آقای رفسنجانی؛ کلاهت را کج نگه دار، تو میان نامردها اول شدی ۶

گویا ناف رفسنجانی را در هنگام تولد، با دروغ و ریا بریدند، ویا گلبول های خون این نا ایرانی را از ناپاکی و نادرستی سرشت داده اند.
ما از میزان کلاهبرداری این آخوندک دغلباز در زادگاهش رفسنجان، و ظلم و جوری که بر مردم ساده دل و زحمتکش آن دیار روا داشته است، چندان آگاهی نداریم. ولی این را به خوبی می دانیم که در این ۳۲ سال رنج و بدبختی ملت ایران، خود و خانواده اش در چپاول و غارتگری کشورمان، با یکدیگر مسابقه گذاشته اند، ودر سر راهشان هر جنبنده ای را از میان بردند.

تصویری از رفسنجانی، خامنه ای  که در آغاز انقلاب دو آخوندک ساده و در حقیقت دو روضه خوان دوره گرد بودند. آقای موسوی و آقای احمد خمینی نیز در این تصویر دیده می شوند.

تصویری از رفسنجانی، خامنه ای که در آغاز انقلاب دو آخوندک ساده و در حقیقت دو روضه خوان دوره گرد بودند. آقای موسوی و آقای احمد خمینی نیز در این تصویر دیده می شوند.

رفسنجانی که یک روضه خوان سربار جامعه ایرانی بود، و لیاقت دربانی یک فروشگاه، و حتی یک کاروانسرا را نداشت، سالیانی چند به ریاست جمهوری و یا ریاست مجلس ملاها منصوب ، و برمردم و سرنوشت کشورمان تحمیل شد..
او در دوران ریاست خود، بادی به غبغب می انداخت و هیتلر وار به خبرنگاران و افراد گرداگرد خود می توپید، و غرش می کرد. هم اکنون، این عربده کش دیروز، مانند روباهی شل در دست همکار جنایت کار خود ولی وقیح و مزدورانش نای نفس کشیدن ندارد.
دو سال پیش، احمدی نژاد منیجک مرکز خلافت، در یک مصاحبه تلویزیونی با شمارش بخشی از دزدی های این شیخ روباه صفت، به سراپای او لجن کشید،  او را از منبر پائین آورده، و وادار به دست بوسی و نوکری ولی وقیح نمود.

رفسنجانی که اموال دزدیده از ملت محروم را در خطر دزدان زرنگ تر از خود می دید، به ناچار کلاه نامردی را به سر گذاشت، و سر به نوکری مرکز خلافت علی گدا فرود آورد. با این کار، جنایت و دزدی های خود و فرزند خلفش یاسر برای مدتی در امان ماند.

فائزه هاشمی رفسنجانی که گویا در دانشگاه بیرمینگهام انگلیس به تحصیل می پردازد، در پاسخ به پرسش خبرنگاری انقلاب سال ۵۷ را « اسلامی»، و برای رسیدن به « آزادی، دموکراسی، و عدالت اجتماعی»، می داند. این یک شارلاتانی، و نان به نرخ روز خوردن است. زیرا انقلاب ۵۷ مردمی بود. نه اسلامی. ما در این جا از این خانم به عنوان یک بانوی ایرانی که مورد ضرب و شتم اوباشان رژیم قرار گرفت است، جانبداری و پشتیبانی نمودیم. وگرنه گفتار سیاسی ایشان، مطرود، و توهین به هر ایرانی است. 

فائزه هاشمی رفسنجانی که گویا در دانشگاه بیرمینگهام انگلیس به تحصیل می پردازد، در پاسخ به پرسش خبرنگاری، انقلاب سال ۵۷ را « اسلامی»، و برای رسیدن به « آزادی، دموکراسی، و عدالت اجتماعی»، می داند. این یک شارلاتانی، و نان به نرخ روز خوردن است. زیرا انقلاب ۵۷ مردمی بود. نه اسلامی. ما در این جا از این خانم به عنوان یک بانوی ایرانی که مورد ضرب و شتم اوباشان رژیم قرار گرفت است، جانبداری و پشتیبانی نمودیم. وگرنه گفتار سیاسی ایشان، مطرود، و توهین به هر ایرانی است.

