آخوند برتر سال! خامنه ای یا روحانی؟
روحانی همانطور که پیش بینی می شد آمد و جور بی عرضگی و حماقت رهبر را کشید اما آیا بی لیاقتی و خیانتهای رژیم را با یک رئیس جمهور نیمه مختار و نیمه رئیس می تواند بازسازی شود؟ آیا سیستم پر اشکال و فاسد رژیم آخوندی با چند تغییر مهره آن هم از همان مهره های وابسته و جنایتکار خودش که سابقه مشخص در ترور و سرکوب دارند ،می تواند رو به تغییر و دموکراسی برود؟ مردم ایران بدانند هیچ تغییری بدون اراده آنها شدنی نیست . آنچه گفتنی نیست و واضح ،آن که اوضاع اقتصادی حتی اگر خوب و عالی هم باشد چیزی از استبداد و قلدری رژیم کم نمی کند. دعوای زرگری که امروز راه اقتاده است برای آنست که ولی امر مسلمین خود را از مصالحه با “دشمن” مبرّا کند و جالب است: خرانی هستند در ایران که باور کرده اند روحانی از خود اختیار دارد! و شاید خامنه ای هم باورش شده که “روحانی نافرمانی کرده!”
(جنگ زرگری آبرو خریدن برای رهبر عظما!)
بی توجهی دولتهای جهان
رژیمهای خودکامه که پایه آنها نفت و معادن مجانی زیر زمینی ملتهاست کم نیستند. کویت، عربستان و ونزوئلا یا ایران… فرقی نمی کنند و همگی چه مانند عربستان اقتصاد قوی داشته باشند و چه مانند ایران و ونزوئلا درب و داغان باشند هیچ گاه دموکراسی و حکومت مردم بر مردم را نخواهند داشت. اما چرا غرب کاری به جنایات و استبداد در عربستان بعنوان مثال ندارد؟ چرا علیه بدی حقوق انسانها در این رژیمهای خودسر کسی اعتراض عملی و محکم نمی کند؟
این انتظار بی جایی است که بعضی از روشنفکران و دوستان ما دارند که امریکا و سازمان ملل برای آنها دادخواهی کند! حقیقت اما چیز دیگری است که باید آویزه گوش کنیم : تجربه تاریخی به ما می گوید نه دخالت دولتها ی دیگر در راستای اهداف مردم است ونه آنها علاقه دارند که کشورهای محتاج و ضعیفی چون عربستان به دموکراسی و اقبال مردم برسند.
(این مرد اقشاگری کرد و بخاطر این شجاعت زندانش به حبس ابد تبدیل شد و احتمالا تحت شکنجه است… اما آیا براستی غیر از مردم ایران کسی در دنیا شنونده این افشاگری بود؟؟)
در این راه می بینیم که هم مردم این کشورها را غرق خرافات کرده اند و هم با تحویل گرفتن و بوسیدن دست و پای رهبران فاسد این رژیمهای خودکامه جنایات و کثافتکاری آنها را تأیید می کنند.
باز هم قاجار
دوران قاجار در اواخرش دوران بسیار آموزنده بود که حال و روز امروز ما را بنوعی تفسیر می کند. مردم به چند گروه تفسیم شدند که اشراف و خوانین از یک طرف، و روحانیت و روشنفکران از طرف دیگر مردم را بسوی خود می کشاندند. البته گروه بندی از این پیچیده تر بود و بودند اشراف روشنفکر و یا روحانیون طرفدار دموکراسی… اما جایگاه مردم بود که همواره نامشخص بود و از ناآگاهی مردم گروههایی چون روحانیت کلاه بردار کمال استفاده را برای داشتن سهمی در مشروطه بردند… انقلاب مشروطه ایران که با فراز و نشیب بسیار همراه بود یک نکته را روشن کرد و آن این که ملایان قانون گذاری را صحیح نمی دانند. به قسمتی از بیانات شیخ فضلالله نوری که یکی رژیم فعلی ایران برپایه بسیاری از نظرات نادرست و متعصبانه اوست توجه کنید:
“پس این دارالشورا که مردم خواستند منعقدش نمایند و از روی موافقت (با) طباع اکثریت آرا تعیین قانون کنند، اگر مقصودشان جعل قانون جدید بود، چنانکه این هیئت را مقننه میخوانند، بیاشکال تصدیق به صحت آن منافات با اقرار به نبوت و خاتمیت و کمال دین داشت. اگر مقصود، جعل ترتیب قانون موافق شرع بود، اولاً: آنکه ابداً ربطی به آن جماعت نداشت و بالکلیه از وظیفهٔ آن هیأت خارج بود و ثانیاً آنکه عمل به استحسان عقلی است و حرام”
خلاصه آن که اسلام قانون ابدی است و قانونی غیر از اسلام حرام تلقی می شود!
