نقدی چند، بر مصاحبه خانم عبادی با شورای ملی ایرانیان آمریکا – NIAC ۱۱

شما دوستان، حتماً این شیرین بانو را به خوبی می شناسید، و از افکار عالیه ایشان آگاهی دارید. برای عزیزانی که افتخار آشنایی با کلام زیبا و عملکرد اسلامی شیرین بانو آشنا نیستند، اجازه فرمایید کمی در باره کرامات ایشان، و تلاششان برای ایجاد صلح در جهان به کمک آثار گرانبهای علی شریعتی پدر انقلاب اسلامی ایران بپردازیم.

شیرین بانو نظریات اسلامی خود را برای اصلاح طلبی و راه مماشات با رژیم ایران به آگاهی هم رزم خود تریتا پارسی می رسانند.

شیرین بانو نظریات اسلامی خود را برای اصلاح طلبی و راه مماشات با رژیم ایران به آگاهی هم رزم خود تریتا پارسی می رسانند.

شیرین بانو به عنوان یک زن مسلمان، در سال ۲۰۰۳ جایزه صلح خود را دریافت فرمودند. آن گاه در خدمت اسلام در آمدند و به یاد عزیزان غزه و فلسطین و زندانیان گوانتانامو به اندوه نشستند، و اشک ها ریختند.

تلاش شیرین بانو همواره این بوده که با قانون اساسی رژیم جهل و جنایت اسلامی، زندانیان را آزاد کنند، و صلح و آرامش، و بنا به گفته خودشان، سربلندی برای ایران به وجود آورند.

شیرین بانو، با قدم های آهسته، و نرم نرمک ضمن بر شمردن سجایای اسلام و حکومت اسلامی، به دفاع از زندانیان پرداختند که با برخورد رژیم «تمامیت خواه» و خودکامه روبرو شدند. تا آن جا که دفتر و دستک ایشان نیز مورد یورش نمایندگان اسلام ناب محمدی و تازیان حاکم بر ایران قرار گرفت، و به ناچار، برای رهایی، و نجات جان خود، کاسه کوزه خود را جمع کردند، و آواره دگر کشورها شدند. هم اکنون در پناه شیطان بزرگ، به فال گیری و سر کتاب باز کردن می پردازند.

شیرین خانم، به تازگی مصاحبه ای با سازمان ضد مردمی، و ضد ایرانی «شورای ملی ایرانیان آمریکا – NIAC نیاک» داشته اند، که شما گرامیان آن را خواهید دید، و به پرسش های ما از این شیرین بانو توجه خواهید فرمود.

در این ویدیو شما با شکر افشانی شیرین بانو آشنا می شوید که چگونه می خواهند با اصلاح طلبی رژیم وحشی و افسار گسیخته را رام کنند، و برسر عقل در آورند.

نگارنده بر این باورم بیشتر ایرانیانی که دست بر آتش دارند، سیاست و حوادث روز را دنبال می کنند، بر این عقیده اند که «سازمان نیاک» یک سازمان ضد ایرانی است که در راه بقا و جاودانی شدن رژیم کشتارگر اسلامی با مزدوران ایرانی نما، و چند آمریکایی سودجوی ضد ایرانی، در تلاش و همکاری اند . سرپرست این سازمان، تریتا پارسی، و همکاران دیگرشان مانند هوشنگ امیر احمدی، مورد خشم و نفرت بیشتر آگاهان ایران دوستند، و عملکرد آنان را خیانت به مردم و کشور ایران می دانند.

و اما، سخنان پرنغز شیرین بانو با سازمان نیاک:

۱- فردی به نام دکتر هژیر رحمان داد، با زرنگی و زیرکی انقلاب مردم ایران را بر سه خواسته متفاوت؛ اصلاح مدنی، اصلاح رژیم، و براندازی رژیم عنوان می کند. نوع و روش این پرسش، خود یک نوع زیرکی، و خدشه وارد کردن به انقلاب مردمی است.

شیرین بانو، که احتمالاً فریب این پرسش را می خورد، می گوید: « یکی می گوید رژیم باید عوض شود، یکی می گوید قانون اساسی باید عوض شود و..». شیرین شیرین بانو به دنبال این کلام بحث عوض شدن رژیم را به میان نیاورده، و برای تعویض قانون اساسی نیز چون امکان خون و خونریزی دارد، طبیعتاً ایشان موافقتی ندارد. از این روی، به دلیل آن که ۳۲ سال خون ریزی کافی است، ایشان بر این باور است که ما باید از طریق مسالمت آمیز رفتار کنیم.

دکتر هژیر رحمان داد از نیاک که با زرنگی و تردستی، پاسخ هایی که خود می خواهد بشنود از خانم عبادی می پرسد، و او را با روش مسالمت انگیز، وسیاست نرم و مصالحت انگیز با رژیم اسلامی همراه می کند.

دکتر هژیر رحمان داد از نیاک که با زرنگی و تردستی، پاسخ هایی که خود می خواهد بشنود از خانم عبادی می پرسد، و او را با روش مسالمت انگیز، وسیاست نرم و مصالحت انگیز با رژیم اسلامی همراه می کند.

گویا خانم عبادی تظاهرات مردم ایران را دنبال نکرده اند. گویا ایشان هم برنامه دارد انقلاب مردم ایران را مانند آخوند کدیور و تریتا پارسی به بیراهه کشاند. باید از نامبرده پرسید در چه بخشی از تظاهرات، خواسته مردم به این شکل «یکی این می گوید، و دیگری آن می گوید »، انجام شده؟.

تا آن جا که ما می دانیم و در بیشتر راه پیمایی ها که ما خودمان، و افراد گروهمان شرکت داشتیم، اکثریت قریب به اتفاق مردم فریاد می زدند؛ «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر ولایت فقیه»، «استقلال، آزادی، حکومت ایرانی»، و مانند آن.

حال، باید از این بانوی محترم پرسش کرد چند نفر میان خیزش چند میلیونی، خواستار اصلاحات و ترمیم قانون اساسی بودند؟. البته شاید منظور شیرین بانو آقای هوشنگ امیر احمدی است که ببخشید مانند اسهال میان کاخ سپید و حجره آقای احمدی نژاد در رفت و آمد است، و گاهی نیز دورادور، تظاهرات چند میلیونی مردم ایران علیه ولایت وقیح را نظاره می کند.

نکته دیگر این که شیرین بانو فراموش کرده اند که این رژیم، «تمامیت خواه» است. اگر بخواهیم در امان بوده، و آسوده به سر بریم، باید صد در صد تسلیم اراده و منویات آنان باشیم، و هرگز گلایه و شکایتی نداشته باشیم. شیرین بانو نمی داند، و یا نمی خواهد بروی خود آورد که در اسلام، صلح، برابری، عدالت، و به طورکلی حقوق بشر که ایشان داعیه طرفداری آن را دارند، وجود ندارد.

با بررسی این نکات، ما دوستانه به این شیرین بانوی گرامی توصیه می کنیم دست از این سیاست غلط و ناروای خود بردارند، زیرا راه مماشات و اصلاح طلبی راه و خواسته مردم ایران نیست. دندانی که درد می کند، باید درد کشیدن آن را تحمل کرد، و از ریشه بر آورد. روش اصلاحات شما، تنها قرص مسکن است، ولی راه معالجه نیست.

هم اکنون نهضت های بزرگی در منطقه آغاز شده است. حکومت های سوریه و بحرین که به شدت زیر چتر، و تحت حمایت بریتانیای کبیر است، در حال سرنگونی اند. قذافی جنایت کار اسلام نیز چندان دوام نخواهد آورد. امروز یکی از فرزندانش به نام سیف العرب کشته شده، به زودی نوبت دیگر بستگان و خودش نیز خواهد رسید. عجب آن که اسلام شما اسلام باخته مسلمان، تنها از جنگ و خونریزی حرف می زند، و با آشتی و صلح میانه ای ندارد. قذافی جنایتکار نیز نام های فرزندان خود را با سیف (شمشیر) آغاز کرده است.

اسلام دین تسلیم، و خاکساری و عبودیت است. شما هرگز نخواهید توانست به دور میز با رژیمی که دکانداران دینند به گفتگو بنشینید، و با منطق و دلیل بحث کنید. در اسلام میز گرد وجود ندارد. یک منبر گذاشته شده، آخوندی چند متر بالاتر از‌شماروی تشک و جای گرم و نرم می نشیند، مزخرفاتی که کاملاً بی پایه و بی اساس است، و در دکان هیچ عطاری پیدانمی شود به شما تحویل می دهد، و شما عبد ذلیل، در پایین، روی زمین، با درد کمر وپا، به ناچار به آن لاطائلات گوش فرا می دهید، و هرگز حق اعتراض، و پرسشی نخواهید داشت.

این تصویری است از انقلاب چند میلیون جوان ایرانی. خانم شیرین بانو، و شریکانشان تریتا پارسی و هوشنگ امیر احمدی توضیح دهند کجای این عکس نشانگر اصلاح طلبی مردم ایران است؟ شیرین بانو هم مانند دیگر نا ایرانی های آمریکا به دنبال سازش و ادامه بقای این رژیمند. چیزی که مخالف عقیده اکثریت ایرانیان است.

