بی تردید تغییر سیستم رژیم به هر شکلی، نشانه ای از فروپاشی آن است ۱

شاید بتوان گفت که از همان فردای پس از بهمن ۵۷ و همزمان با عدول تدریجی و گام به گام حکومت از بسیاری از شعارها ی انقلابی و از پرده درافتادن چهره واقعی ان، جمهوری اسلامی کم کم با بحران مقبولیت مواجه گردیدو هر چه از ان زمان به این سو پیش آییم عملکرد رژیم درسرکوب نیروهای مخالف، اعدامها، برچیدن تمامی ارگانها و سازمانهای مردمی،سیاسی و غیره، به تاراج دادن سرمایه های ملی و  رشوه دادن، دههاو دهها عامل دیگر این بحران مقبولیت را هر چقدر بیشتر و بیشتر می ساخت.

اگر چه در دوران جنگ به لحاظ شرایط جنگی و بسیاری عوامل دیگر این مسأ له خیلی نمیتوانست تا خودی نشان دهد اما از فردای پس از جنگ به صورتی عریان تر اشکار گردید، این مسئله همراه با ناکارامدی رژیم در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی و…، بر افتادن نقاب ریا وتزویر از چهره رژیم که طی این سالها با هزینه کردن ازاعتقادات مردم به جنایات زیادی دست زده بود، کم کم بحران مشروعیت را به بحران مقبولیت اضافه نمود و در نتیجه رژیم با توجه به خاصیت ایدئولوژی پراگماتیستی اش (که در مقاله ای جداگانه بدان خواهیم پرداخت) مرتبا با بحران سازیهای مداوم داخلی و خارجی و اتخاذ رویکردهای مختلف به حیات خود ادامه داد.

خمینی جنایتکار  هنوز از راه نرسیده و عرق او خشک نشده بود، دستور کشتن فرماندهان و بزرگان ارتش، فرزندان راستین ایران را صادر کرد. کشتار پی در پی خمینی و زباله های پس از او مانند خامنه ای، لکه های ننگی است که تاریخ کشورمان را به سیاهی کشیده و کشورمان را در جهان به عنوان کشوری یاغی و طغیان گر شناخته است.

خمینی جنایتکار هنوز از راه نرسیده و عرق او خشک نشده بود، دستور کشتن فرماندهان و بزرگان ارتش، فرزندان راستین ایران را صادر کرد. کشتار پی در پی خمینی و زباله های پس از او مانند خامنه ای، لکه های ننگی است که تاریخ کشورمان را به سیاهی کشیده و کشورمان را در جهان به عنوان کشوری یاغی و طغیان گر شناخته است.

دوران سازندگی، دوران اصلاحات، دوران بازگشت به اصولگرایی در کنار بسیاری از طرحها و شیوه های دیگر همه وهمه در همین راستا قابل توجیهند.اما اکنون رژیم در دایره تنگ خویش که تنها بر سه محور (پول، اسلحه و مزدورانش) متکی است، با علم به ناتوانی و عدم پاسخگویی به مطالبات ملت باز هم سعی در ایجاد بازیهای جدید و پوستین اندازی مجددی برای بقاء و دوام خویش گردیده تا مفری برای برون رفت خود ار این بحرانها پیدا نماید .این مقاله تا حدودی به چرایی این مسئله و ضرورتهای ان برای رژیم خواهد پرداخت.

جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر در طول حیات خود با بحرانهای بسیار، خاصه بحران مشروعیت روبروست و علائم متعدد وشواهد بسیار نشان میدهد که زنگ خطر سقوط برای رژیم به صدا درامده است.  آنچنان که خودشان نیز صدای این ناقوس وحشتناک مرگ را شنیده اند و پیامش را بیش از هر زمان دیگر دریافته اند. حتی امتیاز دهی و امتیاز گیری با دنیای غرب نیز نمیتواند مفر حکومت از بن بست فعلی باشد.بحران سازیها، سفسطه گری با ملت،هزینه کرد از اعتقادات مذهبی، و آمار دروغین نیز کارایی خود را از دست داده است.

