هژمونی طلبی بخشی از اپوزیسیون و تلاش برای مصادره جنبش سبز ۹

بسیاری از ملت های عرب منطقه در طی چند ماه اخیر با استفاده از شاهراههای اطلاعاتی، هفت شهر عشق و آزادی را سیر نمودند. اما ما ایرانیان بعد از صد سال تلاش، همچنان اندر خم “همان” کوچه بن بست هستیم! چـــرا؟. پاره ای از چرای این حقیقت تلخ را می توان با الهام از دلایل موفقیت خیزش نسل جوان عرب در وادی خود شیفتگی و خودمحوری بخشی از اپوزیسیون برونمرزی ایرانیان جـُست.

این نقشه بخش بزرگی از خاورمیانه را نشان می دهد که مردم آن  در برابر رهبران خودکامه، دیکتاتور خود ایستاده اند، و به دنبال آزادی و دموکراسی هستند. 

این نقشه بخش بزرگی از خاورمیانه را نشان می دهد که مردم آن در برابر رهبران خودکامه، دیکتاتور خود ایستاده اند، و به دنبال آزادی و دموکراسی هستند.

اقدام شجاعانه جوانان عرب تحسین برانگیز است زیرا که بقول مولانا حیلت را رها کردند وعاشقانه پروانه گشتند و اندر دل آتش آزادی درآمدند؛ سینه ها را از کینه ها شـُستند و شراب عشق را پیمانه شدند تا دیگران از این پیمانه عشق و آزادی بنوشند. اما مهمتر اینکه جمله آنان جان شدند تا لایق جانان شدند، و برای “سر” شدن با یکدیگر به رقابت نپرداختند.
مولانا می گوید “گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را، دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو, رو لانه شو. گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه، ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو, رو شانه شو”. متاسفانه اپوزیسونی که خود را “سر” می داند، چرا باید برای زلف ِ صنم ِ آزادی ِ “دیگران” شانه شود؟. چرا؟. و اینگونه است که ما همچنان اندر خم کوچه خودپرستی، هم خویش را از نسل جوان بیگانه کردیم و هم خانه را ویرانه!.

در شرایطی که موج آزادیخواهی سواحل اعراب را از دریای مدیترانه تا دریای عمان و از خلیج فارس تا دریای سرخ درنوردیده است، و جوانان جملگی از جان گذشتند و در درون کشتی استبدادزده ملوان شدند تا آن را به ساحل آزادی برسانند. هیچ ناخدای خودگماشته ای از آنسوی “ساحل عافیت” برای آنها نسخه “رهایی” نپیچید. متاسفانه در مورد خیزش نسل جوان ایرانی که به جنبش سبز معروف است، اینگونه نشد. بسیاری از چهره های اپوزیسیون که خود را نه تنها “سر” بلکه “سری برتر از سرها” می دانند، خوشحال شدند که جمله جوانان کشور جان شده اند و اینک لایق هدایت و رهنمودی توسط جانان آسوده در سواحل تبعید هستند.

اما در این میان, یک مشکل کوچک یا بهتر بگویم دو مشکل کوچک وجود داشت؛ و آن این بود که جوانان بپا خاسته, موسوی و کروبی را رهبر نمادین جنبش می دانستند و در کنار فریاد مرگ بر دیکتاتور و جمهوری ایرانی، شعار یا حسین میر حسین نیز سر می دادند.
شعار و مطالبات ساختارشکن نسل جوان که می خواهد از تمامیت سیستم شکست خورده و غیر قابل اصلاح جمهوری اسلامی عبور کند, بر همه آشکار است، و مستلزم قلمفرسائی نیست. در نتیجه آنچه را که عیان است می گذارم و می گذرم.

یکی از صدها تظاهرات جوانان ایرانی درون کشور که به پشتیبانی جنبش سبز برخاستند، و برای آزادی و دموکراسی ایران، جان خود را سپر بلا قرار دادند.

یکی از صدها تظاهرات جوانان ایرانی درون کشور که به پشتیبانی جنبش سبز برخاستند، و برای آزادی و دموکراسی ایران، جان خود را سپر بلا قرار دادند.

بهرحال علیرغم پیچیدگی های عینیت موجود درونمرزی، متاسفانه مبارزه برای قطع “سر” از “بدنه” جنبش سبز توسط بخشی از اپوزیسیون برونمرزی تحت عناوین و اسامی مختلف آغاز شد. در ماههای اخیر رژیم جمهوری اسلامی نیز به کمک اپوزیسیون شتافت و تلاش نمود تا عملا ً سران نمادین جنبش را از بدنه جامعه که جنبش سبز در بطن آن موجود است، جدا کند؛ و تصور رژیم بر این است که در این راستا تا حد زیادی موفق شده است.

تکفیرهای متضاد اما عملا ً همسو بر علیه جایگاه و عملکرد موسوی و کروبی توسط برخی از اپوزیسیون از یک سو و رژیم جمهوری اسلامی از سوی دیگر مطرح می شود.گروه ها و محافل متعددی در بین اپوزیسیون برونمرزی که داعیه رهبری را در سر می پرورانند، با شعارهای مختلف به میدان آمده اند تا برای همیشه کار موسوی و کروبی را یکسره کرده و خود را رهبر جنبش سبز معرفی کنند. برای اثبات محق بودن خویش حتی انتخابات “کـلـیـکـی” در اینترنت انجام داده اند تا بصورت دمکراتیک برای همگان ثابت شود که بدنه جنبش سبز می خواهد از موسوی و کروبی اعلام برائت کرده و خود را به این “سرهای منتخب” وصل کند و نتیجتا ً مصادره خودخواسته جنبش سبز صورت گیرد.

البته این نه تنها حق دمکراتیک بلکه وظیفه هر گروهی است تا با متشکل شدن، کمال مطلوب و خواسته های خود را به مردم معرفی کنند و در جهت باروری و سمت و سو دادن مطالبات مردمی به سوی ایده آل های سیاسی و یا مسلکی خود تلاش نمایند.
رقابت سیاسی برای تسخیر آرای مردم زمانی میسر است که میدان و قوانین بازی در یک جامعه آزاد و دمکراتیک برای همه مهیا شده باشد. رقابت سیاسی سالم با موج سواری تخریبی، موازی سازی توهینی و هژمونی طلبی فرقه ای تفاوت فراوان دارد.

آسیب پذیری بالقوه  جنبش سبز به دلیل سرکوب بدنه آن و حبس و حصر رهبران نمادین آن باید مورد مداقع کسانی که خود را دمکرات و آزدیخواه می دانند قرار گیرد. باید به شعور و آگاهی نسل جوان احترام گذاشت. آنها می دانند که چه می خواهند، و مهمتر اینکه چگونه با پرداخت کمترین هزینه و بهره برداری هوشمندانه از کانال ها و پتاسیل های موجود در جامعه به مطالبات مدنی ـ سیاسی خود دست یابند. البته نگرانی نسل قدیم که در امتحان بهمن ۵۷ رفوزه شد، ظاهرا ً این است که جوانان عصر اینترنت امروزی ممکن است همان اشتباه دیروزی ها را تکرار کنند. براستی از کی تا بحال “رفوزه شده” می تواند با اتکا به تجربه “مردودی” خود، درس موفقیت به دیگران بیاموزد؟. وانگهی ما که بعد از سه دهه زندگی در جوامع دمکراتیک و آزاد غربی خود نتوانستیم “مهربان” باشیم، چگونه می توانیم درس “مهربانی های” خود را به نسل جوان منتقل کنیم؟.

این روزها شاهد اعلام موجودیت گروهای مختلفی تحت عناوین کنگره و شبکه و جنبش و مجلس و دولت در تبعید و غیره هستیم. نکات مشترک آنها الحاق کلمه سبز در کنار نام گروه خود، و حمله به سران نمادین جنبش سبز می باشد. تقریبا ً همه آنها بطور انحصار طلبانه ای شیفته “پروژه های خود محور” هستند که “غیرخودی ها” در درون آن جایی ندارند. اگر کمی سماجت در تفحص بخرج بدهید، می توانید دُم خروس خودی را از زیر عبای آزادیخواهی آنان بوضوح ببینید. یکی می گوید عضویت در کنگره ملی برای همه ایرانیان آزاد است ـ منحای فلان گروه. دیگری ادعا می کند که برای آنها خودی و غیرخودی فرقی ندارد ـ مگر اینکه از فلان دسته و طیف باشند.

دست کم دو گروه می خواهند جنبش جوانان ایران را به بیراهه کشند، و آن را خراب می کنند، یکی آنهایی که ادعای سیاست و رهبری می کنند، و در خارج نشسته اند، و دیگر شماری که یا وابسته به رژیمند، و یا می خواهند رژیم اسلامی برجامانده، تغییر جزئی پیدا کند. ۵ نفر زیر، از این گونه اند. اکبر گنجی، عطاالله مهاجرانی، عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، و محسن کدیور پنج تن فیلسوفان نواندیش مسلمان و یا شومن های فیلسوف نما، که هفته گذشته در لندن “اتاق فکر جنبش سبز″ را راه اندازی کردند، یعنی کسانی که نخستین آموزش های خود را از شریعتی فراگرفتند.

