شاید شنیده باشید
ماجرای روس بودن رضا شاه! هندی بودن خمینی ! یهودی بودن احمدی نژاد ! و عراقی بودن لاریجانی و شاهرودی و … را شاید شنیده باشید.
ایرانیان غرق در خرافه
ما ملت پر مشکلی هستیم براستی. با فرافکنی، ایرانی اصل بودن یا شیعه اصل بودن برای ما ارزش است، درحالی که کارنامه هر کسی نشانه خوبی و بدی اوست و بس. این که بیاییم و خمینی را ایرانی ندانیم مشکلی را حل نمی کند. این جامعه بی اندیشه و خرافی ایران است که کسی چون خمینی از آن بیرون آمد. خمینی محصول سالها خرافه پرستی ماست. ما بودیم که عکسش را در ماه دیدیم. ما او را ساختیم ، نه هند. روزی که خمینی گفت “هیچ” ما نفهمیدیم که “هیچ” یعنی چه.
فرافکنی و انکار
در ژمانه ما شایعه سازی آسان است . اما بسیار آسان تر می توان راست و نادرست را از راه بررسی داده ها در اینترنت بدست آورد. در این ژمانه ما ایرانیان، بی دانشی و بی خردی خود را با همه گونه شایعه و خرافه مدرن نشان داده ایم . اما وقتی سخن از کسی چون محمود برانند ،احمدی نژاد را به بی دانشی و خرافه پرستی یا یهودی بودن متهم می کنیم.(یهودی بودن نه یک مزیت و نه یک عیب است) اما این ماییم که همه را بد می دانیم و خود را خوب ایرانی هستیم!.
فرتور بالا مردم شیعه ایران را در حال پرستش یک درب نشان می دهد.
اوباما اصلش کجایی است؟
اوباما اصالت خونی اش آفریقاست، امّا این اندیشه و روش و منش اوست که او را آمریکایی کرد و امروز رئیس جمهور قانونی امریکاست. مردم امریکا به اندیشه او رای دادند. اندیشه ای که همخوان با آنان است. اندیشه امریکایی اصالت آنهاست، نه نژاد و خون. مردم امریکا در بسیاری از مسائل چون دین، و آموزش مشکل دارند ولی درباره امریکایی بودن با هم در یک سو هستند. باید دانست که دریافت و پذیرش دیگر فرهنگها بهترین روش ساخت یک فرهنگ برتر و پیشرو است.
هخامنشیان و بزرگترین دلیل پیشرفتشان
تاریخ هخامنشیان امروز از راه ترجمه خط میخی پارسی باستان و مقایسه با نوشتار هرودوت و هومر و دیگر نویسه های یونان از هر ژمان دیگری آشکارتر است.
از نیاکان خود چه می آموزیم؟
زیباترین نویسه ها درباره ایرانیان را دشمنان یونانی نوشته اند، هر چند تاریخ آنها از نگاه دشمن است:
“ایرانیان مرزهای خود را به روی همه باز نگه داشتند و از بابل و سومر و هند و یونان همه صنعتگران و دانشمندان به سوی ایران در سفر بودند . ایرانیان خط خود را از بابل گرفتند و در ساخت بنا ها از ناموران بابل و آشور و بسیار دیگر بهره بردند. ایرانیان هنر و صنعت دیگر مردمان را براحتی برداشته و با تغییر آن ، ویرایشی نو از آن را به جهانیان نشان می دادند.”
ولی از ما چه خواهند نوشت؟.
در کشور ایران، تهرانی، خود را از شهرستانی بالاتر می داند و شهرستانی ها، دهاتی را داخل آدم به شمار نمی آورند. آنها قومها، زبان ها، و آداب و رسوم همدیگر را به مسخره می گیرند، و برای همدیگر جوک می سازند. به دیگر باوران احترام نمی گذارند، و خود را تافته جدا بافته و بهتر از دیگران می دانند.
آنان به افغان های همزبان، هم آیین، و هم دین خود که از یک بستر تاریخ پرورش یافته اند، با کوچک بینی و بی اعتنایی برخورد می کنند. حتی فرزندانشان را که زاده همان سرزمینند، و به زبان ، آداب، و رسوم خودشان پایبندند، نادیده می گیرند رفتارشان با آنان انسانی نیست، و برای کودکان افغان شناسنامه صادر نمی کنند و در مدارس و در حقیقت اجتماع خود نمی پذیرند. به راستی آیا آنان نیاز به بازنگری و پالایش اندیشه و عملکرد خود ندارند؟!.
ما باید نوگرا و جهانی باشیم و انزوا به ما کمکی نمی کند
اگر مردم ما در تعصب و خودخواهی فرو بروند.و بی آن که نگاهی به جهان پیرامون بیاندازند، تنها و بی کس درهای کشور را با خودخواهی بروی افکار مختلف ببندند؛جز واپسگرایی و مرگ در انزوا چیزی برای فرهنگ ما ندارد. پویایی فرهنگ در مبادله آن است و ما امروز در این باره بسیار عقب مانده ایم. اگر نتوانیم چیزی نو به دنیا در اندازیم و از فرهنگ دیگران بسان دشمن یاد کنیم شاید چند گاهی هم باشیم، اما بزودی از یاد بشریت خواهیم رفت.
بیهوده به پژوهش بی بنیاد دل ندهیم
سالها پژوهشی یک دانشمند (!؟) به اینجا رسید که آقای خمینی اصالت هندی دارد. خوب که چه؟ احمدی یهودی است، به ما چه ؟!
پژوهنده باستانشناسی آنست که با شجاعت یک امامزاده را بر اساس پژوهش پر پیمان خود ، آتشکده زرتشت می داندو مدارک آن را با دلیل نشان می دهد…(امروزه مدارک بسیار از آتشکده بودن بیشتر امامزاده ها وجود دارد ولی رژیم اسلامی که پایه اش بر خرافات و نادانی مردم است باستان شناسان و دانشگاهیان را از آشکارا گفتن این حقیقت باز می دارد…. در برابر آن سالها می کوشند تا یک شجره نامه برای امام و ولی شان بیابند.)
چه بیهوده زندگی و چه بیهوده دانشی است این خرافات اسلام زده و این دانشمندان اسلامی ،چه بیهوده دانشمندانی هستند.
هیچ !!! پس از این همه سال
و مردم ایران، ازماست که برماست.این آغازی بر پایان ایران بود بی آن که گوشی بشنود: