داروین؛ دانشمندی که یک تنه ادیان را شکست داد – دومین جدال دانش و دین ۱۶

– ١٢ فوریه زادروز چارلز داروین:

مردی که بیش از ٣٠ سال عمر خود را برای یافتن استوارترین نظریه  تجربی تاریخ بشر صرف کرد؛ نظریه ای که با وجود میلیون ها شاهد علمی هنوز مورد حمله ی دگماتیسم و تعصب های مذهبی است. بله فرگشت یا دگرگونش یا به زبان اصلی Evolution بنیان فکری و معرفی بشر را تکان داد و پایه های ادیان خرافی را هم لرزاند.

اگر تاریخ علم را خوانده باشید، می دانید که داستان کپلر و گالیله نخستین جدال جدی میان دانش و دین بود که هرچند دینداران در نخستین گام با بکارگیری قدرت قهریه توانستند دانش را ساکت کنند، اما رفته رفته عقب نشینی کردند. نکته جالبی که در بررسی و مقایسه هر دو جدال می بینیم این است که در هر دو دینداران در چند مرحله مقاومت کردند و در تک تک این مراحل هم شکست خوردند؛ آنها در گام نخست نظریه جدید بنیان کن را انکار کردند و تلاش کردند با بهره گیری از قدرت سیاسی و اجتماعی خود آنرا خفه کنند.

فرتور دانشمند نامی، چارلز داروین را نشان می دهد که یک تنه، با نظریه فرگشت که امروزه با وجود شواهد و مدارک بسیار، تبدیل یه یک حقیقت علمی انکار ناپذیر شده، خدایِ ادیان را شکست داد.

فرتور دانشمند نامی، چارلز داروین را نشان می دهد که یک تنه، با نظریه فرگشت که امروزه با وجود شواهد و مدارک بسیار، تبدیل یه یک حقیقت علمی انکار ناپذیر شده، خدایِ ادیان را شکست داد.

سپس وقتی نتوانستند تلاش کردند که ردیه های علمی بر آن نظریه علمی بیاورند و اگر نتوانستند آنرا رد کنند در گام بعدی با تفسیر سازی خود به گونه ای با دانش آشتی کنند. در مرحله ی بعدی به دنبال توجیه های جایگزین یا حتی ساختن فرضیه های شبه علمی و عامه پسند پرداختند و در آخرین گام با پذیرش شکست کامل آنرا پذیرفتند.

اما شوربختانه این پذیرش با سرکشی همراه بوده و هست، چرا که در هر دو جدال تاریخی آنها گفته اند که این داستان های داخل کتاب مقدس که مو به مو دستورالعمل بوده و هستند تنها جنبه ی پند و اندرز دارد و با دست زدن به مغلطه ی “گلچین” به سراغ خدای حفره ها رفته اند. در این مقاله به رویکرد های بالا در جدال دوم، یعنی نبرد دین و دانش بر سر نظریه تجربی فرگشت می پردازیم.

همانطور که گفتیم ادیان نخست با رد کردن فرضیه های علمی، مبارزه خود را آغاز کردند، که البته این مبارزه همچنان ادامه دارد و برای کسانی که کمتر اهل مطالعه هستند بسیار کاربردی بوده است؛ روش آنها این است که از مطالعه اندک مردم عادی سوء استفاده کرده و برای آنها نمونه هایی ساختگی از رد این نظریه بیاوری و آنرا بصورت پروپاگندا بشدت تبلیغ کنی و از همه منابع مالی استفاده کنی تا شاید بتوانی جمع بیشتری را تحت تاثیر قرار بدهی.

ساختن نمونه های دروغین ردیه بر فرگشت از این دسته اعمال است. نمونه ی ایرانی آن این است که با استفاده از واژه ی پارسی غلط “تکامل” که اصلا درست نیست و تعریف تکامل یعنی کامل شدن بهره می گیرند در صورتی که این نظریه اصلا سخن از کامل شدن نیاورده است. نمونه ی دیگر که خوشبختانه دیگر کمتر با آن برخورد می کنیم بیان حلقه های گم شده است.

