پیشینه تجزیه طلبی در ایران
در دوران اشکانیان با ایجاد دین مسیحیت ،ارمنستان که در سده های گذشته اش همواره متحد ایران بود نیز به دین مسحیت گروید. زرتشتیان و دیگر ادیان در برابر اکثریت مسیحی ارمنستان قرار گرفت و شباهتهای فرهنگی میان ایرانیان و ارمنی به حداقل رسید. آیینهای ملی و مذهبی ایرانیان در ارمنستان تعطیل شد و پادشاهان ارمنستان سروری شاهنشاه ایران را بر نتافتند.پادشاهان ارمنستان دست به دامان امپراتوری روم شدند که روم هم آنها را تحت الحمایه خود قرار داد.
این آغاز جنگهای چند سد ساله ایران و روم بود که تا پایان ساسانیان ادامه داشت و پایان نیافت یعنی ۶۰۰ سال ! در طول این مدت گاهی ارمنستان به ایران می پیوست،برای مدت کوتاهی حتی یک پادشاه ارمنستان ،شاهنشاهی ایران رابدست گرفت و در پایان این ماجرای خونبار، ارمنستان که در آن ژمان از دریای کاسپین تا دریای سیاه ادامه داشت میان دو امپراتوری تقسیم شد. این تقسیم خود ضربه بزرگی به اقوام ارمنی زد و ایشان به مرور به چند پاره قومیتی بدل گشتند بصورتی که تحقیقات ژنتیک در کشور آذربایجان نشان می دهد که اقوام ترک زبان این کشور اجداد با نژاد ارمنی داشته اند و جالب است که دو کشور آذربایجان و ارمنستان با ریشه ژنتیک و مادری یکسان دشمن یکدیگرند و سالهاست که با هم می جنگند!
مذهب بزرگترین دلیل برای اختلاف قومیتی
دیدیم که آمدن آیین مسیح ۵ سده جنگ را ایجاد کرد که در نهایت ارمنستان تجزیه شد و به دو قسمت رومی-ایرانی بدل گشت و پس از اسلام هم با مسلمان شدن گروه زیادی از ارمنیهای ساکن ارمنستان و رانده شدن ارمنیها به کوههای دور افتاده عملا قومیت ارمنی هم تجزیه شد و در آغاز سده بیستم هم با فشار امپراتوری عثمانی و کشتار و نسل کشی بی سابقه توسط تورکهای ترکیه قسمت بزرگی از ارمنستان از اقوام ارمنی تخلیه شد و یا بزور تغییر هویت داد و قومیتی که ژمانی پادشاهی خود را از دریای کاسپین تا دریای سیاه با تشکیل داده بود امروز محدود به منطقه ای کوچک در کوههای آرارات است و حتی کوه آرارات (بزرگ) هم جزء آن کشور نیست.
تفاوت مذهب، افغانستان و بلوچستان را هم در پایان صفویه از ایران جدا کرد . و مرزهای شرقی ایران که روزگاری به چین و هند می رسید و شهرهای بزرگ پارسی زبان که هر کدام پیشینه شگرف در زبان و فرهنگ پارسی داشتند و بارها پایتخت ایران شده بودند برای همیشه از ایران جدا گشتند.
همین تفاوت مذهب باعث شد که کُردهای کردستان نیز در سپاه عثمانی علیه صفویه قرار گیرند و کرد هایی که تمدن ماد اولین پادشاهی ایران و یکی از قدیمی ترین گهواره ها ی تمدنی ایران بودند از دیگر اقوام شیعه شده ایرانی جدا شوند.
امروز می بینیم که کُردهای ترکیه زیر بار تغییر زبان و فرهنگشان نرفتند ولی با ایجاد مرز میان کردستان عراق و ترکیه و ایران و سوریه این چهار پاره خواهی نخواهی تغییرخواهند کرد.
همخوانی فرهنگ کردی و فرهنگ فارسی
کردهای ایران ریشه همسان با ایرانیان دارند و فرهنگ ایرانی اگر کُردی شود و یا فرهنگ کُردی اگر ایرانی شود خطری برای هیچ کدام نیست. موسیقی یکسان،آیینها و جشنهای ملی یکسان، زبان بسیار نزدیک که اکثر واژه ها کاملا مشابه هستند. کافیست که هر انسان منصفی متوجه شود فرهنگ ایران و کُردستان دوتا نیست ،بلکه یکی است. اما کُردهای ترکیه و عراق چنین مزیتی راندارند و تنها در سایه استقلال می توانند فرهنگ چند هزار ساله خود را حفظ کنند. اما این تفاوت مذهبی اکثریت سنی کُردها در برابر شیعیان ایرانی ،یک دیوار بلند مزاحم برابر تقویت اتصال این دو فرهنگ همسان شده است.