دست کم دو گروه می خواهند جنبش جوانان ایران را به بیراهه کشند، و آن را خراب می کنند، یکی آنهایی که ادعای سیاست و رهبری می کنند، و در خارج نشسته اند، و دیگر شماری که یا وابسته به رژیمند، و یا می خواهند رژیم اسلامی برجامانده، تغییر جزئی پیدا کند. ۵ نفر زیر، از این گونه اند. اکبر گنجی، عطاالله مهاجرانی، عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، و محسن کدیور پنج تن فیلسوفان نواندیش مسلمان و یا شومن های فیلسوف نما، که هفته گذشته در لندن “اتاق فکر جنبش سبز″ را راه اندازی کردند، یعنی کسانی که نخستین آموزش های خود را از شریعتی فراگرفتند.

باید به شعور و آگاهی سیاسی نسل جوان ایرانی احترام گذاشت. آنها کمتر از جوانان تونسی و مصری و لیبیایی و سوریه ای نیستند. همانگونه که جوانان تحسین برانگیز این کشورها بدون داشتن دهها رادیو تلویزیون ماهواره ای اپوزیسیونی و دهها رهبر منتظر و دولت در تبعید توانستند دیکتاتورها را به چالش بکشند، جوان ایرانی نیز می تواند با درایت و به دور از تعصب مسلکی سرنوشت خود را رقم بزند، به شرط آنکه ما ساحل نشینان در غربت معذورات و محدودیت های آنان را درک کرده و به تیزهوشی مبارزاتی و تاکتیکی آنها اعتماد کنیم و از موعظه و تعیین تکلیف برای آنها از راه دور بپرهیزیم.

نگارنده در سال ۱۳۸۸ در مقاله ای تحت نام “آسیب‌شناسی جنبش سبز و نقش افراطیون در اپوزیسیون برون‌مرزی” نوشتم که “نسل جوان و آگاه امروز بر خلاف نسل متعصب ِ ماقبل خویش مسائل را از پشت عینک های سیاه و سفید ایدئولوژیکی و مطلق گرایانه نمی نگرد. موسوی و کروبی همواره اذعان نموده اند که رهبران این جنبش ِ خودجوش نیستند. در نتیجه بحث و جدال بر سر رهبری نیست. وابستگی گذشته آنها به رژیم و محدودیت‌ها و معذوریت‌های فعلی آنان بر هیچ‌کس پوشیده نیست. اما هیچکس نمی‌تواند نقش نمادین و عملی آنها را بعنوان “ســپــر” (و نه ضرورتا ً رهبر) انکار کند.
در این مرحله از مبارزه جنبش سبز نقش “سپری” رهبران نهادین آن حائز اهمیت است. همانگونه که از حامیان برونمرزی و حمایت مجامع بین المللی از جنبش سبز استقبال می‌کنیم، باید از همراهی و “پوشش حفاظتی” و مواضع شجاعانه شخصیت‌های حامی درون‌مرزی و مدافع جنبش سبز تا زمانی که همراه مردم هستند، علیرغم تفاوت‌های نظری واختلاف مسلکی با آنها، قدردانی و حمایت کرد.

جنبش سبز قیام نسل جوان است که نمی‌خواهد درگیر نبردهای دیروز و اسیر دگم اندیشی گذشته باشد. آنها بر علیه هر چه که “کهنه و فرسوده” است قیام کرده‌اند. کــهــنــه‌ای که بوی دشمنی و نفرت و خرافه پرستی و تعصب و مطلق اندیشی می‌دهد. “ما” به این نسل بدهکاریم، و آنها حق دارند خود را از دست “ما” خلاص کنند”.

اکنون قرن بیست و یکم است، سده ای که انسان ها از دنیای خرافات ، و افسانه بیرون آمده، به جهان دانش و خرد روی می آورند. قرن کنونی قرن آزادی  و دموکراسی،  و کرامت انسانی است. بنابرین، بیش از این، جای و دیکتاتور، وخودکامه هایی مانند مبارک، بن علی، و خامنه ای نخواهد بود. 

اکنون قرن بیست و یکم است، سده ای که انسان ها از دنیای خرافات ، و افسانه بیرون آمده، به جهان دانش و خرد روی می آورند. قرن کنونی قرن آزادی و دموکراسی، و کرامت انسانی است. بنابرین، بیش از این، جای و دیکتاتور، وخودکامه هایی مانند مبارک، بن علی، و خامنه ای نخواهد بود.

اینک بعد از ۲۲ ماه ایستادگی و مقاومت شجاعانه، موسوی و کروبی و همسران آنها، سزاوار انتقادات مثبت و پیشنهادات سازنده بهمراه حمایت و تحسین هستند. این زیبنده انسان های فرهیخته نیست که در چنین شرایط حساسی همایش و کنگره و گردهمایی های “خودی” را از یک سو تبدیل به مجلس “ختم سیاسی” برای موسوی و کروبی، و از سوی دیگر به مراسم تفویض رهبری جنبش سبز به “خودگمارده” های منصوب گروه خودی بکنند.
حقیقتا ً باید در تعمیق دستاوردهای جنبش سبز کوشا شد. اینها به موسوی و کروبی ایراد می گیرند که “غیرخودی” ساختارشکن را بر نمی تابند، اما متاسفانه خودشان در حیطه عملکرد خویش “غیرخودی” را حذف می کنند. بهر روی بجای پیروی از میل و هوای مسلکی خویش باید از قالب اندیشه های کهنه برون شد و در گشودن قفل استبداد همانند دندانه های کلید با نسل جوان همراه شد. بقول مولانا ” اندیشه ات جایی رود وانگه تو را آنجا کشد، ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو. قــفــلـی بود میل و هوا بنهاده بر دل های ما، مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو!.

  • ښګردها های دیګر استعمار بین المللی دعوی سر بزرګان ایران قدیم و یا امپراتوری پارس و آیا بزرګان و دانشمندان ایران بزرګ یا امپراتوری پارس تنها مال مردم ایران کنونی هستند؟ نمیدانم که این هم یک شګرد سیاسی دیګر است و یا خود جوش که مردمی بزرګان امپراتوری کورش و یا ایران باستان و ایران بزرګ را وسیله اختلاف بین مردم ما کرده اند مثلا مولوی ترک است ایرانی یا پارس است و یا افغانی و بلخی؟ رستم قهرمان باستانی ایران افغانی است و یا پاکستانی و یا تاجیک ؟ همین طور سعدی حافظ و فردوسی و یا رودکی و جامی منوچهری و… استعمار و استحمار کشورما ایران بزرګ را پاره پاره کرده است وبقول معروف آن شیر را تبدیل به ګربه کرده حالا یا حماقت پادشاهان ما و یا زرنګی وسیاست دیګران بهر حال این کشور ویران شده پاره پاره شده و در بین مردم آن تفرقه های عمیق نیز انداخته شده است با آمدن عربان واسلام به ایران ما با آنان مخلوط شده ایم دختران زیبا عرب همسر ایرانیان شدند و نیز مردان عرب زنان ایرانی ګرفتند تا آنجا که سلاطین مغول هم زنان ایرانی داشته اند ویا شاهزاده خانم مغولی همسر مردان پارسی یا پارتی و دیګران شده اند بدین ترتیب اکنون که ما و مردم مارا به ګروه ها و کشورهای کوچک تقسیم کرده اند نبایست ګول استعمار بین المللی را بخوریم.

    وسر مثلا جلال الدین مولوی رومی با هم قهر کنیم که ترکان ترکیه اورا ترک میدانند و افغانان اورا بلخی وافغانی و ایرانیان ساکن ایران کوچک شده و هرس شده اورا مثلا تهرانی میدانند؟ تهرانی که در آن زمان اصلا وجود نداشته بود واګر بوده یک دهکده بی نام نشان بوده است و شهرهای ایرانی و یا پارسی آن زمان بخارا سمرقند و… بوده است بلخ و هرات و… قونیه و … این است که ما ملتهای خاورمیانه همه یک ملت هستیم دلیلش هم این است که بسیار بهم شبیه هستیم حتی میګویند اسکندر سربازان خود را مجبور میکرده که زن پارسی و یا ایرانی بګیرند و مردان ایران بزرګ آن زمان را به یونان کوچ میداده تا با یونانیان و رومی ها عروسی کنند بدین ترتیب ما هم یک ملت هستیم که بایست چیزی مثل ایالات متحده آمریکا و یا ادتحادیه اروپا بګردیم تا در دنیای امروزی اینهمه توسری خور نباشیم مثلا ابن سینا مال تمامی مردمی هست که در قدیم در کشور او زندګی میکردند. همین طور دیګر ستارګان علم دانش و هنر قدیم ما متعلق بهمه مردمان سرزمینهای آن زمان که یک دولت بوده اند هستند دعوی اینکه مال منه ما تو نیست جز آب به آسیابان دشمن قهار ریختن چیز دیګری نیست هم اکنون هم در کشورهای ما هزاران ابن سیناها ریخته اند که بخاطر نداشتن وسیله دانشګاه و کار هرز میروند عوض اینکه درباره افتخارات قدیم با هم درګیر شویم بیایید افتخارات تازه به دنیا هدیه بدهیم با دوستی اتحاد میتوانیم در جایی که درخور ما و فرهنګ ماست دوباره قرار بګیرم اګر از دست فرهنګ استعماری حسادت تمامیت خواهی خود بزرګ بینی طمع و خود پرستی رها شویم و با منطق و استدلال و علم با هم برخورد کنیم نه با جنګ ستیز و قلدری و خود بینی درخت تو ګر بار دانش بګیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را.