شاید هیچ ملتی به اندازء ملت ایران چنین فرصتهای عظیمی را برای چنین حکومتی مهیا نساخت تا شاید در پروسه حیات خویش، خود را همگام با مطالبات به حق مردمی بازسازی نماید و در ورطه ای که هم هزینه های خود و هم هزینه های کشور را دو صد چندان می نماید، نیفتد. اما ذات و هنر این نوع حکومتها و خصوصأ جمهوری اسلامی در فرصت سوزی بوده و به همین علت فرصتهای تاریخی بسیاری را از دست داد.

این یک نقاشی از زن ستمدیده ای است که به دست آدم خواران رژیم به زندان افتاده، بدنش را لخت و به او تجاوز کرده اند. در جایی که عکس خمینی به دیوار آویزان است و بلند گو با صدای گوش خراش اذان می گوید. (نقاشی از بهی لر)

این یک نقاشی از زن ستمدیده ای است که به دست آدم خواران رژیم به زندان افتاده، بدنش را لخت و به او تجاوز کرده اند. در جایی که عکس خمینی به دیوار آویزان است و بلند گو با صدای گوش خراش اذان می گوید. (نقاشی از بهی لر)

اکنون جمهوری اسلامی به سرگیجه ای عمیق از نظر سیاسی دچار شده به شدت در گرداب خودساخته خویش دست و پا میزند.تضاد بین جناحهای مختلف رژیم هم تضادی ساختگی نیست.این تضاد محصول تاریخ است و ذاتی این نوع حکومتها. خامنه ای هم اگر چه در تلاش است تا با اتخاذ شیوه های مخصوص خود این تضادها را به نفع خویش سامان دهد اما نیک میداند که دیگر این امر هم امکان پذیر نخواهد بود و در نهایت باید با برگزیدن یکی و حذف دیگری هزینه های مترتب بر ان را نیز بپردازد.

بحث تغییر سیستم نیز صرفأ به دلیل ترس از احمدی نژاد نبوده و نیست .تغییر سیستم در شرایط کنونی که دست رژیم از هرگونه آلترناتیوی تهی شده است یگانه راهی است که نظام برای پوستین اندازی خود میبیند،تا شاید از قبل این، زمان خریده و به نوعی قوام خویش را دوام بخشد. اینکه ایا این کار تا چه اندازه به انان کمک خواهد کرد یا نه، میتوان گفت در کوتاه مدت اری ،اما در دراز مدت خیر. البته به نظر نگارنده فاصله بین کوتاه مدت و دراز مدت رژیم از یک دهه فراتر نخواهد رفت.

میتوان گفت اکنون پایان تاریخ است پایان تاریخ جمهوری اسلامی .مشکل نظام از جریانات اصلاح طلبی و اصواگرایی نیست و گرنه کیست که نداند این هر دو جریان همیشه به مثابه بالهای رژیم جمهوری اسلامی بوده و هستند.  و اگر از معدود افراد صادق در جریانات اصلاح طلبی بگذریم و مرزی قایل باشیم بین سردمداران به اصطلاح اصلاح طلب بابرخی از این نیروها و توده مردم صادقی که به این جریان دلخوش بسته بودند، بقیه انها در خدمت تام و تمام رژیم بوده و هستند. و اما این روزها بعضی از این اصلاح طلبان حکومتی مکرر مینالند که این طرح جمهوریت نظام راخدشه دار ساخته و به زیر سئوال میبرد. گویی نمیدانند که اصولاپیوند این رژیم با جمهوریت معجونی ناسرشتنی است وچنین سیستمی هیچ گاه بویی از جمهوریت نبرده و یااینکه نمیدانند که در یک نظام سلطانی ولایت فقیهی این واژه خود یک طنز دردناک تاریخ است.

سه جنایتکار در کنار هم دیده می شوند: ۱- احمدی نژاد تیر خلاص زن و مسئول اعدام های رژیم از ایران، ۲- بشار اس جنایت کاری که تا کنون دستش به خون بیشتر از ۳۰۰۰ نفر از مردم بیگناه آلوده است، و ۳- حسن نصرالله آخوند جنایت کاری که  بی تردید تا کنون  موجب کشت و کشتار مردم لبنان و اسرائیل شده و می شود.

