قیام و خیزش مردمی چه شد و به کجا رفت؟، چرا هم میهنان ما این چنین افسرده و بی حرکت شده اند؟ ۱۱

دوسال پیش مردم کشورمان به شمار میلیونی به خیابان ها آمدند، و جهانی را از خیزش و غرش خود به شگفتی درآوردند. این به خیابان آمدن ها، با وجود نیروی سرکش و خشونت بار رژیم کشتارگر بارها و بارها تکرار شد، ولی ناگهان مانند یخ ذوب شدند و در جویبارها، و گودال ها ناپدید گردیدند.

اجازه فرمایید با دیدی روشن و دور از هر تعصبی که وجود آن همواره موجب شکست ما بوده است، به بررسی و موی شکافی پردازیم. به روشنی می توان سه عامل اصلی زیر را اساس این دلسردی و فروکش انقلاب مردمی دانست:

پس از به اصطلاح انتخابات (انتصابات)، به جای این که مردم از آخوند فاصله بگیرند، بی خردانه به مردم و کشور خود خیانت می کنند. به آخوند نزدیک می شوند، و در مجالس خرسازی او مانند روضه خوانی و تظاهرات شرکت می کنند.

پس از به اصطلاح انتخابات (انتصابات)، به جای این که مردم از آخوند فاصله بگیرند، بی خردانه به مردم و کشور خود خیانت می کنند. به آخوند نزدیک می شوند، و در مجالس خرسازی او مانند روضه خوانی و تظاهرات شرکت می کنند.

۱ – دور شدن از هدف ها و خواسته های مردم- مردم ایران در هنگام قیام خود سه دهه ظلم و جور این رژیم را تجربه کرده بودند. برای آنان دیگر، قیافه و هیکل یک آخوند با عزرائیل ساخته و پرداخته بیابان گردان عربستان تفاوتی نداشت. از این روی کلیه قوانین، راه، و روش آنان برای مردم شکنجه آور و زجر دهنده بود. مردم ایران می خواستند که آخوند و همه راه، روش، و خواسته آنان به کلی از جامعه زدوده شود و به جای همه آن ها قوانیی که در آن کرامت انسانی، آزادی سیاسی و اجتماعی، و برابری زن و مرد، همچنین همه گروهها از هرملیت، هرزبان، و یا هرباور دینی بر اساس منشور کوروش بزرگ، و قوانین جهانی سازمان ملل متحد باشد، اجراء گردد،

این خواسته ها نادیده گرفته شد. منشور اسلامی آقای موسوی دنباله قانون ضد انسانی رژیم کنونی بود. یادآوری و نامیدن دوران جنایت بار خمینی به نام دوران طلایی، ضربه دیگری بر قلب و وجدان هر ایرانی پاک نژاد بود.
به بازی نگرفتن و در خواست همکاری نکردن از مردم غیور آذربایجان، دلاوران زجر کشیده بلوچ، و کردان سلحشور و مصیبت دیده کردستان، ته تنها از شمار قیام کنندگان به شدت می کاست، بلکه این تبعیض و نادیده گرفتن حقوق انسانی و ملی این گروهها، موجب دلسردی و بدبینی دیگر مردم ایران گردید.

حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی نیز یک نمایش فانتزی دیگر است. اگر هدف آقایان بر اندازی رژیم بود، رفتار رژیم در دستگیری آنان می توانست کاملاً متفاوت باشد. آیت الله کاظمینی بروجردی تنها خواسته ای که داشته است، جدا شدن دین از سیاست، و بازگشت روحانیون به مسجدها می باشد. رژیم تا کنون تا توانسته به اذیت و آزار این روحانی پرداخته، او را شکنجه داده، و از هرگونه دارو و درمان کوتاهی نموده است. حال، باید دید که آقایان موسوی و کروبی تا چه اندازه رژیم را به خطر انداخته اند که کمترین شکنجه و آزاری در مورد آنان به کار نرفته است.