این تصویری است از انقلاب چند میلیون جوان ایرانی. خانم شیرین بانو، و شریکانشان تریتا پارسی و هوشنگ امیر احمدی توضیح دهند کجای این عکس نشانگر اصلاح طلبی مردم ایران است؟ شیرین بانو هم مانند دیگر نا ایرانی های آمریکا به دنبال سازش و ادامه بقای این رژیمند. چیزی که مخالف عقیده اکثریت ایرانیان است.

۲- خانم عبادی برای آن که خونی از دماغ کسی بیرون نرود، راه اصلاح طلبی را پیشنهاد می کند. باید به این شیرین بانو گفت مگر تا دوسال پیش مردم به دنبال اصلاح طلبی نبودند؟. مگر خون از دماغ که هیچ، آیا خونی بود که ریخته نشود، واز جای بدن جوانان ما جاری نشود؟. شیرین بانو، شما کجای کارید؟. شما انشاء می خوانید، یا بحث سیاسی می کنید؟.

ما بازهم تکرار می کنیم این رژیم، کشتارگر، و تمامی خواه است. این رژیم، مردم کشور را سه گروه می داند: «خودی»، «غیر خودی»، و «بی خودی». اکثریت مردم ایران، یعنی حدود ۸۰٪ جمعیت، حتی خود شما، جزء گروه «بی خودی» به شمار می آیند.

چرا خانم عبادی خود را به خواب خرگوشی می زنید؟. شما که خودتان در خدمت این رژیم و بلند گوی تبلیغاتی به نفع آن بودید، با شما چه گونه برخورد کردند؟. آیا با چنین رژیم طغیان گر افسار گسیخته، کوچکترین راه مماشات و اصلاح طلبی وجود دارد؟.

شیرین بانو بیان داشتند: «شما نمی توانید با دشمن خود بر سر یک میز مذاکره بنشینید….» این حرف جالبی است، و به ما نشان می دهد امکان مذاکره و رسیدن به یک تصمیم مشترک وجود ندارد. باید از شیرین بانو پرسید، چگونه می خواهید از طریق قانون اسلامی این رژیم که قدرت خدایی به آخوند ۵ تومانی مشهدی داده است، و یک گله آخوند شکمباره را بر گرده و کول ما نشانده است، به اصلاحات، آزادی، و سکولاریسم که منتهای آرزوی شماست، برسیم؟.

خانم عبادی عزیز، اگر جوانان ایران نتوانند تا کمتر از ۵ سال دیگر شر این هیولا و بختک را با همه قانون های اسلامی اشان از سر مردم ایران کوتاه کنند، و اسلام را مانند ادیان دیگر در ایران به درون خانه هایشان، و فضای در بسته بفرستند، این رژیم با حمایت روسیه، چین، کشورهای اروپایی، و فعالیت خستگی نا پذیر همرز گرامی شما تریتا پارسی، و باند ایرانی – آمریکایی اشان، یا ایران در گیر جنگ و تجزیه می شود، و یا مانند دوران خلفای عباسی، چندین سده دیگر مردم باید روزی سه بار، در کنار وپای منبر علمای اعلام به سجایای اسلام راستین گوش فرا دهند، و در انتظار آن باشند تا فردی از چاه قم بیرون آمده، و آنان را نجات دهد. آیا شما هم در انتظار آن روزید؟.

آقای هاشم خواستار نماینده فرهنگیان، و دبیر باز نشسته، با غل و زنجیر در بیمارستان زندان مشهد در انتظار جراحی است.

آقای هاشم خواستار نماینده فرهنگیان، و دبیر باز نشسته، با غل و زنجیر در بیمارستان زندان مشهد در انتظار جراحی است.

‫۳‬- خانم عبادی که می خواهد از دماغ کسی خون نیاید، از آقای هاشم خواستار نماینده معلمین ایران سخن می گوید؛ مرد ۶۵ ساله ای که ۱/۵ سال است در زندان به شدت بیمار است، واین رژیم عدل و کرامات اسلامی، دست و پای ایشان را در بیمارستان زندان تا عمل جراحی، در غل و زنجیر بسته است.

باید از شیرین بانو پرسید، چرا این چنین ضد و نقیص صحبت می کنید؟. از یک سوی با بیان و مثال های خود ثابت نمودید که این رژیم اصلاح پذیر نیست، و از ۳۲ سال گذشته تا کنون، خون زیادی ریخته شده، و با چنین رژیم های زیادی خواه نمی توان بر سر یک میز نشست، و مذاکره دو طرفه نمود، و از سوی دیگر، می خواهید باهمین رژیم گستاخ و درنده خوی، بر سر میز مذاکره بنشینید، و به اصلاحات برسید؟.

گویا شیرین بانو فراموش کرده اند که آقای ملا اوباما با تلاش و توصیه شبانه روزی باند تریتا پارسی، هوشنگ احمدی، و دوستان ایرانی- آمریکایی اشان که مملکت را بر سر معامله گذاشته اند، و روی فروش آن به تعیین نرخ می پردازند، چه تلاش ها که نکرد تا با رژیم ولایت وقیح از در دوستی و آشتی در آید؟. آیا به نتیجه رسید؟.

گمان می کنم نخستین شرط پذیرفتن این مذاکره می بایست آن باشد که آقای ملا اوباما همان گونه که دست ملک عبدالله را بوسید، بر تنها دست ولی امر مسلمین، آخوند ۵ تومانی مشهدی بوسه زند، ۲ سال در فیضیه قم، در خدمت طلبه های اسلام کار آموزی کند. پس از ختنه شدن در حضور علمای اعلام، به مذهب شیعه ( ربطی به دین اسلام ندارد. چون مذهب شیعه دین مونتاژ ایرانی، ساخت وطن است که در کارخانه ترکان صفوی، و بچه های اصفهان زمان شاه اسماعیل ساخته شده) مشرف شده و سپس افتخار نشستن بر پای منبر مذاکره با ستاره آسمان نبوت علی خامنه ای را داشته باشند.

بخش دیگر سخنان پر نغز و مغز شیرین بانو در مورد اسلام و الهام گرفتن ایشان از علی شریعتی است. باید به این خانم محترم گفت ممکن است شما ممکن است قوانین جزایی و جزایی اسلامی را به خوبی خوانده و از حفظ باشید، ولی شوربختانه آگاهی و دریافت ناچیزی از اسلام دارید.

اسلام در ذات و وجود و بنیان خود، دین کشتارگر، بی عدالتی، جنگ و خون ریزی، مسالمت نا پذیر، غیر فرهنگی، خردباختگی، دور از هر اندیشه و تصور انسانی است.

نگارنده به شما توصیه می کند چند کتاب درست حسابی در مورد پیدایش و تاریخ اسلام، نوشته مورخان بزرگ عرب، ایرانی، و اروپایی بخوانید تا به این نتیجه برسید که از اسلام جز خرافات نوشته آخوندها، و کتاب های مجلسی و دائرت المعارف و مانند آن که برای تحمیر و خلع انسانیت نوشته شده، چیز دیگری نمی دانید.

در ضمن علی شریعتی پدر انقلاب اسلامی است، و خیانت او به ایران در ردیف سلمان فارسی، و آخوندهای زمان شاه سلطان حسین، و فتحعلیشاه است. اگر می خواهید لیستی از ۱۰-۲۰ کتاب های اسلامی برایتان بفرستم تا این چنین نا سنجیده سخن نگویید.

نکته دیگر این که جهان و همه هستی های آن بر اساس بی عدالتی و تبعیض، ظلم، و ستمگری بنا شده. شما از کجا می گویید، که ظلم دوام ندارد؟. شما در کجای جهان عدالتی در سراسر تاریخ دیده اید که این چنین از پایان ظلم و ستمگیری گفتگو می کنید؟.

در پایان، از شیرین بانو درخواست می شود شما که در آرزوی یک حکومت سکولاریسم و دموکراسی هستید، هرگز، و در هیچ کجا از دین و باورهای مذهبی خودتان که رابطه قلبی اتان با خداوند بزرگ است بر زبان نیاوید، که از سکولاریسم به دور است، و در حقیقت با یاد آوری اسلامتان، و باورهای دینی اتان، به هرزن، و مرد ایرانی غیر مسلمان، مانند ارمنی، زردشتی، بهایی، و یهودی ظلم کرده اید.