سه جنایتکار در کنار هم دیده می شوند: ۱- احمدی نژاد تیر خلاص زن و مسئول اعدام های رژیم از ایران، ۲- بشار اسد جنایت کاری که تا کنون دستش به خون بیشتر از ۳۰۰۰ نفر از مردم بیگناه آلوده است، و ۳- حسن نصرالله آخوند جنایت کاری که بی تردید تا کنون موجب کشت و کشتار مردم لبنان و اسرائیل شده و می شود.

اینکه بسیاری از عناصر رژیم در گذر زمان طرد شده اندهرگز به معنای تنگتر شدن دایره جمهوریت نظام نیست بل این ذات حکومتهایی این چنین است و آنان که از این مسئله میگویند یا تاریخ را نخوانده اند یا اگر خوانده اند، نفهمیده اند و یا اینکه در بدترین حالت خود مزدورانی هستند که مزورانه بر سر میزان نفوذ و قدرتشان با حاکمیت چانه زنی میکنند. به هر رو ی، جدای از این هدف اصلی مقاله بررسی تغییر سیستمی است که استارت ان از چند ماه پیش با زمزمه هایی از طرف نمایندگان رژیم زده شد و در سفر کرمانشاه از جانب خامنه ای رو نمایی گردید وهمچنین بررسی علل و عوامل چرایی این مسئله.

در نگاه اول با گذری به پیشینه رژیم در طول دوران حیاتش و عوامل متعددی که منجر به دوام رژیمی تا این حد سفاکانه و به تعبیری بی بندوبار در همه زمینه ها گردید و اگر چه پس از آخرین انتخابات، رژیم با هزینه کرد تمام داشته های خود در کنار سرکوب وحشیانه ای که انجام داد نیروی مورد نظر خود را بر خلاف انتخاب مردم که یک نوع دهن کجی به جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای بود بر کرسی نشاند. اما این امر تیر خلاصی بود به اخرین ته مانده های مشروعیت رژیم در درون طیف وابسته به خود و گرنه این مشروعیت از مدتها پیش در بین توده اکثریت مردم از میان رفته بود.

شایدنکته ای که کمتر بدان پرداخته شده این است که این تغییر ناگریز سیستم از طرف رژیم در این مسئله نهفته است که رژیم به خوبی دریافته که دیگر واقعا قادر به ادامه انتخابات ریاست جمهوری به هر شکلی نخواهد بود زیرا در یک نگاه کلی حداقل از دو جهت نسبت به این مسئله وحشت داشته و دارد:
اول اینکه در انتخابات گذشته متوجه گردید که حتی نمیتواند بر روی نیروهای خود که عمری به درازای حکومت اسلامی هم دارند حساب باز کند.

مردم ایران آینده احمدی نژاد را مانند قذافی پیش بینی می کنند که او را از چاه فاضل آب بیرون می کشند. تکلیف آخوندها بنا بر زمزمه مردم آویزان کردنشان به تیرهای چراغ برق در خیابان های بزرگ تهران خواهد بود.

مردم ایران آینده احمدی نژاد را مانند قذافی پیش بینی می کنند که او را از چاه فاضل آب بیرون می کشند. تکلیف آخوندها بنا بر زمزمه مردم آویزان کردنشان به تیرهای چراغ برق در خیابان های بزرگ تهران خواهد بود.

دوم اینکه انتخابات ریاست جمهوری چنانچه برگزار شود این به معنای اتمام عمر حکومت خواهد بود چه با درسی که مردم از حرکتهای قبلی گرفته اند این بار ازچنین فرصتی به راحتی نخواهند گذشت و بااستفاده از چنین موقعیتی کار را یکسره خواهند نمود و لذاحکومت با توجه به این نکته و با با تغییر سیستم هم نیازی به هزینه های گزاف رهبری نخواهد داشت تا بحران مشروعیتش را هر چه بیشتر دامن نزند و هم تا حدودی خیالش از یک حرکت ملی مردمی راحت خواهد شد حرکتی که این بار بنیان برافکن خواهد بود و هم حتی نیازی به مماشات با ریاست جمهوری دست نشانده ای چون احمدی نژاد نخواهد داشت و هم همراهی با بله قربان گویانی چون لاریجانی ها عوارض و خطرات کمتری در پی خواهد داشت و هم در نهایت قدرت را به معنای واقعی مطلقه خواهد کرد.

