سرآغاز:
در یک کشور دموکراسی، نمایندگان مجلس انتخاب شده مردمند و هرکدام در برابر حوزه انتخابی و مردم مسئولیت دارند. بنابراین، تلاش براین دارند که دست از پا خطا نکنند و همواره رضایت و خشنودی رأی دهندگان به خود را جلب نمایند.
از سوی دیگر، در چنین جامعه دموکراسی نخست وزیر و یارئیس جمهور که بازهم از سوی مردم با رأی اکثریت برگزیده شده اند، وظیفه ملی و مردمی خود می دانند که گروهی از افراد کارکشته، خردمند، و میهن پرست با سواد را به دور خود جمع کنند و به حل و فصل مسائل و معضلات گوناگون و پیچیده کشور بپردازند.
از این روی می توان گفت که در یک کشور آزاد و بدون وابسته به قدرت و نفوذ فرد و یا گروهی، سه قوه قانون گذاری، اجرائی، و قضایی جدا از هم و به طور مستقل با اختیار کامل به کار خود می پردازند.
در کنار این سه نیرو، سازمان دیگری نیز وجود دارد که در باره میزان درآمد کشور و روش هزینه کردن آن بر کارها نظارت دارد. در رژیم گذشته این کار بر عهده سازمان برنامه و بودجه بود که این سازمان هم در راه منافع و سودجویی رژیم اسلامی تعطیل گردید.
در کشور آخوند زده ما چه می گذرد؟
رژیم کنونی ایران را باید یک رژیم ضد ملی، ضد مردمی و فاشیست اسلامی به شمار آورد. بی گمان رژیمی از این فاسد تر و ضد انسان تر در تاریخ کشورمان دیده نشده است. نخست آن که اختیارات بسیار نامحدود و غیر منطقی به یک آخوند بی سوادی داده شده که یکی از جنایت کارترین و دزدترین فرد شناخته شده است. ملت ایران ناآگانه و در نهایت بی تفاوتی سرنوشت خود و کشورش را به دست یک مشت غارتگر بی فرهنگ و ضد ایرانی داد. در حقیقت با این کار، تفنگ به دست یک دیوانه و جانی دادن بود.
علاوه بر اختیارات بی حد و حصری که ملت ناآگاه و سر به هوا به یک جنایتکار و ضد انسان داد، سه نیروی قانون گذاری، اجرایی و قضایی نیز در زیر پر و بال این آخوند جنایتکار قرار گرفت. آنان کمترین اختیار و استقلال فردی نداشته و در هرکار و هر مورد به دستور خامنه ای جنایتکار و غارتگر عمل می کنند. حتی شورای نگهبانی که می بایست بر کار و اعمال خامنه ای نظارت داشته باشد، همه اعضاء آن از سرسپردگان و نوکران او از آب در آمدند. مجلس ملی و مردمی نیز جای خود را به مجلس اسلامی داد. از این روی، نمایندگان آن، بازهم مزدوران، و نوکران این آخوند دیکتاتور به شمار می آیند و رنگ مردمی ندارند.
خامنه ای خود نیز اسیر و فرمانبر فرزند ابر جنایتکار خود مجتبی است که با همکاری شماری از بسیجی های آدم کش و پاسداران ضد ملی همه روزه مشغول توطئه و برنامه ریزی در مسیر غارت بیشتر کشور، جنایت های پی در پی مانند قتل و کشتارها، و برنامه های ضد مردمی مانند اسید پاشی و دستگیری ها و اعدام های گوناگون در گوشه و کنار کشور پیاده می کنند.
رئیس جمهور انتصابی
روحانی که خود یک آخوند و وصله ای از قبای کهنه رژیم بوده و فعالیت های ضد ملی خود را در گذشته بارها نشان داده است، ظاهراً از طرف مردم و لی در حقیقت کاندیدای انتصابی خامنه ای است. گرچه میزان بالای رأی امت اسلامی و ملت به خواب رفته ایرانی می تواند او را در برابر خامنه ای که با هیچ رأی و انتخاب مردمی روی کار نیامده بدو وزنه و ارزشی بالا بدهد ولیکن او نیز مانند خاتمی عملن آبدارچی خامنه ای است. زیرا در هر گامی که بخواهد به جلو رود به طور مستقیم با مخالفت خامنه ای و به طور غیر مستقیم مورد مخالفت پاسدارانی قرار می گیرد که دست آنان در دست خامنه ای است و خامنه ای وانمود می کند که روی آنان نفوذی ندارد.
داستان کمدی فانتزی وزیر علوم
وزارت علوم پس از قوه قضایی، قانون گذاری، و وزارت امورخارجه حساس ترین جایی برای رژیم ضد مردمی است که می خواهد بر سرنوشت مردم کنترل داشته باشد و ملتی را به استثمار و نوکری خود درآورد. قلب دانشگاه، قلب تپنده و روشنگری سیاسی ملت ایران است. دانشجو، روشن، آگاه، و میهن پرست است و نمی خواهد خود و کشورش را برخلاف تصمیم غلط و نادرست مردم ایران در ۱۴ فروردین ۱۳۵۸ در اختیار یک مشت راهزن وطن فروش و ضد انسان قرار دهد. اینجاست که خامنه ای جنایتکار به دنبال مزدوری در رأس وزارت علوم مانند چند سال گذشته است تا بتواند روی فعالیت دانشجویی سرپوش گذاشته، صدای دانشجو را در گلو خفه کند.