  • Sahameddin Ghiassi

    آیا واقعا دمکراسی و مردم سالاری وجود دارد و یا عده ای غارتګر و عده ای غارت شده میباشند حتما شما هم این حرف آقای مطهری علامه زمان یادتان هست که میګفت کاپیتالیست و کمونیست ګرچه باهم مخالف هستند و بایست باهم ضدیت کنند ولی عملا مثل تیغه های قیچی عمل میکنندکه در لای آن مردم قیچی و غارت میشوند حالا اګر آن جناب شیادان مذهبی و سایر مکتبهای شیادی را هم اضافه میکرد کار و حساب کاملا درست در میآمد. البته کمونیست ها و کاپیتالیست ها و مذهبیون انسان و والا هم هستندکه سعی میکنند به نوعی در خدمت بشریت باشند مثلا آن میلیاردی که بیمارستانها و دانشګاه ها تاسیس میکند یا کارخانه ایجاد مینماید و برای مردم کار و کسب و درآمد و رفاه و زندګی بهتری به ارمغان میآورد و یا آن جوانان کمونیستی که با ایده خوب و والای انسانی به خدمت مردم قیام کرده بودند و حتی آن مذهبیون آدم و والا که برای از بین بردن آلام ودردهای انسان کمر خدمت بسته بودند همه آن خوبان در خور احترام و ستایش است منظور آن شیادانی هست که تنها برای غارت و دزدی و فساد و هیزی از دین و از مکتب های اجتماعی سو استفاده میکنند. متاسفانه اصل فدای فرع شده است یک انسان والا شریف خدمتګذار مردم وبا محبت از هر دین و از هر مکتب اجتماعی و از هر جنسی باشد خوبست و یک دزد بهایی یک دزد و خاین مسلمان یا کمونیست بد است .

    و نباید تعصبات مذهبی و یا مکتبی واجتماعی انسان های پست و بی شرف را حمایت کنند ویا پوشش دهند. متاسفانه در جامعه های امروزی تا اندازه ای برعکس عمل میشود انسان والایی را تنها بجرم مثلا بهایی بودن یا مجاهد بودن و یا کمونیست بودن و یا حتی به جرم دین نداشتن آزار میدهد و یا اعدام میکنند و یک انسان پست و دزد و خاین را تنها به بهانه اینکه مثلا دین دارد متعصبان مذهبی اورا در پناه خود میګیرند و یا حتی اجازه نمیدهند که دزد خاین در یک محکمه عادلانه دادګاهی شود.‎‎‎؟ جوانان نیک سرشت پاک و بی ګناهی را تنها بجرم وابستګی به یک دین و یا مکتب به جوخه های اعدام سپردند که نمونه آن عروسان شیراز بود ولی دزدان و ستمکاران آزادنه حرکت میکنند و کسی کاری بکارشان ندارد. آیا دینها و مکتب های اجتماعی برای بهتر شدن زندګی مردم مګر نیآمده اند یعنی اصل برای خوب شدن و بهتر شدن آدمیان مطلب میباشد نه تنها نام و نشان. مثلا تنها نام بهایی بودن و یا مسلمان بودن و یا کمونیست و مجامد بودن نباید برای کسی درد سر ساز شود و به کسی تنها بخاطر داشتن یک نام تجاوز شود آنچه بایست مورد تعرض قرار ګیرد دزدی فساد تباهی و ستم است که بایست مجازات شود نه دین ملیت نژاد و مکتبهای اجتماعی؟ عدالت ودادګستری هم عملا بیهوده و بی مصرف هستند پلیسان هم تنها برای خدمت به اربابان استخدام شده اند و با مردم و مشګلات آنان کاری ندارند آڼان تنها محافظ قدرت و ثروت و فساد دزدان وخیانتکارانی هستند که آنان را استخدام کرده و از بودجه مردم و ملت به آنان حقوق میدهند شاید در تمامی دنیا همین باشد و پلیسان اکثر برای خاطر خدمت به اربابان دولتی وارد کار میشوند نه برای مشګلات مردم مثلا در همین آمریکا اګر خانه تان دزد بزند پلیسان بیهود و بیکاره و بدون مصرف هستند و جز یک موجود بی کاره خاصیت دیګری ندارند ولی آنان برای درآمد دولت مثل اجل معلق سر بزنګاه میرسند.

    و طرف را جریمه میکند ولی اګر کسی اموالش توسط دزدان سرقت شود پلیسان کشور امکانات با میګونید بمن چه و یا جرات مقابله با دزدان را ندارند و در نتیجه جیم میشوند یعنی یک شاق بی مصرف هستند که برای مردم علاقه ندارند که کار کنند هم چنین دستګاه عریض و طویل دولتی هم برای مردم کاری آنچنانی نمیکنند و تنها منافع شرکتهای بزرګ را حفاظت میکنند. شرکتهای بزرګ پول دارند وکیل دارند و حق خود را می ستانند ولی مردم عادی بخاطر نداشتن پول و وکیل حتی سرمایه های کوچک خود را هم از دست میدهند زیرا وکیلان درنده و غارتګر و طماع کیسه هایی دوخته اند تا آخرین شاهی بیچارګان را هم غارت بفرمایند. اګر در دادګستری مثلا ایران نوشتن لایحه و شکایت و دادن آن به قاضی کاری ساده است اینجا در کشور مثلا آزادی آزادی برای دزدان و غارتګران قانونی و بهتر است زیرا غارت شده ګان تا پول وکیلان را نداشته باشند کلاهشان پس معرکه است و دولتهای محلی و فدرال عملا دست دزدان و شیادان را باز ګذارده اند تا قانونی هرکاری که دلشان میخواهند بکنند مشروط به اینکه سهم دولت محلی را بپردازند. اینجا کارمند دولت رسما رشوه نمیګیرد ولی اګر توسط یک وکیل کارت دنبال نشود هیج کاری برایت انجام نمی دهند که هیچ بلکه سرمایه ات را هم غارت میکنند و بعد هم میګویند که اشتباه کرده اند برو وکیل بګیر و مارا جریمه کن؟ دزدی و فساد اګر در شرق مثل جناب سرهنګ قذافی با حمله هواپیما و موشک و بمباران و قتل غارت انجام میشود اینجا با تشریفات قانونی و اشتباهات و بمن چه و بیهوده ګی دستګاه های مثلا دادګستری و پلیس انجام میشود و با همین ترتیب ګرچه عملا مردم را که طالب حقشان هستند مثل آقای سرهنګ به ګلوله نمی بندند بلکه با پنبه سر میبرند که خون هم از دماغ کسی نیاید بعبارت دیګر شخص را غارت و تبدیل به یک بیخانمان میکنند.

    و با غارت های اداری و اینکه میګویند خوب اشتباه کرده اند کسی را بخاک سیاه می نشانند و تمامی هستی مادی و معنوی اورا از بین میبرند عملا فرقی بین رژیم قذافی و رژیمهای غرب نیست بخصوص آمریکا تنها فرقش این است که درآنجا با زور و خشونت مردم را از بین میبرند اینجا با قانون و بی تفاوتی و بیهودګی مردم و بی تفاوتی کارمندان دولت و پلیسان و غیره در نتیجه در هر دو جا این مردم هستند که از بین میروند در یک جا با فشنګ و تفنګ و ګلوله های خمپاره انداز و موشک های هواپیما در جای دیګر با حق کشی و غارت های قانونی و بی تفاوتی و ستم که خانواده ها را ازهم می پاشاند. مثلا در آمریکا هم یکی از سیر میترکد و دیګری از مشګلات از بین میرود وبی خانمان میشود مثلا دو نفر با داشتن درجه تحصیلی مشابه و با داشتن حتی سابقه کار وخدمت مساوی یکی میلیارده دلار پس انداز دارد مثل قذافی و مبارک و دیګری آه در بساط ندارد و قدرت پرداخت حق وکیل را هم ندارد و در نتیجه غارت میشود بهر حال این انسان است که بایست خوب و آدم شود و به حق هم تجاوز نکند و تمامیت خواه و ظالم دزد و بی شرف نباشد وګرنه قانونها نمی توانند کارساز باشند و تنها شاید مردمان فقیر را بیشتر آزار دهند فعلا هم که دیوانه ګان دیکتاتور هرکاری که بخواهند میکنند و غرب با تمدن سکوت میکند همانطوریکه در باره صدام سکوت کرد هنګامیکه کردان برادران بی پناه مارا با بمب های شیمیایی میګشت تنها هنګامی صدای حقوق بشر مردم آمریکا در میآید که تروریست ها با بمب اتمی به آمریکا حمله کنند یعنی نظیر همان کاری که در ستبامبر یازده سیاه کردند.

    وګرنه همه چیز خوبست و دنیا امن امان سرمایه داران میلیاردی طماع و غیر مشروع دزدی اکنون دندان تیز کرده اند که کل جهان را بلع کنند و از بی تفاوتی و ظالم شدن مردم دارند سو استفاده میکنند و با برنامه ریزیهای عظیم در فکر از بین بردن طبقه متوسط در تمامی دنیا هستند آنان نظیر همان مبارک و صدام و هیتلر هستند که دیګ طمع آنان پر شدنی نیست که چشم طماع این نوع بشر را یا قناعت پر کند یا خاک ګور. اګر کسی مثل قذافی مثلا سفید پوستان آمریکا را با حمله موشکی و هواپیما و بمب میګشت و مثلا به مردان سفید ثروتمند حمله میکرد آیا دنیای مثلا متمدن همین طور سکوت میکرد؟ مردم جهان با هم متحد شوید و حکومت های مردم سالار و شورایی تشکیل دهید نګذارید دیوانه قدرت و شهوت و ثروت شما را غارت و مردم را متعاد و بیچاره کنند آنان با حمله های نظامی اعتیاد و تفرقه و با شرکتهای بیمه به همه دنیا حمله کرده اند تا همه طبقه متوسط را ګام به ګام بخاک سیاه بنشانند طبقه متوسط دوراه دارد یا با دزدی و فساد و دورویی و رشوه خواری و هیزی جز ثروتمندان شود و یا از بین بروند؟ کسانی که پاک و سالم زندګی کرده اند اکثر آنان مجبور به ادامه یک زندګی درد ناک و طاقت فرسا هستند که نه احترامی دارند و نه ثروتی یادم آمد خانمی مسن میګفت که او اکنون احتیاج به ثروت و خانه آبرومند دارد زیرا حتی فرزندانش هم اورا فراموش میکنند اګر فقیر باشد ولی جوان همان جوانی و قدرت و زیبایی اوست که تنها ګذارده نخواهد شد و دوستان و فک فامیل دورش را میګیرند ولی مسن ها اګر فقیر باشند شاید بکلی فراموش شوند.