جمهوری اسلامی خوب واقف است که مردم ایران از سر ناچاری و نبود فضا های تشکیلاتی برای به چالش کشیدن رژیم در راستای حرکت های پیش بینی نشده و تنها به مدد خرد جمعی ممکن است همچون انتخابات قبلی با قرار گرفتن ظاهری پشت یکی از عناصر رژیم انقدر از این منفذ فشار وارد سازد تا انجا که به ترکیدن نظام منجر گردد و لذا طبیعی مینماید که حکومت مجبور به اتخاذ چنین سیستمی باشد.اما از سو ی دیگر، رژیم فکر میکند که به مدد انتخابات مجلس که پتانسیل تبدیل شدن به یک مسئله ملی را نداشته با توجه به اینکه انتخابات مجلس یک مسئله منطقه ای و استانی است در ان میدان هم مشروعیت پشتوانه ای جمع می نماید و هم از شر این بحران خلاصی خواهد یافت. این مسئله اگر چه تاکنون اینگونه بوده اما اینکه آیا باز هم اینچنین خواهد بودیا نه، در آینده روشن خواهد شد،

به هر روی، میتوان نتیجه گرفت که این راهکار رژیم بیشتر از آنچه اتخاذ سیستمی از طرف رژیم باشد جام زهری است که مردم با حرکتهای منطقی و آرام خود که ناشی از آگاهی عمیق مردمی میباشد به حلق خامنه ای میریزند تا نشانه ای باشد از سقوط و درماندگی رژیم .پراکندگی هر روزه نیروهای رژیم از آن و جدایی بساری از این نیروها و تنگتر و تنگتر شدن نیروهای حامی حکومت خود، بهترین نشانه این فروپاشی هاست.

مسئله تغییر سیستم بیش از انکه نشانی از تقویت و اراده نظام باشد علائمی روشن از درماندگی رژیم برای برون رفت از بحرانهای ناکارامدی خویش است.شوربختانه تاریخ نشان داده که این نوع حکومتها یا نمیخواهند یا نمیتوانند به مسیر درست راه یابند و درست از همین منظر است که باعث میشوند تا در نهایت هزینه های گزافی هم به خودشان هم به جامعه تحمیل نمایند.هزینه هایی که میوه چین ان دنیای بیرحم سرمایه داری خواهد بود و سرمایه های یک ملت را بر باد خواهد داد و در نهایت حرکت این جوامع را کند و کندتر خواهد نمود و متاسفانه تاریخ در این ممالک تکرار دور باطل خواهد شد.

  • چه در شرق
    چه در غرب و یا شمال جنوب  مردم را آواره
    سرګردان و حیران کرده اند در کشورهای ما هم فساد اداری  مالی دزدی 
    رشوه خواری  خود سوزی  بچه بازی انحراف های اخلاقی  بیکاری نداشتن پوهنتون مکتب و غارت شیخان که در
    اتوموبیلهای ساخته شده از طلای سفید رانندګی میکنند و در
    کاخهای سلطنتی ساخته شده از طلا بسر می برند و در هواپیما های خصوصی ساخته شده از
    طلای زرد مسافرت میکنند و با پولهای که از راه حج نفت بدست میآورند در کشورهای
    بقول خود شان کافرستانها میلیارد میلیارد دلار یورو در حسابهای شخصی شان ذخیره می
    فرمایند دزدان عظیم شانی که سرمایه ملی مارا تاراج میکنند و مردم ما را آواره شرق
    غرب شمال جنوب می سازند و بنام دین اسلام دست دزد بینوایی را که قطعه نان مثلا
    دزدیده است قطع میکنند خشم نفرت بیسوادی جهل خرافه پرستی
    تعصبهای کور  نادانی هم در کشورهای ما غوغا
    میکنند آیا خبر اختلاس یا دزدیهای میلیارد دلاری از ایران را
    نشنیده اید  آیا اینکه آمریکا میګوید بیش
    از سه تریلیون دلار در کشور ما سرمایه ګذاری کرده و دغلان و دزدان این مال را
    ربوده اند نشنیده اید؟ آیا خبر دزدی ۱۸ میلیارد دلاری که با تریلر میخواست از
    ترکیه عبور کند نشنیده اید آیا قتل های که بنام .. در کشورهای عربی اتفاق می افتد
    نشنیده اید آیا جوانان کشورما را که مثلا کمونیست های شاید ساده و پاکی بوده اند
    به دست دیګران اعدام شده اند نشنیده اید.

