بایگانی

اسلام محمدرضا شاه و آزاده نامداری ، شوخی سنگینی که به ولایت فقیه بدل شد!۵

این گفتار درباره محمدرضا شاه فقید نیست. درباره آزاده نامداری هم نیست. این گفتار درباره همه ی ماست. جامعه ای مذهبی و خرافاتی که اسلام را آنگونه که سلیقه اش هست می بیند. بقول سهراب سپهری : مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم بی آنکه خدایی داشته باشم. اگر به فیلم ، شعر ، موسیقی و داستانهای دهه های 30 تا 60 بنگریم بیشتر آنها بوی مذهب دارد. مذهبی بودن در خون و رگ نویسندگان و هنر مندان ایرانی است و ایرانیان مذهب شیعه را هویت و فرهنگ خود قلمداد نموده اند. اما با بررسی بیشتر متوجه می شویم که این مذهب با اسلام واقعی فاصله بسیار دارد.

چرا در فرهنگ امروز ایران یک فرد دروغگو، شیاد و حقه باز را “بچه زرنگ” می خوانند؟۱۰

چرا در ایرانِ امروز دروغگویان و کلاه برداران و شیادان، مورد تشویق جامعه قرار گرفته و به جای طرد شدن از سوی اجتماع، لقب "زرنگ" ، "باهوش" ، و... را دریافت کرده و با افتخار به فریب دادن سایر هم میهنان شان ادامه می دهند؟

مشکل امروز ایران رمین، فقر عمیق اخلاقی و فرهنگی مردمان است۱۰

هر گونه انقلاب سیاسی در این شرایط با شکست و فرجامی تلخ مواجه خواهد شد چرا که این مردم ابتدا باید پایه ای ترین اصول اخلاقی و پرنسیپل های انسانی را آموخته و بدان ها پایبند باشند تا جامعه پذیرای قانون مندی شده و پتانسیل برقراری حکومتی سکولار دموکرات را داشته باشد.

بر سر عشق چه آمد؟۵

به راستی اخلاق های نیکوی ما کجا رخت بر بستند و به کدامین سیاره راه شیری کوچ کردند و ما را با یک مُشت اخلاق های زشت و ناپسند و ضد انسانی تنها گذاشتند؟ آیا ما، ملت ایران، آن دسته از کردارهای زیبا و دلنشین و انسانی را فراری دادیم و خود را در منجلاب اخلاق های زشت و ناپسند غرق نمودیم؟

معجزات امامان و پیامبران سراسر دروغ و توسط روحانیون برای تحمیر مردم ساخته شده اند۶۶

وظیفه جوانان خردمند ایرانی است که نیرنگ ها و دروغ های آخوند را بَرمَلا ساخته و چهره زشت واقعی آخوند و بسیجی را که یکی با کلام و دیگری به زور چماق در تلاش است تا جهل و خرافات را در این مملکت زنده نگهدارد تا اربابان عمامه به سرشان هر چه بیشتر بدزدند و غارت کنند، به مردمان در بند ایران زمین نشان دهند.

ما ملت فرهنگ باخته ایم، آموزش کودک و نوجوان در جامعه – بخش سوم۴

کودک با بهترین آموزش اولیه که وارد یک اجتماع به هم ریخته و مالامال از دروغ و نادرستی شود، رنگ پذیر است. با مقایسه اجتماع درست پیش از انقلاب که مردم نسبت به یکدیگر راستگو بودند با اجتماع به هم ریخته سه دهه گذشته پر از حقه بازی و نادرستی، نمی توان از جوانان انتظار امانت و درستی داشت.

سرزمین هزاران چهره، و هزاران شاهی۹

از فرهنگ راستین ایرانی: پندار، گفتار، و کردارنیک خبری نیست، و از جامعه ما به کلی رخت بر بسته است. شاید دلیل این همه نابسامانی ها، و بی خردی ها، یورش و تجاوز اقوام بی بند و بار، و بی فرهنگی مانند تازیان، مغول، تاتار و ازبکان به ایران باشد که هرکدام فرهنگ تجاوز و خشونت را بر ملت ایران تحمیل نموده است.