بر سر عشق چه آمد؟ ۵

نگارنده نیک می داند که همه شما این جمله کلیشه ای ولی دردناک که می گوید: “بر سر عشق چه آمد” را شنیده اید و از شنیدن دوباره و چندباره آن به ستوه آمده اید؛ اما عشقی که نگارنده در این مقاله بدان می پردازد نه عشق دو جوانک و گل سرخ بلکه در ارتباط با یک سری اخلاق های زیبا و انسانی فراموش شده است که وجودشان در جامعه ضروروی و حیاتی است و بدون آنگونه اخلاق هایی چون گذشت و فداکاری و بخشش و چشم پوشی و… چرخ زنگ زده جامعه مان فقط و فقط ما را به سمت زندگی سیاه تر و دردناک تری هُل می دهد.

روزگاری را به خاطر داریم که دنیای مان اینگونه پیچیده و بی رحم نبود؛ نه اینکه در آن زمان همه چیز عالی بود و هیچ سفره ای بی نان و هیچ دستی برای کمک دراز نشده بودند، نه، اما یک سری اخلاق های زیبا و انسانی در اجتماع به چشم می خورد که اشک شوق را به چشمان آدمی جاری می کرد ولی شوم بختانه امروز خبری از آن اخلاق های زیبا نیست و آنچه می بینیم تنها خودخواهی، بی گذشتی و سنگدلی است.

راستش را که بخواهید، همه به نوعی تنها شده ایم؛ هر کسی به قدری گرفتار زندگی شخصی و مشکلات بیشمار خویش است که درد ها و مصیبت های سایر هم میهنانش برایش اهمیتی ندارند. حال چنانچه ایرانیان باری دیگر با یکدیگر متحد شده و این اژدهای هفت سر اسلامی را نابود کنند، وضع زندگی همگی مان بهتر خواهد شد.

راستش را که بخواهید، همه به نوعی تنها شده ایم؛ هر کسی به قدری گرفتار زندگی شخصی و مشکلات بیشمار خویش است که درد ها و مصیبت های سایر هم میهنانش برایش اهمیتی ندارند. حال چنانچه ایرانیان باری دیگر با یکدیگر متحد شده و این اژدهای هفت سر اسلامی را نابود کنند، وضع زندگی همگی مان بهتر خواهد شد.

مردمانی داشتیم که وقتی همشهری یا هم وطن شان با مشکلی رو به رو می شد، فارق از اینکه آن مشکل چقدر کوچک و یا تا چه اندازه بزرگ بود؛ دور هم جمع شده و راهی برای کمک به هم میهن شان پیدا می کردند و بی هیچ منت و چشم داشتی و از دل و جان، یکدیگر را یاری می کردند؛ مشکل دوست شان که حل می شد، همه خوشحال شده و وی را با شوخی و خنده روانه ادامه راهش می نمودند.

مردهای مان هم مرد تر بودند؛ اگر در کوچه و خیابان کسی با هر لباسی، از پلیس و بسیج گرفته تا پسرک های کم عقل، برای زنان و دختران مزاحمت ایجاد کرده و موجبات آزار و اذیت ایشان را فراهم می آوردند، گویی آنان در حال ایجاد مزاحمت برای همسر و دختر آن مرد ایرانی بودند و وی سینه سپر کرده و برای دفاع از شرافت زنان، بی هیچ چشم داشتی، خود را درگیر مسئله می نمود و آن دخترک وحشت زده بینوا را تا مسیری مطمئن همراهی می کرد.

زن های مان هم دنیا را مادرانه تر می دیدند؛ هنگامی که از کنار کودکان کار و بچه های خیابانی و بی نوایان کارتن خواب می گذتشند؛ نگاهشان نه سرد و بی تفاوت بلکه دلسوزانه بود و قصد کمک و دستگیری داشتند و برای لحظه ای خود را جای مادر آن بیچارگان گذاشته و با دادن پول و یا خوراکی بدیشان، وظیفه مادری شان را در قبال کودکان خیابانی که هیچگاه طعم محبت را نچشیده اند، انجام می دادند. به راستی آن همه زیبایی که در لا به لای آلودگی ها و کثافت های سیاسی این مملکت موج می زد، کجا رفت؟ چه بر سرش آمد؟

آیا دوستی، محبت، عشق، یکرنگی، راستگویی، احساس مسئولیت در قبال یکدیگر، فداکاری، از خود گذشتگی و مهربانی؛ همه با هم از سرزمین ویران ما کوچ کرده اند و ما را با انسان هایی تنها گذاشته اند که برای دو دقیقه زودتر رسیدن به مکان مورد نظرشان، تمام قوانین اجتماعی کشور و حقوق شهروندی هم میهنان شان را زیر پای گذاشته و همه کس و همه چیز را قربانی رسیدن به هدف خویش می کنند؟ چه بر سرمان آمد که اینگونه خودخواه شده ایم؟

چه بلایی بر سر مردم ایران آمد که هر کس توهم بهتر بودن تر از دیگری را دارد و سایر مردمان را شایسته پُست، مفام و یا شیوه زندگی شان نمی داند و بر این باور است که او همه چیز را می داند و می فهمد و باقی چند ده میلیون مردم ایران بی شعور و نفهم و بی سوادند و زندگی در این جهنم اسلامی، سزاوار ایشان بوده و از سرشان هم زیاد تر است؟

