استفاده ابزاری از دلاوران ایرانی چه در جنگ و چه پس از ۳۰ سال ۱۴

جوانان ایران عشق به وطن دارند

عشق به خاک ایران در هر جوانی وجود دارد و همیشه این جوانان بودند که برای حفظ این آب و خاک سینه سپر کرده اند. هر جا به تاریخ ایران مراجعه کنی، پس از دیدن خیانتکارانی که به ایجاد جنگ و تفرقه در ایران کمک کرده اند، پس از دیدن سیاستمدارانی که به پستو خزیده اند و حاضر به حضور در میدان نبرد نشده اند، به جوانانی جان بر کف می رسیم که جانشان را برای حفظ این آب و خاک داده اند.

قهرمانانی که گمنامند و کسی برایشان تاریخ نمی نویسد. سربازانی که برای دفاع از ایران به میدان رفتند و جان دادند. از جنگ با عراق به عقب که برویم، در تمام جنگها و بلواهای تاریخ ایران، جوانانی جان داده اند و نامشان هم پاک شده است. در گمنامی با سختیهای جنگ دست و پنجه نرم کرده اند و رفته اند بی هیچ مزدی و بی هیچ نامی…

بیش از دو هزار سال است که ایران مورد تاخت و تاز دشمنان خارجی و داخلی بوده است و حفظ نام و هویت این سرزمین همانند یک سیمرغ افسانه ایست. ایران بارها از خاکستر برخاسته است و این هویت ایران حاصل خونهای جوانانی است که با رنگ قرمز خون خود مرزهای ایران را علامت گذاشتند.

ایران طعمه قدرتهای جهانی مخصوصا روسیه

تنها یک نگاه به نقشه خاور میانه کافیست که ایران را دید و اهمیت آن را متوجه شد. ایران سرزمینی است که در چهار راه ملل قرار دارد و اتصال سه قاره به همراه کنترل خلیج فارس از دلایل جنگ افروزی قدرتهای جهان در منطقه ی ایران بوده است. شاید شنیده باشید که از زمان پطرکبیر تزار روسیه، قرار بر این بوده است که به خلیج فارس و  آبهای اقیانوس هند برسند!

این که  ایالات شمالی ایران درگیر جنگ و جدایی در دوره قاجار  شد یک برنامه روسیه ای برای دسترسی به اقیانوس هند بود که در زمان شوروی کمونیستی هم ادامه یافت و بلوای ایجاد شده در کشورهای ایران و افغانستان که هنوز هم پایان نیافته است، محصول نفوذ شوروی در این دو کشور  بوده است.

با نگاهی به احزاب بر انداز پیش از انقلاب متوجه می شویم که بیشتر آنها چپی بوده اند و از طریق شوروی کمکهای تسلیحانی هم بایشان می شده است. گروههای ملی هر چند مخالف خودکامگی پهلوی بودند ولی اکثراً فصد براندازی نداشتند و تنها به رفورم در قدرت و اجرای قانون مشروطه تاکید می ورزیدند. (البته اینکه چطور در ۱۳۵۷ گروههای ملی هم در تله ی خمینی افتادند و فریب او را خوردند، خود داستانیست)

 از جنگ با عراق به عقب که برویم ، در تمام جنگها و بلواهای تاریخ ایران ، جوانانی جان داده اند و نامشان هم پاک شده است. در گمنامی با سختیهای جنگ دست و پنجه نرم کرده اند و رفته اند بی هیچ مزدی و بی هیچ نامی... بیش از دو هزار سال است که ایران مورد تاخت و تاز دشمنان خارجی و داخلی بوده است و حفظ نام و هویت این  سرزمین همانند یک سیمرغ افسانه ایست. ایران بارها از خاکستر برخاسته است و این همویت ایران حاصل خونهای جوانانی است که با رنگ قرمز خون خود مرزهای ایران را علامت گذاشتند.

از جنگ با عراق به عقب که برویم ، در تمام جنگها و بلواهای تاریخ ایران ، جوانانی جان داده اند و نامشان هم پاک شده است. در گمنامی با سختیهای جنگ دست و پنجه نرم کرده اند و رفته اند بی هیچ مزدی و بی هیچ نامی… بیش از دو هزار سال است که ایران مورد تاخت و تاز دشمنان خارجی و داخلی بوده است و حفظ نام و هویت این سرزمین همانند یک سیمرغ افسانه ایست. ایران بارها از خاکستر برخاسته است و این هویت ایران حاصل خونهای جوانانی است که با رنگ قرمز خون خود مرزهای ایران را علامت گذاشتند.