در ماههای افتضاحات ( به اصطلاح انتخابات) ریاست جمهوری، که کوس رسوایی و تقلب ولی وقیح بر سر کوچه وبازار زده شد، این آخوندک که می توانست برای یک بار هم شده در زندگی نکبت بارش از حقه بازی و نادرستی کناره گیری کند و در کنار مردم بایستد، بازهم طبع نوکری و فرومایگی او بر وجودش غلبه کرد، و در کنار خامنه ای ایستاد.

اکنون کار به جایی رسیده است که اوباش و مزدوران ولی وقیح نمونه همان کسانی که سال ها گرداگرد خود رفسنجانی بوده اند، به دستور و خواسته ولی وقیح به فائزه دختر او یورش می آورند، و بدترین ناسزاها را نثار این بانوی ایرانی می کنند.

کاری که این رذل های پرورده حکومت اسلامی نکردند، آن بود که مانند درون زندان ها ، به این بانوی بی پناه در روز روشن تجاوز ننمودند.

براستی، این همه فرومایگی، و پستی، و رفتاری حیوانی به یک بانو، آن هم  از سوی رژیمی که دم از عفت و پاکدامنی می زند و برای بیرون بودن و دیدن موی زنی، چگونه جانماز آب می کشد، و متهم را اذیت و آزار می کند، جای شرم و خجالت است.

آیا کشور ما به کجا می رود؟. در کدام دوره تاریخ این چنین بی حرمتی و بی شرافتی نسبت به یک زن روا شده است؟. بی تردید کشورما پس از ۳۲ سال حکومت این هرجایی ها و لات های بی فرهنگ و بی اصل و نسب، هم اکنون در پایین ترین موقعیت اخلاقی و شرف انسانی قرار گرفته است.

هنگامی که اوباشان رژیم به رفسنجانی یار غار خمینی و حمایت کننده خامنه ای چنین رفتاری کنند، و به ناموس او توهین و بی احترامی نمایند، آیا ناموس کسی در این کشور مصیبت زده در امان خواهد بود؟. ما که چنین تصوری نخواهیم داشت.

اوباشان و مزدوران ولایت وقیح به خانم فائزه رفسنجانی یورش برده، و به مقام و منزلت یک زن با وحشیگری توهین و جسارت می کنند. رفتاری که تازیان متجاوز ۱۴۰۰ سال پیش برای ۶ سده  به نام اسلام به بانوان گرامی کشورمان، روا داشته اند

رفسنجانی، روباه ورشکسته سیاسی رژیم، به جای آن که در برابر اوباشان مزاحم دخترش از خود واکنشی نشان دهد،  بار دیگر دستمال یزدی به دست می گیرد، و به  چاپلوسی و سر سپردگی نسبت به ولی وقیح می پردازد.

در سایت جرس امروز یکشنبه ۸ اسفند، آمده است که  آقای رفسنجانی  با اشاره به وجود افراد یا گروه‌هایی در کشور که از اول پیروزی انقلاب اسلامی با اصل انقلاب، جمهوری اسلامی، قانون اساسی و اصل ولایت فقیه زاویه داشتد و با توطئه‌ها و ترفندهای گوناگون، اعم از کودتا، جاسوسی، ترور و توسل به راههای دیگر، سعی در مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته و دارند، گفت:
«تکلیف نظام اسلامی و مردم برای مقابله با این‌گونه افراد و گروه‌های معاند که ممکن است هنوز هم عوامل اندک آنها با اعلام مواضع و شعارهای تند و تخریبی درپی تضعیف نظام باشند، روشن است که نمونه آن در ۲۵  بهمن ماه به روشنی اتفاق افتاد».