    به امید روزی که تحصیل خوب و انسانیت معیار باشد نه ثروت غیر مشروع از راه دزدی و بی انصافی و فساد؟ شاید اګر احترام به ثروتمندان دزد و هیز پایان بپذیرد این نوع انسانها هم کم شوند؟ دیروز یکی از دانشجویان من پرسید مګر میشود که شاهزادګان هم خودکشی کنند چرا فرزندان شاه ایران هم دخترش و هم پسرش خود کشی کردند؟ من براستی جوابی نداشتم که بدهم راستی چرا آیا کسی جوابی برای این سوال دانشجوی من دارد که ګفت مګر پسران شاه هم خود کشی میکنند همه مردم یا حداقل اکثر مردم در حسرت زندګی مثل آنان هستند ولی آنان خود کشی میکنند؟ نمیدانم شاید آنان هم قربانی سیستم بیهوده و بی تفاوت بی انصاف و بی احساس غرب شده اند ؟

    آی کشته کرا کشتی تا کشته شوی باز تا باز که اورا بکشد آنکه ترا کشت؟ نمی دانم به محاکمه تیمساران ارتش توجهی کرده بودند که چطور آنانرا در عرض چند دقیقه بدون وکیل و بدون هیچ نوع مدرکی اعدام میفرمودند و آقای یزدی در آن هنګام با لجهه آمریکایی مثلا مستنطق بود خوب حال هم کوزه ګر به کوزه افتاده است کسی که باد میکارد توفان درو میکند در حکومتهایی که ظلم برقرار است حتی خود ظالمان هم در امان نیستند

    • دوست گرامی و ارجمند، بادرود فراوان، بسیار سنجیده و با حقیقت همه چیز را عنوان فرمودید. تنها یک نکته را باید توجه نمود که اشعار و مثال های زیبا و زیبنده فارسی عموماً سرشار از انسانیت و پاکدامنی است. ولی در شرایط زندگی انسان های خودماکه و ستمگر صدق نمی کند. بنابر این جهان جای مجازات و حساب پس دادن نیست. هیتلرها ، وخمینی ها می آیند، ظلم می کنند، آدم می کشند، و به راحتی می روند، و آب هم از آب تکان نمی خورد. باسپاس از توجه شما، سهراب

  • Sahameddin Ghiassi

    آیا واقعا دمکراسی و مردم سالاری وجود دارد و یا عده ای غارتګر و عده ای غارت شده میباشند حتما شما هم این حرف آقای مطهری علامه زمان یادتان هست که میګفت کاپیتالیست و کمونیست ګرچه باهم مخالف هستند و بایست باهم ضدیت کنند ولی عملا مثل تیغه های قیچی عمل میکنندکه در لای آن مردم قیچی و غارت میشوند حالا اګر آن جناب شیادان مذهبی و سایر مکتبهای شیادی را هم اضافه میکرد کار و حساب کاملا درست در میآمد. البته کمونیست ها و کاپیتالیست ها و مذهبیون انسان و والا هم هستندکه سعی میکنند به نوعی در خدمت بشریت باشند مثلا آن میلیاردی که بیمارستانها و دانشګاه ها تاسیس میکند یا کارخانه ایجاد مینماید و برای مردم کار و کسب و درآمد و رفاه و زندګی بهتری به ارمغان میآورد و یا آن جوانان کمونیستی که با ایده خوب و والای انسانی به خدمت مردم قیام کرده بودند و حتی آن مذهبیون آدم و والا که برای از بین بردن آلام ودردهای انسان کمر خدمت بسته بودند همه آن خوبان در خور احترام و ستایش است منظور آن شیادانی هست که تنها برای غارت و دزدی و فساد و هیزی از دین و از مکتب های اجتماعی سو استفاده میکنند. متاسفانه اصل فدای فرع شده است یک انسان والا شریف خدمتګذار مردم وبا محبت از هر دین و از هر مکتب اجتماعی و از هر جنسی باشد خوبست و یک دزد بهایی یک دزد و خاین مسلمان یا کمونیست بد است .

    و نباید تعصبات مذهبی و یا مکتبی واجتماعی انسان های پست و بی شرف را حمایت کنند ویا پوشش دهند. متاسفانه در جامعه های امروزی تا اندازه ای برعکس عمل میشود انسان والایی را تنها بجرم مثلا بهایی بودن یا مجاهد بودن و یا کمونیست بودن و یا حتی به جرم دین نداشتن آزار میدهد و یا اعدام میکنند و یک انسان پست و دزد و خاین را تنها به بهانه اینکه مثلا دین دارد متعصبان مذهبی اورا در پناه خود میګیرند و یا حتی اجازه نمیدهند که دزد خاین در یک محکمه عادلانه دادګاهی شود.‎‎‎؟ جوانان نیک سرشت پاک و بی ګناهی را تنها بجرم وابستګی به یک دین و یا مکتب به جوخه های اعدام سپردند که نمونه آن عروسان شیراز بود ولی دزدان و ستمکاران آزادنه حرکت میکنند و کسی کاری بکارشان ندارد. آیا دینها و مکتب های اجتماعی برای بهتر شدن زندګی مردم مګر نیآمده اند یعنی اصل برای خوب شدن و بهتر شدن آدمیان مطلب میباشد نه تنها نام و نشان. مثلا تنها نام بهایی بودن و یا مسلمان بودن و یا کمونیست و مجامد بودن نباید برای کسی درد سر ساز شود و به کسی تنها بخاطر داشتن یک نام تجاوز شود آنچه بایست مورد تعرض قرار ګیرد دزدی فساد تباهی و ستم است که بایست مجازات شود نه دین ملیت نژاد و مکتبهای اجتماعی؟ عدالت ودادګستری هم عملا بیهوده و بی مصرف هستند پلیسان هم تنها برای خدمت به اربابان استخدام شده اند و با مردم و مشګلات آنان کاری ندارند آڼان تنها محافظ قدرت و ثروت و فساد دزدان وخیانتکارانی هستند که آنان را استخدام کرده و از بودجه مردم و ملت به آنان حقوق میدهند شاید در تمامی دنیا همین باشد و پلیسان اکثر برای خاطر خدمت به اربابان دولتی وارد کار میشوند نه برای مشګلات مردم مثلا در همین آمریکا اګر خانه تان دزد بزند پلیسان بیهود و بیکاره و بدون مصرف هستند و جز یک موجود بی کاره خاصیت دیګری ندارند ولی آنان برای درآمد دولت مثل اجل معلق سر بزنګاه میرسند.

    و طرف را جریمه میکند ولی اګر کسی اموالش توسط دزدان سرقت شود پلیسان کشور امکانات با میګونید بمن چه و یا جرات مقابله با دزدان را ندارند و در نتیجه جیم میشوند یعنی یک شاق بی مصرف هستند که برای مردم علاقه ندارند که کار کنند هم چنین دستګاه عریض و طویل دولتی هم برای مردم کاری آنچنانی نمیکنند و تنها منافع شرکتهای بزرګ را حفاظت میکنند. شرکتهای بزرګ پول دارند وکیل دارند و حق خود را می ستانند ولی مردم عادی بخاطر نداشتن پول و وکیل حتی سرمایه های کوچک خود را هم از دست میدهند زیرا وکیلان درنده و غارتګر و طماع کیسه هایی دوخته اند تا آخرین شاهی بیچارګان را هم غارت بفرمایند. اګر در دادګستری مثلا ایران نوشتن لایحه و شکایت و دادن آن به قاضی کاری ساده است اینجا در کشور مثلا آزادی آزادی برای دزدان و غارتګران قانونی و بهتر است زیرا غارت شده ګان تا پول وکیلان را نداشته باشند کلاهشان پس معرکه است و دولتهای محلی و فدرال عملا دست دزدان و شیادان را باز ګذارده اند تا قانونی هرکاری که دلشان میخواهند بکنند مشروط به اینکه سهم دولت محلی را بپردازند. اینجا کارمند دولت رسما رشوه نمیګیرد ولی اګر توسط یک وکیل کارت دنبال نشود هیج کاری برایت انجام نمی دهند که هیچ بلکه سرمایه ات را هم غارت میکنند و بعد هم میګویند که اشتباه کرده اند برو وکیل بګیر و مارا جریمه کن؟ دزدی و فساد اګر در شرق مثل جناب سرهنګ قذافی با حمله هواپیما و موشک و بمباران و قتل غارت انجام میشود اینجا با تشریفات قانونی و اشتباهات و بمن چه و بیهوده ګی دستګاه های مثلا دادګستری و پلیس انجام میشود و با همین ترتیب ګرچه عملا مردم را که طالب حقشان هستند مثل آقای سرهنګ به ګلوله نمی بندند بلکه با پنبه سر میبرند که خون هم از دماغ کسی نیاید بعبارت دیګر شخص را غارت و تبدیل به یک بیخانمان میکنند.

    و با غارت های اداری و اینکه میګویند خوب اشتباه کرده اند کسی را بخاک سیاه می نشانند و تمامی هستی مادی و معنوی اورا از بین میبرند عملا فرقی بین رژیم قذافی و رژیمهای غرب نیست بخصوص آمریکا تنها فرقش این است که درآنجا با زور و خشونت مردم را از بین میبرند اینجا با قانون و بی تفاوتی و بیهودګی مردم و بی تفاوتی کارمندان دولت و پلیسان و غیره در نتیجه در هر دو جا این مردم هستند که از بین میروند در یک جا با فشنګ و تفنګ و ګلوله های خمپاره انداز و موشک های هواپیما در جای دیګر با حق کشی و غارت های قانونی و بی تفاوتی و ستم که خانواده ها را ازهم می پاشاند. مثلا در آمریکا هم یکی از سیر میترکد و دیګری از مشګلات از بین میرود وبی خانمان میشود مثلا دو نفر با داشتن درجه تحصیلی مشابه و با داشتن حتی سابقه کار وخدمت مساوی یکی میلیارده دلار پس انداز دارد مثل قذافی و مبارک و دیګری آه در بساط ندارد و قدرت پرداخت حق وکیل را هم ندارد و در نتیجه غارت میشود بهر حال این انسان است که بایست خوب و آدم شود و به حق هم تجاوز نکند و تمامیت خواه و ظالم دزد و بی شرف نباشد وګرنه قانونها نمی توانند کارساز باشند و تنها شاید مردمان فقیر را بیشتر آزار دهند فعلا هم که دیوانه ګان دیکتاتور هرکاری که بخواهند میکنند و غرب با تمدن سکوت میکند همانطوریکه در باره صدام سکوت کرد هنګامیکه کردان برادران بی پناه مارا با بمب های شیمیایی میګشت تنها هنګامی صدای حقوق بشر مردم آمریکا در میآید که تروریست ها با بمب اتمی به آمریکا حمله کنند یعنی نظیر همان کاری که در ستبامبر یازده سیاه کردند.

    وګرنه همه چیز خوبست و دنیا امن امان سرمایه داران میلیاردی طماع و غیر مشروع دزدی اکنون دندان تیز کرده اند که کل جهان را بلع کنند و از بی تفاوتی و ظالم شدن مردم دارند سو استفاده میکنند و با برنامه ریزیهای عظیم در فکر از بین بردن طبقه متوسط در تمامی دنیا هستند آنان نظیر همان مبارک و صدام و هیتلر هستند که دیګ طمع آنان پر شدنی نیست که چشم طماع این نوع بشر را یا قناعت پر کند یا خاک ګور. اګر کسی مثل قذافی مثلا سفید پوستان آمریکا را با حمله موشکی و هواپیما و بمب میګشت و مثلا به مردان سفید ثروتمند حمله میکرد آیا دنیای مثلا متمدن همین طور سکوت میکرد؟ مردم جهان با هم متحد شوید و حکومت های مردم سالار و شورایی تشکیل دهید نګذارید دیوانه قدرت و شهوت و ثروت شما را غارت و مردم را متعاد و بیچاره کنند آنان با حمله های نظامی اعتیاد و تفرقه و با شرکتهای بیمه به همه دنیا حمله کرده اند تا همه طبقه متوسط را ګام به ګام بخاک سیاه بنشانند طبقه متوسط دوراه دارد یا با دزدی و فساد و دورویی و رشوه خواری و هیزی جز ثروتمندان شود و یا از بین بروند؟ کسانی که پاک و سالم زندګی کرده اند اکثر آنان مجبور به ادامه یک زندګی درد ناک و طاقت فرسا هستند که نه احترامی دارند و نه ثروتی یادم آمد خانمی مسن میګفت که او اکنون احتیاج به ثروت و خانه آبرومند دارد زیرا حتی فرزندانش هم اورا فراموش میکنند اګر فقیر باشد ولی جوان همان جوانی و قدرت و زیبایی اوست که تنها ګذارده نخواهد شد و دوستان و فک فامیل دورش را میګیرند ولی مسن ها اګر فقیر باشند شاید بکلی فراموش شوند.

    به امید روزی که تحصیل خوب و انسانیت معیار باشد نه ثروت غیر مشروع از راه دزدی و بی انصافی و فساد؟ شاید اګر احترام به ثروتمندان دزد و هیز پایان بپذیرد این نوع انسانها هم کم شوند؟ دیروز یکی از دانشجویان من پرسید مګر میشود که شاهزادګان هم خودکشی کنند چرا فرزندان شاه ایران هم دخترش و هم پسرش خود کشی کردند؟ من براستی جوابی نداشتم که بدهم راستی چرا آیا کسی جوابی برای این سوال دانشجوی من دارد که ګفت مګر پسران شاه هم خود کشی میکنند همه مردم یا حداقل اکثر مردم در حسرت زندګی مثل آنان هستند ولی آنان خود کشی میکنند؟ نمیدانم شاید آنان هم قربانی سیستم بیهوده و بی تفاوت بی انصاف و بی احساس غرب شده اند ؟

    آی کشته کرا کشتی تا کشته شوی باز تا باز که اورا بکشد آنکه ترا کشت؟ نمی دانم به محاکمه تیمساران ارتش توجهی کرده بودند که چطور آنانرا در عرض چند دقیقه بدون وکیل و بدون هیچ نوع مدرکی اعدام میفرمودند و آقای یزدی در آن هنګام با لجهه آمریکایی مثلا مستنطق بود خوب حال هم کوزه ګر به کوزه افتاده است کسی که باد میکارد توفان درو میکند در حکومتهایی که ظلم برقرار است حتی خود ظالمان هم در امان نیستند

    • دوست گرامی و ارجمند، بادرود فراوان، بسیار سنجیده و با حقیقت همه چیز را عنوان فرمودید. تنها یک نکته را باید توجه نمود که اشعار و مثال های زیبا و زیبنده فارسی عموماً سرشار از انسانیت و پاکدامنی است. ولی در شرایط زندگی انسان های خودماکه و ستمگر صدق نمی کند. بنابر این جهان جای مجازات و حساب پس دادن نیست. هیتلرها ، وخمینی ها می آیند، ظلم می کنند، آدم می کشند، و به راحتی می روند، و آب هم از آب تکان نمی خورد. باسپاس از توجه شما، سهراب

  • Sahameddin Ghiassi

    آیا واقعا دمکراسی و مردم سالاری وجود دارد و یا عده ای غارتګر و عده ای غارت شده میباشند حتما شما هم این حرف آقای مطهری علامه زمان یادتان هست که میګفت کاپیتالیست و کمونیست ګرچه باهم مخالف هستند و بایست باهم ضدیت کنند ولی عملا مثل تیغه های قیچی عمل میکنندکه در لای آن مردم قیچی و غارت میشوند حالا اګر آن جناب شیادان مذهبی و سایر مکتبهای شیادی را هم اضافه میکرد کار و حساب کاملا درست در میآمد. البته کمونیست ها و کاپیتالیست ها و مذهبیون انسان و والا هم هستندکه سعی میکنند به نوعی در خدمت بشریت باشند مثلا آن میلیاردی که بیمارستانها و دانشګاه ها تاسیس میکند یا کارخانه ایجاد مینماید و برای مردم کار و کسب و درآمد و رفاه و زندګی بهتری به ارمغان میآورد و یا آن جوانان کمونیستی که با ایده خوب و والای انسانی به خدمت مردم قیام کرده بودند و حتی آن مذهبیون آدم و والا که برای از بین بردن آلام ودردهای انسان کمر خدمت بسته بودند همه آن خوبان در خور احترام و ستایش است منظور آن شیادانی هست که تنها برای غارت و دزدی و فساد و هیزی از دین و از مکتب های اجتماعی سو استفاده میکنند. متاسفانه اصل فدای فرع شده است یک انسان والا شریف خدمتګذار مردم وبا محبت از هر دین و از هر مکتب اجتماعی و از هر جنسی باشد خوبست و یک دزد بهایی یک دزد و خاین مسلمان یا کمونیست بد است .

