دریک جامعه عقب افتاده و خرافاتی؛ به یک انقلاب فرهنگی نیاز است، نه انقلاب سیاسی ۲۰

وقتی جامعه ای در خرافات و ناآگاهی به سر می برد، قدرت درک و هضم پیش آمدها و حوادث را ندارد، نمی تواند مسائل و پیش آمدهای بین المللی را برای خود تجزیه و تحلیل و سبک سنگین کند. از این روی، از دیدگاه فرهنگی و آموزشی در سطح پایینی قرار دارد و آمادگی پیشرفت و جهش و رسیدن به سطح بالاتر را نخواهد داشت.

چنین جامعه،درست مانند آن است که از کودکی تنها با دانستن جمع و تفریق، و اعمال پیش پا افتاده ریاضیات، انتظار حل معادلات چند مجهولی و یا درک اعداد موهومی، قوانین نیوتون و مکانیک کوآنتم را داشته باشیم. بنابر این، با آن که مردم یک جامعه، آن هم جامعه شهر نشین، در مواردی چون نیازهای روزانه مانند خوراک، پوشاک، مسکن، رفت و آمد و مسافرت با زمان پیش رفته اند، ولی گروههای قبیله ای مانند چادر نشینان و کسانی که دور از اجتماعات بزرگ در نقاطی پرت و دور افتاده به سر می برند، در همین چند مورد نیز از اطلاعات و آگاهی های کمتری بهره مندند.

فرتور گوشه ای از ارتجاع و جهل نهادینه شده در اجتماع عقب افتاده مان را نشان می دهد، حال اگر این جامعه بیمار آگاهی و دانش کافی را برای گرفتن یک تصمیم درست و منطقی نداشته باشد، سرنوشتی بهتر از انقلاب ننگین سال ۵۷ انتظارمان را نخواهد کشید.

فرتور گوشه ای از ارتجاع و جهل نهادینه شده در اجتماع عقب افتاده مان را نشان می دهد، حال اگر این جامعه بیمار آگاهی و دانش کافی را برای گرفتن یک تصمیم درست و منطقی نداشته باشد، سرنوشتی بهتر از انقلاب ننگین سال ۵۷ انتظارمان را نخواهد کشید.

به عنوان نمونه، سالیانی پیش در سفر مصر، حتی در حاشیه نه چندان دور از شهرستان هایی مانند قاهره، اسوان،  اقصر، اسکندریه و شهرهای دیگر، مردمی را دیدم که در زیر غارها، و جاهای پرت افتاده کوهپایه ها بر روی زمین زندگی می کردند و وسائل زندگی آنها از یک و یا چند لحاف کهنه، یک چراغ خوراک پزی، چند کاسه و یک قابلمه تجاوز نمی کرد.تصور نمی کنم که وضع زندگی این دورافتاده ها از اجتماع، امروزه هم خیلی بهتر باشد. این نکته نیز باید یاد آور شد که مصر نسبت به دیگر کشورهای دیگر آفریقا، به دلیل توریستی بودن زیاد، دارای فرهنگ بالاتری است.

حال، باز می گردیم به کشور خودمان. در ایران شاید نزدیک به ۷۰ هزار ده و دهکده وجود داشته باشد. در طول تاریخ به دلیل نبودن راه شوسه، و دشوار بودن رفت و آمدها و بی توجهی دولت ها که دهاتی را از کلاس و رتبه پایین تر و پست تر می شمردند، از دیدگاه نوع و روش زندگی، میزان دانش و آگاهی های اجتماعی، همیشه یک شکاف بزرگی میان دهات و شهرها وجود داشته است.

دهات ایران تا ۶۰- ۷۰ سال پیش، از داشتن یک دبستان سطح پایین، پست و کارهای پستی، درمان، بارداری، زایمان، و ساده ترین و پیش پا افتاده ترین، رفاه اجتماعی، و یا آگاهی از آنها، محروم بوده اند. تا آن که بسیاری از جمعیت دهات بیشمار ایران، به دلیل گرسنگی، نداشتن آموزش برای فرزندانشان، و نبودن درمان و بهداشت، راهی شهرهای بزرگ شدند، و هرکدام از شهرها را به یک ده بزرگ غول آسا و بی در و پیکر تبدیل نمودند.

اینها نیازهای نخستین زندگی مانند خوراک، پوشاک، مسکن، و رفت و آمد بود. اگر از دیدگاه رشد فکری اجتماع، سطح دانش سیاسی، اطلاعات تاریخی و جغرافیایی، بخواهیم بررسی کنیم، ساکنین شهرهای ایران، و یا جمعیت ده نشین ذوب شده در شهر، از آگاهی های بسیار پایین برخوردار بوده اند. برای روشن شدن این موضوع، یادآورشویم که در آن ۷۰ هزارده، که مردم تنها زنده بودند و زندگی نمی کردند، ملا، آخوند، رمال، فالگیر، سرکتاب باز کن، و همه گونه وسائل خرد زا و خرافات افزا بسیار زیاد و به حد اشباع، در همه جا و.هرچه بخواهید فراوان بود.

از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که ایران یک ده بزرگ سرشار از مردمی بود که برای تأمین نیازهای نخستین زندگی مانند خوراک، پوشاک، مسکن، و رفت و آمد، دست به گریبان بودند. نداشتن زمین، آب، بذر، کود، گرفتار اختاپوسی به نام ارباب و یا کدخدا بودن، آنان را به ناچار به سوی دامی که آخوند، ملا، فالگیر، رمال برای آنان گسترده بود، روانه می کرد. و در نبودن آموزش، اطلاع رسانی، و فرهنگ درست، خرافات به سرعت رواج و رونق گرفت، و مردم را شبها در نبودن سرگرمی و آموزش سالم، به مجالس روضه خوانی روانه کرد.