گوینده ی سخن نمی داند که ایراد حلقه های گمشده شاید در سال های نخستین این نظریه ایراد خوبی بنظر می رسید، لازم به ذکر است که بگوییم این نکته ایراد بوده است و نه ردیه. چون پیدا نکردن حلقه ی گمشده نه دلیل بر درستی است نه ردیه تنها نظریه را از تبدیل شدن به نظریه ی کامل تجربی باز نگه می دارد.

اما رفته رفته با گسترش پژوهش ها نه تنها سنگواره های (فسیل) حلقه های گمشده پیدا شد، بلکه همه ی دیسیپلین های علم مرتبط مانند زمین شناسی، سنگواره شناسی، گیاه شناسی، جانورشناسی و غیره این نظریه را تایید کردند. از همه پیدایش دانش ژنتیک بود دیگر مهر تایید محکم بر فرگشت زد و کاری کرد که ما می توانیم به یقین بگوییم فرگشت یک نظریه ی تجربی است که برپایه ی یک حقیقت استوار علمی (Fact) پایه ریزی شده.

این بدان معنا است که حتی اگر در آینده ایراد کوچکی در نظریه ی داروین یافت شود (که بعید بنظر می رسد) باز این نظریه پابرجاست تنها تبدیل به قسمتی از نظریه ای عام تر می شود. با این دستاوردهای علمی در طول ١۵٠ سال پس از ارائه نظریه ی فرگشت یا دگرگونش، برخی از بزرگان ادیان فهمیدند که دیگر با این نظریه نمی توان جدال کرد و مانند آنچه کپلر و گالیله یافته بودند که دست خدایان ادیان را از کیهان شناسی کوتاه کرده بود دیدند این نظریه استوارتر از آنست که بتوان آنرا انکار کرد و انکار آن دیگر نشانه ی نادانی می شود.

فرتور چگونگی فرگشت نهنگ را نشان می دهد؛ این حقایق علمی بسیار شگفت انگیزند و میلیون ها بار جذاب تر و دوست داشتنی تر از توهم خلق تمامی موجودات توسط خدا می باشند.

فرتور چگونگی فرگشت نهنگ را نشان می دهد؛ این حقایق علمی بسیار شگفت انگیزند و میلیون ها بار جذاب تر و دوست داشتنی تر از توهم خلق تمامی موجودات توسط خدا می باشند.

پس در گام نخست بجای مبارزه به ماست مالی کردن و تفسیر سازی دینی پرداختند. کارشان به جایی رسید که با تحریف کتاب مقدس خود در تلاش بودند که یک ارتباط ساختگی میان این نظریه و دین خود بسازند. اما ایراد این کار این بود که چون کتاب های ادیان به دقت خدای خود را در دگرگونش و تنوع گونه های موجودات داخل کرده بود جایی برای تفسیرگران باقی نگذاشته!

کار به آنجا رسید که تنها بهانه و ماست مالی مانده برای ادیان این بود که مانند جان پل دوم پاپ پیشین کلیسای واتیکان بگویند که نظریه ی فرگشت یک نظریه ی علمی درست است و داستان آفرینش تنها یک داستان و افسانه ی آموزنده است و هیچ معیار علمی در آن نیست! البته هم این راه را نپیمودند و برای نمونه کلیسای انجیلی آمریکا به دستاویز دیگری چنگ زد.

آنها گفتند که آفرینش خود می تواند نظریه ای علمی باشد و از همین رو تلاش کردند “شبه فرضیه ای” به ظاهر علمی از آفرینش سازند و نام آنرا “طراحی هوشمند” گذاشتند. اما ایراد این “شبه فرضیه” این بود که اصول فرضیه ی علمی را رعایت نکرده بود، برای نمونه هیچ راهکاری برای آزمون پذیری و ابطال پذیری که هر فرضیه ی علمی بود داشته باشد نداشت.

این دیدگاه با اینکه حتی فرضیه هم نشده بود با پول سرشار کلیسای انجیلی و دستگاه تبلیغاتی رسانه ای آنها بشدت گسترش یافت و انقدر پیش رفت که آنها خواستند این “شبه فرضیه” در کنار “نظریه ی تجربی فرگشت” در مدارس آمریکا تدریس شود. کار به دادگاه آمریکا کشیده شد و همانطور که پیشتر این دادگاه را برایتان توضیح داده ام شبه فرضیه ی طراحی هوشمند در دادگاه آمریکا شکست خورد و به مدارس راه پیدا نکرد.