روزانه هزاران مورد از اینگونه زنان و مردان کارتن خواب را در خیابان ها می بینیم و بی تفاوت از کنارشان می گذریم؛ چرا؟ آیا آنان شایسته کمک و دستگیری نیستند؟ و یا این ما هستیم که تغییر کرده و تبدیل به ربات هایی بی احساس گشته ایم؟

روزانه هزاران مورد از اینگونه زنان و مردان کارتن خواب را در خیابان ها می بینیم و بی تفاوت از کنارشان می گذریم؛ چرا؟ آیا آنان شایسته کمک و دستگیری نیستند؟ و یا این ما هستیم که تغییر کرده و تبدیل به ربات هایی بی احساس گشته ایم؟

به راستی اخلاق های نیکوی ما کجا رخت بر بستند و به کدامین سیاره راه شیری کوچ کردند و ما را با یک مُشت اخلاق های زشت و ناپسند و ضد انسانی تنها گذاشتند؟ آیا ما، ملت ایران، آن دسته از کردارهای زیبا و دلنشین و انسانی را فراری دادیم و یا خودشان امید شان را نسبت به بهتر شدن ما را قطع کرده و صلاح دیدند تا ما را با خودِ ترسناک مان تنها بگذارند؟

  • ramin1974

    حالا بایدبنیشینیم وبه حال خود وجامعه ایران اشک تمساح بریزیم ازقدیم گفته اند:خودکرده راتدبیرنیست.اما اینکه چرا وضع مردم ایران به این حال رسیده تمام ازسرجهالت ونادانی وبی خردی است مگراستادکسروی۷۰سال پیش به این گمراهی ها دادبرنیاوردولی کسی گوش شندائی نداشت.این ایران ومردمش دچارهمان طاعونی شده اندکه امروزمردم کره شمالی ازسرنداشتن غذا یکدیگررامی خورند.ایا مقصرکیست مگرنه همان مردم ان جامعه هستند؟تدبیراندیشیدن وصحبت درمورداینکه وضعیت کنونی ایران به کجا میرسدامری بدیهی است ونیازی به مباحثه ندارد.همان راه دیمداری وبدبختی تا اخرادامه داردوتغییری رخ نخواهدداد.مردمی که بجای رفع مشکلات اجتماع خود پول خودرا صرف سفربه مکه ومدینه می کنند.گوئی این مردم خوابندوکور.

  • Kambis

    melati ke akse emamo dar mah bebine hala moteasefaneh bayad in baharo ham bepardazeh, cheshme roshanfekrane 33 sale peyshemon roshan!

  • Ytrezaer

    budapest 2010

    az mast ke bra mast haji!

