سیاستهای نادرست امریکا درباره ایران
عدم شناخت از ایران و خاور میانه ، همواره باعث شده است که امریکا سیاستهای متفاوت و متناقض را در این منطقه پیش بگیرد. دوران جنگ سرد و رقابت بین شوروی با امریکا فرصتی برای شاه ایران بود که در خاورمیانه حمایت امریکا را بدست آورد. دوران رئیس جمهوری نیکسون دورانی طلایی بود که ایران و امریکا همکاری های بسیار در فن آوری و سیاست داشتند. همکاریهای اقتصادی و نظامی ایران و امریکا ، به پیشرفت ایران در این عرصه ها انجامید. اما پیش از آن امریکا اشتباه بزرگی را انجام داده بود : کمک به سقوط مصدق . پس از روی کار آمدن کارتر وی تصمیم داشت، وضعیت دموکراسی ایران را با انتقاد و فشار به شاه بهتر کند و این به اشتباه دیگری انجامید که ۳۶ سال است مردم ایران و جهان را گرفتار کرده است : رژیم اسلامی !
(کارتر در مناظره انتخاباتی اش بشدت مورد انتقاد رونالد ریگان قرار گرفت. ریگان نسبت به حمایت کارتر از انقلاب اسلامی و عدم حمایت از شاه ایران اعتراض کرد. بعدها کارتر گفت : اگر می خواستم می توانستم ایران را نابود کنم! ولی هرگز به اشتباهش در باره جانشین شدن رژیم اسلامی با رژیم شاه اعتراف نکرد.)
سقوط مصدق محدودیت دموکراسی
شاه قصد داشت بروش خود ایران را به دروازه های ترقی برساند. کتاب ” بسوی تمدن بزرگ ” پر است از خود ستایی و در عین حال وطن دوستی جذاب. متن کتاب که احتمالاً تصحیح شده از سوی شجاع الدین شفاست ، مملو است از آرزوها و سخنان شعار گونه. در واقع شاه ایران با این کتاب عملاً نشان داد که به تنهایی قصد دارد بار فکری و کاری ایران را بعنوان همه کاره بدوش بکشد. کاری که از اواسط دهه ۳۰ انجام داده بود و بشایستگی هم موفقیت ایران در اقتصاد و صنعت را بوجود آورده بود. اما محدودیت دموکراسی در ایران و نبود مطبوعات آزاد ، چیزی بود که ایران را از پیشرفت بیشتر باز می داشت. عدم امکان انتقاد از سیاستهای دولت منجر به پا گرفتن زیرساختی فاسد در دربار ایران شد. گزارش افراد مختلف نشان از فساد اقتصادی و اخلاقی بسیاری از اطرافیان شاه و مدیران مملکت را داشته است، این فساد در مقایسه با امروز ایران بسیار ناچیز بوده است ولی بازار شایعه در آن روزها داغ شده بود .
داغ کردن بازار شایعه بوسیله مردم در اثر نبود مطبوعات آزاد
۱) به گفته ی عبدالله موحد ، غلامرضا تختی خود کشی کرده بود ولی مردم ایران هرگر نخواستند خودکشی یک قهرمان را بپذیرند. اکثر اطرافیان تختی به قطع این را خود کشی می دانستند ولی مردم ایران نپذیرفتند و این مرگ را کار و برنامه ی ساواک دانستند. در حالیکه هیچ دلیلی برای این کار ساواک نبود و پس از انقلاب هم در اسناد ساواک چیزی بدان عنوان یافت نشد.
۲) مرگ شریعتی در انگلستان در اثر سکته قلبی. شریعتی سکته کرد. امروز سکته کردن یک سیگاری در سن ۴۴ سالگی چندان عجیب نیست. خصوصاً که انسانی عصبی و تند خو بوده باشد و در ایران مردم شایعاتی ساختند که مرگ شریعتی هم بدست شاه بوده است.
انگلیس هم کشوری است که براحتی نمی توان برای قتل یک نو اندیش مخالف رژیم شاه برنامه ریزی کرد و حتی گزارش پزشکی را دستکاری نمود. گزارش پزشکی قانونی نشان از سکته داشت ولی هرگز توسط مردم ایران قابل قبول نبود.
۳) مرگ مصطفی فرزند خمینی. این مرگ که بیشترین کمک را به احیای خمینی فراموش شده داشت باعث علم شدن وی شد. در ایران مردم طالقانی و شریعتمداری را بیش از خمینی می شناختند ولی با مرگ مصطفی خمینی او شد : آقا! مصطفی ظاهراً در مصرف تریاک زیاده روی کرده بود و حتی خمینی بعد از مرگش هم بسیار از فرزند معتادش عصبانی بود و هرگز بخاطرش عزاداری نکرد. اما مردم ایران این مرگ را هم کار ساواک دانستند.
