ارج نهادن بیگانگان به فرهنگ ایران
خبر نامگذاری میدانی در شهر رم به نام فردوسی بزرگوار، موجب افتخار و بالیدن هر ایرانی خردمند است. فردوسی نه تنها به ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ودیگر کشورهای منطقه تعلق دارد، بلکه او را می توان یک چهره جاودانی و همیشگی جهانی دانست. شاهنامه اثر بزرگ فردوسی تا کنون به بیشتر زبان های زنده جهان برگردانده شده، و از روی آن داستان ها، نمایشنامه ها نوشته اند.
۲۵ اسفند ۱۳۸۸ پایان هزارهٔ سرایش شاهنامه بود که به این مناسبت، جشن جهانی هزارهٔ شاهنامه با حضور نمایندگان ۱۹۲ کشور عضو یونسکو در پاریس، فرانسه (مقر یونسکو) برگزار شد. همچنین آیین بزرگداشت هزارهٔ شاهنامه در کشورهای گوناگون از جمله برلین، آلمان برگزار شد.
حماسه آفرینان کشورهای دیگر
فردوسی برای تاریخ و کشور ما یک حماسه آفرین بوده، که در افکار و اندیشه هر ایرانی نقش آفرین است. بیگمان در کشورهای دیگر نیز هرکدام دارای چهره های درخشان ادبی و ملی می باشند که بدان هاافتخار می کنند. برای نمونه، شکسپیر را می توان نام برد که آثار و نوشته های او به زبان های گوناگونی برگردانده شده، نمایش نامه هایش همواره به روی صحنه می آید و نوشته هایش ادبیات غنی و پربار انگلیس و کشورهای انگلیسی زبان را در بر می گیرد.
گفتار سفیر تاجیکستان در باره فردوسی
حاتم علی اف، سفیر تاجیکستان در ایران، بر عظمت فردوسی تأکید کرد و در حاشیه کنگره بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خراسان رضوی، گفت: “امروز شاهد کنگره بزرگ و باشکوهی در بزرگداشت فردوسی بودیم که در این کنگره از کشورهای فارسی زبان، نمایندگانی حضور داشتند و بنده دیدم که در کشورهای اسلامی عالمان به شاهنامه فردوسی با سلیقه بسیار ظریف سیمای فردوسی را برای کل ملت به تصویر کشیده اند.” – او ادامه داد: “فردوسی خدمت های بزرگی به دنیا کرده که این باعث خشنودی ماست ..”.
می بینیم که کشورهایی مانند تاجیکستان به وجود فردوسی افتخار می کنند، از او تندیس های بزرگی می سازند، و نشست ها و انجمن های شعر و سخنرانی ترتیب می دهند در جایی که رژیم ایران تنها در اندیشه تازیان است و حتی در کنار قبر فردوسی از خراسان رضوی نام می برد.
بی توجهی دولت های ایرانی نسبت به مقام فردوسی
بی تردید آنچنان که شایسته مقام و منزلت فردوسی است و جهان در برابرش سر تعظیم فرو می آورد، در کشورمان نه از سوی مردم، و نه مسئولین کشور بدان توجهی نشده است. سوای آن که نام فردوسی بر چند خیابان شهرهای کشور گذاشته شده و گهگاه در محافل ادبی و میان خانواده ها به شاهنامه خوانی پرداخته می شود، تلاشی برای شناساندن هرچه بیشتر این حماسه سرای بزرگ میهنی به جوانان به کار نرفته است.
به عنوان نمونه از جشن هزاره فردوسی در سال ۱۳۸۸ در ایران تازی زده و با وجود رژیم ضد ایرانی خبری نبود، ولی در پاریس از سوی یونسکو ۱۹۲ کشور شرکت نمودند. آرامگاه فردوسی با چنین بی توجهی نیز در خور مقام شایسته او نبوده، و کمترین پاسخی به خدمات گرانبار این فرد فرزانه و میهن دوست داده نشده است.
سکوت در برابر ظلم و ستم بی رویه
ننگ بزرگی که بر دامن هر ایرانی باقی میماند و موجب این بردگی ما شده است، سکوت در برابر ظلم بی رویه، تصویب های غیر ملی، و اقدامات ضد ملی رژیم است. رژیم به دلخواه خود به ساختن قبر مردگان تازی و زینت بخشیدن بدانان می کند، از بناهای تاریخی و آرامگاههای بزرگان ایران سرباز می زند و یا نادیده می گیرد، حتی در تخریب و ویرانی آنها می کوشد.
بزرگراهها، خیابان ها، میدان ها را به نام جنایت کاران و دشمنان تاریخ کشورمان، مانند آیت الله کاشانی، شیخ فضل الله، آیت الله مطهری، آیت الله خمینی، خراسان فردوسی را به خراسان تازی منش رضوی، شهر سناباد را بنام مشهد، شاهی را بنام قائم شهر، خیابان پهلوی را به نام مسخره تازی ولی عصر، و بسیاری دیگر چندش آور و موجب ننگ و نفرین هر ایرانی شرافتمند است. در برابر همه این خیانت های رژیم، ما ساکت ماندیم و نام های خیانت بار داده شده را همواره بر زبان می آوریم و تکرار می کنیم.
نکته پایانی
بسیار جای اندوه و تأسف است که رژیم های مسئولیت ناپذیر و بی تفاوت این کشور، همه انرژی و سرمایه های ملی را صرف ساختن و پرداختن به آرامگاههای تازیان در این کشور مانند امام و امامزاده نمودند، و از پرداختن به قهرمانان، نویسندگان، چکامه سرایان، و بزرگان فرهنگ و ادب کشورمان غافل ماندند.
بازهم موجب نهایت اندوه و تأسف است که استان خراسان به نام یک تازی ثبت شده، و همه امکانات در راه ساختمان آرامگاه وی و مزدوران وابسته به او به کار رود، در حالی که فردوسی در گوشه ای دور افتاده، فقیرانه و در نهایت بی احترامی در جایی به خاک سپرده شود که از دیدگاه جهانی به دور مانده باشد.
هنگامی که می بینیم در سرتاسر تاجیکستان دهها تندیس و یادواره بنام بزرگان و مفاخر ایران بزرگ ساخته و بر پا داشته اند، در ایتالیا تندیس فردسی را برپا می کنند و میدانی را به نام او نامگذاری می کنند، و ما استان خراسان را بنام یک تازی بنام رضوی ثبت می کنیم و درآمدهای کشور را صرف تازیان در ساختن امام، امامزاده، مسجد و تبلیغات ضد ایرانی می نماییم، و ۱۸ میلیون به صف می ایستیم تا به اخوندی دیگر رأی دهیم، از ایرانی بودن خودم بیزارم و آرزو م کنم ایکاش منهم یک تاجیک بودم.