سه شنبه چه روزی است؟. روزی دگر، روز گشودن قلعه دیوها، و آزاد کردن میرحسین هایمان ۴

ده اسفند روز میعاد ملت است. روزی که باید مشت های گره کرده مانند تبر بر فرق دیو سیاه وارد آید. درب قلعه فلک الافلاک گشوده شود، دیوان سیه چرده و سیه کردار نقش بر زمین گردند، و می حسین هایمان از بند رهایی یابند. سه شنبه روزی نو در تاریخ آزادی ایران عزیزمان می باشد. گرامی با سه شنبه، و سه شنبه ها.

ده اسفند روز میعاد ملت است. روزی که باید مشت های گره کرده مانند تبر بر فرق دیو سیاه وارد آید. درب قلعه فلک الافلاک گشوده شود، دیوان سیه چرده و سیه کردار نقش بر زمین گردند، و می حسین هایمان از بند رهایی یابند. سه شنبه روزی نو در تاریخ آزادی ایران عزیزمان می باشد. گرامی با سه شنبه، و سه شنبه ها.

ما سه تا سه شنبه در پیش رو داریم تا به بهار برسیم. بهار که می آید، سبز و قرمز و مسلمان و یهودی و بی دین نداریم،
بهار که از راه می رسد، همه ی ما ایرانی هستیم و ایران ما آزاد خواهد بود. بیایید تا این سه شنبه ها را با هم بررسی کنیم.

سه شنبه ی اوّل
زادروز میرحسین است، زادروز نخست وزیر وقت امام ولی مردی از جنس مردم است. میر ما، اکنون بازداشت است و خبری از او در دست نیست، ولی ما هستیم، جنبش زنده است، و دلاوران هنوز نفس می کشند و نمی گذارند که میر حسین، احساس تنهایی کند.

بیایید تا میرحسین موسوی را با هم مرور کنیم:
میرحسین موسوی، در روز یازدهم اسفند ماه سال هزار و سیصد و بیست، چشم به جهان گشوده است. در سال هزار و سیصد و چهل و هشت، از دانشگاه ملّی(شهید بهشتی کنونی) مدرک کارشناسی ارشد در رشته ی معماری و شهرسازی دریافت کرده است.
آخرین نخست وزیر ایران است و از سال هزار و سیصد و شصت تا سال هزار و سیصد و شصت و هشت، عهده دار این پست مهم بوده است.
در آن دوران که ایران زیر رگبار توپ و خمپاره و گلوله ی دشمن بود، توانست تا با قدرت در مقابل تمامی مشکلات ایستادگی کند و نگذاشت که فشارهای مالی ناشی از جنگ، کمر مردمش را بشکند.

میرحسین ما، نقص ها و مشکلاتی هم داشت،  همان طور که همه دارند. در همان زمان کشتار خاوران نیز اتفاق افتاد ولی کدام نخست وزیری زیر چهارپایه ی یک اعدامی را زده است که موسوی دومی اش باشد؟ اصلاً حتّی اگر می خواست هم نمی توانست تا در مقابل خواست های شیطانی خمینی مقاومت کند.

آقای موسوی در برابر مرشد خود که بدو علاقه دارد، ایستاده و به سخنانش گوش فرا می دهد.

آقای موسوی در برابر مرشد خود که بدو علاقه دارد، ایستاده و به سخنانش گوش فرا می دهد.

گرچه میرحسین ما همین امروز هم از دوران طلایی امام سخن می گوید و هنوز هم نسبت به آن دیو خونخوار، ابراز علاقه می کند و بدو عشق می ورزد، ولی او میر حسین است و فقط به این بیاندیش گه اگر او نبود و در کنار مردم برای گرفتن حقِّ شان نمی ایستاد، اکنون جنبش ما، اینقدر قدرتمند نشده بود که به مصر و تونس صادر شود و اسم موج سبز، لرزه بر تن دیکتاتورها بیاندازد.

اصلا اگر میر حسین و شیخ نبودند، تظاهراتی صورت نمی گرفت، اعتراضی نمی شد و معلوم نبود تا کی، خامنه ای جلّاد می خواست با نظام اسلامی-الهی اش بر ما حکومت کند.
پس همه ی ما، حدّاقل یک تشکّر خشک و خالی را برای خدتی که موسوی به ایران کرد، به خاطر همه ی ایستادگی ها و مقاومت هایش، به دلیل ترک نکردن ما و مردم و درخواست هایمان، بدو بدهکاریم.

