زبانهای مردم منطقه
خاور میانه قدیمی ترین تمدن جهان را در خود دارد. پیش از مصر و چین در جیرفت و عراق تمدنهای آغازین انسان یافت شده است. این تاریخ دراز و پر فراز و نشیب به امروز رسیده است. پس از ۷۰۰۰ سال ما در خاور میانه سه گروه زبانی عمده داریم که ایران هم هرسه گروه زبانی را دارد.
۱) زبانهای سامی (عربی)
این زبانها ریشه آفریقایی دارند و عبری و عربی مهمترین آن است. زبانهای شبیه به عربی آرام آرام در زبان عربی حل شده اند و با وجود لهجه ها و زبانهای نزدیک به عربی، این زبانها با وجود عربی رو به فراموشی هستند. قدمت زبانهای سامی در ایران به ۳۰۰۰ سال می رسد. زبان آرامی در کنار زبان پارسی میانه و خوزی ،زبان سوم مردم تیسفون پایتخت ساسانیان بود و عرب شدن مردم عراق پس از فتح ایران چندان سخت نبود چرا که آنها آشنایی با زبان عربی را از زبان آرامی داشتند. بنابراین می توان در پیش از اسلام هم رگه هایی از زبان عربی را در آشنایی ساسانیان با آرامی یافت کرد.
پس از یورش اعراب به تیسفون و فتح ایران زبان عربی که زبان رسمی آن زمان بود، توسط دانشمندان ایرانی برای حفظ آثار پهلوی بکار رفت. ترجمه های بسیار از زبان پهلوی به عربی انجام شد. هدف از این ترجمه ها حفظ آثار ساسانی بود ولی پس از ۲۰۰ سال دیگر نمی توانستیم آثار پهلوی چندانی را مشاهده نماییم. بله اعراب بیشتر کتب پهلوی را از بین برده بودند و تنها ترجمه های آن به عربی باقی مانده است. این ترجمه ها هم پر است از واژه های پارسی و کتابهایی بسیار مانند کلیله و دمنه ویا هزار و یک شب آنقدر واژه های پهلوی در خود دارند که به تأیید همگی زبانشناسان این کتابها برگردان از زبان پهلوی هستند.
۲) زبانهای ایرانی؛
ایران یک کشور نیست؛ یک منطقه و فلات است. هرچند امروز به یک کشور کوچکتر گفته می شود ولی آنچه ایران بوده است از رود ایندوس تا رود فرات را در خود دارد. چیزی حدود ۳ برابر مساخت امروزین کشور فعلی با نام ایران. زبانهای ایرانی از شاخه هندواروپایی و همریشه با سانسکریت هستند که شامل ۱۸۰ میلیون نفر گویشور است. زبان فارسی دری که در ایران و افغانستان و تاجیکستان رسمیت دارد بزرگترین تعداد گویشوران را دارد. پس از فارسی زبان کوردی با ۳۰ میلیون گویشور دومین جمعیت در خور را در خود دارد. زبانهای پشتو و بلوچی هم عده بزرگی هستند که در کشورهای افغانستان و پاکستان رسمی هستند. زبان فارسی دری که از خراسان آمده است، اگرچه بیشترین چامه سرایان و نویسندگان را در میان زبانهای ایرانی دارد ولی بدلیل نبودن همدلی بین اقوام ایرانی و نبود حکومتهای ایرانی زبان تا پیش از دوران پهلوی چندان مورد توجه مردم عامی و کم سواد نبود ؛ مراد اینکه بیشتر زبانی مدرسه ای و درباری بود تا زبانی خانگی و مردم پسند. امروز هم بیشتر مردم منطقه فلات ایران در خانه شان به زبانی مادری غیر از فارسی دری سخن می گویند.
۳) زبانهای تورکی-آلتایی.