هاشمی رفسنجانی اکثریت جامعه را ازجمله وفاداران و علاقمند و دلسوز انقلاب و نظام اسلامی دانست و گفت: «از وظایف مهم امروز مسئولان این است که این اکثریت وفادار را متحد نگه داریم و از اعلام مواضع تفرقه‌انگیز و افراطی پرهیز شود». در جایی دیگر، انقلاب مصر، تونس، لیبی، و یمن را نهضت و روشنگری اسلامی می داند.

هم میهن گرامی، ببینید خیانت، پستی، نوکری، سرسپردگی، و بی ناموسی تا کجا؟. اگر این مرد شرافت انسانی داشت می بایست فریاد کشد، غوغا کند، و بنیاد ولایت وقیح را به آتش کشد، و اگر هم نمی توانست، دست به خود کشی زند، و کشوری را از شر وجود خود راحت سازد.

پرسش ما از آقای رفسنجانی اینست: شما که ۳۲ سال با بی غیرتی به مال و ناموس این کشور خیانت کردید، دست کم کمی در این سال های پایانی عمرخود، اندکی غیرت و شرافت داشته باشید تا از فرزند دلبند، و از ناموستان در برابر گرگ صفتان پرورش یافته مکتب ولایت وقیح  خودتان، و اسلام ناب محمدی که به حلق مردم ساده دل این سرزمین فرو کرده اید، دفاع کنید.

اگر نمی توانید با شرافت باشید، و یا برایتان تفاوتی نمی کند زیرا اموال غارت شده بیشتر ارزش دارد، در آن صورت کلاه خود را کج بگذارید که شما از هرنامردی، نامردترید.

  • irani ashegh iran

    ماموریت برای پدرم! نقدی بر کردار فائزه رفسنجانی‌ و پدری که سبز بشو نیست

    درود بر شما دختر عاشق پدر که خود را در بطن حوادث سبز می‌اندازید تا شاید اینبار شما از نام‌تان اعتباری برای پدر دست و پا کنید اما فائزه عزیز! قربانیان پدر را نمی‌شود همانند بعضی‌ از اصحاب مطبوعات صله بخشید و پروژه قهرمان کردن رفسنجانی‌ و سبز شدنش از پیش شکست خورده است. دعوا بر سر خامنه‌ای و رفسنجانی‌ نیست، دعوا بر سر وطنی است که خمینی و جانشینان‌اش آن را به روز سیاه نشانده‌اند و کنون زمانش رسیده است که این وطن به صاحبان اصلیش که مردم ایران هستند باز گردد. فائزه جان تلاش شما بیهوده است پدر سبز شدنی نیست! حتی اگر همانند همیشه بخواهد فرصت‌طلبی کند و موج سواری سخت در اشتباه است این دریای خروشان پدر و امثال پدر که دستانش به جنایت آلوده است را غرق خواهد کرد. شما باید بدانید‌ عمر خامنه‌ای و رفسنجانی‌ در گروی حفظ نظام است و سقوط کامل نظام یعنی‌ عدالت! و نور بر تاریک خانه جنایتکاران!