چه نیکوست که ما، آزادی خواهان ایران زمین، به پاس و گرامیداشت شجاعت این بزرگوار، روز تولّد ایشان را با حضور چشم گیر خود، جشن گرفته و به گوش میر برسانیم، که ما هستیم، همانطور که تو با ما بودی.
میر ما، مرد سبز و مظلوم جنبش ما، آغازگر دوره ی اعتراضی جدید و به شکل امروز ایران زمین، به همراه همسر محترمشان، توسّط مزدوران دیو سیاه، در قلعه دیوان، قلعه ای بس تیره و تار، مانند قلب ملایان، به نام قلعه فلک الافلاک،  اسیر است. او نمی تواند از بچه های خود هم دیدن کند.

براستی این دیوان چقدر بدجنس و هولناکند. قلب و روحشان هردو سیاه، و از ذغال هم سیاه تر است. حال، ما چه کار بکنیم تا میر حسینمان را از چنگال این دژخیمان نجات دهیم؟.
بر ماست که با اتّحادی بی نظیر و با برنامه ی مشخٌص و حساب شده، حضور به هم رسانیم و آن در آهنی را همراه با تمام دیگر خفقان ها و حصر ها را، از جا بکنیم و بر این اندیشه باشیم که با بهار، آغازی نو را برای میهن مان، رقم خواهیم زد.

نلسن مندلا ی ایران زمین، زادروزت خسجته باد. با تمام عشقی که به دوران طلایی امام داری، با تمام اختلاف سلیقه و نظری که بین من و تو وجود دارد، باز هم دوستت دارم.

رستاخیز مردم در دومین سه شنبه نه تنها موجب شکستن شاخ دیوان می شود، این روز، روز جشن بانوان گرامی، و مادران مهربان و فداکار است. روز و سرور و شادی به افتخار همه بانوان محترم ایران.

رستاخیز مردم در دومین سه شنبه نه تنها موجب شکستن شاخ دیوان می شود، این روز، روز جشن بانوان گرامی، و مادران مهربان و فداکار است. روز و سرور و شادی به افتخار همه بانوان محترم ایران.

دومین سه شنبه
روز زن است. روز مادر، روز فرشتگانی که در بند کشیده شده اند، روز مهربانی و روز از خود گذشتگی است. چه بسیار مادرانی هستند که در این سال، فرزندانشان را در راه آزادی وطن مان، از دست داده اند.

برای اینکه به همه ی آن مادران داغ دیده، ثابت کنیم، که ما نیز با آن ها همدل و همصدا هستیم، به پاس همه ی از خود گذشتگی ها و فداکاری هایی که مادرانمان برای بزرگ کردن ما، انجام داده اند، برای آزاد کردن مادر پیر عزیزمان، ایران دوست داشتنی مان، روز مادر، با همه ی مادران و زنان و دخترانی که در این سال ها به آن ها ظلم ناروا شده و به اسم دین توی سرشان زده اند و با صیغه و دیگر اعمال ضد انسانی، زندگی هایشان را نابود کرده اند، همرنگ خواهیم شد و برای دفاع از حقوق از دست رفته ی شان، به جنگ دژخیمان رژیم خواهیم رفت.

سومین سه شنبه
شب آخرین چهار شنبه ی سال است، چهار شنبه سوری می نامیمش. چه ظلم ها و ستم هایی که به فرهنگ و تاریخ گوهر بار ما در این سال ها روا شده، چقدر فرهنگ نازنین مان را خار و ذلیل کرده اند؟.
چند هزار بار تلاش کردند تا عرق ملّی و محبت به مام میهن و افتخار به تاریخ و بزرگان کشورمان و یادگیری و اجرای رسوم و جشن های ملّی-فرهنگی مان را ناچیز نشان دهند و همه ی این زیبایی ها را از بین برده و فرهنگ نداشته و ضعیف اعراب را به زور توی ذهن و تقویم هایمان بگنجانند؟

آخرین سه شنبه، زمان خوبی است، تا به دیکتاتور بفهمانیم، ما فرزندان خلف کوروش بزرگ هستیم، باید به مزدوران درس حسابی بدهیم تا هیچگاه فراموش نکنند که با تاریخ و فرهنگ یک ایرانی نباید بازی کنند و آن ها که تازی صفت و بیگانه پرستند، مجبورند تا از جلوی صف لشگریان فرزندان غیور کوروش، به کناری فرار کنند و یا برای عذرخواهی و اظهار پشیمانی تلاشی بنمایند.