     

    آنچه که
    مسلم است ماهم مثل مردم غرب طبقه متوسط و فقیر بازیچه دست سرمایه داران دزد و غارتګر هستیم شرکتهای عظیم بیمه سازنده مواد مخدر مواد منفجره وسایل
    جنګی و حتی سازنده مواد صنعتی و خوراکی و پزشګی؟ 
    آنان با فراافکنی نفرت تفرقه مارا از هم جدا و در مقابل هم قرار داده اند.
    سرباز آمریکایی هم مثل سرباز افغان پسری یا دختری از طبقه فقیر و یا متوسط است که
    از زور نداشتن کار تفنګ بدست ګرفته است و آدمک آنان شده است. دزدان و غارتګران هم
    متحد هستند ولی ما متفرق. مردم در بند فقیر و طبقه متوسط دنیا بازیچه دست غارتګران
    ملی محلی و بین المللی هستند. 

     

    مسلمانان
    ما اکثر نمی توانند قرآن کریم را با ترجمه و معنا بخوانند و
    بفهمند و از این نظر مقلد یک شیخ هستند که اګر او آدم خوب پاک و دینداری باشد صدمه
    ای شاید به آنان نخورد ولی اګر وی از عوامل فتنه ګران و دزدان بین المللی باشد که
    حساب معلوم است. مشګل ما ریشه کن بیسوادی فقر علمی مادی  تعصب های کور ایجاد کار و پوهنتون  ساختن شفا خانه های کافی و پرورش جوانان به
    اخلاق و علم می باشد. راه را هم مولوی بلخی 
    سعدی شیرازی  حافظ  عطار  و
    دیګر فلاسفه و بزرګان بما نشان داده اند. ای اهل عالم سراپرده یګانګی در دنیا بلند
    شده است به چشم بیګانګی بهم ننګرید که همه شما بار یک دارید و برګهای یک شاخسار و
    ګلبرګهای یک ګلبن. بنی آدم اعضای یک پیکرند  
    که در آفرینش زیک ګوهرند   این همه
    جنګ جدل حاصل کوته نظری بی علمی فقر مادی معنوی تعصب های کور است   چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه
    یکی است   ما دچار یک مشت متظاهر  جا نماز آبکش 
    شیاد ظاهر صلاح   ګرګان در لباس
    میش  شده ایم که با اختلاف بین بی دین با
    دین  شیعه سنی  بهایی مسلمان 
    یهودی  مسلمان  ترک کرد  
    عرب عجم … بین ما اختلاف دشمنی انداخته و خودشان ما را باسرګرم کردن به
    مشګلات و بحث های صدمن یک غاز بخودمان مشغول یا درګیر کرده کشورهای مارا غارت
    میکنند. همچنانکه مردم طبقه متوسط و فقیر خود را هم بیچاره غارت و آواره کرده و
    میکنند. در پښت این دولتهای مثلا دمکرات و مردمی انتخاب شده
    هم شرکتهای دزد و غارتګر کم بیش صف کشیده اند تا خواسته های آنان به مرحله اجرا
    درآید  دلیلش هم اعتراضهای وال استریت و دیګر کشورها است.  اګر ما
    طبقه متوسط و فقیر هم مثل آن یک در صدی که بردنیا حکمرانی مریی و نامریی دارند
    متحد بشویم و بهم دروغ نګوییم خیانت نکنیم 
    با هم دوست و غم خوار هم باشیم و از بی تفاوتی ظلم و آلت دست واقع شدن
    فاصله بګیریم شاید بسیاری از مشګلهای ما حل شود. ولی تا مادامیکه مارا به تفرقه
    عادت داده اند که تنها منافع آنی خودرا پاسدار باشیم  وضع همین است 
    ما مثل سګ ګربه بهم می پریم و آنان شاد از این بی تفاوتی و خشم ما  کشورهای مارا تاراج میکنند. کردان در شش کشور
    پراکنده شده اند میدانید چرا؟  ترکان و پارسها
    و دیګران هم همین طور  ما متفرق هستیم و
    آنان متحد. دینهای الهی هم بایست سبب الفت و مهربانی و پیشرفت باشند نه ظلم ستم و
    قتل غارت ؟  باید اینرا بدانید که رهبران
    شیاد دینی  کمونیستی  کاپیتالیستی 
    به نوعی با هم همراه و هم آوازه هستند وسرتقسیم اموال ما و خود ما مثل
    بردګان باهم به نوعی توافق دست یافته اند تنها این ما هستیم که اسیر سیاست ها و
    برنامه ریزیهای علمی و مدت دار آڼان هستیم. 