    و نباید تعصبات مذهبی و یا مکتبی واجتماعی انسان های پست و بی شرف را حمایت کنند ویا پوشش دهند. متاسفانه در جامعه های امروزی تا اندازه ای برعکس عمل میشود انسان والایی را تنها بجرم مثلا بهایی بودن یا مجاهد بودن و یا کمونیست بودن و یا حتی به جرم دین نداشتن آزار میدهد و یا اعدام میکنند و یک انسان پست و دزد و خاین را تنها به بهانه اینکه مثلا دین دارد متعصبان مذهبی اورا در پناه خود میګیرند و یا حتی اجازه نمیدهند که دزد خاین در یک محکمه عادلانه دادګاهی شود.‎‎‎؟ جوانان نیک سرشت پاک و بی ګناهی را تنها بجرم وابستګی به یک دین و یا مکتب به جوخه های اعدام سپردند که نمونه آن عروسان شیراز بود ولی دزدان و ستمکاران آزادنه حرکت میکنند و کسی کاری بکارشان ندارد. آیا دینها و مکتب های اجتماعی برای بهتر شدن زندګی مردم مګر نیآمده اند یعنی اصل برای خوب شدن و بهتر شدن آدمیان مطلب میباشد نه تنها نام و نشان. مثلا تنها نام بهایی بودن و یا مسلمان بودن و یا کمونیست و مجامد بودن نباید برای کسی درد سر ساز شود و به کسی تنها بخاطر داشتن یک نام تجاوز شود آنچه بایست مورد تعرض قرار ګیرد دزدی فساد تباهی و ستم است که بایست مجازات شود نه دین ملیت نژاد و مکتبهای اجتماعی؟ عدالت ودادګستری هم عملا بیهوده و بی مصرف هستند پلیسان هم تنها برای خدمت به اربابان استخدام شده اند و با مردم و مشګلات آنان کاری ندارند آڼان تنها محافظ قدرت و ثروت و فساد دزدان وخیانتکارانی هستند که آنان را استخدام کرده و از بودجه مردم و ملت به آنان حقوق میدهند شاید در تمامی دنیا همین باشد و پلیسان اکثر برای خاطر خدمت به اربابان دولتی وارد کار میشوند نه برای مشګلات مردم مثلا در همین آمریکا اګر خانه تان دزد بزند پلیسان بیهود و بیکاره و بدون مصرف هستند و جز یک موجود بی کاره خاصیت دیګری ندارند ولی آنان برای درآمد دولت مثل اجل معلق سر بزنګاه میرسند.

    و طرف را جریمه میکند ولی اګر کسی اموالش توسط دزدان سرقت شود پلیسان کشور امکانات با میګونید بمن چه و یا جرات مقابله با دزدان را ندارند و در نتیجه جیم میشوند یعنی یک شاق بی مصرف هستند که برای مردم علاقه ندارند که کار کنند هم چنین دستګاه عریض و طویل دولتی هم برای مردم کاری آنچنانی نمیکنند و تنها منافع شرکتهای بزرګ را حفاظت میکنند. شرکتهای بزرګ پول دارند وکیل دارند و حق خود را می ستانند ولی مردم عادی بخاطر نداشتن پول و وکیل حتی سرمایه های کوچک خود را هم از دست میدهند زیرا وکیلان درنده و غارتګر و طماع کیسه هایی دوخته اند تا آخرین شاهی بیچارګان را هم غارت بفرمایند. اګر در دادګستری مثلا ایران نوشتن لایحه و شکایت و دادن آن به قاضی کاری ساده است اینجا در کشور مثلا آزادی آزادی برای دزدان و غارتګران قانونی و بهتر است زیرا غارت شده ګان تا پول وکیلان را نداشته باشند کلاهشان پس معرکه است و دولتهای محلی و فدرال عملا دست دزدان و شیادان را باز ګذارده اند تا قانونی هرکاری که دلشان میخواهند بکنند مشروط به اینکه سهم دولت محلی را بپردازند. اینجا کارمند دولت رسما رشوه نمیګیرد ولی اګر توسط یک وکیل کارت دنبال نشود هیج کاری برایت انجام نمی دهند که هیچ بلکه سرمایه ات را هم غارت میکنند و بعد هم میګویند که اشتباه کرده اند برو وکیل بګیر و مارا جریمه کن؟ دزدی و فساد اګر در شرق مثل جناب سرهنګ قذافی با حمله هواپیما و موشک و بمباران و قتل غارت انجام میشود اینجا با تشریفات قانونی و اشتباهات و بمن چه و بیهوده ګی دستګاه های مثلا دادګستری و پلیس انجام میشود و با همین ترتیب ګرچه عملا مردم را که طالب حقشان هستند مثل آقای سرهنګ به ګلوله نمی بندند بلکه با پنبه سر میبرند که خون هم از دماغ کسی نیاید بعبارت دیګر شخص را غارت و تبدیل به یک بیخانمان میکنند.

    و با غارت های اداری و اینکه میګویند خوب اشتباه کرده اند کسی را بخاک سیاه می نشانند و تمامی هستی مادی و معنوی اورا از بین میبرند عملا فرقی بین رژیم قذافی و رژیمهای غرب نیست بخصوص آمریکا تنها فرقش این است که درآنجا با زور و خشونت مردم را از بین میبرند اینجا با قانون و بی تفاوتی و بیهودګی مردم و بی تفاوتی کارمندان دولت و پلیسان و غیره در نتیجه در هر دو جا این مردم هستند که از بین میروند در یک جا با فشنګ و تفنګ و ګلوله های خمپاره انداز و موشک های هواپیما در جای دیګر با حق کشی و غارت های قانونی و بی تفاوتی و ستم که خانواده ها را ازهم می پاشاند. مثلا در آمریکا هم یکی از سیر میترکد و دیګری از مشګلات از بین میرود وبی خانمان میشود مثلا دو نفر با داشتن درجه تحصیلی مشابه و با داشتن حتی سابقه کار وخدمت مساوی یکی میلیارده دلار پس انداز دارد مثل قذافی و مبارک و دیګری آه در بساط ندارد و قدرت پرداخت حق وکیل را هم ندارد و در نتیجه غارت میشود بهر حال این انسان است که بایست خوب و آدم شود و به حق هم تجاوز نکند و تمامیت خواه و ظالم دزد و بی شرف نباشد وګرنه قانونها نمی توانند کارساز باشند و تنها شاید مردمان فقیر را بیشتر آزار دهند فعلا هم که دیوانه ګان دیکتاتور هرکاری که بخواهند میکنند و غرب با تمدن سکوت میکند همانطوریکه در باره صدام سکوت کرد هنګامیکه کردان برادران بی پناه مارا با بمب های شیمیایی میګشت تنها هنګامی صدای حقوق بشر مردم آمریکا در میآید که تروریست ها با بمب اتمی به آمریکا حمله کنند یعنی نظیر همان کاری که در ستبامبر یازده سیاه کردند.

    وګرنه همه چیز خوبست و دنیا امن امان سرمایه داران میلیاردی طماع و غیر مشروع دزدی اکنون دندان تیز کرده اند که کل جهان را بلع کنند و از بی تفاوتی و ظالم شدن مردم دارند سو استفاده میکنند و با برنامه ریزیهای عظیم در فکر از بین بردن طبقه متوسط در تمامی دنیا هستند آنان نظیر همان مبارک و صدام و هیتلر هستند که دیګ طمع آنان پر شدنی نیست که چشم طماع این نوع بشر را یا قناعت پر کند یا خاک ګور. اګر کسی مثل قذافی مثلا سفید پوستان آمریکا را با حمله موشکی و هواپیما و بمب میګشت و مثلا به مردان سفید ثروتمند حمله میکرد آیا دنیای مثلا متمدن همین طور سکوت میکرد؟ مردم جهان با هم متحد شوید و حکومت های مردم سالار و شورایی تشکیل دهید نګذارید دیوانه قدرت و شهوت و ثروت شما را غارت و مردم را متعاد و بیچاره کنند آنان با حمله های نظامی اعتیاد و تفرقه و با شرکتهای بیمه به همه دنیا حمله کرده اند تا همه طبقه متوسط را ګام به ګام بخاک سیاه بنشانند طبقه متوسط دوراه دارد یا با دزدی و فساد و دورویی و رشوه خواری و هیزی جز ثروتمندان شود و یا از بین بروند؟ کسانی که پاک و سالم زندګی کرده اند اکثر آنان مجبور به ادامه یک زندګی درد ناک و طاقت فرسا هستند که نه احترامی دارند و نه ثروتی یادم آمد خانمی مسن میګفت که او اکنون احتیاج به ثروت و خانه آبرومند دارد زیرا حتی فرزندانش هم اورا فراموش میکنند اګر فقیر باشد ولی جوان همان جوانی و قدرت و زیبایی اوست که تنها ګذارده نخواهد شد و دوستان و فک فامیل دورش را میګیرند ولی مسن ها اګر فقیر باشند شاید بکلی فراموش شوند.