فرتور مراحل فرگشت اسب را نشان می دهد که چگونه از موجودی بسیار کوچک، بدین حیوان بزرگ و زیبا و قدرتمند امروزی تبدیل شده است، آیا این شواهد علمی دلایل کافی نیستند تا دست از پرستیدن خدایِ موهوم ادیان برداشته و به دانش انسانی ایمان بیاورید؟

فرتور مراحل فرگشت اسب را نشان می دهد که چگونه از موجودی بسیار کوچک، بدین حیوان بزرگ و زیبا و قدرتمند امروزی تبدیل شده است، آیا این شواهد علمی دلایل کافی نیستند تا دست از پرستیدن خدایِ موهوم ادیان برداشته و به دانش انسانی ایمان بیاورید؟

پس از همه ی این شکست ها که ادیان خوردند، همچنان از سفسطه گری به بهترین شکل استفاده می کنند و بنا به آنچه در جدال نخست میان گلی و کلیسا دیدیم، پس از آخرین شکست ادیان به سراغ خدای حفره ها رفته و آنرا دستاویز خود کرده اند.

– خدای حفره ها چیست؟

خدای حفره ها یک تعبیر فلسفی است و مغلطه یی به همین نام دارد. به این معنی که گوینده بجای اینکه گزاره ی خود را با برهانی منطقی اثبات کند می گردد ببیند علم و دانش در کجا حفرهی دارد و آن حفره را مانند پیراهن عثمان علم کرده و می گویند خدای ما اینجاست دقیقن در همین حفره ای که دانش تا کنون نیافته. بحث علمی و نقد فلسفی خدای حفره ها طولانی است و خارج از حوصله ی این مقاله ولی هر فرد صاحب اندیشه و اهل مطالعه ای می داند این “خدای حفره ها” سفسطه ای بیش نیست.

اما در آخر لازم به ذکر است که دو چیز را که همیشه در گفتمان ها درهم آمیخیه می شود را همینجا مشخص کنیم. خدای آفریننده ی نخستین و پروردگار ادیان. خیلی وقت ها دینداران برای فرار از گفتمان و بصورت مغلطه ی “کلمات مترادف” بخاطر اینکه هر دو خدا نامیده می شوند از تعریف خدای آفریننده ی نخستین بجای پرودگار معرفی شده دین خود استفاده می کنند که جا دارد اینجا این دو را تفکیک کنیم که در مقاله ای دیگر تفکیک این دو خدا را بیان خواهم کرد.

  • مستراب الدنگ(سهراب ارژنگ)

    حتی نظریه چنین محکم و مستدل علمی هم از تو ضیح رسم نابهنجار

    ازدواج با محارم متدوال در بین پارسیان عاجز استو بیشتر با ژن خود خواه ریچارد هاوکینز میشه اونو توجیه کرد .

    • Cyrus

        عرب زاده  بی سرو پای  عقده ای 
      و دروغگو،  گوه بر زاینده  و آموزش دهنده ات.  

  • kaveh

    بسی نیک بود، سپاس

  • Cadqoda

    این که تغیر و یا تکامل در گونه های حیوانی یا انسانی وجود داشت درست و دین اسلام با آن نه تنها مخالفت نکرده بلکه در مواردی تأیید هم کرده است.
    همه دانشمندان مخالف دین و یا به عبارتی بی دین نبوده اند، از جمله انیشتن و یا این سینای خودمان و …
    اما چرا اینکه بعضی از داشنمندان به مرور زمان دست از دین کشیده اند؟؟ دلیش آن است که معمولا یک فرد، دین را از پدر و مادر خود و یا از افراد بی سواد و یا کم سواد و یا عالمان متعصب کلیساها و … می آموزد و برای شخص تصویری از دین از همان کودکی نمایان میشود وقتی این شخص تدریجا بزرگتر شده و بر دانش او افزوده میگردد به مرور زمان میبند، آن دینی که تصور میکرده، با علم و دانش سازگاری ندارد و آن کودک که اکنون یک دانشمند گشته به خاطر این تناقض ها اساسا دین را، از اصل و ریشه منکر میشود، بدون اینکه خودش تحقیقی در مورد دین کند و یا ببیند آن دینی که او داشته آیا کاملترین ادیاد بوده یا نه؟ آیا این دینی که دارد همان دینی است که از طرف خدا آمده و یا اینکه مورد تحریف واقع شده؟؟
    در مقابل تعداد بسیاری از دانشمندان اینگونه نبوده اند از جمله انیشتن که شخصی دین دار و موحد بوده و کسی که در مورد زندگی او تحقیق کرده باشد این مطلب را تأیید میکند.