فرتور یک ایرانی را در حال عزاداری برای حسین ابن علی نشان می دهد. آن مرد ایرانی به تاریخ، تمدن، فرهنگ و هویت ملی خویش پشت پا زده و آنان را فراموش کرده و غرق در نیرنگ ها و دروغ های آخوندی گشته و خرافات و جهل فرمانروایان مغز وی هستند. آیا به راستی چنین شخصیتی که سمبل قشر عظیمی از جامعه ایرانی است، توانایی تشخیص بد از خوب را دارد؟ آیا وی آگاهی کافی برای انتخاب یک حکومت برای آینده ایران را دارد؟

فرتور یک ایرانی را در حال عزاداری برای حسین ابن علی نشان می دهد. آن مرد ایرانی به تاریخ، تمدن، فرهنگ و هویت ملی خویش پشت پا زده و آنان را فراموش کرده و غرق در نیرنگ ها و دروغ های آخوندی گشته و خرافات و جهل فرمانروایان مغز وی هستند. آیا به راستی چنین شخصیتی که سمبل قشر عظیمی از جامعه ایرانی است، توانایی تشخیص بد از خوب را دارد؟ آیا وی آگاهی کافی برای انتخاب یک حکومت برای آینده ایران را دارد؟

دولت های گذشته هم به جای آموزش تاریخ، جغرافیا، ادبیات فارسی، آیین و فرهنگ ایرانی، با دکان داران دین هم صدا شدند و پا به پای آخوند و ملا بر خرافات و جهل مردم افزودند. اگر بخواهیم در این مورد، یعنی کوتاهی و خیانت رژیم های گذشته سخنی بگوییم و مثال هایی بیاوریم، بی گمان موضوع یک ویا چند کتاب خواهد بود. باور داشتن به این که یک تازی بیش از ۱۱۰۰ سال است در چاهی زندگی می کند، روزی بیرون می آید، با شمشیر و اسب به میان مردم می افتد و شاید ۹۰٪ جمعیت جهان را با همان شمشیر قتل عام کند، نهایت عجز، بدبختی، و بیچارگی ملتی است که مرده است و وجود ندارد.

آیا جای گریستن و سینه چاک کردن نیست که ما در سده ۲۱، دورانی که بشر توانسته میلیون ها سال نوری فضای بیکران کهکشان ها را نظاره کند و برای هر پدیده و اتفاقی که می افتد بنا بر قوانین مسلم فیزیک، ریاضی و طبیعی، دلیل علمی پیدا کند، امت فرهنگ باخته ما برای درمان دردهای جسمی و روانی خود، به جای مراجعه به پزشک و روانشناس، به گور عربی که قرنها پیش، از فقر، تهیدستی، و ناامنی در عربستان، به ایران آمده و با انگور زهرآگین از میان رفته است، پناه ببرد؟!. آیا جای شرم نیست؟!.

حال، در چنین اجتماعاتی، پیامدانقلاب سال ۵۷، نزدیک به ۹۵٪ رأی دادن به یک آخوند جنایتکار و ضد بشری به نام خمینی، و به دنبال آن انتصاب فرصت طلب و شارلاتانی به نام بنی صدر صد در صد، و یا رأی دادن به رفسنجانی، ویا ۹۲٪ به خاتمی، سپس و سرانجام فدایی و وابسته به خط خمینی بت شکن، یعنی میرحسین موسوی است. مردم ناآگاه آلمان نیز پیش از جنگ جهانی دوم، با ۹۰٪ رأی خود، هیتلر را روی کار آوردند و موجب ویرانی و نابودی کشورخود شدند. اگر امروزه در کشورهای اروپایی رأی گیری می شود، به دلیل آنست که کشورهای اروپایی با تماس فرهنگی و رفت وآمد بایکدیگر، و همچنین داشتن احزاب آزاد، و روشنفکر، به موقعیت تاریخی و فرهنگی خود آشنا هستند.

فرتور رأی دادن ملت خرافات پرور و دروغ گستر ایران زمین را در تاریخ ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ نشان می دهد که طی آن انتخابات ننگین، مردم ایران که به دلیل استبداد و خفقان و قحطی روشن فکری در زمان شاه، در نادانی سیاسی به سر می بردند، به حاکمیت آخوند بر جان و مال و هستی شان رأی آری دادند.

فرتور رأی دادن ملت خرافات پرور و دروغ گستر ایران زمین را در تاریخ ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ نشان می دهد که طی آن انتخابات ننگین، مردم ایران که به دلیل استبداد و خفقان و قحطی روشن فکری در زمان شاه، در نادانی سیاسی به سر می بردند، به حاکمیت آخوند بر جان و مال و هستی شان رأی آری دادند.

پیامد انقلابها در کشورهای عربی نیز به دلیل هایی که گفته شد، به جای پیشرفت و بهتر شدن، حالت عقب گرد و پس رفت سیاسی داشته است.به عنوان نمونه، در تونس، مردم با وجود حکومت بن علی، آزادی سیاسی نداشتند، و لی از آزادی های اجمتاعی مانند برگزیدن نوع پوشش خود، رفت و آمد، و تفریحات و امکانات معاشرتی و مسافرت ها آزادی داشتند. ولی با توجه به این که بیشترین نمایندگان پارلمان آنجا را افراد وابسته به گروههای مذهبی اشغال کرده اند، پیش بینی می شود که آزادی های اجتماعی نیز به تدریج از مردم گرفته شود.

در مصر که اوضاع از این هم بدتر است. گذشته پیش از انقلاب مصر را می توان، با گذشته ایران در دوران رژیم سلطنتی مقایسه کرد که هردو کشور دارای آزادی های اجتماعی، و فردی بودند. اکنون، مصر با به روی کار آمدن اخوان المسلمین، که یک گروه کشتارگر مذهبی است، و فدائیان اسلام در ایران آن را نمایندگی می کند، مصر نیز شرایط ایران پس از انقلاب را پیدا کرده، و کلیه آزادی اجتمای آن نیز از دست رفته است. در سوریه هم پیش بینی می شود که پس از بشار اسد، گروههای افراطی مذهبی آنجا را اشغال کنند. دلیل همه این پس رفتگی و عقبگرد سیاسی را باید در ناآگاهی سیاسی و تاریخی، و اشباع خرافات و نفوذ دکان داران دین در این کشورها دانست.

انقلاب های مردمی در کشورهایی خاورمیانه چون مصر و لیبی به دلیل نا آگاهی مردم و جهل ایشان و تعصبات خشک مذهبی شان به بیراهه کشانده شدند و بدون شک، دست کم برای سه دهه آینده مردمان آن سرزمین ها در فقر، فلاکت، بدبختی و بینوایی دست و پا خواهند زد. اگر مردم ایران به آگاهی سیاسی-اجتماعی کافی نرسند، این بلایی است که در صورت براندازی رژیم خونخوار اسلامی سر ما خواهد آمد.