    حتما در باره افسانه خدایان شنیده اید که آنان هم برای هرکاری خدایی آفریده بودند و رییس این خدایان هم خدای خدایان بود یا ژوپیتر که همه آفریده دست مردم ویا فلاسفه بودند ولی سوال پیچیده اینکه ما که هستیم و به کجا میرویم و برای چه بوجود آمده ایم پاسخی فعلا ندارد زیرا نه دانش ما ونه عقل ما توانایی حل این مشګل را اکنون ندارد . ولی آنچه برداشت میشود خدا یعنی نور محبت خدمت عشق دوستی و خوبی و پاکی همان چیزی که اشو زرتشت هم ګفت و حضرت مسیح هم ګفت و حضرت محمد هم ګفت و حضرت بهاالله هم ګفت که مردم را به عشق و دوستی و محبت فرا خوانده بودند . خوب اګر در این وسط عده ای دزد و شیاد آمدند و سو استفاده هایی از مردم عامی و ساده دل کردند تقصیر را میتوان ګردن که انداخت؟ آیا این یک فکر ضاله است که سراپرده یګانګی در عالم بلند شد به چشم بیګانګی بهم ننګرید که همه بار یک دارید و برګهای یک شاخسار و ګلبرګهای یک ګل کجای این جمله ها ضاله است ؟ یا می بخود منبر بسوران مردم آزاری نکن یا ای برادر چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است . اګر ما حریص هستیم تمامیت خواه هستیم دروغګو و شیاد هستیم دزد و فاسد هستیم تقصیر را نبایست به ګردن دیګران بیاندازیم یا ادیان الهی و یا مکتبهای اجتماعی؟ از ماست که برماست تقصیر از چاپلوسان متملقان و دیکتاتور پروران است و شیادان و دزدان و تمامیت خواهان نه فلاسفه و…

    ابن سینا مربوط به تمام مردمی هستند که در قدیم در ایران بزرگ و یا امّپراتوری ّپارس زندگی میکردند ماهمه یک ملت هستیم ودستهای استعمار واستحمار ما از هم جدا کرده است تمامی کشورهایی مثل افغانستان تاجیکستان ازبکستان ترکیه و سایر کشورهایی که در قدیم یک کشور بودند همانقدر به برزگان خود بایست افتخار یکنند که مردمی که در ایران کوچک شده امروزی و سیاسی امروزی زندگی میکنند؟ دعوی سر افتخارات همه مردم ایران زمین قدیم شاید تنها به نفع استعمار گرانی باشد که میخواهند بیشتر از این بین ما تفرقه بیاندازند وگرنه تمامی خاورمیانه شاید با هم مخلوط شده و یک نژاد باشد کشورهایی که تازه تاسیس شده اند و حتی اسم خانوادگی یک خاندان هم به آخر اسم آنان اماله شده است همگی ساخته و ّپرداخته دست استعمار هستند مثل کشور عربستان سعودی فک فامیل یک خانواده که باکمک استعمار بین المللی به پادشاهی رسیده اند وی ا امّپراتوری بحرین که ساخته دست استعمار سرخ و سیاه است تا ما باهم متحد نشویم امکان ّپبیشرفت نخواهیم داشت آیا غیر از این است و اینهم دختر جنګجوی با حجاب ؟ شیوخ عرب با غارت مردم خود سنګ تمام ګذاشته اند و همه پستهای کلیدی و همه کارهای سیاسی را به فک فامیل خودشان میدهند وبقیه مردم خس خاشاک حساب میشوند و فکر میکنند که ټنها آنان هستند که لایق ثروت های نجومی شهوت پرستیهای بی حد و تمامیت خواهی ها هزار یکشبی هستند ومردم بیچاره تنها رعیت و نوکر و کنیزانشان هستند ؟ امپراتور بحرین پادشاه عربستان سعودی ، و دیګر شیخان دزد مال ملتهایشان که همه این ثروتهای افسانه ای را در شرق و غرب بنام خودشان بحساب خوابانیده اند و مردم شان در ناراحتی و با مشګلات زندګی میکنند؟

    مشګل ما همان مشګلی است که همه خاورمیانه در آن درګیرند از یک طرف سیاستهای استعماری و استحماری غرب وشرق و کشورهای برتر و از طرف دیګر دزدی فساد وخیانت و تمامیت طلبی و عشرت طلبی و شهوترانیهای شیوخ مثلا مسلمان عرب که عربان معمولی را غارت و اموالشان را به تاراج میبرند و با حربه دین از دزدیهای خود صرف نظر مینمایند ولی دست آفتابه دزدان را بنام قرآن و حضرت محمد قطع میکنند در صورتیکه دزدان تخم دزد تنها چند دلار دزدی کرده اند ولی آنان میلیاردها دلار از ثروت ملی مردم دزدیده اند و به اربابان خارجی خود رشوه هم داده اند یا باج و با شاخ کردن ایران و اسراییل و لولو کردن این کشورها به دزدیهای خود رنګ ملی ګرایی و اسلام ګرایی میدهند متاسفانه مردمان ما بایست بفهمند که رودر رویی با سایر ملتهای خاورمیانه یک برنامه طراحی شده است که دست دزدان داخلی و خارجی را باز میکند وقتی که عرب و پارسی ترک لر کرد پشتون بلوچ پنجابی اربک تاجیک به پای هم بپیچند و باهم متحد که نباشد که هیچ بلکه با هم رقابت کرده حتی جنګ و ستیز هم بکنند غارتګران و دزدان داخلی و خارجی با دمشان ګردو خواهند شکست ما بایست اکنون متوجه باشیم که دعوای الکی ترک فارس عرب عجم یک تاکتیک بوده که خلفای شهوت پرست تمامیت خواه و خودخواه عرب راه انداخته بودند آنان سرداران پارس را علیه هم و علیه سرداران ترک و عرب با حیله و سخن چینی و فتنه تحریک میکردند تا همیشه آنان با هم سر جنګ و ستیز داشته باشند ویا لااقل باهم متحد نباشند و آن جرثومه فساد بتواند بنام اسلام مردم را غارت و دختران و زنان آنان را در حرمسراهای خود برای شهوت رانی زندانی کند و بعد هم تخم های مردان جوان را میکوبیدند ویا می بریدند و آنان را به حفظ و حفاظت طعمه های شهوت رانیهای خود میګماردند و از بی عقلی و بی سوادی مردم کمال سو استفاده را میکردند .

    شاید اغلب آنان نه به حضرت محمد و نه به قرآن هیچ اعتقادی نداشتند و آنرا نخوانده بودند بلکه از آن به عنوان یک حربه برای عبودیت مردم ساده دل و ساده لوح سو استفاده میکردند همانطوریکه هم اکنون هم این شیوخ بی غیرت عرب همان راه را ادامه میدهند مردمشان را در فساد بیسوادی و بی فرهنګی نګاه میدارند و خودشان در اروپا و آمریکا وسایر کشورهای قصرهای تلایی میخرند و در حمامهایی از عاج ساخته شده با دلبران بین المللی و حوریان زمینی زندګی میکنند و کیف میکنند و به ریش مومنان واقعی هم میخندند که با قناعت و کم پولی زورآزمایی میکنند و شاید به حماقت آنان هم بخندند ولی ګویا مردم عرب دوستان و برادړان ما میروند که بیدار شوند و این دشمنان انسانیت را بپایین بکشند که از صدقه سر اسلام به اینهمه ثروت و شوکت و شهوت رانی و عیش و عشرت رسیده اند و کل کشور را قبصه کرده اند اګر در تاریخ هم دقت کرده باشید آنان نوه های همان پیامبری که شاید به دروغ میګفتند که به او ایمان دارند و مسلمان هستند و تابع او سر بریدند زندګی آنان را با زندګی یک کارګر یک معلم ویا یک استاد دانشګاه در همان کشورهای عربی مقایسه کنید آنوقت متوجه خواهید شد که دزدان واقعی چه کسانی هستند بدون اینکه برای خاطر دزدی و فاحشه سازی دستانشان قطع ګردد یا سنګسار شوند قانون فقط برای مردم فقیر و متوسط قابل اجرا است نه آن دیوانه ګان ثروت شهوت شهرت و تمامیت خواه دزد و قاتل؟ خوب اینها از دین سو استفاده میکنند و دیګرانی که حقشان خورده میشود قربانیان دینها هستند آیا غیر از این است ؟