    اساسا از افرادی مثل داروین باید این سوال را کرد که آیا این کهکشان با این همه عظمت و بزرگی خود به خود به وجود آمده؟ آیا همین موجودات تغییر کرده مانند اسب و نهنگ که در این مقاله بود خود به خود و بدون خالق به وجود آمده اند؟؟؟ و هزاران آیا و چرای دیگر؟؟؟

    لطفا اگر نقدی و یا سوال و جوابی دارید خود نویسنده مقاله پاسخ دهد و نیازی به پاسخ های بی منطق جناب ارژنگ ندارم.
    با تشکر از مقاله زیبای شما

    • Taboo shekan

       این که میگویید فرد بی اعتقاد میشود به دلیل این که این یاوه گویی های الله و یهو و پدرآسمانی با علم سازگار نیست و از نظر منطقی قابل اثبات نیست به همین دلیل به حرف های سست و بدون پایه میگن مغالطه و هزاران سال انسان رو گمراه کردند
      اسلام شما میگه ستاره ها پولک های آسمان هستند و یا انسان از خاک ساخته شده و هزاران یاوه گویی دیگر که در کتابی که بهش ایمان ۱۰۰% دارید یعنی قرآن آمده .

      ((اساسا از افرادی مثل داروین باید این سوال را کرد که آیا این کهکشان با این
      همه عظمت و بزرگی خود به خود به وجود آمده؟ آیا همین موجودات تغییر کرده
      مانند اسب و نهنگ که در این مقاله بود خود به خود و بدون خالق به وجود آمده
      اند؟؟؟ و هزاران آیا و چرای دیگر؟؟؟))

      جواب سوال شما:
      اگر از دینداران سوال شود دنیا را چه کسی ساخته جواب خواهند داد خدا حال اگر از آن ها بپرسید خدا را چه کسی ساخته جواب خواهند داد خدا نیاز به خالق ندارد پس می توان نتیجه گرفت که در دنیا چیز هایی وجود دارند که نیاز به خالق ندارند مثل دنیا!!!

    • نازنین

      شما که به دنبال برهان و دلیل حلقت هستید و همه چیز را معلول وجود خدا میدانید، خود خدا دلیل و معلول چه علتی است میخوام از استدال خودتون نتیحه گیری کنید…

    • Arman DashTi

      Stephen Hawking Mige : Age Ye Bar Dg Bigbang Beshe Momkene Ensan Ha Be Vojud Nayan Hamchenin Kheili Az Heyvanayi Ke Ma alan Mishnasim , CHon Ke Ina Hame Az Roye Shans Va Etefaghe ! In Marde Bozorg Esbat Karde (Ba Elm !!) Ke Donya Khod BE Khod Be Vojud Oomade ! Harfe Ye Adami KE 1400 Sal Pish Zendegi Mikard Oonam Ba Falsafe O Borhan , Be Darde Ma Nemikhore ! Chon In Ghanoone Falsafast Ke Hameye Estedlala Faghat YE Nazariast ! MEse Fargasht Ke Nazarie Ast VAli Az Noe Elmi , Vali Kasi Nemitoone Fargashto Naghz KOne ( La Aghal Kasi Natooneste Ta Alan) Vali Hezaran Atheist Ba Kheili Chiza Din Haye MOkhtalefo Zire Soal Bordan ! Asan Ghorane Shoma Sooti Dare ! Sooreye Tohid Ya Hamd Yadam Nist Kodoum ! Vali Ayeye Manish MIshe Khob In Harfo Ye Ensan Zade Be Khoda , Dar Soorati Ke Hamishe Be Ma Goftan Ke Aye Haye Ghor’an Hame Harf Haye Khodast . Khode BAnde Alan Ketab Haye Darsie Dabirestan Ro Ke Nega Mikonam , Va MIkhoonam , Toosh Pore Sootie , Va Kheili Az Harfaro Mishe NAqz Kard … Shoma Age 1 Sal Vaght Bezari , Roozi 1 2 Saat Matalebe Enteghade Eslamo Bekhooni , Motmaen Bash Azash Zade Mishi , Dar Zemn Tarikh Ham Bekhoonin , Na FAghat In Tarikh Hayi Ke Be Naf’e Eslam Mige , Tarikh Hayi Ke Eslamo NAghd Mikone …