  • Sghiassi_fhc

    بولدوزرها برای از بین بردن طبقه متوسط و فقیر دنیا بکار افتاده شده اند. خاورمیانه با فرا افکنی تفرقه خشم تعصب های کور و جهل و تمامیت خواهی ها مردم را بجان هم می اندازند در صورتیکه در مثلا آمریکا تفرقه افکنی جرم است در کشورهای خاورمیانه عملی قانونی است که کسانی را صرف بخاطر به دنیا آمدن در یک خانواده اقلیت مورد آزار و تبعیض قرار دهند. مثال آن کشتار دگر اندیشان و بهاییان و یا صوفی ها هست که هیچ حربه و یا اسلحه ای برای جنگ به دست نگرفته اند ولی مورد آزار و تبعیض قرار میگیرند. نظری به ادیان ابراهیمی که خاورمیانه عملا زادگاه همه آنها بوده است می اندازیم. متاسفانه تعصب و جهالت بر خرد گرایی حاکم شده است و مشگل ها با دیدی علمی باز بینی نمیشود. حضرت آدم و حضرت حوا طبق روایت های قرآن کریم و انجیل جلیل لخت بودند و هیچ پوششی خداوند در هنگام خلق این شاهکارش بر تن آنان نکرده بود.
    و بارها در کتابهای مقدس آمده اند که آنان لخت مادر زاد نزد خداوند زیست میکردند تنهای هنگامیکه از میوه ممنوعه خوردند از لخت بودن خود شرمگین شدند و از برگهای درختان برای پوشانیدن قسمت های سکسی بدنشان استفاده کردند که به عربی ستر عورتین میگویند یعنی پوشاندن آلتهای تناسلی مرد و زن و شاید عقب که در هر دو جنس کم بیش شبیه هم هستند. حالا شما فرض کنید که با برگهای درختان چطور آنان میتوانستند که مثلا چیزی شبیه به حجاب اسلامی داشته باشند واضح است که برگها براحتی از روی آلات تناسلی آنان می لغزیده و آن را در برابر چشمان دیگری برهنه مینموده پس دیدن آلات زنانه و مردانه و عقب و سینه های حضرت حوا نمی توانسته مثل امروزه پوشیده باقی بماند. از نظر آن دسته از دوستان که شنای زنان با مردان را حرام میدانند درحالیکه آنان در لباس شنا پوشیده شده اند تصور برهنگی کامل حضرت حوا و حضرت آدم باید روشن باشد؟ با قوانین حضرت محمد هر دوی آنان کاری ناشایست انجام میدادند ولی آیا چاره ای دیگر هم داشتند آنان که در آن زمان ساختمان و توالت و اتاق خواب نداشتند پس بنابراین پس از تولد فرزندان آنان عملا در میان چشمان کنجاو فرزندان خود عشقبازی میکردند و جماع می فروند .
    روشن است که فرزندان بالغ آنان هم با درنظر گرفتن شوق جنسی چقدر مورد تحریک قرار میگرفتند که درآن هنگام شاهکار خلق شده حضرت یزدان یعنی حوا و آدم در برابر دیده گان فرزندان خود عشقبازیهای طولانی میکردند؟ این بود که حضرت یزدان به آنان فرمود که خواهران وبرادران و فرزندان شما هم میتوانند که با هم ازدواج کنند که همانطوریکه روشن است در آن زمان محضر عقد نبوده است بلکه تنها شاید اجازه پدر مادر به معنی ازدواج بوده است باز از نظر قانونهای حضرت محمد آنان زنا کار و تجاوز جنسی به محرم ها می بایست عملا سنگسار میشدند؟ بعد هم کشتن برادر توسط برادر و حسادت ظلم و ستم و تمامیت خواهی ها که به آن آفرینش شاهکار خداوندی اضافه شده است. با این مثال تاریخی که مورد قبول کتابهای مقدس هم هست باید متوجه بشویم که باشرایط زمان و مکان قانونها هم ممکن است تغییر کنند؟ همانطوریکه هرچه که در زمان حضرت آدم روا و جایز بود در دوره های بعدی تغییر یافته است؟ اگر به طیف مردم زمانه توجه کنیم متوجه خواهیم شد که بنا بر شرایط زمان و مکان قراردادها و معیاریهایی گوناگون بوجود آمده است. مثلا آقایی که اکنون در افعانستان زندگی میکند ویک مسلمان متعصب است که همه را جز خودش و گروهش کافر میداند و برداشت خودش را قانون تعریف میکند و بقیه را لایق کشتن میداند اسلام طالبانی و یا برداشت اسلام نظیر اسلام ترکیه ای؟ که باهم عملا در تضاد هستند. اگر همان آقای متعصب مسلمان در یک کشور دیگر و در یک خانواده مثلا مسیحی متعصب به دنیا آمده بود معلوم است که مسلمانان را ملحد کافر شیطان پرست گمراه می نامید؟
    از آزادی جنسی بی پروا نظیر آنچه که در آفریقا هست و شاید موجب بروز مرض ایدز هم شده تا در کیسه کردن و سرکوب دختران و زنان در کشورهای اسلامی تندرو ؟ کدامش حق است و درست؟ در آفریقا مرد به جانب زن میرود دست اورا میگیرد و با او زفاف میکند بعد از اینکه دختر حامله شد حتی پدرش اینکار را طبیعی میداند و از او حتی نمی پرسد که پدر کودکی که در شکم داری کیست؟ در صورتیکه در کشورهای مسلمان تندرو پدر سعی میکند که دختر خود رابکشد و داغ ننگ را پاک کند؟ اکنون هم در جامعه های اسلامی اسلام های متفاوت تا تندورهای ضد اسلامی کم بیش فعال هستند که تمامی کاستی ها را از چشم دین می بینند و میخواهند بجای آزادی دین آزادی از ادیان الهی داشته باشند. اگر شما به روزنامه اینترنتی فضول محله سری بزنید از دین این گونه ناله ها آگاه خواهید شد از آن طرف قضیه هم اگر به فیس بوک سری بزنید و دنبال سایت هایی نظیر اسلام و حتی جوانان بین المللی افغانستان بگردید آن ور قضیه برایتان روی مونی تور خواهد آمد که حتی شنا کردن با مایو دختری با پدرش را معاشقه آب بازی و غسل بازی می پندارند و آنرا بشدت محکوم میکنند. درحالیکه در غرب و بسیاری از کشورها دختران و زنان آزاد هستند که هر پوششی که میخواهند برتن کنند در کشورهای تندروی اسلامی به آنان حجاب اسلامی اجباری تحمیل میکنند که در بسیاری از موقع ها بهداشتی نبوده و مانع فعالیت بدنی و ورزشی دختران وزنان میشود؟