خامنه ای انتظار دارد که روحانی آدمکی را به عنوان وزیر علوم معرفی کند که مانند دکتر ولایتی ویا فرهاد دانشجو، سرتاپا نوکر و دست نشانده او بوده و به همه ساز او برقصد. گویا تا کنون روحانی تنها نام کاندیدای خود را به مجلس اعلام داشته که از پیش نظر و سلیقه آخوند جنایتکار را جویا نشده است. اینجاست که مزدوران خامنه ای در مجلس پای روحانی و یا هر فرد دیگری که سوای خواسته به اصطلاح رهبر باشد گاز می گیرند و یا پاسداران شریک دزد و جنایات مجتبی خامنه ای به سوی روحانی، وزیر انتخابی او و یا هرفد دیگر لگد پراکنی می کنند.
گروه فتنه گر آمریکایی اسرائیلی
بنا بر تحقیقات علمی و فنی دفتر ولایت فقیه و امام چهاردهم، با دسیسه و کلک های اسرائیل و آمریکا ۷۵ میلیون از گروه فتنه سال ۸۸ ایران همچنان موجبات ضربه زدن به انقلاب زمینی -آسمانی ولایت فقیه هستند. از این روی، نمایندگان ولی فقیه در مجلس فرمایشی ایشان چند تن از این ۷۵ میلیون عضو فتنه آمریکایی – اسرائیلی که از سوی جناب روحانی معرفی شده اند مورد تأیید قرار ندادند. حال، چنانچه جناب رئیس جمهور اصرار بیشتری در معرفی این فتنه گران داشته باشند، به خود ایشان نیز به عنوان فتنه گر سال ۸۸ و سال های پیش از آن، رأی عدم اعتماد داده شده و به عنوان مفسد فی الارض به کشتارگاه سلاخ بزرگ جناب مجتبی خامنه ای کبیر معرفی خواهد شد.
سرپوش گذاشتن روی اسید پاشی رژیم
رژیم با اسید پاشی روی بانوان و دختران اصفهان و ناقص کردن آنان، خشم و نفرت جهانی را برانگیخت. تظاهراتی نیز در چند شهر به وجود آمد که تا اندازه ای رژیم را به هراس و وحشت انداخت. رژیم برای منحرف و گمراه کردن مردم نخست با عجله و شتابی هرچه بیشتر دختر معصوم و بی گناه ریحانه جباری را که از ناموس و شرف خود دفاع کرده بود و کمترین دلیل و مدرکی دال بر آدم کشی او نبود شبانه و مخفیانه به دار کشید در حالی که آدم کشان و جنایتکارانی مانند قاتلین زهرا کاظمی، دکتر بختیار، فریدون فرخ زاد، ستار بهشتی و یا صدها جنایتکار دیگر از جمله ابر جنایتکار تاریخ کنونی مجتبی خامنه ای آزادانه و بدون هیچگونه مزاحمتی به زندگی نکبت بار خود ادامه می دهند.
بازهم برای گمراه کردن مردم و انحراف از مسأله جنایت بزرگ اسید پاشی، داستان کمدی فانتزی گزینش وزیر علوم را در مجلس مزدوران رهبر به وجود آوردند و باردیگر ملت را مانند کودکان به دنبال نخودچی کشمش فرستادند.
از آنچه گذشت:
کشوری که قوای سه گانه اش کاملن در اختیار یک آخوند غارتگر و جنایتکار است، بحث و گفتگو در باره هرگونه گزینش و انتخاباتی اعلام بی خردی و ناآگاهی خود ملت است که عملن نشان می دهد به حد رشد عقلی و سیاسی نرسیده و به قیم نیاز دارد. در کمتر کشور جهان می توان رژیمی را یافت که قوای سه گانه را مزدور و نوکران خود بداند و ادای مسخره انتخابات نمایندگان، رئیس جمهور و مانند آن در آورد. مردم ایران از ۳۵ سال پیش همه گونه استقلال، آزادی، شرافت انسانی، حق حاکمتی ملی خود را به پای یک مشت دزد غارتگر فرومایه و ضد میهن بنام آخوند فروختند و سند بردگی خود را در فروردین ۱۳۵۸ امضاء کردند. بنابراین، عنوان هرگونه انتخابات و گزینش نشانه بی توجهی و نادانی خود ملت و مسخره کردن خودمان است.
گزینش وزیر علوم چنانچه زیر پر و بال خامنه ای نباشد و مجتبی خامنه ای و همکاران جنایتکار بسیجی و پاسدار وی آن را تأیید نکنند بی تردید از فیلتر نمایندگان، یعنی دیگر مزدوران خامنه ای نخواهد گذشت. از این روی، روحانی نیز که خود وصله ناجور جنایت های گذشته رژیم اسلامی است، ناچار است صد در صد زیر چتر خامنه ای و فرزند ابر جنایتکارش مجتبی که طراح و برنامه ریز سیاست ها و جریان روز است، قرار گیرد.
از سوی دیگر، رژیم با اسید پاشی و ناقص کردن زنان و دختران اصفهان لکه ننگ دیگری در سرتاسر جهان برای خود به جای گذاشت. برای آرام کردن و فرو نشاندن خشم مردم نخست شبانه ریحانه جباری دختر معصوم و بیگناه را بدون کمترین مدرکی حلق آویز نمود و اکنون نیز داستان کمدی فانتزی وزیر علوم را علم کرده تا همچنان ملت فراموشکار و ناآگاه ما را از مسائل مهم مملکتی مانند بیکاری، دزدی های کلان و پی در پی، وضع بد معیشت مردم، ورشکستگی اقتصادی، و جنایت های متوالی خود بر کنار و دور سازد.