پیش گفتار:
همه ما با دخترک شجاع و دلاور پاکستانی به نام ملاله یوسف زی کم و بیش آشنایی داریم. در تاریخ ۹ اکتبر ۲۰۱۲ برابر با ۱۷ مهرماه ۱۳۹۱، اتوبوسی در شهر مینگورا پاکستان در حرکت بود. اتوبوسی که دانش آموزان را از دبیرستان به خانه هایشان میبرد. در نزدیکی مسیر اتوبوس همهمه و غریو شادی دانش آموزان تا مسافتی در فضا می پیچید. ناگهان اتوبوس ایستاد و صدای کشیده شدن ترمز آن مردم گوشه و کنار را متوجه ساخت. علت این ایستادن ناگهانی چه می توانست باشد؟. با یک نگاه از فاصله ای با اتوبوس دو نفر تفنگ به دست دیده شدند که از درب اتوبوس بالا رفتند و لحظه ای بعد، صدای سه تیر به گوش رسید و به دنبال آن دخترکی بر زمین افتاد و دو دختر دیگر زخمی شدند.
این دخترک غرقه به خون، کسی جز ملاله یوسف زی نبود. دختر ۱۴ ساله ای که به انتقاد از رفتار زن ستیزی طالبان می پرداخت. زیرا طالبان از دوسال پیش از آن که منطقه سوات را به اشغال خود در آورده، زندگی را برای زنان جهنم ساخته، و مانع تحصیل دختران آن منطقه شده بود. از این روی، ملاله نوجوان از دو سال پیش از آن تا آن زمان، با ساختن وبلاگ، پخش نوشته ها، و فرستادن آنها به جاهای گوناگون مانند بی بی سی اردو، به انتقاد و خرده گیری طالبان پرداخت. ملاله در آن زمان می گفت:
” از این که پیکر انسان ها را در منطقه سوات آویزان شده می دیدم، به وحشت افتادم. همچنین، تصمیم طالبان که دختران نباید به مدرسه روند، برای من یک تکان روحی و روانی بود. از این روی، بر آن شدم تا در برابر این نیروی واپسگرا بایستم”.
سرانجام بر سر ملاله آش و لاش چه آمد؟
پس از آن جنایت هولناک، تن مجروح و زخمی ملاله را به انگلستان بردند و با بستری نمودن وی در بیمارستان نظامی شهر برمینگهام در کنار مجروحان ارتشی. سرانجام این دخترک دلاور و بی باک، از خطر مرگ رهایی جست و تندرستی خود را باز یافت. پیامد این جنایت هولناک آنچنان شد که مردم اسیر و دربند طالبان پاکستان، از هرگوشه و کنار بپا خاستند و تظاهراتی گسترده در سرتاسر آن کشور برپا نمودند. آنچنان این اعتراض های ملی و مردمی شدید و کوبنده بود که اهمیت و ابعاد این وحشیگری اسلامی را در جلو دیدگاه جهانی قرار داد، و وجدان های به خواب رفته را بیدار کرده، و شمشیر عربده کشان و آدم کشان را غلاف نمود.
مقایسه ملاله با دیگر قهرمانان جهان
به راستی بسیار دشوار است که ملاله ۱۶ ساله با آنهمه شجاعت و دلاوری را با هریک از قهرمانان جهان مقایسه نموده و آنها را هم سنگ و همطراز دانست. زیرا ملاله در یک اجتماع بسیار عقب مانده و خرافاتی آنهم در میان گروهی آدم کش و خونخوار به نام طالبان، راستانه ایستاد و با وجود سن کم و ناچیز خود، در آن محیط چندش آور و فاشیستی مذهبی به دفاع از آزادی و حق تعلیم و تربیت و آموزش دختران و زنان پرداخت. شاید بتوان ملاله یکه تاز و دلاور را با ژاندارک در فرانسه همتا و هم سنگر دانست که به تنهایی برای دفاع از حریم آزادی در برابر کلیسای خونخوار ایستاد و جان خود را نثار راه آزادی نمود.
همچنین، می توان ملاله نیک اندیش و شجاع را با بانوان و دختران کوبانی مقایسه نمود که با وجود محاصره آنان به وسیله داعش، گروه خونخوار اسلامی، بر جای ننشسته اند و با تفنگ های ناکارآمد و ابتدایی، با نثار تن و روان خود از پیشروی داعش و افکار شیطانی آنان جلوگیری می کنند در این باره اگر اغراق نباشد می توان گفت که ملاله هرکدام از آن دلاور زنان بوکانی است که مرگ را بر زندگی با خفت و خوار ترجیح می دهد. در تاریخ کنونی ایران نیز دلاورانی چون ندا آقاسلطان، اکبر محمدی، افشین اصانلو، و هاله سبحانی در برابر رژیم فاشیستی ولایت فقیه ایستادند و جان خود را از دست دادند، یا افرادی چون نسرین ستوده، عیسی سحر خیز، آیت الله کاظمینی، حشمت الله تبرزدی، ارژنگ داوودی، و شمار بیشمار دیگر زندان و شکنجه را پذیرفتند ولیکن تسلیم افکار شیطانی رژیم خودکامه نشدند.