    متاسفانه در این میانه اخلاق و انسانیت قربانی شده است ؟ اکنون این یک موضوع بسیار روشن است که غرب برای منافع خود از شوروی سابق که اکنون ازهم پاشیده است به دست برادران مجاهد اسلامی ما اسلحه داد تا برادران دیگرشان را که مثلا شیفته مرام کمونیست شده بودن کشتار کنند. بعد هم با فروپاشیدن شوروی سابق اینان را به امان خدا با اسلحه هایی که بدست آنان داده بود رها کرد و برایش دیگر فرقی نمیکرد که اینان به برادر کشی و تمامیت خواهی و ظلم جور ادامه دهند. همانطوریکه میدانید تمامی مثلا قهرمانان ضد استعمار استحمار ضد امپریالیست ضد کمونیست بعد از پیروزی خودشان تبدیل به اژدها و هیولا هایی خون آشام شدند که خودشان را در مسند قدرت و خداوند گاری می دیدند و از مردم اطاعت محض میخواستند و با ثروتهای ملی به عیش نوش و شهوت رانی و فساد پرداختند مردم را از کشورهایمان آواره کردند که به شرق و غرب پناهنده شوند و کارگران سطح پایین آنان شوند. مردم غرب از این مهمانان مثلا مسلمان ناخوانده دلخوشی ندارند و آنان را دوست ندارند منتهی قانون به آنان اجازه پرخاش نمی دهد ولی تا آنجاکه بتوانند زیر آب مسلمانان را میخواهند بزنند و سرمایه هایشان را قانونی غارت کنند و به روز سیاه آنان را بنشانند؟ به غیر از تعداد کمی ثروتمندان و بسیار با هوشان که جذب کارهای خوب میشوند بقیه تحصیکرده های دنیای سوم به کارگری فروشندگی و یا دلالی و مغازه داری مشغول هستند در صورتیکه آنها در کشورهای خودشان پزشگ استاد دانشگاه امیر ارتش و مهندس بودند و درکارهایی بخدمت مشغول بودند که برای جامعه شان بسیار سازنده و مفید بود آنان با آوردن سرمایه خود عملا اسیر سیستم استعمار گر شدند .
    سرمایه هایشان با تورم ویا ضدتورم غارت شد و خودشان هم اگر بی خانمان نشدند کارگران بدنی گردیدند. آن تعداد از جوانانی که در داخل کشور ماندند نیز به نوعی شست شوی مغزی داده شده به انحراف کشانیده شدند از دلال وسایل ممنوع گرفته تا متعصبین مذهبی که بمب گذاریهای انتحاری می کنند تا رشوه خوران دزدان و غارتگر درجه سوم و چهارم و خرده فروشان مواد مخدر و قاچاقبران و غیره؟ امثال آدمهای ثروتمندی نظیر بن لادن که ادعای میکرد که میخواهد به مسلمانان عزت و اعتبار بدهد باید می فهمید که جنگهای امروزه جنگهای سیاسی و اقتصادی است و آنکه بیشتر میداند و علم بهتری دارد پیروز است نه آنکه میخواهد با اسلحه های دیگران جهاد کند؟ مردم خاورمیانه گرسنه روی دریای نفت خوابیده اند زیرا قهرمانان ملی و ضد استعماری آنان ثروتهای آنان را دزدیده و یا با آن میلیاردها دلار اسلحه های از رده خارج شده را خریده اند تا بر سر همان ملت بکوبند و همان ملت را بخاک سیاه با سرمایه چپاول شده شان بکنند؟ شاید شما هم بدانید که تجارت مواد مخدر از تجارت نفت سود آور تر است و تجارت مواد منفجره و جنگی به تنهایی از تجارت بقیه اقلام تجارتی پول ساز تر است و اگر به آن تجارت بیمه را هم اضافه کنیم که همراه با بانکهای غرب تمامی ثروت مردم را غارت میکنند آنوقت متوجه خواهید شد که دنیا در سر انگشتان کسانی میگردد که تفرقه را نهادینه کرده اند و از آن تریلیونها دلار سود می برند. بسیار روشن است که در این ماجری مردم طبقه فقیر و متوسط غرب و شرق هم از قربانیان هستند؟
    مثلا مردی مدت چهل سال کار کرده و تمامی پس اندازش را در پیش قسط خانه ای میگذارد خانه ای که مثلا سی در صدش را نقد پرداخته ناگهان سقوط پنجاه در صدی میکند و تمامی سرمایه وی غارت میشود و چون نمی تواند قسط خانه را بسبب موقعیت اقتصادی بدهد همان خانه به یک سوم قیمت به شخص ثالثی فروخته میشود و آن شخص خانه خراب و یا بی خانمان میشود؟ اگر ما به یک اصل که احترام به عقاید و باروهای دیگران هست اعتقاد داشته و آنرا عمل کنیم و خود را عقل کامل و مرشد واحد و علامه دهر ندانیم و قبول کنیم که همه چیز را همه گان دانند و به بی دانشی خود اقرار داشته باشیم مسلم است که بسیاری از مشگل ها حل خواهد شد تا به آنجا رسد دانش من که بدانم که هنوز نادانم ما نه از اسرار طبیعت آگاهی کاملی داریم و نه علم ما به آن حد رسیده است که تمامی مجهول هارا بدانیم و یا قدرت حل آن را داشته باشیم پس بهتر است که به دیگران که معیارها و دانشهایی دیگر هم دارند بجای با تعصب و تمامیت خواهی و خود خواهی نگاه کردن با دیده احترام نظری برکنیم؟ آنچه که مردم ما بایست بدانند این است که با تفرقه نفرت پراکنی تنها آب به آسیابان دلالان و سازندگان اسلحه و مواد مخدر و شرکتهای بیمه ریخته ایم و این همه ما هستیم که درنهایت بازنده خواهیم بود. سرمایه داران میلیاردی و عوامل آنان از همین اختلاف ها و برداشتهای غیر علمی و تمامیت خواهی های ما همراه با تعصب و چهل ما سو استفاده کرد و سرزمین مارا آزمایشگاه های مواد مخدر و مواد منفجره خود قرار داده با دادن اسلحه به دست جوانان ما آنان را در خط سود خودشان رهبری میکنند؟ کسانی نظیر آقای بن لادن عملا بازار یاب اسلحه آنان است اگر او راست میگفت که عزت مسلمانان را میخواهد بایست کاری برای جوانان بی دانشگاه بی پوهنتون بی کار بی مسکن بی همس دختران که خود سوزی میکنند بچه های خیابانی بچه بازی بچه پوشی جهل عمومی میکرد.
    یا مدرسه و بیمارستان باز میکرد تا از درد رنج مردم ما بکاهد شیوخ میلیارد عرب که در حمام های تراشیده شده از عاج فیل غسل جنابت میکنند و در کاخهای تلا زندگی میکنند و در آغوش دلبران بین المللی خودشان دفع شهوت میکنند بایست با آن پولهای دزدی شده از مال ملت برای آن ملت وسایل و کارخانه تولید میکردند؟ که چه خوش گفت سعدی شیراز که سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند یا مولای اخلاق که گفت ای بی خبران کجایید کجایید محبوب در اینجا ست بیایید بیایید توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی ای دوست بر جنازه دشمن چو میگذری شادی مکن که برتو هم این ماجری رود؟ که سراپرده یگانگی در عالم بپاشده است به چشم بیگانگی درهم ننگرید که همه شما بار یک دارید و برگهای یک شاخسار گلبرگهای یک گلبن زن مرد مانند دوبال یک پرنده اند که اگر بالی حرکت نکند پرنده بینوا از پرواز می ماند؟ این همه جنگ جدل حاصل کوته نظری است چون دورن پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است دین اگر سبب نقاق کدورت و دشمنی شود بی دینی بهتر است که دین برای آرامش و آسایش بشر از طرف خداوند فرستاده شده نه باری جنگ آدمکشی و نفرت و عذاب؟ بطوریکه امروزه آنان که از دین زیانهای دیده اند پیکان خود را به آن نشانه رفته اند درخت دوستی برنشان که ثمر گهربار دارد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد. می بخود منبر بسوزان مردم آزاری نکن ؟ شیخ می گشت با چراغ گرد شهر که از دیو دد ملولم او انسانم آرزوست؟ تو ک –ر را دیدی ولی کدو را ندیدی اشاره به داستان مولوی که خانم خانه ک –ر خر را دید ولی کدویی که کنیز استفاده میکرد ندید؟ و هلاک شهوت خود گشت و مرد؟