    انسانها به خوبی و والا بودنشان ارزشمند هستند نه به هیچ چیز دیګر
    ما دونوع شاید انسان داریم انسانهایی والا باشرف و دوستدار بشریت و انسانهایی تمامیت خواه شهوت ران دزد فاسد و ګرګ صفت و غارتګر که اینها برای اینکه مردم جامعه با هم متحد نباشند نژاد های ساختګی و دینهای قلابی و دست خورده و دست در آن برده و ملیتهای الکی را علم میکنند . برای اینکه مردم با هم در جنګ و ستیز باشند و آنان به غارتګری های خود و دزدیهایشان ادامه بدهند . خوی وحشیګری و فساد و رشوه خواری و دزدی راهم آنان عملا پربال میدهند تا اعتماد عمومی و دوستی ها و اعتمادها و کمک ها بکلی ریشه کن شود و مردم بی تفاوت خود خواه ویا ظالم بار بیآیند . به نظر من تمامی اینکارها برنامه ریزی شده است و حتی غذا وبهداشت ما نیز در زیر ستم این تاجران مرګ قرار دارد و غذاهایی به بازار عرضه میشوند که پراز مواد سمی نګه دارنده هستند و باعث سرتان و مرضهای دیګری میشوند . البته ما همیشه مامورین فقیر را مسول میدانیم در صورتیکه همین مامورین فقیر خودشان هم قربانیان ستمګران هستند . عربان هم مثل بقیه زیر ستم شیوخ غارتګر دزد و شهوتران و تمامیت خواه خودشان دارند مثل سایر ملتهای خاورمیانه له میشوند عربان هیج تقصیری ندارند بلکه این خلفا دزد و تمامیت خواه و حیله ګر بودند که مقصرهای اصلی بودند وګرنه خود عربان معمولی هم قربانیان دزدیهای فرمانرویان غارتګر و تمامیت خواه خودشان هستند پیکان بایست بسوی عوامل اصلی نشانه رود نه کارګران معلمان و دانشجویان عرب که همه هم عرب نیستند بلکه به زور عرب شده اند مثل مصریان و آفریقاییان که واقعا عرب نبوده و نیستند تازه عربان هم خودشان مخلوطی از ترکان ایرانیان و عربان هستند . همه اینها شاهکار استعمار و استحمار بین المللی است برای اینکه ملتهای ما باهم متحد نشوند

    متاسفانه از جز بد کل را بد می بینیم

    ما که بچه بودیم از اسلام به عنوان دین پاکی و رستګاری و خوبی صداقت به ما آموزش داده میشد بطوریکه فکر میکردیم هرکس نماز بخواند و روزه بګیرد آدمی والا است ولی خوب بعدها عکس این ثابت شد یعنی دیدیم که اشخاصی که نماز میخوانند و دروغ هم میګویند و دزدی هم میکنند و اکنون که بسیاری از ما به دست شیادان مذهبی غارت شده ایم مسلم است که بعضی ها همه مشګلات را کلا به نام اسلام مینویسند وحتی آنانیکه خیلی خسارت دیده اند با اسلام وحتی با دین دشمن میشوند نمی دانم آیا این درست است که اګر مثلا در سبدی چند تخم مرغ بد بود بایست قضاوت کنیم که همه تخم مرغ ها بدهستند؟ یا اګر یک مثلا آلمانی دزد بود بایست ګفت که همه آلمانها یا آمریکایی ها دزد هستند؟ خوب به همین نسبت ما که از خلفای عرب خسارات بیشمار دیده ایم نفرت در از این نوع در ما هویدا میشده است درحالیکه بسیاری از عربان هم هستند که مثل خود ما دچار همان فشاد و آزار شده بودند و خوب آنان هم بایست از عربان بی زار باشند مثل اینکه ما از دست هموطنان خود هم آزار دیده ایم . که شاید این قضاوت درست نباشد عربان خوب و مهربان هم هستند همانطوریکه ایرانیان کج رفتار و ستمکار هم هستند آلمانی ها و آمریکایی های خوب و آدم هم هستند و در هر ملتی و قومی خوب بد با هم درهم شده اند .

    انجمن‌ و مؤسّسه‌ای‌ بود برای‌ این‌ امور که‌ با وزارت‌ معارف‌

    و فرهنگ‌ رابطه‌ داشت‌؛ و برای‌ از بین‌ بردن‌ لغات‌ عربی‌ و فرهنگ‌
    اسلام‌ نهایت‌ سعی‌ و کوشش‌ را داشتند و در اداره‌ی فرهنگستانی‌ که‌ پشت‌
    مدرسه‌ی سپهسالار بود، برای‌ این‌ موضوع‌ مال‌‌ ملّت‌ بیچاره‌ را
    می‌خوردند و می‌بردند
    نام‌ قبرستان‌ را گورستان‌، و اجتماع‌ را گردهمایی‌، و جمعه‌ را آدینه‌،
    و وسائل‌ ارتباط‌ جمعی‌ را رسانه‌های‌ گروهی‌،
    اینها همه‌ برای‌ دور کردن‌ مردم‌ از لغات‌ قرآن‌ است‌. برای‌ قطع‌ رابطه‌ و بریدن‌ با

    نهج‌ البلاغه‌ است‌. برای‌ عدم‌ آشنایی‌ مردم‌ به‌ جمعه‌ و جماعت‌ است

    برداشتن‌ “طاء” از کلمات‌ و به جای‌ آن‌ “تاء” نهادن‌، مانند تبدیل‌
    کتابت‌ لفظ‌ طهران‌ به‌ تهران‌ روی‌ همین‌ زمینه‌ است
    برای‌ ریاضیات‌ از جبر و حساب‌ استدلالی‌ و فیزیک‌ و شیمی‌ در نمره‌ امتحانی‌ ضریب‌ می‌گذارند؛

    و برای‌ عربی‌ نه‌ تنها ضریب‌ نمی‌گذارند، آن قدر آن را بدون‌ اهمّیت‌ و در درجه پست‌ می‌گذارند که‌ وجود و عدمش‌ مساوی‌ ‌باشد
    این همه‌ سر و صدا برای‌ عظمت‌ فردوسی‌، و جشنواره‌ و هزاره‌ و ساختن‌
    مقبره‌، و دعوت‌ خارجیان‌ از تمام‌ کشورها برای‌ احیاء شاهنامه‌، و
    تجلیل‌ و تکریم‌ از این‌ مرد خاسر زیان‌ بُرده تهیدست‌ برای‌ چیست‌؟
    برای‌ آن است‌ که‌ در برابر لغت‌ قرآن‌ و زبان‌ عرب‌ که‌ زبان‌ اسلام‌ و
    زبان‌ رسول‌ الله‌ است‌، سی سال‌ عمر خود را به‌ عشق‌ دینارهای‌ سلطان‌
    محمود غزنوی‌ به‌ باد داده‌ و شاهنامه‌ افسانه‌ای‌ را گرد آورده‌ است‌
    … تبلیغات‌ برای‌ فردوسی‌ و شاهنامه‌، تبلیغات‌ علیه‌ اسلام‌ است‌
    فردوسی‌ با شاهنامه‌
    افسانه‌ای‌ خود که‌ کتاب‌ شعر یعنی‌ تخیلات‌ و پندارهای‌ شاعرانه‌
    است‌ خواست‌ باطلی‌ را در مقابل‌ قرآن‌ عَلم‌ کند؛ و موهومی‌ را در برابر
    یقین‌ برسر پا دارد
    خداوند وی‌ را به‌ جزای‌ خودش‌ در دنیا رسانید و از عاقبتش‌ در آخرت‌ خبر
    نداریم‌. خودش‌ می‌گوید
    بسی‌ رنج‌ بردم‌ در این‌ سال‌ سی عجم‌ زنده‌ کردم‌ بدین‌ پارسی
    چو از دست‌ دادند گنج‌ مرا نبد حاصلی‌ دسترنج‌ مرا
    ما در زمان‌ خود هرکس‌ را دیدیم‌ که‌ خواست‌ عجم‌ را در برابر اسلام‌
    عَلم‌ کند، و لغت‌ پارسی‌ را در برابر قرآن‌ بنهد، با ذلّت‌ و مسکنتی‌
    عجیب‌ جان‌ داده‌ است‌. فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی‌ الابْصَار

    برگرفته از کتاب ِ نور ِ ملکوت ِ قرآن – جلد چهارم / بخش ِ ششم
    تالیف مرتضی مطهری

    کاش میشد که کسی می آمد/باور تیره ما را میشست
    وبه ما میفهماند دل ما منزل تاریکی نیست
    اخم بر چهره بسی نازیباست/بهترین وقت همان لبخند است
    کاش میشد که به انگشت نخی می بستیم
    تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
    که هنوز انسانیم
    که هنوز انسانیم

    که هنوز انسانیم

    روزی ملا از شهری می گذشت، ناگهان چشمش به دکان شیرینی فروشی افتاد به
    یکباره به سراغ شیرینی ها رفت و شروع به خوردن کرد.
    شیرینی فروش شروع کرد به زدن او، ملا همانطوریکه می خورد با صدای بلند می خندید و می گفت: عجب شهر خوبی است و چه مردمان خوبی دارد که با زور و کتک رهگذران را وادار به شیرینی خوردن می کنند!