    هر پدری فارغ از اینکه چه هست و کیست برای فرزندانش و همسرش نقشی‌ جدا از نقش اجتماعی _سیاسی اش بازی‌ می‌کند. در حریم خانه شاه و گدا تبدیل به زن و شوهر و پدر مادر میشوند و درک این قانون ساده کار سختی نیست. برای بسیاری از قربانیان خمینی سمبل کشتار و ویرانی و بی‌ رحمی است اما اگر به سراغ فرزندان و نوها‌ آیت‌الله بروید برای آنها پدری مهربان و دوست داشتنی بوده و در کمال تعجب می‌بینید که همه این افراد سعی‌ در توجیه کشتار و جنایت‌های آیت‌الله خمینی دارند و گویی از ارتشیان تا همه آنها که در بازی‌ قدرت به قتل رسیده اند خانواده‌ای نداشتند! گویی آنها که در خاوران خوابیده‌اند از زیر بته در آمده بودند. برای خانواده صدام او نماد یک رهبر آزاده عرب است که با عجم دوباره جنگید و فارغ از همه جنایت‌های‌اش او پدری مهربان بوده است. از این اظهار نظرهای عاطفی دربارهٔ شخصیت‌های سیاسی بسیار دیده‌ایم و شنیده‌ایم و خواهیم شنید. خیال می‌کنید اگر همین فردا خامنه‌ای دستگیر شود زن و همسرش چه می‌گویند؟ هر آنچه که ما بگوییم آنها حرف و دیدگاه خودشان را می‌زنند برای آنها این دیکتاتور جنایتکار پدری‌است لابد ساده زیست و هر چه می‌کند برای اسلام است و بقیه هم بصیرت ندارند و یا کافرند پس حق زیستن هم ندارند. بارها دیدیم که در مطبوعات جمهوری اسلامی به سراغ خانواده طرف رفته‌اند و مصاحبه انجام داده‌اند و با عناوینی چو ناگفته‌های آقای اکس از زبان پسر آقای اکس! واقعا کسی‌ که با یک نفر رابطه عاطفی دارد چگونه می‌تواند حقیقت‌ها را ببیند؟ این قانون دربارهٔ همه ما یکی‌است و فرقی‌ نمی‌کند که ما شاه باشیم یا گدا برای همه آنها که پدری دارند پدر، پدر است و عزیز اما همین پدر می‌تواند در دنیای خارج از خانه جنایت‌کاری باشد که خلقی از حیاتش در عذابند.

    فائزه رفسنجانی‌ مثل همه دختران پدرش را دوست می‌دارد. او همانند خود رفسنجانی‌ دختر باهوشی است و خوب می‌داند این وضع و شرایط ماندنی نخواهد بود. جسارتش همیشه برای من فارغ از اینکه به چه خانواده‌ای تعلق دارد ستودنیست. از همان موقع که وارد مجلس شد تا زمانی‌ که روزنامه‌اش با فرح پهلوی مصاحبه کرد چهره‌ای متفاوت از پدرش در اذهان عمومی‌ شکل گرفت. نظرات او دربارهٔ حق دوچرخه‌سواری زنان و تلاش‌های او برای ارتقای ورزش بانوان و اظهار نظرهای صریح دربارهٔ حقوق پایمال شده زنان او را تبدیل به شخصیتی کرد که دیگر از سایه نام پدرش بیرون آمده بود اما در زمانی‌ که طرح افشای رفسنجانی‌ توسط اصلاح‌طلبان سابق چو گنجی و باقی‌ کلید خورد و نفرت عمومی از خاندان رفسنجانی‌ گسترش پیدا کرد فائزه هم از این حادثه در امان نماند و کم کم از صحنه اجرایی سیاست حذف شد.

    اگر فرصت شناسی‌ و حس وقوع حادثه را او از پدرش به میراث داشته باشد همین کافی‌است که بداند این حکومت رفتنی است. همه امید او این است که با انداختن خودش در بطن حادثه و برانگیختن افکار عمومی اعتبار ناداشته پدرش را بالا ببرد اما دریغ که این پدر سبز بشو نیست. رفسنجانی‌ همیشه فرد شماره ۲ حکومت بوده است. چه در زمان خمینی چه خامنه‌ای تنها این اواخر بود که او کم کم نزول درجه کرد و روز به روز هدف تخریب رقبا قرار گرفت . رفسنجانی‌ در قتل‌های زنجیره‌ای تا قتل‌های دگر اندیشان در خارج از کشور نقشی‌ برجسته داشته است. انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین و ترور سران کرد در رستوران میکونوس آلمان گوشه‌ای از جنایات بین المللی است که در آن رفسنجانی‌ نقش داشته است و دربارهٔ آنچه که بر مردم در حوزه اجتماعی _ سیاسی نیز گذشته است همه میدانیم و نیازی به تکرار نیست

