سلسله مراتب مصلحت نظام
خمینی آخوند آواره و ناشناخته برای ملت ایران، از راه رسید، عکسش در ماه دیده شد، همه گونه دیدگاههای سیاسی را به دور انداخت و بنا به مصلحت آخوند رژیم سراسر اسلامی را برپا نمود. مزدوران، کاسه لیسان، و خودفروشان به گرد او جمع گردیده، و شاهی، مصدقی، لیبرال، چپی، راستی، همه کافر و خیانتکار شمرده شدند، از میدان به در رفتند، یا روانه زندان شدند، و یا در بیابان ها و کشورهای دیگر سرگردان و با مرگ دست به گریبان ماندند.
تنها قهرمان و یل پهلوان کشور، آخوند، سپاهی، بسیجی و حزب الله (لات های میدان تره بار و اطراف شهر نو تهران) به شمار آمدند. پرچم سه رنگ زیبای شیر و خورشید ولی طاغوتی ایران از دست بی کفایت ملت گرفته شد و به جای آن علم اسلام در دست آخوند زرنگ خرسوار و امت دنباله رو او قرار گرفت.
رژیم اسلامی بر پایه زورگویی، تجاوز، چاقوکشی و آدم کشی پایه گذاری شده . در این ویدیو می بینیم که رژیم صدها اراذل و اوباش در سال ۸۸ به جان مردم بی دفاع انداخته و آنان را به خاک و خون کشانده است. ننگ و نفرین براین رژیم آدم کش و طغیان گر.
تصرف املاک و دارایی ملت
ادارات، سازمان ها، شرکت ها، کارخانجات، معادن، تشکیلات بهره برداری گاز و نفت، همه و همه باز هم از دست بی کفایت ملت سرگردان و سر به هوا گرفته شد و میان پاسداران وفادار رژیم، و آخوندهای با ایمان مانند آخوندهای حوزه علمیه، و بستگان ارشد خمینی چون داماد و دامادها، نوه ها و نتیجه ها، ندیده ها، و اصحاب همراه و بازاری های پشتیبان امام امت بخش و تقسیم گردید.
گامهای بلند تری برای حفظ نظام
آنچه که در بالا گفته شد، همگی از مصلحت نظام بود و منافع ملی در کار نبود. زیرا آقای خمینی نماینده اسلام (آخوند) بود، و تلاش او هم در ایجاد و گسترش نظامی بود که تنها منافع اسلام (آخوند) را تأمین می کرد. بنابراین، بحث منافع ملی همیشه بی معنا بوده، و تنها جنبه شعار داشته است تابه واقعیت.
هنگامی که رژیم در حالت لرزش و بی سامانی بود، مصلحت نظام (و نه مصلحت مردم و کشور) ایجاب می کرد که آقای خمینی دست دراز خود را از آستین گشادش بیرون آورده و با شکلک انداختن و چند فحش آبداردادن به صدام و آل سعود، آنان را به حمله به ایران تحریک و تشویق کند. تا آنجا که بخش بزرگی از کشورمان زیر چکمه سربازان حزب بعث قرار گرفت، و از کلاهخودهای دفاعی کودکان و نوباوگان ایرانی طاق نصرتی به افتخار صدام برپا گردید.
گرچه ملت لت و پار و زمینگیر شده ما منافع ملی خود را به کلی از دست داد و بازهم دم بر نیاورد، ولی به جای آن نظام اسلامی حاکم برما به مصلحت و دوراندیشی بهتری رسید و خود را در پایداری و رجز خوانی در برابر ملت همیشه تسلیم آماده تر نمود.
گامی دیگر در راه مصلحت نظام
مصلحت نظام در این جا به پایان نرسید بلکه برای آبدیده تر کردن مقاومت رژیم در برابر مردم، که کاملن در حفظ نظام و برخلاف منافع ملی به شمار می رفت، جنگ ایران و عراق را از دو سال به هشت سال ادامه یافت. هزار میلیارد دلار از جیب ملت صرف مصلحت نظام شد و نزدیک به یک میلیون نوجوان و جوان در کشتارگاه امام یا به خاک و خون کشانیده شدند، و یا ناقص و معیوب به خانواده هایشان بازگشتند. بازهم تکرار می شود که در همه اینگونه عملکردها، مصلحت نظام، و بقای آخوند مورد نظر بود، و ملت کمترین سود و بهره ای سوای فرسودگی و تحلیل رفتن و خاکستر نشین شدن چیز دیگری را به دست نیاورد.
ادامه ،صلحت نظام
خمینی، برای محکم کردن پایه های خلافت و حکومت بادآورده خود، سازمان های کوچک و بزرگی چون سازمان مصلحت نظام، شورای نگهبان، تغییر نام مجلس ملی و مردمی به نام مجلس آخوندی و ضد ملی اسلامی، پیرو خط امام، و دهها و صدها سازمان دیگر برای دو وظیفه؛ یکی نگاهداشتن آخوند بر سر قدرت، و دیگری غارتگری و چپاول ثروت ملی و مردمی به نفع اخوند، فرزندان، بستگان، و مزدورانشان.