چند میلیون مردم ساده دل و کم اطلاع به تظاهرات خود به عنوان «رأی من کو؟»، به خیابان ها آمدند. آن ها به دنبال رأی کذایی انتخاب یک فرد میان کاندیداهای خامنه ای نبودند، بلکه مردم تصور کردند، موسوی تغییر ماهیت و روش داده و می خواهد قهرمانی بزرگ در راه خواسته مردم یعنی ساختار شکنی و رسیدن به دموکراسی گام بردارد. غافل از این که ماهیت او همان انقلاب مقدس خمینی بود ومی توان گفت از این جنازه حرکتی دیده نمی شود.

چند میلیون مردم ساده دل و کم اطلاع به تظاهرات خود به عنوان «رأی من کو؟»، به خیابان ها آمدند. آن ها به دنبال رأی کذایی انتخاب یک فرد میان کاندیداهای خامنه ای نبودند، بلکه مردم تصور کردند، موسوی تغییر ماهیت و روش داده و می خواهد قهرمانی بزرگ در راه خواسته مردم یعنی ساختار شکنی و رسیدن به دموکراسی گام بردارد. غافل از این که ماهیت او همان انقلاب مقدس خمینی بود ومی توان گفت از این جنازه حرکتی دیده نمی شود.

ملت ایران به خوبی می داند که خط فکری آقایان موسوی و کروبی جدا از رژیم کنونی و یا هرآخوند دیگر نیست. بر این پایه ملت ایران کمترین تلاشی در اعتراض به این حبس خانگی نداشته است. از این روی باید گفت که روز گردهم آمدن خودباختگان به این رژیم درلندن برای تصویب منشور اسلامی، در حقیقت پایان کار جنبش سبز و روز خاک سپاری آن بود.

۲ – قطع امید از پشتیبانی و یاری آمریکا و دولت های غربی- مردم ایران بسیار خوشبین بودند که آمدن برک اوباما از خانوده و نسل زجر کشیده آفریقا و آمریکا، می تواند دریچه امیدی برای آزادی آنان از چنگال خون آشام این رژیم باشد. ولی در همان هفته های اول، آقای اوباما با بوسیدن دست ملک عبدالله یک جنایت کار اسلامی، رفتن به قاهره و نشست و برخاست با حسنی مبارک و تأیید او، و آنگاه تلاش بی حد و حصر برای آشتی بارژیم جنایتکار ایران، به مردم ایران ثابت شد که از بیگانگان سوای دشمنی و سنگ اندازی در راه آزادی ایران چیز دیگری ساخته نیست.

این ویدیو گزارش گر مصیبت ها و دردهایی است که این رژیم بر مردم کشورمان وارد ساخته. ولی آقای موسوی و شرکای همراه ایشان، همه چیز را نادیده گرفتند و به انقلاب مقدس خمینی جنایت کار چسبیدند. ما گفتیم و باز هم تکرار می کنیم نشست خائنانی از جنبش سبز در لندن و تنظیم منشور اسلامی در حقیقت پایان عمر جنبش سبز بود.

۳ – نداشتن نیروی پدافند، اوپوزیسیون در بیرون کشور- در انقلاب و رستاخیز ملی کشورهای دیگر، شماری از میهن پرستان که کاملاً در خط مردمی بوده اند، و خواسته های ملت خود را دنبال می نمودند، وجود داشته است که توانستند نیروهای درون کشور را به جنبش و هم آهنگی در آورند. بدبختانه، از کشور ما تا کنون چنین افرادی دیده نشده اند. آنهایی که وجود دارند، هرکدام نمایندگی گروه کمی از مردم ایران را بر عهده دارند و خط فکری خاصی را دنبال می کنند که عموماً با خواسته بیشترین مردم همگون و همآهنگ نیست،  در نتیجه نمی توانند چرخ انقلاب مردم را به حرکت در آورند. سلطنت طلبان، مجاهدین، طرفداران پادشاهی، فداییان از این گونه اند.