    به امید روزی که تحصیل خوب و انسانیت معیار باشد نه ثروت غیر مشروع از راه دزدی و بی انصافی و فساد؟ شاید اګر احترام به ثروتمندان دزد و هیز پایان بپذیرد این نوع انسانها هم کم شوند؟ دیروز یکی از دانشجویان من پرسید مګر میشود که شاهزادګان هم خودکشی کنند چرا فرزندان شاه ایران هم دخترش و هم پسرش خود کشی کردند؟ من براستی جوابی نداشتم که بدهم راستی چرا آیا کسی جوابی برای این سوال دانشجوی من دارد که ګفت مګر پسران شاه هم خود کشی میکنند همه مردم یا حداقل اکثر مردم در حسرت زندګی مثل آنان هستند ولی آنان خود کشی میکنند؟ نمیدانم شاید آنان هم قربانی سیستم بیهوده و بی تفاوت بی انصاف و بی احساس غرب شده اند ؟

    آی کشته کرا کشتی تا کشته شوی باز تا باز که اورا بکشد آنکه ترا کشت؟ نمی دانم به محاکمه تیمساران ارتش توجهی کرده بودند که چطور آنانرا در عرض چند دقیقه بدون وکیل و بدون هیچ نوع مدرکی اعدام میفرمودند و آقای یزدی در آن هنګام با لجهه آمریکایی مثلا مستنطق بود خوب حال هم کوزه ګر به کوزه افتاده است کسی که باد میکارد توفان درو میکند در حکومتهایی که ظلم برقرار است حتی خود ظالمان هم در امان نیستند

    • دوست گرامی و ارجمند، بادرود فراوان، بسیار سنجیده و با حقیقت همه چیز را عنوان فرمودید. تنها یک نکته را باید توجه نمود که اشعار و مثال های زیبا و زیبنده فارسی عموماً سرشار از انسانیت و پاکدامنی است. ولی در شرایط زندگی انسان های خودماکه و ستمگر صدق نمی کند. بنابر این جهان جای مجازات و حساب پس دادن نیست. هیتلرها ، وخمینی ها می آیند، ظلم می کنند، آدم می کشند، و به راحتی می روند، و آب هم از آب تکان نمی خورد. باسپاس از توجه شما، سهراب

  • Sahameddin Ghiassi

    آیا واقعا دمکراسی و مردم سالاری وجود دارد و یا عده ای غارتګر و عده ای غارت شده میباشند حتما شما هم این حرف آقای مطهری علامه زمان یادتان هست که میګفت کاپیتالیست و کمونیست ګرچه باهم مخالف هستند و بایست باهم ضدیت کنند ولی عملا مثل تیغه های قیچی عمل میکنندکه در لای آن مردم قیچی و غارت میشوند حالا اګر آن جناب شیادان مذهبی و سایر مکتبهای شیادی را هم اضافه میکرد کار و حساب کاملا درست در میآمد. البته کمونیست ها و کاپیتالیست ها و مذهبیون انسان و والا هم هستندکه سعی میکنند به نوعی در خدمت بشریت باشند مثلا آن میلیاردی که بیمارستانها و دانشګاه ها تاسیس میکند یا کارخانه ایجاد مینماید و برای مردم کار و کسب و درآمد و رفاه و زندګی بهتری به ارمغان میآورد و یا آن جوانان کمونیستی که با ایده خوب و والای انسانی به خدمت مردم قیام کرده بودند و حتی آن مذهبیون آدم و والا که برای از بین بردن آلام ودردهای انسان کمر خدمت بسته بودند همه آن خوبان در خور احترام و ستایش است منظور آن شیادانی هست که تنها برای غارت و دزدی و فساد و هیزی از دین و از مکتب های اجتماعی سو استفاده میکنند. متاسفانه اصل فدای فرع شده است یک انسان والا شریف خدمتګذار مردم وبا محبت از هر دین و از هر مکتب اجتماعی و از هر جنسی باشد خوبست و یک دزد بهایی یک دزد و خاین مسلمان یا کمونیست بد است .

    و نباید تعصبات مذهبی و یا مکتبی واجتماعی انسان های پست و بی شرف را حمایت کنند ویا پوشش دهند. متاسفانه در جامعه های امروزی تا اندازه ای برعکس عمل میشود انسان والایی را تنها بجرم مثلا بهایی بودن یا مجاهد بودن و یا کمونیست بودن و یا حتی به جرم دین نداشتن آزار میدهد و یا اعدام میکنند و یک انسان پست و دزد و خاین را تنها به بهانه اینکه مثلا دین دارد متعصبان مذهبی اورا در پناه خود میګیرند و یا حتی اجازه نمیدهند که دزد خاین در یک محکمه عادلانه دادګاهی شود.‎‎‎؟ جوانان نیک سرشت پاک و بی ګناهی را تنها بجرم وابستګی به یک دین و یا مکتب به جوخه های اعدام سپردند که نمونه آن عروسان شیراز بود ولی دزدان و ستمکاران آزادنه حرکت میکنند و کسی کاری بکارشان ندارد. آیا دینها و مکتب های اجتماعی برای بهتر شدن زندګی مردم مګر نیآمده اند یعنی اصل برای خوب شدن و بهتر شدن آدمیان مطلب میباشد نه تنها نام و نشان. مثلا تنها نام بهایی بودن و یا مسلمان بودن و یا کمونیست و مجامد بودن نباید برای کسی درد سر ساز شود و به کسی تنها بخاطر داشتن یک نام تجاوز شود آنچه بایست مورد تعرض قرار ګیرد دزدی فساد تباهی و ستم است که بایست مجازات شود نه دین ملیت نژاد و مکتبهای اجتماعی؟ عدالت ودادګستری هم عملا بیهوده و بی مصرف هستند پلیسان هم تنها برای خدمت به اربابان استخدام شده اند و با مردم و مشګلات آنان کاری ندارند آڼان تنها محافظ قدرت و ثروت و فساد دزدان وخیانتکارانی هستند که آنان را استخدام کرده و از بودجه مردم و ملت به آنان حقوق میدهند شاید در تمامی دنیا همین باشد و پلیسان اکثر برای خاطر خدمت به اربابان دولتی وارد کار میشوند نه برای مشګلات مردم مثلا در همین آمریکا اګر خانه تان دزد بزند پلیسان بیهود و بیکاره و بدون مصرف هستند و جز یک موجود بی کاره خاصیت دیګری ندارند ولی آنان برای درآمد دولت مثل اجل معلق سر بزنګاه میرسند.

    و طرف را جریمه میکند ولی اګر کسی اموالش توسط دزدان سرقت شود پلیسان کشور امکانات با میګونید بمن چه و یا جرات مقابله با دزدان را ندارند و در نتیجه جیم میشوند یعنی یک شاق بی مصرف هستند که برای مردم علاقه ندارند که کار کنند هم چنین دستګاه عریض و طویل دولتی هم برای مردم کاری آنچنانی نمیکنند و تنها منافع شرکتهای بزرګ را حفاظت میکنند. شرکتهای بزرګ پول دارند وکیل دارند و حق خود را می ستانند ولی مردم عادی بخاطر نداشتن پول و وکیل حتی سرمایه های کوچک خود را هم از دست میدهند زیرا وکیلان درنده و غارتګر و طماع کیسه هایی دوخته اند تا آخرین شاهی بیچارګان را هم غارت بفرمایند. اګر در دادګستری مثلا ایران نوشتن لایحه و شکایت و دادن آن به قاضی کاری ساده است اینجا در کشور مثلا آزادی آزادی برای دزدان و غارتګران قانونی و بهتر است زیرا غارت شده ګان تا پول وکیلان را نداشته باشند کلاهشان پس معرکه است و دولتهای محلی و فدرال عملا دست دزدان و شیادان را باز ګذارده اند تا قانونی هرکاری که دلشان میخواهند بکنند مشروط به اینکه سهم دولت محلی را بپردازند. اینجا کارمند دولت رسما رشوه نمیګیرد ولی اګر توسط یک وکیل کارت دنبال نشود هیج کاری برایت انجام نمی دهند که هیچ بلکه سرمایه ات را هم غارت میکنند و بعد هم میګویند که اشتباه کرده اند برو وکیل بګیر و مارا جریمه کن؟ دزدی و فساد اګر در شرق مثل جناب سرهنګ قذافی با حمله هواپیما و موشک و بمباران و قتل غارت انجام میشود اینجا با تشریفات قانونی و اشتباهات و بمن چه و بیهوده ګی دستګاه های مثلا دادګستری و پلیس انجام میشود و با همین ترتیب ګرچه عملا مردم را که طالب حقشان هستند مثل آقای سرهنګ به ګلوله نمی بندند بلکه با پنبه سر میبرند که خون هم از دماغ کسی نیاید بعبارت دیګر شخص را غارت و تبدیل به یک بیخانمان میکنند.

