تابوی حجاب
حجاب و پوشش اجباری برای بانوان ایرانی یکی از چالشهای پس از انقلاب است. در حالیکه آیات قرآن تنها بصورت سفارش به زنان پیامبر و همچنین پیشنهاد نرم به زنان مؤمن استفاده از مقنعه را درخواست نموده است ولی لحن قرآن بصورت اجبار نیست و با حجابی بعنوان یک حکم لازم الاجرا اعلام نشده است.
بدین لحاظ در صدر اسلام پوشش اجباری نبوده است و زنان آزادی پوشش داشته اند و پیامبر فقط نگران نگاههای اعراب به زنان خود بوده است. آیات حجاب به پیشنهاد و پرسش عمر نازل شد و بنظر می رسد پس از پیامبر این عمر بوده است که تا حدود زیادی بر حجاب اجباری پایفشاری نموده است.
علمای بسیار اهل تشیع و تسنن حجاب را امری اختیاری می دانند و اجباری به حجاب در روایات و احادیث معتبر نیافته اند. جز چند حدیث نا معتبر علامه مجلسی معلوم الحال از امامان شیعیان هم حدیثی درباره اجبار در حجاب نیست. حتی حدیث تندی که کل بدن زنان را عورت (زشتی ) می داند و تأکید بر پوشش کل بدن زنان دارد از طرف بسیاری از فقهای شیعه ، بعنوان حدیثی نامعتبر طبقه بندی شده است، چرا که با پذیرش این حدیث عملا زن از مفهوم انسانیت خارج می شود!
اما با وجود همه شک و تردیدها و دو پهلو سخن گفتن قرآن درباره پوشش زنان ، چه شده است که امروز حجاب بعنوان پرچم اسلام شناخته می شود؟

کجای این تصویر تحریک آمیز است؟ انهایی که تحریک می شوند باید به تیمارستان بروند!
چکامه چمن ماه عکس یادگاری با استوره هنر ایران گرفته است! ننگ بر کسانی که از کاه کوه ساخته اند. علّافی هم حدی دارد!
اسلام تهی از معنی با حجاب شناخته می شود !
چه شده است که بر ای بسیاری از ما تصور اسلام بدون حجاب ممکن نیست و بی حجابی برابر کفر است؟ چه شده است که در ایران امروز به زنانی که بنابر سلیقه و آزادیهای فردی شان حجاب را خارج از ایران برداشتند ، توهین می شود؟
درحالیکه روزگاری حجاب و بی حجابی بعنوان دو پرچم میان مدرنیته و سنت گرایی شناخته می شد ، امروز بی حجابی یعنی کفر و حجاب هم یعنی ایمان! زهی خیال باطل ! مگر می شود انسانی را بازور در پارچه ای پوشید و ادعا کرد که او مؤمن است!
اینکه پرچم اسلام چادر و پوشش زنانه باشد هم نشانه بی خاصیتی و تهی بودن اسلام است و هم اینکه نشان می دهد که اجبار و تحکم به انسانها و حذف آزادی و ازادگی از مقدمات اسلام است. اسلام با تسلیم و تحقیر انسانها ایشان را به عده ای روانی و عقده ای بدل می سازد. حجاب اجباری که حتی از ۳ سالگی در بین خانواده ها اجرا می شود در آغاز برای کودکان یک بازیچه است. اما با افزایش آگاهی و آشنایی با حفوق و خواستهای انسانی شان ، بسیاری از زنانی که به زور در حجاب پوشانده شده اند علیه این حجاب اجباری طغیان می کنند و تلاش می کنند که حجاب را از خود باز نمایند.
دختران جوان با دیدن محدودیتهای حجاب در امور مختلف بخصوص ورزش متوجه می شوند که اسلام ایشان را معلول و ناقص کرده است. اما این خود اسلام نیست که حجاب را اجباری کرده باشد ، بلکه سوداگران دین بوده اند که آرام آرام حجاب “اجباری ” را بدون آیه ای در قرآن در اسلام گنجانده اند!
یادی از احمد قابل
نگارنده با این نظر که همه آخوندها و ملایان مثل همند مخالف است. فراموش نکنیم که بزرگمردی مانند کسروی هم در آغاز طلبه بوده است. همچنین هستند روحانیون مسلمانی که به قصد اصلاح دین در آن حضور داشته اند. هرچند که اسلام پر از عیب و ایراد است و نمی توان هیچ دینی را عقلانی و راست انگاشت ، اما چه بسیار ادیان و مذاهبی که خطر و آزارشان کمتر است. اصلاح گران دینی چنین هستند. در گذشته آیت الله طالقانی سعی داشت که با اصلاح اسلام آنرا به دین تسامح و تساهل بدل سازد که در رقابت با خمینی سر به نیست شد.
احمد قابل شاگرد منتظری بود . او که درجه اجتهاد و آیت الله داشت به شریعت عقلانی معتقد بود و بسیار بدنبال تغییر در سنتهای دینی بود. او لباس روحانی نمی پوشید و از لقب آیت الله هم متنفر بود و آن را نپذیرفت. تسلط بی مانند او به زبان عربی و مطالعات بسیار وی باعث شده بود که شاگردان و مریدانی داشته باشد. تناقض افکار احمد قابل با روحانیون سنتی در این بود که او سعی داشت دروغهای سده های اخیر را که از طریق صفویه به ایرانیان بعنوان اسلام معرفی شده است و احادیث و روایات ملای مجلسی که قسمت بزرگی از خرافات ایرانیان به دست توانای او نگاشته و تدوین شده است را پالایش نماید.
به میزان دروغ نگاشته شده وسیله او که بنگریم از طرفی از خنده روده بر می شویم و از طرفی با خود می گوییم که ای کاش مجلسی بجای بحارالانوار ، رمان نوشته بود که می توانست در حد ژول ورن تصورات و رویاهایش را برای سرگرمی ما بنویسد. اما چنین نشد و مجلسی ۱۱۰ جلد کتاب بحار الانوار را نوشت! بله ۱۱۰ جلد باور کنید!
افرادی مانند احمد قابل و بسیاری دیگر از سنت شکنان دینی سعی داشتند چهره ای متفاوت از اسلام را معرفی کنند. چهره ای که البته وجود خارجی ندارد و در واقع آنچه هست همه چیز هست غیر از دین آرمانی احمد قابل.
او پس از تحقیقات طولانی و بررسیهای قرآن و روایات نشان داد که ” اجباری ” در پوشش سر و گردن نیست. این یعنی حجاب اجباری دروغی است که بدون حکم پیامبر و قرآن و فقط از روی زن ستیزی جانشینانش مرسوم شده است.
محسن کدیور و بسیاری دیگر از محققان دینی هم بارها اعلام کرده اند که در اسلام “اجباری ” به حجاب نیست و همانطور که نمی توان کسی را به نماز خواندن مجبور کرد ، نمی توان به حجاب هم مجبور نمود.
های و هوی مردم ایران !
دو بانوی هنر پیشه ایرانی کشف حجاب کردند. این یعنی بمبی که در میان آخوندها و ملت کوته فکر منفجر شده باشد. اعتراضها و فحاشیها در صفحات اجتماعی به این دو بانوی هنر مند ادامه دارد و مقامات وزارت ارشاد هم چنان برخورد تندی با این دو داشته اند که گویی دیگر ایرانی و مسلمان نیستند! چه بهتر اگر هم که مسلمان نباشند ولی چرا یک کشف حجاب ساده که بیشتر مسافران ایرانی در همان هواپیما انجام می دهند ، اینگونه باعث فوران زن ستیزی و حماقت عده ای شده است؟ فحاشی های ملت همیشه در صحنه باعث ننگ هر خواننده ایرانی است. انسانها آزاد متولد شده اند و اختیار پوشش هر کس در دست اوست. اسلام عزیز هم که اجباری در حجاب ندارد به نظر کارشناسان . پس دیگر چه عقده و چه دردی در شماست که به این دو بانو بخاطر نوع پوشش و کشف حجاب توهین می نمایید؟