انقلاب های مردمی در کشورهایی خاورمیانه چون مصر و لیبی به دلیل نا آگاهی مردم و جهل ایشان و تعصبات خشک مذهبی شان به بیراهه کشانده شدند و بدون شک، دست کم برای سه دهه آینده مردمان آن سرزمین ها در فقر، فلاکت، بدبختی و بینوایی دست و پا خواهند زد. اگر مردم ایران به آگاهی سیاسی-اجتماعی کافی نرسند، این بلایی است که در صورت براندازی رژیم خونخوار اسلامی سر ما خواهد آمد.

رژیم ضد بشری اسلامی با پاشیدن دانه در دهات ایران که اکثریت جمعیت کشور ما را تشکیل می دهند، و همچنین دهاتی های میلیونی شهر نشین، تا آنجا که توانسته از پیشرفت دانش، آگاهی های تاریخی و هرگونه برداشت فرهنگی در این ۳۳ سال، جلوگیری نموده، و به جای آنها خرافاتی چون فال گیری، نذرکردن، سرکتاب بازکردن، روضه رفتن، عزاداری، سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی، زیارت رفتن، متوسل به قبر مردگان عرب شدن، را هرچه توانسته با خرج میلیون ها دلار از جیب ملت، رواج داده است.

حال، همین ملت خردباخته و رنگ شده، که از تاریخ کشور خود و جهان عقب مانده است و چیزی به خاطر نمی آورد، به دنبال گروهی به نام اصلاح طلبان جنبش سبز افتاده که نهایتاً راه و عمملکردشان همان خرافاتی است که آخوندها به خورد مردم ایران داده اند، و رژیم های گذشته نیز با آنان همکاری داشته اند.

نخستین برداشت و نتیجه از آن چه گفته شد، به جای یک انقلاب سیاسی، نیاز به یک انقلاب فرهنگی است. این وظیفه سنگین بیشتر برعهده روشنفکران و خردمندان جامعه ایرانی است که با تمام نیرو و توانایی خود، با خرافات بجنگند، و امت زیر سرپوش قرار گرفته و ناآگاه را با حقیقت تاریخ و فرهنگ ایران و جهان آشنا کنند. وگرنه موسوی ها، کدیورها، گنجی ها، معصومه قمی ها، عبدالکریم حاج دباغ ها، در صف ایستاده اند تا بر این خرافات و عقب ماندگی فکری دامن زنند، وجامعه عقب افتاده ما را همچنان عقب مانده نگه دارند.

  • خلیج همیشه عربی

    ای بابا بازشروع شد که
    مگه کامنت قبلی منو نخوندی 
    تو باغ وحشی به اسم ایران انتظار داری کسی چیزی بفهمه (مگه نمیدونی سکنین اصلی باغ وحش کیا هستن)
    زمونی میتونی ادعا کنی انسانی که ادعای علاقه به اون باغ وحش رو نداشته باشی
    ولی خودمونیما اگه روزی این حیوانات ساکن این باغ وحش از بین برن ما دیگه به چی بخندیم؟

    • در نخست باید بگویم شاخابه پارس تنها نام  این ابها است ، و ما ایرانیان از شما اغای عرب هیچ توقع نداریم که درباره ایران بدانید یا بفهمید.شاید برای شما باغ وحش باشدولی باز قبول دارید که باغ است، اما برای ما ایرانیان اینگونه است که هرچه هست ، خوب یا بد میهن گرامی ماست که براحتی در هر وجبش خونها داده ایم و میدهیم.
      اگر ایران بجز ویرانسرا نیست….. من این ویرانسرا را دوست دارم
      اگر تاریخ ما افسانه رنگ است….من این افسانه ها را دوست دارم
      تمام عالم از آن شما باد…..من این یک تکه جا را دوست دارم
       سرم روی تنِ من نباشه گر که بیگانهای مانند تو بشه هموطن من

      • Jalali

        ابله شاخاب چیه؟ لابد برا کُس هم که عربى است شاخه زن باید گفت؟آخه نادان کجا دیدى دو کشور براى اسم یه منطقه این چنین یقه درانى کنند؟ مثلا انگلیس با فرانسه سر اسم کانال مانش یا english canal?

  • Razmjoo Kafar

    بر خلافِ نظرِِ حضرتِ امامِ راحلِ بدرک واصل شده،  من اعتقادِ کامل دارم که تمام بدبختی ما نه! از امریکا بلکه از اسلامِ نامنزه است.
    باشد کسانی که سنگِ پای این دینِ اجباری و مصیبت زا را به سینهِ ناپاکِ خود     
    میزنند، دوباره دهنِ بد بوی خود را به ناسزا گوئی علیهِ من بگشایند.
    رزمجو از طایفهِ ( محترمِ ) کفار

    • رهگذر

      دوست عزیز حالا یه مشت حیوان آدم نما پیدا شدن به نام اسلام هر غلطی میکنن این گناه گردن اسلام نیست، تا بوده همین بوده، اگر الان ما زرتشتی هم بودیم به نام اهورامزدا همین میکردند که امروز میکنند.

      • Mazdak63

        درود به همه خردگرایان
        اقای عزیز لطف کن دین پاک اهورایی را با دین سراسر کثافت اسلام مقایسه نفرمایید ممنون می شوم اصلا زرتشت با ان محمد زن باره ئ بچه باز قابل قیاس نیست بعد از ان کجا به نام اسلام است دقیقا این خود اسلام است بهتر است قران را به صورت دقیق و فارسی مطالعه بفرمایید

      • Razmjoo Kafar

        دوست عزیز،
        از اینکه حالا یه مشت حیوانِ آدم نما  ( واقعاً! بلانسبت حیوان ) پیدا شده اند که بنامِ ناشریفِ اسلامِ نامنزه هر غلطی میکنند، حرفی نیست.خواهش میکنم نظری بنگرید به تاریخ این دینِ مصیبت زا.اول اینکه: اورنده اش شخصی بود هرزه، هوسباز وکودک گرا.دوم: ان امام اول شیعیان، مگر نه اینکه گردن زدن بیش از هفتصد انسان را فقط در یک روز، در پروندهِ ننگینِ خود دارد.امام های و خلفای الودهِ  بعدیِ انها نیز دست کمی از اولی ها ندارند.و مگرنه اینکه اگثراً بوسیله نوعی َسم، به احتمال زیاد با مرگموشدارفانی را راحت گذاشتند. انها اگر بحق بودند و اگاهی یی کذائی که ما در گذشته ( شوربختانه ) تصور میکردیم، میداشتند، حداقل این یک مورد را قادر بودند بفهمند.امدن اسلام به ایران، با کشتار های وحشیانه و تجاوز به زنان و حتا دخترکان کم سن و سال صورت گرفت.اگر در این شک دارید، کتاب های بسیار بسیار زیادی هستند که میتوانند به بینش بیشتر ادمی کمک بکنند.در کدامین دینی بمانند این سرطان! انهم در قرن بیست و یکم،اینهمه جنایت، حقکشی و ترور انجام میگیرد؟؟؟رزمجو! 

