درمقاله هفته پیش بنام «بیست و دو بهمن می تواند روز به خاک سپاری رژیم جلاد ولایت وقیح و آزادی ملت بزرگوار ایران باشد”، ما دلایلی را که رژیم در حال ریزش است، برشمردیم و به هم میهنان خود از پیش شادباش گفتیم. بدبختانه ۲خطر بسیار بزرگی هم اکنون در پیش است که هر یک می تواند دهها سال دیگر کشور ما را به زیر سلطه استبداد نگاه دارد، ویا شیرازه کشوربه کلی از هم پاشیده شود:
نخست این که پیشاهنگان و رهبران کنونی مردم ایران، آن چنان در تار وپود مذهب فرو رفته اند و هرکدام به نوعی خردباخته دین و مذهبند، که به آسانی نمی توانند و نخواهند توانست کشور، مردم، آزادی، و آزادگی را ورای باورهای دینی بدانند.
این دوبزرگوار؛ موسوی و کهروبی که دوران نهضت خمینی را با آن همه جنایات، حق کشی، بی سیاستی، و کجروی اش دورانی با شکوه و طلائی می دانند، بی تردید، یورش تازیان و غارت گری و جنایات آنان به ایران و در حق مردم ایران را نیز موهبتی بزرگ می پندارند که مردم ناآگاه، بی ایمان، و گمراه ایران را به راه راست رهنمود ساخته است.
وقتی آقای موسوی نمی خواهد به ساختار رژیم دست بزند، و یا آقای کهروبی باتنفیذ ولی وقیح دولت غیر مردمی و غیر قانونی و غیر انسانی آقای احمدی نژاد رابه رسمیت می شناسد، ما دیگر در انتظار چه نشسته ایم؟.
به خاک و خون کشیده شدن جوانان ما، و سی سال غارت گری رژیم و پس رفتگی کشور، و خروش میلیونی مردم ایران چه نتیجه و سودی برای ما ببار می آورد؟ جابجایی یک آخوند با آخوند دیگر، ویا یک نیمه آخوند بایک نیمه آخوند دیگر؟.
حال، رژیم در ترفند آن است که در پشت پرده بااین دلاوران رستاخیز ما معامله کند، چند نفری بروند، و چند تنی بیایند. ولایت وقیح به همان شکل و یا به نامی دیگر برسر مردم ما همچنان تازی گری کند.
واما، اگر این دو بزرگوار به راستی در راستای مردم و خواسته کشور ما قرار بگیرند، میهن دوستی و مردم داری را در درجه نخست جای دهند، رژیم که خود رادر خطرفروکش و نابودی می بیند، امکان دارد دست به کارهای دیوانگی و احمقانه بزند تا کشور اسرائیل و آمریکا را ناچار به یورش نظامی کند. این آخرین ترکش و تیر خلاص رژیم خواهد بود که برای نجات خود از کمان خواهد کشید. هم اکنون رژیم باردیگر به آزمایش موشک هایی با برد زیاد پرداخته که بی گمان بهانه بیشتری برای حمله به اسرائیل خواهد داد. اینجاست که جوانان ما باید مانند این چند ماه کنونی هوشیار و آماده باش باشند، تا اکنون که موسم بهره گیری است از هدف، خواسته و شعار همه ما که حکومت ایرانی با آزادی اندیشه، بیان، آزادی اقوام گوناگون با آئین و آداب و رسوم متفاوت و آزادی کامل باورهای مذهبی با برابری و تساوی کامل میان همه آنان می باشد دور نشوند.
جوانان و همه مردم ایران نباید همانند اشتباهی که در سال ۱۳۵۷ شد، و آن چه را خمینی بادیکتاتوری در نام گذاری جمهوری فقط اسلامی، قانون اساسی اسلامی، مجلس اسلامی و بر پایی مجلس خبرگان کرد و همه آن ها را بدون در نظر گرفتن دیدگاه مردم و هویت وفرهنگ تاریخ کشورمان، به ما تحمیل نمود به امید آن که بعدها می توان آن ها راتغییر داد، بپذیرند و کوتاه بیاند.
نکته مورد توجه این که شماری از هم میهنان ساده اندیش ما ویا کسانی که با رژیم اعم از آخوند و سپاه یا بسیجی و یا بازاری وابستگی دارند در تلاش آنند که هم چنان حکومت اسلامی را به شکل و روش های دیگر بر سرپا نگهدارند. با کسانی مشورت می کنند و دشواری های کشورمان را ابراز می دارند که اینان نمی توانند و نخواهند توانست راهنمای درست و بی نظر برای لحظه حساس کنونی تاریخ کشور ما باشند.
آن ها تنها می خواهند کشت و کشتار و زدوبند آشکارای امروز در میان نباشد. ایران هم چنان کشور به اصطلاح اسلامی و شیعه اثنی عشری بماند، حسینه ها، مسجد ها، دیگ های پلو نذری، دسته های شکم پرور مفت خور تعزیه بر پا کن بر پابوده، و کشور در چند ماه سال غرق ماتم و اندوه بماند. آخوند وحاج بازاری روزبروز جیب و شکم های بزرگ خود را بزرگتر کنند و بر ریش من و شما مانند چند سده گذشته هم چنان بخندند.
حال گورپدر دیگر باورانی چون گروه تسنن، زردشتی، کلیمی، بهایی، ارمنی، آسوری، و گروهایی دیگرکه چه زجرها می کشند و چه دشواری ها و مشکلاتی را بر خود هموار می سازند که این ماهها و روزهای عزا که در واقع عزا و سوگواری زندگی آنان است نه شیعیان، پایان پذیرد و بتوانند باردیگر نفسی با آرامش بکشند، و جرات از خانه و کاشانه خود بیرون آمدن داشته باشند.