صدف طاهریان در برنامه صدای امریکا از اوضاع فاسد سینمای محجبه ایران انتقاد کرد و علناً گفت که در سینمای محجّبه ایران به هنرپیشگان زن ، قرارداد بازیگری همراه با سوء نیت جنسی فیلم سازان نسبت به بازیگران زن ، پیشنهاد می شود. بطور خلاصه آش با جاش!
صدف طاهریان که پیش از این در فیلمهای “سلام بر عشق” و “پس کوچه هاى شمرون” و همین طور چند تلهفیلم ظاهر شده، به دنبال انتشار این عکسها و در واکنش به طرح احتمال “هک شدن” حساب اینستاگرامش در ویدیویی چند ثانیهای این شایعه را تکذیب کرد. او اعلام کرد به دبی نقل مکان کرده و قصد ادامه فعالیت در یکی از شبکههای تلویزیونی خارج از ایران را دارد؛ یعنی حاضر نشد در برابر این مردم نادان سرش را خم کند و به دروغ بگوید که مثلا هک شده است. درود به شجاعت او و ننگ بر مردمی که نمی توانند حقوق و آزادی یک انسان را به او بدهند!
صدف طاهریان در برنامه صدای امریکا از اوضاع فاسد سینمای محجبه ایران انتقاد کرد و علناً گفت که در سینمای محجّبه ایران به هنرپیشگان زن ، قرارداد بازیگری همراه با سوء نیت جنسی فیلم سازان نسبت به بازیگران زن ، پیشنهاد می شود. بطور خلاصه آش با جاش!
چکامه چمن ماه بازیگر دیگر نیز که ” پایان نامه ” را در کارنامه خود دارد ، تصاویر بی حجاب خود را در اینستاگرام خود گذاشت . چکامه چمن ماه نیز از ایران خارج شده است و فیلم کذایی پایان نامه باید سانسور شود!

زنان ما با گذاشتن یک تصویر از آزادی و زندگی بدون زنجیر و زندان ، باعث خشم آخوند و ملت همیشه در صحنه می شوند. این همه فحاشی و توهین به زنان بی حجاب از چیست؟ از زن ستیزی و عقده های روانی نیست؟
از آنچه گذشت
مردم ایران سر در برف کرده اند و جهان پیرامون را نمی بینند. دوران عورت خواندن زنان گذشته است. دوران شیطان دانستن زنان گذشته است. دورانی فرا رسیده است که زنان از حقوق انسانی برابر با مردان برخوردارند و هیچ محدودیتی بر سر زندگی زنان مفهومی ندارد. اگر مردم ایران بخواهند همانند اعراب ۱۴۰۰ سال پیش با خرافات و دروغ سرگرم باشند ،حتی همان اسلام ۱۴۰۰ سال پیش هم حجاب اجباری ندارد و اجبار حجاب اختراع زن ستیزان دین است.
بنابراین توهین به بانوانی که با اختیار و شجاعت توانسته اند نفسی تازه بکشند و مثل هر انسان آزاده ای آنطور که خود میخواهند زندگی کنند و نه آنطور که مردم می خواهند ، جز عقده ای کور در گلو و گرهی در مغز کرم خورده ارتجاع سیاه چیز دیگری نمی تواند باشد.