چندشب پیش شمرابن ذوالجوشن نماینده یزید ساکن جماران با تبختر، و غبغبه و دبدبه خاص همه آخوندها، بر منبری در مسجد بندرعباس جای گرفت و پس از شمردن کرامات و سجایای امام امت، یزید ابن معاویه خلیفه جماران، امام حسین را در حضور خود یافت.
شمر بر روی منبر (خطاب به امام حسین) – ای کافر ناسپاس، چرا ایستاده ای؟!، حالا که همه امت با یزید خلیفه مسلمین درجماران بیعت کرده اند، توچرا از بیعت کردن کوتاهی می کنی؟.
امام حسین- من با یزید بیعت نمی کنم. آنها که بیعت کردند، ساندنیست خور بوده اند. من خود را آماده جنگ با شما می بینم.
شمر- حالا که چنین است، تو و اطرافیانت خودتان تصمیم به خودکشی گرفته اید. پس آخرین حرفت را بزن.
امام حسین- ما مشکلی نداریم. ما همه نهار خود را که چلو خورش خوش مزه بود با کباب برگ خوردیم. ما بسیار تشنه ایم و تقاضای آب زیاد داریم.
شمر (بر منبر) – شما صدها مشک آب داشتید که می توانستید چند گله آخوند را سیر آب کنید. آب ها چه شد، و به کجا رفت؟!.
امام حسین- چون من امروز پس از شهادت به بهشت می روم، خود و اصحابم آب ها را صرف زدودن موههای زیر شکم خود کردیم و نوره کشیدیم.
شمر (با عصبانیت) – ای مردک، تو آب را از روی زن و بچه خود برگفتی تا صرف خودخواهی خود کنی؟. پس بدان که آب برای شما نیست.
امام حسین (با عجز و التماس)- ای شمر مهربان، تو که فامیل ما هستی، ما در خوردن غذای سفت و خشک زیاده روی کردیم و همگی تشنه هستیم، ما آب می خواهیم.
شمر- شما یا بیعت می کنید که در آنصورت حقوق و مزایای فراوان، با ارز زیاد در حساب بانک های خارج خواهید داشت، و یا باید آماده نبرد باشید.
امام حسین (با عصبانیت) – من تصمیم خود را گرفته ام (آنگاه در حالی که علی اصغر قنداق پیچیده را روی دست بلند می کرد)، ای یزید اگر به من آب خوردن نمی دهی، به این طفل شیر خوار بده.
شمر- ابداً این دستور امام خامنه ای است که ما به کسی رحم نکنیم. خود ایشان و فرزند گرامیشان آقا مجتبی هم بسیار بی رحم و آدم کشند.
یک بسیجی خیکی قلچماق (در حال رجز خوانی)- حالا که با یزید خلیفه جماران بیعت نمی کنی، ( اصغر قنداق پیچیده را از دست امام حسین گرفت، بالای سر برد و با یک حرکت چرخشی روی سر گرداند و به پره های پنکه بزرگ سقفی نزدیک کرد در نتیجه کودک ناتوان را قطعه قطعه کرد).
در این جا جنگ مغلوبه ای میان امام حسین و اصحابش از یک سوی و شمرابن ذوالجوشن و بسیجی های اطراف او در گرفت، و زنده مانده های اطرافیان امام حسین را به زندان اوین بردند که هم اکنون تحت شکنجه و امضای اقرار نامه اند.