و موارد بسیار دیگر که با شایعه پراکنی و روشهای رسانه ای رسانه های بی بی سی به آتش انقلاب کمک کرد. اینها همه ناشی از بی سیاستی شاه و ادامه دیکتاتوری وی بود. در فضای بسته و خفقان بازار شایعه هم داغ است و این همان چیزی است که به اعتبار شاه لطمه بزرگی زد. اعدام نویسنده ی مشهور حزب توده خسرو گلسرخی که در بیدادگاه از آزادی خواهی مردم ایران دفاع کرد ، خود آغازی بر پایان سلطنت شاه بود. این اتفاق بشدت در جهان تبلیع شد و به وجهه ی بین المللی شاه هم آسیب بزرگی زد که منجر به عدم حمایت جهان از وی در شورش ۱۳۵۷ شد.
اعتراف کارتر به حمایت از خمینی
کارتر در مناظره انتخاباتی اش بشدت مورد انتقاد رونالد ریگان قرار گرفت. ریگان نسبت به حمایت کارتر از انقلاب اسلامی و عدم حمایت از شاه ایران اعتراض کرد. بعدها کارتر گفت : اگر می خواستم می توانستم ایران را نابود کنم! ولی هرگز به اشتباهش در باره جانشین شدن رژیم اسلامی با رژیم شاه اعتراف نکرد.
تجربه ی انقلاب اسلامی ایران البته باعث شد که دولتهای منطقه به شدت از انقلابهای مذهبی و ضد امریکایی بترسند و همواره از تشکیل رژیم مشابه رژیم ایران جلوگیری نمایند. مبارزه با اسلام گرایی در ترکیه ، مبارزه با نفوذ روحانیون تند روی شیعه در لبنان و بحرین و مهم تر از آن سرنگون کردن محمد مرسی که با حمایت خارجی انجام شد ، نشان داد که جهان به رهبری امریکا دیگر مشابه رژیم اسلامی را بر نمی تابد!
این خود نشان می دهد که امریکا از وضع پیش آمده در ایران پشیمان است و سعی دارد این قضیه تکرار نشود.
امریکا بسرعت از انقلاب ایران برای منافع خود استفاده نمود
رژیم ایران چه با مردم ایران و چه با جهان ستیزه دارد و در واقع مانند یک سگ هار و بیمار به همه حمله می نماید. این خاصیت ایجاد تنش و ستیزه جویی رژیم ایران بر اساس زیاده طلبی و قلدری بیجاست. اما امریکا از این قلدری و هاری رژیم ایران به نفع خود بهره جست و میلیاردها دلار اسلحه را به کشورهای همسایه ی ایران فروخت. همچنین به بهانه ایجاد امنّیت خلیج پارس، کشتی های بزرگ جنگی خود را در دهه ۸۰ میلادی به این خلیج استراتژیک فرستاد.
امریکا بسیار تلاش کرد که دوران شاه و جزیره ثبات را فراموش کند و دوران لجنزار رژیم اسلامی را هم به دورانی در جهت موفقیت و منافع خویش تبدیل سازد. در واقع کسی دلش در جهان برای ایرانی نمی سوزد! نه حتی خود ایرانیان. اگر ایراندوستی هم پیدا شود مانند ریچارد فرای او را به جاسوسی متهم می نمایند و اجازه ی خاکسپاری در ایران برای جسدش به یک حماقت بین المللی بدل می شود.
امریکا همواره منافع مردم خود را در اولویت قرار داده است و این یک عقده برای ملتهای عقب افتاده مانند ایران است که دولتهایشان منافع ملی را فدای حماقت و قدرت طلبی شخصی می نمایند. در واقع رژیم ایران سالهاست که مجری سیاستهای استعماری قدرتهای بزرگ شده است و شعار ای چپی اول انقلاب دیگر رنگ باخته است.
نکته آخر-
سالهاست که ملت ایران مورد حمله است!
برخی می پرسند که چرا امریکا به ایران حمله نمی کند؟! امریکا چه نیاز ی به حمله دارد وقتی که از وجود رژیمی نادان و احمق سود برده است؟. ۳۶ سال است که میلیاردها دلار از ایران خارج شده و به دلار تبدیل می شود. این دلارها در واقع در جیب چاپ کننده ی دلار یعنی بانک مرکزی امریکاست. سالهاست که اعراب شاخاب پارس خرید اسلحه و ارتقاء آن را در برنامه خود قرار داده اند و هر سال هم بیش از سابق می خرند. سالهاست که مردم ایران برای فقر و فلاکتی که دارند به امیر نشینهای همسایه می روند تا از راه نوکری ایسان به لقمه نانی برسند. سالهاست که بجای حقوق بشر در مجتمع جهانی ندای هسته ای شنیده می شود و خون مردم ایران فدای انرژی هسته ای شده است. آری سالهاست که ایران دیگر نیازی به حمله ی دشمنی ندارد، چون دشمنان هم فهمیده اند که بدون هزینه می توانند از خود رژیم ایران بعنوان بزرگترین دشمن ایران بهره یگیرند.