  • نور

    داروین معتقد به وجود خداوند متعال بود و تصور ملحد بودن ایشان فقط در نزد افراد کم اطلاعی است که نسبت به اصل موضوع ناآگاه هستند و بر اساس شنیده های غیر واقعی صحبت می کنند. 

    • Taboo shekan

       معتقد بوده یا نه به ما مربوط نیست ولی نظریه ای که ایشون دادن حاکی بر نقض این ادعا که خداوند انسان را از گل ساخت و از روح خود در بینی اون دمید می باشد. واقا درود بر او

  • بنده خدا

    موضوع گردش ماه و زمین، وجود نیروی جاذبه ، نحوه پدید آمدن شب و روز و بسیاری مطالب مرتبط با خلقت جهان صد ها سال قبل از کشف آنها توسط بشر، در قران و یا احادیث ذکر شده است. بحث تکامل موجودات، وجود نسل های پیشین از موجودات مشابه انسان و خلقت و حیات طولانی در جهان هم در دین اسلام ذکر شده است و منافاتی با خلقت یک باره حضرت آدم به عنوان یک معجزه الهی ندارد! کما اینکه در قران آمده که در زمان خلقت حضرت آدم فرشتگان می پرسند: آیا باز کسانی می آیند که دنیا را پر از ستم کنند؟ (نقل به مضمون) و همین نشان دهنده وجود نسل های قبلی از موجودات شبیه به بشر امروزی است. اسلام فرضیه تکامل را رد نکرده و شما هم بهتر است که بی اطلاعی تعدادی کشیش قرون وسطایی را با بحث نظر ادیان نسبت به خلقت خلط نکنید. 

    • Taboo shekan

       بله مثلا گفته خورشید در آسمان چهارم وجود داره و روی ستون هایی ایستاده ؛ در هنگام غروب ۳۶۰ فرشته هر کدام دستگیره ای از خورشید رو به دست میگیرند و اون رو حرکت میدهند ؛ خورشید در یک چشمه آب تیره غروب میکند (۸۶ کهف) این الله همه چیز دان فرموده در دنیا چند مشرق و مغرب وجود دارد!
      آیه ۲۵۸(بقره) آیه ۴۰ المراج  و آیه ۹ سوره (المزمل) قرآن میگویند دنیا دارای یک مشرق و یک مغرب است آیه ۱۷ سوره ی الحرمان میگوید که دنیا دارای۲ مشرق و دو مغرب است و آیه ۵ سوره الصافات میگوید دنیا دارای چند مشرق و چند مغرب است!
      الله می فرماید که ما انسان را از گل ساختیم و از روح خود در آن دمیدیم
      درود بر این الله عالم!!!!!!

  • Behrooz-bruce

    باید گفت که خود غربیها بااین همه پیشرفت و اکتشافات علمی هنوز دینداران کثیری دارند موضوع سازش انسانی بین دیندارو بیدین است همانطور که اکنون در غرب اجرا میشود ولی متاسفانه در کشورهای عقب مانده ای مثل کشور ما دعوا همچنان ادامه دارد

  • Taboo shekan

    بابت مقاله ی خوبتون ازتون تشکر میکنم
    کاش کمی به جای دید خرافی و مذهبی با دید علمی به قضایا نگاه می کردیم تا ۱۴۰۰ سال سرمون کلاه نره!