شکی نیست که مغز خمینی جنایتکار بهتر از این که شیخ فضلالله فرموده نمی تواند بپذیرد.وی در ۱۰ اسفند ۱۳۴۱، طی نامهای به شاه ایران از دادن حق رأی به زناناعتراض میکند و آن را خلاف اصول قرآن میداند. براستی این سال ۱۳۴۱ تکرار شدن تاریخ است… خمینی از راه مخالفت با حق رأی زنان خود را در میان عوام و مردم ناآگاه یک رهبر مخالف شاه جا زد و لازم نیست بنده توصیح دهم که این مخالفتها و حمایت مردم خام از او به انقلاب ۱۳۵۷ ایران انجامید.
یک سئوال همیشگی .جایگاه دموکراسی کجاست؟
آیا شکم گرسنه آزادی می خواهد؟ نیازهای اولیه و ثانویه بشر چیست؟اولین نیازهای بشر خوراک و پوشاک و مسکن(امنیت) است… بدون آنها نمی توان امیدی داشت انسانی یه دنبال نیازهایی چون آموزش و هنر باشد.در اینجا سئوال این که دموکراسی چطور؟دموکراسی خود بخود نمی تواند خوراک و پوشاک باشد. اما امروزه امنیت و حق زندگی بنوعی می تواند محصول دموکراسی باشد. خود دموکراسی هم بدون آموزش حاصل نمی شود.چرا که قانون مجموعه ای از قراردادهای بشری(با نیاز آموزش) است در راستای منافع به رسمیت شناخته شده مردم.
قرآن
قرآن بار ها و بارها مارا به عقب بازگردانیده.قانونی که از طرف خدا آمده (!؟) و چون و چرا ندارد حتی اگر به ضرر مردن تمام شود! قوانین عجیب و غریبی که گاهی خود روحانیون به لبخند وا می دارد. قانونهایی که اجرا شدنش هیچ سودی ندارد. آیا قطع کردن دست دزد راه مبارزه با دزدی است؟ دزدی یک تعریف دارد و آن را می توان به دزدی از خزانه مردم و اختلاس تعمیم داد ولی در این رژیم احمقانه اسلامی دست چند جوان بیچاره و ناتوان را قطع می کنند ولی آقایانی چون بابک زنجانی به تمام ثروت مردم تجاوز می کنند و دزد محسوب نمی شوند. مشخص نیست آیا دست یک جوان بزهکار که در اثر نارساییهای جامعه و فقر و نادانی به بزه روی آورده قطع شود ، دل الله محمد چقدر خنک می شود!
ما که سالهاست از شر منبر بی خاصیت آخوند راحتیم و در مراسم ختم هم با آغاز ورّاجی ملا مرد و زن مسجد را ترک می کنیم …(مگر نه ؟) حال چه گناهی کرده ایم که سالی به نوروز باید در سازمان ملل اراجیف این ملاّ را تحمل کنیم؟ احمدی تژاد که با دادن راه حل برای مدیریت جهان آبردی ملت ایران را برد و این مردک دلقک که هنوز دستانش به خون کشتگان و مجروحین ۱۸ تیر ۱۳۷۸ آلوده است خود را مجاز می داند از حقوق سگهای قطب جنوب دفاع کند اما کوچکترین توجهی به همان گوسفندان گله خودش ندارد. براستی که خرّیت حدیّت ندارد. یادت بخیر دایی جان ناپلئون!