  • Sghiassi_fhc

    آشی که در دنیای سوم پخته اند: داشتن تعصب و تفرقه و نداشتن همدلی ؟ اگر شما روزنامه های حتی اینترنتی را بخوانید خیلی روشن متوجه خواهید شد که هرکس در هر موقعیتی ساز خودش را میزند خودش را علامه دهر و عقل کل میداند ودیگران بایست از وی پیروی کنند.متاسفانه با این وضع دوراه باقی می ماند یا تظاهر و یا کناره گیری؟زیرا تعصبهای کور غیر علمی همراه با تمامیت خواهی و نداشتن دید وسیع علمی و اجتماعی باعث میشود که ما به مشگل هایی برخورد کنیم. جوانی که تحت تاثیر چند شیاد و یا متعصب های بی ریشه قرار گرفته است چشمان خود را بر روی همه مشگل ها و همه کمبودها می بندد و تنها به یک موضوع فکر میکند. نمونه هایش را در اجتماع می بینیدپاشیدن اسید به چهره دختری که حاضر نیست با او باشدکشتن دختر دیگری در روی پل که از او فرمانبرداری نمی کند و شاید هزاران اتفاق نظیر این در کشورهای دنیای سوم که تمامی آنها ثمره جهلخود خواهی تمامیت طلبی است و هیچکس این جوانان را به نسبی بودن معیارها متوجه نمی سازد باحتمال برای اینکه منافع غارتگران در همین داشتن تعصبهای کور و تمامیت خواهی ها و عقل کل بودنها جوانان ماست؟ما مشگلهای اصلی را کنار گذاشته ایم و تنها به تظاهر جانماز آبکشی و موضوعهای فرعیمی پردازیم.