آیا وجود مرزهای بلند کمکی به امنیت می کند؟
مرز سیاسی بین کشورها یک قرارداد میان قدرتهاست. اما مرز فرهنگی و جغرافیایی هست که میان اقوام و ملتهاست. اروپای امروزی در سایه مدرنیته مرزهای خود را برداشته است. این به ملتهای اروپا کمک خواهد کرد که با فرهنگ و زبان یکدیگر آشنا شوند. اما متاسفانه در خاور میانه دهها کشور عربی کوچک و بزرگ داریم.هر کدام هم ادعایی مرزی علیه دیگری دارد که “فلان کوه و تپه مال ماست!”و یا فلان جزیره مال ماست.
در گوشه گوشه ی خاور میانه عقب مانده می توان این اختلافات مرزی را دید. حتی در خود ایران می توان دید که مردم استانهای همسایه با هم اختلافات منطقه ای و مرزی دارند! کذام می تواند به مردم خاورمیانه کمک کند اتحاد در سایه چند کشور بزرگ و یا تجزیه بصورت کشورها و امارتهای ریز؟ و اصولا این مرزبندیها چه سودی برای مردم خاورمیانه دارد؟
تجزیه طلبی یک نتیجه گیری اشتباه ناشی از ستم حاکمان است
یک مشکل فرهنگی نهفته است که خواست استقلال از آن جوانه زده است. این که مردم زیر فشار رژیمهای غارتگر، احساس کرده اند که سهمشان از معادن و منابع طبیعی متعلق به همه ملت،به یغما برده می شود،یعنی مردم خوزستان حس می کنند که نفت زیر پایشان را غارت می کنند ولی خودشان در فقر و فلاکت می سوزند؛ این ،تا اینجا درست است ولی نتیجه گیری اشتباهی که برخی می گیرند،گمان می کنند که با استقلال از ایران و تجزیه ،مشکل ایشان حل می شود.
در حالیکه مشکل بی نظمی و فساد درون حکومتهاست و اگر یک حکومت مستقل فرضی هم در خوزستان تشکیل شود ،تا وقتی دموکرات و سکولار نباشد،تا وقتی آزادی اقتصادی و بازار روان و شفاف وجود نداشته باشد، فقر و فلاکت هم باقیست. از سوی دیگر تجزیه و جداشدن و به وجود آمدن کشور کوچک دیگری، بیشتر مورد نفوذ و دخالت کشورهای قدرتمند غربی و منطقه ای قرار خواهد گرفت.
نگارنده شخصا در میان بزرگان جهان با هوش تر و خردمند تر از برترااند راسل نمی شناسد. خواهش دارم به این ویدئو دقت کنید. دو نکته بزرگ در آن است : یکم ،حقایق را ببینیم و نه منافع و دوم، نفرت احمقانه است و برای زندگی در این سیاره نیاز به عشق و دوستی داریم.
وجود نفت و معدن مشکل فلاکت منطقه را بیشتر کرده است
اگر رژیمهای دژخیم و خودکامه نباشند و اگر فقر نسبی و نا برابری کاهش یابد ،البته که هیچ انسان منصفی ناراضی نخواهد بود که حتی فکر تجزیه را هم به خود راه دهد. فقر و تبعیض دردی است که متاسفانه برخی از هموطنان ما به اشتباه گمان برده اند که راه حلش استقلال است، درحالیه تکه تکه شدن کشورهای بزرگ به کوچک به مشکلات مرزی و قومیتی دامن می زند. کشورهای مصنوعی و من در آوردی مانند قطر و کویت و امارات مثال خوبی برای ماجرا هستند،درحالیکه اگر با عربستان سعودی متحد بودند شاید مجبور نمی شدند از ترس یکدیگر دست به دامان غربیها شوند.این کشورها چیزی جز شرکتهای نفتی بعنوان کشور نیستند.و عربهای بسیاری در کشورهای عراق و عربستان در فقر و مصیبتند.
نظم و دموکراسی راه حل همه است
کشورهای اروپایی مرزهای خود را برداشته اند… این سیم خاردار فقط باعث دوری و دشمنی ملتها شده است. وجود دموکراسی و آزادی برای شادمانی و امید دراقوام و اقلیتها کافیست. مهمترین هدف جنبشهای جدایی طلب عدالت و رفع تبعیض است. اما آیا راه حل جدایی و تجزیه است؟. براستی چگونه است که کشوری چون امریکا با دهها قومیت و چندین زبان مختلف تشکیل شده است؟. آیا ما در خاور میانه هدف را گم نکرده ایم؟. براستی سالها تلاش می کنیم و خون می دهیم تا استقلال پیدا کنیم اما پس از آن چه؟. چگونه است که در گذشته مردمان با اقوام ترک و کرد و دیلم و ترکمن و بلوچ و حتی عرب از مرزهای ایران دفاع کرده اند و هرگز داد جدایی سر نداده اند؟.
