ایران، اسیر چنگال سه نیروی بزرگ
کشور جهان سومی مانند ایران، از چند سده گذشته تا کنون، از سه سوی تحت فشار و در چنگال گروههای مختلف قرار گرفته است:
۱- حاکمان و فرمانروایان خودکامه،
۲- دولت های استثمار گر بیگانه،
۳- گروههای فرصت طلب و مزدوران داخلی.
این سه گروه تمامیت خواه و ویرانگر، سرنوشت مردم را در دست گرفته، و کشور را به سود و منفعت خود هرکدام به سویی کشیده اند. بنابراین، مردم ایران، هرزمان به جای شرکت در کارهای سازندگی و بهره برداری از استعداد و خلاقیت خود، به ناچار در برابر این سه نیرو به دفاع از حریم و حقوق اولیه انسانی خود پرداخته اند.
فرزانه عظیمی، کوروش پارسا، و امیرحسین گنج بخش، سه تن از اصلاح طلبان که بی گمان در نگهداری رژیم اسلامی بر سر قدرت سهم شایسته ای دارند، با اسماعیل نوری علا، که براندازی رژیم اصلاح ناپذیر تنها راه نجات مردم ایران می دااند، در برنامه افق صدای آمریکا شرکت نمودند. به این ویدیو نگاه کنید ببینید که چه گروههای در آمریکا داانسته یا نداانسته به رژیم خدمت می کنند.
وضعیت این سه گروه پس از انقلاب
همان گونه که می دانیم، این سه نیرو نه تنها هرکدام در این ۳۵ سال گذشته در تخریب و ویرانی کشور و زورگویی و تحت فشار قرار دادن مردم ایران شرکت داشته اند، بلکه هرکدام موجب افزایش و گسترش نیروی دو گروه دیگر و در نتیجه فرسایش بیشتر مملکت و زورگویی و تحت فشار قرار دادن مردم شده اند. به عنوان نمونه، رژیم کنونی که خود را نماینده الله و امام زمان بر روی زمین می داند، علاوه بر داشتن قدرت سرکوبی مردم با ایجاد خرافات مذهبی بیشتر، مردم را ناخواسته در طلسم جور و ستم خود قرار داده است. همچنین رژیم، بابه کار گیری مزدوران و حقوق بگیران در سراسر جهان، توانسته در سیاست کشورهای غربی نسبت به خود، دخالت و در برابر مردم به پا خاسته و مخالف خودصف آرایی کند. و بر روی تلاش های مردم ایران سرپوش گذارد.
کشورهای استثمار گر غربی نیز برای سودجویی و سوء استفاده بیشتر از گذشته، بهترین راه را اشاعه خرافات و بی سوادی، و تقویت گروهها و رژیم های مذهبی دانسته اند. چنانکه در این ۳۵ سال، آنان به آسانی با رژیم اسلامی کنار آمدند، و در حقیقت در برابر و روبروی ملت ایران ایستاده اند.
اصلاح طلبان:
اصلاح طلبان ایران در کنار مزدوران استخدامی رژیم قرار گرفته اند. آنان معتقدند که در شرایط کنونی، بهترین سیاست، سیاست گام به گام، و طرح رفورمیست است. آنان می گویند که باید از درون، و به تدریج باید شرایط را تغییر داد، و رژیم را از حالت خودکامگی و دیکتاتوری، به حالت مردمی، و آزادیخواه در آورد. در میان این اصلاح طلبان، گروههای هستند که برای تبلیغ و ارائه روش غیر مردمی اشان، از جایی اعم از دولت و مؤسسات خارجی تأمین می شوند، و عده ای نیز بدون تردید وابسته به رژیم اسلامی اند.
آقای حسن دائی سخنرانی حقیقت جو و خوئینی در واشنگتن، را پخش می کند که نشان روشنی از ماهیت اصلاح طلبان حکومتی و تلاش آنها برای حفظ نظام است. این دو، عاجزانه از آمریکا میخواهند تا با دادن امتیاز و تضمین امنیتی به خامنه ای، نگرانی های روحی رهبر را رفع نموده و به وی کمک کند تا بر رقبای خود پیروز شده و مطابق میل خود حکومت کند
افرادی مانند تریتا پارسی، محسن کدیور، فاطمه حقیقت جو، اکبر گنجی و دهها افراد دیگر، که معلوم نیست از کجا تغذیه می شوند، دم از اصلاح طلبی و سیاست گام به گام می زنند. چند روز پیش، سه تن از اصلاح طلبان به نام های فرزانه عظیمی، کوروش پارسا، و امیر حسن گنج بخش در برنامه افق صدای آمریکا گفتگوی داشتند که به راستی قابل تأمل و اندیشیدن است. ویودیوی این گفتگو در این مقاله گذاشته شده، از خوانندگان در خواست می شود که بدان گوش فرادهند تا بدانند چه کسانی به صندلی قدرت رژیم اسلامی چسبیده اند و تلاش می کنند که وارونه و سقوط نکند.