سه شنبه آخر امسال جشن بزرگ چهارشنبه سوری است با شرکت همه خانواده ۷۰ میلیونی. در این جشن شراره های آتش چنان بالا و بالا می رود که ریش هرچه دیو سیه چرده، به نام آخوند است، می سوزاند و قلعه دیوها با خاکستر یکسان خواهد شد.

سه شنبه آخر امسال جشن بزرگ چهارشنبه سوری است با شرکت همه خانواده ۷۰ میلیونی. در این جشن شراره های آتش چنان بالا و بالا می رود که ریش هرچه دیو سیه چرده، به نام آخوند است، می سوزاند و قلعه دیوها با خاکستر یکسان خواهد شد.

سه شنبه شب، با آتش های باستانی مان، با سنت اهورایی مان، با خون آریایی مان، از خود و دوستان مان در برابر حملات دشمنان دفاع کرده و دودمان دیکتاتور را به آتش خواهیم کشید.

سه شنبه ی آخر سال، فرصت را غنمیت خواهیم شمرد و با همه ی قومیت ها و هموطنانی که در این سال ها نادیده گرفته شده اند و حقوق شان رعایت نشده و دلشان شکسته است، پیوند و میثاقی نا گسستنی خواهیم بست و به یکدیگر قول خواهیم داد تا زمانی که زنده ایم و نفس می کشیم، کرد و آذری و لر و بلوچ و شمالی و جنوبی، دوشادوش یکدیگر، دست در دست هم، برای آزادی میهن عزیزمان، همچون برادران و خواهرانی تنی، می جنگیم و لحظه ای از یاد یکدیگر غافل نخواهیم شد و به دشمن، مجال تفرقه انگیزی میان ما ایرانیان را نمی دهیم  و هیچ چیز و هیچ کس و هیچ قدرتی، قادر نخواهد بود، اتحاد میان ما ایرانیان را بر هم زند.

با آرزوی تندرستی و شادکامی برای یکایک هم میهنان دلاور و با شرف و پاک ذات عزیزم.

  • Iranikambiz

    وای از این سه شنبه های اسفند
    چه خواهند شد با حضور سبز مردم بیدار ایران

  • Iranikambiz

    وای از این سه شنبه های اسفند
    چه خواهند شد با حضور سبز مردم بیدار ایران

  • Amir S Ghiassi

    ملتهای ما اسیر شده اند چه در داخل کشورهایمان و چه در خارج از آنها در هنګامیکه استعمار قرن نوزدهم در آفریقا و خاورمیانه   بیداد میکرد مردمی که کاردها به استخوانهایشان رسیده بود قیام کردند تا خود را از زیر بار استعمار و استحمار بین المللی نجات دهند  رهبران مثلا قهرمان هم هدایت این مردم را به دست ګرفتند و بزودی خودشان جانشین ظاهری اربابان قبلی شدند ولی دیر و یا زود مردم فهمیدند که این تازه بدوران رسیده ها که چشماهایشان به علف الوفی افتاده است  مثل غارتګران قبلی هستند و برخی مواقع از آنان هم بسیار خشن تر خاین تر و آدمکش تر و غارتګرند. حالا چه کنند  چاره ای نداشتند که باز هم به  دامان همان چپاولګران قبلی پناه ببرند  سیستم مدرن غارتګری  تقریبا همان سیستم قدیمی است  مثلا در زمان عربان بنام اسلام به ایران حمله کردند  مردم که از بی تفاوتی وظلم حاکمان زردشتی آن زمان خسته و ناامید بودند شاید ګول وسوسه های تبلیغاتی عربان را که میګفتند برابری و برادری خوردند .

