بایگانی

آیا مذهب کوچکترین کمکی برای انسان امروزی هست؟۲

آیا باور دارید که الله به کسب و کار بازاریان قم و مشهد و تهران می پردازد و کمکشان می کند ولی غافل از قحطی زدگان سومالی است که برای چند سال باران ندیده اند؟ این چه اعتقادات و افکار پوچ و بی بنیادیست که با خود همراه کرده اید؟ آیا دزدان دین ندارند و بیدینان دزدند؟ آیا قاتلان دین ندارند و بیدینان قاتلند؟ چه سودی در عرفان و ریاضت است؟ چه سودی است در اینکه خدایی مجازی برای خود بسازید و آنرا بیهوده بپرستید؟ چگونه با چیزی که وجودش کمترین اثری در جهان ندارد سخن بگوییم؟ از آن جالبتر این است که گروهی صدای این خدای من درآوردی را هم می شنوند!

ایران در حال ویرانی و ایرانیان غَرق در تَعصبِ مُضحکِ آریایی!۲۶

اینکه شخصی بابت نژاد، رنگ پوست، زبان، قوم، لهجه، شکل ظاهری و یا کشورش از حقوقی خاص بهره مند یا محروم شود، عین بی عدالتی است و جامعه ای که در برابر این رفتارها، از سوی هر کس و گروه و تباری که باشد، نایستد، یک اجتماع واپسگرا، بی دانش و بی کفایت است.

اَدیانِ ابراهیمی، دُشمنانِ سَرسخت انسانیت و مدرنیته!۱

آیا زمان آن نرسیده که انسان ها، مسائل دینی و مذهبی و رنگی و نژادی خود را به کناری گذاشته و فقط انسان باشند؟ مگر انسان بودن چه اشکالی دارد که حتمن باید با برچسب یهودی و مسلمان و مسیحی زدن بر روی آن، ماهیت زیبایش را به گند کشید؟

تَعریف سکولاریسم و انسانِ سکولار به زَبانی ساده!۰

سکولاریسم تنها به جدایی دین از سیاست ختم نمی شود، رفتار آدمی نیز در شرایط گوناگون می تواند سکولار باشد! دیدگاه آدمی نسبت به هر مسئله ای می تواند سکولار باشد. شوربختانه در طی سال های اخیر کنشگران سیاسی ما تنها به یک جنبه سکولاریسم که به معنای جدایی دین از سیاست است پرداخته اند که تعریفی ناقص می باشد.

چرا دینداران “کنجکاو” نیستند؟۳

نگارنده به عنوان یک خداناباور، بزرگ ترین لذت نهفته در این مکتب علمی - فلسفی را آزاد بودن اندیشیدن و تردید کردن می داند! هیچ مرز و خط قرمزی نیست که شما را از ادامه راه تان باز دارد و مانع اندیشیدن تان شود! می توانید به ذات هر چیزی، حتی به ناباوریِ خود شک کنید و آن را از نو مورد واکاوی قرار دهید.

سُنت گرایی: مانعی بَر سر راه پیشرفت و مُدرنیته۳

یک جامعه سنتی، مردمانی ترسو، تنبل، خرد گریز و بی منطق بار می آورد که کمترین اختیاری از خود نداشته و افسار زندگی شان را به دستِ افکار پوسیده پیشینیان می دهند و در برابر هرگونه تغییر و پیشرفتی، گارد گرفته و از خود و داشته های شان که همانا داشته های گذشتگان شان است، دفاع می کنند!

ایرانِ امروز نیازمند یک انقلاب فکری – فرهنگی است۵

چون نیک بنگریم جامعه ما لبریز از خُرافات است و شوربختانه مردمان مان بدین گونه امور موهوم علاقه وافری هم دارند، در ایران زمین چنانچه دروغ و خرافه را از در بیرون کنید، در چَشم بر هم زدنی از پنجره دوباره وارد خانه و زندگی افراد شده و این دورِ باطل می تواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد

کَنکاشی بَر مَسیحیت؛ بَخش دوم: “افسانه موهوم عیسی مسیح”۱۸

بی تردید اگر کُنستانتین به منظور کنترل بهتر و یک دست کردن جامعه تحت سلطه خود و ایستادگی فرهنگی در برابر آیین میترائیسم ایرانی، مَسیحیت را به عنوان دینِ رسمی کشورش بر نمی گزید و رومیان در سایه نام مسیح شَمشیر نمی زدند، امروز خبری از مسیح و مسیحیت و افسانه های دروغین زندگانی وی نبود.