آخوند نماینده روسیه تمامیت خواه
گرچه آخوند خود خودکامه و تمامیت خواه است، ولی بلندپروازی و سلطه طلبی روسیه را در منطقه نمایندگی می کند. به راستی و به جرأت می توان گفت که رژیم حاکم برایران خواسته و یا ناخواسته نماینده و بهتر بگوییم نوکر حلقه به گوش روسیه در خارمیانه است. خمینی با نادانی و بی خردی به خیال آن که دشمنی با کشورهای باختری سکان لرزان حکومت بادآورده او را برای همیشه محکم و پایدار نگه می دارد، وحشیانه به سفارت آمریکا یورش برد و کشورمان را در برابر کشورهای دیگر متجوز و غارتگر، و خار و ذلیل شناساند.
این روش ناپسند و نا انسانی موجب گردید که در جهان موقعیت اجتماعی خود را از دست بدهد، و به ناچار به روسیه پناه برد. به ویژه آن که افراد حزب توده همگام و همراه با رژیم اسلامی، راهنما و پیشاهنگ او بودند. نتیجه پناه بردن به روسیه و از دست دادن دوستی کشورهای غربی موجب امضای قراردادهای ننگین و استثماری یک طرفه میان ایران و روسیه، و همچنین از دست دادن حدود ۴۰ در صد مرز و حقوق دریایی دریای شمال شد.
دخالت رژیم در جنگ سوریه
از آن بالاتر خامنه ای، به دستور و خواست روسیه تنها برای حفظ منافع آن کشور در برابر غرب، به ویژه آمریکا، ایران وارد جنگ داخلی سوریه شد و به دخالت های نظامی درآن کشور پرداخت. علاوه بر ۱۱ میلیارد دلار دزدی از بیت المال و حقوق ۷۰ میلیون مردم ایران، از دو سال پیش مزدوران سپاهی و بسیجی در کنار بشار اسد جنایتکار به کشتار مردم سوریه می پردازند. بازهم تأکید می شود که جدال داخلی سوریه جنگ قدرتهایی چون آمریکا، روسیه، عربستان، و ترکیه در آن کشور است، و کمترین نفع و زیانی برای ایران ندارد.
تنها دخالت ایران است که دارای پیامدهای ناگوار و خانمانسوز خواهد بود. چنانچه بشار برود و یا بر جای ثابت بماند و هراتفاق دیگری در سوریه بیافتد، اگر ایران دست از دخالت های خود بردارد و خود را کنار بکشد، در هرحال، اثری روی ایران نداشته و منافعی هم برای مردم و کشور ایران در هیچ زمینه سوای خودکامگی و چاه طلبی آخوند به بار نخواهد آورد.
جنایات بیکران رژیم اسلامی
بی گمان، رژیم اسلامی به ویژه شخص خمینی و خامنه ای، از چهره های نازیبا و ننگین تاریخ ایرانند که نامشان بازشتی در تاریخ به ثبت رسیده، و با ننگ و نفرین، یادآوری می شود. کشتار وحشیانه از ۵هزار تا ۱۵ هزار جوانان پرشور و میهن پرست ایرانی در سال ۱۳۶۷ درون زندان ها به دستور خمینی و مخفیانه چال کردن همه آنان در گودالی در شرق تهران، یاداور جنایت های بیکران هیتلر و کشتار یهودیان بیگناه و بی آزار است.
قتل های زنجیره ای و کشتن نویسندگان و رونامه نگاران، از جنایات دیگر خمینی است. از قتل های افسران ارشد ارتش، فرهنگیان، کارشناسان، و قتل عام کردهای پاک سرشت و ایرانی اصل بازهم به دستور شخس خمینی و به دست جلاد او… را هرگز نمی توان فراموش کرد و لکه های ننگی است که بر پیشانی هرآخوند دیده می شود.
نکته پایانی
جنایت های خامنه ای جانشین خمینی به کمک و همراه خانواده اش به ویژه فرزند جنایتکارش مجتبی، کشتار خیابانی در انقلاب مردمی سال ۸۸، دستگیری شکنجه، و تجاوز در زندان ها، اعدام همه روزه مخالفین و دیگر باوران در زندان ها به بهانه های واهی و دروغین، همگی از ابعاد گسترده جنایات خامنه ای و خانواده او است.
اینجاست که جا دارد خامنه ای همراه با خانواده اش بی درنگ از آنهمه ظلم و ستم به مردم این کشور، جنایت، دزدی، و غارتگری ها، و در این روزهای آخر عمر ننگینش پیش از آن که دست انتقام فرزندان این آب و خاک گلوی آنان را بفشارد و مرگی وحشتناک را برایشان به ارمغان آورد دست بکشند و اندکی رنگ و شکل انسانیت ببه خود گیرند.