    حسادت و نداشتن حس همکاری و کارهای گروهی تنها به فکر منافع خصوصی و آنی بودن نیز بر این مشگل ها افزون میگردد.ما بدون در نظر گرفتن شرایط و محیط و نوع تربیت و معیار ها به دیگران می تازیمو دیگران را محکوم وخود را حاکم فرض میکنیم و عقلهای کل؟ برای روشن شدن مطلب برایتان چند مثال می نویسم.در کشورهای ما متاسفانه به علت نداشتن دانشگاه ها و مدرسه های فنی و علمی کافی و نیز کمبود کار بسیاری از جوانان ما فکر میکنندکه میتوانند در سراب آمریک و یا اروپ مشگل های کشورهای خود را نداشته باشند. شاید اگر کشورهای ما رهبران دلسوز و مدبر و مدیر میداشت بسیاری از مشگل ها تا کنون حل شده بود ولی متاسفانه همان خود خواهی و تمامیت طلبی که در نزد ما در فقیر و غنی بی دین و با دین نهادینه شده است اجازه نمیدهد که ما هم کشورهایی پیشرفته تر داشته باشیمباز البته انتقاد کاری آسان تر از کار کردن است.باحتمال رهبران هم با مشگل ها و مسایلی درگیر هستند که توان آنان را می برد حتی اگر مردمی و دلسوز باشند؟آنچه بیشتر من متوجه شده باشم و شاید خیلی هاهم به آن برخورد کرده باشند این است که ما همه چیز را از دید خود و بطور مطلق می بینیم. ادیان الهی هم عوض اینکه برای رهایی ما بخدمت گرفته شوند بیشتر بر این اختلاف ها توسط شیادان دینی بکار گرفته میشوند و بر آتش تفرقه و ظلم می دمند.وما اگر بخواهیم خودمان باشیم ممکن است منفور عده ای شویم؟

    اگر دقت کنید که جوانان ما که به غرب و یا شرق هم برای فرار از کمبود ها میروند دچار مسایلی دیگری هستند که آنان را تامرز خودکشی هدایت می نماید.نمونه اعلان شده اش خودکشی فرزندان شاه ایران است که با داشتن هیچگونه عیب ونقصی از لحاط بدنی و یا حتی تحصیلی و باداشتن امکان هایی بیشتر از هر نفر دیگر خود را از بین برده پرپر گردیدند.حالا به فریاد آن جوانی که نهپول کافی داردنه هوش سرشار و نه زیبایی چندان برسید که بایست با چه مسایلی درگیری داشته باشد.و راه بازگشت ها هم بر روی بسیاری از آن بسته استخود کشی چندین دانشجوی بسیار موفق من که از بهترین دانشگاههای اورپا و یا آمریکا نیز فارغ تحصیل شده بودند بایست زنگ خطری باشد که ما باید به آن گوش کنیم.شاید حدود چهل میلیون از مردم نخبه و یا تحصیکرده دانشگاهی کشورهای دنیای سوم در کشورهای غرب و شرق به دریوزگی آمده اند. اگر آن تعداد بسیار باهوش و بسیار ثروتمند را کنار بگذاریم بقیه کم بیش با مشگل هایی دست پنجه نرم میکنند.مثال دیگرش خودکشی صادق هدایت نویسنده توانایی است که با برخورد احتمالی با همین مشگلها به زندگی خود خاتمه داد درحالیکه خواهر همسر نخست وزیر ایران بود و خانواده ای سرشناس داشت. اگر به این چهل میلیون آواره به دریوزگی آمده کشورهای دنیای سوم که نظیر آن جوانان ایرانی هستند که در یونان دهان هایشان را دوخته بودند ویا مردم و هم میهنان افغانی که در پارکهای یونان زندگی میکنند و توسط ملی گرایان افراطی یونان مورد ضرب شتم قرار میگیرند تا شلیک تیر به چهره دیگری در آمریکا و… را مورد نظر قرار دهیم شاید بعد این مشگل روشن شود.حتی دانش آموخته گان موفقی در کشورهای دنیای سوم که به سبب تمامیت خواهی دیگران مجبور به کوچ شده اند نیز دردناک است.این دیگر افسانه نیست که ما شاید همان حدود چهل میلیون نفر از جوانان کشورهای دنیای سوم را به اعتیاد کشانیده ایم و اگر جمعیت بیکاران را نیز حدود چهل میلیون دیگر بگیریم و گرسنه گان و بیماران را هم به آنان اضافه کنیم درصد بالایی از مردمان کشورهایمان با محرومیت و ظلم روبرو هستند.

    اینها دیگر افسانه نیستند که کودکان خیابانی ما تعدادی بسیار بالا هستندزنان ودختران ما که خود سوزی میکنند نیز شمار اندکی نیستند.فساد فحشا و رشوه خواری هم مرضی همه گیر دارد میشودخودارضایی جوانانی که امکان ازدواج ندارند نیز مشگلی بزرگ است که با پرخاشگری آنان آغار میشود و این امیال سرکوفته شان شاید آنان را تا حد جنون و کشت کشتار سوق دهد. آنان که شجاعت دارند مستقیم با دستگاه روبرو شده به مبارزه می پردازندیا کشته میشوند یا به زندان میروند ویا فراری میگردند و آنان که این شجاعت را ندارند پدر و مادر بیچاره را مورد حمله قرار میدهند و آنان را به زور وادار میکنند که راهی که آنان میخواهند بروند ولو اینکه اشتباه باشد.شاید رشوه خواری و گرفتن پولهای غیر قانونی که متاسفانه اکنون نهادینه شده است راهی زورکی باشد که به بسیاری از آنان تحمیل شده است.در این راه شیادان مکتب های اجتماعی نظیر کمونیست و یا کاپیتالیست و یا شیادان مذهبی نیز به آتش این مشگل ها دامن میزنند. سرکوب غیر طبیعی آرزوهای عشقی و جنسی نیز مشگل دیگری است که به ما تحمیل شده استو این سرکوب همانطور که گفته بودم تا حد جنون ممکن است پیشرفت نمایددر هنگامیکه در دانشگاه درس میدادم بسیاری از دانشجویان بمن دوستانه میگفتند که از همبستری با همسرشان نفرت دارند؟