بنابراین روسیه بیشتر یک دشمن طبیعی برای ماست و ایران همواره نقش شکار را برای روسیه بازی کرده است. شاید عجیب باشد که پس از انقلاب و مخصوصاً از پایان جنگ ایران و عراق، ایران به متحد روسیه بدل شد! اما به هر حال بیش  از ۲۵ سال است که ایران بیشترین منافع مالی و سیاسی را به روسیه داده است و در قبالش چیزی بدست نیاورده!

براحتی می توان گفت که چند صد میلیارد دلار از ایران به روسیه منتقل شده است و در مقابل آن ایران یکی دو نیروگاه از رده خارج و یکی دو زیر دریایی سوراخ و چند هواپیمای بی کیفیت و خراب بدست آورده است! در واقع کل آهن قراضه هایی که ایران از روسیه به چند صد میلیارد دلار در ۲۵ سال گذشته خریده را می توان در بازار آهن اصفهان آب کرد و قاقا لی لی خرید!

دو امتیاز بزرگی که روسیه از ایران گرفت

علاوه بر چند صد میلیارد دلاری که روسیه از ایران دزدیده است، با نقض قرارداد شاه و شوروی درباره دریای کاسپین (خزر) ، سهم ایران از این دریاچه به کمتر از سیزده درصد رسید و عملاً حقوق تاریخی مردم ایران درباره دریای کاسپین از بین رفت. این امتیازی بود که روسیه در زمان شاه نمی توانست بدست آورد و بی عرضگی و ناتوانی ملایان باعث این بی آبرویی شد. نوکر مجبور به اطاعت از آقای خود است و روسیه آقای جمهوری اسلامی است و ایران هم خفه خون گرفته است!

امتیاز دومی که روسیه بدست آورده است، عدم همکاری ایران و اروپا درباره پروژه های گازی است. ایران دومین منابع گازی جهان را داشت که البته امروز این منابع در اختیار قطر است و قطر را به ثروتمند ترین کشور جهان بدل ساخته است. ایران بدلیل نوکری روسیه اجازه نیافت که پروژه های گازی خود را به سمت اروپا توسعه دهد.

در مقابل روسیه به ایران پیشتهاد کرد که به هند گاز بدهد! هند گرمسیر کجا و اروپای سردسیر کجا! البته هند هم بارها پیشنهاد ایران را برای توسعه گازی پشت پا انداخته است و این وسط پاکستان هم تمایلی به انتقال گاز به هند ندارد… اینگونه است که گاز ایران بی مشتری مانده است و قطر با سرعت نور درحال برداشت و اتمام آن است!

کشته شدن 4 سرباز اسرائیلی باعث شد که مردم اسرائیل برای صلح به خیابانها بیایند. اما امروز می بینیم که در اوج نادانی و غفلت ، بجای اینکه مسببین کشتار جوانان ایرانی محکوم شوند، بجای اینکه استفاده از روش موج انسانی توسط فرماندهان سپاه مورد نقد و محاکمه احتمالی قرار بگیرد، این آقایان جنایتکار که مسبب اصلی جنگ و ادامه جنگ بودند از جسد  قربانیان هم نمی گذرند و آنرا برای منافع خود علم می کنند. اوج بی شرمی است که این افراد به هنگام زنده بودن آلت دست خمینی و چند سپاهی نادان شدند و امروز هم این چنین از اجساد ایشان استفاده ابزاری می شود.

کشته شدن ۴ سرباز اسرائیلی باعث شد که مردم اسرائیل برای صلح به خیابانها بیایند. اما امروز می بینیم که در اوج نادانی و غفلت ، بجای اینکه مسببین کشتار جوانان ایرانی محکوم شوند، بجای اینکه استفاده ابزاری از جوانان نقد شود می بینیم که این آقایان جنایتکار که مسبب اصلی جنگ و ادامه جنگ بودند از جسد قربانیان هم نمی گذرند و آنرا برای منافع خود علم می کنند. اوج بی شرمی است که این افراد به هنگام زنده بودن آلت دست خمینی و چند سپاهی نادان شدند و امروز هم این چنین از اجساد ایشان استفاده ابزاری می شود.

