛ ستار را زیر شکنجه کشتند و مادر پیرش را مجروح کردند۸

برگزاری مراسم چهلم ستار بهشتی با ضرب و شتم و بازداشت اعضای خانواده وی حاضران همراه بوده. سخنان مادر بهشتی در این مراسم بسیار تکان دهند و متاثر کننده بود.او در حالی که پلاکارد بزرگی از عکس پسرش در دست داشت، با صدایی رسا در حالی پیشاپیش جمعیت راه می رفت،فریاد می زد: افتخارمه، من مادر ستار بهشتی هستم.

اگر احمدی مقدم ۲۴ ساعت زیر شکنجه کهریزک طاقت آورد و دم نزد، به منتقدان خرده بگیرد!۲

اسماعیل احمدی مقدم با اعتراض به برکناری رئیس پلیس فتای تهران گفت: "متاسفانه باب شده هر اتفاقی می‌افتد می‌گویند باید استعفا بدهند و کنار بروند. اما این که فردی که گناهی نکرده را برای کاهش فشار افکار عمومی برکنار کنیم. درست نیست چرا که باید بررسی کنیم مقصر و قاصر کیست و با وی برخورد قاطعی صورت گیرد."

مقایسه شرافت یزید و رذالت خامنه ای در رفتار با اسیران!۱۸

خواندن سخنرانی بی پروای زینب در مجلس یزید، پس از واقعه عاشورا بسیار تکان دهنده است. نه به دلیل خشم و بی باکی زینب، زیرا که سخنرانی هر خواهر دردمند و دلشکسته ای این چنین خواهد بود. اما شگفت آور، حق آزادی بیان در دوره حکومت آزاد منشی یزید، و مقایسه شرافت او با سردمداران حکومت اسلامی ایران است!.

آیا آخوند مشهدی گوش شنوایی دارد تا فریاد اعتراض ستوده ها و ملکی ها را بشنود؟۱۰

دکتر محمد علی ملکی ريیس پیشین دانشگاه تهران، در خرداد ۱۳۹۱ نامه ای انتقادی خطاب به ملای مشهدی نوشت که چشم نابینای آخوند خودکامه نتوانسته مفاد آن را بخواند، و یا درک کند. دکتر ملکی نامه دیگری به تازگی نوشته و آن را به زنده یاد ستار بهشتی و جان باختگان دیگر در ستمگاه اهریمن پیشکش و تقدیم نموده است.

دَرماندگیِ ایرانیان ریشه در بی تفاوتیِ مَردمان دارد!۱۵

چون نیک بنگریم، این فرجامِ تلخی که برای ما رقم خورده و این مصیبتی که گریبانِ ملت مان را گرفته و رها نیز نخواهد کرد؛ همه این فقر، بیچارگی، درماندگی و آوارگی ایرانیان، تمامن از بی تفاوتی و بی خیالی مردمان سَر چشمه میگیرد.

وَ “بی گُناهی” است که در بَرابرِ سَتار بهشتی، زانو می زَند!۷

به راستی ستار بهشتی، وبلاگ نویسِ جوانِ سی و پنج ساله ای که به جُرمِ حقیقت گویی و انتقاد، زیر شکنجه مزدورانِ سید علی خامنه ای، در زندان جانِ خود را از دست داد، سَمبلِ بی پناهی و بی دفاعی منتقدین و قلم به دستان در ایران زمین است.