    اتحاد تمامی ملتهای در بند کاپیتالیست
    کمونیست و رهبران شیاد مذهبی

    by Sahameddin Ghiassi on
    Wednesday, November 9, 2011 at 8:45am

    چه در شرق چه در غرب و یا
    شمال جنوب مردم را آواره سرګردان و حیران کرده اند در کشورهای ما هم فساد اداری
    مالی دزدی رشوه خواری خود سوزی بچه بازی انحراف های اخلاقی بیکاری نداشتن پوهنتون
    مکتب و غارت شیخان که در اتوموبیلهای ساخته شده از طلای سفید رانندګی میکنند و در
    کاخهای سلطنتی ساخته شده از طلا بسر می برند و در هواپیما های خصوصی ساخته شده از
    طلای زرد مسافرت میکنند و با پولهای که از راه حج نفت بدس…

    ..

    .

    ..

    .

    بیداری مردم دنیا که اسیر
    چنګال های دزدان و دغلان و برنامه های آنان هستند حتی در غرب؟ دوستان عزیز شرق غرب
    شمال جنوب رهبران ناسالم کمونیست کاپیتالیست رهبران شیاد مذهبی و اجتماعی همه تنها
    فکر منافع خود شان هستند نه اینکه برای خدمت به عموم مردم قیام کرده باشند. آنان
    به حربه تفرقه دینی غیر دینی تفرقه های مذهبی قومی زبانی ملی و حتی محلی مجهز
    هستند و دارای یک سیستم پیشرفته علمی هستند که با این وسیله با وجود داشتن تعداد
    کمی که عضوشان هستند دنیا را میچرخانند. سو استفاده از رهبران غیر دلسوز و ابله و
    شهوت ران و مال پرست که تعصب ها و ګروه ګرایی ها و فرقه فرقه ها را حمایت میکنند
    از سلاحهای مجهز آنان است آنان حتی به طبقه فقیر و متوسط مردم کشورهای خود هم رحم
    و شفقتی ندارند چه برسد بما؟

    من در سی ان ان مطالبی
    نوشتم که بطور واضح میرساند که دنیا در دست شرکتهای عظیم بیمه مواد منفجره مواد
    مخدر و عوامل زیر مجموعه آنان است و این آنان هستند که حتی رییس جمهور تعین میکنند
    وتو دهن دولتهایی میزنند که حرفشان را ګوش نکنند. آنان با در دست داشتن وسایل
    ارتباط جمعی هر مطلبی که بخواهند به خورد مردم میدهند واګر کسی خلاف آنرا نوشت
    فورا حذف می شوند. متاسفانه آنان متحد هستند یک پارچه هستند ولی ما متفرق و طوری
    هم تربیت شده ایم که تنها فکر منافع آنی و شخصی خودمان هستیم. تعصب جهل و منطقی
    فکر نکردان دامنه وسیعی است که آنان با تکیه کردن به آن مردم دنیا را کنترل
    میکنند. مثلا جوان افغانی متعصب طوری برنامه ریزی شده است که حتی شنا کردن پدری با
    دخترش را حتی در غرب زنا میداند و هردوی آنان را مستوجب ګردن زدن وکشتن میداند؟
    درحالیکه خودشان در این مجموعه خواندید که حضرت محمد حتی زبانش را در دهان دخترش
    میګذاشت؟