  • faghat kherad

    در طول تاریخ هرکجا ادیان سکان رهبری جامعه رو در دست داشتن دنیا در یک منجلاب خرافات و نادانی غوطه ور بوده مثل قرون وسطی در اروپا و قرون وسطی اسلامی در ایران حال حاضر.
    علم و دانش برای هر ادعا یک یا چند دلیل محکم می اورد و در اصل هر انچه که دلایل مستند نداشته باشد در علم جایی ندارد.بزرگان دین در هیچ جا برای توهمات مذهبی خود دلیل عقلانی پیدا نکرده و به همین دلیل راحترین کار یعنی اتصال موضوع به دنیای ماورا را در دستور خود قرار میدهند.
    به همین دلیل عقل و علم با دین و خرافات همواره در نزاع و کشمکش بوده و هرگز دانشمندان زیر بار خرافات ادیان نرفته اند که البته همه دانشمندان مانند داروین شانس ازادی بیان را نداشته و مجبور به مدارا با ادیان زمان خود بوده اند مانند گالیله عمرخیام.و ابن سینا و ………

  • اقلیت

    عنصراولیه تکامل روی
    زمین تفاوت دائمی افراد یک نوع موجود است به اضافه انتخاب طبیعی که باعث می شود
    فقط بخش کوچکی ازآنها بتوانند ادامه حیات بدهند.پس سازوکاربا نیروی محرک این تکامل
    انتخاب طبیعی درتنازع بقا است.این انتخاب همیشه باعث می شود که قویترها یا
    سازگارترها باقی بمانند.داروین با این نظریه خدا را ازنقش خالق بودن خیلی دورکرده
    بود.ولی گروهی ادعا کردند خلق موجودی که ویژگی تکامل را دردرونش داشته مهمترازخلق
    یک دفعه است.

  • اقلیت

    از نوشتن این شبهه مقاله معلوم است که ذهنی مشوش دارید/معلوم نیست میخواهید مسیحیت عقل گریزقرون وسطی را نقد کنید ازداروین وفلاسفه عقل گرا به عنوان بت فکری خود دفاع کنید یا تمام ادیان آسمانی رابه چالش بکشیدو یا انواع خداها را تفسیر ومعرفی کنید/مخالفت سران کلیسای قرون وسطی با عقلانیت نه به خاطر گفته دین مسیحیت بود بلکه به خاطر به خطرافتادن منافع گروهی بود که به نمایندگی خدا ودین تحریف شده واحساسی مسیحیت مردم را استثمارکرده بودند/نقد شما از ادیان به طورجمعی وفله ای نشان از آشفتگی فکری وتعصبی وخشک اندیشیدنتان دارد با مراجعه به قرآن به عناون کتاب آسمانی مسلمانان میبینید که کلمه علم ومشتقات آن بیش ازصد بار درآن تکرار شده است/اکثرقریب به اتفاق فلاسفه ودانشمندان درطول تاریخ خدا باور بوده اند/
    تکامل این است که
    شیئی حرکت می کند ووجود ناقص آن تبدیل به وجود کامل می شود مثل بچه که بزرگ می
    شود./
    کاوش تجربی همیشه به
    دنبال فریضه ای است که شخص درذهن دارد.هیچ کس راه نمی افتد تا ببیند درجهان چه
    خبراست بلکه همیشه به دنبال این می گردد که ببیند آیا آنطورکه او فکرمی کند درست
    است یا نه.کتاب بزرگ طبیعت را هرکس از زاویه ای می خواند ووقت خواندن آن برای هرکس
    بسته به ساختمان پیشین فکری ومحتوای ذهن او کلماتی برجسته می شوند وجلوه می کنند
    وکلماتی دور ازنظرمی مانند یعنی ما با ذهنی تهی با جهان مواجهه نمی شویم بلکه داده
    های قبلی درذهن ما شناخت ومقدارآن ازپیرامون واندیشه های پیشین خود برنحوه شناخت
    ما ازجهان اثردارد./این را هم بدانید زمانی که در دربار اسلام در دوران طلائیش مباحث فلسفی وعلمی درجریان بود بزرگترین افتخار شارلمان درغرب این بود که میتوانست اسم خود را بنویسد/برای آگاهی بیشترمیتوانید به آثارشرق شناسان منصف نگاهی بیندازید /