جنگ ایران و عراق ؛ جنگ خمینی!

خمینی سالیان سال در نجف عراق به مثلاً تدریس و مطالعه مشغول بود. این مثلاً تدریس و مطالعه دوستانی را برای او ایجاد کرد بنام خانواده حکیم. پس از انقلاب اسلامی و تشکیل ولایت وقیح،آخوندهای نجف هم وسوسه به تشکیل دولت مشابه شدند! خمینی با سخنرانیهای تند دولت صدام را تهدید به ساقط کردن نمود و ارتش عراق را به قیام علیه صدام  دعوت کرد!

صدام هم این انقلاب را با شدت پاسخ داد و شمار زیادی از طلاب و شیعیان قدرت طلب نجف به زندان و اعدام محکوم شدند. اما صدام مقابله به مثل کرد و برای سقوط انقلاب اسلامی بهانه خوبی پیدا کرد. این بهانه صدام کافی بود که جنگی احمقانه شروع شود. جنگی که دو احمق در طرفین آن بودند. یکی می خواست خوزستان را از ایران جدا کند و به نفت و آبهای خلیج فارس برسد و دیگری می خواست در عراق ولایت فقیه تشکیل دهد!

اما جوانان ایرانی از همان روزهای اول برای دفاع جانانه از خاک وطن به میدانها رفتند. شعارهای اسلام و قران از هر دو طرف صدام و خمینی شنیده می شد! هر دو ادعا می کردند که این جنگ برای اسلام است! حالا این اسلام چه چیزی است که برایش می جنگند خود داستانیست دوباره!  داعش و طالبان هم ادعا دارند که برای اسلام می جنگند. ولی حکایت این است که این افراد بجز قدرت طلبانی که بدنبال حکومت هستند، کار دیگری ندارند. اسلام هم کشک است! کشک هم نیست! اگر کشک بود که ارزش غذایی داشت!

خمینی با سخنرانیهای تند دولت صدام را تهدید به ساقط کردن نمود و ارتش عراق را به قیام علیه صدام  دعوت کرد! صدام هم این انقلاب را با شدت پاسخ داد و شمار زیادی از طلاب و شیعیان قدرت طلب نجف به زندان و اعدام محکوم شدند. اما صدام مقابله به مثل کرد و برای سقوط انقلاب اسلامی بهانه خوبی پیدا کرد. این بهانه صدام کافی بود که جنگی اخمقانه شروع شود

خمینی با سخنرانیهای تند دولت صدام را تهدید به ساقط کردن نمود و ارتش عراق را به قیام علیه صدام دعوت کرد! صدام هم این انقلاب را با شدت پاسخ داد و شمار زیادی از طلاب و شیعیان قدرت طلب نجف به زندان و اعدام محکوم شدند. اما صدام مقابله به مثل کرد و برای سقوط انقلاب اسلامی بهانه خوبی پیدا کرد. این بهانه صدام کافی بود که جنگی احمقانه شروع شود

استفاده از موج انسانی در جنگ!

عجیب ترین چیزی که می توانستیم در اواخر سده بیستم ببینیم، موجی از بسیجیان کلاشینکف بدست است که بسوی تانک و تیربار دشمن یورش می برند. این نوع جنگ با عکس العمل عراق از طریق حملات شیمیایی مواجه شد. نزدیک به ۸۰ هزار ایرانی تنها در دو عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ کشته شدند که علت اصلی این کشتار، استفاده فرماندگان سپاه از موج انسانی بود. هدف دو عملیات کربلای ۴ و ۵ فتح بصره بود که هرگز بوقوع نپیوست.  ایران بیشترین تلفات انسانی را در این دو عملیات داد و برای حفظ مواضع خود مجبور شد حملات شیمایی عراق را تا یک سال بعد تحمل نماید .

تنها در یک روز عملیات کربلای ۴، ایران با ۴۰۰۰ اسیر و دوازده هزار کشته و تعداد زیادی مفقود همراه شد. گروهی از فرماندهان سپاه نامه نوشتند که دیگر نمی توانند بدون مهمات جوانان بسیج را به کشتار بدهند. اما افرادی هم بودند که خون این جوانان برایشان چیز مهمی نبود و از تهران دستور عملیات میدادند. در دو سال پایان جنگ نزدیک به دویست هزار ایرانی کشته و مفقود شدند و این قضیه باعث شد نیروهای  نادان سپاه کمی به عقل بیایند و  استفاده ی ابزاری از موج انسانی را از برنامه خود خذف نمایند…. یک موج ده هزار نفره را عراق براحتی با آتشبار و حملات شیمیایی در چند دقیقه نابود می نمود و این زنگ خطری بود برای خمینی که « دیگر راه قدس از کربلا نمی گذرد!»

