پس از ۱۴۰۰ سال بردگی، ما هنوز هم برده تازیانیم۶

بیگانه بودن با خود: هنوز پس از ۱۴۰۰ سال، با خود بیگانه اید؟ آیا موشک و نظامی گری را درمان بی امنیتی ریشه ای خود می پندارید ؟ هنوز آیا من را دشمن خویش برمی شمارید که سخنی مخالف می زنم و آن دیوسان نشسته بر قدرت و ثروتتان را دوست و امین می پندارید ؟

دزدها به سوی مکه نماز می گزارند۴

اسلام "عزیز"، به عنوان دین تسامح و تساهل و صلح، به مومنین الله پرست قالب شده است. این در حالیست که فرازهای “گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک” به دین و آیینی دیگری به جز اسلام رحمانی متعلق است. اسلام عزیز با جبر مؤمن می پرورد، از همان آغاز. به کودکی که حتی چشمانش درست نمی بیند و گوش هایش به خوبی نمی شنود و تفکیک دیداری و شنیداری ندارد، می خوراند که الله پرست است و این تجاوز به حق آزادی انسان در نوزادی را با افتخار و شور و غیرت خرکی معتصبانه ی عربی اسلامی، فریاد می کند: الله اکبر. کودکان را عضو حزبی سیاسی می کنند بی آنکه اختیار خود را داشته باشند.

نابرابری زن و مرد در تازینامه۳

گویا تازیان الله پرست تا پیش از آمدن این آیه ی جلیله، در مساجد در هنگامی که در آنجا معتکف می بوده اند، با زنان خود درمی آمیخته اند و فرایند رابطه و کامجویی جنسی را در مسجد به انجام می رسانده اند؛ و از اینرو الله بر آنان این کار را ممنوع و حرام کرده است؛ یعنی این تعفن حس شهوترانی عربی اسلامی تا بدان پایه است که الله از فراز هفت آسمان پیام می فرستد که ای نر ابوالحشر، من که آنقدر مهربانم! که حرمت همخوابگی در رمضان را برداشتم، تو نیز دست از رابطه ی جنسی در مسجد و در خانه ام بردار !! این نرهای تازی که اسلام پناهند را تصور کنید که اگر این آیه انزال نشده بود، امروزه در شب های اعتکاف خود در مساجد، با همدیگر چه ها که نمی کردند !! یعنی برای الله پرست تفاوتی میان بستر عشق بازی در خانه ی خودش و خانه ی الله وجود ندارد و خب الله از این گستاخی شاید خوشش نیامده.

خنجری که روحانی و اصلاح طلبان از پشت به ملت زدند۱۰

در واقع آن فعالیت سیاسی و حزبی که روزگاری به بحث هگل و جبر تاریخ و یا تاریخ شاهنشاهی ایران تا مشروطه می انجامید ، دیگر به بحث درباره چند سانتی متر روسری و جوراب و یا کنسرت تبدیل شده است. البته نگارنده نقدی به جوانان امروز ایران در این باره ندارد چرا که محیط ایشان را وادار نموده است و گرنه در فضای باز و آزاد این چنین نمی شد. از سوی دیگر درخواستهایی مانند آزادی حجاب و کنسرت ، جنین ناقص خواهد بود چرا که با آقایی ولی فقیه ، سلیقه او و امامان جمعه است که در کشور اجرا می شود و نه خواست مدنی مردم!

چرا سرانجام ما به این بدبختی رسید؟۵

استفاده و کاربرد خشونت و پرداختن جنگ، چه در قالب یورش و پدافند، ما را شاید و شاید در برهه ای کوتاه از تاریخ خرسند کرده باشد، اما پس از آن و با گذشت چند سال، ما درمی یابیم که به دستاورد دلخواه و نتیجه ی مطلوب نرسیده ایم. اینکه، بتوانیم در صلح و آرامش، به چیزهایی ارزشمند و ماندگار برسیم که امروزه آنها را به عنوان حقوق بشر، آزادی بیان و چیزهایی از این دست می شناسیم. چیزهایی که هرگز با موشک بدست نخواهد آمد!

دلاوران بی گناه ، شجاعی و حاج صفی از بودن در تیم ملی محروم شدند.۵

همین چندی پیش بود که فلسطین از بازی با ایران سر باز زد. این حکومت دزد، ذره ای هم حیا ندارد و شرم نمی کند که مردم ایران را در تنگنای فقر قرار داده است ، در میان اعراب منطقه ما را بی آبرو کرده است و در داخل و خارج ایران کمترین حمایتی از مردم بیچاره ندارد ، بطور خلاصه منافع ملی ما را بباد فنا داده است و همچنان هم با کمال وقاحت دم از فلسطین می زند. آیا مردم سیستان و بلوچستان، کردستان ، خراسان جنوبی، ایلام ، بوشهر و خوزستان انسان نیستند ؟ پس چرا از منافع این ملت مظلوم ایران حمایت نکردید؟ فقط فلسطین مظلوم است؟ ما مظلوم نیستیم؟

آیا بانک مرکزی نرخ ثابت ارز را ۴۰۰۰ تومان خواهد کرد؟۳

امروز که دولت حسن روحانی زمزمه تک نرخی شدن ارز را در رسانه ها آغاز نموده است. می توان درک کرد که چرا از آغاز سال 95 بصورت پله کانی ارزش ریال را کاهش دادند. می بینیم که نرخ ارز در طول یک سال و 4 ماه 15 درصد افزایش یافته است. این افزایش با توجه به تورم و فشار بازار طبیعی بوده است. اما برای تک نرخی شدن ارز کافی نیست! طبیعتاً قطع ارز دولتی می تواند یک شوک به بازار ایران باشد و بانک مرکزی برای گذار از دو نرخی بودن ارز باید مقداری درد مضاعف را به مردم فلک زده انتقال دهد!

ژن خوب! تست نژادپرستی بدهید!۹

نعیمه اشراق نوه خود ستا و سر در ابر روح الله خمینی جنایتکار در اظهاراتی عجیب و غریب ادعا کرد که بخاطر پدربزرگ جنایتکار و خائنش از هوش بالایی برخوردار است! البته همه می دانیم که اگر کسی ادعای "هوش" نماید دقیقاً از حماقت و بی خردی اوست و افراد با خرد با "عمل" خود هوش و خرد خویش را ثابت می نمایند ، با تواضع و بی آنکه درباره اش ادعایی کنند. نمونه آشکار آن بانوی نابغه و فقید ایرانی زنده یاد مریم میرزاخانی بود.یا فرزند محمد رضا عارف با اظهاراتی بسیار شرم آور بجای اعتراف به اینکه موقعیت سیاسی پدر و مادرش او را به جا و مکان امروزش رسانیده ، می گوید که با بی خردی تمام و کمال نشان داد که پدر و مادرش فرصت کافی برای تربیت او را نداشته اند.