    و اګر شما این مطالب را
    در روزنامه های مهم که بوسیله آنان کنترل میشوند بنویسید فورا حذف میشوند؟ آنان
    برطبق قانون اصلی که تفرقه بیانداز و حکومت کن و یا با سو استفاده از آب ګل آلوده
    ماهی ګیری میکنند. اختلاف بین بی دین و با دین بین شیعه و سنی بهایی مسلمان مسیحی
    ومسلمان و اختلافهای بین کرد ترک عرب عجم و…ګوناګونی زبانی و معیار ها همه توسط
    آنان به بازی ګرفته شده است. تا با ازبین بردن فهم و دانش کلی و تساهل و تحمل
    دیګران کارها را به نوعی که میخواهند سرسامان بدهند. حتی رییسان جمهور کشورهای
    مثلا مهم هم عروسکهایی بیش نیستند که توسط تبلیغات خیره کننده آنان به کرسی ریاست
    دست می یابند حالا هروقتی که هم بخواهند آنان را تعویض یا حتی می کشند. کشتن رابرت
    کندی و جان کندی؟ حالا که به قدرت خیره کننده آنان که برنامه ریزی میکنند و سیستم
    را هدایت میکنند و نیزاز تشیکبلات پیچیده آن تاحدودی مردم پی برده اند در صدد
    هستند که راهی پیدا کنند. راه چیست ریشه کردن جهل و بیسوادی آموختن اینکه ما بایست
    به باورهای ولو به نظر ما غلط دیګران احترام بګذاریم و این به این معنی نیست که
    بایست حرف آنان را قبول کنیم و این احترام بایست چند طرفه باشد یعنی بی دین بایست
    به با دین احترام بګذارد و بلعکس هم باید وجود داشته باشد یعنی با دین هم بایست
    اخلاقیون و طبیعیون و سایرین را با دیده احترام نګاه کنند نه بادیده کشتن و محو
    کردن؟

    هم اکنون ګروه های متعصب
    دین دار و بی دین را میخواهند برعلیه هم تحریک کنند تا وحدت مارا خرد نمایند.
    همچنانکه بین شیعه و سنی و… ترک کرد تحریکات خود را برنامه ریزی کرده اند. نظر
    آنان تفرقه است و فروش محصولهای مخرب خود و بس. و غارت ګشورهای متفرق اسیر شده ما
    که به رهبران ابله دزد رشوه خوار هم مجهز هستیم.

    دوست عزیز هم ما و هم
    مردم غرب هر دو اسیر یک مشت دیوانه ثروت شهوت شهرت و غارتګر هستیم آنان به ملتهای
    خود هم رحم نمی کنند چه برسد بما آنان دزدان عظیم شان هستند که با کمک پادوهای ملی
    ومحلی خودشان ما راهم اسیر کرده اند مثل ملتهای خودشان آنان متحد هستند و ما را
    متفرق کرده اند اسیر تمامیت خواهی جهل غرورهای کاذب و نادانی و عقده های جنسی و
    مذهبی و ملی و محلی؟

    شاید همه ملتهای دنیا
    طبقه فقیر و متوسط اسیر دست یک مشت رهبر دزد غارتګر شده است که با تکبه بر تفرقه
    جهل تمامیت خواهی غرورهای کاذب مردم دنیا را اسیر کرده اند نګاه کنید به خیزش مردم
    مثلا کشورهای پیشرفته وال استریت ما اسیر شرکتهای سازنده مواد منفجره مواد مخدر
    بانکهای دزد شرکتهای بیمه دزد شرکتهایی که از سکس برای انحراف مردم سو استفاده
    میکنند شرکتهای سازنده مواد غذایی آلوده میلیاردهای فاسد رشوه خوار و بی اخلاق
    هستیم که در لباس دین ملیت نژاد مارا بجان هم انداخته مارا بی تفاوت و ظالم
    میسازند و خودشان غارتګریهای میلیاردی میکنند آنان دست دزدان کوچک میلیونی را هم
    باز میګذارند تامردم بخودشان مشغول باشند. از بین بردن اعتماد دوستی همکاری بین ما
    و ملت های ما و ساختن کشورهای مصنوعی کار آنان است تفرقه بیانداز و غارت کن حکومت
    کن مردم را اسیر بکن؟