      • نسل سوخته

        این دین از ریشه خرابه
        چون بنیانگذارش یه قاتل خطرناک بوده.
        اینها که تو میبینی و میگی اینها رو به پای اسلام نگزارید 
        اینها ثمره این درخت هستند وقتی از یک درختی گلابی میروید تو نمیتونی بگی این درخت اناره
        اما راجع به اسلام از ابتدا تا انتها سردمداران این دین قاتلان و دیوانگان قدرت بودند.
        پس نتیجه بهتری نمیشه انتظار داشت.
        چشم خودتو باز کن.

  • Naderifar

    مطلب خواندنی و جالبی است ولی نباید فراموش کنیم که سیستم سیاسی که جامعه را به سمت خرافات و عقب افتادگی فرهنگی سوق داده ،بایستی حتما تغییر کنه و این همان انقلاب سیاسی است…مطمئنا دوستان با من موافق خواهند بود که انقلاب سیاسی و فرهنگی ،بصورت توامان ،نیاز امروز جامعه ایران است…پاینده ایران

  • Refa

    تصاویر شهید سوخته محمد تورجی زاده:
    خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز…

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=159&catid=54

  • Mazdak63

    درود به همه خردگرایان
    با کمال تاسف باید عرض کنم خاک بر سر این جماعت نفهم کنند که به خاطر یک مرد هوس باز که به خاطر ارینب راهی قبرستان شد اینچنین بر سر و صورت خود می زنند
    به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا اینچنین ما سرانجام بد داشتیم

  • خشایار رُخسانی

    دگرگونی های سیاسی و دگرگونی های فرهنگی بُن و بَر (علت و معلول) همدیگر هَستند و وابستگی تنگاتنگ فراوانی بهم دارند، زیرا هر دو از هم هنایش (تأثیر) میگیرند. مردم فرهیخته دولت مردمی برمیگُزینند، و یک دولت مردمی در بالا رفتن رشد فرهنگی مردم میکوشد؛ باژگونه-ی این فرایند نیز همین همبودگاه  (جامعه-ی) واپسگرا و دین زده-ی ایران و افغانستان است که قدرت سیاسی را به آخوندها و مُلاهایِ طالبان دادند که واپسگراترین پَشک های هَنجُمَنی (طبقه-ی های اجتمایی) در این دو کشور هَستند. از اینرو نبردی برای دستیافتن به مردمسالاری در ایران باید همزمان در هر دو جبهه انجام گیرد، هم جبهه سیاسی و هم جبهه-ی فرهنگی.

  • Aaabb

    واقعا تحلیل درستی است از واقعیات جامعه ایران . و راه درازی برای بهبود  آن در پیش است .

    من معتقدم که این مطلب اشاره درستی به درد اصلی جامعه ایران دارد. 

  • Abazarghafary

    خلق را بر دار کرد ، کس کشی بود این امام //فتنه ها  در کار کرد ، جاکشی بود این امام  //جنگ ها بر پا کرد تا جیب آخوند پر  کند  // جاکشان را بر سر کار کرد ، جاکشی بود این امام //جاکشی  بود با اصل هندی ، گفت من ایرانیم //خون ایرانی ریخت در خیابان, کس کشی بود این امام //پیرو پیغمبر جاکش کجا ؟ مسلم کجا ؟ ایران کجا ؟ //کشور ایران را لانه مار کرد . جاکشی بود این امام //خمینی و فرزند خلفش خامنهی جاکش قاتل ایران را لانه مارهای تروریست کردند با هر وسیله این جاکشان را افشا کنید و نگذارید از این روضه خونهای ۵ ریالی زمان شاه امام بسازند مثل امام علی جاکش و محمد بچه باز و امام نقی کس مشنگ.

  • Gfo-men-nasayoo-

    man irani hastam va  az  araba  ham  khosham  nemiyad  amma  ino  ghabul  konid  ke   
    az  mast  ke  bar  mast!!!!!!!!

    bazam  araba  baba!!!

  • Bahtia_123

    اسلامی که به یک چس بند و به یک گوز پیوند است به درد زندگی نمی خورد.
    این چه نمازی که یه چس آنرا باطل می کند

  • Balarood_1234

    اندر آداب بیت الخلا (توالت)

    چون خواهد که داخل بیت الخلا شود سر را بپوشاند و اگر در بالای عمامه چیزی بر سر گیرد بهتر است و بسم الله بگوید.و چون داخل شود پای چپ را مقدم دارد.و چون عورتش باز شود بسم الله بگوید تا شیطان چشم بر هم نهد و نظرش به عورت او نیفتد و چون درست بنشیند بگوید “اللهم اذهب عنی الغذی و الاذی و اجعلنی من المطهرین”و جمعی گفته اند که سنت است که تگیه بر پای چپ کند و پای راست را گشاده گذارد!و در حدیث است که بر هر بنده فرشته موکل است که سر او را به زیر می اندازد در بیت الخلا که نظر به حدث (مدفوع) خود کند پس آن فرشته می گوید که ای فرزند آدم این عاقبت خورشت های تست که سعی بسیار در خوبی و پاکیزگی آنها می کردی پس فکر کن که از کجا به هم رساندی و عاقبت به کجا رسید پس سزاوار آن است که در این حال بنده این دعا بخواند : “اللهم ارزقنی الحلال و جنبنی الحرام”اندر آداب بیت الخلا (توالت) چون نظرش به آب استنجا (طهارت گرفتن) افتد بگوید : “الحمد لله الذی جعل الماء طهور اولم یجعله نجسا”و چون خواهد استنجا (طهارت گرفتن) کند بگوید : “اللهم حصن فرجی و استر عورتی و حرمنی علی النار و وفقنی لما یقربنی منک یا ذوالجلال والاکرام”و چون برخیزد دست بر شکم بمالد و بگوید : “الحمدلله الذی هنانی طعامی و شرابی و عافانی من البلوی”و چون خواهد بیرون آید پای راست را مقدم دارد بنا بر مشهور و دست بر شکم بمالد و بگوید “الحمد لله الذی عرفنی لذته و ابقی فی جسدی قوته اخرج عنی اذاه یالها من نعمة لا یقدر القادرون قدرها”(حلیه المتقین. فصل ۱۱ .صفخه ۱۹۳) (نوشته ملا محمد باقر مجلسی)