رژیم اسلامی، و اصلاح طلبی
در رژیم اسلامی اکبر هاشمی و محمد خاتمی و صدها مانند آنان اصلاح طلبند. آیا با وجود اصلاح چنین اصلاح طلبان و یا شماری که در بالا نام برده شد، ما هرگز به آزادی و دموکراسی می رسیم؟. آیا ممکن است و تحت چه شرایطی آخوندی که از روضه خوانی و مزدگیری از خرمن کوبی کشاورزان، حالا در بهترین خانه ها، با همه امکانات و پول های بادآورده و قدرت بی پایان بر گرده مردم و بر سرنوشت کشور غنی ایران سوار شده، از خر مراد پیاده شود؟!.
آیا آخوندی که از کودکی در حوضه های علمی آموزش دیده، مملکت ما را متعلق به امام زمان، و تاریخ اسلام را تاریخ واقعی بشر در روی زمین می داند، دیگر باوران را کافر، نجس، و گمراه می داند، و به آسانی در راه الله مدینه صداها را دگلو خفه می کند و قتل مخالفین را واجب شرعی می داند، از راه رفرم و سیاست گام به گام، روزی از این خرافات و اعتقادات، و سوء استفاده های شخصی دست بردارد و مردمی شود؟!. آیا با چنین شرایطی اصلاح طلبان، در خدمت نظام اسلامی و در برابر منافع ملی و مردمی به صف نایستاده اند؟!.
شاهزاده، اصلاح طلبی دیگر
آقای رضا پهلوی نیز یکی از اصلاح طلبانی به شمار می رود که می خواهد به گفته عبید زاکانی زنگوله گردن گربه کند تا موشها در امان باشند. از یک سوی به خامنه ای نامه می نویسد و او را به راه راست و آدم شدن دعوت می کند، و از سوی دیگر، خامنه ای را به دادگاههای بین المللی می برد تا محاکمه و مجازات شود.
با توجه به آن که دولت های غربی و قوانین ساخته آنان، در راه استثمار مردم جهان سوم بوده، و نگاه داشتن خامنه ای ها بر سر قدرت، و پرورش و تقویت اصلاح طلبانی چون تریتا پارسی و هوشنگ امیراحمدی، فاطمه حقیقت جو، و دهها گروه دیگر وابسته به رژیم ایران، از برنامه های اساسی و پیش بینی شده آنهاست، بنابراین، هرگونه تماس با این رژیم، و هرگونه امید به تغییر آن، خود گول زدن، و مردم فریب دادن است.
نکته پایانی
رژیم اسلامی از دوره گردی و روضه خوانی، بر سرنوشت مردم و کشوری سوار شده، و به هیچ روی حاضر به پیاده شدن نیست . اتوموبیل بنز های گرانقیمت به جای دوچرخه و خر سواری، زندگی در خانه های ویلایی و اعیانی با همه امکانات و درآمدهای بیکران، به جای اجاره نشینی و جور صاحبخانه کشیدن، تسلط بر جان، مال، و ناموس مردم، به جای دریوزگی و زندگی با پیرزنی به نام عیال، هرگز آخوند را نمی توان با اندرز، نصیحت، دشنام، طعنه، و مانند آن از خر مراد پیاده کرد.
هرروز و هرسال که بگذرد، بر ترفند آخوند و قدرت سرکوبی او افزوده تر شده، و نیروی مردمی را به جای تلاش در راه آزادی و سرنگونی رژیم، به حالت دفاعی، و در نهایت تسلیم پذیری و به کرنش افتادن وا می دارد. این تجربه تلخ نیاکان ما است که در برابر تازیان روش اصلاح پذیری و سیاست گام به گام را اجراء نمودند، و روز به روز قدرت را بیشتر به دست یورش کنندگان و مهاجمین دادند، و سرانجام به ملتی سرخورده و تسلیم تبدیل شدند.
بنابراین، کلام آخر نگارنده اینست که در برابر رژیمی که کشورمان را ملک جد و آبادی امام زمان و تازیان می داند، به تاریخ گدشته کشورمان، و دیگر باوران با خشونت وکینه توزی رفتار می کند، اصلاح طلبی، تنها نگهداری رژیم بر سر قدرت است، و ملت ما روز به روز بیشتر در تار و پود طلسم آنان گرفتار خواهد شد. سیاست ما سیاست “پاسخ سنگ، سنگ، و پاسخ کلوخ، کلوخ است”.