شب عملیات کربلای 4 به فرماندهان جنگ نظیر رفسنجانی و خرازی اطلاع می دهند که عملیلت لو رفته است و عراق آمادگی کامل برای قیچی کردن ایران را دارد. ولی این فرماندهان به همراه امام امتشان ، جنایتی بزرگ می نمایند و اعلام آغاز عملیات را می دهند و به همین سادگی در چند ساعت 12000 ایرانی کشته و 4000 اسیر می شوند و تعداد مفقودان هرگز اعلام نشد.  این جنایت را باید پاسخگو بود یا نه؟

شب عملیات کربلای ۴ به فرماندهان جنگ نظیر رفسنجانی و خرازی اطلاع می دهند که عملیلت لو رفته است و عراق آمادگی کامل برای قیچی کردن ایران را دارد. ولی این فرماندهان به همراه امام امتشان ، جنایتی بزرگ می نمایند و اعلام آغاز عملیات را می دهند و به همین سادگی در چند ساعت ۱۲۰۰۰ ایرانی کشته و ۴۰۰۰ اسیر می شوند و تعداد مفقودان هرگز اعلام نشد. این جنایت را باید پاسخگو بود یا نه؟

 

نزدیک به پانصد هزار ایرانی کشته

مطابق اعلام منابع مستقل، ایران حدود ۵۰۰۰۰۰ کشته را در جنگ ایران و عراق داده است. جنگی که با حماقت خمینی آغاز شد و با حماقت او ادامه یافت و در نهایت بی هیچ حاصلی پایان یافت. امروز در عجبیم که این کشتگان جنگ را برای جنگ طلبی علم می کنند!

این کشتگان جنگ باید برای دفاع از صلح و دفاع از  زندگیهای برباد رفته علم شوند. در امریکا ده سرباز که کشته شوند، مردم به تظاهرات می روند و تقاضای صلح می کنند. کشته شدن ۴ سرباز اسرائیلی باعث شد که مردم اسرائیل برای صلح به خیابانها بیایند. اما امروز می بینیم که در اوج نادانی و غفلت، بجای اینکه مسببین کشتار جوانان ایرانی محکوم شوند، بجای اینکه استفاده از روش موج انسانی توسط فرماندهان سپاه مورد نقد و محاکمه احتمالی قرار بگیرد، این آقایان جنایتکار که مسبب اصلی جنگ و ادامه جنگ بودند از جسد  قربانیان هم نمی گذرند و آنرا برای منافع خود علم می کنند.

اوج بی شرمی است که این افراد به هنگام زنده بودن آلت دست خمینی و چند سپاهی نادان شدند و امروز هم این چنین از اجساد ایشان استفاده ابزاری می شود. رذالت آخوند به حدی است که حاضر نیست بپذیرد که دستانش به خون این قربانیان جنگ آلوده است.

شب عملیات کربلای ۴ به فرماندهان جنگ نظیر رفسنجانی و خرازی اطلاع می دهند که عملیلت لو رفته است و عراق آمادگی کامل برای قیچی کردن ایران را دارد. ولی این فرماندهان به همراه امام امتشان، جنایتی بزرگ می نمایند و اعلام آغاز عملیات را می دهند و به همین سادگی در چند ساعت ۱۲۰۰۰ ایرانی کشته و ۴۰۰۰ اسیر می شوند و تعداد مفقودان هرگز اعلام نشد.  این جنایت را باید پاسخگو بود یا نه؟

سخن پایانی

تبلیغات آخوند و رژیم ولایت فقیه اجازه دسترسی مردم را به اخبار درست جنگ گرفته بود. نگارنده بخاطر خانواده ای که داشت از اخبار جنگ آگاهی هایی دارد. در سال پایانی جنگ کار به جایی رسیده بود که کمبود فشنگ و کلاشینکف وجود داشت! منبع آب برای نقاط مرزی باندازه کافی نبود! خودروی کافی نبود! چه برسد به تانک و هواپیما!