    • Kavoosifar

      واقعا که در ژرفای گندابۀ متعفن اسلام غرق شده اید و جهان بشری را نیز به ویروس مهلک و ناشناختۀ گندابۀ خویش مبتلا کردید . اُف بر حضور زالو صفت شما مروجین اسلام . کیومرث ک.
       

  • Sahameddinghiassi

    مردم کشورهای دنیای سوم چگونه
    میتوانند به کاروانهای پیشرفت برسند؟

     

    آنچه من اکنون میخواهم بنویسم یک
    تحقیق دانشگاهی نیست بلکه ثمره خواندن نظریه ها وخبرهایی است که خوانده ام و به
    این نتیجه رسیده ام. و نیز داستانهایی که از دوستان و دانشجویان خود شنیده
    ام.  همانطوریکه گفتم بیشتر از بیست تن از
    دانشجویان و همشاگردیهای من متاسفانه دست بخود کشی زده اند در صورتیکه از بهتری
    دانشجویان بودند و  حتی از بهترین
    دانشگاههای اورپا و یا آمریکا درجه دکتری داشتند. ولی یک روز به بی هدفی و بیهودی
    خود پی می برند و تنها راه نجات را ترک دنیا میدانند. صادق هدایت که خواهرش همسر
    نخست وزیر ایران بود و یک سپهبد یا ژنرال سه ستاره بود و از خانواده های فرهنگی و
    مهم ایران هم بود دست به خودکشی زد. دو فرزند زیبا وفرهنگ دوست و دانشگاهی شاه
    ایران هم دست به خودکشی زده اند.  لیلا
    پهلوی برخی از هزینه فرهنگ ایرانیکا را می پرداخت و علیرضا  پهلوی دانشجوی دکتری بهترین دانشگاه های ایران
    بود و اینکه پدرشان در سن حدود شصت سالگی درگذشته بود نیز با همه مصیبتی که داشت
    یک راهی طبیعی است بسیاری از مردان و زنان حتی زیر شصت سال درمیگذرند و فرزندان
    خردسال خود را تنها رها می سازند بارها شاهد گریه های تلخ دختر یا پسری بسیار جوان
    بودم که از فقدان و درگذشت ناگهانی پدر یا مادرشان غرق در عزا بودند و بسختی روحیه
    خود را باخته بودند. زندگی برای همه ما پراز بلایا و مصیبت ها هستند چه ثروتمند
    باشیم ویا چه فقیر؟  سرتان و مرض و مرگ
    فقیر و غنی نمی شناسد.  باز میلیونها جوان
    در جهان خود کشی میکنند و باز زندگی براه خود ادامه میدهد ولی چرا؟

     

    مشگل مهم ما نداشتن سواد و عقل
    متعارف عمومی هست اکثر مردم ما از نعمت سواد بی بهره اند ویا بسیار کم سواد هستند.
    و این متاسفانه آنان را در دام خرافات و آلت شدنها قرار میدهد. تفرقه افکنی که باز
    یک مساله مهم است بطور مرموزی در کشورهای ما ادامه دارد.  سیاست کشورهای قوی که تازه در پشت دولتهای آنان
    سیستمهای مرموزی قرار دارند که میخواهند سرمایه های مردم را غارت کنند یکی دیگر از
    مشگل های ما است. مردم ما از تولید کافی و داشتن سرمایه های علمی متعارف و یا
    پیشرفته محروم هستند و ما محتاج به کشورهای صنعتی هستیم. انسانهای طماع و غارتگر
    کشورهای سرمایه داری و یا سرمایه داری دولتی یا کمونیست همه دنبال منافع خودشان
    هستند. و از ما مانند طمعه هایی برای منافع خودشان سو استفاده میکنند. بهانه هایی
    که میگیرند تنها برای کسب منافع خودشان است نه اینکه دلشان بحال ما سوخته باشد.

     

    مشگلی که یک جوان از کشورهای دنیای
    سوم دارد اگر از طبقه متوسط یا فقیر باشد. مشگل اول دین  همانطوریکه قبلا هم نوشته ام از دینها شیادان
    به عنوان حربه برای کسب منافع شخصی شان سو استفاده میکنند چه بسا رهبران شیاد
    مذهبی اصلا به خود مذهب و خدا و پیامبر اعتقادی نداشته باشند بلکه این چیزهارا
    مسخره هم میکنند ولی برای سوار شدن بر گرده ساده دلان مذهبی و مومنان دینهای الهی
    از مذهب نهایت سو استفاده را میکنند. نمونه ساده آن همان شیوخ عرب هستند که
    ثروتهای افسانه ای هزار یک شبی دارند سرمایه ملی مردم را غارت و در بانکهای بقول
    خودشان کافرستانها بنام شخصی خودشان میگذارند. تازه اگر روزی این دزدان عظیم شان و
    غارتگران مهم سرنگون شوند این دولتهای خارجی هستند که ثروتهای بلیون دلاری یا
    میلیاردی آنان را بالا میکشند وبه زحمت کش و کارگران و یا مردم آنکشورها هیچ چیزی
    نمی رسد. تبلیغات کوبنده که در اختیار سرمایه داران بین المللی تریلیون دلاری هست
    مردم را بهر طرف که بخواهد می برند. یک روز از دیوانه ابلهی یک بت تمام عیار
    میسازند و اورا مقدس و مهم و دانشمند و سیاسی و دلسوز معرفی میکنند و روزی که
    بخواهند همان شخص را سرنگون کنند اورا 
    دیوانه ابله  دزد فاسد  شهوتران می خوانند. ومردم هم دنبال رو تبلیغات
    هستند و همان کاری را میکنند که برای آن تبلیغ شده است. نمونه هایش را دیده
    ایم  صدام حسین   و سرهنگ قذافی…