    ما هم که تو ایران کتک رو می خوریم، پس بیاییم حالشو ببریم و فکر کنیم که به زور دارن بهمون حال میدن

    گوینــــــــد مرا چـــو زاد مـادر روی کاناپه، لمــــیدن آموختشب ها بر ِ مـــاهــواره تا صبــح بنشست و کلیـپ دیدن آموختبرچهـــره، سبوس و ماست مالید تا شیوه ی خوشگلیـدن آموختبنــــمود «تتو» دو ابروی خویش تا رســم کمان کشـیدن آموختهر مــــاه برفـــت نزد جـــــراح آیین ِ چروک چیـــــدن آموختدستـــــــــم بگـــرفت و ُبرد بازار همـــــواره طلا خریدن آموختبا دایــــــی و عمّه های جعــــلی پز دادن و قُمپُــــــزیدن آموختبا قوم خودش ، همیــــــشه پیوند از قوم شــــوهر، بریدن آموختآســــــوده نشست و با اس ام اس جک های خفن، چتیدن آموختچون سوخت غذای ما شب وروز از پیک، مدد رسیــــدن آموختپای تلفــــن دو ساعت و نیــــــم گل گفتن و گل شنیـــدن آموختبابــــــام چــــو آمد از سر کـــار بیماری و قد خمیـــــدن آموخت

  • ښګردها های دیګر استعمار بین المللی دعوی سر بزرګان ایران قدیم و یا امپراتوری پارس و آیا بزرګان و دانشمندان ایران بزرګ یا امپراتوری پارس تنها مال مردم ایران کنونی هستند؟ نمیدانم که این هم یک شګرد سیاسی دیګر است و یا خود جوش که مردمی بزرګان امپراتوری کورش و یا ایران باستان و ایران بزرګ را وسیله اختلاف بین مردم ما کرده اند مثلا مولوی ترک است ایرانی یا پارس است و یا افغانی و بلخی؟ رستم قهرمان باستانی ایران افغانی است و یا پاکستانی و یا تاجیک ؟ همین طور سعدی حافظ و فردوسی و یا رودکی و جامی منوچهری و… استعمار و استحمار کشورما ایران بزرګ را پاره پاره کرده است وبقول معروف آن شیر را تبدیل به ګربه کرده حالا یا حماقت پادشاهان ما و یا زرنګی وسیاست دیګران بهر حال این کشور ویران شده پاره پاره شده و در بین مردم آن تفرقه های عمیق نیز انداخته شده است با آمدن عربان واسلام به ایران ما با آنان مخلوط شده ایم دختران زیبا عرب همسر ایرانیان شدند و نیز مردان عرب زنان ایرانی ګرفتند تا آنجا که سلاطین مغول هم زنان ایرانی داشته اند ویا شاهزاده خانم مغولی همسر مردان پارسی یا پارتی و دیګران شده اند بدین ترتیب اکنون که ما و مردم مارا به ګروه ها و کشورهای کوچک تقسیم کرده اند نبایست ګول استعمار بین المللی را بخوریم.

    وسر مثلا جلال الدین مولوی رومی با هم قهر کنیم که ترکان ترکیه اورا ترک میدانند و افغانان اورا بلخی وافغانی و ایرانیان ساکن ایران کوچک شده و هرس شده اورا مثلا تهرانی میدانند؟ تهرانی که در آن زمان اصلا وجود نداشته بود واګر بوده یک دهکده بی نام نشان بوده است و شهرهای ایرانی و یا پارسی آن زمان بخارا سمرقند و… بوده است بلخ و هرات و… قونیه و … این است که ما ملتهای خاورمیانه همه یک ملت هستیم دلیلش هم این است که بسیار بهم شبیه هستیم حتی میګویند اسکندر سربازان خود را مجبور میکرده که زن پارسی و یا ایرانی بګیرند و مردان ایران بزرګ آن زمان را به یونان کوچ میداده تا با یونانیان و رومی ها عروسی کنند بدین ترتیب ما هم یک ملت هستیم که بایست چیزی مثل ایالات متحده آمریکا و یا ادتحادیه اروپا بګردیم تا در دنیای امروزی اینهمه توسری خور نباشیم مثلا ابن سینا مال تمامی مردمی هست که در قدیم در کشور او زندګی میکردند. همین طور دیګر ستارګان علم دانش و هنر قدیم ما متعلق بهمه مردمان سرزمینهای آن زمان که یک دولت بوده اند هستند دعوی اینکه مال منه ما تو نیست جز آب به آسیابان دشمن قهار ریختن چیز دیګری نیست هم اکنون هم در کشورهای ما هزاران ابن سیناها ریخته اند که بخاطر نداشتن وسیله دانشګاه و کار هرز میروند عوض اینکه درباره افتخارات قدیم با هم درګیر شویم بیایید افتخارات تازه به دنیا هدیه بدهیم با دوستی اتحاد میتوانیم در جایی که درخور ما و فرهنګ ماست دوباره قرار بګیرم اګر از دست فرهنګ استعماری حسادت تمامیت خواهی خود بزرګ بینی طمع و خود پرستی رها شویم و با منطق و استدلال و علم با هم برخورد کنیم نه با جنګ ستیز و قلدری و خود بینی درخت تو ګر بار دانش بګیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را.

    حتما در باره افسانه خدایان شنیده اید که آنان هم برای هرکاری خدایی آفریده بودند و رییس این خدایان هم خدای خدایان بود یا ژوپیتر که همه آفریده دست مردم ویا فلاسفه بودند ولی سوال پیچیده اینکه ما که هستیم و به کجا میرویم و برای چه بوجود آمده ایم پاسخی فعلا ندارد زیرا نه دانش ما ونه عقل ما توانایی حل این مشګل را اکنون ندارد . ولی آنچه برداشت میشود خدا یعنی نور محبت خدمت عشق دوستی و خوبی و پاکی همان چیزی که اشو زرتشت هم ګفت و حضرت مسیح هم ګفت و حضرت محمد هم ګفت و حضرت بهاالله هم ګفت که مردم را به عشق و دوستی و محبت فرا خوانده بودند . خوب اګر در این وسط عده ای دزد و شیاد آمدند و سو استفاده هایی از مردم عامی و ساده دل کردند تقصیر را میتوان ګردن که انداخت؟ آیا این یک فکر ضاله است که سراپرده یګانګی در عالم بلند شد به چشم بیګانګی بهم ننګرید که همه بار یک دارید و برګهای یک شاخسار و ګلبرګهای یک ګل کجای این جمله ها ضاله است ؟ یا می بخود منبر بسوران مردم آزاری نکن یا ای برادر چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است . اګر ما حریص هستیم تمامیت خواه هستیم دروغګو و شیاد هستیم دزد و فاسد هستیم تقصیر را نبایست به ګردن دیګران بیاندازیم یا ادیان الهی و یا مکتبهای اجتماعی؟ از ماست که برماست تقصیر از چاپلوسان متملقان و دیکتاتور پروران است و شیادان و دزدان و تمامیت خواهان نه فلاسفه و…

    ابن سینا مربوط به تمام مردمی هستند که در قدیم در ایران بزرگ و یا امّپراتوری ّپارس زندگی میکردند ماهمه یک ملت هستیم ودستهای استعمار واستحمار ما از هم جدا کرده است تمامی کشورهایی مثل افغانستان تاجیکستان ازبکستان ترکیه و سایر کشورهایی که در قدیم یک کشور بودند همانقدر به برزگان خود بایست افتخار یکنند که مردمی که در ایران کوچک شده امروزی و سیاسی امروزی زندگی میکنند؟ دعوی سر افتخارات همه مردم ایران زمین قدیم شاید تنها به نفع استعمار گرانی باشد که میخواهند بیشتر از این بین ما تفرقه بیاندازند وگرنه تمامی خاورمیانه شاید با هم مخلوط شده و یک نژاد باشد کشورهایی که تازه تاسیس شده اند و حتی اسم خانوادگی یک خاندان هم به آخر اسم آنان اماله شده است همگی ساخته و ّپرداخته دست استعمار هستند مثل کشور عربستان سعودی فک فامیل یک خانواده که باکمک استعمار بین المللی به پادشاهی رسیده اند وی ا امّپراتوری بحرین که ساخته دست استعمار سرخ و سیاه است تا ما باهم متحد نشویم امکان ّپبیشرفت نخواهیم داشت آیا غیر از این است و اینهم دختر جنګجوی با حجاب ؟ شیوخ عرب با غارت مردم خود سنګ تمام ګذاشته اند و همه پستهای کلیدی و همه کارهای سیاسی را به فک فامیل خودشان میدهند وبقیه مردم خس خاشاک حساب میشوند و فکر میکنند که ټنها آنان هستند که لایق ثروت های نجومی شهوت پرستیهای بی حد و تمامیت خواهی ها هزار یکشبی هستند ومردم بیچاره تنها رعیت و نوکر و کنیزانشان هستند ؟ امپراتور بحرین پادشاه عربستان سعودی ، و دیګر شیخان دزد مال ملتهایشان که همه این ثروتهای افسانه ای را در شرق و غرب بنام خودشان بحساب خوابانیده اند و مردم شان در ناراحتی و با مشګلات زندګی میکنند؟