یک ریشگی و همخوانی اقوام ایرانی
اقوام ایرانی تبار از چین تا سوریه و از گرجستان تا بحرین پراکنده اند و مطابق منابع تاریخی بیش از ۲۵۰۰ سال است که بعنوان اقوام ایرانی تبار شناخته می شوند. کورد و تالش ریشه در پادشاهی ماد دارند و لر ها در پادشاهی پارس. افغان و تاجیک ریشه در سغدیان و پارتها دارند و امروز مشخص شده است که بلوچان و کوردها هم در گذشته یک قومیت داشته اند. زبانها و گویش ها که همگی ریشه ایرانی دارند و مراسم و جشنهای مشابه از عروسی تا نوروز و همچنین موسیقی و سازهای مشترک، حتی علاقه به کشتی و پهلوانی همه نشانه پیوستگی این مردم است.
شکی نیست که سده ها ستم و زور و حکومتهای مهاجم و کشتارگر این مردمان را از هم دور کرده است ولی مشکل مردم ستمدیده با جدایی حل نشده و نخواهد شد!
تعصب بر روی واژه ایران
واژه ایران یا همان آریانا متعلق به یک گروه و یک کشور نیست. خراسان بزرگ برای سده ها با نام ایران یا آریانا خوانده می شده است . این منطقه ای که امروز نام ایران را یدک می کشد در واقع باقیمانده ایران حقیقی است. اشتباه همسایگان کورد و افغان و تاجیک و بلوچ آن است که متوجه قدمت و ریشه واژه “ایران ” نیستند. آن ایرانی که فردوسی می گوید :
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
مبادا که ایران ویران شود کنام پلنگان و شیران شود
بیا تا همه تن به کشتن دهیم به از آنکه که کشور به دشمن دهیم
آیا آن ایران ،ایران امروز به پایتختی تهران بود؟ همزبانان تاجیک و افغان و شیر مردان کرد بارها حاکمان ایران بوده اند و امروز نیمی از پایتختهای ایران باستانی در خارج از مرزهای سیاسی ایران قرار دارد.
سخنی با هم زبانان و هم ریشگان تجزیه طلب
شما ایرانی هستید ولی از دیگر ایرانیان نفرت دارید؟. شما بخاطر خرافات و مذهب احمقانه ی گروهی اندک، از ایران متنفر شدید؟. براستی عمر خود را برای چه هدفی گذاشته اید؟. هدفی که نهایتش تجزیه بیشتر ایران است؟. نگاهی به کشورهای کوچک منطقه نشان می دهد که راه حل این نیست.
فرض کنید که همه سی و چند استان ایران کشور جدا شوند. آیا این جداییها شایسته مردم گرانمایه با فرهنگ و پیوستگی چند هزار ساله است؟. آیا تشکیل کشور فرضی کردستان بدون کردستان ترکیه با ۱۸ میلیون کُرد مفهوم حقیقی دارد؟.
براستی تکلیف ۱۸ میلیون کُرد ترکیه که بزور فرهنگ چند هزار ساله شان تاراج شده است و بزور در حال تورک شدنند،چیست؟. موسیقی و زبان کُردستان ترکیه در میان هیاهوی پان تورکیسم رو به فراموشی است. آیا حسن زیرک و احمد کایا دوباره زنده می شوند تا کرُدی بخوانند؟. یا اینکه فرزندان جسن زیرک و احمد کایا خود را تورک ترکیه می خوانند و در آینده (همانند وضع فعلی آذربایجان) به پدران کرد خود به چشم غریبه نگاه می کنند؟.
مذهب زدگی و نبود دموکراسی زهر شوکران میهن ماست. نسلها بباد می روند.دست کم فرهنگ ایران و کردستان یکی است. یک ایرانی را اگر کُرد بنامیم هرگز بگزاف نگفتیم چون ریشه تمدن ایران همان کُرد است . بجای مبارزه برای جدایی از ایران برای ایجاد دموکراسی در ایران تلاش کنید.
اگر کردستان در مرکز ایران بود چکار می کردید؟.. راه حل مبارزه است…چرا صورت مساله را پاک می کنید؟. مشکل این رژیمهای ستمگر منطقه اند و گرنه مرز بندی بین یک قوم چه کُرد و چه هر قومیتی مانند تکه تکه کردن بدن یک انسان دردناک است. امیدواریم که روزی به آن درجه از پیشرفت برسیم که مانند اروپا مرزهای سیاسی کاملا برچیده شود.