     

    جوان برای خاطر دینی که به او ارث
    رسیده است با داشتن معلومات نسبت به آن دین و یا حتی نداشتن معلومات به آن بایست
    جوابگو باشد. بعد از به قدرت رسیدن یک دین دینهای دیگر یا حتی مذهب های دیگر و
    مردمان مثلا مومن به آن دین درو میشوند یا از نظر فیزیکی و یا از نظر مادی معنوی و
    علمی . نمونه اش دروی مسلمانان در روسیه چچن 
    داغستان  و بوسنیا هرزه گوینا و…
    شیعه در بحرین و در زمان صدام در عراق و امپراطوری  عربستان سعودی است و یا آزار سنی ها در سایر
    کشورهای اسلامی. و نیز آزار سایر دینها و مذهب ها مثل اسماعیله ها و صوفی ها و
    درویشها و بهاییان. اخراج کشتار  آزار و
    اذیت بر جوانان این مثلا اقلیتهای بیشمار است.

     

    تفرقه اندازی و برادر کشی مثلا به
    دست برادران افغان یا خراسانی آریانایی ما اسلحه های پیشرفته دادند تا برای ایده
    لوژیهای وارداتی تحمیل شده باهم بجنگند و همدیگر را قتل عام کنند و نمونه آن بمب
    گذاریها کشتارهایی است که هرروزه در افغانستان 
    خراسان  عراق و سایر کشورهای دنیای
    سوم انجام میگیرد.  که از هر طرف کشته شوند
    به نفع غارتگران بین المللی است.

     

    نبودن کار و دانشگاه ها و مدرسه
    های فنی جوانان کشورهای ما را ناچار به مهاجرت ویا خارج شدن از کشورهایمان میکند.
    بیش از شاید صد میلیون از جوانان و نیروی کار کشورهای دنیای سوم به غرب آمده اند
    که بجز با هوشان یا تیزهوشان بقیه در کارهای فیزیکی مشغول هستند کسانی که در
    کشورهای خودشان ژنرال یا استاد دانشگاه ویا مدیران خوبی بودند در اثر داشتن اکسنت
    و یا ندانستن زبان درحد زبان مادری بکارهای سطح بدنی می پردازند. پزشگ متخصص
    ایرانی تحصیکرده در ترکیه در آمریکا به پاک کردن یک مدرسه یا نظافت توالتهای آن می
    پردازد وقتی به او گفتم که چرا به ایران برنمیگردد گفت می ترسد که اورا به عنوان
    اینکه دین دیگری دارد بگیرند و شکنجه کنند و او مجبور باشد که زیر شکنجه توبه نامه
    بنویسد وبعد دوستان بهایی اورا مسخره کنند او به آزادی که در آمریک دارد علاقه مند
    است و همین کار نظافتگری را میکند. و وی دارای یک سری عقده هم میشود که بایست بعد
    از بیست پنج سال درس خواندن مثل یک بیسواد یا کم سواد کار بدنی کند. وی مثل یک کرم
    به دور خود پیله ای هم می تند تا کسی به داخل پیله او وارد نشود. خوب میدانید که
    چقدر سرمایه صرف او شده است تا او یک دکتر متخصص بشود و حالا اومثل یک مرد کم سواد
    در آمریکا  نظافتچی شده است. در ضمن او
    پراز عقده های جنسی است زیرا تا مادامیکه دانشجو بوده است نتوانسته است ازدواج کند
    بسبب نداشتن پول کافی و حالا هم که کارگر نظافچی است کسی حاضر به ازدواج با او
    نیست. خوب یک ترس از نوشتن توبه نامه اورا به زندگی در آمریک محکوم کرده است.

     

    عملا ضربه نداشتن آزادی مذهبی را
    مردم ما میخورند وبایست خسارتهای آنرا هم بپردازند. اختلافهای بین اکنون با دینان
    و بی دینان هم دارد وارد مرحله ای اساسی میشود. بی دینان تمامی مصیبت ها را از دین
    ها می بینند که آنان هستند که مردم را در جهالت وفقر اقتصادی و عملی نگه میدارند و
    در دریای خرافات غرقشان میکنند. پس آنان هم تیشه بدست گرفته میخواهند ریشه دین را
    قطع کنند. که با مقاومت دینداران مواجهه میشوند. و انرژی و سرمایه های ملی بدین
    ترتیب تلف میشوند. در صورتیکه درواقع مشگل از دین ها نیست دینها از اول زندگی
    بشریت بوده اند  رومی ها و یونانیان خدایان
    متعدد داشتند و نداشتن علم در سطح بالا و ترس از زندگی پس از مرگ ویا رویای داشتن
    زندگی پس از مرگ ویا دروکردن کمبودها و ضعف هایشان آنان را به ساختن خدایان
    قدرتمند افسانه هدایت کرده است پس دینداری یک ریشه عمیق تاریخی دارد.  ما از مردمیکه تنها به آرزوی بهشت دلخوش هستند
    شاید نبایست این رویا دلپذیر را از آنان بگیریم بلکه با دادن و تعلیم خرد بایست
    خودشان متوجه بشوند که چه میخواهند. درحالیکه ما از ثابت کردن بودن یا نبودن خدا
    هم عاجز هستیم و درمانده خلقت و چرای آن؟ از خیام گرفته تا ارسطو و سقراط و
    دانشمندان کنونی هیچ یا هچ جوابی برای این پرسش ندارند که ما ازکجا آمده به کجا
    میرویم  چرا آمده ایم و چرا میرویم؟  ولی دینها این جواب را برای مردم دارند. شما اگر
    خوب باشید و مومن باشید به بهشت میروید ودر کنار حوریان صدف مانند بهشتی و علمانان
    زیبا روی آنجا خواهید بود هر جماع شما سالها طول میکشد و هر… مومن هفتاد حوری
    زیبا روی چهل متری میگیرد.( من اینها را شنیده ایم و سندی در باره آنان ندیده ام) مسلم
    است که پسری فقیر یا حتی از طبقه متوسط در سن بیست سالگی بدون داشتن درآمد و اینکه
    شاید هنوز بیست سال دیگر بایست صبر کند تا بتواند ازدواج کند از این بشارت بسیار
    خرسند خواهد شد و اولین فایده اش این است که اگر شهید شود و به بهشت برود از جلقو
    زدنهای درد آور نجات خواهد یافت. و در آغوش حوریان بهشتی  آلت سفت شده خود را درون واژنهای گرم و داغ
    مطبوع آنان خود کرد و لذت سالانه خواهدگرفت؟ کسی که آرزوی لمس دست دختری زیبا را
    دارد حالا میتواند آلت وحشی سفت شده خودش را که مثل چوب اورا آزار میدهد درون واژن
    حوری بهشتی فرو کند وآنرا سالها در آن مخرن نرم وگرم داغ مطبوع نگه دارد؟ همه
    میدانیم که جوانان بسیاری هستند که برای سرخوردگی عشقی خودکشی میکنند. داستانهایی که
    پسری به چهره دختر محبوبش اسید می پاشد که حالا که زن من نمیشوی زن کسی دیگری هم
    نشو هم کم نیست؟ خشم  تهاجم آزار پدر مادر
    و نق نق کردن به په مادر که اصلا چرا مرا درست کرده اید ویا تولید مثل کرده اید
    حتی باعث شده است که پسران پدران ویا مادران خود را بکشند. یک نویسنده ایرانی پدر
    خود را کشت برای اینکه از او ثروت میخواست. نویسنده ای که تنها میخواست از راه
    نوشتن پول درآورد و زندگی کند. این جلق زدنها جوانان مارا معیوب میکند و یا به
    اعتیاد پناه میبرند. درغرب چون عشق آمیزش جنسی آزاد است این مشگل هم کمتر است.