    مشګل ما همان مشګلی است که همه خاورمیانه در آن درګیرند از یک طرف سیاستهای استعماری و استحماری غرب وشرق و کشورهای برتر و از طرف دیګر دزدی فساد وخیانت و تمامیت طلبی و عشرت طلبی و شهوترانیهای شیوخ مثلا مسلمان عرب که عربان معمولی را غارت و اموالشان را به تاراج میبرند و با حربه دین از دزدیهای خود صرف نظر مینمایند ولی دست آفتابه دزدان را بنام قرآن و حضرت محمد قطع میکنند در صورتیکه دزدان تخم دزد تنها چند دلار دزدی کرده اند ولی آنان میلیاردها دلار از ثروت ملی مردم دزدیده اند و به اربابان خارجی خود رشوه هم داده اند یا باج و با شاخ کردن ایران و اسراییل و لولو کردن این کشورها به دزدیهای خود رنګ ملی ګرایی و اسلام ګرایی میدهند متاسفانه مردمان ما بایست بفهمند که رودر رویی با سایر ملتهای خاورمیانه یک برنامه طراحی شده است که دست دزدان داخلی و خارجی را باز میکند وقتی که عرب و پارسی ترک لر کرد پشتون بلوچ پنجابی اربک تاجیک به پای هم بپیچند و باهم متحد که نباشد که هیچ بلکه با هم رقابت کرده حتی جنګ و ستیز هم بکنند غارتګران و دزدان داخلی و خارجی با دمشان ګردو خواهند شکست ما بایست اکنون متوجه باشیم که دعوای الکی ترک فارس عرب عجم یک تاکتیک بوده که خلفای شهوت پرست تمامیت خواه و خودخواه عرب راه انداخته بودند آنان سرداران پارس را علیه هم و علیه سرداران ترک و عرب با حیله و سخن چینی و فتنه تحریک میکردند تا همیشه آنان با هم سر جنګ و ستیز داشته باشند ویا لااقل باهم متحد نباشند و آن جرثومه فساد بتواند بنام اسلام مردم را غارت و دختران و زنان آنان را در حرمسراهای خود برای شهوت رانی زندانی کند و بعد هم تخم های مردان جوان را میکوبیدند ویا می بریدند و آنان را به حفظ و حفاظت طعمه های شهوت رانیهای خود میګماردند و از بی عقلی و بی سوادی مردم کمال سو استفاده را میکردند .

    شاید اغلب آنان نه به حضرت محمد و نه به قرآن هیچ اعتقادی نداشتند و آنرا نخوانده بودند بلکه از آن به عنوان یک حربه برای عبودیت مردم ساده دل و ساده لوح سو استفاده میکردند همانطوریکه هم اکنون هم این شیوخ بی غیرت عرب همان راه را ادامه میدهند مردمشان را در فساد بیسوادی و بی فرهنګی نګاه میدارند و خودشان در اروپا و آمریکا وسایر کشورهای قصرهای تلایی میخرند و در حمامهایی از عاج ساخته شده با دلبران بین المللی و حوریان زمینی زندګی میکنند و کیف میکنند و به ریش مومنان واقعی هم میخندند که با قناعت و کم پولی زورآزمایی میکنند و شاید به حماقت آنان هم بخندند ولی ګویا مردم عرب دوستان و برادړان ما میروند که بیدار شوند و این دشمنان انسانیت را بپایین بکشند که از صدقه سر اسلام به اینهمه ثروت و شوکت و شهوت رانی و عیش و عشرت رسیده اند و کل کشور را قبصه کرده اند اګر در تاریخ هم دقت کرده باشید آنان نوه های همان پیامبری که شاید به دروغ میګفتند که به او ایمان دارند و مسلمان هستند و تابع او سر بریدند زندګی آنان را با زندګی یک کارګر یک معلم ویا یک استاد دانشګاه در همان کشورهای عربی مقایسه کنید آنوقت متوجه خواهید شد که دزدان واقعی چه کسانی هستند بدون اینکه برای خاطر دزدی و فاحشه سازی دستانشان قطع ګردد یا سنګسار شوند قانون فقط برای مردم فقیر و متوسط قابل اجرا است نه آن دیوانه ګان ثروت شهوت شهرت و تمامیت خواه دزد و قاتل؟ خوب اینها از دین سو استفاده میکنند و دیګرانی که حقشان خورده میشود قربانیان دینها هستند آیا غیر از این است ؟

    انسانها به خوبی و والا بودنشان ارزشمند هستند نه به هیچ چیز دیګر
    ما دونوع شاید انسان داریم انسانهایی والا باشرف و دوستدار بشریت و انسانهایی تمامیت خواه شهوت ران دزد فاسد و ګرګ صفت و غارتګر که اینها برای اینکه مردم جامعه با هم متحد نباشند نژاد های ساختګی و دینهای قلابی و دست خورده و دست در آن برده و ملیتهای الکی را علم میکنند . برای اینکه مردم با هم در جنګ و ستیز باشند و آنان به غارتګری های خود و دزدیهایشان ادامه بدهند . خوی وحشیګری و فساد و رشوه خواری و دزدی راهم آنان عملا پربال میدهند تا اعتماد عمومی و دوستی ها و اعتمادها و کمک ها بکلی ریشه کن شود و مردم بی تفاوت خود خواه ویا ظالم بار بیآیند . به نظر من تمامی اینکارها برنامه ریزی شده است و حتی غذا وبهداشت ما نیز در زیر ستم این تاجران مرګ قرار دارد و غذاهایی به بازار عرضه میشوند که پراز مواد سمی نګه دارنده هستند و باعث سرتان و مرضهای دیګری میشوند . البته ما همیشه مامورین فقیر را مسول میدانیم در صورتیکه همین مامورین فقیر خودشان هم قربانیان ستمګران هستند . عربان هم مثل بقیه زیر ستم شیوخ غارتګر دزد و شهوتران و تمامیت خواه خودشان دارند مثل سایر ملتهای خاورمیانه له میشوند عربان هیج تقصیری ندارند بلکه این خلفا دزد و تمامیت خواه و حیله ګر بودند که مقصرهای اصلی بودند وګرنه خود عربان معمولی هم قربانیان دزدیهای فرمانرویان غارتګر و تمامیت خواه خودشان هستند پیکان بایست بسوی عوامل اصلی نشانه رود نه کارګران معلمان و دانشجویان عرب که همه هم عرب نیستند بلکه به زور عرب شده اند مثل مصریان و آفریقاییان که واقعا عرب نبوده و نیستند تازه عربان هم خودشان مخلوطی از ترکان ایرانیان و عربان هستند . همه اینها شاهکار استعمار و استحمار بین المللی است برای اینکه ملتهای ما باهم متحد نشوند

    متاسفانه از جز بد کل را بد می بینیم

    ما که بچه بودیم از اسلام به عنوان دین پاکی و رستګاری و خوبی صداقت به ما آموزش داده میشد بطوریکه فکر میکردیم هرکس نماز بخواند و روزه بګیرد آدمی والا است ولی خوب بعدها عکس این ثابت شد یعنی دیدیم که اشخاصی که نماز میخوانند و دروغ هم میګویند و دزدی هم میکنند و اکنون که بسیاری از ما به دست شیادان مذهبی غارت شده ایم مسلم است که بعضی ها همه مشګلات را کلا به نام اسلام مینویسند وحتی آنانیکه خیلی خسارت دیده اند با اسلام وحتی با دین دشمن میشوند نمی دانم آیا این درست است که اګر مثلا در سبدی چند تخم مرغ بد بود بایست قضاوت کنیم که همه تخم مرغ ها بدهستند؟ یا اګر یک مثلا آلمانی دزد بود بایست ګفت که همه آلمانها یا آمریکایی ها دزد هستند؟ خوب به همین نسبت ما که از خلفای عرب خسارات بیشمار دیده ایم نفرت در از این نوع در ما هویدا میشده است درحالیکه بسیاری از عربان هم هستند که مثل خود ما دچار همان فشاد و آزار شده بودند و خوب آنان هم بایست از عربان بی زار باشند مثل اینکه ما از دست هموطنان خود هم آزار دیده ایم . که شاید این قضاوت درست نباشد عربان خوب و مهربان هم هستند همانطوریکه ایرانیان کج رفتار و ستمکار هم هستند آلمانی ها و آمریکایی های خوب و آدم هم هستند و در هر ملتی و قومی خوب بد با هم درهم شده اند .