تعداد زیادی از شهدای جنگ تنها بخاطر تشنگی مردند! تعداد زیادی بخاطر دروغهای فرماندهان روی مین رفتند و کشته شدند. تعداد زیادی بخاطر نداشتن یک ماسک ساده شیمیایی مردند! آری اگر شما روزهای جنگ را بخاطر بیاورید حتی یک ماسک ساده را در جبهه نداشتند و  براحتی جوانان ایران را به کشتن دادند.

آیا این افرادی که جوانان ایرانی را به کشتارگاه بردند پاسخگو هستند؟ آیا ملت ایران آگاه است از خیانتی که در حق جوانانش شده است؟ امروز همان کسانی که جوانان ایران را برای فتح عراق به کشتار دادند، از  جسد ایشان هم نمی گذرند و از باقیمانده این اجساد هم برای منافع شوم خود بهره می برند. ملت ایران نباید احساساتی شوند و با عقل و خرد باید با این جنایتکاران رژیم اسلامی برخورد نمایند.

  • سهیل

    خمینی دجالی بود که جوانان وطن را فریب داد و طعمه هوای نفسانی و قدرت طلبی خودش کرد و در اخر گور به گور شد .
    این همه از جوانان وطن قتل عام شدن چه در اول انقلاب و چه در دوران جنگ با صدام وحشی و دیوانه فقط به خاطر قدرت بود. جنگ جنگ قدرت بود . جنگ حق و باطل نبود . برای فریب جوانان وعده بهشت و حوری را دادنند تا تور جنگ گرم و سوزان باشد. خمینی و نوکران خمینی و سران سپاه و … باید روزی در دادگاه مردم ایران به خاطر قتل عام و کشتن جوانان عزیز وطن و نابود وطن محاکمه شوند. صدام و خمینی و همفکران آنها شیطان قرن هستند

    • ایرانی خسته از جهل

      اگه درایت خمینی نبود و جذب جوون ها الان داشتی برا داعش و فک و فامیلاش قهوه عربی درست میکردی عزیزم

      • ایرج آرش پور

        فعلن که شما داری برای روسیه و چین قهوه کمونیستی درست می کنی…

    • حضرت اجل

      بی ناموس اگر این جوانان نبود ند عراق وارد تهران میشد ان وقت بابات مادرترو میگایید عراقیها میگاییدند کشکش بی غیرت

      • شهنام

        از مسلمانهای متعصبی که بسیار هم احمق هستند نباید بیش از این انتظار داشت
        چرا که به الله و پیامبرشان رفته اند و تنها به شکم و زیر شکم می اندیشند…

  • آرش آریانی

    منبع: Toos Tahmasebi

    مه ۲۱ · ویرایش شد ·

    پیدا شدن اجساد ۱۷۵ غواص ایرانی با دست های بسته بسیار غم انگیز بود. عملیات کربلای ۴ الگوی ثابت بیش از هشتاد درصد نبرد های جنگ هشت ساله به شمار می رود: حمله ی نیروی پرشمار پیاده و سبک به مواضع مستحکم عراق، یک سد شکنی و پیشروی اولیه ی محدود و سپس زمین گیر شدن و کشتار نیروهای ایرانی و بالاخره “دشتی که تا چشم کار می کرد پیکر شهدا بود.” اما چرا این الگو این قدر تکرار می شود و چرا تلفات نیروهای ایرانی در کل جنگ سه برابر عراقی ها بود؟

    علت را باید در راهبردی جست که نیروهای نظامی ایران پس از برکناری بنی صدر اتخاذ کردند. این راهبرد تکیه بر نیروهای داوطلب بسیج و سپاه پاسداران به جای نیروی زمینی ارتش و در نتیجه تکیه بر نیروی پیاده به جای نیروی مکانیزه و زرهی در عملیات تهاجمی بود. از طرفی حکومت ایدئولوژیک نوپای ایران نیاز به تشکیلات نظامی معتقد و وفاداری داشت که بتواند از “برکت” جنگ بهره برده و راه صدور انقلاب اسلامی شیعه را از کربلا باز کند و از سوی دیگر تهیه ی تجهیزات سنگین مکانیزه و زرهی برای بازسازی توان نیروی زمینی ارتش می بایست با هزینه ی سنگین از خارج تامین می شد که با توجه به روابط تیره ی ایران با تمام قدرت های جهانی ناممکن بود.