    و از هم بستری با آنان خود داری میکنند.حالا جوانانی هستند که درتحت تاثیر همین فشارهای به پرخاش گری و نفرت پراکنی دست میزنند.اگر ما بخواهیم آن دسته از مردم سالم آمریکا و اروپا و نوع زندگی آنان را با مردم کشور خود مقایسه کنیم شاید راهی برای بیرون آمدن از بسیاری از مشگلهای ما باشداول آزادی انتخابکه هرکسی بخواهد مثلا حجاب داشته باشد و هرکسی که نخواهد نداشته باشدهمانطوریکه ما میدانیم در کلیسا ها اوضاع بکلی فرق کرده استاز نور زیبایب موسیقی کر و آوازهای دسته جمعیپوشیدن لباسهای زیبا استفاده میشود و زن مرد در کنار هم به دعا و مناجات مشغول میشوندآیا بهتر نیست که مسجدها هم از این نظریه استفاده کنند و اجازه بدهند که دختران همراه پدرانشان و مادران همراه پسرانشان به مسجد بروند وروی صندلیبنشینند و از گفتارهای علما و فضلا استفاده کنند؟یادم هست که یک پدر آلمانی به پسرش میگفت سیگار نکشولی اگر تصمیم گرفته ای که بکشی آن کار را پنهانی نکن.خودتان میدانید که امیال جنسی در جوانان بسیار شدید است و سرکوب آن عملی نمی باشدو جوان را به راه های بسیار بدتر می کشاند.خود ارضاییهم جنس بازیبکار گرفتن حیوانانو یا حتی تجاوز به کودکان و افراد مثلا محرم از مشگل هایی هست که در پی آن ممکن است نمودار گردد پس آیا بهتر نیست که زنان و مردان چنانچه مایل باشند با هم معاشرت های سالم داشته باشند تاهم راحت تر بتوانند همسر آینده خود را پیدا کنند و هم از مسایل جنبی درامان باشند.

    جوانی که شنای پدری با دخترش را در استخر محکوم می کند و دختر را برهنه می خواند در حالیکه مایو یک پارچه پوشیده است نیز یک نگاه افراطی است که مردان بجای پاک کردن افکار و نگاه خود ترجیح میدهند زنان ودختران را محدود کرده آنان را به کیسه هایی نظیر برقعه بفرستند.زنان هم مانند مردان انسان هستند و باید شرایطی مساوی داشته باشند.همین جوان اگر در خانواده ای مثلا بی دین به دنیا آمده بود مسلم است که یک بی دین افراطی بود در صورتیکه همانطور که گفتم معیار ها متفاوت است و ما نبایست معیار خود را به دیگران تحمیل کنیم.تازه حتی از دین اسلام هم برداشتهایی متفاوت انجام شده است و این درست نیست که برداشت ما درست و برداشت دیگران اشتباه باشد. و این نوع جوانان چشمان خود را به روی مشگلات اصلی بسته اندو تنها به یک نقطه خیره شده اند و آن هم نگاه همراه با شهوت به زنان ودختران مایو پوش است که آنان را برهنه می نامند و تنها فکر خود را ارج می نهند در صورتیکه مثلا از دین اسلام سعدییا حافظمولانا و عطارابن سینا و منوچهری برداشت های مترقی داشته اند و دیگران برداشتهای ساده لوحانهیک زن زن است و زیباست و تحریک کننده حتی اگر در برقه و چادر پنهانش کنید.اکنون هم افکار تند بی دینی و مقصر دانستن دین در بین بسیاری از جوانان ما رخنه کرده است و فکر میکنند تمامی مشگل ها بر گرده دینها الهی هست . در صورتیکه مشگل در خود خواهی ماجهل ما نادانی مانداشتن مطالعه کافی ماخود پسندی های ماتمامیت طلبی های خودماست و عقب افتادگی ما محصول همان تربیت ناقص ماست و به اصل دین کاری ندارد.