    فائزه جان همانگونه که او فارغ از آنچه کرده است برای تو عزیز است، همه قربانیان پدر هم دختری داشتند و عضوی از خانواده‌ای بودند آیا تا به حال به عکسهای خونین سران کرد در برلین نگاهی‌ انداختید؟ آیا می‌دانید چگونه زبان فریدون فرخزاد را از حلقومش بیرون آورده بودند؟ آیا می‌دانید چگونه شاپور بختیار را تکه تکه کرده بودند؟ نمی‌توانید بگوئید پدر خبر نداشته است! او فرد شماره ۲ حکومت است و چندین حکم بین‌المللی هم در انتظارش است و شما نیک‌ می‌دانید که با پایان جمهوری اسلامی آن مصونیت سیاسی را هم که تا بحال در پروندهای بین‌المللی دربارهٔ پدر رعایت شده باطل میگردد و باید شاهد روزهای سختی باشید.

    درود بر شما دختر عاشق پدر که خود را در بطن حوادث سبز می‌اندازید تا شاید این‌بار شما از نام‌تان اعتباری برای پدر دست و پا کنید اما فائزه عزیز قربانیان پدر را نمی‌شود همانند بعضی‌ از اصحاب مطبوعات صله بخشید و پروژه قهرمان کردن رفسنجانی‌ و سبز شدنش از پیش شکست خورده است.

    دعوا بر سر خامنه‌ای و رفسنجانی‌ نیست، دعوا بر سر وطنی است که خمینی و جانشینانش آن را به روز سیاه نشانده‌اند و کنون زمانش رسیده است که این وطن به صاحبان اصلیش که مردم ایران هستند باز گردد. فائزه جان تلاش شما بیهوده است پدر سبز شدنی نیست! حتی اگر همانند همیشه بخواهد فرصت‌طلبی کند و موج سواری سخت در اشتباه است این دریای خروشان پدر و امثال پدر که دستانش به جنایت آلوده است را غرق خواهد کرد. شما باید بدانید‌ عمر خامنه‌ای و رفسنجانی‌ در گروی حفظ نظام است و سقوط کامل نظام یعنی‌ عدالت! و نور بر تاریک خانه جنایتکاران! همه امید شما این است که شاکله نظام حفظ شود و در فرایند انتقال قدرت بخت یار شما باشد شاید بتوان پدر را در عرصه سیاست زنده نگاه داشت اما فائزه عزیز آن پدر قاتل پدرانی بوده که هنوز فرزندان‌شان گریانند. عدالت روزی اجرا خواهد شد و آن روز دور نیست از غارتگری‌های اقتصادی و نقش خاندان شما در رابطه با نفت و… هیچ ننوشتم که در هاله‌ای از ابهام است! اما جنایت‌های نظام و نقش مرده شماره ۲ بر هیچ کس پوشیده نیست. تو می‌خواهی‌ خودت را فدای پدر کنی اما دیگر دیر است و افکار عموی شاید کمی‌ نرم شود اما نمیشود پدر را سبز دوباره قالب مردم کرد!

    این روزها هر که می‌خواهد اعتباری کسب کند با ارازل بسیج در می‌افتد. مشایی و رفسنجانی خوب فهمیده‌اند! اما دیر!

    ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ miras sasani

  • irani ashegh iran

    ماموریت برای پدرم! نقدی بر کردار فائزه رفسنجانی‌ و پدری که سبز بشو نیست

    درود بر شما دختر عاشق پدر که خود را در بطن حوادث سبز می‌اندازید تا شاید اینبار شما از نام‌تان اعتباری برای پدر دست و پا کنید اما فائزه عزیز! قربانیان پدر را نمی‌شود همانند بعضی‌ از اصحاب مطبوعات صله بخشید و پروژه قهرمان کردن رفسنجانی‌ و سبز شدنش از پیش شکست خورده است. دعوا بر سر خامنه‌ای و رفسنجانی‌ نیست، دعوا بر سر وطنی است که خمینی و جانشینان‌اش آن را به روز سیاه نشانده‌اند و کنون زمانش رسیده است که این وطن به صاحبان اصلیش که مردم ایران هستند باز گردد. فائزه جان تلاش شما بیهوده است پدر سبز شدنی نیست! حتی اگر همانند همیشه بخواهد فرصت‌طلبی کند و موج سواری سخت در اشتباه است این دریای خروشان پدر و امثال پدر که دستانش به جنایت آلوده است را غرق خواهد کرد. شما باید بدانید‌ عمر خامنه‌ای و رفسنجانی‌ در گروی حفظ نظام است و سقوط کامل نظام یعنی‌ عدالت! و نور بر تاریک خانه جنایتکاران!

    هر پدری فارغ از اینکه چه هست و کیست برای فرزندانش و همسرش نقشی‌ جدا از نقش اجتماعی _سیاسی اش بازی‌ می‌کند. در حریم خانه شاه و گدا تبدیل به زن و شوهر و پدر مادر میشوند و درک این قانون ساده کار سختی نیست. برای بسیاری از قربانیان خمینی سمبل کشتار و ویرانی و بی‌ رحمی است اما اگر به سراغ فرزندان و نوها‌ آیت‌الله بروید برای آنها پدری مهربان و دوست داشتنی بوده و در کمال تعجب می‌بینید که همه این افراد سعی‌ در توجیه کشتار و جنایت‌های آیت‌الله خمینی دارند و گویی از ارتشیان تا همه آنها که در بازی‌ قدرت به قتل رسیده اند خانواده‌ای نداشتند! گویی آنها که در خاوران خوابیده‌اند از زیر بته در آمده بودند. برای خانواده صدام او نماد یک رهبر آزاده عرب است که با عجم دوباره جنگید و فارغ از همه جنایت‌های‌اش او پدری مهربان بوده است. از این اظهار نظرهای عاطفی دربارهٔ شخصیت‌های سیاسی بسیار دیده‌ایم و شنیده‌ایم و خواهیم شنید. خیال می‌کنید اگر همین فردا خامنه‌ای دستگیر شود زن و همسرش چه می‌گویند؟ هر آنچه که ما بگوییم آنها حرف و دیدگاه خودشان را می‌زنند برای آنها این دیکتاتور جنایتکار پدری‌است لابد ساده زیست و هر چه می‌کند برای اسلام است و بقیه هم بصیرت ندارند و یا کافرند پس حق زیستن هم ندارند. بارها دیدیم که در مطبوعات جمهوری اسلامی به سراغ خانواده طرف رفته‌اند و مصاحبه انجام داده‌اند و با عناوینی چو ناگفته‌های آقای اکس از زبان پسر آقای اکس! واقعا کسی‌ که با یک نفر رابطه عاطفی دارد چگونه می‌تواند حقیقت‌ها را ببیند؟ این قانون دربارهٔ همه ما یکی‌است و فرقی‌ نمی‌کند که ما شاه باشیم یا گدا برای همه آنها که پدری دارند پدر، پدر است و عزیز اما همین پدر می‌تواند در دنیای خارج از خانه جنایت‌کاری باشد که خلقی از حیاتش در عذابند.

    فائزه رفسنجانی‌ مثل همه دختران پدرش را دوست می‌دارد. او همانند خود رفسنجانی‌ دختر باهوشی است و خوب می‌داند این وضع و شرایط ماندنی نخواهد بود. جسارتش همیشه برای من فارغ از اینکه به چه خانواده‌ای تعلق دارد ستودنیست. از همان موقع که وارد مجلس شد تا زمانی‌ که روزنامه‌اش با فرح پهلوی مصاحبه کرد چهره‌ای متفاوت از پدرش در اذهان عمومی‌ شکل گرفت. نظرات او دربارهٔ حق دوچرخه‌سواری زنان و تلاش‌های او برای ارتقای ورزش بانوان و اظهار نظرهای صریح دربارهٔ حقوق پایمال شده زنان او را تبدیل به شخصیتی کرد که دیگر از سایه نام پدرش بیرون آمده بود اما در زمانی‌ که طرح افشای رفسنجانی‌ توسط اصلاح‌طلبان سابق چو گنجی و باقی‌ کلید خورد و نفرت عمومی از خاندان رفسنجانی‌ گسترش پیدا کرد فائزه هم از این حادثه در امان نماند و کم کم از صحنه اجرایی سیاست حذف شد.