    راهبرد “جنگ نیروهای مردمی” تا خرداد ۶۱ که ایران در خاک خودش می جنگید نتیجه داد. چرا که خطوط دفاعی عراق در خاک ایران استحکام لازم را نیافته بود و جغرافیای منطقه هم به نیروهای ایران فرصت دور زدن نیروهای دشمن و غافلگیری را می داد. این نکته را هم نباید فراموش کرد که در سال ۶۰ و نیمه ی اول سال ۶۱ نیروی زمینی عراق از نظر تبحر عملیاتی نسبت به سال های بعد در سطح پایین تری قرار داشت و موضوع حمایت تسلیحاتی گسترده ازعراق توسط شوروی و فرانسه مربوط به بعد از تیر ۶۱ است. از طرف دیگر نیروی هوایی ایران هم تا خرداد ۶۱ هنوز از نفس نیفتاده بود. این نیرو تقریبا از اغاز سال ۶۲ تا حدود زیادی میدان های نبرد را ترک کرد و به جز دوره کوتاه مربوط به ماجرای مک فارلین حضور پر حجم و موثری بر فراز میدان های نبرد نداشت. در عوض عراق در فاصله ی سال های ۶۱ تا ۶۵ نه تنها تمام ضایعات تانک ها و نفربر هایش را جبران کرد بلکه تعداد آنها را نزدیک به دو برابر افزایش داد. در مورد نیروی هوایی هم عراق جنگ را باحدود ۳۰۰ جنگنده شروع کرد در حالی که در پایان جنگ نزدیک به هفتصد جنگنده در اختیار داشت که از لحاظ کیفیت نسبت به مقطع زمانی، پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده بودند.

    حال اگر شما سیر تغییرات در زرادخانه های دو طرف را به شکل نمودار ملاحظه کرده و آن را با تاریخ عملیاتی جنگ مقایسه کنید به شدت متعجب خواهید شد. ایران زمانی که مشغول به دفاع در خاک خود و سپس عملیات تهاجمی در خاک خود است یعنی تا تیر ۶۱ از لحاظ قدرت تسلیحاتی نیروی زمینی و هواییش نسبت به عراق، بسیار قدرتمند تر از دورانی است که بین سال های ۶۱ تا اواخر ۶۶ مشغول به عملیات تهاجمی در خاک عراق است! در تاریخ جنگ های کلاسیک قرن بیستم نمی توان موردی را سراغ گرفت که ارتشی هر چه از لحاظ تجهیزات ضعیف تر شده است از لحاظ عملیاتی تهاجمی تر و بلندپرواز تر شده باشد. جنگ مدرن که در جنگ دوم جهانی شکل کامل خود را پیدا کرد نسبت به گذشته بسیار پر هزینه تر، ویران گرتر و سریع تر است و به علاوه پس از جنگ دوم نظام بین المللی منسجمی تشکیل شده که اجازه ی تغییر تعادل در مقیاس بزرگ را نمی دهد. به همین دلیل شما در قرن بیستم به غیر از دو جنگ جهانی، نمی توانید موردی را بیابید که دو کشور در یک جنگ کلاسیک بیش از چهار هفته درگیر شده باشند. البته تنها استثنا جنگ ایران و عراق است!

    بر اساس اصول کلاسیک نظامی نیروی مهاجم باید از نظر نظامی حجمی دو تا سه برابر نیروی مدافع داشته باشد. در جنگ مدرن برتری در شمار نیروی پیاده صرفا یک فاکتور نه چندان مهم به حساب می آید. بنابراین این “حجم نظامی” ترکیبی از کمیت و کیفیت تجهیزات به علاوه کمیت و کیفیت نیروی انسانی است. برای مثال یک تانک از لحاظ ارزش نظامی و قدرت آتش برابر یک گروهان پیاده نظام است و یک اسکادران هواپیمای جنگنده در بسیاری از شرایط می تواند قدرت رزمی بالاتری از یک لشکر داشته باشد. یک نیروی تهاجمی که عمدتا از نیروی پیاده تشکیل می شود یک نیروی “سبک” است و اصولا نمی تواند در برابر یک نیروی دفاعی که عمدتا تشکیل شده از سلاح های سنگین است موفق باشد. همانطور که ژنرال سعد شاذلی فرمانده ی نیروهای مصری در جنگ ۱۹۷۳ یاداور می شود بیشترین زمانی که می توان روی یک نیروی پیاده هرچند زبده و مجهز در مقابل نیروی زرهی دشمن حساب کرد، چند ساعت است. تانک که گرانترین و پر ارزش ترین سلاح زمینی به شمار می رود یک سلاح تهاجمی است اما در بیشتر دوران جنگ هشت ساله تانک های پر تعداد عراقی مشغول عملیات دفاعی و ضد حمله در مقابل نیروی پیاده ایران بودند. شما در هیچیک از جنگ های قرن بیستم چنین وضعیتی را سراغ ندارید. مفاهیمی مانند “حمله ی امواج انسانی” و “دفاع زرهی” پس از جنگ ایران و عراق وارد ادبیات علوم نظامی شدند.