     

    جوانان ثروتمند ما از همان دوره
    کودکی برایشان کلفت های زیبا و نوکران خوش صورت میآورند و آنان که مثلا دین دارند
    آنان را صیغه همدیگر هم میکنند تا از نظر جنسی فرزندانشان در فشار نباشند. ولی در
    خانواده های متوسط و فقیر این جوانان هستند که زجر جنسی میکشند وبراه های غیر عادی
    میروند. اینکه جوانان ما مقاربت جنسی سالم ندارند وبه حیوانان از سگ گوسفند گرفته
    تا مرغ حمله جنسی میکنند چیزی افسانه نیست بلکه حقیقتی تلخ است. حتی من شنیده ام
    که مردان ویا پسران جوان به مادربزرگ 
    عمه  خاله خود یا حتی خواهر و خواهر
    زاده هم حمله جنسی ک کرده اند. و نیز لواط یا همجنس گرایی میکنند. بدین ترتیب با
    پاک کردن صورت مساله که مشگل جنسی جوانان است مشگل حل نخواهد شد. بلکه بیراهه
    میرود. جوانانی که بازنان شوهر دار رابطه جنسی دارند واگر لو بروند حتی اعدام
    میشوند هم کم نیستند. حتی کشتن نیروی جنسی که شاید ساده ترین و کم خرج ترین راهها
    باشد نیز کاری سالم نمی باشد زیرا این جوانان بعدها دچار مشگل جنسی جدیدی خواهند
    شد. پس مشگل بی سوادی  بی خردی و نیز
    خرافات علاوه برسایر مشگلها هم بایست حل شوند.

     

    دینها اگر از خرافات مبرا شوند یا
    پاکیزه گردند میتوانند دوای درد خوبی باشند. مثلا حضرت زرتشت فرمود  کردار نیک 
    اندیشه نیک   گفتار نیک   کجای این سه گفته بد است؟ حضرت موسی و حضرت
    عیسی هم که مردم را به خوبی  نیکی
    همکاری  کمک دوست داشتن هم رهنمایی کرده
    اند کجای این رهنمایی ها بد است؟ ده فرمان حضرت موسی و یا گفته های حضرت عیسی اگر
    توسط مومنان کامل و یا توسط همه مومنان کامل اجرا شوند بسیاری از مشگل ها حل
    خواهند شد؟

    حضرت محمد هم که برادر و
    برابری  را آوردند وگفتند که تمامی مومنان
    برادرند  کل مومنون اخوه  یا به دانش اندوزی زن و مرد دستور فرمودند؟ اطلب
    العلم فرضیه کل مسلم و مسلمه  یا اطلب
    العلم ولو بسین؟ ولی آیا رهبران کشورهای اسلامی این دستورها را اجرا میکنند یا به
    دزدی و غارت و خرید وسایل لوکس میلیارد دلاری مثل ماشین ساخته شده از تلا و
    هواپیمای ساخته شده از تلا ادامه میدهند. دین در دست آنان ملعبه ای بیش نیست آنان
    سرمایه های ملی را غارت میکنند ولی دست آنان بریده نمیشود بلکه دست دزد بینوایی که
    لقمه ای نان دزدیده است را قطع میکنند و دزدان عظیم شان میلیارد دلاری آزاد هستند.
    پس عیب دزدان عظیم شان میلیارد دلاری و قطع دست دزد بینوای لقمه نان را نباید به
    گردن اسلام انداخت؟ اگر رهبران و مردم مسلمان هم به تمامی دستورهای پیامبر خودشان
    گوش دهند و آنان را اجرا کنند وضع بسیار بهتر خواهد شد.

     

    جوانان ما هم که از دیدن دست دادن
    یک زن مرد رگهای گردنشان متورم میشوند و نعره های والاسلامشان بلند میشود و اگر
    بتوانند شاید بسبب همان عقده های خفته جنسی آن زن مرد را بکشند در برابر دزدیهای
    تریلیونها سرمایه های کشورهایشان بی تفاوت و در سکوت هستند. شرکتهای دزد بیمه و
    شرکتهای سازنده وسایل مواد مخدره و مواد منفجره و بانکها هم برای غارت مردم طبقه
    متوسط و حتی فقیر باهم در رقابت هستند. و مرتب بر تنور جنگ کشتار میکوبند. در مثلا
    جنگها باز هم این مردم طبقه متوسط و فقیر هستند که از بین میروند و زیر دست پا
    هلاک میگردند وگرنه که ثروتمند براحتی در موقع خطر فرار کرده و در سرزمینهای مثلا
    امنی که ثروت اندوخته اند می نشینند. از پشت یک میز در کشوری میروند و پشت میزی
    دیگر قرار میگیرند.