تورکان آسیای میانه همواره به منطقه ایران مهاجرت کرده اند. ایشان فرهنگ و دین ایرانیان را پذیرفتند و بدلیل شجاعت در جنگاوری بیشترین پادشاهان و سلسله های پس از اسلام در منطقه ایران از آن آنهاست. ایشان اما به زبان تورکی بعنوان زبان مادری نگاه می کردند و زبان رسمی دربار سلسله های خوارزمشاهی، سلجوق ،غزنوی، گورکانی هم فارسی دری است. آثار و اسناد بسیاری از این سلسله ها بزبان فارسی باقی مانده است. البته ایشان با نفوذ در مناطق سغدی نشین مانند ازبکستان ، عملاً زبان سغدی را که یادگار دوران اشکانیان بود از میان بردند و با ترکی جانشین کردند.
در این میان گروه بزرگی از مردم ایران آرام آرام زبان تورکی را بعنوان زبان مادری پذیرفته اند. مهاجرت سلجوقیان به ایران و ترکیه تغییر بزرگی در زبان مردم آذربایجان و ترکیه ایجاد کرد. زبانهای رومی به کلی از بین رفت و زبان فارسی هم به مدرسه و دبیره محدود گشت. کاهش دو سوم جمعیت مردم ایران در حمله مغول می تواند مهم ترین دلیل برتری زبان ترکی پس از حمله مغولان باشد. کشوری فرض کنید که مردم آن به زبانهای مادری مختلف سخن می گویند و همگی در حال فرار و مهاجرت هستند.
کشوری را در نظر بگیرید که دو سوم جمعیت اکثراً شهر نشین را از دست داده است. زبان فارسی بیشتر در شهرها گویشور داشته است و بدلیل مرگ ۹۰٪ مردم شهر نشین در حمله مغولان، این زبان با زبان تورکی که در میان عشایر و خانهای مهاجر گویش می یافت جانشین شد. زبان عشایر تورک آرام آرام به شهرهای خالی از سکنه راه یافت. مورخین پس ار حمله مغول از تبدیل شدن شهرهای ایران به شهر ارواح سخن می گویند و خالی بودن این شهرها توسط ایشان مکرر یا دآوری شده است.
پس از گورکانیان مردم تورک ایران که بیشتر در آذربایجان تجمع دارند بزرگترین سلسله ایرانی پس از اسلام را تشکیل دادند. آری شاه اسماعیل از اردبیل برخاست و خود را شاه ایران نامید. او در رقابت با ترکان عثمانی مذهب شیعه را رسمیت داد تا بتواند یک مرز مذهبی میان خود و عثمانیها تشکیل دهد. پس از هزار سال نام ایران دوباره بعنوان یک کشور نمایان شد. زبان تورکی از صفویه به بعد نه بعنوان زبان اقوام مهاجم که بعنوان زبان مردم ایران شناخته شد. واضح است که باید میان تورکان مهاجم عیر ایرانی با تورکان ایرانی تفاوت گذاشت.
تورک ایرانی کیست و چرا دانستن تورکی هنر است؟
زبان ترکی زبان مادری گروه بزرگی از مردم فلات ایران است. در حالیکه زبان فارسی بیشتر زبانی مدرسه ای و دبیره بوده است تا مادری. این باعث شده است که سلسله های ترک منطقه از سبکتگین تا پایان عثمانی زبان فارسی را بعنوان زبان درباری استفاده نمایند، با وجودیکه زبان مادری شان ترکی بوده است. در واقع کتاب و نوشته در خوری تا پیش از انقلاب ترکیه بزبان ترکی برجای نمانده است و ایشان از کتابهای فارسی بهره می برده اند. اما گروه بزرگی از مردم ایران هم ترکی زبانند؛نوروز می گیرند و به تاریخ و تمدن ایران افتخار می کنند. برای دموکراسی می جنگند و حاضر به جدایی از ایران نیستند. براستی دانستن ترکی هنر است! اگر کاسب باشید، اگر مسافر باشید اگر اهل موسیقی باشید، باید ترکی بدانید. دانستن ترکی می تواند در سفر به ترکیه و کشورهای آسیای میانه به شما کمک نماید. امروز ترکمنها نوروز را به زیبایی جشن می گیرند؛ این شادی و پایکوبی زیبای ترکمنها در نوروز ایرانی را باید به فال نیک گرفت. با دانستن ترکی بعنوان زبان دوم ایران می توان به اتحاد میان اقوام ایرانی کمک کرد.
