و نوری زادِ تَنهایِ تَنهایِ تَنهایِ تَنها! ۷

– محمد نوری زاد کیست؟

محمد نوری زاد تا پیش از سال ۸۸ و رخدادهای تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری، از نویسندگان روزنامه اصولگرا و افراطی کیهان، همکار و همراه حسین شریعتمداری و از پُر شورترین هوادارانِ سید علی خامنه ای و ولایت فقیه بود اما پس از آنچه در خرداد ماه ۸۸ گذشت، به صف منتقدانِ رژیم پیوست و نخستین اعتراضاتش را طی “سه نامه به رهبری” ابراز نمود.

در طی آن “سه نامه مشهور” نوریزاد از خامنه ای که وی را با عنوان “پدر” خطاب می کرد، درخواست نمود تا تغییر رویه دهد و با عذرخواهی از مردم، ظلمی که بدیشان رفته را جبران نماید. اما از آنجایی که به جز تهدید و بازداشت و توهین چیزی از سویِ رهبر انقلاب اسلامی نصیبش نشد، دامنه اعتراضات نوریزاد گسترده گردیده و شجاعانه تمامی اصول و ستون های حکومت اسلامی را به چالش می کشد.

محمد نوری‌ زاد در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ پس از مراجعه به دادسرا در پی احضار تلفنی، به اتهام توهین به مسئولان و تبلیغ علیه نظام بازداشت شد. در حکم دادگاه بدوی به سرپرستی قاضی پیرعباسی، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، آمده‌ است که آقای نوری زاد به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام و تخریب چهره سی ساله نظام» به یک سال حبس تعزیری، به اتهام توهین به آیت الله خامنه‌ای به دو سال حبس تعزیری، به اتهام توهین به آیت‌الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، به ۹۱ روز حبس تعزیری، به اتهام توهین به محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور، به ۹۱ روز حبس تعزیری و به اتهام توهین به سید احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد به تحمل ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.

به راستی کدام فعال سیاسی چه در داخل و چه در خارج از کشور، در شجاعت و بی پروایی به گرد پای محمد نوری زاد می رسد؟

به راستی کدام فعال سیاسی چه در داخل و چه در خارج از کشور، در شجاعت و بی پروایی به گرد پای محمد نوری زاد می رسد؟

او در آخرین یادداشت وبلاگ شخصی‌اش از رییس قوه قضاییه انتقاد کرده بود.[۸] او بعد از صدونود روز حبس و هفتاد روز انفرادی به قید وثیقه به مرخصی آمد. خانواده نوری زاد در ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ در نامه‌ای سر گشاده به دادستان تهران، با اعتراض به عملی نشدن وعده دادستان مبنی بر آزادی محمد نوری زاد نوشتند: “آیا حق داریم شاکی پنج‌نفری باشیم که به طرز وحشیانه به همسرم حمله کرده و بعد از صد و پنجاه روز روزه‌داری، روزه او را به افطار ضرب و شتم گشودند؟ و آیا حق داریم بگوییم که اعتماد ما از شما و دستگاه قضایی سلب شده وهیچ‌گونه اطمینانی به قول‌های شما نداریم؟”

در نخستین روزهای سال ۱۳۸۹ بیش از چهل نفر از سینماگران و نویسندگان ایرانی در نامه‌ای سرگشاده خواهان آزادی نوری‌زاد و جعفر پناهی شدند. برخی از امضا کنندگان این نامه عبارتند از: بهرام بیضایی، کیومرث پوراحمد، بابک احمدی، فاطمه معتمدآریا، مسعود کیمیایی، کامران شیردل، خشایار دیهیمی، ناصر تقوایی و شهلا لاهیجی.

گفته می‌شود روز سه شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ محمد نوری زاد را به بهانهٔ هواخوری از سلول خارج کرده‌اند و سپس ۵ نفر از عوامل امنیتی اوین بر سر وی ریخته و به قصد کشت او را کتک زده‌اند. به طوریکه ضربه شدیدی که به سر او وارد آمده‌است توسط پزشک زندان ضربه مغزی تشخیص داده شده‌است. بر اثر این ضربه بینایی وی مختل شد. نوری زاد بعد از این عمل ماموران زندان اوین به اعتصاب کامل آب و غذا دست زد.