    اگر فرصت شناسی‌ و حس وقوع حادثه را او از پدرش به میراث داشته باشد همین کافی‌است که بداند این حکومت رفتنی است. همه امید او این است که با انداختن خودش در بطن حادثه و برانگیختن افکار عمومی اعتبار ناداشته پدرش را بالا ببرد اما دریغ که این پدر سبز بشو نیست. رفسنجانی‌ همیشه فرد شماره ۲ حکومت بوده است. چه در زمان خمینی چه خامنه‌ای تنها این اواخر بود که او کم کم نزول درجه کرد و روز به روز هدف تخریب رقبا قرار گرفت . رفسنجانی‌ در قتل‌های زنجیره‌ای تا قتل‌های دگر اندیشان در خارج از کشور نقشی‌ برجسته داشته است. انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین و ترور سران کرد در رستوران میکونوس آلمان گوشه‌ای از جنایات بین المللی است که در آن رفسنجانی‌ نقش داشته است و دربارهٔ آنچه که بر مردم در حوزه اجتماعی _ سیاسی نیز گذشته است همه میدانیم و نیازی به تکرار نیست

    فائزه جان همانگونه که او فارغ از آنچه کرده است برای تو عزیز است، همه قربانیان پدر هم دختری داشتند و عضوی از خانواده‌ای بودند آیا تا به حال به عکسهای خونین سران کرد در برلین نگاهی‌ انداختید؟ آیا می‌دانید چگونه زبان فریدون فرخزاد را از حلقومش بیرون آورده بودند؟ آیا می‌دانید چگونه شاپور بختیار را تکه تکه کرده بودند؟ نمی‌توانید بگوئید پدر خبر نداشته است! او فرد شماره ۲ حکومت است و چندین حکم بین‌المللی هم در انتظارش است و شما نیک‌ می‌دانید که با پایان جمهوری اسلامی آن مصونیت سیاسی را هم که تا بحال در پروندهای بین‌المللی دربارهٔ پدر رعایت شده باطل میگردد و باید شاهد روزهای سختی باشید.

    درود بر شما دختر عاشق پدر که خود را در بطن حوادث سبز می‌اندازید تا شاید این‌بار شما از نام‌تان اعتباری برای پدر دست و پا کنید اما فائزه عزیز قربانیان پدر را نمی‌شود همانند بعضی‌ از اصحاب مطبوعات صله بخشید و پروژه قهرمان کردن رفسنجانی‌ و سبز شدنش از پیش شکست خورده است.