چرا زبان کوردی برای ایرانیان مهم است؟
اقوام کورد از قدیمی ترین اقوام ایرانی تبار هستند که پیشینه ای از سلسله مادها دارند. متاسفانه حکومتهای ایرانی چند سده ی گذشته رابطه ی خوبی با کوردها نداشته اند و دشمنی بیهوده مذهبی میان سنی و شیعه یک دیوار بلند از بی اعتمادی میان کوردها و دیگر ایرانیان کشیده است. هنوز هم بسیاری از کوردهای عراق و ترکیه خود را ایرانی می دانند و شباهت پرچم ایران و کوردستان ، نشان از شباهت تاریخ و افتخاراتشان است، اینکه کوردها خود را متصل به اقوام لر می دانند و در نقشه ی فرض کوردستان تا کازرون فارس را کوردستان می خوانند جای خوشحالی است. چرا که همین نشان می دهد که کوردها خویش را از ایرانی جدا نمی دانند.
زبان کوردی ، یکی از زبانهای نزدیک به فارسی است. وام دادن واژه ها از فارسی به کردی و بالعکس چنان زیاد است که گاهی نمی توان فهمید واژه ای کوردی است و یا فارسی. باستانی بودن واژه های کوردی می تواند به فارسی و ساخت واژه های نو کمک کند. واژه نامه ی فارسی می تواند با واژه های کوردی پر بار تر شود و خود را از زبانهای دیگر بی نیاز نماید. این درباره گیلکی و بسیاری زبانهای اصیل ایرانی هم صادق است. دریای زبانهای ایرانی می توانند واژه های پر شمار به فارسی وام دهند.
چه کنیم که دشمنی میان اقوام کم شود؟
(علیرضا منصوریان با شجاعت اعلام کرد که مبارزه شهدا با صدام بخاطر حفظ زبان و فرهنگ ما بوده است. طبیعی است که منظور او حفظ فرهنگ و ناموس همه ایرانیان بود. اما گروهی از هموطنان تورک و عرب به مخالفت با این سخن او پرداختند… در حالیکه منصوریان با هوشمندی دفاع شهدا را از میهن دوستی دانست.)
کشورهای متمدن مانند بلژیک و سوئیس چند زبان رسمی دارند. آموزش این زبانها در سطوح مختلف مدرسه برای کودکان اجباری است. همچنین دانستن زبان کشورهای همسایه یک مزیت و پیشرفت برای ما خواهد بود. پس چرا به زبانهای تورکی ، کوردی ،بلوچی آنطور که باید اهمیت داده نمی شود؟ چرا باید میان مردمی که با هم نسبت خانوادگی دارند و ریشه ژنتیکی و تاریخشان یکسان است اختلاف پیش آید؟ انسانیت برترین چیز است و باید از فاشیسم و نژاد پرستی دست برداریم. فارسی دری هزار سال است که در ایران بعنوان زبان مدرسه و دبیره پذیرفته شده است. تورکی و کوردی و بسیاری زبانهای دیگر هم میلیونها گویشور دارند که زبان مادری شان است. احترام به زبان مادری دیگران ، سبب شادمانی و بی احترامی به آن سبب دشمنی و کینه است. بیایید بجای دست گذاشتن بر تفاوتهای اندک به شباهتهای پر شمارمان تکیه نماییم و مرزهای سیاسی را بعنوان دیواری از کینه ندانیم. اقوام این منطقه سالهاست که با زبان مادری و فرهنگ نیاکان خود خو گرفته اند و تحقیر و کینه ورزی نسبت به آن جز نادانی و کم هوشی ما را نمی رساند!