     و ګویا در صدر اسلام هم به عدالت و دوستی تااندازه ای حرمت ګذاشته میشد و میګویند که خلفای راشدین بسیار مردم دوست و مهربان وعادل بودند  البته این ګفته تاریخ است  و من محقق نیستم  ولی بعد قدرت و ثروت دست دیوانه ګانی مثل یزند افتاد و برای خوش ګذرانی کیف و عیش عشرت حتی نواده ګان همان پیامبر را هم سربرید  آنوقت ها وقتی لشګری حمله میکرد و پیروز میشد  مردان را میکشت و زنان را برای باروری و استفاده جنسی به کنیزی می برند و بچه های را به عنوان غلام بچه در بازارهای برده فروشی می فروختند  و از سایری اسیران هم به عنوان کارګران پست استفاده میکردند یا برده ګان   و کشور تسخیر شده را ویران میکردند تا نتواند بزودی قد علم کند.  اکنون هم فرق چندانی نکرده است  کشورهای دنیای سوم را  سعی میکنند عقب نګه دارند و نخبه ګان و مردم کاری را همراه با سرمایه هایشان به طرف کشورهای خودشان جلب میکنند  و مردم عادی را هم بعنوان نوعی برده بکار میګیرند   اکنون غرب از فساد اداری و رشوه خواری و تمامیت خواهی در خاورمیانه و شمال آفریقا مطلب ها  مینویسد  که مثلا پلیس رشوه میګیرد و یا مامورین شهرداری دست رشوه بګیرشان دراز است  خوب در کشورهای خودشان چه  ګرچه ظاهرا مامورین دولت و پلیس مثلا آمریکا دست رشوه بګیری ندارد  ولی با ترفند های دیګر مردم بخصوص مردم خاورمیانه و شمال آفریقارا برده خود میکنند  مثلا اګر دزدی خانه ای را بزند  پلیس هیچ کاری نمیکند و تقریبا یک آدمهای بیهوده و بی تفاوت هستند و کاری انجام نمی دهند  شهرداریهایشان هم پول نمی ګیرند ولی مدارکی که با خرج هزارها دلار صادر کرده اند باطل میکنند و طرف را بخاک سیاه می نشانند  و میګویند که ما اشتباه کردیم برو شکایت کن  بایست یک وکیل حریص و ګران قیمت بګیری تا مثلا کارت را به دادګاه بکشاند ولی وکیل هرچه داری میګیرد و کارت را ناتمام میګذارد و پولهای بیشتری میخواهد.

      اینطور که معلوم میشود هم در غرب و هم در خاورمیانه و شمال آفریقا این مردم عادی و طبقه متوسط هستند که قربانی  سیستم ها هستند زیرا ثروتمندان با داشتن ثروت و پول براحتی وکیل میګیرند و مثلا حق خود را میګیرند ولی آدمهای طبقه متوسط هستند که در بهشت آمریکا هم پایمال میشوند و کسی به فکر آنان نیست  .  دزدی و فساد و غارتګری در آمریکا بطور شیک و مثلا قانونی است  نه مثل آفتابه دزدهای ما که بی آبرو میشوند بلکه  باحتمال وکیلان که مبالغی سنګین اول میګیرند  به دوستان خود رسیدګی میکنند و بدون وکیلان ګرانقیمت  کسی حرفت را ګوش نمی کند و دستت به هیچ جا بند نیست.  مردم ما که در غرب پراکنده شده اند  بسیاری از آنان خانواده های خود را از دست داده اند و هم درګیر مسایل و مشګلات اقتصادی هستند و در غرب اکثر ما مهمانان ناخوانده هستیم  در خاورمیانه به غربیها با احترام رفتار میشد ولی اینجا سعی میکنند بهر نوعی که میتوانند سر مارا کلاه بګذارند و چون سیستم اینان هم فرق میکند براحتی ما درګیر مشګلات جدید تر میشویم  در نبودن تورم بانکها براحتی وام میدهند ولی بهره بسیار سنګین و حقیقی است  زیرا هم مثلا اجناسی که خریده ای افت قیمت دارند و هم مرتب بایست بهره بدهی.  دولتها و شرکتهای بیمه هم که تا میتوانند پول میخواهند و مثل اروپا نیست که واقعا بیمه باشی بلکه تنها شرکتهای بیمه مبلغ های کلان میګیرند ولی در هنګامیکه به آنان احتیاج داری به اندک بهانه ای از زیر دادن حق بیمه وخسارت شانه خالی میکنند  مثلا خانه ای که دویست هزار دلار خریدن اکنون تنها صد هزار دلار ارزش دارد ولی بایست مالیات کلان و بیمه کلان بدهی  و بانک هم بهره ای سرسام آوری میخواهد   خوب این است غارتګری آمریکا از مردمی که مثلا به کشورهایشان پناه آورده اند زیرا در کشور خودشان به عنوان اقلیت و یا به یک عنوان واهی دیګر اخراج شده اند و ګیر ستمکاران ودزدان بین المللی غربی افتاده  اند .