نوری زاد در یادداشتی، از زندان اوین با عنوان «کهریزک دوم» یاد کرد و نوشت، بازجوهای وزارت اطلاعات او را در زندان کتک زده و به او و خانواده‌اش فحاشی کرده‌اند و در پی اعتراض وی به وضعیت نامناسب بند ۲۰۹ اوین، پنج نفر از ماموران زندان به او حمله و به سر، دو کتف و بینایی او آسیب وارد کرده‌اند. او نوشت، دادستان تهران به او پیشنهاد داده‌است درخواست عفوی را خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای، بنویسد، ولی او این درخواست را رد کرده‌ است.

محمد نوریزاد، یک مسلمان شیعه، اعتقادات دینی اش را کنار گذاشته و انسان وار، بر پای کودکی بهایی که پدر و مادرش زندانی رژیم اند، بوسه می زند.

محمد نوریزاد، یک مسلمان شیعه، اعتقادات دینی اش را کنار گذاشته و انسان وار، بر پای کودکی بهایی که پدر و مادرش زندانی رژیم اند، بوسه می زند.

– نوری زادِ تَنهایِ تَنهایِ تَنهایِ تَنها:

نگارنده و محمد نوری زاد از لحاظ اعتقادی بر دو رویِ یک سکه قرار دارند ولی این مسئله سبب نمی شود که اقدامات شجاعانه و فعالیت های آزادی خواهانه نوری زاد را نادیده گرفت و یا به دست فراموشی سپرد. نوری زاد با سفر به کردستان و دلجویی از محرومان و مظلومان آن منطقه، نشان داد که انسانیت برایش از شیعه یا سنی بودن ارزش بیشتری دارد.

همانطور که می دانید نگارنده یک خداناباور است و محمد نوری زاد یک شیعه مرتضی علی بنابراین هیچ نقطه اشتراکی در زمینه عقیدتی بین شان وجود ندارد اما محمد نوری زاد نه به عنوان یک مسلمان شیعه، که در قالب یک انسانِ آزادی خواه که از گذشته خویش پشیمان است و قصد جبران دارد، سنگ تمام گذاشته است و شخصیت خستگی ناپذیر کنونی اش، نگارنده و همفکرانش را به تحسین وا می دارد.

محمد نوریزاد به شماری از هم میهنان کهن سال بهایی مان در کرمانشاه سَر زده و از ایشان دلجویی می کند.

محمد نوریزاد به شماری از هم میهنان کهن سال بهایی مان در کرمانشاه سَر زده و از ایشان دلجویی می کند.

اما شوربختانه از محمد نوری زاد حمایت اساسی نشده و نمی شود، اصولگرایان که او را دشمن شماره یک خود می دانند، اصلاح طلبان نیز او را ضد انقلاب شمارده و با وی همکاری نمی کنند، بیرون گود نشستگانِ ساکن اروپا و آمریکا نیز از او به عنوان سوپاپ اطمینان رژیم یاد می کنند و مبارزانِ هوخشتره ای نیز خواهان اعدام هرچه سریعتر این عامل حکومتی اند چون روزی همراه رژیم بوده و دیگر راهِ بازگشتی ندارد!

نوری زاد تَنها مانده، کفن پوشیده و پرچم سپید در دستانش گرفته و هر روز، یکه و تَنها جلوی درب وزارت اطلاعات رژه می رود! همین چند روز پیش حسابی کتکش زدند اما این مرد آرمان گرا، از پای ننشست و دوباره مشغول به کار شد! در طی سه سال گذشته هیچ کسی چه از داخل ایران و چه از خارج، به اندازه محمد نوری زاد فعالیت سیاسی قدرتمند و اثربخش نداشته است و شجاعت و پشتکار وی بی نظیر می باشد.

چه نیکوست که امروز همراه و پشتیبان محمد نوری زاد باشیم تا اینکه منتظر فردایی باشیم که بیاید و محمد نوری زاد را در خود نداشته باشد تا بلکه بتوانیم دوباره پروسه همیشگی بت سازی مان را فعال کرده و مشغول پرستیدن جسم بی جان وی شویم! نوری زاد تَنهاست و به حمایت ما احتیاج دارد، تَنهایش نگذاریم.