    دوست عزیز هم ما و هم
    مردم غرب هر دو اسیر یک مشت دیوانه ثروت شهوت شهرت و غارتګر هستیم آنان به ملتهای
    خود هم رحم نمی کنند چه برسد بما آنان دزدان عظیم شان هستند که با کمک پادوهای ملی
    ومحلی خودشان ما راهم اسیر کرده اند مثل ملتهای خودشان آنان متحد هستند و ما را
    متفرق کرده اند اسیر تمامیت خواهی جهل غرورهای کاذب و نادانی و عقده های جنسی و
    مذهبی و ملی و محلی؟

    شاید همه ملتهای دنیا
    طبقه فقیر و متوسط اسیر دست یک مشت رهبر دزد غارتګر شده است که با تکبه بر تفرقه
    جهل تمامیت خواهی غرورهای کاذب مردم دنیا را اسیر کرده اند نګاه کنید به خیزش مردم
    مثلا کشورهای پیشرفته وال استریت ما اسیر شرکتهای سازنده مواد منفجره مواد مخدر
    بانکهای دزد شرکتهای بیمه دزد شرکتهایی که از سکس برای انحراف مردم سو استفاده
    میکنند شرکتهای سازنده مواد غذایی آلوده میلیاردهای فاسد رشوه خوار و بی اخلاق
    هستیم که در لباس دین ملیت نژاد مارا بجان هم انداخته مارا بی تفاوت و ظالم میسازند
    و خودشان غارتګریهای میلیاردی میکنند آنان دست دزدان کوچک میلیونی را هم باز
    میګذارند تامردم بخودشان مشغول باشند. از بین بردن اعتماد دوستی همکاری بین ما و
    ملت های ما و ساختن کشورهای مصنوعی کار آنان است تفرقه بیانداز و غارت کن حکومت کن
    مردم را اسیر بکن؟

    ..

    .

    سلام

    کدام تعامل کمیایی ، قضیه هندسی ، فرمول ریاضی و فزیک ویا علوم
    دیگر که با استفاده ا زآیا ت قران باشد مثال بیاورید اهرام مصر ، دیوار چین ، بت
    های بامیان ، قبل از اینکه اسلام به وجود آید

    وجود داشتند

    دوست عزیز هم ما و هم
    مردم غرب هر دو اسیر یک مشت دیوانه ثروت شهوت شهرت و غارتګر هستیم آنان به ملتهای
    خود هم رحم نمی کنند چه برسد بما آنان دزدان عظیم شان هستند که با کمک پادوهای ملی
    ومحلی خودشان ما راهم اسیر کرده اند مثل ملتهای خودشان آنان متحد هستند و ما را
    متفرق کرده اند اسیر تمامیت خواهی جهل غرورهای کاذب و نادانی و عقده های جنسی و
    مذهبی و ملی و محلی؟

    شاید همه ملتهای دنیا طبقه فقیر و متوسط اسیر دست یک مشت
    رهبر دزد غارتګر شده است که با تکبه بر تفرقه جهل تمامیت خواهی غرورهای کاذب مردم
    دنیا را اسیر کرده اند نګاه کنید به خیزش مردم مثلا کشورهای پیشرفته وال استریت ما
    اسیر شرکتهای سازنده مواد منفجره مواد مخدر بانکهای دزد شرکتهای بیمه دزد شرکتهایی
    که از سکس برای انحراف مردم سو استفاده میکنند شرکتهای سازنده مواد غذایی آلوده
    میلیاردهای فاسد رشوه خوار و بی اخلاق هستیم که در لباس دین ملیت نژاد مارا بجان
    هم انداخته مارا بی تفاوت و ظالم میسازند و خودشان غارتګریهای میلیاردی میکنند
    آنان دست دزدان کوچک میلیونی را هم باز میګذارند تامردم بخودشان مشغول باشند. از
    بین بردن اعتماد دوستی همکاری بین ما و ملت های ما و ساختن کشورهای مصنوعی کار
    آنان است تفرقه بیانداز و غارت کن حکومت کن مردم را اسیر بکن