    انجمن‌ و مؤسّسه‌ای‌ بود برای‌ این‌ امور که‌ با وزارت‌ معارف‌

    و فرهنگ‌ رابطه‌ داشت‌؛ و برای‌ از بین‌ بردن‌ لغات‌ عربی‌ و فرهنگ‌
    اسلام‌ نهایت‌ سعی‌ و کوشش‌ را داشتند و در اداره‌ی فرهنگستانی‌ که‌ پشت‌
    مدرسه‌ی سپهسالار بود، برای‌ این‌ موضوع‌ مال‌‌ ملّت‌ بیچاره‌ را
    می‌خوردند و می‌بردند
    نام‌ قبرستان‌ را گورستان‌، و اجتماع‌ را گردهمایی‌، و جمعه‌ را آدینه‌،
    و وسائل‌ ارتباط‌ جمعی‌ را رسانه‌های‌ گروهی‌،
    اینها همه‌ برای‌ دور کردن‌ مردم‌ از لغات‌ قرآن‌ است‌. برای‌ قطع‌ رابطه‌ و بریدن‌ با

    نهج‌ البلاغه‌ است‌. برای‌ عدم‌ آشنایی‌ مردم‌ به‌ جمعه‌ و جماعت‌ است

    برداشتن‌ “طاء” از کلمات‌ و به جای‌ آن‌ “تاء” نهادن‌، مانند تبدیل‌
    کتابت‌ لفظ‌ طهران‌ به‌ تهران‌ روی‌ همین‌ زمینه‌ است
    برای‌ ریاضیات‌ از جبر و حساب‌ استدلالی‌ و فیزیک‌ و شیمی‌ در نمره‌ امتحانی‌ ضریب‌ می‌گذارند؛

    و برای‌ عربی‌ نه‌ تنها ضریب‌ نمی‌گذارند، آن قدر آن را بدون‌ اهمّیت‌ و در درجه پست‌ می‌گذارند که‌ وجود و عدمش‌ مساوی‌ ‌باشد
    این همه‌ سر و صدا برای‌ عظمت‌ فردوسی‌، و جشنواره‌ و هزاره‌ و ساختن‌
    مقبره‌، و دعوت‌ خارجیان‌ از تمام‌ کشورها برای‌ احیاء شاهنامه‌، و
    تجلیل‌ و تکریم‌ از این‌ مرد خاسر زیان‌ بُرده تهیدست‌ برای‌ چیست‌؟
    برای‌ آن است‌ که‌ در برابر لغت‌ قرآن‌ و زبان‌ عرب‌ که‌ زبان‌ اسلام‌ و
    زبان‌ رسول‌ الله‌ است‌، سی سال‌ عمر خود را به‌ عشق‌ دینارهای‌ سلطان‌
    محمود غزنوی‌ به‌ باد داده‌ و شاهنامه‌ افسانه‌ای‌ را گرد آورده‌ است‌
    … تبلیغات‌ برای‌ فردوسی‌ و شاهنامه‌، تبلیغات‌ علیه‌ اسلام‌ است‌
    فردوسی‌ با شاهنامه‌
    افسانه‌ای‌ خود که‌ کتاب‌ شعر یعنی‌ تخیلات‌ و پندارهای‌ شاعرانه‌
    است‌ خواست‌ باطلی‌ را در مقابل‌ قرآن‌ عَلم‌ کند؛ و موهومی‌ را در برابر
    یقین‌ برسر پا دارد
    خداوند وی‌ را به‌ جزای‌ خودش‌ در دنیا رسانید و از عاقبتش‌ در آخرت‌ خبر
    نداریم‌. خودش‌ می‌گوید
    بسی‌ رنج‌ بردم‌ در این‌ سال‌ سی عجم‌ زنده‌ کردم‌ بدین‌ پارسی
    چو از دست‌ دادند گنج‌ مرا نبد حاصلی‌ دسترنج‌ مرا
    ما در زمان‌ خود هرکس‌ را دیدیم‌ که‌ خواست‌ عجم‌ را در برابر اسلام‌
    عَلم‌ کند، و لغت‌ پارسی‌ را در برابر قرآن‌ بنهد، با ذلّت‌ و مسکنتی‌
    عجیب‌ جان‌ داده‌ است‌. فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی‌ الابْصَار

    برگرفته از کتاب ِ نور ِ ملکوت ِ قرآن – جلد چهارم / بخش ِ ششم
    تالیف مرتضی مطهری

    کاش میشد که کسی می آمد/باور تیره ما را میشست
    وبه ما میفهماند دل ما منزل تاریکی نیست
    اخم بر چهره بسی نازیباست/بهترین وقت همان لبخند است
    کاش میشد که به انگشت نخی می بستیم
    تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
    که هنوز انسانیم
    که هنوز انسانیم

    که هنوز انسانیم

    روزی ملا از شهری می گذشت، ناگهان چشمش به دکان شیرینی فروشی افتاد به
    یکباره به سراغ شیرینی ها رفت و شروع به خوردن کرد.
    شیرینی فروش شروع کرد به زدن او، ملا همانطوریکه می خورد با صدای بلند می خندید و می گفت: عجب شهر خوبی است و چه مردمان خوبی دارد که با زور و کتک رهگذران را وادار به شیرینی خوردن می کنند!

    ما هم که تو ایران کتک رو می خوریم، پس بیاییم حالشو ببریم و فکر کنیم که به زور دارن بهمون حال میدن

    گوینــــــــد مرا چـــو زاد مـادر روی کاناپه، لمــــیدن آموختشب ها بر ِ مـــاهــواره تا صبــح بنشست و کلیـپ دیدن آموختبرچهـــره، سبوس و ماست مالید تا شیوه ی خوشگلیـدن آموختبنــــمود «تتو» دو ابروی خویش تا رســم کمان کشـیدن آموختهر مــــاه برفـــت نزد جـــــراح آیین ِ چروک چیـــــدن آموختدستـــــــــم بگـــرفت و ُبرد بازار همـــــواره طلا خریدن آموختبا دایــــــی و عمّه های جعــــلی پز دادن و قُمپُــــــزیدن آموختبا قوم خودش ، همیــــــشه پیوند از قوم شــــوهر، بریدن آموختآســــــوده نشست و با اس ام اس جک های خفن، چتیدن آموختچون سوخت غذای ما شب وروز از پیک، مدد رسیــــدن آموختپای تلفــــن دو ساعت و نیــــــم گل گفتن و گل شنیـــدن آموختبابــــــام چــــو آمد از سر کـــار بیماری و قد خمیـــــدن آموخت

  • گرفتن و داشتن دمکراسی و آزادی و اسقلال تا مادامیکه ملت های ما در زنجیر فقر فرهنگی فساد تمامیت خواهی جهل و تعصب گرفتارند بسیار مشگل است اگر مهال نباشد؟ در نتیجه مه یک دیکتاتور سیر شده و ملایم را با یک دیکتاتور گرسنه عقده ای و وحشی و حریص و غارتگر و شیاد عوض میکنیم آیا اینطور نیست ؟

  • گرفتن و داشتن دمکراسی و آزادی و اسقلال تا مادامیکه ملت های ما در زنجیر فقر فرهنگی فساد تمامیت خواهی جهل و تعصب گرفتارند بسیار مشگل است اگر مهال نباشد؟ در نتیجه مه یک دیکتاتور سیر شده و ملایم را با یک دیکتاتور گرسنه عقده ای و وحشی و حریص و غارتگر و شیاد عوض میکنیم آیا اینطور نیست ؟

  • Maziar Irani

    مشکل اصلی ما همیشه فرد پرستی و فرصت طلبی بوده و نه اصولگرایی. تفاوت اصلی ما و جوانهای غیرتمند و آزادیخواه عرب هم اینست که آنها بدنبال پایین کشیدن رژیم های استبدادی وآزادی هستند و ما به دنبال افراد. ۱۳۵۷ دنبال آخوند خمینی راه افتادیم و ۲ سال پیش هم به دنبال یک بچه سید و یک آخوند. حالا داریم میفهمیم که دنبال افراد راه افتادن چاره کار ما نیست و مهم اتحاد و توافق در اصول است.

  • Maziar Irani

    مشکل اصلی ما همیشه فرد پرستی و فرصت طلبی بوده و نه اصولگرایی. تفاوت اصلی ما و جوانهای غیرتمند و آزادیخواه عرب هم اینست که آنها بدنبال پایین کشیدن رژیم های استبدادی وآزادی هستند و ما به دنبال افراد. ۱۳۵۷ دنبال آخوند خمینی راه افتادیم و ۲ سال پیش هم به دنبال یک بچه سید و یک آخوند. حالا داریم میفهمیم که دنبال افراد راه افتادن چاره کار ما نیست و مهم اتحاد و توافق در اصول است.