    نیروی پیاده ی ایران حتی یک پیاده نظام مکانیزه ی سبک هم نبود که لااقل به نفربر های زرهی مجهز باشد. پیاده نظام ایران معمولا سوار بر وانت های معمولی عازم منطقه ی عملیاتی می شد. از آنجا که این وانت ها در مقابل ترکش توپ و خمپاره و موج انفجار بسیار آسیب پذیر بودند ناگزیر قبل از رسیدن به میدان نبرد سربازان را پیاده می کردند و آنها تمام مسیر اصلی را باید پیاده طی می کردند. به این ترتیب سرعت تهاجم به میزان چشمگیری کاهش می یافت و آسیب پذیری نیروها در مقابل آتش دشمن چند برابر می شد. یک نفربر زرهی را باید مستقیما هدف قرار داد اما یک گلوله توپ یا خمپاره می تواند تا شعاع پانزده متری خود نیروهای پیاده را از پای درآورد. نیروی پیاده ی ایران از آنجا که معمولا پشتیبانی هوایی نداشت در برابر توپخانه و حمله ی هوایی بی دفاع بود، در مقابل تانک ها معمولا تنها سلاحش راکت های دستی ار پی جی-۷ بود که برد موثرشان ۳۰۰ تا ۵۰۰ متر بود در حالی که تانک های عراقی می توانستند آنها را از فاصله ی بیش از یک کیلومتر هدف قرار دهند. اگر فرماندهی نظامی ایران اینقدر به عملیات از طریق نیزار، رودخانه و نیروی غواص علاقه نشان می داد، صرفا برای کاهش اثر برتری آتش توپخانه و زرهی عراق بود که در دشت باز که ویژگی جغرافیایی منطقه ی عملیاتی جنوب بود، به اوج خود می رسید.

    هدف های عملیاتی ایران نسبت به موازنه ی قوای موجود بسیار بلندپروازانه و خیال پرورانه بودند. حتی در عملیات موفق یا نسبتا موفقی همچون ولفجر ۸ و کربلای ۵ هدف های اصلی عملیات برآورده نشدند. مثلا همین عملیات کربلای چهار هدفش تصرف شهر بصره از جنوب و قطع راه زمینی عراق به خلیج فارس بود. بصره دومین شهر مهم عراق، منطقه ای شیعه نشین و مجاور بخش عمده ی منابع نفتی و زمین های حاصلخیز عراق بود. در صورت سقوط بصره احتمال قیام جمعیت شیعه علیه صدام هم وجود داشت و مسلما این امربرای فرماندهی نظامی ایران کم اهمیت نبوده است. طبیعی بود که در این شرایط عراق بخش عمده ی نیروهایش را در این منطقه مستقر کند. بنابراین غافلگیری استراتژیک ناممکن بود. منطقه ی شرق بصره شاهد خونین ترین و پرشمارترین نبردهای جنگ هشت ساله بود. حتی در عملیات آزادسازی خرمشهر هم هدف اصلی فتح بصره بود. نیروهای ایران در همین منطقه شش سال آزموده را آزمودند و بر در بسته کوبیدند.