    آنچه که مسلم است استعمار بین المللی و استحمار وابسته به آن از این تعصبها و تمامیت طلبی ها و از این جهل ها و دید های کوتاه بین سو استفاده کرده جوانان مارا برعلیه همدیگر آرایش داده به دست آنان تفنگ و گلوله میدهند تا به کشتار هم بپردازند و صحنه برای غارتگریهای آنان باز باشددیکتاتور هایی ابله و خود خواه و تمامیت طلب را برگرده ملت های سواره میکنند و از آنان حمایت میکنند تا مردم را در غفلت و نادانی غرق نمایند تا با تفرقه بتوانند براحتی ثروتهای ملی مارا همراه با همان پادوهای وابسته خود غارت کنند. مشگل های اصلی را به حاشه میرانند مثل نداشتن کار و امکان تحصیل و غارت فساد ودزدی و بچه بازی خود سوزی زنان و… یک مشت جوان خود ارضا را تحریک میکنند و مغز آنان را پر از شهوت میکنند تا بهرکه و بهر کس تنها با نگاه شهوانی بنگرند و همه مردم را با دیده بیمار گونه نگاه کنند. زن را برای آنان از حالت یک دوست یک خواهر بیرون می شکند و تنها بصورت یک محرک شهوانی نشان میدهند که بایست خود را بپوشاند تا ایشان تحریک نشده به خود ارضایی زنی بیشتری ادامه ندهند؟حالا اگر همین جوان مثلا مقدس خود ارضا در خانواده ای بی دین به دینا آمده بود چه بود؟ به امید روزی که عشق و محبت کار و تلاش دوستی و علم جایگزی این مشگل ها بشود و ما به رهبران واقعی خود نظیر مولوی بلخیسعدیحافظ تاسی کنیمنه دنباله رو شیادانی باشیم که منافع ابر قدرتهای فاسد را رهبری میکنند و آب به آسیاب دشمنان خود بریزیم که میخواهند اسلحه های خود مواد مخدر خود مواد منفجره خود را با قیمتهای خون ما بما بفروشند وشرکتهای چند ملیتی شان تمامی ثروتهای ملی مارا غارت کنند شرکتهای بیمه و شرکتهای غارتگر دیگر. لطفا تمامی مطلب را بخوانید بعد جوابی حکیمانه بدهید شاید بتوانیم به مردمان محروم خود خدمت کنیم و از این نفاق ها تفرقه ها بکاهیم و مبنای علمی داشته باشیمنه تعصبی و جهلی؟

    خداوند زن را زیبا خلق کرد تا مرد از تنهایی بدر آید. حضرت حوا لخت بود حجاب اسلامی نداشت؟ من در اروپا تحصیل کرده ام و خود بخود با فرهنګ اینها آشنایی دارم اینان هم مارا التبه متعصب هایشان شیطان پرست و فاسد می پندازند آیا حق دارند؟ سعی کنید قرآن و کتابهای تمدنی اسلامی را بخوانید و بیشتر مطالعه کنید که ګفته اند ای همه جنګ جدل حاصل کوته نظری است چون دورن پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است اګر شما در یک خانواده بودایی بدنیا آمده بودند طوری دیګر بودید آیا اینطور نیست دین اسلام دین فضیلت تقوی پاکی و عفو و بزرګواری است نه دین کشت کشتار و تعصب ها و خرافه ها . زن تنهای وسیله کسب شهوت و خالی شدن آن نیست زن دوست است مهربان است زیبا است کمک است باهنر است حامی است مادر زن مرد برابرند و الطب العلم فرضیه علی کل مسلم و مسلمه ادیان الهی هم همه برای رستګاری بشر آمده اند مثلا چه عیب دارد که دختران ما هم همراه پدرانشان به مسجد بروند و کنار هم بنشینند؟ آیا این یک عمل جنسی است ؟ حضرت علی فرمود فرزند زمان باشید و با علم و دانش بجلو بروید من آنچه شرط بلاغ است با تو میګویم تو خواه از سخنم پند ګیر خواه ملال سعدیا مرد نکونام نمیرد هرګز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند بزرګش نخوانند اهل خرد که نام دیګران را به زشتی برد؟ کمی حافظ مولوی سعدی بخوانید شاید دید وسیع تری بیآبید.
    Rohullah Neda
    آقایی هیچگاهی در دین مبارک اسلام نیامده که با دختر جوان خود یکجا با تن برهنه در یک حوض آب بازی کنید. آقای فرید راست گفته بود که شما مسلمان گونه ای عیسوی صفت هستید و هیچ فرقی با کفار ندارید. چون حضرت محمد (ص) فرموده است که تعقیب کردن کار هرمردمی در روز قیامت در صف همان مردم می ایستند . پس شما از این مزخرفات و انحراف از دین اسلام دوری جسته و از اسلام اصیل از اسلام چهارده صد سال قبل پیروی کنید نه از آن اسلامی که شما نامیده اید .
    البته لخت منظور ایشان با مایو است ؟ بامایو شنای حتی یک تکه لخت حساب میشود
    برهنه یعنی با مایو یک تکه؟

    درست است که خداوند (ج ) زن را زیبا آفریده اما زیبائی اش بخاطر به نمایش گذاشتن نیست داشتن شرم و حیاء برای یک زن مسلمان یک امر ضروریست لااقل اگر حجاب اسلامی را رعایت نمیکنید از به نمایش گذاشتن جسم تان بپرهیزید . من هم دراروپا زندگی میکنم اما …این اجازه را هرگز به خانواده ام نخواهم داد ، زندگی کردن در بیرون از کشور به این مفهوم نیست که از فرهنگ و دین خود روگردان شوییم من منحیث یک افغان ابراز تاثر میکنم به این افکاری که شما داریداستاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟شاگرد: عروسی
    استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
    شاگرد: داماد
    استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟
    شاگرد: زن
    استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
    شاگرد: عروس میگیرم
    استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
    شاگرد : نوه استاد!
    ………