  • Sahameddin Ghiassi

    The confusion and unjust in the West

    We think that only in the third world, there are a lot of unjust, but in the West also there are a lot of problems and unjust, may be everywhere the people who want to be honest will be misused. Here is a letter of Ali which has been sent to the president of USA. They say they want to work for democracy, but even in their country if you do not have any money, you cannot enjoy the real democracy. It is clear that in compare with third world the people live here relatively better, but some people will be just victims as in the third world.

    Dear Mr. President

    My name is Ali Jahangosha T. and I am a US citizen. I am a college teacher in US and I can teach more than eight languages. I was consultant and translator, teacher in Germany, Iran and USA for more than 30 years. I was instructor at the university in Tehran and German Schools, British school and American schools. With the permission and occupational license of Orange County zoning department and they approval and paperwork, I opened a boarding school in Orlando. Florida. The school worked for about three years until the County knew they did a mistake and they cancelled my occupational license. It is a simple mistake for them, but for me it is the destroying of my life, my capital and my futures. USA is helping the other courtiers to be democrat and free, but how is it if somebody here should experience the damages of a mistake happened by the local government? I tried everything to come out of this trap that Orange County designed for me. I passed all the exams to be hired as a translator or consultant for different companies, but the US army does not clear me, because I cannot pay the mistake of Orange County?

    Nobody is willing to take the responsibilities to take action concerning this matter and I stay the victim of the mistake of the Orange County. In the other countries, they kill people on the street, and here they destroy me totally because they did make a mistake. As a head of government to the USA, I ask you to take this matter under consideration, because the system is so useless and so indifferent that I cannot survive any more. They did a mistake and I have to be punished for their mistake. Four times my house is robbed by people, and the police did not take a serious action. Until the houses of the police people are not robbed, they think everything is fine? The insurance company charges me for many years money and in the time that my house was damaged by water, they just paid a company to dry my carpet and the rest problem was mine only and they refused to pay. The people gave me checks and their checks are not good, again I have to be punished?

    What for we have insurance and police? Why the County is not willing for humanity purpose their mistake. Why I should pay for their mistake which I cannot. It is huge money? I born in other country and because of that I should have so many problems here? .I has to be ignored or pay for the mistake of the Orange County zoning department? If they did not make this mistake and did not give me that permission I would stay as college teacher and high school teacher and not lose all my capital? I hope that your office takes some action for at least just and they do not let me to a victim of their mistake. All department are so comfortable and do not want to be bothered? I do not know to whom should I refer? To the same persons who did the mistake, they do not care at all. They think it is fine, because they did not harm at all, I have been destroyed by their mistake and cannot survive any more. I cannot be hired, because I have a bad credit, and I have bad credits, because they did mistake and other people robbed me? Is it just? Dear Mr. President, we cannot work for peace and unity and solve the problems in the world if we are indifferent and do not listen to the people problems because it does not bother us? Colonel Ghadafi kills his own people on the street and here I am robbed totally and nobody care?

    Yours Ali J. T.

  • Sahameddin Ghiassi

    The confusion and unjust in the West

    We think that only in the third world, there are a lot of unjust, but in the West also there are a lot of problems and unjust, may be everywhere the people who want to be honest will be misused. Here is a letter of Ali which has been sent to the president of USA. They say they want to work for democracy, but even in their country if you do not have any money, you cannot enjoy the real democracy. It is clear that in compare with third world the people live here relatively better, but some people will be just victims as in the third world.

    Dear Mr. President

    My name is Ali Jahangosha T. and I am a US citizen. I am a college teacher in US and I can teach more than eight languages. I was consultant and translator, teacher in Germany, Iran and USA for more than 30 years. I was instructor at the university in Tehran and German Schools, British school and American schools. With the permission and occupational license of Orange County zoning department and they approval and paperwork, I opened a boarding school in Orlando. Florida. The school worked for about three years until the County knew they did a mistake and they cancelled my occupational license. It is a simple mistake for them, but for me it is the destroying of my life, my capital and my futures. USA is helping the other courtiers to be democrat and free, but how is it if somebody here should experience the damages of a mistake happened by the local government? I tried everything to come out of this trap that Orange County designed for me. I passed all the exams to be hired as a translator or consultant for different companies, but the US army does not clear me, because I cannot pay the mistake of Orange County?

    Nobody is willing to take the responsibilities to take action concerning this matter and I stay the victim of the mistake of the Orange County. In the other countries, they kill people on the street, and here they destroy me totally because they did make a mistake. As a head of government to the USA, I ask you to take this matter under consideration, because the system is so useless and so indifferent that I cannot survive any more. They did a mistake and I have to be punished for their mistake. Four times my house is robbed by people, and the police did not take a serious action. Until the houses of the police people are not robbed, they think everything is fine? The insurance company charges me for many years money and in the time that my house was damaged by water, they just paid a company to dry my carpet and the rest problem was mine only and they refused to pay. The people gave me checks and their checks are not good, again I have to be punished?

    What for we have insurance and police? Why the County is not willing for humanity purpose their mistake. Why I should pay for their mistake which I cannot. It is huge money? I born in other country and because of that I should have so many problems here? .I has to be ignored or pay for the mistake of the Orange County zoning department? If they did not make this mistake and did not give me that permission I would stay as college teacher and high school teacher and not lose all my capital? I hope that your office takes some action for at least just and they do not let me to a victim of their mistake. All department are so comfortable and do not want to be bothered? I do not know to whom should I refer? To the same persons who did the mistake, they do not care at all. They think it is fine, because they did not harm at all, I have been destroyed by their mistake and cannot survive any more. I cannot be hired, because I have a bad credit, and I have bad credits, because they did mistake and other people robbed me? Is it just? Dear Mr. President, we cannot work for peace and unity and solve the problems in the world if we are indifferent and do not listen to the people problems because it does not bother us? Colonel Ghadafi kills his own people on the street and here I am robbed totally and nobody care?

    Yours Ali J. T.

  • Sahameddin Ghiassi

    The confusion and unjust in the West

    We think that only in the third world, there are a lot of unjust, but in the West also there are a lot of problems and unjust, may be everywhere the people who want to be honest will be misused. Here is a letter of Ali which has been sent to the president of USA. They say they want to work for democracy, but even in their country if you do not have any money, you cannot enjoy the real democracy. It is clear that in compare with third world the people live here relatively better, but some people will be just victims as in the third world.

    Dear Mr. President

    My name is Ali Jahangosha T. and I am a US citizen. I am a college teacher in US and I can teach more than eight languages. I was consultant and translator, teacher in Germany, Iran and USA for more than 30 years. I was instructor at the university in Tehran and German Schools, British school and American schools. With the permission and occupational license of Orange County zoning department and they approval and paperwork, I opened a boarding school in Orlando. Florida. The school worked for about three years until the County knew they did a mistake and they cancelled my occupational license. It is a simple mistake for them, but for me it is the destroying of my life, my capital and my futures. USA is helping the other courtiers to be democrat and free, but how is it if somebody here should experience the damages of a mistake happened by the local government? I tried everything to come out of this trap that Orange County designed for me. I passed all the exams to be hired as a translator or consultant for different companies, but the US army does not clear me, because I cannot pay the mistake of Orange County?

    Nobody is willing to take the responsibilities to take action concerning this matter and I stay the victim of the mistake of the Orange County. In the other countries, they kill people on the street, and here they destroy me totally because they did make a mistake. As a head of government to the USA, I ask you to take this matter under consideration, because the system is so useless and so indifferent that I cannot survive any more. They did a mistake and I have to be punished for their mistake. Four times my house is robbed by people, and the police did not take a serious action. Until the houses of the police people are not robbed, they think everything is fine? The insurance company charges me for many years money and in the time that my house was damaged by water, they just paid a company to dry my carpet and the rest problem was mine only and they refused to pay. The people gave me checks and their checks are not good, again I have to be punished?

    What for we have insurance and police? Why the County is not willing for humanity purpose their mistake. Why I should pay for their mistake which I cannot. It is huge money? I born in other country and because of that I should have so many problems here? .I has to be ignored or pay for the mistake of the Orange County zoning department? If they did not make this mistake and did not give me that permission I would stay as college teacher and high school teacher and not lose all my capital? I hope that your office takes some action for at least just and they do not let me to a victim of their mistake. All department are so comfortable and do not want to be bothered? I do not know to whom should I refer? To the same persons who did the mistake, they do not care at all. They think it is fine, because they did not harm at all, I have been destroyed by their mistake and cannot survive any more. I cannot be hired, because I have a bad credit, and I have bad credits, because they did mistake and other people robbed me? Is it just? Dear Mr. President, we cannot work for peace and unity and solve the problems in the world if we are indifferent and do not listen to the people problems because it does not bother us? Colonel Ghadafi kills his own people on the street and here I am robbed totally and nobody care?

    Yours Ali J. T.