    در همین عملیات کربلای چهار برآورد های سپاه نیاز به نیرویی معادل ۱۵۰۰ گردان یا ۴۵۰ هزار نفر را نشان می دهد تا بتوان از سه محور هور، شرق بصره و ابولخصیب به دشمن هجوم برد. اما در نهایت امکانات کشور تنها برای بسیج حدود صدهزار نیرو کفایت می کند که البته همین مقدار هم بزرگترین بسیج نظامی ایران از آغاز جنگ به شمار می رفت. اما این نیرو تنها امکان حمله از یک محور یعنی ابولخصیب را فراهم می کند. ظاهرا نیروهای عراقی منتظر این هجوم بودند و غافلگیری تاکتیکی ممکن نمی شود. نیروهای ایرانی پس از پیشروی محدودی با به جا گذاشتن ۱۲ هزار کشته عقب نشینی می کنند. اما به هیچ عنوان نباید لو رفتن عملیات را دلیل اصلی ناکامی استراتژیک دانست. مدت کوتاهی پس از این عملیات، عملیات کربلای پنج طراحی می شود که عراقی ها را غافلگیر می کند و پیشروی های قابل توجهی بدست آمده و تلفات سنگینی بر نفرات و ادوات زرهی عراق وارد می شود. اما پس از به میدان آمدن قوای ذخیره عراق در شرایطی که ایران فاقد قوای هوایی و توپخانه برای حمایت از مواضع تصرف شده و نیز نیروهای ذخیره کافی برای پیشروی بیشتر است، تلفات بسیار سنگینی به نیروهای ایران وارد می شود و مواضع دو طرف در منطقه ی شلمچه تثبیت می گردد. تلفات و خسارات وارده به نیروهای ایران به نسبت توان اقتصادی و نظامی کشور به قدری سنگین بود که نیروهای ایرانی دیگر نتوانستند تا پایان جنگ به یک عملیات هجومی بزرگ مبادرت ورزند.

    .

    .

    • سرافراز پارسی‌

      جناب آریانی

      این اطلاعات دقیق و مفصل را از کجا پیدا کردی؟

      • آرش آریانی

        منبع رو خدمتتون نوشتم شما Toos Tahmasebi را در فیس بوک سرچ کنید ایشون جوانی خوشفکر و کارشناس امور نظامی است من عین مطلب رو بی کم و کاست کپی پیس کردم

  • مرگ بر جمهوری اسهالی

    مرگ بر جمهوری اسهالی
    مرگ بر گهمینی دجال و مزدور
    مرگ بر خامنه ای مزدور و دزد
    مرگ بر سپاهی دزد و تروریست
    مرگ بر بسیجی مزدور

    • حضرت اجل

      مرگ بر اون بابای کشکشت ومادر جندت که بغل همدیگه خوابیدند تو ولد ضناحرو درست کردند

  • faghat kherad

    گاهی یک گلوله اگر در زمان و مکان درست به هدفی درست اصابت بکند میتواند باعث جلوگیری از شلیک میلیونها موشک و بمب و نجات جان میلیونها نفر بشود…..

  • ali

    jay inke naghadi koni ino bedon ke to mofad tafahname avalie jang ke sadam goft solh in harfa inam gofte bod ke zamin eshghali pass nemidam jash chah arbil midam ke hadaf avlie sadam az hadaf 3ganash bod inam ba karshenash nezamit matrah kon next!@!

  • سایه

    فضول محله تو یه حقیقتی آره،حقیقت گمشده ی هرچی دروغه.تو سخنانت شیرینه و همه ی این ها رو مدیون چیزی هستی به عنوان مغز خام یه سری از طرفدارات. ببین آدمی که خواب هست رو میتونی از خواب بیدارش کنی اما آدمی که خودش رو زده بخواب….تو با چرب زبونیت و اطلاعات غلطت یه سری آدمای مثل خودت رو گلچین میکنی و الا به دهن تو که بهار پاییز نمیشه.تو یه مگسی که از یه گلستان فضولات سگ رو واسه نشستن انتخاب میکنه.تو اول این کامنت شاد بودی اما حالا؟؟!!تو از گذشته میگی؛دیدی من گذشته ی این کامنت رو چه جور تحریف کردم؟؟؟!!این همون بلایی که تو سر حقایق در آوردی.یه چیزه دیگه منتظر دروغ بعدیتم معمولا سعی داری دروغ هات رو توجیح کنی پس بفرست کامنتت رو….این کامنت رو پایان همهی مطلبات میزارم از امروز میشم ویروس سایتت(نقطه)

    • Baran Bahari

      اولاٌ ویروس نیستید و یک هموطن هستید که دچار ویروس شده.. ثانیاً شما آزادید از ما انتقاد کنید. ما خود منتقدیم و از این بابت کار یکسانی داریم…