خبر جایزه نوبل به ملاله
روز جمعه ۱۸ مهر برابر ۱۰ اکتبر ۲۰۱۴ ملاله در کلاس درس شیمی دبیرستان دخترانه در ادژباستون برمینگهام Edgbaston High School for Girls حضور داشت که دبیر شیمی حدود ساعت ۱۰،۱۵ برنده جایزه نوبل شدن او را به وی اطلاع داد. ملاله کلاس خود را تعطیل نکرد و در کلاس فیزیک و زبان انگلیسی تا آخر وقت جمعه شرکت نمود. این جایزه را ملاله با کلاش ساتیارتی Kailash Satyarthi فعال حقوق کودکان هند مشترکا به دست آوردند.
ملاله در سخنرانی پس از پایان روز در ساعت ۴/۵، در کتابخانه دبیرستان در کنفرانس مطبوعاتی، خوشحالی و شادمانی خود را از بردن این جایزه نشان داد و از پدر و مادر به ویژه به پدرش که به او پرو بال فعالیت های گسترده و پرواز را داده است تشکر و سپاسگزاری نمود. ملاله کم سن و سال ترین، و نخستین بانویی است که از پاکستان برنده این جایزه می شود.
ملاله در سخن خود افزود که این جایزه تنها یک تکه فلز و یا پایان کار نیست، بلکه این تازه آغاز کار و کوشش است. و آنگاه ادامه داد: ” من دو راه در پیش داشتم، یا ساکت بمانم و در انتظار کشته شدن باشم، و یا آن که حرف و فریاد بزنم و بازهم کشته شوم. من راه دوم را انتخاب کردم”.
توربجون جگلاند Thorbjorn Jagland از کمیته جایزه نوبل در باره دادن این جایزه به دختر ۱۷ ساله، به دفاع از وی پرداخت و گفت: ” ملاله با وجود سن کمش برای چندین سال برای حق تحصیل و تعلیم و تربیت دختران جنگیده و نشان داده که کودکان و جوانان نیز می توانند در پیشرفت آموزش خودشان سهم و نقش داشته باشند و ملاله این خدمت و کار بزرگ اجتماعی را در شرایط بسیار خطرناکی به ثمر رسانده و در این راه، به قهرمان مبارزه و رهبری و پیشگامی برای به دست آوردن حق پایمال گردیده آموزش و پرورش دختران نائل شده است”.
از آنچه گذشت:
ملاله یوسف زای دختر ۱۷ ساله پاکستانی که در مهر سال ۱۳۹۱ مورد اصابت گلوله های دو جنایتکار طالبان قرار گرفته و به سختی جان سالم در برده بود، به همراه کلاش ساتیارتی Kailash Satyarthi فعال حقوق کودکان هند برنده جایزه ۲۰۱۴ صلح نوبل جهان شدند.
به دنبال خبر پیروزی ملاله و دریافت جایزه نوبل ۲۰۱۴، مجلس جشن و شادمانی در بسیاری از نقاط جهان از جمله در پیشاور برگزار گردید. این همه جشن و سرور شادمانی جهانی خاری است بر چشم طالبان پاکستان، داعش ایران و عراق، و تنگ نظرانی که فعالیت دختران و زنان را کمتر از مردان می دانند و می خواهند نیمی از جامعه رادر گوشه آشپزخانه و اطاق خواب زندانی کنند.
همان گونه که می دانیم برگترین جایزه فیلدز Fields در ریاضی امسال ۲۰۱۴ برای نخستین بار به یک زن و آنهم یک ایرانی بنام مریم میرزاخانی داده شد. اکنون هم ملاله یک دختر ۱۷ ساله پاکستانی جایزه صلح نوبل را از آن خود ساخت.این گونه خبرهای خوب و مسرت بخش، همچنین موفقیت های کم نظیر و درخشان دختران در کنکورهای ایران، و یا پیشرفت شگرف انگیز زنان در علم و تکنولوژی، و حتی اقتصاد و مدیریت جهانی، به رژیم های جهنمی و فاشیستی و زن ستیز ایران، گروه تروریست القاعده و داعش عراق نشان می دهد که بانوان و دختران نه تنها نیم مفید و کار ساز جامعه هستند، بلکه در بسیاری از کارها و برنامه ها بر آقایان برتری دارند.
بنابراین، جامعه ای پیشرفته و خردمند است که زنان آن آزادانه مشاغل و کارهای مورد علاقه خود را دنبال کنند. ما هم به دنبال آنیم که در جامعه آزاد و دور از آخوند و دور از هر تعصبات و بی خردی مذهبی، بانوان، نیمی از جامعه کشور بنا بر لیاقت ها ی ذاتی و استعدادهای خداداده اشان مشاغل و پست های مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور را به دست بگیرند و مشت محکمی به دهان آخوند و آخوند صفت های پست اجتماع که حقوق آنان را ضایع کرده اند، بزنند. آن روز چندان دور نیست، با کمی همت و اراده ملت ایران به آسانی انجام پذیر است.