    دعوا بر سر خامنه‌ای و رفسنجانی‌ نیست، دعوا بر سر وطنی است که خمینی و جانشینانش آن را به روز سیاه نشانده‌اند و کنون زمانش رسیده است که این وطن به صاحبان اصلیش که مردم ایران هستند باز گردد. فائزه جان تلاش شما بیهوده است پدر سبز شدنی نیست! حتی اگر همانند همیشه بخواهد فرصت‌طلبی کند و موج سواری سخت در اشتباه است این دریای خروشان پدر و امثال پدر که دستانش به جنایت آلوده است را غرق خواهد کرد. شما باید بدانید‌ عمر خامنه‌ای و رفسنجانی‌ در گروی حفظ نظام است و سقوط کامل نظام یعنی‌ عدالت! و نور بر تاریک خانه جنایتکاران! همه امید شما این است که شاکله نظام حفظ شود و در فرایند انتقال قدرت بخت یار شما باشد شاید بتوان پدر را در عرصه سیاست زنده نگاه داشت اما فائزه عزیز آن پدر قاتل پدرانی بوده که هنوز فرزندان‌شان گریانند. عدالت روزی اجرا خواهد شد و آن روز دور نیست از غارتگری‌های اقتصادی و نقش خاندان شما در رابطه با نفت و… هیچ ننوشتم که در هاله‌ای از ابهام است! اما جنایت‌های نظام و نقش مرده شماره ۲ بر هیچ کس پوشیده نیست. تو می‌خواهی‌ خودت را فدای پدر کنی اما دیگر دیر است و افکار عموی شاید کمی‌ نرم شود اما نمیشود پدر را سبز دوباره قالب مردم کرد!

    این روزها هر که می‌خواهد اعتباری کسب کند با ارازل بسیج در می‌افتد. مشایی و رفسنجانی خوب فهمیده‌اند! اما دیر!

    ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ miras sasani

  • Ghasem

    شما بهتر است اول تحقیق کنی بعد مطلب بنویس. رفسنجانی خیلی قبل از انقلاب میلیونر بود .سال ۱۳۵۲ ایشان پرونده ای در دادگستری کرج مبنی بر دادخواست افزایش اجاره از مستاجرانش را گشوده بود که اینجانب از آن اطلاع کامل دارم. تمامی املاک دور میدان اصلی کرج متعلق به ایشان بود. ادعای شما در مورد ایشان کذب محض است.نا گفته نماند من از ایشان یا کلاً دولت مردان ایران هیچ دل خوشی ندارم اما این دلیل نمیشود که چشم بر حقیقت ببندم.

    • آقای محترم، بحث ما در مورد عملکر د این آقا در ۳۲ سال گذشته است. شما نمی توانید بگویید که ایشان املاک خود در کرج فروخته در کانادا اتوبان ساخته، در انگلستان می خواسته هارودز بزرگترین فروشگاه را بخرد و دهها موضوع دیگر. ایشان و خانواده اش هم مانند خامنه ای و فرزندانش به غارت و چپاول این کشور پرداختند . ما مقاله ای در مورد ثروت این آقا سال گذشته نوشتیم آن را بخوانید و سپس انتقاد کنید.
      وانگهی، یک آخوندک پیش از انقلاب داشتن آن همه ثروت که شما گفته اید، بازهم جای پرسش است.؟

  • Ghasem

    شما بهتر است اول تحقیق کنی بعد مطلب بنویس. رفسنجانی خیلی قبل از انقلاب میلیونر بود .سال ۱۳۵۲ ایشان پرونده ای در دادگستری کرج مبنی بر دادخواست افزایش اجاره از مستاجرانش را گشوده بود که اینجانب از آن اطلاع کامل دارم. تمامی املاک دور میدان اصلی کرج متعلق به ایشان بود. ادعای شما در مورد ایشان کذب محض است.نا گفته نماند من از ایشان یا کلاً دولت مردان ایران هیچ دل خوشی ندارم اما این دلیل نمیشود که چشم بر حقیقت ببندم.

    • آقای محترم، بحث ما در مورد عملکر د این آقا در ۳۲ سال گذشته است. شما نمی توانید بگویید که ایشان املاک خود در کرج فروخته در کانادا اتوبان ساخته، در انگلستان می خواسته هارودز بزرگترین فروشگاه را بخرد و دهها موضوع دیگر. ایشان و خانواده اش هم مانند خامنه ای و فرزندانش به غارت و چپاول این کشور پرداختند . ما مقاله ای در مورد ثروت این آقا سال گذشته نوشتیم آن را بخوانید و سپس انتقاد کنید.
      وانگهی، یک آخوندک پیش از انقلاب داشتن آن همه ثروت که شما گفته اید، بازهم جای پرسش است.؟