     

    فساد و تباهی در دنیا کولاک میکند.
    فساد در غرب و آمریک به نوعی دیگر است اگر در دنیای سوم ماموری رشوه ای میخواهد تا
    مشگلی را حل کند سیستم پیچیده آمریک برای هر مشگل کوچکی بایست وکیل داشته
    باشی  وکیلها هم آدمیان طماع هستند که از
    انسانی درگیر و در تله افتاده و غارت شده و قربانیان می  خواهند درآمد بزرگی داشته باشند و چیزی که اصلا
    برایشان مهم نیست همان عدالت است اگر در آمریک پول وکیل نداشته باشی هیچ حقی ندارد
    و حقوقت پایمال است اگر در شرق رشوه ای میدهی و کارت راه می افتد در اینجا بایست
    برای هر ساعت کار به وکیل از ساعتی ۲۰۰ دلار تا ۵۰۰ دلار بدهی. مثلا اگر ۲۰۰۰۰
    دلارت را خورده اند وکیل در اول ۵۰۰۰ دلار نقد میخواهد تا مشگل را بررسی کند. اگر آن
    ۵۰۰۰ دلار را نداشته باشی ول معطلی و کل سازمان و ادارات و پلیس وشریف آمریک
    بیهوده هستند و هیچ کاری نمیکنند. شاید برعکس افغانستان آمریکا از نظر فساد مثلا
    قانونی در رتبه اول باشد زیرا اینجا میلیاردها برقانون تسلط دارند و کسانی که پول
    ندارند اگر صدها هزار دلارشان هم غارت شود کاری نمی توانند بکنند؟

     

    در حالیکه در آمریکا ضد تورم هست
    یا دیفلیشن یا رکود  بانکها بهره های بالا
    میخواهند یعنی تو از بانک ۵۰۰۰۰ دلار قرض گرفته ای و مثلا خانه ای خریده ای حالا
    خانه شده بیست هزار دلار ولی بانک از تو پنجاه هزار دلار میخواهد با بهره مثلا ۹%
    درحالیکه اصل پول از بین رفته است بایست  بهره سی هزار دلاری را بدهی که وجود ندارد؟

     

    بابی ها و بهایی ها که دنباله رو
    مذهب شیعه هستند یعنی دینهای آنان بر روی مذهب شیعه پایه گذاری شده است مورد بی
    مهری دستگاه های ایران بوده اند. و مشگل پیچیده تر نفرت بین اعضای این دینها با
    مسلمانان است. البته بسیاری از بهاییان والا نفرت وتعصب دینی ندارند ولی بعضی ها
    هم دارند و باز از دین به عنوان یک حربه برای جمع مال و سو استفاده از موقعیت بهره
    گیری میکنند.

     

    با اینکه حضرت بهاالله کاملا روشن
    فرموده اند که دینها همه یکی هستند وبایست به وحدت برسند ویا گفته اند که ای اهل
    عالم نه ای اهل بها و یا باز نوشته اند که اگر دین مایه درد سر و ناراحتی است بی
    دینی بهتر است باز هم بهاییان نه همه آنان همان تعصب های نظیر دیگر مذهب ها را
    دارند و با دیگران رفتار بهتری ندارند.

    زودن تعصب ها و خرافات از دینها به
    ما کمک خواهد کرد تا بی دینان و با دینان به هم نپرند و همدیگر را آماج حمله
    نکنند. که در نتیجه سرمایه داران کمونیست 
    کاپیتالیست  امپریالیست و سایر ایست
    ها مثل تروریست و شیادان مذهبی و شیادان مکتبهای اجتماعی از مردم سو استفاده نکرده
    و آنان را برده خود نسازند و یا آنان را تعلیم ندهند که بجان هم بپرند؟ اگر همه
    بهاییان همان تعالیم دوازده گانه خود را اجرا کنند باز بسیاری از مشگلها حل خواهد
    شد.

     

    پس مشگل اصلی ما نداشتن خرد عمومی
    اجتماعی تحصیلات عمومی اجتماعی  داشتن
    تعصبهای بی پایه و غیر علمی  طمع  بی خردی 
    دوست نداشتن همدیگر ظلم ستم و تنها حفظ منافع شخصی آنهم با ضرر زدن به کسانی
    که بما اطمینان کرده اند است. در کنار این مشگل البته مشگل دخالت خارجی و سیستم
    های غارتگر برای کسب منافع هم بایست به آن اضافه کرد که آنان از مشگلهای شخصی و
    عمومی ما آگاه هستند مارا بجان هم میاندازند تا خودشان از آب گل آلوده شده ماهی
    های عظیم شکار کنند در این راه البته دزدان عظیم شان محلی وملی هم در راستای منافع
    آنان تربیت شده اند.  

  •  این را میدانم که بیشتراشکال ما از اسلام و خرافات  سرچشمه گرفته و با شما هم اندیشم، اما باید بگویم درباره شاه شادروان شما بسیار کم محبت و با غرض صحبت کردید و انگار فراموش کردید که برای از بین بردن خرافات نخست مردم باید سواد داشته باشند و کتاب بخوانند و خودتان میدانید که خرافات را بزور نمیشود از مردم گرفت و اگر شاه انزمان میخواست برخلاف راه اسلام به مردم بگوید همین مردمی که بر سر خود قمه میزنند این قمه ها را بر سر او میکوبیدند ، او باید مردم را اماده و باسواد میکرد حتا پدر او که شاه ایران بود بیسواد بود و در زمان رضا شاه و یا شاه اگر کلامی بر ضد اسلام گفته میشد به یاری همین آخوندها شورشهای بزرگی در سراسر ایران رخ میداد و انگار شما زمان کنون را با زمان او قاطی میکنید و نمیدانید که اگر در همین زمان کنون که اینترنت بساری چشمها و گوشها را باز کرده، شما اگر در تهران جمله ای بر ضد اسلام یا محمد و علی بگویید قمه داران اسلام نخواهند گزاشت جمله دوم را بگویید و خونتان را در راه اسلام و با افتخار میریزند. کار ما زیاد است و راه پر پیچ و خم.