پیش گفتار
در برابر کار و هرگونه کوشش برای تولید درآمد، سرگرمی هایی نیز ضروری است که به یک نواختی زندگی رنگ و جلا می بخشد و خستگی را از تن ها بیرون می کند. سینما، برنامه های گوناگون شاد و کمدی، داستان، اخبار، آموزشی، و سریال رادیو و تلویزیون، مسافرت، جلسات هفتگی و ماهانه در انجمن ها و مجالس خانوادگی، و بالاتر از همه ورزش از جمله سرگرمی و نمک های زندگی است که انسان را در کار و زندگی و چالش با دشواری ها و سختی های روزانه کمک و یاری می دهد.
ورزش در گذشته و حال
ورزش علاوه بر سرگرمی و شادمانی روزانه عامل تندرستی و سلامت نیز هست. در گذشته زندگی کارگری و کار در مزرعه، کشارزی، و آبیاری، و دامداری دیگر مجالی به خودنمایی و پیشرفت در ورزش نمی داد و ورزش به عنوان حرفه و کار نیز شناخته نمی شد. ورزشهایی مانند کشتی، چوگان، تیر اندازی، شمشیر بازی در ایران بیشتر در خدمت و برای سرگرمی شاهان و حاکمان بخش های گوناگون کشور بود. ولی زندگی ماشینی کنونی، کار کردن در ادارات، کارگاهها و کارخانجات، خستگی و بی حالی و افسردگی به بار می آورد که داروی درمان آن روی آوردن به ورزش و فعالیت بدنی، و در کنار آن سرگرمی های دیگر است.
برنامه ضد ملی و فرسایشی آخوند ضد شادی و نشاط
شوربختانه از چند سده پیش تا کنون مردم و کشورمان، در طلسم آخوند و تعزیه خوانی و مصیبت زدگی گرفتارند. نشاط و شادمانی، خنده و تفریح و سرگرمی های روزانه جای خود را به عزاداری و زانوی غم در بغل گرفتن داد. آنهم سوگواری و غم خواری برای یک مشت تازی غارتگر که دشمنان اصلی و همیشگی این سرزمین بوده، و خاک کشورمان را به توبره کشاندند.
به جای توسعه کانون های پرورش تن و روان، کشورمان اسیر و در محاصره دهها هزار آخوند بی سواد، خرافاتی و فرومایه به جای سازمان دادن و سرمایه گذاری برای تشویق جوانان و پیشرفت ورزش و دیگر سرگرمی ها، بر شمار بنگاههای خرسازی و خرد زدایی به نام مسجد، حسینه، دعای کمیل، نماز جمعه و مانند آن پرداخته که در هرکدام آخوند بی فرهنگ و ضد ایرانی به شستشوی مغزی مردم می پردازد و با وجود بیکاری، بی برنامگی، فقر و درماندگی جوانان، آنان را بیشتر در غم و اندوه و یأس و نا امیدی و توسل بیشتر به خرافات فرو می برد. آنچنان که شنیده می شود جوانان ما پیراهن اضافی نداشتند تا در گرمای ناجور و شرایط نامساعد آن را عوض کنند.
این ویدیو شامل حرف های بسیار زشت و دور از هر فرهنگی است که از دهان هرزه مداحان پرورش یافته خامنه ای شنیده می شود. چنانچه از شنیدن حرف های ناموسی زننده بر کنارید و نمی خواهید به عمق فاجعه فرهنگی کشورمان پی ببرید، این ویدیو را نگاه نکنید. رژیم ضد فرهنگ و ضد ایرانی کارش به تربیت و پرورش تن و روان مردم، در اشاعه لات گری و هرزگی گام بر می دارد و فساد و فحشاء را در میان مردم به ویژه جوانان رواج داده است. جوانان به جای ورزش و تربیت تن و روان، به فساد و اعتیاد و روسپیگری کشیده می شوند.