     در خاورمیانه هم که مشګلات زیاد است مردم مجبورند سرهم کلاه بګذارند تا خرشان از پل رد شود  و از دوستی ها اعتماد ها سو استفاده میکنند تا بتواند پول بیشتری بګیرند  و بدین تریتب از هربهانه ای سو استفاده میکنند تا دیګران را لخت کنند  امیدوار هسیتم که این بل بشو ها روزی خاتمه یابد و حق و عدالت در جامعه ها برقرار ګردد  نه فساد شیک غرب و نه فساد ظاهری شرق خوب است  درست مثل دوست دختر اسکورت همراه  در غرب یا فاحشه در خاورمیانه 
     

  • Amir S Ghiassi

    ملتهای ما اسیر شده اند چه در داخل کشورهایمان و چه در خارج از آنها در هنګامیکه استعمار قرن نوزدهم در آفریقا و خاورمیانه   بیداد میکرد مردمی که کاردها به استخوانهایشان رسیده بود قیام کردند تا خود را از زیر بار استعمار و استحمار بین المللی نجات دهند  رهبران مثلا قهرمان هم هدایت این مردم را به دست ګرفتند و بزودی خودشان جانشین ظاهری اربابان قبلی شدند ولی دیر و یا زود مردم فهمیدند که این تازه بدوران رسیده ها که چشماهایشان به علف الوفی افتاده است  مثل غارتګران قبلی هستند و برخی مواقع از آنان هم بسیار خشن تر خاین تر و آدمکش تر و غارتګرند. حالا چه کنند  چاره ای نداشتند که باز هم به  دامان همان چپاولګران قبلی پناه ببرند  سیستم مدرن غارتګری  تقریبا همان سیستم قدیمی است  مثلا در زمان عربان بنام اسلام به ایران حمله کردند  مردم که از بی تفاوتی وظلم حاکمان زردشتی آن زمان خسته و ناامید بودند شاید ګول وسوسه های تبلیغاتی عربان را که میګفتند برابری و برادری خوردند .

     و ګویا در صدر اسلام هم به عدالت و دوستی تااندازه ای حرمت ګذاشته میشد و میګویند که خلفای راشدین بسیار مردم دوست و مهربان وعادل بودند  البته این ګفته تاریخ است  و من محقق نیستم  ولی بعد قدرت و ثروت دست دیوانه ګانی مثل یزند افتاد و برای خوش ګذرانی کیف و عیش عشرت حتی نواده ګان همان پیامبر را هم سربرید  آنوقت ها وقتی لشګری حمله میکرد و پیروز میشد  مردان را میکشت و زنان را برای باروری و استفاده جنسی به کنیزی می برند و بچه های را به عنوان غلام بچه در بازارهای برده فروشی می فروختند  و از سایری اسیران هم به عنوان کارګران پست استفاده میکردند یا برده ګان   و کشور تسخیر شده را ویران میکردند تا نتواند بزودی قد علم کند.  اکنون هم فرق چندانی نکرده است  کشورهای دنیای سوم را  سعی میکنند عقب نګه دارند و نخبه ګان و مردم کاری را همراه با سرمایه هایشان به طرف کشورهای خودشان جلب میکنند  و مردم عادی را هم بعنوان نوعی برده بکار میګیرند   اکنون غرب از فساد اداری و رشوه خواری و تمامیت خواهی در خاورمیانه و شمال آفریقا مطلب ها  مینویسد  که مثلا پلیس رشوه میګیرد و یا مامورین شهرداری دست رشوه بګیرشان دراز است  خوب در کشورهای خودشان چه  ګرچه ظاهرا مامورین دولت و پلیس مثلا آمریکا دست رشوه بګیری ندارد  ولی با ترفند های دیګر مردم بخصوص مردم خاورمیانه و شمال آفریقارا برده خود میکنند  مثلا اګر دزدی خانه ای را بزند  پلیس هیچ کاری نمیکند و تقریبا یک آدمهای بیهوده و بی تفاوت هستند و کاری انجام نمی دهند  شهرداریهایشان هم پول نمی ګیرند ولی مدارکی که با خرج هزارها دلار صادر کرده اند باطل میکنند و طرف را بخاک سیاه می نشانند  و میګویند که ما اشتباه کردیم برو شکایت کن  بایست یک وکیل حریص و ګران قیمت بګیری تا مثلا کارت را به دادګاه بکشاند ولی وکیل هرچه داری میګیرد و کارت را ناتمام میګذارد و پولهای بیشتری میخواهد.