    و با غارت های اداری و اینکه میګویند خوب اشتباه کرده اند کسی را بخاک سیاه می نشانند و تمامی هستی مادی و معنوی اورا از بین میبرند عملا فرقی بین رژیم قذافی و رژیمهای غرب نیست بخصوص آمریکا تنها فرقش این است که درآنجا با زور و خشونت مردم را از بین میبرند اینجا با قانون و بی تفاوتی و بیهودګی مردم و بی تفاوتی کارمندان دولت و پلیسان و غیره در نتیجه در هر دو جا این مردم هستند که از بین میروند در یک جا با فشنګ و تفنګ و ګلوله های خمپاره انداز و موشک های هواپیما در جای دیګر با حق کشی و غارت های قانونی و بی تفاوتی و ستم که خانواده ها را ازهم می پاشاند. مثلا در آمریکا هم یکی از سیر میترکد و دیګری از مشګلات از بین میرود وبی خانمان میشود مثلا دو نفر با داشتن درجه تحصیلی مشابه و با داشتن حتی سابقه کار وخدمت مساوی یکی میلیارده دلار پس انداز دارد مثل قذافی و مبارک و دیګری آه در بساط ندارد و قدرت پرداخت حق وکیل را هم ندارد و در نتیجه غارت میشود بهر حال این انسان است که بایست خوب و آدم شود و به حق هم تجاوز نکند و تمامیت خواه و ظالم دزد و بی شرف نباشد وګرنه قانونها نمی توانند کارساز باشند و تنها شاید مردمان فقیر را بیشتر آزار دهند فعلا هم که دیوانه ګان دیکتاتور هرکاری که بخواهند میکنند و غرب با تمدن سکوت میکند همانطوریکه در باره صدام سکوت کرد هنګامیکه کردان برادران بی پناه مارا با بمب های شیمیایی میګشت تنها هنګامی صدای حقوق بشر مردم آمریکا در میآید که تروریست ها با بمب اتمی به آمریکا حمله کنند یعنی نظیر همان کاری که در ستبامبر یازده سیاه کردند.

    وګرنه همه چیز خوبست و دنیا امن امان سرمایه داران میلیاردی طماع و غیر مشروع دزدی اکنون دندان تیز کرده اند که کل جهان را بلع کنند و از بی تفاوتی و ظالم شدن مردم دارند سو استفاده میکنند و با برنامه ریزیهای عظیم در فکر از بین بردن طبقه متوسط در تمامی دنیا هستند آنان نظیر همان مبارک و صدام و هیتلر هستند که دیګ طمع آنان پر شدنی نیست که چشم طماع این نوع بشر را یا قناعت پر کند یا خاک ګور. اګر کسی مثل قذافی مثلا سفید پوستان آمریکا را با حمله موشکی و هواپیما و بمب میګشت و مثلا به مردان سفید ثروتمند حمله میکرد آیا دنیای مثلا متمدن همین طور سکوت میکرد؟ مردم جهان با هم متحد شوید و حکومت های مردم سالار و شورایی تشکیل دهید نګذارید دیوانه قدرت و شهوت و ثروت شما را غارت و مردم را متعاد و بیچاره کنند آنان با حمله های نظامی اعتیاد و تفرقه و با شرکتهای بیمه به همه دنیا حمله کرده اند تا همه طبقه متوسط را ګام به ګام بخاک سیاه بنشانند طبقه متوسط دوراه دارد یا با دزدی و فساد و دورویی و رشوه خواری و هیزی جز ثروتمندان شود و یا از بین بروند؟ کسانی که پاک و سالم زندګی کرده اند اکثر آنان مجبور به ادامه یک زندګی درد ناک و طاقت فرسا هستند که نه احترامی دارند و نه ثروتی یادم آمد خانمی مسن میګفت که او اکنون احتیاج به ثروت و خانه آبرومند دارد زیرا حتی فرزندانش هم اورا فراموش میکنند اګر فقیر باشد ولی جوان همان جوانی و قدرت و زیبایی اوست که تنها ګذارده نخواهد شد و دوستان و فک فامیل دورش را میګیرند ولی مسن ها اګر فقیر باشند شاید بکلی فراموش شوند.

    به امید روزی که تحصیل خوب و انسانیت معیار باشد نه ثروت غیر مشروع از راه دزدی و بی انصافی و فساد؟ شاید اګر احترام به ثروتمندان دزد و هیز پایان بپذیرد این نوع انسانها هم کم شوند؟ دیروز یکی از دانشجویان من پرسید مګر میشود که شاهزادګان هم خودکشی کنند چرا فرزندان شاه ایران هم دخترش و هم پسرش خود کشی کردند؟ من براستی جوابی نداشتم که بدهم راستی چرا آیا کسی جوابی برای این سوال دانشجوی من دارد که ګفت مګر پسران شاه هم خود کشی میکنند همه مردم یا حداقل اکثر مردم در حسرت زندګی مثل آنان هستند ولی آنان خود کشی میکنند؟ نمیدانم شاید آنان هم قربانی سیستم بیهوده و بی تفاوت بی انصاف و بی احساس غرب شده اند ؟

    آی کشته کرا کشتی تا کشته شوی باز تا باز که اورا بکشد آنکه ترا کشت؟ نمی دانم به محاکمه تیمساران ارتش توجهی کرده بودند که چطور آنانرا در عرض چند دقیقه بدون وکیل و بدون هیچ نوع مدرکی اعدام میفرمودند و آقای یزدی در آن هنګام با لجهه آمریکایی مثلا مستنطق بود خوب حال هم کوزه ګر به کوزه افتاده است کسی که باد میکارد توفان درو میکند در حکومتهایی که ظلم برقرار است حتی خود ظالمان هم در امان نیستند

    • دوست گرامی و ارجمند، بادرود فراوان، بسیار سنجیده و با حقیقت همه چیز را عنوان فرمودید. تنها یک نکته را باید توجه نمود که اشعار و مثال های زیبا و زیبنده فارسی عموماً سرشار از انسانیت و پاکدامنی است. ولی در شرایط زندگی انسان های خودماکه و ستمگر صدق نمی کند. بنابر این جهان جای مجازات و حساب پس دادن نیست. هیتلرها ، وخمینی ها می آیند، ظلم می کنند، آدم می کشند، و به راحتی می روند، و آب هم از آب تکان نمی خورد. باسپاس از توجه شما، سهراب

  • M.caspian

    هم-میهن! رسانه-هایی که به دوره-گردِ اسلام-فروش، این خودفروخته-ی ایران-ستیز “اکبر گنجی”، زمان و برنامه می دهند را “بایکوت” کنید، «صدای آمریکا، بی بی سی، رادیو فردا، رادیو زمانه، دُکان-های ماهواره-ایی لُس آنجلسی؛ اندیشـه، پارس، کانال یک، آپادانا، ایران ما و …» –
    رسانه-هایی که به این جانوران تریبون می دهند را افشا کنید و تماشا نکنیــــــد.

  • M.caspian

    با
    این خودباخته چه باید کرد؟

    http://hamishak.blogspot.com/2010/01/blog-post_20.html

    اسلامفروش
    دوره گرد

    “اکبر گنجی”، پیله وری دوره گرد که هیچگونه
    پیوندی
    با ایران ندارد بلکه او یک اسلام فروش است.

    اسلام
    پیوسته به کوشش چنین اسلامزدگانی، که سیمای خشن اسلام را بزک می‌ کنند، پایدار شده
    است.

    این
    خرده فروش دوره-گرد هم، که پرورش یافته-ی زندان اسلام است، حق دارد که جارچی-ی کالای
    پوسیده-ی دیگران باشد. ولی این کالای گندیده چه پیوندی با ایران به ویژه چه پیوندی
    با آزادی و آزادیخواهی دارد؟ مـردو آنـاهیـد

  • آرتمیس

    یکی از راههایی که رژیم برای تضعیف مخالفان وپایداری حکومت خود اتخاذ کرده تربیت و پرورش افراد آموزش دیده و ایجاد جبهه جدید اپوزسیون تحت کنترل خود بوده است.به این ترتیب با ایجاد این طبق جدید روشنفکری و وابسته وظاهرا” اصلاح طلب ضمن کنترل جریانات مخالف نسبت به ایجاد لابی های با مقامات کشورهای آمریکایی و اروپایی و جلب نظر وفریب ایرانیان تشنه آزادی وطن اقدام نموده است. در این راستا با سرمایه گذاری های فراوان در کلیه زمینه ها اعم از هنری ،علمی ،ورزشی ،سیاسی و حتی در عرصه سینما وشعر و موسیقی و…. نسبت به تربیت افراد مورد نظر خود و وارد کردن آنها در جوامع مختلف تخصصی اقدام نموده است .اینها در نهایت مبلغین این نظام ومدافعان آن در صنف های مختلف می باشند.خانم عبادی وآقای تریتا پارسی دوتن از این افراد وابسته و سرسپرده هستند.نظام آخوندی با آگاهی وهوشیاری وبرنامه ریزی طولانی مدت در طول ۲۰ سال اخیر این افراد را در مقاطع مختلف زیاد و در حالیکه اوپوزسیون خارج از کشور مشغول نزاع قدرت با خود وتلافی شکستها ودر حسرت گذشته بودند آموزش داده و انها را جایگزین یا رقیب اپوزسیون خارجی کرد.بنا براین نباید تعجب کرد اگر در زمان انتخابات ساختگی ومهندسی شده تعداد زیادی از ایرانیان به اصلاح روشنفکر خارج نشین ، از شرکت در انتخابات به نفع روحانی حمایت کرده و ستاد تبلیغاتی تحت لوای اصلاحات برای وی شدند ورژیم موفق شد اعتبار جدیدی برای خود به دروغ ایجاد کند..