پیروزی در فوتبال، مایه غرور ملی و همبستگی است
بیشتر کشورهای جهان امروزه در توسعه انواع ورزشها به ویژه فوتبال سرمایه گذاری می کنند. فوتبال ورزشی است عالمگیر که جهانی را در برگرفته، مردم و کشورهای گوناگون را به هم نزدیک و به هم مربوط ساخته است. زمانی که سیاست دولت ها بیشتر در پیشرفت و ارائه بهتر فوتبال است و در حقیقت آنان دنباله رو جوانان و برنامه های فوتبال آنانند ولی آخوند فرومایه و بی فرهنگ همواره در تلاش و کوشش است که با ایجاد دلسردی و گسترش برنامه های عذاب آور و خسته کننده سوگواری و عزاداری هرچه بیشتر این ورزش نیرو افزا و جهانی را در دید جوانان کشورمان تیره و تار کرده و آنان را به بیراهه کشاند و مانع همبستگی و گرد هم آمدن آنان شوند.. عزیزان کرد حتی در خارج کشور به تشویق ایران پرداختند که این کار ایشان بسیار ارزشمند است و جای سپاس دارد.
اوروگوئه و کاستاریکا
اروگوئه کشور کوچکی است در آمریکای جنوبی که ۳.۳ میلیون نفر جمعیت دارد و ۱.۸ میلیون نفر از آنها در پایتخت کشور زندگی میکنند. . حدود ۵۸ درصد از مردم این کشور مسیحیاند و حدود ۴۱ درصد از هیچ دینی پیروی نمیکنند. اروگوئه به عنوان سکولارترین کشور آمریکای جنوبی شناخته میشود. این کشور در رتبه یکی از پیشرفتهترین و مرفهترین کشورهای آمریکا لاتین می باشد. شعار ملی این کشور ” آزادی یا مرگ” می باشد.
کاستاریکا نیز کشور بسیار کوچکی است با جمعیت ۴ میلیون که در آمریکای مرکزی قرار دارد. کاستاریکا کشوری آرام، پیشرفته و دموکرات است. در سال ۱۹۴۸ این کشور ارتش خود را منحل کرد و از آن زمان هزینه آن را صرف آبادانی و پیشرفت بیشتر کشور می کنند. شعار ملی مردم “زنده باد کار و آشتی ملی ” می باشد.
این دو کشور بسیار کوچک ولی آرام و دمکرات توانستند بر رقبای سرسخت خود ایتالیا و انگلیس در مسابقه فوتبال پیروز شده و آنان را در همان دور اول شکست دهند. همچنین بلژیک کشوری کوچک با جمعیتی کمی بیش از ده میلیون توانست بر روسیه یک و صفر پیروز شود و همراه با الجزیره خود را به دور دوم رسانند.
جمعیت کمتر، رفاه بالاتر
این پیروزی بزرگ و باور ناکردنی را باید در دموکراسی و زندگی آرام و محیط پیشرفته این دو کشور دانست. اینجاست که به خامنه ای آخوند بی فرهنگ و ضد ایرانی باید گفت که افزایش جمعیت نه تنها پیشرفتی برای کشور نیست ، بلکه موجب فقر و درماندگی، بیکاری، سرگردانی و در نهایت عقب ماندگی کشور خواهد بود. آرزوهای خام و شیطانی آن آخوند بی وطن، مردم و کشورمان را بیشتر در منجلاب و از هم گسیختگی و فروکش فرهنگ و آموزش ضروری خواهد راند. بنابراین، مردم ایران باید هرچه بیشتر با این وسوسه آخوندها مبنی بر افزایش جمعیت و زاد و ولد بیشتر، مقاومت و مبارزه کنند. زیرا رژیم، رژیم مردمی نیست بلکه رژیم گداپرور است.
چند نکته در باره تیم ایران
در باره فوتبال کشورمان، تا کنون صاحب نظران و کارشناسان دیدگاههای خود را بیان داشتند. آنان بیشتر نقاط قوت و ضعف تیم فوتبال را یادآور شدند ولی اشاره به این نکته نداشتند که در مکتب آخوند روضه خوان و مشوق غم و اندوه و گریه زاری هرگونه امید و آرزوی پیشرفت و ترقی در دلها خفه می شود و یأس و نا امیدی بر تن و روان پیروز و مسلط می شود. نگارنده نیز بنا به نوشته همکار گرانمایه ام باران بهاری، من نگارنده نیز در نوجوانی سال ها با توپ وصله دار در کوچه و زمین های باغ صبا به بازی فوتبال می پرداختم. از این روی، دیدگاههای محدود و شاید هم کم ارزش خود را این چنین بیان می دارد:
۱- نخست این را باید پذیرفت که جوانان ما روی هم رفته در برزیل بهترین و بالاترین تلاش و کوشش را در تمریناتشان از خود نشان دادند و از هیچ خودگذشتگی و فداکاری کوتاهی ننمودند.غیرت را می شد در نگاه همه دید و بسیار حرسندیم که خارج نشینها که سالها در ایران نبودند این غیرت را بیشتر نشان دادند.