  • هالیبرتون

    بنده معتقدم بی عرضه ترین مردمان جهانیم اگر الان یه عرب یا یه فرد غیر ایرانی به ما حرفی بزنه ادعای روشنفکری و برتر بودن نسبت به دیگران بهمون دست میده…. بابا ول کنید دست بردارید از این خریت و خودبزرگ بینی باید باهم متحد بشیم و پشتوانه هم باشیم..

  • rostam

    Damesh garm belakhareh yek adame khyedar peydashode’ irania yad begirid

  • Baran Bahari

    ظاهرا ضربه ای که به سرش زدند مفید بوده. کاش این ضربه قبل از قتلهای زنجیره ای می خورد تو سرش!!!

  • علی حسن

    بنام خدا
    سلام. خیلی از افراد هستند که قبلا ماهیت این رژیم را نمیدانستند ولی حالا به هوش آمده و آنرا حالا کاملا شناخته اند . او از من که دائما در حال زر زدن هستم و عمل نمی کنم خیلی خیلی بهتر است . من دست او را می بوسم .

    • هالیبرتون

      ببین علی حسین به قول خودت زیادی زر نزن و وارد گود شو…

  • عابر پیاده

    از این که به خودش آمده و به این سیستم فاسد و ظالم آخوندی پشت کرده است جای خوشوقتی فراوان است. شهامت او نیز شایسته ارج گذاری است. بیش از بردن آبروی رژیم چیز دیگری نمی‌توان از او انتظار داشت. امیدوارم شورشیان ۵۷ نیز روزی به خود آیند.

  • ضیا

    بزرگ مردانی چون نوریزاد و محمد ملکی‌ که هر دو قبلا از مهره‌های خود رژیم بودند، انسانیت و وجدانشان به هر دو حکم می‌کند که در مقابل ظلم و ستم باید ایستاد. هر دو این انسانهای بزرگ و شجاع به این نتیجه رسیده اند که هیچ مقامی و هیچ قدرتی‌ نمی‌تواند از انسانیت بالاتر باشد. متأسفانه رهبر کنونی ایران دارد سعی‌ می‌کند که انسانیت را در ایران نابود کند. نمونه اعمال رهبریت خامنه‌ای: قتلهای زنجیره‌ای، اعدامهای روزانه در ملا ‌ام (آیا حکومت دیگری را می‌شناسید که چنین اعمالی ضّد بشری و قرون وسطائی را جلوی چشمان مردمش و بخصوص بچه‌های کوچک و تین ایجر‌ها انجام بدهد)، دزدیهای خود و فرزندانش، اختلاس‌های روز افزون، شلاق زدن وحشیانه افراد بیگناه (تعداد زیادی از این افراد یا آزادیخواه هستند و یا قربانیان فساد اجتماعی جمهوری اسلامی) در انظار مردم، اذیت و آزار رساندن دختران و پسران جوان به بهانه بد حجابی و بد لباسی، و غیره، رواج فساد، رواج فحشا و اعتیاد (خود برادران قاچاقچی سپاهی و بسیجی‌ مواد مخدر را به قیمت ارزان در دسترس جوانان ناامید ما قرار میدهند)، قدرت دادن به دهان دریدگانی چون آخوند مصباح یزدی فاسد و ضّد انسان، آخوند جنتی پست فطرت، اعلم ال هدا خائن، احمد خاتمی خوک صفت، نقدی بیشرف ایران فروش، استخدام بسیجیان مزدور برای سرکوبی دانشجویان آزادی خواه، بی‌ احترامی و توهین به بزرگان تاریخ قبل از حمله اعراب، و صدها اعمال ناشایست دیگر. این‌ها نمونه هایی از کرده‌های این رژیم برای از بین بردن انسانیت می‌باشد. در این موقعیت حساس زمانی‌، تنها راه نجات ما از ستم رژیم ولایت فقیهی اینست که دست به دست افرادی چون نوریزاد و ملکی‌ و بقیه آزدیخواهان در بند بدهیم و با لعنت فرستادن به این رژیم و رهبرش ندا سر بدهیم که ما این رژیم ضّد انسانی‌ و ضّد ایرانی‌ را نمیخواهیم و پیش رویم به سوی آزادی نهایی.