      اینطور که معلوم میشود هم در غرب و هم در خاورمیانه و شمال آفریقا این مردم عادی و طبقه متوسط هستند که قربانی  سیستم ها هستند زیرا ثروتمندان با داشتن ثروت و پول براحتی وکیل میګیرند و مثلا حق خود را میګیرند ولی آدمهای طبقه متوسط هستند که در بهشت آمریکا هم پایمال میشوند و کسی به فکر آنان نیست  .  دزدی و فساد و غارتګری در آمریکا بطور شیک و مثلا قانونی است  نه مثل آفتابه دزدهای ما که بی آبرو میشوند بلکه  باحتمال وکیلان که مبالغی سنګین اول میګیرند  به دوستان خود رسیدګی میکنند و بدون وکیلان ګرانقیمت  کسی حرفت را ګوش نمی کند و دستت به هیچ جا بند نیست.  مردم ما که در غرب پراکنده شده اند  بسیاری از آنان خانواده های خود را از دست داده اند و هم درګیر مسایل و مشګلات اقتصادی هستند و در غرب اکثر ما مهمانان ناخوانده هستیم  در خاورمیانه به غربیها با احترام رفتار میشد ولی اینجا سعی میکنند بهر نوعی که میتوانند سر مارا کلاه بګذارند و چون سیستم اینان هم فرق میکند براحتی ما درګیر مشګلات جدید تر میشویم  در نبودن تورم بانکها براحتی وام میدهند ولی بهره بسیار سنګین و حقیقی است  زیرا هم مثلا اجناسی که خریده ای افت قیمت دارند و هم مرتب بایست بهره بدهی.  دولتها و شرکتهای بیمه هم که تا میتوانند پول میخواهند و مثل اروپا نیست که واقعا بیمه باشی بلکه تنها شرکتهای بیمه مبلغ های کلان میګیرند ولی در هنګامیکه به آنان احتیاج داری به اندک بهانه ای از زیر دادن حق بیمه وخسارت شانه خالی میکنند  مثلا خانه ای که دویست هزار دلار خریدن اکنون تنها صد هزار دلار ارزش دارد ولی بایست مالیات کلان و بیمه کلان بدهی  و بانک هم بهره ای سرسام آوری میخواهد   خوب این است غارتګری آمریکا از مردمی که مثلا به کشورهایشان پناه آورده اند زیرا در کشور خودشان به عنوان اقلیت و یا به یک عنوان واهی دیګر اخراج شده اند و ګیر ستمکاران ودزدان بین المللی غربی افتاده  اند .

     در خاورمیانه هم که مشګلات زیاد است مردم مجبورند سرهم کلاه بګذارند تا خرشان از پل رد شود  و از دوستی ها اعتماد ها سو استفاده میکنند تا بتواند پول بیشتری بګیرند  و بدین تریتب از هربهانه ای سو استفاده میکنند تا دیګران را لخت کنند  امیدوار هسیتم که این بل بشو ها روزی خاتمه یابد و حق و عدالت در جامعه ها برقرار ګردد  نه فساد شیک غرب و نه فساد ظاهری شرق خوب است  درست مثل دوست دختر اسکورت همراه  در غرب یا فاحشه در خاورمیانه