۲- دروازه بان ما آقای حقیقی بسیار کارکشته، حرفه ای، و با گذشتی کم نظیر دروازه را بر روی دشمن می بست. شگفتی اینجاست با آن که بوسنی هرزگوین در گذشته بارها از ایران شکست خورد بود چگونه توانست در برزیل چند گل به ایران زند؟! شکی نیست که آنها تیمی جدید با برنامه ریزی بسیار خوب بودند، تیمی که با بوسنی سابق بسیار تفاوت داشت.ما هم تیمی نو و با استعداد داشتیم ولی برنامه ریزی؟ شاید در حد تیم خردسالان.
۳-تاکتیک کی روش دفاع و ضد حمله بود. ضمن ادای احترام به ایشان و بازیکنان که پس از سالها توان تاکتیک دفاعی را به ایران باز گرداندند ولی بزرگترین مشکل این روش تعدد موقعیت حریف روی دروازه ما بود و خصوصا با بوسنی میانه زمین کاملا رها شده بود. این تاکتیک مخصوصا زمانی که ما عقب باشیم کاربرد ندارد.
۴- متاسفانه بدلیل تدارک کم و ضعیف ،که ناشی از بی برنامگی های ذاتی رژیم ایران است، هماهنگی جوانان ما در ارسال و دریافت پاس بسیار ضعیف و در خور جام جهانی نبود.امیدواریم که با حفظ کادر فنی و بازیکنان ،این ناهماهنگی در جام ملتهای آسیا حل شود.
۵- مدافعان گاهی بجای دفع توپ به طرفین و گوشه زمین ،توپ را پشت منطقه جریمه می انداختند و یا پشت جریمه خودمان به دریبل زنی می پرداختند که گل مسی هم از روی همین اشتباه زده شد، امیدواریم که دفع توپ به طرفین زمین در آینده در برنامه مدافعان ایران باشد ، این روش دفع توپ بسیار در روش ضد حمله ایران موثر است.
۶- با وجودی که آمار دویدن بازیکنان ایران خوب بود ولی در لحظاتی از بازیها دیده می شد که بازیکنان بی هدف شده اند و شُل بازی می کنند. این را بخصوص در بازی سوم دیدیم که داد مربی را هم درآورده بود! به نظر می رسد روحیه جنگاوری بیشتری از طریق روانی باید به این تیم داده شود.
از آنچه گذشت:
بازیکنان فوتبال میهنمان با جان سختی و تلاش بیکران در برزیل به چالش پرداخنتد ولی شوربختانه نتوانستند به دور دوم براه یابند. کارشکنی های رژیم ضد مردمی چه پیش از بازیها و چه در حین آن هرگونه تلاش و امید را از میان می برد. پس از انقلاب سیاه اسلامی برنامه های تفریحی و سرگرم کننده روزهای جمعه و برنامه گل ها و شعر خوانی و داستان شب تعطیل شد، مسافرت های کوتاه و پیک نیک و گردش های دسته جمعی همگی به باد رفت و به جای همه آنها، روضه خوانی، توی سر زدن، برای جنایتکاران تازی عزاگرفتن رواج گرفت و متداول گشت. پیداست در این شرایط رژیم از لبخند زدن، شادی مردم، ورزش، و مسافرت های گوناگون جلو گیری نموده، غم و غصه، سیاهی و تاریکی جایگزین آن کرده است.
در کشوری که زمین فوتبال و مجهز در همه جا ندارد، فوتبالیست از نظر مادی و مسائل خانودگی تأمین و در امان نیست، و ناچار است در برابر هر آخوند بی شرافت و ناکسی سرتعظیم فرود آورد و کرنش کند و دهها مشکلات ریز و درشت دیگر، چه انتظار بهتری از جوانانمان می توان داشت؟! کشوری که سردار نقدی می فرماید :”بازیکنان تیم فوتبال اگر نماز شب بخوانند قهرمان می شوند”!