بنابراین، رستاخیز سرنوشت ساز میهنمان باید تزی را دنبال کند که بر اساس آن آزادی و دموکراسی برابر با قوانین سازمان ملل، و برابری همه گروههای مردمی باهر برداشت سیاسی، باور مذهبی، دگر گونی زبان و خواسته های قومی در راستای یک ملت متحد و استوار باشد. دور بودن و نداشتن هریک از این فاکتورها، دلسردی و گوشه گیری شماری از مردم ایران را به دنبال خواهد داشت. در پایان، پرسش ما از خوانندگان اینست: نظر شما چیست؟ آیا با دیدگاههای ما موافقید، و یا طور دیگری می اندیشید؟.

  • Oraboora

    کاش اسهال طلب نداشتیم . کاش مجاهد و سلطنت طبی نداشتیم .کاش  ایرانی داشتیم  که فقط به فکر خاک ایران بود

  • iran irani

    جنبش سبز و یا به عبارتی “رای من کو” بهانه ای بود برای ستیز با این رژیم جلاد آخوندی! خیلی از مردم ایران مخصوصا جوانان که هیچ آگاهی درستی از موسوی و شرکای او نداشتند، و این همه هیاهو قبل از انتخابات و  تظاهرات پس از آن برای تخلیه انرژی و این حرصی که از آخوند داشتند بود. !  با نگاهی به تاریخ ایران در میابیم تا وقتی که یک مرد راستین آریایی  در موقع نابسامانی پرچم ایران را بدست گرفته و پیشرو همه در عرصه مبارزه با دجال زمان خود قیام کرده ؛مردم هم با او هم پیمان شده و انقلابی عظیم در کشور به وجود آوردند! شمار آنها هم کم نبوده از کاوه آهنگر ، ابومسلم خراسانی ؛ سربداران و… ودر نهایت می توان به قیام نادر شاه که در زمان او ایران را  داشتند به تاراج می بردند. و همچنین رضا شاه بزرگ! قیام هشتادو هشت هم بی بهره نبود.! حداقل موسوی(تازی نژاد نه آریایی) مردم را در خیابان ها جمع می کرد( مردم هم ساده لوحانه باور می کردند).  تعبیر من از آن است که ایران یک رهبر مردمی و اینکه مردم به آن امید داشته باشند کم هست یا اصلا ندارند. موسوی که نشد رهبر! چه دلیلی دارد که مردم تابع او باشند! حال برای مردم دیگر جنایت های او  و تمام سران اسلامی روشن شده و هیچ تمایلی به هیچ کدام از آنها ندارند. همچنین میدانیم و برای برای ما روشن شده که ایران تنهاست و هیچ دولتی خارجی هم دلش برای ما نمی سوزد. چرا باید بسوزد؟ یعنی ما ایرانی ها نیازی به هیچ کدام از آنها نداریم. کشور ما از این انقلاب ها زیاد به خودش دیده! این که به پای برخی از آنها هیچ است. تنها و تنها گره کار به دست خود ما ایرانی ها باز خواهد شد ولی متاسفانه هنوز راه کاری برای آن نیافته ایم.!

    • بله  جوانان نیت و خواسته درستی داشتند ولی به این امامزاده ای که متوسل شده بودند قلابی از آب در آمد. لطفاً صحبت از ابو مسلم و سربداران نکنید که قبای بزرگی است و به تن جنبش سبز نمی آید بهتر است این گروه همچنان در رؤیای دوران طلاعع خمینی باشند.

  • آفرین فضول جان 
    خیلی مطالب خوبی داری آفرین 

  • هرچه لینک میکنی حقیقت است
    حقیقت

  • Hadi

    پیش بینی هایی از حوادث سال های آینده ایران و جهان

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=103&catid=52

    حُرّ امام خمینی

    روی سینه اش خالکوبی کرده بود:

    فدایت شوم خمینی

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=146&catid=54

  • sheida

    فقط داری مزخرف می نویسی..

  • Sheida

    فقط مزخرف می گی…همین کروبی و موسوی تا همین جا شجاعتشونو به ماها نشون دادن..کسی که راه حلش واسه مبارزه “سنگ و کلوخ” باشه هیچ فرقی با آخوندا نداره….

  • Coc

    خود گویی و خود خندی
    عجب فضول هنرمندی
    ساده لوح خودتی احمق

  • hossein

    عکسی که گذاشتین فتوشاپه خر خودتونین